{`~°•💔}
دلم کبوتری است
که دوشنبه ها میان
صحن بین الحسنین
گرفتار می شود!
دستی سوی بقیع و
چشمی سوی کربلا!
#دوشنبه_های_امام_حسنی♡
#یاحسن💚:)))
@roman_tori
🌸🍃
❀ سالروز ورود #حضرت_معصومه س به قم مبارك ❀
.
از مدینه آمدی تا قم ولی با احترام
بگذریم از ماجرای زینب و بازار شام
.
#محمد_کابلی
@roman_tori
#روز_شمار_سالگرد🙃
54روزتاسالگردشهادتمالک
اشترسیدعلی...💔
حاج مهدے طائب میگفتند:🗣
اگر تا #ظهور امام زمان"عج"
هزار ڪیلومتر فاصله داشتیم
با خون #حاج_قاسم،
این هزار ڪیلومتر به ده متر رسید...🙃♥️
#سرداردلها✌️🏻
#شهیدحاجقاسمسلیمانی🥀
#طنزجبهه🤣
.
رفیقم مےگفت لب مرز یہ
داعشےرو دستیگیر کردیم👀
.
داعشے گفت تــا ساعت¹¹ من
رو بکشید تـا نهار رو با رسول
خدا و اصحابش بخورم!🥘😌
.
اینام لــج ڪردن ساعـت²
کشتنش👊🏻گفتـن حالا برو
ظرفاشونرو بشــور😂😆
.
@roman_tori
رمان شکلات زندگی من😍😋😋😋
پارت 138 از زبان آرتین
🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫
کارم تموم شد سوار ماشین شدیم حرکت کردم سمت بازار
ماشینو پارک کردم وارد فروشگاه شدیم یه سبد برداشتم کنار ترنم شروع کردم راه رفتن کنار قفسه ها گفتم هر چی لازم داری بردار
سبد رو پر کردمظلوم نگام کردگفت میشه خوراکی بردارم. وااایی الهی خانومم چقد خوبه اهی کشیدم کاش تکلیف من مشخص بشه. یعنی اگه دوستم نداشته باشه میره. با حرف زدنش به خودم اومدم
گفت چیشد
گفتم هیچی خانم شما هر چی لازم داری بگو گفت میوه بگیر
گفتم باشه بزار اینا رو حساب کنم. شمابرو تو ماشین
گوشیمو دراوردم شماره آراد رو گرفتم
گفتم سلام داداش مزاحمت نیستم
گفت نه داداش این چه حرفیه بفرما
گفتم امروز تولد ترنمه انگار یادش نیست
گفت مبارکا باشه کاری از دست من بر میاد گفتم نمیتونم زیاد صحبت کنم منتظرمه برو با رستوران گل رز ب خانم مرادی گفتم که دیزاین انجام بده کیکم سفارش دادم شرمنده داداش همه چی. امادس اما اگه میتونی یه نیم ساعت برو چک کن ترنم کنارمه
گفت داداشم نفس بکش متوجه شدم همه کارا رو انجام دادی چشم الان میرم. دارم رانندگی میکنم خداحافظ
خریدا رو برداشتم رفتم بیرون پلاستیکا
داخل جعبه گذاشتم سوار شدم گفتم چیز دیگه ای میخوای گفت اره
قلم کاغذ بهش دادم گفتم هر میخوای بنویس
خریداشو نوشت گذاشتم کنار تا بعد انجام بدم
باید مشغولش میکردم کلی راه رفتیم. هر لباسی میپوشید بهونه میگرفتم تا بازم بگردیم دیگ خودم خسته شدم ک گفت تروخدا آرتین دیگ نمیتونم پاهام درد گرفت
گفتم باشه بشین الان میام
🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫😞🍫🍫🍫🍫
کپی کردن حرام است و پیگرد قانونی دارد
@roman_tori
رمان شکلات زندگی من😍😍😋😋
