eitaa logo
روزمَرْگی!
197 دنبال‌کننده
909 عکس
154 ویدیو
11 فایل
payamenashenas.ir/BoshraSadat اگه حرفی هست می‌خواید در مورد اینجا بگید ناشناس بگید☝🏻 مربوط باشه جواب میدم ارتباط: @Jaber_Velayat تلگرام: https://t.me/Lea_Boshra
مشاهده در ایتا
دانلود
مساء العشق يرضواني أحبچ يا گمر عيني... لالایی خوندنم دیگه شده وردِ زبون انگار میخونم از مسیرِ عشق بریم تا یاریِ دلدار... دوباره تنگه دل هامون شده پرغصه دنیامون... امامِ عاشقان تنهاست غریبِ انتظارِ ماست... تعالي انروح إلی المهدي نگول إحنه عله العهدِ... که سربازیّ تو مولا تا پای جون، طریق ما... امام العشق یمهدینه فراگ اهواية يؤذينه... بیا که ذکرِ دنیا شد به هر کشور سلامِ تو... بیا، لبریزه دلها از تمنّایِ قیامِ تو... تعال يا صاحب القرآن وجودك مجزل الإيمان هواك نور دنيانا و كل عالم إلك عطشان... . . . لالایی هام لالایی نیست... میخونم شعرِ بیداری... برای روزِ موعودی، که از یادت نره یاری...
تو کشور اسلامی زشته آخه اینجوری درمورد دین مردم بهشون دروغ بگید!!!...
پخش برنامه طبیب موقتا متوقف شد معاونت سیمای صداوسیما: در برنامه دیروز طبیب شبکه سه، مهمان برنامه در صحبت‌هایی عجیب و غیرعلمی مدعی شد که یکی از دلایل شایع بودن آرتروز در کشورهای مسلمان نماز خواندن مردم است. و مجری على‌رغم داشتن تجربه کافى نتوانست به‌موقع درخواست مستندات کرده و این اظهارات غیرعلمی را تصحیح کند. پخش این برنامه به‌دلیل ضعف و قصور دست‌اندرکاران با هدف اصلاح رویه‌هاى خلاف ضوابط متوقف خواهد شد و پس از رعایت استاندارد از سر گرفته می‌شود.
هدایت شده از خاطرات نوه مستر همفر
🔆 خاطرات نوه 2️⃣ ✍️ برای ما مهم حذف آموزش های عاشورایی از مراسمات بود و الا عزاداری بدون این گزینه کبریت بی خطری بود که فقط کمی شعله و دود داشت. حاضر بودیم برای استمرار مراسمات در کل محرم و صفر هزینه کنیم به شرطی که منبر نداشته باشد و یا حداقل آخوند نباشد و کت و شلواری های قصه گو باشد. موضوع بعدی که باید به آن می پرداختیم زرق و برق دادن به مراسمات بود . میبایست آنقدر حواشی را پر رنگ می کردیم که اصل موضوع را فراموش می کردند. به عنوان مثال ترویج سیستم های صوتی و موسیقیایی، طبل، سنج، شیپور، علامت، آهن، قمه، شمشیر، تیغ و مدل های نامتعارف عزاداری و کارهای وهن آور از جمله برنامه هایی بود که به آن پرداختیم و در بسیاری از موارد هم موفق بودیم. هیچ وقت کمیت عزاداران برایمان مهم نبود بلکه مهم کیفیت برگزاری بود. هیچ وقت از داد و بیداد و خودزنی های جوانان هراس نداشتیم بلکه تشویق و سرمایه گذاری هم می کردیم. خودمان لطمه و قمه زدن ، داد و هوار کردن و بالا و پایین پریدن را ترویج می دادیم. آنقدر باید این موارد مهم میشد تا از اصل عاشورا غافل شوند و برعکس قول خودشان باید شور را جای شعور می کردیم. که صد البته موفق هم بودیم. بیچاره هایی که از عاشورا و عزاداری فقط داد و هوار کردن بلد بودند. و دلشان به این کارها خوش بود. 🔘 ادامه دارد ...
