eitaa logo
روضه خوان
415 دنبال‌کننده
0 عکس
7 ویدیو
100 فایل
روضه خوان کانال مداحی و نشر روضه آدرس تلگرام: @roovzekhan آیدی مدیر: @s_m_a_m
مشاهده در ایتا
دانلود
☝️🕊🍂متن و صوت روضه جانسوز و توسل ویژۀ وفات اُم المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها به نفسِ حاج مهدی سماواتی🍂 ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ امشب شبِ رحلت خدیجه ی کبری است،مادرِ فاطمه ی زهرا سلام الله علیها،به این بهانه، هم عرض ادب کنیم خدمت خدیجه ی کبری سلام الله علیها و هم عرض ادب کنیم خدمت حبیبه ی خدا،فاطمه ی زهرا سلام الله علیها...بگیم:بی بی جان!بحق مادرت امشب بیا برا ما مادری کن،شب دهم ماه مبارکِ رمضانِ،چشم به هم بزنیم شب های قدر هم میرسه،فاطمه جانم!...با جرأت بگیم: مادر،مادر! بحق مادرت خدیجه ی کبری،که هر چه داشت در راه خدا داد،ثروتش رو بخشید،برایِ یاریِ دینِ خدا،بحق مادرت خدیجه ی کبری،که تا همسر رسول خدا شد،زن های قریش بهش دیگه اعتنا نمیکردن،رهاش کردن.... گذشت تا به فاطمه حامله شد،رسول خدا اومد تویِ خونه،دید خدیجه داره با کسی حرف میزنه...با کی داری صحبت میکنی؟ گفت: فرزندی که در رَحِم دارم،مونسم شده،با من تکلم میکنه...غم مخور مادر که غم خوارت منم؛اگر زن های غریش رهات کردن،بهت اعتنا نمیکنن،غصه نخور تو فاطمه رو داری مادر، همون جا رسول خدا بشارتِ ولادتِ فاطمه رو بهش داد،وقتی که هم میخواست فاطمه اش رو به دنیا بیاره،فرستاد بیان کمکش کنند زن های قریش،گفتند:تو مارو قبول نکردی،همسرِ یتیمِ ابوطالب شدی،ما هم نمی آییم کمکت،.....لیاقت نداشتن،شایستگی نداشتن،یه وقت بی بی دید،چهار زنِ بهشتی اومدن دورش رو گرفتن،کمکش کردن،فاطمه اش رو به دنیا آورد،هستیش رو برای خدا داد،خدا هم گوهری مثل فاطمه بهش عطا کرد.... روزهای آخرِ عمرش گفت:فاطمه جان! برو به بابات بگو لباسی که موقع نزولِ وحی به تن داشت،کفنِ من قرار بدید،همین طور هم شد،اسماء بنت عُمِیس میگه: دیدم لحظات آخر تو بستر داره گریه میکنه،گفتم:بی بی جان! چی شده؟ شمارو که رسولِ خدا وعده ی بهشت داده،چرا گریه می کنید،فرمود:گریه ام برا خودم نیست،برا دخترم فاطمه است،شب زفافِ دخترم نیستم براش مادری کنم...اسماءمیگه،گفتم:اگر من بودم،به جای شما مادری میکنم...بی بی خوشحال شد،دعام کرد،از دنیا رفت... رسول خدا لباسش رو کفنِ خدیجه قرار داد،همین که قبر آماده شد،با دستِ مبارکش بدنِ همسرِ مهربانش رو گرفت،داخلِ قبر خوابانید،کفن رو کنار زد،طرف راست صورتش رو روی خاک ها قرار داد...سیدها! این ماجرا تکرار نشد،تا مدینه،دلِ شب علیِ مرتضی بدن فاطمه اش رو غریبانه غسل داد،حنوط کرد،کفن کرد،با چه دلی برداشت بدنِ فاطمه رو نمی دونم،آماده ی دفن،به دو نفر نیاز داره،یک نفر باید بدن رو سرازیرِ قبر کنه،یک نفر باید بدن رو بگیره داخل قبر بخواباند،فاطمه مَحرمی جز علی نداره،همین که بدنِ فاطمه رو سرازیرِ قبر کرد...