eitaa logo
روزنه
6.3هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
250 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از احمدحسین شریفی
🔸۶ فروردین ۱۳۶۸ سالروز عزل آقای منتظری از قائم مقامی رهبری توسط امام خمینی ره است. 🔹امام در بخشی از نامه خود خطاب به آقای منتظری می‌نویسد: «از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال ها و از کانال آنها به منافقین می‌ سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آیندۀ نظام را از دست داده‌ اید. شما در اکثر نامه‌ ها و صحبت ها و موضعگیری هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌ گفتید دیکته شدۀ منافقین بود که من فایده‌ ای برای جواب به آنها نمی‌ دیدم. ... نامه‌ها و سخنرانی‌های منافقین که به وسیلۀ شما از رسانه‌‌های گروهی به مردم می‌‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان ـ روحی له الفداء ـ و خون های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند. ...» (صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۳۳۰ - ۳۳۲) 🔻از نظر (ره) عامل اصلی سقوط آقای و فرو افتادن او به قعر جهنم، همدلی و همراهی و همسخنی با منافقین بود. 🔸متأسفانه هنوز هم عده‌ای از مریدان ایشان و عده‌ای از عمامه‌ به سرها، همین رویه را با «اینترنشنال» و «من و تو» و «صدای آمریکا» و بی‌بی‌سی» و ... دارند. و در همین حوادث اخیر درمانگاه قرآن و عترت قم دیدیم که خبر چنان فاسقان و معاندانی را به عنوان منبع فتوای فقهی خود قبول کردند و خواسته آنها را در قالب حکم فقهی صادر کردند! 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
گزیده خاطراتی از آیت‌الله العظمی پیرامون برخی اطرافیان آیت‌الله العظمی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹آقای بروجردی اصرار داشتند که جزء اطرافیان ایشان باشم اما بنده دو مانع بزرگ داشتم: یکی آنکه استادم در نجف نظر به آقای دیگری در علم و عمل داشت، لذا نمی خواستم با این نظر استاد که صحت آن را دریافته بودم، مخالفت کنم. دوم آنکه در آن صورت، باید داخل در کشمکش اطرافیان می شدم که نه تنها توانایی آن را نداشتم، بلکه با طلبگی بنده منافات داشت؛ لذا نپذیرفتم. 🔻همچنین پیشنهاد دیگری از سوی آقای بروجردی برای حضور در جلسه استفتاء بود، که آنه را هم نپذیرفتم، ولی جوابی ندادم. 🔹حضرت آقای بروجردی دائم پیشنهاد جدیدی می‌دادند. حتی به آیت الله آقای حاج شیخ علی محمد بروجردی از بنده گلایه کرده بودند اما بنده حس می کردم بعضی اطرافیان ایشان، مثل اینکه مایل به نزدیکی بنده و ایشان نیستند، لذا نمی‌پذیرفتم. 🔻از طرف دیگر روزی یک نفر که با اصرار زیاد نظرم را راجع به اعلم مراجع پرسیده بود، بنده هم نظر استادم را راجع به دیگری به صورت نقل به او گفته بودم اما متأسفانه این مطلب را منتشر و کار دستم داده بود. 🔹برای جبران همین ها شرکت در درس ایشان را برگزیدم و تا آخر عمر آقای بروجردی شرکت در درس را ادامه دادم. 🔹یکبار آقاشیخ عبدالجواد سدهی به بنده گفت: آقای بروجردی شما را جزء دسته بررسی و تشخیص و تأیید اجتهاد قرار داده اند. پرسیدم بقیه افراد دسته چه کسانی هستند؟ اسم برد، گفتم من معذورم، کار من نیست. آقای سدهی گفت: پس خودتان باید عذرتان را به ایشان برسانید، جواب ندادم. آخر بعضی از آن افراد را مناسب نمی دانستم. 🔹علت اینکه با آنهمه اصرار آقای بروجردی به اطرافیان ایشان نپیوستم، اول آنکه با وجود دیگر بزرگان طرف شبهه در همان سال های اولیه، نمی‌توانستم در این بیت باشم و ایشان را به عنوان اعلم تعیین نکنم. دوم آنکه، باتوجه به مذاق های مختلف اطرافیان ایشان، و با نظر اطرافیان برایم غیرممکن بود. چون اطرافیان به اندک بهانه ای طرد می کردند. سکوت هم علامت رضایت بود، آنهم نمی خواستم، هم ساکت نبودن، هم حرف نزدن. لذا عدم قبول اطرافی شدن، ممتحن اجتهاد شدن و یا حضور در جلسه استفتاء، سبب کدورت ایشان از بنده شد. علاج آن را حضور در درس ایشان دانستم و تا آخر عمر هم مداومت کردم. حال آنکه نیازی نبود و خود ایشان هم مطلع بود و بحمدلله با این شیوه از اصطکاک جلوگیری شد. 🔹برخورد زننده اعضای بیت آیت‌الله بروجردی با آیت‌الله بهجت🔹 شیخ علی بهجت با واسطه نقل می‌کند: یکبار آقای بهجت در بیت آقای بروجردی آمده بودند، در کنار ایشان قرار می گیرند. آیت الله بروجردی از آقای بهجت احوالپرسی نموده و می‌پرسند آخر معلوم هست کجایید؟ پیدا نیستید؟ پیش از آنکه آقای بهجت جواب دهند، یکی از اطرافیان با عجله و دستپاچگی می‌گوید همنجا هستند، همینجایند! پس از اندکی شیخ فاضل را آوردند و بین آقای بروجردی و آقای بهجت نشاندند! پس از آن، دیگری را آوردند تا سه چهار نفر بین آقا و ایشان فاصله قرار دادند. به همین جهت والده ما هم معتقد بود که از اطرافیان آقای بروجردی کسانی بودند که از آقا همسازی و همراهی نمی دیدند و لذا مانع این ارتباط می شدند، حتی دور هم می کردند و البته آقا هیچگاه اظهار نمی کردند. لذا حدس و استنباط ما از مجموع بیانات آقا از علت فرار از همراهی، یکی وجود بزرگان علماء نجف در ابتدا بوده است، ولی پس از اندک زمانی با فوت آسیدابوالحسن و آقای قمی و بعد دیگران طرف شبهه، این عذر و مشکل برطرف گردیده بوده است. 🔹آیت‌الله بهجت و حفظ منزلت آیت‌الله بروجردی🔹 دیگر اینکه اجتناب مجدد آقای بهجت از همکاری، همین عدم توانایی معارضه و مقابله با اصحاب و نیز عدم هماهنگی با آنان، حتی با منصوبین در سمت های مختلف بوده است. وگرنه حضرت والد به آقای بروجردی و جلالت قدر و زعامت حوزه ها و تشیع و عظمت و بزرگواری ایشان، دائما معترف بودند و حتی خود به شیوه ایشان متمسّک می شدند. ...همواره آقا در گفتار به اغلب کلمات و رفتار ایشان استناد می نمودند و با عظمت و احترام از ایشان یاد می کردند. ▫️حقیقتی پنهان، ج۱؛ صص ۱۱۰_۱۱۸/ خاطرات دست‌نویس حجت‌الاسلام علی بهجت. 🔶حاشیه روزنه برخوردهای حذفی برخی اعضای بیت آیت‌الله بروجردی نهایتا موجب شد بعضی فضلای طراز اول حوزه به مرور از حلقه اطرافیان و نزدیکان ایشان حذف شوند که خسارت‌های بزرگی را بدنبال داشت. گذشته از حسادتهای رایج، ارتباط برخی اعضا با دربار نیز موثر بود. تقلیل ارتباط با بیت زعیم قم و شکست طرح اصلاحات حوزه(در ۲ مرحله) و برکنار ماندن بزرگانی مانند حاج شیخ مرتضی حائری و شهید مطهری از دایره مرتبطان مؤثر و حامیان تحول حوزه، از نتایج این برخوردها بود. @rozaneebefarda