هدایت شده از خیمه‌گاه ولایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 هک سایبری در تلویزیون اسرائیل 🔹 کلیپ حاج قاسم سلیمانی در شبکه ۱۳ اسرائیل پخش شد! ◀️ پایگاه خبری تحلیلی ↙️ ➡️ @kheymegahevelayat
🔰 | ‌‌فارابی، فصل مشترک همکاری علمی و فرهنگی ایران و قزاقستان 🔻 رهبر انقلاب، امروز در دیدار رئیس جمهور : به‌عنوان یک فیلسوف و دانشمند اسلامی که اصالت قزاقستانی دارد و در ایران هزار سال درباره آثار او تحقیق و مطالعه شده است، می‌تواند مبنای همکاری‌های فرهنگی و تشکیل یک کمیته مشترک علمی میان دو کشور شود. ۱۴۰۱/۳/۲۹ ------------------------- 🔶🔹 پی‌نوشت: تحلیلی از آقای محمد جواد اخوان 🔴چرا فارابی؟ ⏪رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس جمهور قزاقستان از فارابی نام برده و او را یکی از زمینه‌های اشتراک فرهنگی دو ملت ایران و قزاقستان دانستند. ◾️اما چرا فارابی؟ فارابی دانشمندی از اهالی فاراب (در ساحل جیحون) است که در میان دانشمندان جهان اسلام چند ویژگی برجسته دارد: ۱- بسیاری از تذکره‌نویسان در شیعه بودن او تردید ندارند. ۲- برخی او را اولین فیلسوف برجسته جهان اسلام می‌دانند. ۳- نظریه‌پرداز مدینه فاضله است و آن را مستلزم امامت و ولایت می‌داند. علاوه بر اینها فارابی حلقه وصل میان تمدن اسلامی ایرانی و جغرافیای ترکستان است و می‌تواند زمینه بازگشت آسیای میانه به ریشه‌های هویتی و تاریخی خود و پیوند با فلات ایران را فراهم کند. ◾️از این رو طرح فارابی به عنوان زمینه مشترک ایران و قزاقستان هم ابعاد فرهنگی و هم رهاوردهای راهبردی در توسعه قدرت نرم خواهد داشت. ✍️ مهندس شکوهیان‌راد @SHRChannel 🌐 لینک: https://eitaa.com/joinchat/2793996420C418ac5a508
🔶🔹 جامعیت دیدگاه فارابی در منظومه‌ی علوم ❇️ چرا ولی‌امر مسلمین، فارابی را معرفی کردند؟ در طول تاریخ بشری از آنجا که کمیت و کیفیت دانش، ثابت نبوده و دائما در حال پیشرفت و ارتقاء و توسعه است؛ منظومه‌ی دانش در هر عصر بروزرسانی شده است. 💢 اما توسط چه کسانی؟ افرادی می‌توانند منظومه‌ی دانش را بروزرسانی کنند که سه ویژگی داشته باشند: 1⃣ حائز نگاه فلسفی باشند به‌گونه‌ای که مبانی اصلی و ماهوی دانش‌ها را بشناسند؛ 2⃣ نسبت به دانش‌ها جامع‌المعرفت باشند، یعنی کارکرد و کاربرد اصلی تمامی دانش‌ها را بدانند؛ 3⃣ حائز نگاه کل‌نگر باشند، به‌گونه‌ای که بتوانند ارتباط معنادار میان دانش‌ها را به‌صورت شبکه‌ای ترسیم کنند؛ ⬅️ ابونصر فارابی از معدود دانشمندان تاریخ بشریت است که با داشتن سه ویژگی فوق توانست منظومه‌ی دانش در زمان خودش را ترسیم و در کتاب «احصاء العلوم» معرفی نماید. 💠 شاید معرفی فارابی در دیدار با رئیس‌جمهور قزاقستان توسط امام خامنه‌ای که جایگاه هدایت در مسیر را برعهده دارند؛ به این علت باشد که تأکید نمایند: ❇️ شکل‌گیری تمدن، الزاما از مسیر شکل‌گیری منظومه‌ی دانش‌های پایه و بنیادینی میسر می‌شود که مبانی فلسفی، نظری و عملی آن تمدن را به‌ترتیب تبیین، تدوین و تنظیم کرده باشد. 🌐 به‌عبارت دیگر یکی از الزامات سرمایه‌ی انسانی برای حصول تمدن نوین اسلامی، داشتن فارابی‌هایی است که احصاء العلوم امروزی را نوشته و منظومه‌ی دانش‌های پایه و لازم را ارائه نمایند تا امت اسلامی بر اساس آن تمدن اسلامی را بنا کند. --------------------------- 📚 مطالعات تکمیلی: ر.ک به تفسیر امام خامنه‌ای پیرامون حدیث شریف ««العلم سلطان» ✍️ مهندس شکوهیان‌راد @SHRChannel 🌐 لینک: https://eitaa.com/joinchat/2793996420C418ac5a508
امروز سالگرد شهادت شهید چمرانه... شهیدی که هربار زندگینامه شو شنیدیم حیرت کردیم. شهیدی که تو هر حیطه ای که وظیفه خودش دونست وارد شد و به بهترین نحو عمل کرد. بهترین دانشجو، بهترین متخصص، بهترین چریک انقلابی، بهترین مستشار نظامی، بهترین فرماندهی جنگی در عرصه های محاصره. چمران چمران بود... خیلی از چیزایی که امروز داریم رو مدیون ایشونیم. که شاید زیباتر از همش «حزب الله» باشه... از روزی که اولین بار تقویمو نگاه کردم و فهمیدم روز شهادت چنین بزرگمردی به دنیا اومدم ایشون شدن اولین الگوی زندگیم. هرچند هیچوقت درست الگو نگرفتم و کاری نکردم. ولی همیشه به چشم یه الگو دیدمشون. یه نشانه راه. چمران رو بشناسیم:) ۳۱ م خردادماه. سالروز شهادت ...
