#استخدام
یک شرکت در زمینه تجهیزات پزشکی در #تهران، در نظر دارد جهت تکمیل کادر خود، تعدادی نیروی #آقا از میان افراد متعهد و انقلابی به صورت #تمام_وقت استخدام نماید.
شرایط و مهارتهای لازم برای استخدام:
1. دارای گواهینامه رانندگی
2. توانایی و مهارت اولیه در حد یک تکنسین ساده
ساعت کاری شنبه تا پنج شنبه ساعت 8 الی 17
حقوق (متناسب با تخصص، مهارت، تحصیلات و در شروع کار مطابق نرم وزارت کار)
محیط کاری کارگاهی
واجدین شرایط جهت اعلام همکاری رزومه خود را به آیدی تلگرام زیر ارسال نمایند:
@rmohaqeqi
هدایت شده از شهرداری رویان
آماده سازی بلوار سردار شهید حسن عامری، روبروی صندوق قرض الحسنه، جهت کاشت گل، توسط واحد فضای سبز شهرداری رویان.
۱۳۹۸/۰۸/۱۸
🌹@shahrdarirouyan🌹
هدایت شده از شهرداری رویان
زیباسازی و مناسب سازی پیاده روهای سطح شهر، پیاده رو بلوار امام خمینی(ره) جنب مسجد حاج عیسی، توسط واحد عمران شهرداری رویان.
۱۳۹۸/۰۸/۱۸
🌹@shahrdarirouyan🌹
هدایت شده از شهرداری رویان
اتمام عملیات تعویض لوله انتقال آب فرسوده، توسط اداره آب و فاضلاب و نظافت و پاکسازی مسیر آن توسط واحد فضای سبز و خدمات شهری شهرداری رویان.
۱۳۹۸/۰۸/۱۸
🌹@shahrdarirouyan🌹
هدایت شده از شهرداری رویان
زیباسازی و مناسب سازی پیاده روهای سطح شهر، پیاده رو مسیر روبروی بانک صادرات، توسط واحد عمران شهرداری رویان.
۱۳۹۸/۰۸/۱۸
🌹@shahrdarirouyan🌹
🚩تالار نگین مهر
جهت انجام امور خدماتی
به دونفر خدمتکار خانم برای مجالس
خود نیازمند است
هزینه هرمجلس ۵۰هزارتومان می باشد.🚩
🔻جهت هماهنگی بیشتر
با شماره ذیل تماس حاصل فرمائید و یا به تالار نگین مهر مراجعه فرمائید 🔻
09123731660
@rooyannews
رویان نیوز
همین که از جمکران اومدم بیرون و میخواستم سوار ماشین بشم، یه لحظه گوشیم افتاد زمین! برداشتم و فوتش کر
بسم الله الرحمن الرحیم
⛔️پسر نوح⛔️
نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی
«فصل سوم»
قسمت: بیست و نهم
قم _اداره مرکزی
رو کردم به فائقه و گفتم: این از متین! که گل پسر حاج آقا از آب درومد و بچه ها رفتن سروقتش!
گفت: البته اگه دیگه دستتون بهش برسه!
گفتم: دیگه تو این حرفو نزن!
بیسیمو جلوی خودش برداشتم و از بچه ها پرسیدم: اعلام موقعیت؟
حیدر گفت: در محضرشونیم!
گفتم: تمومه؟ اعلام ماموریتت بزنم؟
گفت: اگه دیگه امری نیست بله!
رو کردم به فائقه و گفتم: اینم از آقازاده ما و متین خان شما ! دارن با همین سرعت میارنش!
هیچی نگفت و به این ور و اون ور نگا مینداخت که مثلا مهم نیست!
گفتم: خب! ول بقیه کنیم. الان من و شما روبرو هم نشستیم. بیا با هم روراست باشیم. تو نه اولین و نه آخرین و نه خطرناکترین مجرمی هستی که روبروش نشستم و تا چند دقیقه دیگه مثل بلبل برام حرف میزنه! پس به خودت لطف کن و وقت و انرژیمو نگیر...
گفتم: تهدیدت نمیکنم چرا که لزومی نداره. نه اینکه از کسی و چیزی بترسم. اما بهت هشدار میدم مراقب حرفها و رفتارت باشه و آتو دست من و بچه های ما ندی...
گفتم: شما خانم هستی و با اینکه هزاران نقد و جرم و مشکل و مسائل ازت میتونم کشف کنم اما ترجیح میدم بهت سخت نگیرم. پس تو هم قهرمان بازی در نیار و مثل کدبانوها روراست و صادق باش.