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای از زندگانی آیت‌الله العظمی بروجردی/بخش اول 💥اختصاصی/پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔺کتاب دیباج که مجموعه برداشت های شخصی آقای (بروجردی) از زندگانی آیت‌الله العظمی بروجردی را به رشته تحریر در آورده، به روایت بخشی از دوران تقارن مرجعیت آیت الله بروجردی با آیت الله کاشانی پرداخته و وقایع مرتبط را تحت عنوان فصل "راهنمای حقایق " بیان کرده است. راوی گرچه خود را تحلیلگر مسلط بر وقایع قلمداد کرده اما در حقیقت کاملا یک سویه به تخریب می پردازد و با پوشاندن دیباج تحریف بر تن تاریخ، زعیم قم را -بر خلاف واقع- مخالف سیاست و آیت الله کاشانی می نمایاند. 🔻در بخشی از کتاب چنین آمده است: «آیت الله کاشانی به ریاست مجلس رسیده بود و از آنجا که برای حوزه علمیه و مدیریت آن نقشه می کشید...برگلوی حوزه پا گذاشته بود و حمایت های همه جانبه را طلب می کرد».(دیباج،ص189) عجیب اینکه توهم توطئه بیت آیت الله بروجردی آنقدر زیاد بود که همواره تصور می کردند که بناست نقشه ای برای تصاحب جایگاه ایشان تدارک دیده شود، حال آنکه قرائن فراوانی در رد این توهم و اتهام سنگین وجود دارد از جمله، مرحوم صادقی تهرانی در باب مرجعیت گریزی آیت الله کاشانی اینگونه نقل می کند: «پس از فوت آقاي بروجردي مردم در اين انديشه بودند از چه كسي تقليد كنند. چند نفر از علماي بزرگ بودند كه خودمان تشخيص‌هايي داشتيم و سؤالاتي هم كرديم و بعضي‌ جواب‌هايي دادند كه جواب آقاي كاشاني هيچ‌گاه از يادم نمي‌رود. وقتي خدمت آقاي كاشاني رسيدم و از ايشان درباره مرجع تقليد سؤال كردم، فرمود:«من چه بگويم؟» عرض كردم:«بايد از خود شما تقليد كنيم؟» فرمود:«مرجع مسلمين بايد يك عالم رباني باشد كه در مقابل اين استعمار، استكبار، استبداد و استضعاف استقامت كند». گفتم:«او )كيست؟ فرمود:«آقاي خمینی » »(www.javanonline.ir/fa/news/637723) مشابه چنین تعابیری در خاطرات دیگران همچون مرحوم عسکراولادی نیز وجود دارد و نشان می دهد که آیت‌الله کاشانی علی‌رغم برخورداری از بنیه علمی، پایگاه اجتماعی و امکانات مادی، هرگز تمایلی برای تصدی ریاست دینی نداشته است. 🔻در بداندیشی برخی اطرافیان و اعضای بیت زعیم قم همین بس که وقتی آیت‌الله کاشانی از می خواهند که واسطه شوند تا آیت الله بروجردی برای برگزاری کنگره اسلامی اجازه دهند تجار وجوهی را به ایشان بدهند، علی‌رغم موافقت اولیه آیت الله بروجردی، اطرافیان ایشان در پی سعایت و مذمت بر می آیند و چنین القا می‌کنند که پس از این اجازه، دیگر پول به قم نمی آید! لذا ایشان را به تردید انداخته و منع خیر کردند.(یادآور،ویژه نامه قیام30تیر،شماره2،ص108) اگر آیت‌الله کاشانی رو به سوی حوزه قم می نمود نه سودای تصاحب جایگاه کسی را داشت و نه برگلوی کسی پاگذاشته بود بلکه ایشان فقط از حوزه حمایت همه جانبه می خواست، چنانکه در دیدار با طلاب و اهالی قم میگوید: « اگر من کار بدی می کنم، چرا با من مخالفت نمی کنید؟ اگر درست قدم بر می دارم، چرا حمایت نمی کنید؟قطعا ایشان می دانستند این حرفها به گوش آیت الله بروجردی هم می رسد.(شهر و حوزه علمیه قم، نهضت ملی و 30تیر، گفتگو با حمید سیف زاده،ص106) تمام خواست آیت الله کاشانی در مخالفت با مطامع انگلیسی ها بود که این امر مقدس، خوشایند برخی از نفوذی های بیوت نبود! 