وصیت می‌کنم… وصیت می‌کنم به کسی که او را بیش از حد دوست می‌دارم! به معبود من! به معشوق من! به امام موسی صدر! کسی که او را مظهر علی می‌دانم! او را وارث حسین می‌خوانم! کسی که رمز طایفه شیعه، و افتخار آن، و نماینده هزار و چهار صد سال درد، غم، حرمان، مبارزه، سرسختی، حق طلبی و بالأخره شهادت است! آری به امام موسی وصیت می‌کنم… برای مرگ آماده شده‌ام و این امری است طبیعی که مدتهاست با آن آشنا شده‌ام. ولی برای اولین بار وصیت می‌کنم. خوشحالم که در چنین راهی به می‌رسم. خوشحالم که از عالم و مافیها بریده‌ام، همه چیز را ترک گفته‌ام، علایق را زیر پا گذاشته‌ام، قید و بند‌ها را پاره کرده‌ام، دنیا و مافیها را سه طلاقه گفته‌ام و با آغوش باز به استقبال شهادت می‌روم. از اینکه به لبنان آمدم و پنج یا شش سال با مشکلاتی سخت دست به گریبان بوده‌ام، متأسف نیستم. از اینکه آمریکا را ترک گفتم، از اینکه دنیای لذات و راحت طلبی را پشت سر گذاشتم، از اینکه دنیای علم را فراموش کردم، از اینکه از همه زیبائی‌ها و خاطره زن عزیز و فرزندان دلبندم گذشته‌ام، متأسف نیستم… از آن دنیای مادی و راحت طلبی گذشتم و به دنیای درد، محرومیت، رنج، شکست، اتهام، فقر و تنهایی قدم گذاشتم. با محرومیت همنشین شدم. با دردمندان و شکسته دلان هم آواز گشتم. از دنیای سرمایه داران و ستمگران گذشتم و به عالم محرومین و مظلومین وارد شدم. با تمام این احوال متأسف نیستم… تو‌ ای محبوب من، دنیایی جدید به من گشودی که خدای بزرگ مرا بهتر و بیشتر آزمایش کند. تو به من مجال دادی تا پروانه شوم، تا بسوزم، تا نور برسانم، تا عشق بورزم، تا قدرتهای بی‌نظیر انسانی خود را به ظهور برسانم، از شرق به غرب و از شمال تا جنوب لبنان را زیر پا بگذارم و ارزشهای الهی را به همگان عرضه کنم، تا راهی جدید و قوی و الهی بنمایانم، تا مظهر باشم، تا عشق شوم، تا نور گردم، از وجود خود جدا شوم و در اجتماع حل گردم، تا دیگر خود را نبینم و خود را نخواهم، جز محبوب کسی را نبینم، جز عشق و فداکاری طریقی نگزینم، تا با مرگ آشنا و دوست گردم و از تمام قید و بندهای مادی آزاد شوم… تو‌ ای محبوب من، رمز طایفه‌ای، و درد و رنج هزار و چهارصد ساله را به دوش می‌کشی، اتهام و تهمت و هجوم و نفرین و ناسزای هزار و چهارصد سال را همچنان تحمل می‌کنی، کینه‌های گذشته و دشمنی‌های تاریخی و حقد و حسدهای جهان‌سوز را بر جان می‌پذیری، تو فداکاری می‌کنی، تو از همه چیز خود می‌گذری، تو حیات و هستی خود را فدای هدف و اجتماع انسان‌ها می‌کنی، و دشمنانت در عوض دشنام می‌دهند و خیانت می‌کنند، به تو تهمتهای دروغ می‌زنند و مردم جاهل را بر تو می‌شورانند، و تو‌ای امام لحظه‌ای از حق منحرف نمی‌شوی و عمل به مثل انجام نمی‌دهی و همچون کوه در مقابل طوفان حوادث آرام و مطمئن به سوی حقیقت و کمال و قدم بر می‌داری، از این نظر تو نماینده علی (ع) و وارث حسینی… و من افتخار می‌کنم که در رکابت مبارزه می‌کنم و در راه پر افتخارت شربت شهادت می‌نوشم… ای محبوب من، آخر تو مرا نشناختی! زیرا حجب و حیا مانع آن بود که من خود را به تو بنمایانم، یا از عشق سخن برانم یا از سوز درونی خود بازگو کنم… اما من، منی که وصیت می‌کنم، منی که تو را دوست می‌دارم… آدم ساده‌ای نیستم!