«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
#مدافعان_امنیت🇮🇷 #پارت_13 فردا:: عطیه: داشتم آماده میشدم که با رسول برم سایت... همونظور که دکمه ه
#مدافعان_امنیت🇮🇷
#پارت_14
محمد: رفتم سر میز رسول
دروغ چرا راستش یکم دلهره داشتم...
سعی کردم پنهانش کنم..
سلاااااااام استااااد رسول
رسول: بلند شدمو سلام کردم...
سلام آقا!
محمد: مثل همیشه نبود... معلوم بود اصبیه😂😖 سعی کردم وا ندم....
خیلی طولش ندادمو گفتم: فایل صوتی صحبت های کاترین و رحمانی رو بفرست رو سیستمم... در ضمن یه گزارشم ازش بنویس...
رسول: چشم اقا...🙄
محمد: داشتم برمیگشتم سمت اتاقم که نگاهم افتاد به عطیه...
با دقت کاراشو انجام میداد...
عطیه: سنگینی نگاهی رو حس کردم...
سرمو بالا بردم...
یااا خداااا محممممد😬😓
با تمام استرسی که داشتم به نشانه سلام سرمو تکون دادم....
رسول: کم مونده بود بلندشم برم بگم کجارو نگا میکنی....
نفس عمیقی کشیدم بلکه اروم تر بشم... استغفرالله.....
ــــــــــــــــ خونه ــــــــــــــــ
عطیه: داشتم کتاب میخوندم که یکی در زد...
قطعا رسول نیست.. کاری رسول بلند نیست انجام بده در زدنه...
بفرمایید تو
رسول: باید حرف بزنیم...
عطیه: به به اقا رسوووول چه عجب شما یه بار در زدی.. افتاب از سمت خاصی طلوع کرده؟!
رسول: از حرفاش خندم گرفت اما به روی خودم نیاوردم...
همونطور جدی گفتم: میخوام باهات حرف بزنم
عطیه: رسول نشست رو تخت... صندلیو چرخوندم سمتشو گفتم: خب حرف بزن😂😐
رسول: تو انتخابت مطمعنی؟
عطیه: سعی کردم خودمو بزنم به اون راه:: ت... تو... انت.. انتخاب... چ.. چی؟!
رسول: انتخاب محمد🙄😐😂
عطیه: نگاهی به رسول انداختمو چشامو دوختم به فرش...
رسول: درسته من اولش اصبی شدم... ولی خوشحالم آدم سالمی مثل محمد اومده خاستگاریت...
تو سایت همه به سر محمد قسم میخورن..
دلش صافه.. چشمش پاکه...
قطعا باهاش خوشبخت میشی...
عطیه: لبخند زدمو به رسول نگاه کردم..
پ.ن¹:..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خواندن رمان بدون عضوت حرام است🚫
به کپی رمان راضی نیستم🚫
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@rooman_gando_1400🇮🇷
@rooman_gando_1400🇮🇷
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#پروفایلمذهبی
#کنیزالزهرا
کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫
@rooman_gando_1400🇮🇷
@rooman_gando_1400🇮🇷
#پروفایلمذهبی
#کنیزالزهرا
کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫
@rooman_gando_1400🇮🇷
@rooman_gando_1400🇮🇷
#پرفایل_نظامی
#کنیزالزهرا
کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫
@rooman_gando_1400🇮🇷
@rooman_gando_1400🇮🇷
#پرفایل_نظامی
#کنیزالزهرا
کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫
@rooman_gando_1400🇮🇷
@rooman_gando_1400🇮🇷
#پرفایل_نظامی
#کنیزالزهرا
کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫
@rooman_gando_1400🇮🇷
@rooman_gando_1400🇮🇷
#متن_انگیزشی
#کنیزالزهرا
کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫
@rooman_gando_1400🇮🇷
@rooman_gando_1400🇮🇷
#متن_انگیزشی
#کنیزالزهرا
کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫
@rooman_gando_1400🇮🇷
@rooman_gando_1400🇮🇷
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
درجریان هستید که امروز تولد قمری بندس😌❤️😂
مبارک باشه بانوینویسنده😃😍
#بسیجی🦋
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
درجریان هستید که امروز تولد قمری بندس😌❤️😂
تولدت مبارک باشه عزیزدل😍🥀
#کنیزالزهرا
‹🖤📓›
📌خواهرانم...
با حفظ #حجاب و #عفت خویش،✌️ راه دین اسلام و این انقلاب را پایدار نگه دارید.
#چادرانہ
#بیوگرافی_شهدا
#کنیزالزهرا
کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫
@rooman_gando_1400🇮🇷
@rooman_gando_1400🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#طنز_گاندویی
#کنیزالزهرا
کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫
@rooman_gando_1400
@rooman_gando_1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سکانس_گاندو
#کنیزالزهرا
کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫
@rooman_gando_1400
@rooman_gando_1400
#پرفایل_مذهبی
#کنیزالزهرا
کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫
@rooman_gando_1400🇮🇷
@rooman_gando_1400🇮🇷
#پرفایل_مذهبی
#کنیزالزهرا
کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫
@rooman_gando_1400🇮🇷
@rooman_gando_1400🇮🇷
#پرفایل_نظامی
#کنیزالزهرا
کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫
@rooman_gando_1400🇮🇷
@rooman_gando_1400🇮🇷
هدایت شده از ضامن اهو
🦋#بِسمرَبِّالشُهَداء🌿
یه رمان هیجانی از جنس گاندو😍
عضو نشی از دست دادی🤧
تکه هایی از رمان #فدایی_عشق:
رسول: فرمانده؟؟؟
پشت سرم بود، وقتی صداشو شنیدم انگار دنیا رو بهم داده بودن؛ چشمامو بستم و بغضم رو قورت دادم.
آروم عقب گرد کردم و لبخند زدم و گفتم: خودمم
اومد نزدیک، اسلحه ای که توی دستش بود رو آورد بالا و گفت:
از این به بعد دیگه نیستی؛ از این به بعد دیگه وجود نداری؛ تویِ قاتل باید همینجا کشته بشی.
حرفاش بویِ انتقام میداد. سعید توی بیسیم داخل گوشم گفت: آقا خطرناکه؛ بهتر نیست بزنید بیرون؟؟
بی توجه به حرف سعید قدم برداشتم سمتش و لب باز کردم که اسمشو صدا بزنم که یهو...
-که یهو چی؟؟😯
رسول چش بود؟؟
یعنی میخواد فرمانده رو بکشه؟؟؟
محمدو کشت؟؟😕
اگه میخوای ادامشو بدونی بپر تو کانالشون؛ تازه یه رمان گاندو۳ هم داخلش پارت گذاری میشه که پیش بینی فصل سوم گاندوعه😍دیگه چی از این بهتر؟؟؟؟
@fadayiieshghromann
اینم لینکش؛ بدو بدوو😁