eitaa logo
روزنوشت⛈
349 دنبال‌کننده
58 عکس
78 ویدیو
12 فایل
امیدوارم روزی داستان ظهور را بنویسم. شنوای نظرات شما هستم. @Akhatami
مشاهده در ایتا
دانلود
26.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹مجموعه فرهنگی هنری باغ انار تقدیم می‌کند: 🍃 داستان هایی که همچون نفس هایمان، به هم پیوسته‌اند... 🖇 قسمت دوم: ✨ شیخ به چه قیمتی از اهل و عیالش می‌گذرد و راهی این سفرِ شاید بی بازگشت می‌شود؟ برای دیدن ادامهٔ ماجرا، همراه ما باشید🌻 @anarstory
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 عاقبت جوانی که به بدبین بود و جشن های نیمه شعبان را مسخره می‌کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مجموعه فرهنگی هنری باغ انار تقدیم می‌کند: 🍃 داستان هایی که همچون نفس هایمان، به هم پیوسته‌اند... 🖇 قسمت سوم: ✨ عاقبت دیلم و شوی او چه می‌شود؟ قاصد چه پیامی برایش آوره بود؟ برای دیدن ادامه‌ی ماجرا، همراه ما باشید🌻 @anarstory
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مجموعه فرهنگی هنری باغ انار تقدیم می‌کند: 🍃 داستان هایی که همچون نفس هایمان، به هم پیوسته‌اند... 🖇 قسمت اول: ✨ برای دیدن پایانِ راه ابو محمد و جویره و اشخاص جدیدی که با آنها هم مسیر میشوند، همراهِ ما باشید. 🌻 ۱۴۴۶ @anarstory
26.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹مجموعه فرهنگی هنری باغ انار تقدیم می‌کند: 🍃 داستان هایی که همچون نفس هایمان، به هم پیوسته‌اند... 🖇 قسمت دوم: ✨ شیخ به چه قیمتی از اهل و عیالش می‌گذرد و راهی این سفرِ شاید بی بازگشت می‌شود؟ برای دیدن ادامهٔ ماجرا، همراه ما باشید🌻 @anarstory
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرص تمام تنم در آتش می‌سوزد. از تک‌تک سلول‌هایم گرما می‌زند بیرون. تو آینه نگاه می‌کنم. لبهایم ورم کرده و کبود است. انعکاس رنگ زردم تو سیاهی چشم، مردمک را قهوه‌ای عسلی شفاف نشان می‌دهد. انگار یک فیل نشسته روی تنم. استخوان‌هایم خرد و خمیرند. نفسم مثل کوره آجرپزی، با گرما می‌زند بیرون. خواب فراری شده از چشمم. بی‌قرارم. دراز می‌کشم. می‌نشینم. بلند می‌شوم و آب به صورت می‌زنم. در لحظه، بخار می‌شود. پوست لبهایم کوتاهی می‌کند. جابجا ترک خورده اما خون نمی‌آید. دماغم کیپ است. بو‌ها، با من قهرند انگار. صورتم گر گرفته. بلند می‌شوم. می‌روم سر سبد داروها. قرص را با تَقّی از جلدش بیرون می‌کشم. می‌گذارم تو دهان. حال ندارم قورتش دهم. دلم مامان می‌خواهد. اصلا آدمیزاد اگر صد سالش هم بشود باز نیاز دارد به مادر. دلم می‌خواهد مثل بچگی، همانطور که دارم گریه می‌کنم، به زور شربت بریزد تو حلقم. بغلم کند، بگذاردم تو رختخواب. پیشانی ام را ببوسد و بگوید:« آرام بخواب دخترم. تا بیدار بشی خوب شدی.» و من دلم قرص بشود به سخن مادر. جایی خواندم که آتش جهنم از جنس تب است. از درون می‌سوزاند. از عمق وجود می‌گویم:« و قِنا عذابَ النّار.» خدا بدادم برسد برای فرداها. آنجا که قرص تب‌بر هم نیست. مادرمان هست؟ اشک چشم‌هایم را پر می‌کند.