پارت 139 از زبان آرتین
🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫
رفتم جلو
گوشیو برداشتم زنگ زدم به آراد گفت الو سلام داداش دستم بنده کارات انجام شده فعلا رفتم سمت ابمیوه فروشی زنگ زدم شیرینی فروشی گفت کیکو تحویل دادن
به خانم مرادی زنگ زدم گفت کامل شد خوبه خیالم راحته. صبح همه رو دعوت کردم. سفارش دوتا ابمیوه دادم منتظر شدم تا اماده شه
با دوتا ابمیوه اومدم خوردیم. دستمون پر خرید شده بود
گفتم اگه خستع ای فردا بیایم هم کفش و کیف بخر هم من لباس بخرم
گفت اره حتما
رفتیم تو ماشین یهو گفتم کجا بریم شام بخوریم. ووایی سوتی دادم نگه بریم جای دیگ خدایا کمکم کن
گفتم بریم همون رستوران همیشگی خیلی وقته نرفتیم
خیالم راحت شد
خوبه چراغ خاموش بود
گفت آرتین تعطیله بریم جای دیگ
واااایی خدایا این دیگ نههه
گفتم بزار بریم بپرسیم
پیدا شدیم کنار هم رفتیم. در رو باز کردم گفتم بفرمایید
رفتیم داخل چراغا روشن شد برفه شادی و کاغذ رنگی ریختع شد همه گفتن
تـــــــؤلـــــــدتـــــــ مـــــــبـــــارکـــــ
شکه شدم باورم نمیشد
صدای اهنگ بلند شد
دست بزنید و شادی کنید، امشب شب تولده
تو باغ سبز زندگی، یه غنچه گل وا شده
گل و گل و گل، گل گلکه، چه خوشگل و با نمکه
تولدش مبارکه، مبارکه، مبارکه
خنده نشسته رو لباش، شادی میباره از چشاش
قد کشیده و بزرگ شده، قربون اون قد و بالاش
کیک تولد بیارید، بیار، بیار، کیک رو بیار
شمعها رو زود روش بذارید، بذار، بذار، شمع رو بذار
گل و گل و گل، گل گلکه، چه خوشگل و با نمکه
تولدش مبارکه، مبارکه، مبارکه
یک و دو و سه، د یالا
شمعها رو فوت کن، حالا
تولدت مبارک، چشم نخوری ایشاالله
ببر، ببر، کیک رو ببر
به ما بده، تو هم بخور
ناز و ناز و نازنینه، ماه روی زمینه
کیک تولدش هم مثل خودش شیرینه
گل و گل و گل، گل گلکه، چه خوشگل و با نمکه
تولدش مبارکه، مبارکه، مبارکه
گل و گل و گل، گل گلکه، چه خوشگل و با نمکه
تولدش مبارکه، مبارکه، مبارکه
☆✣☆✣☆✣☆✣☆✣☆✣☆
خوش اومدی به دنیا غنچه ناز و زیبا
خنده نشست رو لبها وقتی شدی شکوفا
جشن تولد تو جشن تموم گلها
حالا با هم میخونیم همه میگیم یک صدا
جشن تولد تو جشن تموم گلها
حالا با هم میخونیم همه میگیم یک صدا
غنچه ناز تولدت مبارک
غنچه ناز تولدت مبارک
تولدت مبارک ناز نازی
یک کیکو شمع خوشگل
بادکنکای رنگی
وای که چه کیفی داره جشن به این قشنگی
وای که چه کیفی داره جشن به این قشنگی
غنچه ناز تولدت مبارک
غنچه ناز تولدت مبارک
همه دس میزن و خوشحال بودن
کیک و اوردن همون. شمع رو فوت کردد کادو رو اومدن جلو دادن. خیلی خوشحال شدم وقتی میدیدم ترنم اینقد خوشحال شد همش با نگاهش ازم تشکر میکرد