* که ناگه از لحد نوری بر آمد نمایان دستی از پیغمبر آمد چو گُل به خاک نشانم نهالِ خسته ی تو علی فدایِ تو و پهلویِ شکسته ی تو به بازوان ورم کرده ات بگریم من و یا به صورتِ نیلی و چشمِ بسته ی تو زهرا جان!.... *ان شاالله این شب ها تذکره هامون رو امضا می کنند میریم مدینه،اونجا از نزدیک عرض ادب می کنیم و ناله می زنیم،اما با این یه جمله هم دلها بره کربلا،بمیرم برای میوه ی دلت،که نازنین بدنش کربلا سه روز و دو شب روی خاک ها ماند،حسین....." مُلْقی ثَلاثا بِلا غُسلٍ وَلا کفَنٍ " حسینی ها! بدون کفن هم نبود..* کفنی داشت زخاک و کفنی داشت زخون تا نگویند حسین بن علی بی کفن است استخوانی اگر از سینۀ او ماند بجا آن هم از ضرب سُمّ اسب، شکن در شکن است *حسین.....خدایا به اشک چشم گریه کن های ابی عبدالله،فرج امام زمانمون برسان.... 🌴🌴 ╭┅─────────┅╮ eitaa.com/rovzekhan ◀️ ╰┅─────────┅
1_315862600.mp3
5.53M
💐 اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی... 🔊تو كه آهو را ضمانت ميكني كي فراموش اين غلامت ميكني؟ 🔹شب هشتم ماه مبارک رمضان، توسل به محضر حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام با نوای حجت الاسلام استاد میرزامحمدی (ع) (ع) 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 ╭┅─────────┅╮ eitaa.com/rovzekhan ◀️ ╰┅─────────┅╯
🕊🍂روضه و توسل ویژۀ وفات اُم المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی اجرا شده شب دهم ماه مبارک سال 1397🍂 ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ *شامِ رحلتِ این خانم بزرگوارِ ..* از غصه‌های تو نفسِ آسمان گرفت در ماتم تو حال دل عاشقان گرفت ای باغ و بوستان پیمبر نگاه کن رو به‌ خزان شدی و دلِ باغبان گرفت بانو بمان که پشت و پناه نبوتی تو سوختی که شمع رسالت توان گرفت تا پایِ مرگ رفت پیمبر هزار بار هر بار هم به لطفِ نگاه تو جان گرفت تنها تویی که عشقِ پیمبر شدی و بس دلدادۀ تو بود و دل از دیگران گرفت آنقدر گریه کرد‌ه‌ای از ترس قبر که جسم تو را عبایِ نبی درمیان گرفت گفتم عبا چرا غزلم روضه‌ خوان شده زهرا رسید و با غزلِ من زبان گرفت ای تشته‌ لب حسین .. ای بی‌ کفن حسین .. ای‌وای بی‌عبایی و .. بی‌ پیرهن حسین .. شکر خدا که قسمت تو یک عبا شده مادر ؛ حسینِ من کفنش بوریا شده زهراست روضه‌ خوانُ خدیجه‌ ست گریه‌کن آرام چشم تَر شده را بست گریه‌ کن می‌سوخت در حرارت دستانِ فاطمه گفت ای رسول ! جان تو و جان فاطمه زن‌ هایِ این قبیله همه بدتر از هم‌اند دلسوزهایِ فاطمه در بِینشان کم‌اند میترسم از کنایه و زخمِ زبانشان مردانشان که پست‌ ترند از زنانشان میترسم ابر تیره بیفتد به رویِ ماه زهرای من تحمل سیلی ندارد ، آه برگ گل است، مثل نسیم است دخترم نگذار حس کند که یتیم است دخترم در عمرِ خویش هرچه بلا بود دیده‌ام جانانه جورِ فاطمه را هم کشیده‌ام نگذار حال و روز گلم مثلِ من شود دیگر مباد قسمتِ او سوختن شود چون چاره نیست میروم و میگذارمش بعد خدا و تو ، به علی میسپارمش *نمی خواستم تا اینجا برم اما بزارید بگم : * قلبم ز چشمانِ ترش آتش گرفته بر حال و روز مضطرش آتش گرفته می‌ آید آن روزی که یاسم در گلستان گلبرگ‌ هایِ پرپرش آتش گرفته قرآن ناطق بینِ کوچه دست بسته در صحنِ خانه کوثرش آتش گرفته زینب به چشمان خودش می‌بیند آنجا دار و ندارش ، مادرش