داستان آموزنده
جوان ثروتمندی نزد یک روحانی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. روحانی او را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می بینی؟ جواب داد: آدمهایی که میآیند و میروند و گدای کوری که در خیابان صدقه میگیرد.
بعد آینهی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه میبینی؟ جواب داد: خودم را میبینم.
دیگر دیگران را نمیبینی! آینه و پنجره هر دو از یک مادهی اولیه ساخته شدهاند، شیشه. اما در آینه لایهی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمیبینی. این دو شی شیشهای را با هم مقایسه کن.
وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را میبیند و به آنها احساس محبت میکند. اما وقتی از نقره (یعنی ثروت) پوشیده میشود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقرهای را از جلو چشمهایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری
⤵️ کوتاه ترین داستان غمگین دنیا یک بیت از سعدی است...
شخصی همه شب بر سر بیمار گریست
چون صبح شد او بمرد و بیمار بِزیست
💠 دو کس مُردند و حسرت بردند:
یکی آن که داشت و نخورد
و دیگری آن که دانست و نکرد
┈┈┈┈🌺┈┈┈┈
#داستانک
#اعتقادی
✅ @Roshangeran
رهبر انقلاب اسلامی:
🧕 "زن ایرانی در ایران اسلامی، باید کوششش این باشد که هویّت والای زن اسلامی را آنچنان زنده کند که چشم دنیا را به خود جلب کند.
این امروز وظیفهای است بر دوش زنان مسلمان؛ بخصوص زنان جوان و دختران دانشآموز و دانشجو."
➡️ ۱۳۷۹/۰۶/۳۰
#گزیده_بیانات_رهبری
✅ @Roshangeran
13.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 سبک زندگی راحت طلبانه، ریشه همه بدی هاست...
✍ استاد #پناهیان
#زندگی_شیرین
#سبک_زندگی
✅ @Roshangeran
🔰 سخننگاشت | جریان تحول در قوه قضائیه باید ادامه پیدا کند
🔻 رهبر انقلاب: تحول به معنای درست کلمه در یک سال و دو سال و اینها انجام نمیگیرد اما شروع این حرکت در قوهی قضائیه و اتخاذ این جهتگیری و این رویکرد چیز بسیار مهمی بود. این باید ادامه پیدا کند، متوقف نشود بلکه باید شدت پیدا کند. ۱۴۰۰/۴/۷
✅ @Roshangeran
🌷 امام على (ع) می فرمایند :
با نفْس خود جهاد كن و از او حساب كِش، همچنان كه شريك از شريكش حساب مى كِشد، و حقوق خداوند را از او مطالبه كن، همچنان كه طرف دعوا، حقوق خود را از ديگرى مطالبه مى كند.
📚 غررالحكم، حدیث 4762
┈┈┈┈🌼┈┈┈┈
#حدیث_روز
✅ @Roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 گاهی افراد می پرسند که چکارکنیم به خدا و امام زمان (عج) نزدیک شویم❗️
✅ یک راه بیشتر نیست...
اما همه اش می خواهیم ذکری وردی چیزی بخوانیم که مثلا بنده خوب خدا شویم
🔸آیت الله سیّدمحمد ضیاء آبادی
#سبک_زندگی
#مهدویت
✅ @Roshangeran
بسم الله الرحمن الرحیم
#ابوحلما💔
#قسمت_اول: غریبه✨
به یک پلک تـــو مـیبخشم تمـــام روز و شبها را
که تسکین میدهد چشمت غم جانسوز تبها را
بخوان! با لهجهات حسّی عجیب و مشترک دارم
فضا را یک نفس پُر کن بـــه هــــم نگذار لبها را
به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم!
تو واجب را به جا آور رها کن مستحبها را
دلیلِ دلخوشـــیهایم! چه بُغرنج است دنیایم!
چرا باید چنین باشد؟... نمیفهمم سببها را
بیا اینبار شعرم را به آداب تو میگویم
که دارم یاد مــیگیرم زبان با ادبها را
غروب سرد بعد از تو چه دلگیر است ای عابر
برای هــر قدم یک دم نگاهــی کن عقبها را
.
.
.
کیفش را باز کرد و موبایلش را بیرون آورد، داشت از سنگ قبر عکس می انداخت که با شنیدن صدای بمی موبایل از دستش افتاد:
_چیکارمیکنی خانم؟
+ببخشید من فقط داشتم...
-دیدم داری عکس میگیری واسه چی؟
+ شعرِ...قشنگیه خواستم داشته باشمش...اگه ناراحت شدین عکسی که گرفتم پاک میکنم
مرد جوان چند قدم جلو آمد و کنار دختر قرار گرفت و گفت:
-نه مسئله ای نیست...اون شعر... از کتابی بود که خودش بهم داد... روز اول!
+ببخشید
-نه شما ببخشید من این روزا حال خوشی ندارم
+هیچکس اینجا حال خوشی نداره
-آره درسته فقط عادت ندارم وسط هفته کسی رو اینجا ببینم. شما او...
+اومده بودم کنار شیر آب این بطریا رو پر کنم بعد شعرِ روی این قبر توجهمو جلب کرد...نمی خواستم...
-میشه یکی از این بطریا رو قرض بگیرم؟...برای شستن قبر همسرم
+بله...خدا رحمتشون کنه
-مگه شما میدونی؟...میشناختیش؟
+نه، چی رو؟
-اینکه همسرم باردار بود، آخه گفتی خدا رحمتشون کنه!
+وای...نه...متاسفم...من صرفا از جهت احترام اینطوری گفتم
دختر چادرش را جمع کرد و یک بطری را از زیر شیر آب برداشت و دومی را زیر شیر آب گذاشت بعد رو به مرد جوان گفت:
+پر که شد برش دارید
-ممنون، ببخشید اگه ترسوندمت
+خداحافظ
-یه دقیقه صبر کنید خانم...گوشیت، زمین افتاده بود
+بله یادم رفت ممنون
-شماهم کسی رو اینجا داری؟
+بله پدرم همین قطعه جلوییه
-اون قطعه که...قطعه شهداست!
+بله...بازم تسلیت میگم ان شاالله غم آخرتون باشه، با اجازه
-تشکر، خداحافظ
ناگاه صدای گرفته ای از پشت سرشان بلند شد:
آقای کوروش مغربی؟
دختر و مرد جوان هر دو به طرف عقب برگشتند. یک سرباز کم سن و سال همراه پلیس میانسالی در ده قدمی شان ایستاده بودند...
❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀
به قلم:سین کاف غفاری
#رمان
✅ @Roshangeran
وقتی #بازیگر شاخص #جمهوری_اسلامی اصرار بر قبحشکنی همجنسبازی با ویرال بر نمادهایش دارد و دستگاههای نظارتی هم هیچعکسالعملی ندارند
باید هم شاهد ذره ذره شدن فرهنگ اصیل کشور باشیم
#النازشاکردوست
#سبک_زندگی_غربی
✅ @Roshangeran