دیدم هیچی نمیگه ... اما رفتارش یه جوری مثلا خام و بی آلایش جلوه میداد که اذیت میشدم.
گفتم: خب! شروع کنیم؟
شونهاشو انداخت بالا و لب و لوچشو کج کرد که مثلا برام مهم نیست.
گفتم: بسیار خوب! خب بذار از اینجا شروع کنیم که ... اجازه بدید ... آره ... یادم اومد ... وقتی با اسلحه بالا سرم ایستاده بودی، گفتی ژن و خون شماها مشکل داره! یادته؟
رد نکرد اما تایید هم نکرد. چون یادش بود. چیزی نگفت و خیلی کم نگام میکرد.
گفتم: من میخوام از همین جا گپمون را شروع کنم. مگه ژن و خون ما چشه؟
با بی حوصلگی گفت: حالا این جرمه؟ روزی صد تا حرف بدتر از اینا همه به هم میزنن! چی گفتم مگه بهت؟
گفتم: تو این حرفو با اعتقاد زدی و وقتی داشتی اینو میگفتی، مشخص بود که برای کم نیاوردن جلوی من نگفتی! بگو منظورت چی بود؟ چرا این حرفو زدی؟
گفت: دنبال چی هستی؟ چته تو؟ تازه کاری؟ چرا گیر دادی؟ الان این جملم که تازه یادمم نیست درست که گفتم یا نگفتم، مثلا از ارتباطم با متین و این که فائقه پروندت هستم مهم تره؟! تعطیلی به خدا ...
گفتم: تو چرا مقاومت میکنی؟ اگه راست میگی و برام نباید مهم باشه! تو دوس داری از متین و هویتت و این چیزا بپرسم اما یادم بره که لحظات آخری که اونجا بودیم اینو گفتی! چرا تو برات مهمه که رد بشیم از این حرفت؟!
گفت: غلط کردم. غلط کردم برای اینجور موقع هاست دیگه! بابا من غلط کردم. شماها خیلی هم ژنتون عالیه.
گفتم: اون که تو غلط اضافی کردی و ژن ما هم عالیه، بله! شک نکن. میگی یا بگم چرا این حرفو زدی؟
هیچی نگفت و فقط ته نگاهش یه *گیر چه آدم مزخرفی افتادیم* خاصی موج میزد.
گفتم: درست فهمیدی. من اگه یه درصد هم شک داشتم که تو انگلیس درس خوندی و دو سه تا کشور دیگه آموزش دیدی، دیگه الان شکم برطرف شد! اما تعجب میکنم که چرا تو رو برای این ماموریت فرستادند؟!
با عصبانیت گفت: انگلیس چیه؟ آموزش کدومه؟ چه ربطی داره؟ کلا توهم داریا. خب اگه قراره چیزی بندازی گردنم، به خودمم بگو تا هماهنگ باشم! اما وصله انگلیس و آموزش و...
همینطور که داشت چرت و پرت میگفت، اسکن ویزاش گذاشتم جلوش و پرینت دو تا برگه شناسنامش که با دو تا نام مختلف بود، گذاشتم روبروش.
وقتی چشاش گرد شد، گفتم: سپردم یه اسکن از مدارکت در اون موسسه ای هم که آموزش میدیدی، برام بفرستن. چطوره؟
گفت: دیوونه هستین. همتون احمقید. نشستین مدرک سازی میکنین تا مردمو بترسونین!!
حرفی زدم که خشکش زد. گفتم: مدرک سازی؟ ما برای مردم مدرک سازی میکنیم؟ ببین خانوم! من میخوام از دهن خودت بشنوم و اگه دارم درست میگم، تو جملمو کامل کنی که: حقه بازی بخشی از ژن ایرانی هاست، جمله معروف *پینی شمیلوویچ* از اساتید معروفی هست که ... آره؟ ... درسته؟ ... از اساتید معروفی هست که میگه: با حقه باز باید از در حقه وارد شد! درسته؟ میشناسیش؟
خشکش زد ...
خیلی شوکه شد و نتونست مخفی کنه که چقدر زود، در یه ربع اول بازجویی، اینطور مشتش باز شده!
@rooyannews
بسم الله الرحمن الرحیم
⛔️پسر نوح⛔️
نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی
«فصل سوم»
قسمت: سی ام
قم _اداره مرکزی
وقتی اسم پینی شمیلوویچ شنید، شوکه شد. منم متوجه شدم و طبق معمول، وقتی ببینم تیکه ام گرفته، بقیشو با همون فرمون پیش میرم.