رفتم جلو کادوشو بهش دادم باز کرد تشکر کرد
بقیه رو هم باز کردن نشون دادن
تو جمع گفت خیلی ممنونم که تشریف اوردین همچین آرتین جان که زحمت کشیدن. جشن گرفتن همه دست زدن گفتم خواهش میکنم وظیفس مراسم تموم شد بابای ترتم گفت اگه میتونی امشب بیا صحبت کنیم استرس گرفتم انگار میخوام برم خاستگاری
گفتم شما برین من اینا رو تحویل بدم کارا انجام شد حتما میام خدمتتون
گفت باشه پسرم خداحافظ
🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫
کپی کردن حرام است و پیگرد قانونی دارد
@roman_tori
هدایت شده از تبادلاتایرانیان+700✓ پستآخر
🔥آموزش زبان ترکی از 0 تا 100🔥
🔥🔴eitaa.com/joinchat/1153368076Cc5ea3ca45d
❖◎❖━༻﷽༺━❖◎❖
آشپزی و کیک پزی 100٪ امتحان شده با مکوندی
eitaa.com/joinchat/513998898Ce946efdd0d
عشقم سیدعلی
eitaa.com/joinchat/1088552983Cd7bd0aacbc
آرامش
eitaa.com/joinchat/2356412470C5452a72b42
صدر عشق
eitaa.com/joinchat/1097400388C70462f53fe
ز گنه خسته شدم، چه کنم؟
eitaa.com/joinchat/4068212797C306b07d007
عاشِقانهِ شُهدایی
eitaa.com/joinchat/3442344006C61fbb9653a
داستانهای_آموزنده کانال ناغیلار
eitaa.com/joinchat/2534015052Cb8bb3c3195
مداحی آنلاین
eitaa.com/joinchat/2164523084Ca06328b189
دستبندیجات اوژن
eitaa.com/joinchat/2028077112C0f2253012e
اخبار روز
eitaa.com/joinchat/1420820556C82edee76ad
رمان بهشت زمینی
eitaa.com/joinchat/371261496C37fa3047cd
روسری با قیمت مناسب و ماسک دونه 1100
eitaa.com/joinchat/2765029436C23af6cd619
عاشقان امام حسین
eitaa.com/joinchat/622985288C1cada3fc3b
کانال استیکرهای رنگارنگ
eitaa.com/joinchat/2618228794Ca3dbfffd15
حُبُّ الْحُسِین یَجْمَعْنٰا
eitaa.com/joinchat/2485059645C87e68aa097
حراج ۵ تومنی تل و گلسر
eitaa.com/joinchat/154009662C0c13086f05
پیوند اسمانی
eitaa.com/joinchat/2169372728Cd1811305fc
دنیای کاغذی
eitaa.com/joinchat/901185594C6bd9934aea
خادم الشهدا
eitaa.com/joinchat/1653735465Caf2a67321e
مهدَویّون.
eitaa.com/joinchat/1889271865Cc11b61d4f3
لباس کودک نازم
eitaa.com/joinchat/4274651195C80143b16cb
زهرایه جنت الرقیه(س)
eitaa.com/joinchat/2665349179C087bbe5e2a
رمان طوری
eitaa.com/joinchat/4277207089C2aca80ed6a
رمـــــــآنــــ♡ــــكــدهـ
itaa.com/joinchat/3584950348C49c30dffd7
آن سوی مرگ
eitaa.com/joinchat/1498349616C1a706cb9c6
هنر، ایده، خلاقیت (دنیای پر از ایده)
eitaa.com/joinchat/765198400C63ef8cefba
روتختی خوش سلیقه
eitaa.com/joinchat/3579445300Cf954b9eae8