26.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹مجموعه فرهنگی هنری باغ انار تقدیم می‌کند: 🍃 داستان هایی که همچون نفس هایمان، به هم پیوسته‌اند... 🖇 قسمت دوم: ✨ شیخ به چه قیمتی از اهل و عیالش می‌گذرد و راهی این سفرِ شاید بی بازگشت می‌شود؟ برای دیدن ادامهٔ ماجرا، همراه ما باشید🌻 @anarstory
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مجموعه فرهنگی هنری باغ انار تقدیم می‌کند: 🍃 داستان هایی که همچون نفس هایمان، به هم پیوسته‌اند... 🖇 قسمت سوم: ✨ عاقبت دیلم و شوی او چه می‌شود؟ قاصد چه پیامی برایش آوره بود؟ برای دیدن ادامه‌ی ماجرا، همراه ما باشید🌻 @anarstory
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مجموعه فرهنگی هنری باغ انار تقدیم می‌کند: 🍃 داستان هایی که همچون نفس هایمان، به هم پیوسته‌اند... 🖇 قسمت چهارم: ✨ برای دیدن ادامه‌ی ماجرا، همراه ما باشید🌻 @anarstory
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مجموعه فرهنگی هنری باغ انار تقدیم می‌کند: 🍃 داستان هایی که همچون نفس هایمان، به هم پیوسته‌اند... 🖇 قسمت پنجم: ✨ برای دیدن ادامه‌ی ماجرا، همراه ما باشید🌻 @anarstory
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ایتا توییت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شگفت آورترین حربه حماس در جنگ با اسرائیل ➺ @Twitter_eita [عضویت]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مجموعه فرهنگی هنری باغ انار تقدیم می‌کند: 🍃 داستان هایی که همچون نفس هایمان، به هم پیوسته‌اند... 🖇 قسمت ششم(پایانی): ✨ ممنونم که تماشا کردید...🌻 @anarstory
▪️▪️▪️▪️▪️
هدایت شده از یهودمدیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✡ بازخوانی پروندهٔ یک ترور بیولوژیک 🌹 به‌مناسبت شهادت امام حسن (ع) 👈 کاری از: فطرس مدیا 🎬 یهود مدیا : 🇮🇷👉 @jewishmedia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم های نوستالژی روایت فتح با این تفکره که ۵۰ ساله جنگ و تحریم اثری نداره @BisimchiMedia
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
‍ ‍ ماجرای نقش دو شیر در حال بلعیدن یک مرد در بالای ایوان نقاره‌خانه در صحن انقلاب (صحن عتیق) حرم رضوی 🔸در این صحنه مردی با ریش و سیبیلی بلند، سری تراشیده و لباس سفید بر زمین افتاده و دو شیر بر او مسلط شده‌اند. یک شیر سر او را در دهان دارد و شیر دیگر کمر و پهلوی مرد را می‌درد. چشمان و دهان مرد از وحشت باز مانده است. 🔸اما ماجرای این شیرها: بعد از جریان اقامه نماز باران در مرو توسط حضرت رضا علیه السلام و بارانی که بلافاصله باریده شد آن هم در فصل تابستان محبوبیت امام چندین در بین مردم چندین برابر شد و مامون تلاش کرد در مجلسی این ابهت امام را بشکند 🔸نقل شده است که فردی به نام حمید بن مهران در مجلسی که مأمون عمدا ترتیب داده بود، امام را به بی ادبی به سحر و عوام فریبی متهم کرد و طلب معجزه زنده کردن شیرهای روی پرده و خوردنش را کرد. 🔸امام بلافاصله به نقش شیرهای روی پرده‌ای اشاره کردند که پشت سر مأمون قرار داشت و فرمودند: این ملعون را ببلعید. بی‌درنگ، تصاویر به صورت دو شیر زنده ظاهر شدند (خلق شدند) و او را بلعیدند، به طوری کوچکترین اثری از او هم باقی نماند و دوباره با اشاره امام، به جای خود برگشتند. 🔸مأمون که از این صحنه به شدت ترسیده بود، گفت: الحمد لله که خداوند ما را از شر حمید بن مهران نجات داد! سپس گفت: یابن رسول الله؛ خلافت متعلق به جد شما رسول الله است و بعد از او شما سزاوار آن هستید. اگر می‌خواهید، من اکنون خلافت را به شما واگذار کنم. امام فرمود: من اگر خلافت را می خواستم، به تو مهلت نمی‌دادم. ولی خداوند به من امر فرموده که تو را به حال خود رها کنم. عیون الاخبار الرضا(ع) شیخ صدوق ج ۲، ص ۱۶۷ @BisimchiMedia