خونه ی عزیز مهربونم❤️
همه ی وسایل اینجا برای ما نوه ها پر از خاطره های قشنگِ کودکی مون هست😍
هر کدوم از این وسایلِ اینجا، بالای ۲۵ سالی عمر داره، و هر کدومش، برامون تداعی کننده کلی خاطره است...
🌸🌸🌸🌸
میومدیم اینجا، عزیز برامون چایی میریخت،نوه ها دعوا میکردیم که کنارِ بخاری بشینیم تا گرم بشیم😄
یادش بخیر
#خونه_ی_مادربزرگ
https://eitaa.com/joinchat/723190026C3eb72c0347
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نوستالژی
ماه رمضونِ امسال هم، دیگه از راه رسیده🌱
ان شاالله که بتونیم به بهترین نحو ممکن استفاده کنیم❤️
https://eitaa.com/joinchat/723190026C3eb72c0347
امشب و موندیم خونه مامانم،
آبگوشت هاش که طعم بهشت میده،
با سیرهای چندساله اش، که بقول پدرم داروییه😄
🌸🌸🌸🌸🌸
شاید بیشتر از ظرفهای گلسرخی خودشو بمن داد، ولی من از دست های مادرم آبگوشت میخورم، خیلی بیشتر بهم میچسبه تا اینکه خودم غذا درست میکنم و توش میخورم...
خدا حفظشون کنه پدر مادر هامون و که خونه اشون نورِ امیدِ برامون❤️
و غذاهاشون نور میشه در وجودمون
و نگاه به پدر و مادر، طبعش گرم هست و باعث طولانی شدنِ عمرمون میشه 🌱
🌸🌸🌸🌸
https://eitaa.com/joinchat/723190026C3eb72c0347
در این جلسه ی فرزند پروری،
یک مسئله مهم در تربیت فرزند تا ۷ سال این هست که؛ ما باید والدینی مهربان ولی مقتدر باشیم؛
یعنی چی؟
یعنی اینکه فرزندمون رو درک کنیم،
که الان خسته هست،
الان کلافه هست،
گشنه هست و به نیازش رسیدگی کنیم
نه اینکه مثل قدیمی ها بدون در نظر گرفتن نیاز فرزندان ، نظر و تصمیم خودمون رو ارجح بدونیم.
🌸🌸🌸🌸
و اینجور هم نباشه که هر چی بچه ها بگن، هرجور رفتار کنن بگیم اشکال نداره بچه هستن، نمیفهمن و...
باید درکشون کنیم ولی حد و حدود هم به بچه ها آموزش بدیم تا متوجه بشن قوانین و چهارچوب های خانواده رو.
🌸🌸🌸🌸🌸
اینکه بچه گریه میکنه امشب میخوام اینجا بمونم، ما بگیم باشه.
اینکه تو فروشگاه لج میکنه، من فلان چیزو میخوام، شما بگین باشه.
و بگیم حدیث داریم پیامبر گفته ۷ سال اول زندگی بچه ها، دوران پادشاهی اونهاست.
باید درک و همراهی با کودک باشه، نه اینکه هرچی بگه ما بگیم چشم
و فرزندمون گستاخ و مغرور بشه
ادامه دارد
#فرزند_پروری
https://eitaa.com/joinchat/723190026C3eb72c0347
خونه ی عزیزم منطقه ی پیر علم هست،
جدیدا شهید گمنام آوردن🌱
و واقعا خوش به سعادتِ اهالی منطقه ،چقدر باعث برکت در این منطقه میشه و خوش به سعادتشون❤️
🌸🌸🌸🌸
هر وقت میرم کنارشون، بیادتون هستم
#شبتون_شهدایی🌱
https://eitaa.com/joinchat/723190026C3eb72c0347
حمید اصرار داشت که من حساب بانکی باز کنم و این پول به اسم من باشد.
فردا روزی اتفاقی میفته برام. این پول به اسم تو باشه راضی ترم.
منم افتادم رو دنده لج تا این حرفها از زبانش بیفتد. بالاخره راضی شد به اسم خودش باشد. رمز تمام کارت های بانکی و حتی گوشی حمید به شماره شناسنامه ی من بود.
🌸🌸🌸🌸🌸
خانه ی پدرم بودیم که گوشی حمید زنگ خورد. باز هم فراخوان بود.
وقتی اسم فراخوان را میشنیدم حالم خراب میشد و بند دلم پاره میشد.
احساس خطر را از کیلومترها دورتر احساس میکردم.
🌸🌸🌸🌸
فراخوان اینبار برای سوریه بود؛ که اسم حمید در نیامد.بحدی از این جاماندگی ناراحت بود که نمیشد طرفش بروم.
اینطور مواقع ترجیح میدادم مزاحم خلوت و تنهاییش نباشم.
🌸🌸🌸🌸
کمی که گذشت، تماس رفقای حمید از سوریه شروع شد. زنگ میزدند و از حال و هوای سوریه میگفتند.
حمید سعی میکرد به آنها روحیه بدهد. بگو بخند راه می انداخت.
آقا میثم لحظه ی آخر حمید را بغل کرده بود؛ حمید!من دو تا پسر دارم؛
اگه از سوریه سالم برگشتم که هیچ؛ اگه شهید شدم به بچه های من راه راست رو نشون بده.
🌸🌸🌸🌸🌸
من گاهی دور از چشمان حمید مینشستم پای سیستم و عکسهای گروهی حمید با دوستانش را میدیدم.
برای آنهایی که اعزام شده بودند و بچه داشتند خیلی دلم میسوخت. باگریه دعا میکردم.
آنروزها اصلا فکرش را نمیکردم که چند هفته بعد همین عکسها را ببینم و اینبار برای حمید اشک بریزم و روز و شبم را گم کنم!
ادامه دارد...
#یادت_باشد
https://eitaa.com/joinchat/723190026C3eb72c0347