♦️متفاوتترين پرستارانِ جهان!
🔹پرستاران و کادر پزشکی بیمارستان فرقانی قم در فضای نورانی روزهای ماه مبارک رمضان برای طلب سلامتی بیماران از خدا، در کنار تخت آنها دست به آسمان شدهاند و دعا و قرآن میخوانند.
🔹در تاریخ بنویسید که پرستاران غیور ما در کنار کار شبانهروزیِ درمان بیمارانِ کرونایی، خارج از وظایفشان، برای این بیماران دست به دعا و راز و نیاز با خدا برداشتند.
👈چقدر اين #مدافعان_سلامت ما خوبن👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️نماینده آمریکا در UN: ناآرامیها در لبنان، سوریه، عراق(هرجا) برای فشار بر ایران ادامه خواهد یافت. مگر اینکه کمپین فشار حداکثری علیه ایران، جواب بدهد. این موضوع برای ما خیلی مهم است.
(معنی حرف:ما مزدورانی در این کشورها داریم که هرکاری بگوییم، انجام میدهند.)
#Iran #Iraq #Lebanon
🔗 گورکن (فعالیت نامحسوس)
🌙مهمانِ بزرگان شدن، بزرگی میآورد!
🔻اگر میزبان نیازی به مهمان و مهمانی دادن نداشته باشد و مهمانی در معنا و مقام حقیقی خود تحقّق پیدا کرده باشد، انگیزۀ میزبان برای دعوت و پذیرایی جز اکرام مهمان نخواهد بود؛ و هرچه میزبان بینیازتر باشد، مهمانی، از محبت و کرامت بسیار بالای او بیشتر حکایت میکند.
🔻اگر میزبان بزرگ و والا مقام باشد و مهمانان بسیار کوچکتر از او باشند، مهمانی هنگامۀ فروتنی و تواضع میزبان است. لحظۀ فرود آمدن میزبان بلندمرتبه در برابر مهمانان، صحنهای به یاد ماندنی و دوست داشتنی است. مهمانِ بزرگان شدن، بزرگی میآورد و حقارتها را از روح انسان بیرون میکند. همان احساس حقارتی که مایۀ همۀ اسارتهاست.
🔻رفع غربت، برطرف شدن تنهایی و گشایش دلگرفتگیها، از کمترین نتایج یک مهمانی است. مهمانی یعنی بیرون آمدن از محیط تکراری و خسته کنندۀ خانۀ خود و ورود به سرسرای زیبای ضیافت. مهمانی یک فرصت تفریح و تنوّع است و یک مهلت دیدار با یار دلنوازی که مایۀ تسکین و تحبّب است.
🔻البته همۀ اینها بستگی دارد به اینکه چه کسی شما را دعوت کرده باشد، یا شما در چه شرایطی باشید. بسته به عطش شما و عطر میزبان، ناز شما و نوازش میزبان، دلتنگی شما و دلگشائی میزبان، غم شما و غمگساری میزبان، عشق شما و عشوۀ میزبان، مهمانی با مهمانی متفاوت است. پس این به عهدۀ خود شماست که ضیافت رمضان را چگونه ببینید.
👈🏼 بخشی از کتاب " #شهر_خدا اثر علیرضا پناهیان
AUD-20200426-WA0016.mp3
1.51M
تفسیر آیه 285 سوره بقره جزء سوم
🔹در این آیه هم توحید,هم نبوت و هم معاد مطرح شده است.
🔸رهبر سیمای مکتب است.
🔹مبلغان باید به آنچه دعوت می کنند عامل باشند و ایمان داشته باشند.
🔸قرآن خطاب به پیامبر دارد که خودسازی بعد دیگر سازی!
🔹کتب آسمانی برای تربیت ما است چون از طرف رب است.
🔸قرآن: ما هیچ فرقی بین پیامبران نمی گذاریم.
🔹در کنار ایمان و انجام عمل صالح باید به رحمت الهی امید داشته باشیم.
استاد قرائتی
رفع تشنگی
نوشیدن فراوان آب در ماه مبارک رمضان برای رفع تشنگی مناسب همه مزاج ها نیست و همه افراد نمی توانند آب زیاد بخورند مثلا افراد با مزاج بلغم آب را باید ولرم و با عسل بخورند .خوردن زیاد آب برای آنها مضر است و به دلیل اینکه آب به سرعت تشنگی را برطرف و به سرعت هم دفع میشود پس برای رفع تشنگی از سبزی ها با طبع خنک و آبدار که رطوبت را در بدن حفظ می کنند و آسیبی به بدن نمی زنند استفاده کنید استفاده از کاهو ، سبزی خرفه یا بذر خرفه در دوغ ( افراد گرم مزاج)
افراد سرد مزاج از شربت سیب، بالنگ،شربت نعنا، افراد با طبیعت گرم و تر از میوهاو سبزیجاتی مانند خرفه و لوبیا سبز ، انار ، سیب و به، انگور ترب ، گشنیز
خانم انیسی
@roshanirah
کتاب نخل های بی سر,نوشته قاسمعلی فراست
قسمت27
بچه ها سرخم مي كنند و با تمام شدن صدا،آهن هشتپري را ميبينند كه در كنارشان افتاده است.
صالح با ترس و دلهره برش ميدارد و آن را به بچه ها نشان ميدهد:
ـاين ديگه چيه؟
فرهاد ميگويد:
ـبندازش دور.
رضا آهن هشتپر را از صالح ميگيرد و نگاهش ميكند؛ميگويد:
ـته خمپاره س.
ناصر بيقراري اش را بر زبان مي آورد:
ـرضاجون،بريم ديگه.هوا داره تاريك ميشه.
رضا دشتي ميگويد:
ـيه كم ديگه صبر كنين.
و نگاهش را از بالاي خاكريزي كه با بيل كنده اند،به اطـراف ميچرخاند.
روشنايي،از دشت وسيع خوزستان برچيده شده و تاريكي دارد جايش راميگيرد.رضا سرش را از ديوارة سنگر برمي دارد و بر زمين مي نشيند.انگار مي خواهد چيزي بگويد،چشم به بچه ها ميدوزد.
رضا ميگويد:
ـيكبار ديگه برنامه رو توضيح ميدم.اگه ديديم تعدادشون زياده،تندتندكوكتل مي اندازيم؛اگر هم كم بودند من يك تير شليك ميكنم و بعدازشون ميخواييم كه تسليم بشن.همه همون جوري كه گفتم ميريم جلو.
بچه ها دست به آسمان دراز مي كنند و كمك مي خواهند.رضا ام -يكش رابه دست مي گيرد و از سنگر بيرون مي زند.كمرش را خم كرده و آرام و بيصداقدم بر ميدارد.بقيه هم كوكتل ها را برداشته اند و به دنبال رضا جلو مي روند.كمر هر چهار نفر خميده است و قدم هايشان آرام.تاريكي هر لحظه پررنگ ترميشود و گروه رضا را بيشتر در خود مخفي ميكند.با صداي شليك خود رابر خاك مي اندازند و لحظه اي بعد با اشارة فرمانده به سمت سنگرهايي كه دشمن كنده جلو ميروند.
رضاناگهان به كف گودالي كه در نزديكي اش مي بيند ميخزدو اشاره مي كندبقيه هم به طرفش بروند.