چیکار کنیم گناه نکنیم بیا سنجاق شده
eitaa.com/joinchat/3410886711C7d417cdf8f
امام حسنی ام
eitaa.com/joinchat/860356682Cb9026d4c7b
رمان عشق کده
eitaa.com/joinchat/1635385409C843d4cc1ec
چالش لاغری
eitaa.com/joinchat/33226821C1bf393d8e8
کانال گل و گیاه گلبهار
eitaa.com/joinchat/1848967216C3e742bfeb0
مدل جهت دوخت لباس بچگانه (ست مخصوص یلدا)
eitaa.com/joinchat/4098621473C396d7a2594
دختران حضرت زهرا
eitaa.com/joinchat/876740659C48182b93b2
نابترین اصوات
eitaa.com/joinchat/2407661615C96d67710ad
─━━━━⊱𓅂⊰━━━━
گلدوزی با طعم عشق♥️🍃
✅eitaa.com/joinchat/3500343346C2f8ce76f8b
─━━━━⊱𓅂⊰━━━━
🔔 تبادلات #پربازده ایرانیان↙️↙️
@iranian_0098 @iranian_0098
🔵🔴جایـــگاه: آزاد🔴🔵
📚رمان: #من_و_بقچه_ى_ارزشمندم
📝نویسنده:نیلوفر.ر (دختر علی)
🎭ژانر: #عاشقانه #اجتماعی #مذهبی
تعداد صفحات:405
📃خلاصه:
نيلوفر آمين، استاد خط آموزشگاه شهر، تفكر و دلمشغولىهاى خاص خود را دارد. دخترى عادى و معمولى با قلبى بزرگ. عشق وافر او به برادرش، كيان، تمام زندگياش را پر كرده است.
حضور فرحناز، هنرآموز خط، زندگى نيلوفر را دستخوش تغيير شيرينى مىكند. و در اين ميان يك تماس تلفنى و يك صدا آغازگر بزرگترين تحول زندگى نيلوفر در آستانه سیسالگى مىشود.
@roman_tori
👇👇👇
رمان شکلات زندگی من😍😍😍😋😋 '
پارت 140 از زبان ترنم
🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫
خیلی خوشحال بودم حتی فکرشو نمیکردم برام تولد بگیرن روز تولدم اصلا یادم نبود
من کنار آرتین موندم که بعد باهم بریم پیش بابا
خیلی استرس داشتم نکنه بابا مخالفت کنه
آرتین صدام زد خانم یه لحظه میای
رفتم کنارش گفتم جانم کاری داری
گفتوسایلتو جم کن که اینجا رو تحویل بدم
گفتم چشم یکم زودتر قبل از اینکه بابام بخوابه بریم
گفت باشه برو تو ماشین میگم وسایلیو بیارن
گفتم باشع آرتین رفت گفت وسایلو جم کنن فردا میاد میاره کیک و وسایلی که گذاشتم برا مامان برداشت گفت عه نرفتی بریم
رفتیم بیرون گفتم میشع وسایل تولدو بیاری میخوام مامان. برگشت هم تولد کوچیک بگیرم میخوام خوشحال بشه
آرتین گفت باشه چشم خیالت. راحت
سوار ماشین شدیم رفتیم در خونه بابا اینا
پیاده شدم زنگو زد
آرمان گفت بیاین داخل اجی در رو زد
منتظر آراد شدم
اومد با هم رفتیم داخل
آرمان دم در منتظرمون بود
سریع رفتم جلو بغلش کردم گفتم داداش دلم برات تنگ شده این چند روز نتونستم کمک کنم ببخشید
گفت خواهش میکنم اجی. بعدن کارت دارم
نگاهش به آرتین افتاد باهم دست دادن آرتین گفت سلام داداش بفرما داخل
🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫
کپی کردن حرام است و پیگرد قانونی دارد
@roman_tori
رمان شکلات زندگی من😍😍😍😋😋 '
پارت 141
از زبان ترنم
🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫
رفتیم داخل. آرمان گفت الان بابا رو صدا
میکنم
رفت تو اتاق بابا در رو بست
اومدن بیرون بابا سلام کرد اومد نشست
گفت پسرم با من کاری داشتی
آرتین گفت راستش مزاحمتون شدم بگم با ترنم صحبت کردم مامانم پس فردا میاد اگه اجازه مبدین فردا ببرمش
بابا گفت پسرم من که از خدامه برین سر زندگیتون
گفتم میشه منو ببرین بیمارستان پیش
مامانم
آرمان گفت من میبرمت میخوام باهات صحبت کنم. گفتم باشه داداش بریم از بابا و ارتین خداحافظی کردیم اومدیم
بیرون آرمان حرکت کرد 15 دقیقه گذشت گفتم نرسیدیم گفتم داداش داری کجا میری گفت الان میرسیم صبر کن این اهنگو گوش کن
یه جوری میای میری انگاری که دیرته
عذاب دادنِ منم جزئی از تقدیرته
میون همه ی اَخمات دلبریتم میکنی
دل و دورش میکنی گاهیم نزدیکته
شبِ پُر ستاره ای توو کوچمون پهن باشه
از پنجره نگام کنی وقتی دلم تنگ باشه
جای بد بودن با این دلِ دیوونه میدونی
مهربون باش فکر نمیکنم دلت سنگ باشه
چی میشه رد بشی از کوچمون
یه نگاهی کنی اَبرو کمون
تقصیر دل چیه آرزوش این شده
کاشکی بیای بشی همسایمون
چی میشه رد بشی از کوچمون
یه نگاهی کنی اَبرو کمون
تقصیر دل چیه آرزوش این شده
کاشکی بیای بشی همسایمون
گُل گُلی پیرهنتو شال قرمز رو سرت
تک تک اون قدمات حتی آروم راه رفتنت
همشون فانتزیای شب و روز من شدن
خودمو هر روز مجسم میکنم دورو بَرت
چی میشه رد بشی از کوچمون
یه نگاهی کنی اَبرو کمون
تقصیر دل چیه آرزوش این شده
کاشکی بیای بشی همسایمون
چی میشه رد بشی از کوچمون
یه نگاهی کنی اَبرو کمون
تقصیر دل چیه آرزوش این شده
کاشکی بیای بشی همسایمون
**
ظبط رو خاموش کردم گفتم آرمان چیشده
منو ببر پیش مامان
گفت صبر کن کارت دارم. میخوام باهات صحبت کنم
🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫
کپی کردن حرام است و پیگرد قانونی دارد
@roman_tori
هدایت شده از تبادلاتایرانیان+700✓ پستآخر
🔥آموزش زبان ترکی از 0 تا 100🔥
🔥🔴eitaa.com/joinchat/1153368076Cc5ea3ca45d
❖◎❖━༻﷽༺━❖◎❖
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
eitaa.com/joinchat/653262852Ce033d5f586
دختران حضرت زهرا
eitaa.com/joinchat/876740659C48182b93b2
آرامش
eitaa.com/joinchat/2356412470C5452a72b42
ارزانسرای روسری کیف ارسال رایگان
eitaa.com/joinchat/390529078C7ee3054750
مدل لباس بچگانه واسه مامانهای خیاط و هنرمند
eitaa.com/joinchat/4098621473C396d7a2594
داستانهای_آموزنده به ناغیلار(داستان) بپیوندید.
