eitaa logo
محمد رستمی تهرانی
4.3هزار دنبال‌کننده
591 عکس
487 ویدیو
1 فایل
﷽ فقط انسان های ضعیف به اندازه امکاناتشان کار می کنند. (شهید حسن طهرانی مقدم) خادم الخدام آستان مقدس حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام ارتباط با حقیر: @nasimeyar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[﷽♥️] ✍دلنوشته مهدوے... پدر مهربانم در چاهِ روزگار مانده‌ایم ... مگر کسی جز شما فریاد ما را می‌شنود...؟ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى مَنْ فِى الاَْرْضِ وَالسَّمآءِ، به انتظار نشستن؛ بزرگ‌ترین خطای بشریت است من به انتظار تو می‌دَوَم. ای آرزوی دل‌ها! ‌ •┈┈••✾•🍃❤️🍃•✾••┈┈• 📿@masirebeheshti
19.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاری زیبا از دختران افغانستانی برای دختر همسایه !!! برای زن زندگی آگاهیییییی ....... 🔴 عجب پر معنا توصیه میکنم ببینید و ارسال کنید ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 📿@masirebeheshti
⁉️میدونی معنی " فمن یعمل مثقال ذره... "یعنی چه؟ 💢‼️یعنی تک تک اعمالت حتی یه لایــک، در فضای مجازی باز در پرونده اعمال آدمی محاسبه میشه!!! 📿@masirebeheshti
📚دو چرخه 🚲 مردی با دوچرخه به خط مرزی می رسد، او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد، مامور مرزی می پرسد: "در کیسه ها چه داری؟" او می گوید: "شن." مامور او را از دوچرخه پیاده می کند و چون به او مشکوک بود، یک شبانه روز او را بازداشت می کند، ولی پس از بازرسی فراوان، واقعاً جز شن چیز دیگری نمی یابد. بنابراین به او اجازه عبور می دهد. هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می شود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا... این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار می شود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمی شود. یک روز آن مامور در شهر او را می بیند و پس از سلام و احوال پرسی، به او می گوید: من هنوز هم به تو مشکوکم و می دانم که در کار قاچاق بودی، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد می کردی؟ قاچاقچی می گوید: دوچرخه! 📿@masirebeheshti
[ مهدی موعود ] 📙معرفی کتاب👇 مهدی موعود، ترجمه جلد سیزدهم کتاب بحارالانوار، علامه مجلسی است که توسط آقای علی دوانی در سال 1368ش ترجمه شده است. این کتاب؛ مشتمل بر شناخت امام زمان غائب از انظار است، مفصل ترین و جامع ترین کتاب فارسی امام عصر(عج) می باشد. مؤلف، کتاب را از مباحث عقلی و نقل شواهد تاریخی از منابع خودی و بیگانه و رد شبهات منکران آن حضرت خالی نگذاشته است. پاورقی های این کتاب نیز، از خود مترجم می باشد. 📿@masirebeheshti
🔸️از آسمان فرود خواهد آمد. درست وقتي كه مردم، صف هاي نماز صبح شان را بسته باشند. 🔸️بعد، همه ي نمازگزاران، زيبايي صحنه اي را خواهند ديد كه وعده اش را امیر اهل ایمان فرموده: 🔸️مسیح اذان خواهد گفت و نمازش را به امام عصر علیه السلام اقتدا خواهد کرد... 📝 الزام الناصب، صفحه 202.
7.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍سخنرانی استاد عالی 🎥موضوع: عاقبت عجیب مرد_ثروتمند داستان دلنشین منبر 📿@masirebeheshti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 داستان کوتاه 📌زنجیره_عشق "زنجیره عشق با مهر و محبت محکم و باثبات می‌مونه... " تظاهر به مهربانی" هرگز به دل کسی نمی‌نشینه!! چرا که، هر آنچه از دل برآید بر دل نشیند..." یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از سرِکار بر می گشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود. زن برای اسمیت دست تکان داد تا متوقف شود. اسمیت پیاده شد و خودش رو معرفی کرد و گفت: من اومدم کمکتون کنم. زن گفت: صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی کسی نایستاد، این واقعا لطف شماست. وقتی که او لاستیک رو عوض کرد و درب صندوق عقب رو بست و آماده رفتن شد، زن پرسید: «من چقدر باید بپردازم؟» اسمیت به زن چنین گفت: «شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام و روزی یک نفر هم به من کمک کرد، همونطور که من به شما کمک کردم. اگر تو واقعا می خواهی که بدهی‌ات رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی؛ نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه.!!» چند مایل جلوتر، زن کافه کوچکی رو دید و داخل شد تا چیزی بخوره و بعد راهشو ادامه بده ولی نتونست بی توجه از لبخند شیرین زن پیشخدمتی بگذره که احتمالا هشت ماهه باردار بود و به خاطر تامین نیازهای زندگی و کمک به همسرش کار می کرد و از خستگی روی پا بند نبود. او داستان زندگی پیشخدمت رو نمی دانست و احتمالا هیچ گاه هم نخواهد فهمید.! وقتی که پیشخدمت رفت تا بقیه صد دلارش رو بیاره، زن مسن از در بیرون رفته بود، درحالیکه بر روی دستمال سفره یادداشتی رو باقی گذاشته بود. وقتی پیشخدمت نوشته زن رو می‌خوند اشک در چشمانش جمع شده بود. در یادداشت چنین نوشته بود: «شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام و روزی یک نفر هم به من کمک کرد، همونطور که من به شما کمک کردم اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی؛ نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!» همان شب وقتی زن پیشخدمت از سرکار به خونه رفت در حالیکه به اون پول و یادداشت زن فکر می کرد به شوهرش گفت: «دوستت دارم اسمیت خدا رو شکر همه چیز داره درست میشه...» سعی کنیم تا جایی که امکان داره به دیگران کمک کنیم بدون هیچ چشم داشتی... و قول بدیم که نگذاریم هیچ وقت زنجیره عشق به ما ختم بشه... 📿@masirebeheshti
1.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﮼اُنظُراِلَینا؛غصّه‌هابالاگرفته…💔 📿@masirebeheshti
یه زمانی هم اینجا نماد تهران بوده سردر باغ ملی😍 📿@masirebeheshti