eitaa logo
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
994 دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
44 فایل
آغاز: 24/8/1400🍃 شعبه دوممون در روبیکا⇩💌 https://rubika.ir/rooman_gandoo_1400 ورود آقایون ممنوع🚫 کپی رمان و پست ها پیگرد قانونی دارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام دوستان شعبه دوم کانال امینت در ایتا❤️
عضو های عزیزم خیلی خوش آمدید🌸 بچه ها اون پارت هایی که تو روبیکا گذاشتم رو برا کسایی که تازه با کانالمون آشنا شدن قسمت بندی میکنم که عضو های جدید بتونن استفاده کنن 🌼 کسایی که از روبیکا اومدن به هیچ عنوان لفت ندن😚
♥️00:00♥️ دعا برای ظهور آقا امام زمان فراموش نشه📿
♥️سلام سلام صبحتون بخیر♥️
سلام سلام حالتون چطوره؟؟ برا کسایی که گاندویی هستن یه کانال جذاب اوردم توی کانال یک رمان قرار میگیره که خیلی جذابه و کلی اتفاق خفن توش رخ میده🤩 راستی محمدو رسول توی رمان باهم برادر هستن😍 ـــــــــــــــــ قسمتی از 👇🏻 ـــــــــــــــــ رسول: خیلی ناراحت بودم کمرمم خیلی درد میکرد... رفتم نشستم کنار داوود داوود: داشتم کارامو میکردم که رسول اومد نشست کنارم حالش خوب نبود انگار... رسول: حالم خیلی بد بود سرم گیج میرفت داوود: رسول چیشده؟؟ چرا رنگت پریده رسول: صدا هاو تصاویر برام واضح نبود و بعدش سیاهی مطلق داوود: رسول داشت بی هوش میشد، یا خدا رسول رسول جان چشماتو باز کن یا خداا آقا محمد رسوول(با داد) پ.ن: رسول چی شدددد😨 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اگر دوست داری ادامه این پارت رو بخونی حتما حتما عضو کانال زیر شو👇🏻 @rooman_gando_1400 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بچه ها این رمان قبلا در روبیکا گذاشته میشد اما به دلایلی نویسنده روبیکارو پاک کرد و میخواد رمان رو توی ایتا بزاره...لطفا حمایتش کنید❤️🙏🏻 شعبه دوم کانال امنیت در ایتا🧡
بریم سراغ پارت 1 تا 6❤️
امنیت🇮🇷 من روژانم که یک خواهر دارم به اسم روژین منو روژین 23 سالمونه که البته من 5 دقیقه از روژین بزرگ ترم😎اما خب منو روژین عاشق هم دیگه ایم😘 منو روژین از بچه گی دوست داشتیم مامور امنیتی بشیم اما صبر کردیم تا دانشگاه تموم بشه 1 ماه بعد از تموم شدن دانشگاه رفتیم و آزمون دادیم بعد از 2 هفته به گوشیم زنگ زدن که ما قبول شدیم من نمیدونستم چجوری به روژین بگم که سکته نکنه😂 (سر میز صبحانه) روژان: عه... اممم روژین: چیزی شده روژان؟ روژان: امم نه......چیزه اره روژین: داری نگرانم میکنی ها روژان: ببین ما تو.. روژین: عهههههه بگو دیگهههه روژان: باباجان، توی آزمون قبول شدیم روژین اولش هیچی نگفت بعد شروع کرد بت جیغ زدن و خوشحالی کردن روژین: وااااای خدااایااااا شکرررررر روژاااان خیلی خوشحالم ناهار مهمون من❤️😝 روژان: عه باشه پس بیا الان بریم بیرون یکم بگردیم و لباس بگیریم روژین: باش موافقم روژان: منو روژین رفتیم بیرون تا برای فردا لباس بگیرم و آماده باشیم (4 ساعت بعد) روژین: وای باورم نمیشه خریدامون حدود 3،4ساعت طول کشید روژان: اره ولی چه چیزایی گرفتیم روژین: اره، خب بریم ناهار بخوریم؟ روژان: اره من خیلی گشنمه روژین: حالا چی بخوریم روژان: پیتزاااااا روژین: باشه بیا بریم سوار ماشین بشیم بریم پیتزا فروشی (10 دقیقه بعد) رسیدیم پیتزا فروشی که.... ادامه دارد........ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خواندن رمان بدون عضوت حرام است🚫 به کپی رمان راضی نیستم🚫 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امنیت🇮🇷 که یک دفعه یک خانمی رو دیدم به نظرم خیلی چهره اش آشنا بود ولی توجه نکردم و رفتم که سفارش هارو بدم (5 دقیقه بعد) روژین: روژان سفارش دادم روژان: چیا سفارش دادی روژین: دوتا پیتزامخصوص دوتا نوشابه،سس پنیر(روژان عاشق سس پنیر بود) دوتا هم سالاد روژان:اووو خیلی جذابهههه😍😋 روژین: قربون خواهر شکمموم برم😂❤️ روژان: خدا نکنه😂😅😘 غذا هارو اوردن منو روژین شروع به خوردن کردیم واقعا خوشمزه بود روژین: خب غذامونم ک تموم شد بریم؟ روژان: اره مرسی روژینواقعا چسبید😘 روژین: ❤️😘 روژان: روژین؟! روژین: جانم روژان: اون خانم رو ببین که کنار اون آقا نشسته روژین: اونی که روسری قرمز پوشیده؟ روژان: اره روژین: خب؟! روژان: خیلی چهره اش آشناست ولی نمیدونم کجا دیدمش🧐 روژین: اره راست میگی خیلی چهره اش آشناس روژان: بریم بپرسیم ازش؟ روژین:وای نه زشته روژان: اخه ذهنمو مشغول کرده روژین: عههه روژاااااان روژان: واااییی بلههه روژین: خانمه داره میاد سمتمون روژان: یا خدا مطمعنی روژین: اره ببینش روژان: طبیعی باش خانمه: سلاااام دخترا روژان: سلام بفرمایید خانمه: حالا دیگه منو نمیشناسید؟ روژین: شما؟ خانمه: به مختون فشار نیارید میگم بابا آیدام روژان: آیدا تووعییی آیدا: اره دیگه روژین: ع روژان گفت چهرت آشناستا آیدا: بازم به مرام روژان روژین: نههههه منم گفتم آشنایی آیدا: اها😂 روژان+روژین:😂🤣❤️ روژین: خب اون اقاعه کیه؟؟ روژان: اره بگو ببینیم اون اقاعه کیه؟ آیدا: حالابعدا میگم بهتون روژان: عههه بگو دیگه لوس نشو روژین: اره بگووووو آیدا: نچ روژان: خب بگو ببینم چند سالته شغلت چیه آیدا: به نام خدا آیدا صادقی هستم 23 ساله تهران به دنیا اومدم به 3 زبان خارج کشو مصلح هستم روژان+روژین+آیدا: 😂😂😂 روژان: خب نگفتی شغلت چیه؟ روژین: اره همه چیو گفتی بجز شغلت😂 آیدا: یه رااااازه روژین: عه داشتییییم آقا: آیدا جان بیا بریم دیگه ادامه دارد...... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خواندن رمان بدون عضوت حرام است🚫 به کپی رمان راضی نیستم🚫 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امنیت🇮🇷 روژین: آیدا جان معرفی نمیکنی آیدا: ع برادرم هستن برادر ایدا(ایلیا): سلام خوشبختم روژین+روژان: سلام همچنین(جدی) آیدا: زیر لب همش داشتم میخندیدم😂 ای خدا چجوری ضایع شدننن😂😂 همه رفتن بیرون ایدا و ایلیا رفان سمت ماشینشون روژان و روژین سکت ماشین خودشون روژان: دیدی چجوری ضایع شدیم😂😂 روژین: وای ارعهه😂 روژان: خب دیگه بریم سمت خونه راستی بهت گقتم روژین: چیو؟😂 روژان: اینکه مامان اینا دارن بر میگردن روژین: عه خداروشکر حال خاله بهتر شده؟ روژان: اره خداروشکر حالش خوب شده نویسنده: حال خواهر مادر روژین بد شده بود به خاطر همین مامان و بابا روژان و روژین رفته بودن پیش خاله روژان اینا روژان: وای روژین خیلی برا فردا ذووق داااارممم روژین: منممممممم😍 شب: روژان: روژین گشنته روژین:نچ روژان: منم همینطور بیا بریم بخوابیم روژین: باشه قرار بود ما راس ساعت 7 اداره باشیم من ساعت 6 رو کوک کردم تا به کارامون برسیم روژین: توی خـاب ناز یودم که با صدا داد روژان از خواب پریدم مه میگفت بدووو بدووو دیر شد ساعت 9 صبه باید 7 اونجا میبودیم ترس تمام بدنمو گرفته بود بیدار شدمو مسخواستم بزنم تو سرم که روژان ذستمو گرقت و گفت روژان: فقط یه شوخی بود 😂❤️ساعت 6 روژین: خیلی خوشحال شدم اما از دست روژتن ناراحت شدم و باهاش قهر کردم من خیلییی زود رنجم کسی بهم بگه پخ دوساعت گریه میکنم و بعدشم قهر داشتم اماده میشدم که یه صدایی اومد صدای روژااان بود ادامه دارد... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خواندن رمان بدون عضوت حرام است🚫 به کپی رمان راضی نیستم🚫 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