… من خدای عشق و پرستشم! من نماینده حق و مظهر فداکاری و گذشت و تواضع و فعالیت و مبارزه‌ام، آتشفشان درون من کافیست که هر دنیایی را بسوزاند، آتش عشق من به حدی است که قادر است هر دل سنگی را آب کند، فداکاری من به اندازه‌ای است که کمتر کسی در زندگی به آن درجه رسیده است… به سه خصلت ممتاز شده‌ام: ۱. عشق که از سخنم و نگاهم و دستم و حرکاتم و حیات و مماتم می‌بارد. در آتش عشق می‌سوزم و هدف حیات را جز عشق نمی‌شناسم. در زندگی جز عشق نمی‌خواهم، و جز به عشق زنده نیستم… ۲. فقر که از قید همه چیز آزاد و بی‌نیازم. و اگر آسمان و زمین را به من ارزانی کنند، تأثیری در من نمی‌کند. ۳. تنهایی که مرا به عرفان اتصال می‌دهد. مرا با محرومیت آشنا می‌کند. کسی که محتاج عشق است، در دنیای تنهایی با محرومیتِ عشق می‌سوزد. جز خدا کسی نمی‌تواند انیس شبهای تار او باشد و جز ستارگان اشکهای او را پاک نخواهند کرد. جز کوههای بلند راز و نیازهای او را نخواهند شنید و جز مرغ سحر ناله‌های صبحگاه او را حس نخواهند کرد. به دنبال انسانی می‌گردد تا او را بپرستد یا به او عشق بورزد. ولی هر چه بیشتر می‌گردد، کمتر می‌یابد… کسی که وصیت می‌کند آدم ساده‌ای نیست. بزرگ‌ترین مقامات علمی را گذرانده، سردی و گرمی روزگار را چشیده، از زیبا‌ترین و شدید‌ترین عشق‌ها برخوردار شده، از درخت لذات زندگی میوه چیده، از هر چه زیبا و دوست داشتنی است برخوردار شده، و در اوج کمال و دارایی همه چیز خود را‌‌‌ رها کرده و به خاطر هدفی مقدس، زندگی دردآلود و اشکبار و شهادت را قبول کرده است. بخش اول
آری‌ ای محبوب من، یک چنین کسی با تو وصیت می‌کند… وصیت من درباره مال و منال نیست. زیرا می‌دانی که چیزی ندارم، و آنچه دارم متعلق به تو و حرکت و مؤسسه است. از آنچه به دست من رسیده، به خاطر احتیاجات شخصی چیزی بر نداشته‌ام. جز زندگی درویشانه چیزی نخواسته‌ام. حتی زن و بچه‌ها و پدر و مادر نیز از من چیزی دریافت نکرده‌اند. آنجا که سر تا پای وجودم برای تو و حرکت باشد، معلوم است که مایملک من نیز متعلق به تو است. وصیت من درباره قرض و دین نیست. مدیون کسی نیستم، در حالی که به دیگران زیاد قرض داده‌ام. به کسی بدی نکرده‌ام. در زندگی خود جز محبت، فداکاری، تواضع و احترام نبوده‌ام. از این نظر نیز به کسی مدیون نیستم. آری. وصیت من درباره این چیز‌ها نیست… وصیت من درباره عشق و حیات و وظیفه است. احساس می‌کنم که آفتاب عمرم به لب بام رسیده است و دیگر فرصتی ندارم که به تو سفارش کنم. وصیت می‌کنم، وقتی که جانم را بر کف دستم گذاشته‌ام، و انتظار دارم هر لحظه با این دنیا وداع کنم و دیگر تو را نبینم… تو را دوست می‌دارم و این دوستی بابت احتیاج و یا تجارت نیست. در این دنیا به کسی احتیاج ندارم. حتی گاهگاهی از خدای بزرگ نیز احساس بی‌نیازی می‌کنم… از او چیزی نمی‌طلبم و احساس احتیاج نمی‌کنم. چیزی نمی‌خواهم، گله‌ای نمی‌کنم و