AUD-20230711-WA0006.
1.84M
▪️روضه جانسوز حضرت مسلم علیه السلام
🎙 استاد میرزا محمدی
🚩 متن مناجات ابتدایی و روضه حضرت مسلم شب اول محرم
*🎤استاد حجت الاسلام میرزامحمدی*
باز آمدم از فاطمه برنامه بگیرم
از قاصد اندوه خبرنامه بگیرم
بی نامه ی زهرا ، به عزا ره ندهندم
در پشت درم ، بار دگر نامه بگیرم
سوگند به آن کشته که در پشت در افتاد
در باز شود باز اگر نامه بگیرم ….
ایام محرم شد و ذیحجه سرآمد
در میزنم از پیک سحر نامه بگیرم
چاووش عزا موکب غم را حرکت داد
میل سفرم هست ، سفر نامه بگیرم ….
*دیگه چیزی نمونده این قافله برسه کربلا…*
ای همسفران قافله را تند نرانید
کز اصغر شش ماهه گذرنامه بگیرم
شمیم پرچمش میاد،بوی محرمش میاد
چه بلایی سرش میاد،صدای مادرش میاد
یکی میاد یکی میره،شهید میاد اسیر میره
جَوُون میاد و پیر میره ….
حسین …..
ابی عبدالله رسید منزل سعلبیه،اونجا اتراق کردن،دو تا قاصد از کوفه میومدن،حضرت پرسید از کوفه چه خبر؟!گفتن همین قدر بگیم مسلمت رو کشتن،تا این خبر رو دادن*فَابک للحُسَیْنِ* ارباب ما گریه کرد،فرمود:“رَحِمَ اللَهُ مُسْلِمًا إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ” بعد صدا زد حمیده دختر مسلم رو بیارن …” مسلم تو کربلا پنج تا شهید داره،دوتا آقازادش تو خود کربلا کشته شدن که حضرت تو ناحیه ی مقدسه به اونا سلام می کنه،دوتا آقازادش،محمد و ابراهیم ن که تو مصعب کشته شدن،یه دخترم داره به نام حمیده که تو ماجرای شام غریبان کشته شده،این دختر رو صدا زد ،بغلش کرد،ابی عبدالله دایی این دختره،یه جوری نوازشش کرد که این دختر فهمید یتیم شده”حضرت فرمود مبادا دلتنگی کنی،من هستم …”خواهران و دختران من هستن”
سکینه این صحنه رو به خوبی داره می بینه،گذشت تا عصر روز عاشورا،با همه وداع کرد،همه رو آرام کرد… این زن و بچه و خواهر رو به خیمه راهی کرد،سوار بر ذوالجناح شد دید دیگه مرکب حرکت نمی کنه…”یه نگاه کرد دید ذوالجناح سرشو پایین انداخته…سکینه مانع حرکت ذوالجناح شده” از اسب پیاده شد”این ناز دانه رو بغل گرفت،یا الله،نمیدونم این نازدانه چه جوری حرف میزد،دل حسین و به لرزه انداخت،فرمود:“لاتحرقی قلبی بدمعک حسرة،مادام الروح فی جُثمانی”یعنی تا زنده ام دلمو آتش نزن…”هر جوری بود این دختر تو بغل بابا آرام گرفت،دست نوازش بابا رو سر دختر قرار گرفت،هر جوری بود دختر رو آرام کرد”اما بمیرم عصر روز یازدهم،این نازدانه آمد کنار گودال قتلگاه،هر چه گشت بلکه یه بار دیگه آغوش بابا رو پیدا کنه،دست نوازش بابا رو رو سرش بیاره… هر کاری کرد نتونست”میدونی چرا؟اخه هر طرف بدن رو برداشت طرف دیگه متلاشی شد….”
بدن امام احترام داره،هر کاری کرد دید بدن داره متلاشی میشه،اخرالامر بدنو رو زمین گذاشت،“فنکبت علیه” بر اون بدن سجده کرد… این لبارو گذاشت بر اون رگای بریده،یه وقت شنید از اون حنجره خونی بابا این صدا بلند شد،سکینه جان،به شیعیان من سلام مرا برسان،بگو بابامو لب تشنه کشتن…
ای حسین ….
شِیعَتِی مَا اِنْ شَرِبتُم ماءَ عَذْبٍ فَاذْکُرُونی
اَوْ سَمِعْتُمْ بِغَریبٍ اَوْ شَهِیـدٍ فَانْدُبوُنی
*اگه من و تو روضه خون شدیم،از اثر اون سلامیه که از حنجره ی اربابمون به ما رسیده،روضه رو به همون جایی ختم کنم که شعرم ختم شد،سکینه جان به اونا بگو:*
لَیْتَکُمْ فِی یَوْمِ عاشُورا جَمیعاً تَنْظُروُنی
کَیْفَ اَسْتَسْقِی لِطِفْلی فَابَوْا اَنْ یَرْحَمُونی
حسین ….
بأبی المستضعف الغریب،یا قتیل الله یااباعبدالله
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین….
بالحسین یاالله
#استاد_میرزامحمدی
AUD-20230712-WA0002.
6.57M
🎧 روضه طفلان مسلم بن عقیل علیه السلام
🎤 حجت الاسلام استاد هاشمی نژاد
🚩کانـال روضـه خـوان در ایـتا
@roovzekhan
AUD-20230712-WA0001.
4.13M
🎧 روضه طفلان مسلم بن عقیل علیه السلام
🎤 حجت الاسلام مرحوم شهید کافی
🚩کانـال روضـه خـوان در ایـتا
@roovzekhan
AUD-20230713-WA0010.