🔺نویسنده دیباج در نقلی مدعی شده که «بزرگان نسل جدید حوزه از جمله آقایان روح الله خمینی، محمدتقی بهجت، سیدمحمدکاظم شریعتمداری، مرتضی حائری و مرتضی لنگرودی، در منزل آیت الله بروجردی جمع شده بودند..نزاع های آیت الله کاشانی و دکتر محمد مصدق بالا گرفته بود.آقایان آمده بودند تا زعیم حوزه اقدامی عاجل را در برابر این اتفاق ها انجام دهند..بعد از شنیدن صحبت ها،(آیت الله بروجردی) به چند جمله بسنده نمودند:«آقایان معلوم میشود مرعوب شده اند؛ اما من مرعوب نشده ام. من از وقتی خودم را شناختم مرعوب چیزی نشده ام..این آقایان در برابر خدا چه هستند؟ دست سیاست آنان را بالا برده و همین دست سیاست فردا زمین خواهد زد»(دیباج،ص190) 🔻راوی چنین القاء میکند که دعوای آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق نزاع سیاسی صرف است! گویی آیت الله کاشانی فقط بر سر تقلیل قدرت با مصدق درگیر است؛ حال اینکه زمینه های اختلاف آیت الله کاشانی با مصدق از بعد از سی تیر شروع شد جایی که ایشان به مصدق بابت انتصاب افراد نابخرد و خونخوار در راس کار وگم شدن هدف نهضت و منع تعقیب عاملان غائله سی تیر و قدرت طلبی با انحلال مجلس و حل نشدن مشکلات مردم و رفراندوم غیر قانونی اعتراض می کند ولی مصدق پس میزند! @rozaneebefarda
ترجمه کامل روایت از پیشینه تاریخی حضور نیروهای مستشاری جمهوری اسلامی در لبنان و سوریه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️اشاره در سخنرانی راهبردی سید مقاومت به تاریخ ۲۰ فروردین ۱۴۰۳ نکات مهمی در مورد پیشینه حضور مستشاری جمهوری اسلامی در لبنان و سوریه مطرح شد که در برخی رسانه‌های داخلی با و و نادرست بازنشر گردید و دستمایه تحلیل‌های ناروای برخی اعتدالیون قرار گرفت. به جهت اهمیت موضوع، فیلم و ترجمه کامل روایت تاریخی سید حسن نصرالله عزیز در روزنه منتشر می‌گردد. یادداشت تفصیلی روزنه در مورد این تقطیع را اینجا بخوانید؛ https://eitaa.com/rozaneebefarda/14149 اصل فیلم سخنرانی سید به همراه زیرنویس اختصاصی روزنه را اینجا ببینید؛ https://eitaa.com/rozaneebefarda/14147 ▫️ترجمه روایت تاریخی سید مقاومت▫️ مقدمه‌ای هست که گفتنش ضروری است. ما در مورد کسانی که در کنسولگری ایران در دمشق شهید شدند صحبت می‌کنیم یعنی سرلشکر سرتیپ و برادران شهیدی که همراه آنان بودند از جوانان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. باید در ابتدای کلام برخی مطالب را یادآوری کنیم چراکه تاریخ باید گفته شود. حضور سپاه در سوریه و لبنان به سال 1982 برمی‌گردد. با لحاظ این نکته که ممکن است برخی افراد یا برخی نسل‌های شنیده باشند که سپاه در زمان حوادث سوریه در سال 2011 و 2012 و بعد از آن حضور داشته ذکر این نکته ضروری است که سپاه در قالبی خاص که در مورد آن خواهیم گفت، از سال 1982 حضور داشت. بعد از حمله اسرائیل به لبنان در ماه حزیران سال 1982. باید یادآوری کنم که در آن زمان حضرت امام خمینی قدس سره در قید حیات بود و جنگ تحمیلی که از طرف تمام دولت‌های دنیا حمایت می‌شد برپا بود و این جوانان در آن جبهه‌ها مشغول مجاهده بودند و حاج زاهدی یکی از آنان بود اما در پی آنچه در آن زمان لبنان اتفاق افتاد رژیم صهیونیستی در ابتدای حمله به جنوب معلوم بود که به بیروت می‌رسد، به