eitaa logo
روشنایی_مومنی
449 دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
9.2هزار ویدیو
1.6هزار فایل
روشنایی مسایل مهم و مطالب آموزنده به سوالات شرعی پاسخ داده میشود ارتباط با مدیر کانال ۰۹۳۵۹۴۵۶۲۳۳ تبلیغ و تبادل ۰۹۳۵۹۴۵۶۲۳۳ @fb_girll هرگونه کپی برداری جایز است لینک کانال عمومی @roshanaie_momenie
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 ✍ آیت الله قاضے ره ؛ هر فردے که نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند 📚 به نقل از مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 ✍آیت الله بهجت(ره): مومن باید خود را در همه حال، در محضر آن حضرت ببیند. توجه داشته باشد که هر کاری می کند، در محضر اوست. او حتی از خیال شما، آگاه است. حتی افرادی مانند سید مرتضی کشمیری ضمیر افراد را می فهمیده اند، چه رسد به امام عصر علیه السلام. 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸
🌷 طب اسلامی ✅ شیعیان برای تمام امور خود از جمله درمان بیماری ها سراغ معصومین (عليهم السلام) می رفته اند ، ما در اینجا چند حديث را از باب نمونه از کتاب شریف کافی نقل می کنیم که برای درمان نزد امام رفته اند. ☘️راوی می گوید: به امام صادق (علیه السلام) از دردها و احساس سنگینی غذا بر دلم، شکایت کردم، حضرت فرمود: «صبحانه و شام بخور، و بین آن دو چیزی نخور، زیرا موجب خرابی بدن می گردد، آیا نشنیدی که خداوند فرمود: (رزق آنها در صبح و شب می باشد) » سوره مریم آیه۶۲ (الكافي ۶: ۲۸۸ ح۱) ☘️راوی گوید: به امام صادق (علیه السلام) از درد معده ام شکایت کردم حضرت فرمود: برنج را بگیر بشوی سپس آن را در سایه خشک کن، سپس آن را بکوب، و هر روز صبح اندازه کف دست پر از آن میل کن، و در روایت اسحاق حریری اضافه دارد: به اندازه ی یک اوقیه آن را تف می دهی و میل کن. (الكافي ۶: ۳۴۲ ح۶) ☘️راوی گوید : از قرقر شکم و همچنین ضعف هضم غذا به امام صادق (علیه السلام) شکایت کردم، امام به من فرمود : چرا از شربت ما استفاده نمی‌کنی؟ این شربت غذا را هضم می‌کند و قرقر و باد شکم را از بین می‌برد، به امام عرض کردم: این شربت را برای من توصیف کنید جانم به فدای شما، امام فرمود یک صاع (سه کیلو) مویز بگیر و هسته آن را و چیزهای دیگر را جدا کن، و با آب خوب بشوی، سپس هم وزن آن آب روی آن ها بریز یا اینکه به قدری آب می‌ریزی تا روی مویزها را فرا گیرد، و در زمستان سه شبانه روز و در تابستان یک شبانه روز کنار می‌گذاری، زمانی که مدت سپری شد آب آن را صاف کن و در ظرفی بریز و اندازه آن را با یک چوب می‌گیری و آن را با آتش ملایم می‌پزی تا اینکه دو سوم آن از بین برود، سپس نصف رطل عسل (هر رطل ۴۲۰گرم است) روی آن می‌ریزی و دوباره روی آتش قرار بده تا به اندازه قبل از اضافه شدنِ عسل برگردد، سپس زنجفیل و خولنجان و دارچین و زعفران و میخک و مصطکی را آسیاب می‌کنی و در یک پارچه نازک قرار می‌دهی، و داخل آب کشمش می‌اندازی و دوباره با هم می‌جوشاندی، سپس از آتش بر می‌داری، وقتی که سرد شد آن را صاف کن، و بعد از صبحانه و شام (یک مقداری) از این شربت مصرف کن، روای می‌گوید: این کار را کردم و مشکل شکمم برطرف شد و آن شربتی خوشایند است که اگر بماند تغییر نمی‌کند ان شاء الله. (الكافي ۶: ۴۲۶ ح۳) ☘️راوی گوید: به امام کاظم (علیه السلام) از کمی فرزند (ناباروری) شکایت کردم حضرت فرمود: استغفار کن و تخم مرغ را با پیاز بخور. (الكافي ۶: ۳۲۴ ح۲) ❇️ دفتر آیت الله تبریزیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد پناهیان : باید دشمن شناسی و کفر به طاغوت را هم به مردم بگوئیم. باید این تابوی غرب شکسته شود الان جوانان ما فکر می کنن اون طرف بهشته اگر تابوی غرب شکسته شود قطعا جوانان ما ولایت مدار خواهند شد.