2.18M
*|⇦• روضه ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا*
🎤 حاج محمدرضا غلامرضازاده
*|⇦• روضه ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا*
🎤 حاج محمدرضا غلامرضازاده
مثلِ فردایی کاروان رسید کربلا .. اجاره بدید از زبانِ ابی عبدالله روضه بخوانم ..
خیمهها را کردهام بر پا ، امان از کربلا
داغدارم میکند اینجا ، امان از کربلا
بوسه میزد مادرم زهرا مرا با گریه و
مضطرب میگفت با بابا ، امان از کربلا
رأس من بر نیزه خواهد رفت پیش خواهرم
میشود انگشترم پیدا ، امان از کربلا
زینبم تا که عقیقم را ببیند! ساربان
دست خود را میبرد بالا ، امان از کربلا
میخورد تیر سه شعبه حنجر شش ماهه ام
جایِ یک قطره از این دریا امان از کربلا
میبرم تا خیمه ها شهزاده ام را در عبا
لرزه می افتد بر این پاها امان از کربلا
*امشب باباها گریه کنن .. باباها ناله بزنن .. صداهامونُ تو هم بندازیم با هم روضه بخونیم .. دیگه زینبم یه عبا آوردم کربلا برا اون لحظه ای که علی اکبرمُ برگردونم ..
قربون اون گریه کنی که آروم آروم مثه شمع از درون داره میسوزه میگه ای کاش من کربلا بودم زیر بغل هاتو میگرفتم برت میگردوندم .. دیگه کار به زینب نمیرسید .. آخه علی اکبرت .. که رفت عباست که رفت .. نوبت به زینبت میرسه .. اگه جایِ زینب می بودم برات عبا می آوردم تکه های بدنِ علی اکبرتُ جمع میکردم ..*
میرسانم با سر زانو خودم را علقمه
میرود از دستِ من سقا امان از کربلا
در دلِ گودال غرق خون می افتد پیکرم
میشود بالا سرم دعوا امان از کربلا
میدود گریان رقیه روی بوته های خار
شعله می گیرد لباسش را امان از کربلا
یکبهیک «سر»ها به غارت رفته! صف میایستند
نیزهداران عصرِ عاشورا ، امان از کربلا!
شاعره : مرضیه عاطفی
تا زینب به کربلا رسید ، عباس اومد براش رکاب گرفت .. دستِ خواهرش زینبُ گرفت پیاده ش کرد .. علی اکبر دستشُ گرفت ، علی اکبر اینجا کجاست؟ عباس اینجا کجاست؟ دوان دوان اومد پیش حسین .. داداش حسینم اینجا کجاست؟.. صدا زد زینبم صبر کن ، اینجا همون جاییِ که تو دنبالم میدوی .. هی صدا میزنی : مهلاً مهلاً ...
AUD-20230713-WA0013.
2.02M
🔈داداش چی قراره بیاد سرم ...
🎤 حاج سیدمهدی میرداماد
━━━━━━──────
داداش چی قراره بیاد سرم
ببین خاک نشسته رو معجرم
*داداش این پیرمرد گفت:کربلا، درست شنیدم؟ این کلمه به گوشم آشناست .. الان یادم افتاد میدونی من این کلمه رو کِی شنیدم؟ اون شبی که مادرم کفن هارو داد.. اون شبی که گفت: این کفن مال منه، میدی بابات علی، این کفن مال بابات علیِ میدی داداشت حسن، اینم مال برادرت مجتباست .. دیدم بقچه رو بست هی میزد رو پاش میگفت: کربلا ...*
داداش چی قراره بیاد سرم
ببین خاکنشسته رو معجرم
من این قصه روپیش مادرم
شنیده بودم
داداش سراپا می لرزم تو اظطراب
داداش برای خودم نه برا رباب
من این روزها رو حتی توی خواب
ندیده بودم
گودال میبینم ..ای وای از تنت
احساس می کنم از من میگیرنت
ای کاش تو دلم آتیش به پا نشه
ای کاش پای من گودال وا نشه
*نکنه من قراره بیام تو گودال؟ نکنه میخوانکاری کنن تو رو نشناسم؟...*
بیا خواهر از محملت پایین
بیا آخرِ دنیامو ببین
منو میکُشن تو همین زمین
غریب و تنها
شده موقع دل بریدنُ
منو از تو آخر میگیرنُ
تو باید بری بسپری منُ
به ریگ صحرا
اینجاست کربلا؛ که گفته مادرم
هرچی مصیبته؛ اینجا میاد سرم
اینجا تو بی کَس و من بی قمر میشم
تو بی برادر و من بی پسر میشم
*"امام صادق علیه السلام فرمود: از اون ساعتی خاک شد تربت، که این خاک با پوست و گوشت و خون و استخوان جدَّم مخلوط شد" کجا ؟ وقتی اسباشون رو نعل تازه زدن یه کاری با بدن کردن... زینب هی این بدن رو از زیرخاکها در آوُرد، ناله بزن بگو:حسین....*
AUD-20230713-WA0017.
6.06M
🔈 بوی هجران رسد زین بیابان حسین
🔻روضه ورود به کربلا
🎤حجت الاسلام استاد میرزامحمدی
🚩کانـال روضـه خـوان در ایـتا
@roovzekhan
AUD-20230713-WA0020.
8M
🎧 اینجا همان جایی هست که سرها از بدن ها جدا میشود
|#روضه شب دوم محرم
🎤 حاج حیدر خمسه
🚩کانـال روضـه خـوان در ایـتا
@roovzekhan