یکی از اسناد را درآوردم و براش روخوانی کردم: دبیرستان «بن گورین» تحت مدیریت پینی شمیلوویچ، افسر امنیتی سابق اسرائیل در «پتهاتیکوا» در حومه تلآویو دوره های مهم و میان مدت و دراز مدتی داره که این دوره آموزش را با نام «ایران، امنیت و اطلاعات» برگزار میکند.
رو کردم به فائقه و گفتم: دبیرستان بن گورین درس خوندی؟
چیزی نگفت و فقط سرخ و سفید شد. داشت در وجود خودش با چیزی یا کسی میجنگید.
بهش گفتم: ببین! بهت حق میدم که خیلی زورت بیاد و ناراحت باشی که الکی و خیلی کم خرج و بدون زحمت به تور ما افتادی. چون ما حتی برات تور هم پهن نکردیم. بلکه فقط از دومینوی اشتباهاتت استفاده کردم.
بهش گفتم: الان هم بهتره حرف بزنی. ببین من دو خط دیگه دربارت میگم و بقیشو تو باید کمکم کنی. وگرنه کارت خیلی سخت میشه. تو اصالتا ایرانی نیستی با اینکه خیلی به ایرانی ها میخوری. درسته؟
با اکراه و ته چهره ای از بیچارگی گفت: بله. پدر و مادرم اصالتا ایرانی هستند اما خودم نه!
گفتم: خودت کجا دنیا اومدی و بزرگ شدی؟
گفت: انگلستان به دنیا اومدم. مادرم ترجیح داد منو اونجا به دنیا بیاره.
گفتم: پناهنده به کجا هستند؟
گفت: پدر بزرگم و پدرم و اینا از پناهنده های دوران پهلوی به اسرائیل هستند. منظورم اینه که اول انگلستان بودند. بعد از اینکه قرار شد یهودی ها در دولت یهود جمع بشن، تصمیم گرفتند برن اونجا ینی اسراییل زندگی کنند. اما مادرم ترجیح داد برگرده انگلستان و منو اونجا به دنیا بیاره.
گفتم: نفهمیدی علتش چی بود؟ چیزی نگفته برات؟
گفت: مادرم یهودی بود اما متعصب نبود. به زور رفته بود اسراییل. خیلی از دوری ایران و انگلستان گریه میکرد اما جرات برگشتن نداشت. بخاطر همین هم تصمیم گرفت منو اسراییل به دنیا نیاره و هم به اصرار اون، پدرم راضی شد و رفتم دبیرستان بن گورین.
گفتم: مادرت در موساد کار میکرد؟
با تندی جواب داد: میگم مادرم از اسراییل بی زار بود اما شما میپرسی با موساد بوده یا نه؟!
گفتم: دلیل نمیشه. مطمئنی جزو موساد نبوده؟
گفتم: آره. شک ندارم. اون منو فرستاد اونجا بخاطر اشعار و زبان فارسی.
گفتم: خودتم اهل شعر و زبان فارسی بودی؟ لذت میبردی؟
گفت: اولش چندان علاقه ای نداشتم اما بعدش یواش یواش علاقمند شدم.
گفتم: قشنگترین شعری که از حفظی چیه؟ حضور ذهن داری؟
گفت: آره. اشعار زیادی بلدم اما دو تا شعر هست که خیلی دوسشون دارم. یکی این شعری که میگه:
سحر بلبل حکایت با صبا کرد
که عشق روی گل با ما چهها کرد
از آن رنگ رخم خون در دل افتاد
وز آن گلشن به خارم مبتلا کرد
غلام همت آن نازنینم
که کار خیر بی روی و ریا کرد
من از بیگانگان دیگر ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
اون یکی هم همون شعری که میگه:
بین همه عشقای دنیا
عشق است اباالفضل
پور علوی فاتح دل ها
عشق است اباالفضل
زین رو بودش انس میان وی و مادر
زیرا که بود ذکر دل حضرت زهرا
عشق است اباالفضل
عشق است ابالفضل
من خیلی عاشق این تیپ شعرها هستم. مخصوصا دومی.
من که برام خیلی جالب شده بود، ازش پرسیدم: شما مداحی هم میکنی؟
گفت: آره. همین قم دو تا جلسه گاهی شرکت میکنم. یه جا هم تهران گاهی وقتا مخصوصا شبهای شهادت دعوتم میکنن.
گفتم: فقط میخونی؟
گفت: نه. سخنرانی هم میکنم.
گفتم: بیشتر در چه موضوعاتی سخنرانی میکنی؟
گفت: تاریخ اسلام ... گاهی وقتا هم تفسیر میگفتم.