واااااي كه چقدر اين شعر زيباست لطفا كامل بخونين اگه گريه كردي و دلت شكست التماس دعا خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/ بی نهایت خسته و افسرده ام/ تا میان گور رفتم دل گرفت/ قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/ روی من خروارها از خاک بود/ وای، قبر من چه وحشتناک بود! بالش زیر سرم از سنگ بود/ غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/ هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/ سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/ خسته بودم هیچ کس یارم نشد/ زان میان یک تن خریدارم نشد/ نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/ ترس بود و وحشت و دلواپسی/ ناله می کردم ولیکن بی جواب/ تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/ آمدند از راه نزدم دو ملک/ تیره شد در پیش چشمانم فلک/ یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟ دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟ گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/ لرزه بر اندام من افتاده بود/ هر چه کردم سعی تا گویم جواب/ سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/ از سکوتم آن دو گشته خشمگین/ رفت بالا گرزهای آتشین/ قبر من پر گشته بود از نار و دود/ بار دیگر با غضب پرسش نمود: ای گنه کار سیه دل، بسته پر/ نام اربابان خود یک یک ببر/ گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/ گوش گویا نامشان نشنیده بود/ نامهای خوبشان از یاد رفت/ وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/ چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/ بار دیگر بر سرم فریاد کرد: در میان عمر خود کن جستجو/ کارهای نیک و زشتت را بگو/ هر چه می کردم به اعمالم نگاه/ کوله بارم بود مملو از گناه/ کارهای زشت من بسیار بود/ بر زبان آوردنش دشوار بود/ چاره ای جز لب فرو بستن نبود/ گرز آتش بر سرم آمد فرود/ عمق جانم از حرارت آب شد/ روحم از فرط الم بی تاب شد/ چون ملائک نا امید از من شدند/ حرف آخر را چنین با من زدند: عمر خود را ای جوان کردی تباه/ نامه اعمال تو باشد سیاه/ ما که ماموران حق داوریم/ پس تو را سوی جهنم می بریم/ دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/ دست و پایم بسته در زنجیر بود/ نا امید از هرکجا و دل فکار/ می کشیدندم به خِفّت سوی نار/ ناگهان الطاف حق آغاز شد/ از جنان درهای رحمت باز شد/ مردی آمد از تبار آسمان/ دیگران چون نجم و او چون کهکشان/ صورتش خورشید بود و غرق نور/ جام چشمانش پر از خمر طهور/ چشمهایش زندگانی می سرود/ درد را از قلب انسان می زدود/ بر سر خود شال سبزی بسته بود/ بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/ کِی به زیبائی او گل می رسید/ پیش او یوسف خجالت می کشید/ دو ملک سر را به زیر انداختند/ بال خود را فرش راهش ساختند/ غرق حیرت داشتند این زمزمه/ آمده اینجا حسین فاطمه؟! صاحب روز قیامت آمده/ گوئیا بهر شفاعت آمده/ سوی من آمد مرا شرمنده کرد/ مهربانانه به رویم خنده کرد/ گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/ من کجا و دیدن روی حسین (ع)/ گفت: آزادش کنید این بنده را/ خانه آبادش کنید این بنده را/ اینکه این جا این چنین تنها شده/ کام او با تربت من وا شده/ مادرش او را به عشقم زاده است/ گریه کرده بعد شیرش داده است/ خویش را در سوز عشقم آب کرد/ عکس من را بر دل خود قاب کرد/ بارها بر من محبت کرده است/ سینه اش را وقف هیئت کرده است/ سینه چاک آل زهرا بوده است/ چای ریز مجلس ما بوده است/ اسم من راز و نیازش بوده است/ تربتم مهر نمازش بوده است/ پرچم من را به دوشش می کشید/ پا برهنه در عزایم می دوید/ بهر عباسم به تن کرده کفن/ روز تاسوعا شده سقای من/ اقتدا بر خواهرم زینب نمود/ گاه میشد صورتش بهرم کبود/ تا به دنیا بود از من دم زده/ او غذای روضه ام را هم زده/ قلب او از حب ما لبریز بود/ پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/ با ادب در مجلس ما می نشست/ قلب او با روضه ی من می شکست/ حرمت ما را به دنیا پاس داشت/ ارتباطی تنگ با عباس داشت/ اشک او با نام من می شد روان/ گریه در روضه نمی دادش امان/ بارها لعن امیه کرده است/ خویش را نذر رقیه کرده است/ گریه کرده چون برای اکبرم/ با خود او را نزد زهرا (س) می برم/ هرچه باشد او برایم بنده است/ او بسوزد، صاحبش شرمنده است/ در مرامم نیست او تنها شود/ باعث خوشحالی اعدا شود/ گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/ قلب او بوی محبت میدهد/ سختی جان کندن و هول جواب/ بس بود بهرش به عنوان عقاب/ در قیامت عطر و بویش می دهم/ پیش مردم آبرویش می دهم/ آری آری، هرکه پا بست من است/ نامه ی اعمال او دست من است/ فقط به عشق آقا امام حسین وهرچی درتوان داری پخش کن یا علی مدد.
۞ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ ❞پروردگارا! من به هر خیری که به سویم بفرستی، سخت نیازمندم.❝ سورهٔ قصص | قسمتی از آیهٔ ۲۴ 🍃 🌺🍃
✅حضرت ما برای اوقات خواب خود افسوس می‌خوریم که چرا برای نماز شب بیدار نمیشویم، در صورتی که اوقات بیداری را به غفلت میگذرانیم! زیرا اگر در بیداری به توجه و بندگی مشغول بودیم، توفیق بیداری شب را نیز برای تهجد و خواندن نافله شب و تلاوت قرآن پیدا می‌کردیم. 📚 بهجت الدعا، ص٣٨۵
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌹از سفارشهاى حضرت عليه السلام به عليه السلام: 🔸هـرگز پُـرگـو و يـاوه گـو مبـاش؛ 🔹 زيرا پرگويى دانـايان را عيب دار مى كند 🔸 و بديهاى سبك مغزان رانيز آشكار مى كند. 📔میزان الحکمه 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