اوج قله تقدیر ۴.mp3
10.49M
#اوج_قله_تقدیر ۴
#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان
🌠 من میخوام " شبهای قدر " #قدر و اندازهی آرزوها و نیازهام رو بلد باشم، و بدونم باید چجوری برای دریافتِ تقدیراتم دعا کنم!
🌠 من میخوام، تقدیراتم رو جوری بچینم، که در شأنِ قیمت و قدرِ واقعیِ من، باشه!
@rooshanfekr
♨️ حدیث روز
💠 امام صادق (علیه السلام):
🔹 «التَّقديرُ في لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ و الإبرامُ في لَيلَةِ إحدى و عِشرينَ و الإمضاءُ في لَيلَةِ ثلاثَ و عِشرينَ»
🔶مقدّرات در شب نوزدهم تعيين ، در شب بيست و يكم تأييد و در شب بيست و سوم [ماه رمضان] امضا مى شود .
📚 الكافى ، ج 4 ، ص 159
@rooshanfekr
📌۲۰ پیشنهاد علیرضا پناهیان برای احیاء شبهای قدر
👈🏻مطالعه:
Panahian.ir/post/3116
@rooshanfekr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃
توصیه آیتالله فاطمی نیا(ره) برای شب قدر
یک سرّی در این عمل است ...
التماس دعا
#شب_قدر
@rooshanfekr
#قائم_آل_محمد
💠 مرحوم آیت الله سید محمد باقر مجتهد سیستانی، پدر آیت الله العظمی حاج سید علی سیستانی، دامت برکاته، در مشهد مقدّس، برای آن که به محضر امام زمان (عج) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه، هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند.
ایشان می فرمود: «در یکی از جمعه های آخر، ناگهان، شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه ای نزدیک به آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم، می تابید. حال عجیبی به من دست داد و از جای برخاستم و به دنبال آن نور، به در آن خانه رفتم. خانه کوچک و فقیرانه ای بود که از درون آن، نور عجیبی می تابید.
در زدم. وقتی در را باز کردند، مشاهده کردم که حضرت ولی عصر امام زمان (عج)، در یکی از اتاق های آن خانه، تشریف دارند و در آن اتاق، جنازه ای را مشاهده کردم که پارچه ای سفید روی آن کشیده بودند.
وقتی که من وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم، حضرت، به من فرمودند: «چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمّل می شوی؟! مثل این باشید (اشاره به آن جنازه کردند) تا من به دنبال شما بیایم.» بعد فرمود: «این، بانویی است که در دوره بی حجابی (دوران رضا خان پهلوی)، هفت سال از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند!»
📚شيفتگان حضرت مهدى(عج)، ج 3، ص 158. و نيز ر. ك: عنايات حضرت مهدى(عج) ...، صص 361- 370.
📚میر مهر جلوه های محبت امام زمان(علیه السلام)، ص:
@rooshanfekr
#حب_مولاعلی
💠یك خواب عجیب از پسر عبدالباسط قاری قرآن
ماجراى خوابى كه فرزند استاد عبدالباسط درباره پدر بعد از وفاتش دیده قابل تامل است، شایان ذكر است كه محبت و عشق مصری ها به حضرت على علیهالسلام، و خاندان اهل بیت علیهمالسلام، با وجود سنى مذهب بودن مصریان مشهوراست.
نقل مىكنند كه: فرزند استاد عبدالباسط چندین بار پدر را در خواب مىبیند در حالى كه از وى مىخواهد به شهر نجف برود و تذكره ولایت امیرالمؤمنین على علیهالسلام، را براى او از مراجع آن شهر تهیه كند. پسر در عالم خواب از او می پرسد كه چه نیازى به این تذكره دارد و او در جواب مىگوید:
قرآن مرا از رفتن به جهنم حفظ كرد. از این بابت نگران پدرت نباش، اما براى گذشتن از پل صراط و ورود به بهشت در حالى كه در آستانه آن قرار گرفته ام یك چیز كم دارم و آن تذكره ولایت على علیهالسلام است. برو و آن را برایم تهیه كن.
فرزند استاد براى اجراى ماموریت پدر راهى نجف، مدفن امام على علیهالسلام، مىشود.
📚 منبع: هفته نامه عراقى « بدر» چاپ قم در تاریخ 27 رمضان سال 1418 برابر با 26 ژانویه 1999 در مقالهاى به قلم « لعیبى» با عنوان « پدرت را نجات بده» این ماجرا را به نقل از برخى خطباى عراقى از جمله خطیب معروف « سید عادلالعلوى» بازگو كرده
@rooshanfekr