گفتم: موضوعات سیاسی چطور؟ مثلا از بصیرت بگی و از ولایت و این چیزا
گفت: نه چندان. دو سه تا بحث با موضوع ولایت داشتم اما چون دستم پر نبود، فقط شعر و مداحیشو میخوندم.
گفتم: ولایت کی؟ نگو ولایت فقیه که باور نمیکنم!
گفت: نه! چرا دروغ بگم؟ فقط از ولایت و رهبری امیرالمومنین میگفتم. ینی هممون فقط ولایت امیرالمومنین را قبول داریم.
گفتم: چرا نمیگی امام علی؟ چرا دو سه بار گفتی امیرالمومنین؟
گفت: نمیدونم. من بیشتر چیزی که تو اشعارمون بود را تکرار میکردم. یا میگیم حیدر! یا میگیم امیرالمومنین!
گفتم: دروغ نگو دیگه! تو ماشالله عقل داری! مگه میشه صرفا بخاطر اینکه تو شعر اومده .... ؟!
گفت: خیلی خب حالا ... آره ... آخه اگه میگفتیم علی، اسم رهبر هم علی هست و بعدش همین برادرا و خواهرا کلی میکس شعر و نوحه ما را با تصاویر رهبر ایران درست میکردند. گفته بودن فقط بگین حیدر و یا بگین امیرالمومنین که قشنگ مشخص باشه منظور ما کیه؟ و ما فقط یه رهبر داریم! اونم امیرالمومنین هست.
گفتم: عجب! که اینطور ... خب بگذریم. چرا قصد جون آسید رضا کردی؟
گفت: ما قصد جونش نداشتیم.
گفتم: ینی تو نمیخواستی بکشیش که اون روز تو حرم، نوک سوزن آغشته و کثیف به گردنش زدی و بعدش گوشیش برداشتی و الفرار!
گفت: نه. ما فقط میخواستیم ادبش کنیم.
گفتم: مگه چیکار کرده بود؟ اون ممکن بود بمیره اگه ما اقدام پیشگیرانه و به موقع نداشتیم.
گفت: اون یه مدته خیلی حرف گوش نمیده...
گفتم: بسه ... میدونم که میخوای بزنی به جاده خاکی. فقط یه سوال! کی گفته بود ادبش کنین؟
چیزی نگفت اولش.
گفتم: داشتی خوب میومدی! خرابش نکن. فقط یه کلمه بگو کی فرمان زدن آسید رضا را صادر کرد تا رد بشیم و نظر منم بیشتر جلب بشه و به کسی بد نگذره!
گفت: حالم از طرز حرف زدنت بهم میخوره.
گفتم: اشکال نداره. پس جوابمو بده و همش تو حرف بزن تا من چیزی نگم و صدامو نشنوی! کی بود که گفت باید آسید رضا را بزنین؟
با کلی کراهت و ناراحتی یواش گفت: متین! متین گفت!
گفتم: دروغ میگی!
گفت: نه. واقعا خودش گفت.
متین؟!
پسر حاج آقا ؟!
باریک الله!
چه غلطا !
گفته بزنین آسید رضا را ادبش کنین؟
الله اکبر !
@rooyannews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«سیگال مندلکر» معاون وزارت خزانهداری آمریکا اعتراف کرد:
ایران FATF را نمیپذیرد چون میداند با اجرای آن دچار خودتحریمی میشود و دیگر نمیتواند از گروههایی مانند سپاه، حزبالله و حماس... حمایت کند
🔺تک تک این گروههای حافظ امنیت منطقه و بلای جان استکبار رو اسم میبره اونوقت مسئولین دولتی میگن نه FATF میذاره ما تعیین کنیم کدوم گروهها تروریستی هستن کدوما نه! 😐
@Bisimchimedia
یکی از شجاعانه ترین
تصمیماتی که میتونی بگیری
اینه که اجازه بدی...
چیزهایی كه قلب و روحت رو
آزار میدن، برن.
شب خوش🌷
🅰️ @rooyannews
May 11
اعزام اردوی جهادی به منطقه سیل زده پل دختر جهت ساخت و ساز از دو شنبه ۲۰ آبان به مدت ۱۰ روز دوستانی که تمایل دارند با شماره های ۲۱۴۲۴۶۷۷_ ۳۲۲۰۷۷۶۱ _ ۰۹۱۹۲۷۳۵۹۰۳بسیج سازندگی ناحیه شاهرود تماس بگیرند
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
🏅کانال شمیم نجف اشرف
@shamimnajaf
https://eitaa.com/rooyannews
#انالله_وانا_الیه_راجعون
#درگذشت پدری مهربان و دلسوز و همسری فداکار مرحوم مغفور
#شادروان_آقا_محمد_لطفی
مراسم تشییع جنازه روز یک شنبه ساعت 10 صبح از جلوی حسینیه روستای جعفرآباد برگزار میگردد
مراسم ختم آن مرحوم از ساعت 14/30 الی 16/30 در حسینیه روستای جعفرآباد برگزار میگردد
مجلس زنانه همزمان در فاطمیه برگزار میگردد
@rooyannews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام دوستان صبح شما بخیر
امروز:یکشنبه 19 آبان 1398
12ربیع الاول1441
10نوامبر2019
گرامی باد هفته وحدت،که هفته نور وسرور،وایام شادی و همبستگی است...