آتش گرفته ... *تا اینجایِ روضه رو عرض کردم که بی بی به اسماء فرمود : اسماء تو برا زهرایِ من مادری کن. اسماء هم همه‌ جا با بی‌بی حضرت زهرا بود ، همه جا براش مادری کرد .. هم شب زفاف ، هم پشت درِ خونه .. این دو جا برای این خانم مادری کرد ... هر مادری بود همین دوجا میومد ، چون اولی شب زفافه ، مادرا دوست دارن همه شبِ زفاف باشن ، دومیش هم موقع وضعِ حمله ... دوست دارن باشن .. نوه‌ شون رو بغل بگیرن ... اما یه جاست مادرا نمیان ، میدونی کجاست؟ اونجاییِ که میخوان بدن دخترُ غسل بدن .. اما اونجا هم اسماء اومد کمک امیرالمؤمنین ... گفت آقا تنهاست ... اسماء بریز آبِ روان بر رویِ گلبرگ گلم ... حیفم میاد نگم با این ناله ت ، امشب پیغمبر خودش بدن حضرت خدیجه رو غسل داد و کفن کرد ، از طرف خدا کفن اومد. اما .. پیغمبر یه بدنِ سالم رو غسل داد... قربون اون آقایی برم که یه‌ یهو اسماء دید سر به‌ دیوار گذاشت ، دیگه غسل نمیده ... چی شد آقاجان؟! اسماء دست به دلم نذار .. هرچی آب میریزم .. خودت نگاه کن داره هنوز خون‌ آبه میاد ... از این ناراحتم فاطمه‌ م هیچی بهم نمی گفت .. هی میدیدم شبا این پهلو به اون پهلو میشه .. هی میدیدم میخواد دستشُ بیاره بالا موهایِ زینب‌ُ شونه کنه نمیشه .. اما حالا فهمیدم ... دستِ گداییتو بیار بالا ، به حضرتِ زهرا الهی العفو ....* ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
🕊🍂روضه و توسل ویژۀ وفات اُم المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها به نفسِ حاج محمدرضا طاهری🍂 ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ سنگ صبوره قلبِ طاهایی خدیجه آرامشِ پیغمبرِ مایی خدیجه کی میرسد دستِ کسی بر رتبۀ تو از بس که بالایی و والایی خدیجه خیرالنساها را اگر که بر شمارند قطعاً تو جزء بهترین هایی خدیجه درکِ مقاماتِ تو کارِ هر کسی نیست چون مادرِ اُم ابیهایی خدیجه بر تارُکِ اسلام نامت می درخشد اول مسلمان ، قبلِ مولایی خدیجه مثلِ تو را بانو خدا کی آفریده ؟ تنها تویی که مصلِ زهرا پروریده بانو تو با آسیه و مریم قرینی ای آسمانی پس چرا رویِ زمینی؟ اسلام با دارایی تو قد علم کرد تو اولین حامیِ این دینِ مبینی ما را به مجهول الهُویت ها چه کاری است؟ تنها خودت هستی که اُم المومنینی شعبِ ابیطالب تو را در خود نگه داشت تا بر همه ثابت شود ، تنها ترینی از حرمتِ داغِ تو عام الحزن فرمود خیلی عزیزی رکنِ ختم المرسلینی بانو برو بعد از تو خیلی سخت باشد با حیدر از زهرا خیالت تخت باشد شاعر : در روضۀ تو دیدۀ تر احتیاج است هر مرد را همواره یاور احتیاج است با این که زهرا هست ، حیدر هست اما مثله تویی پیشِ پیمبر احتیاج است ای کاش مادر جان پسر هم داشتی تو بعضی مکان ها یک برادر احتیاج است گاهی میاید نیست حتی جایِ شوهر یک موقعی بر شخصِ دیگر احتیاج است فضه میاد پشت در ، اما به قرآن در وضع حملِ زن به مادر احتیاج است زهرا چه حالی بود پشتِ در خدیجه جایِ تو خالی بود پشتِ در خدیجه *فرمودند چهار تا ناله زد پشتِ در ، اول صدا زد یا رسول الله .. بابا ببین اُمتت با دخترت دارن چه می کنن .. نالۀ دوم علی رو صدا زد .. تو نالۀ سوم دیگه کار از علی ام بر نمیاد .. لذا صدا زد یا «فضه خذینی ..» فضه تو به فریادم برس .. به خدا بچه مُ کشتن .. اما تو نالۀ چهارم یه وقت صداش بلند شد پسرم .. مهدی جان ...