بیئة غربی رسید، به راشیا رسيد به خط مصنع، در مسیر دمشق، نزدیک شد و اين نگرانی وجود داشت که بقیه لبنان را بگیرد بلکه به سمت سوریه و دمشق برود. جمهوری اسلامی ایران علی‌رغم این‌که در حالت جنگ بود و درست این است که بگوییم جنگی که بر آن‌ها تحمیل شد جنگی جهانی بود اگرچه که صدام حسین مباشر آن بود اما آمریکا، شوروی، اتحادیه اروپا، کشورهای دنیا و کشورهای خلیج فارس و بسیاری از کشورهای عربی پشتیبان صدام بودند. تنها یکی از کشورهای خلیج فارس در آن جنگ 200میلیارد دلار برای پوشش دادن بخشی از هزینه جنگ علیه ایران داد. اگر این 200میلیارد دلار به گروه‌های جدی مقاومت داده می‌شد احتمالا اسرائیل امروز وجود نداشت. در هر صورت و علی‌رغم همه این مشکلات، در پی احساس مسئولیت نسبت به لبنان و سوریه و مردم آن، مقرر کرد که نیروها به لبنان و سوریه اعزام شوند تا به لبنانی‌ها و سوری‌ها علیه هجمه اسرائیل کمک شود. در همان زمان هیأت عالی‌رتبه نظامی ایرانی از بزرگان سپاه و ارتش آمدند و با مسئولین در دمشق ملاقات کردند و در نهایت محاسبات میدانی اینگونه بود که ظاهرا هجمه اسرائیل در مرز متوقف شده در نتیجه به سمت خط مصنع و بقیه لبنان یا به گشودن جبهه جنگ علیه سوریه نخواهد کشید و اسرائیل متوقف شده و نتیجه‌گیری شد که راهبرد صحیح، مقاومت مردمی است و نه درگیری نظامی کلاسیک. بر این اساس قرار شد نیروهایی که آمده بودند برگردند و مجموعه‌ای از افسران و کادر سپاه باقی بمانند. آن زمان سپاه حتی رتبه‌بندی نظامی نداشت بعدا درجه نظامی گرفتند. قرار شد بخشی از کادر سپاه در سوریه باقی بمانند وبه لبنان بیایند و به مقاومت در مواجهه با اسرائیل کمک کنند. این آغاز حضور سپاه [در لبنان و سوریه بود.] 🔘روزنه؛ خانه فضلا و فرهیختگان: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
انا لله و انا الیه راجعون عالم انقلابی حجةالاسلام والمسلمین شیخ هادی قدس از ارادتمندان وفادار و از شاگردان قدیمی به رحمت حق پیوست. شیخ هادی قدس اشکوری گیلانی متولد ۱۳۱۱، بعد از طی تحصیلات مقدماتی، در سال ۱۳۳۵ وارد قم شد. از سال ۱۳۳۸ در درس شرکت کرد. قبل از حضور در قم به واسطه‌ی مرحوم ، با آشنا شد و پس از آن به منزل و محافل مرحوم نواب رفت و آمد داشت. او پس از ارتحال آیت‌الله العظمی بروجردی وارد شد. این عالم مهذب و ساده‌زیست پنج سال با (شهید فیضیه) بود و سیدیونس در وصیت‌نامه‌اش مرحوم قدس را وصی خودش دانسته بود. دیدار پدر قدخمیده سیدیونس با امام (که در سخنرانی معروف امام به آن اشاره شده) به واسطه مرحوم قدس صورت گرفت. (صحیفه، ج۱، ص ۱۹۷) در سال‌های نخستین پیروزی انقلاب اسلامی در منصب قضا و بعد هم مدتی در منصب امامت جمعه، مخلصانه خدمت کرد و مورد علاقه بود. در قم علاوه بر تدریس، به تبلیغ و پاسخگویی به سؤالات شرعی اهتمام داشت. این اواخر در خانه ساده‌اش در حوالی گلزار شهدا سکونت داشت و در حال وصل و معنویت روزگار می‌گذراند. افسوس که این شخصیت‌های فرهیخته، مهذب، مردمی و ساده‌زیست را کمتر می‌شناسیم و معرفی می‌کنیم. اینان هستند. امید است لااقل اکنون که از میان ما رفته، حوزه قدرش را بشناسد! ▫️پیکر ایشان امروز پنجشنبه(۳۰فروردین ۱۴۰۳) تشییع می‌گردد. ▫️برای شادی روح این عالم خدوم و انقلابی صلوات و حمدی قرائت کنیم. 🔘 روزنه: @rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه ۲ از ۲] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda
پیامدهای سیاسی_اجتماعی تشییع میلیونی شهدای خدمت @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 در روزهای اخیر تشییع میلیونی پیکر مطهر شهدای خدمت آیت‌الله رئیسی و آیت‌الله آل‌هاشم و سایر همراهان، موجب حیرت جهانیان شد. این اتفاق مهم از جهات مختلفی قابل تحلیل است و تا سالها باید در مورد تبعات سیاسی و اجتماعی آن حرف زد. اما اینجا به برخی تبعات داخلی این ماجرا می‌پردازیم؛ ۱. در دورانی که برخی بدخواهان خارج‌نشین به دنبال القای تصویری مغلوط از جایگاه روحانیت در ایران بودند، تشییع میلیونی پیکر مطهر دو روحانی انقلابی و مردمی، تمام کج‌روایت‌ها و القائات غلط رسانه‌ای دشمن را بر باد داد! دنیا فهمید که نه فقط مردم ایران که جمعیت زیادی از آزادی‌خواهان جهان در غرب و شرق عالم، عاشق هستند. بلی! درست است؛ معدود (بلندآوازه و میان‌تهی) را فارغ از این ماجرا باید تحلیل کرد، چرا که اساسا در این حلقه نیستند! آنان نه با مردم کاری دارند و نه مردم با آنها صنمی دارند! طبیعی است که منزوی و منفعل باشند؛ این پرگوهای بی‌عمل که همواره سربار بوده‌اند! ۲. اتفاق اخیر تجلی روشنی بود از . این عزیزان بودند که در سربازی مخلصانه برای رهبر و خدمت صادقانه برای ملت، ذوب شده بودند و این عشق شورانگیز، محصول آن تربیت و آن سربازی و آن خدمت بود. ۳. رئیسی و آل‌هاشم ثابت کردند که در زمانه پرهیاهوی رسانه‌زده ما _که زردها و سلیبریتی‌ها به توهم‌شان بر ذهنها حاکمیت دارند_ می‌توان بی‌صدا خدمت کرد و خریدنی شد و ! ۴. واقعه اخیر فرصتی شد که ایمان بیاوریم ! کسی را که لیاقتش را به او ثابت کرده باشد بالا می‌آورد؛ هر چند هزارها دست توطئه‌گر و زبان طعنه‌گو به تخریب و تصغیر و تحریف اقدام کرده باشند. ۵. ماجرای اخیر نشان داد، منطق و استمرار آن در ایران اسلامی، رمز و راز خود را دارد؛ اینجا سیاستمداران تا هنگامی محبوب مردم‌اند که به آرمان‌ها و ارزش‌ها وفادار بمانند و بر عهد خود با ولایت و ملت باقی باشند. اینچنین نیست که افرادی گمان کنند آن هورا و تحسین و تشویق‌های مردم برای شخص خودشان است! اینچنین گمانه‌های باطل در امثال و و (با التفات به تفاوت ذاتی مشرب فکری و سیاسی شان) در وجود داشته، گاهی در دیگران نیز مشاهده شده است؛ فکر می‌کرد با مخالفت با آرمان فلسطین و پشت پا زدن به برخی آرمان‌های دیگر و خصوصا همصدایی با دشمنان در همچنان محبوب می‌ماند! گمان می‌کرد آن تمجیدهای امام رهبری و آن جایگاه مردمی، حتی با زاویه‌گرفتن‌های مکرر باز هم باقی می‌ماند! گمان می‌کرد، آن اقبال سال ۷۶ و مقبولیت پرشور بعدی به خودش مربوط بوده و اگر هر طرف بچرخد، طرفدارانش همچنان با او همراه خواهند بود! هم فکر می‌کرد اسطوره و پدیده ماندگاری در سیاست ایران است و حتی اگر به ولایت طعنه بزند و با حزب‌اللهی‌ها و جامعه وفاداران دین و ملت مرزبندی کند، محبوب القلوب می‌ماند! زهی خیال خام! مع الاسف هیچکدام از اینها نتوانستند راز آن همه اقبال مردمی را دقیق بفهمند و مهمتر آنکه نتوانستند از این صیانت کنند و آن را در جهت خدمت مستمر به ملت و نظام به کار بگیرند. یادتان هست؟ ، ، و و.... حالا دیگر هیچ کدام از این القاب و عناوین، آن حس و حالی که سالیان دور ایجاد می‌کرد را ایجاد نمی‌کند! ملت وفادار اما همچنان و و را یادشان مانده و می‌ماند! راز این آن است که این عزیزان بر با ولایت و ملت باقی مانده‌اند... ۴خرداد ۱۴۰۳ @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تسلیت فارسی هندی‌ها به رهبر انقلاب به مناسبت شهادت رئیس‌جمهور و همراهان ▫️ندای لبیک یا خامنه‌ای از اقصی نقاط جهان به گوش می‌رسد. این یعنی انقلاب عزیزمان به برکت تدابیر حکیمانه رهبری عزیزتر از جان‌مان به جای‌جای جهان شده است. ؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
شهید مطهری و روایتی از ۴ ایمان امام! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️آیت‌الله شهید مطهری در دوران حضور در نوفلوشاتو به دیدار ایشان رفت و روایت جالبی از این دیدار ارائه کرده است: دوستانی که در دوره قم بودند می‌دانند که من لااقل 12 سال در خدمت ایشان تحصیل کرده‌ام؛ باز در سفری که به پاریس رفتم چیزهایی از روحیه این مرد کشف کردم که نه تنها بر ایمان من بلکه بر حیرت من افزود. ▫️وقتی که برگشتم رفقا پرسیدند چه دیدی؟ گفتم چهارتا «امَنَ» دیدم: 🔻«امَنَ بِهَدَفِهِ» به هدفش ایمان دارد. دنیا جمع بشوند نمیتوانند او را از هدفش منحرف کنند. 🔻«امَنَ بِسَبیلِهِ» به راهی که برای هدف خودش انتخاب کرده ایمان دارد، امکان ندارد او را از این راه منصرف کرد؛ شبیه همان ایمانی که پیغمبر به هدفش و به راه خودش داشت. 🔻و «امَنَ بِقَوْلِهِ». من دیدم در همه رفقا و دوستانی که من سراغ دارم احدی به اندازه ایشان به روحیه مردم ایران ایمان ندارد. افرادی به ایشان میگویند کمی آرامتر، مردم سرد میشوند، مردم از پا درمیآیند. میگوید مردم این طور نیستند که شما میگویید، من مردم را از شما بهتر می‌شناسم. 🔻از همه بالاتر: «امَنَ بِرَبِّهِ». در جلسه خصوصی ایشان به من گفت: «فلانی این ما نیستیم [که این نهضت را ایجاد کردهایم،] من دست خدا را حس میکنم.» آدمی که دست خدا و عنایت خدا را حس میکند و در راه خدا قدم برداشته، مصداق آن اصل قرآنی است: انْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْکمْ تو اول یک قدم به طرف خدا بردار، خدا به تو عنایت می‌کند. آیه دیگر: انَّهُمْ فِتْیةٌ امَنوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدًی. وَ رَبَطْنا عَلی قُلوبِهِمْ اذْ قاموا. راجع به اصحاب کهف می‌گوید جوانمردانی بودند، به پروردگارشان ایمان آوردند، اعتماد و تکیه کردند، خدا هم بر بینش آنها افزود. آنها برای خدا قیام کردند، ما هم دل آنها را محکم کردیم. این را من در این مرد می‌بینم. برای خدا قیام کرده و خدای متعال یک قلب قوی به این مرد داده که اصلا تزلزل، ترس، بیم در این دل راه ندارد. اطبای فرانسه اخیرا قلب این پیرمرد 78 ساله را- که پانزده سال است حداقل دچار جنگ اعصاب است و جوانی آنچنان برومند را در یک سال و نیم پیش از دست داده- معاینه کردند گفتند قلب جوان بیست ساله است. ▫️آینده انقلاب اسلامی، صص51-50. @rozaneebefarda