eitaa.com/joinchat/2534015052Cb8bb3c3195
رمان بهشت زمینی
eitaa.com/joinchat/371261496C37fa3047cd
روسری با قیمت مناسب و ماسک دونه 1100
eitaa.com/joinchat/2765029436C23af6cd619
کانال جذاب اسلام در آخرالزمان
eitaa.com/joinchat/1612644426C365bb9ef80
حُبُّ الْحُسِین یَجْمَعْنٰا
eitaa.com/joinchat/2485059645C87e68aa097
حراج ۵ تومنی تل و گلسر
eitaa.com/joinchat/154009662C0c13086f05
کانال شهدایی یاد یاران
eitaa.com/joinchat/3889758213C75cf1ff490
لباس کودک نازم
eitaa.com/joinchat/4274651195C80143b16cb
ارزانسرای کفش با ارسال رایگان بسراسر کشور
eitaa.com/joinchat/2572419134Cc7d072bbcb
رمان طوری
eitaa.com/joinchat/4277207089C2aca80ed6a
روتختی خوش سلیقه
eitaa.com/joinchat/3579445300Cf954b9eae8
رمان قصه دلبری روایت زندگی شهید محمد خوانی به زبان همسرشان
eitaa.com/joinchat/3410886711C7d417cdf8f
عروسکهای مسلمان
eitaa.com/joinchat/1909063716C2215145678
رمان عشق کده
eitaa.com/joinchat/1635385409C843d4cc1ec
چالش لاغری
eitaa.com/joinchat/33226821C1bf393d8e8
مـشـکـات | مـطالب نـاب مـذهـبی
eitaa.com/joinchat/1242693691Cd582179b59
کانال گل و گیاه گلبهار
eitaa.com/joinchat/1848967216C3e742bfeb0
هیات شهدا
eitaa.com/joinchat/1526988819C0d2c7da010
آشپزی و کیک پزی 100٪ امتحان شده با مکوندی
eitaa.com/joinchat/513998898Ce946efdd0d
─━━━━⊱𓅂⊰━━━━
گلدوزی با طعم عشق♥️🍃
✅eitaa.com/joinchat/3500343346C2f8ce76f8b
─━━━━⊱𓅂⊰━━━━
🔔 تبادلات #پربازده ایرانیان↙️↙️
@iranian_0098 @iranian_0098
🔵🔴جایـــگاه: آزاد🔴🔵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برایت چه بخواهم ز خدا
بهتر از اینكه خودش
پنجره ی باز اتاقت باشد
عشق محتاج نگاهت باشد
خلق لبریز دعایت باشد
و دلت تا به ابد
وصل خدایی باشد که همین
نزدیکیست
شبتون منور به نور خدایی🌸🍃
@roman_tori
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸چهارشنبه تون بی نظیر
🍃ان شاءالله
🌸خدا قسمت کنه
🍃هرانچه آرزو دارید
🌸لحظه های خوب
🍃لحظه های شیرین
🌸لحظه های سربلندی و
🍃لحظه های خوشبختی
🌸صبح چهار شنبه تون بخیر
حیران و آشـفته
یعنـے حال ڪسـے ڪه
مرگ را نخواهد..!
اما لـایق #شهادت هم نباشد :(
#چهڪنیم🙃💔
@roman_tori
رمان شکلات زندگی من😍😍😍😋😋 '
پارت 142 از زبان آرتین
🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫
ترنم کنار من موند که بعد باهم بریم پیش باباش
اصلا یادم رفته بود ترنم منتظرمه
بهشون گفتم کارگر بیارن تمیز کنن وسایلو جدا بزارن
یهو دیدم ترنم وایساده منتظرمه
صداش زدم گفتم خانم یه لحظه میای
گفت جانم کاری داری
اصلا دوس نداشتم اینجوری جلو کارگرا باشه
گفتم وسایلتو جم کن که اینجا رو تحویل بدم بریم
گفت چشم یکم زودتر قبل از اینکه بابام بخوابه بریم
گفتم باشه برو تو ماشین میگم وسایلیو بیارن
گفت باشه
با اخم گفتمبریم فردا میام
نمیدونم ترنم غیرتو منو درک نمیکرد کلافه بودم میخواستم زودتر بریم بیرون
کیک و وسایلی که گذاشته بود برا مامانش رو برداشتم
گفتم بریم فکر کنم فهمید ناراحتم چیزی نگفت
رفتیم بیرون گفت میشع وسایل تولدو بیاری میخوام مامان برگشت هم تولد کوچیک بگیرم میخوام خوشحال بشه