آرزوئی ندارم. عشق من به خاطر آن است که تو شایسته عشق و محبتی، و من عشق به تو را قسمتی از عشق به خدا می‌دانم. همچنانکه خدای را می‌پرستم و عشق می‌ورزم، به تو نیز که نماینده او در زمینی عشق می‌ورزم. و این عشق ورزیدن همچون نفس کشیدن برای من طبیعی است. عشق هدف حیات و محرک زندگی من است. زیبا‌تر از عشق چیزی ندیده‌ام و بالا‌تر از عشق چیزی نخواسته‌ام. عشق است که روح مرا به تموج وا می‌دارد، قلب مرا به جوش می‌آورد، استعدادهای نهفته مرا ظاهر می‌کند، مرا از خودخواهی وخودبینی می‌رهاند، دنیای دیگری حس می‌کنم، در عالم وجود محو می‌شوم، احساسی لطیف و قلبی حساس و دیده‌ای زیبابین پیدا می‌کنم. لرزش یک برگ، نور یک ستاره دور، موریانه کوچک، نسیم ملایم سحر، موج دریا، غروب آفتاب، احساس و روح مرا می‌ربایند و از این عالم به دنیای دیگری می‌برند… این‌ها همه و همه از تجلیات عشق است… به خاطر عشق است که فداکاری می‌کنم. به خاطر عشق است که به دنیا با بی‌اعتنایی می‌نگرم و ابعاد دیگری را می‌یابم. به خاطر عشق است که دنیا را زیبا می‌بینم و زیبائی را می‌پرستم. به خاطر عشق است که خدا را حس می‌کنم، او را می‌پرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش می‌کنم… می‌دانم که در این دنیا به عده زیادی محبت کرده‌ام، حتی عشق ورزیده‌ام، ولی جواب بدی دیده‌ام. عشق را به ضعف تعبیر می‌کنند و به قول خودشان زرنگی کرده از محبت سوءاستفاده می‌نمایند! اما این بی‌خبران نمی‌دانند که از چه نعمت بزرگی، که عشق و محبت است، محرومند. نمی‌دانند که بزرگ‌ترین ابعاد زندگی را درک نکرده‌اند. نمی‌دانند که زرنگی آن‌ها جز افلاس و بدبختی و مذلت چیزی نیست… و من قدر خود را بزرگ‌تر از آن می‌دانم که محبت خویش را از کسی دریغ کنم. حتی اگر آن کس محبت مرا درک نکند و به خیال خود سوء استفاده نماید. من بزرگ‌تر از آنم که به خاطر پاداش محبت کنم، یا در ازاء عشق تمنایی داشته باشم. من در عشق خود می‌سوزم و لذت می‌برم. این لذت بزرگ‌ترین پاداشی است که ممکن است در جواب عشق من به حساب آید… می‌دانم که تو هم‌ ای محبوب من، در دریای عشق شنا می‌کنی. انسان‌ها را دوست می‌داری. به همه بی‌دریغ محبت می‌کنی. و چه زیادند آن‌ها که از این محبت سوءاستفاده می‌کنند. حتی تو را به تمسخر می‌گیرند و به خیال خود تو را گول می‌زنند… تو این‌ها را می‌دانی ولی در روش خود کوچک‌ترین تغییری نمی‌دهی… زیرا مقام تو بزرگ‌تر از آن است که تحت تأثیر دیگران عشق بورزی و محبت کنی. عشق تو فطری است. همچون آفتاب بر همه جا می‌تابی و همچون باران برچمن و شوره زار می‌باری و تحت تأثیر انعکاس سنگدلان قرار نمی‌گیری… درود آتشین من به روح بلند تو باد که از محدوده تنگ و باریک خودبینی و خودخواهی بیرون است و جولانگاهش عظمت آسمان‌ها و اسماء مقدس خداست. عشق سوزان من فدای عشقت باد، که بزرگ‌ترین و زیبا‌ترین مشخصه وجود توست، و ارزنده‌ترین چیزی است که مرا جذب تو کرده است، و مقدس‌ترین خصیصه‌ای است که در میزان الهی به حساب می‌آید… بخش دوم
چمران کابوس دشمنان بود! @shaerane_ta_khoda