* خوب است بانو قبرِ تو دور از وطن نیست جز فاطمه در ماتمت یک سینه زن نیست بگذار مادرجان کمی روضه بخوانم تا که نگویی هیچ کس هم دردِ من نیست گفتی به پیغمبر لباست را بیاور چون در بساط خالی ام حتی کفن نیست چندین کفن روح الامین آورد و دیدی تعداد آنها جز به قدرِ پنج تن نیست وقتی تو هم از آن کفن ها سهم بردی کم شد یکی و چاره غیر از پیرهن نیست بانو نه تنها نورِ عینت بی کفن ماند گرگی رسید و یوسفت بی پیرُهن ماند ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
12_Mirdamad-Salahshoor_shab_10_Ramezan_93-03_(rasekhoon.net).mp3
4.6M
شب 10 رمضان و شب وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها سید مهدی میرداماد و حاج مهدی سلحشور
1_317775446.mp3
4.41M
🏴السلام علیک یا ابا عبدالله 🔊 افطارها به کام دلم زهر میشود ارباب ما گرسنه و تشنه شهید شد.. ◼ مناجات با خدا به همراه روضه حضرت سیدالشهدا علیه السلام 🎤 کربلایی محمدحسین
1_10058564.mp3
5.15M
◼️روضه و مرثیه شام وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها و گریز به روضه حضرت عباس(ع) 🔊 السَّلام عَلَيكِ يافاطِمه الزهرا آجَركِ الله في مُصيبه أُمِّك کبری سلام الله علیها (س) ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ ╭┅─────────┅╮ eitaa.com/rovzekhan ◀️ ╰┅─────────┅╯
1_319570100.mp3
14.4M
روضه حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها - کربلایی حمید علیمی ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ مادر میان بستر خود روضه می خواند با اشک های دختر خود روضه می خواند نیّت نمود و شانه زد بر موی زهرا با گریه های آخر خود روضه می خواند او چند مدت رنگ نیلی خواب می دید بر صورت نیلوفر خود روضه می خواند خیره به در می شد و یا این که به دیوار یا که به روی دختر خود؛ روضه می خواند با روضه های کوچه، او از حال می رفت با یاد یاس پرپر خود روضه می خواند وقتی گریز روضه هایش کربلا بود با نالۀ بغض آور خود روضه می خواند مادر بزرگِ ماه های روی نیزه بر کشته های بی سر خود روضه می خواند بر پارۀ قلبش که زیر دست و پا ماند بر پاره های پیکر خود روضه می خواند اصلاً در عاشورا به عالم کرد رجعت بر روی تل، بر منبر خود روضه می خواند از غارت و از آتش و ازخیمه می گفت می سوخت، با خاکستر خود روضه می خواند زینب شبیه اوست، نه اصلاً خود اوست یعنی برای معجر خود روضه می خواند ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
1_314695251.mp3
4.79M
حکایت جوان گنهکار بغدادی با نوای حجت الاسلام استاد میرزامحمدی ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ ╭┅─────────┅╮ eitaa.com/rovzekhan ◀️ ╰┅─────────┅╯
1_289103445.mp3
34.63M
🔊سبْحَانَكَ يَا اللَّهُ تَعَالَيْتَ يَا رَحْمَانُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ... با نوای حجت الاسلام استاد میرزامحمدی