آرتین گفت باشه چشم خیالت راحت
دلم نمیومد. باهاش بد اخلاق باشم
سوار ماشین شدیم رفتیم در خونه باباش اینا
پیاده شد زنگو زد
در رو باز کردن
ترنم منتظر من بود
اومد با هم رفتیم داخل
آرمان دم در منتظرمون بود
ترنم رفت جلو بغلش کرد
منتظر بودم حرفشون تموم شه متوجه من بشن
خستع شدم.اما چاره ای نبود منتظر بود خانم حرفش تموم شه
آرمان نگاهش بهم افتاد باهم دست دادن آرتین گفت سلام داداش بفرما داخل
🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫
کپی کردن حرام است و پیگرد قانونی دارد
@roman_tori
رمان شکلات زندگی من😍😍😍😋😋 '
پارت 143
از زبان آرتین
🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫
رفتیم داخل آرمان گفت الان بابا رو صدا
میکنم
رفت تو اتاق بابا در رو بست
گفتم ترنم چرا رنگت پرید گفت نه خوبم
با تردید نگاش کردم
خودمم استرس داشتم
نکنه بابای ترنم بگه حق نداری ببریش
اومدن بیرون باباش سلام کرد اومدن نشستن
باباش گفت پسرم با من کاری داشتی
اب دهنمو قورت دادم سریع رفت سر اصل مطلب
افکارمو جم کردم
گفتم راستش مزاحمتون شدم بگم با ترنم صحبت کردم مامانم پس فردا میاد اگه اجازه مبدین فردا ببرمش
بابا ش گفت پسرم من که از خدامه برین سر زندگیتون
ترنم سریع گفت میشه منو ببرین بیمارستان پیش
مامانم انگار نمیخواست شاهد مکالمه ما باشه
آرمان گفت من میبرمت میخوام باهات صحبت کنم ترنم گفت باشه داداش بریم
از ما خداحافظی کردن و رفتن بیرون
گفتم اقای رضایی حقیقت اینه ک من میدونم شما احترام نگه داشتین چیزی نگفتین. پدرین حق دارین از خوشبختی دخترتون مطمن بشین
گفت پسرم من نمیخواستم پیش بچه هام این حرفا رو بزنم به هر حال غرور دارن
گفتم اقای رضای من با شما قرار داد بستم خودتون میدونید من هر حرفی بزنم انجامش میدم
الانم به جون عزیز ترینم دخترنو خوشبخت میکنم فقط یه فرصت بهم بدین من واقعا همسرمو دوس دارم
اقای رضایی با لبخند گفت مطمنم پسرم اگه نبودم دخترمو بهت نمیدادم
گفتم دیر وقته من رفته زحمت میکنم. اومدم بیرون
سوار ماشین شدم. رفتم سمت خونه
ماشینکو پارک کردم شماره آراد رو گرفتم
گفت داداش کجایی چندباره بهت زنگ میزنم
اروم گفت مثل مامان امشب اومده
زود بیاین خونه من
کلافه شدم بایدتنها میرفتم بهتر بود اول تنها باهاش صحبت کنم
🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫
کپی کردن حرام است و پیگرد قانونی دارد
@roman_tori
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برایت چه بخواهم ز خدا
بهتر از اینكه خودش
پنجره ی باز اتاقت باشد
عشق محتاج نگاهت باشد
خلق لبریز دعایت باشد
و دلت تا به ابد
وصل خدایی باشد که همین
نزدیکیست
شبتون منور ب نور خدایی🌸🍃
@roman_tori
💌 امام صادق(ع) فرمودند: فاش کردنِ راز و عیوب یک مومن، بر دیگر مومنان حرام است.
اصول کافی/ج ۴/ص ۶۳
@roman_tori
حسنطهرانے مقدم وسط جنگ با دسـت خالی و با ایمان و خودباوری به ساخت موشڪ رسید✅
امروزم حسـنروحانے تو دوران اقتدار ایران ، زندگی مـردم رو به تصمیـمات ۴ تا اجنبے گره زد و عزت رو از مردم گرفـت‼️
براۍ وطن ، پاسـدارِ دلسـوز میخوایـم :)
نہ حقوقدانِ پـر ادعا ..❌
#پدر_موشکی_ایران
@roman_tori