با ما همراه باشید
@rooyannews
هفته وحدت را قدر بدانید
این هفته وحدت ،این هفته مشترک الاحترام بین مسلمین را قدر بدانید
همه سعی کنندوحدت واتحاد بین نیروها
ودر یک جبهه قرار گرفتن نیروهای مسلمین را که رمز سعادت و
مایه سربلندی مسلمین و بزرگترین حربه
ملت ها در مقابل استکبار جهانی است
مغتنم بشمارند وقدربدانند
سخن رهبری
هفته وحدت
@rooyannews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعار مردم یزد در سخنرانی امروز روحانی:
حاشیه ها رو ول کن، مشکل کار رو حل کن!
روحانی روحانی، اقتصاد اقتصاد
▪️رئیسجمهور: این صدای مردم نیست! نگذاریم خواست آمریکا از حنجره عدهای معدود بلند شود! 😐
یعنی حل کردن مشکل بیکاری و اقتصاد خواست آمریکاست نه مردم؟
@Bisimchimedia
📚 نمایشگاه کتاب شاهرود گشایش یافت/ ارائه ۲۰۰۰ عنوان کتاب
رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شاهرود از گشایش نمایشگاه کتاب در فرهنگسرای مهر این شهر خبر داد و گفت: دو هزار عنوان کتاب در این نمایشگاه عرضهشده است و در بخشهای مختلف مذهبی، روانشناسی، پزشکی، تاریخی، کودک و نوجوان، ادبیات، رمان و غیره را در بردارد.
@rooyannews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظات شما بخیر
اینجا ایران است
خانه بروجردی ها
کاشان
@rooyannews
🚩وقایع اتفاقیه:
فوری
استعفای دکتر کاظم جلالی به تصویب نمایندگان مجلس رسید
جلالی: از مردم شریف شهرستانهای شاهرود و میامی،شهر معلمان دین و اخلاق متشکرم
استعفای جلالی از مجلس/ هلهله نمایندگان ملت هنگام اعلام دستور جلسه/ جلالی حق رفتن ندارد/ تقدیر #دکترکاظم از مردم شریف #شاهوار
صبح امروز دقایقی پس از اعلام دستورکار جلسه علنی مجلس و هنگام اعلام بررسی استعفای دکترجلالی از نمایندگی، هلهله ای در مجلس بپا شد.
نمایندگان با #دو #دو مخالفت خود با رفتن جلالی را بیان میکردند
در ادامه، نطق دکترجلالی آغاز شد و وی با بیان علت استعفای خود از مردم شریف شهرستانهای شاهرود و میامی تقدیر و تشکر کرد.
جلالی از مردمان شهر معلمان دین و اخلاق سخن گفت و با آنها برای آخرین بار از طریق تریبون علنی مجلس خداحافظی نمود.
پس از نطق جلالی و سخنان موافقان، 9 تن برای اعلام مخالفت با استعفای وی اعلام آمادگی نمودند که نهایتا 6نفر بدلیل ضیق وقت، جهت بیان دلایل مخالفت خود پشت تریبون مجلس آمدند.
در پایان و پس از استماع سخنان موافقان و مخالفان استعفای جلالی وی با 159 رأی موافق پس از ۲۰سال مجلس شورای اسلامی را به مقصد سفارت روسیه ترک کرد.
♨️ وقایع اتفاقیه ♨️
تلگرام :
@Vaghaaye
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/Vaghaaye
🔴 مشاجره شدید کاظم جلالی با جواد ظریف در ساختمان وزارت خارجه!
#کاظم_جلالی که قرار بود به عنوان سفیر ایران در #روسیه منصوب شود به علت دعوای شدید با #جواد_ظریف فعلا از پست سفیر ایران در روسیه محروم شده است.
گفته می شود کاظم جلالی حین مشاجره شدید با جواد ظریف که در ساختمان وزارت خارجه واقع شد، دچار #سکته_قلبی می شود و راهی بیمارستان می شود.
🔥 @rooyannews