‏‏تصمیم خطرناکی گرفته بودم‏! ▫️اشاره در ماجرای تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، امام خمینی میدان‌دار صحنه مبارزه بود و با تدبیرش توانست ظرفیت مرجعیت به نحو حداکثری به میدان بیاورد و رژیم ناچار به عقب‌نشینی شد. پشتوانه راهبری الهی امام خمینی، و روحیه بود که در تمام سال‌های مبارزه و رهبری، استمرار داشت. روایت امام از روزهای آغازین مبارزه شنیدنی است. : ‏‏بنده، در شبی که بنا بود فردای آن در مسجد سید عزیزالله‎‏، برای تنبّه دولتها دعا کنند،‏‎ ‎‏اطلاع دادند دولت بنا دارد مقاومت کند. ما دیدیم علما در اینجا تکلیف دیگری دارند؛‏‎ ‎‏من تصمیم آخر را ضمن ابتهال به خداوند متعال گرفتم و به هیچ کس هم نگفتم و لکن‏‎ ‎‏خداوند بر دولت و شاه و ملت منت گذاشت. اگر خدای نکرده جسارتی به علمای تهران‏‎ ‎‏شده بود، من یک تصمیم خطرناکی گرفته بودم؛ اما دولت، بعد از نیمه شب متوجه شد‏‎ ‎‏نمی شود با قوای مردم مقاومت کرد؛ در همان نیمه شب، از علمای بزرگ تهران کاغذ‏‎ ‎‏گرفت که این غائله خاموش شود؛ تا اینکه صبح برای علمای قم هم تلگراف زد.‏‎ ▫️صحیفه ج۱ ص ۱۱۵. ‏‏ @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصاحبه مقام معظم رهبری، در روز تشییع امام خمینی 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید|| فیلم کمتر دیده شده از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره (ره) ما مُرده بودیم امام ما را زنده کرد. ما گمراه بودیم، امام ما را هدایت کرد. ما از وظایف بزرگ انسان و مسلمان، غافل بودیم، امام ما را بیدار کرد و راه را به ما نشان داد و دست ما را گرفت و ما را تشجیع کرد و خودش هم جلو افتاد! اکتفا نکرد به اینکه بگوید بروید، او رفت تا ما برویم و پشت سر او حرکت کنیم. خدا را شکر که پشت سر او حرکت کردیم، متوقف نشدیم و نیمه‌کاره او را رها نکردیم. به مناسبت 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
31.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️امام خمینی با کدام روضه بیش‌تر منقلب می‌شدند؟ 🔳روضه وداع مرحوم کوثری در کنار مرقد مطهر امام خمینی پناه عالمیان خواهرت پناه ندارد به جز تو ای شه خوبان امیدگاه ندارد @rozaneebefarda
اعلامیه تاریخی حضرت آیت‌الله در حمایت از در خرداد ۴۲ 💥اختصاصی/💥پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹بعد از دستگیری امام خمینی در سحرگاه #۱۵خرداد۴۲، نخستین مرجعی که در حمایت از ایشان به میدان آمد، آیت‌الله مرعشی نجفی بود. ایشان با صدور اعلامیه ای (به تاریخ ۱۲محرم ۱۳۸۳/برابر با ۱۵خرداد ۴۲)، از امام به عنوان «آیت الله العظمی آقای خمینی» یاد کرد و تلویحا اشاره کرد که حاضر است خون خود را در این راه نثار کند. در بخشی از این اعلامیه تاریخی، چنین آمده است: «بدانید که یکی از و را از تاریکی شب استفاده کرده و ایشان را از خانه خود غفلتا بیرون و به جای نامعلومی برده است. وقاحت و بی شرمی دولت بجایی رسیده که به حمله می کند.... مبادا از پشتیبانی مراجع عظام دریغی داشته باشید. ما بدینوسیله (هل من ناصر ینصرنا) گفته و تا آخرین لحظه خواهیم ورزید. ما رنگین تر از خون برادر عزیزمان آقای خمینی نیست....» (منبع: اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص ۱۰۲) 🔶حاشیه برخی از ضدانقلاب فراری خاصه یک شیخ لندن نشین از افراد بیت آقای ، در سال های اخیر با سوءاستفاده از فقدان حافظه تاریخی نسل جدید، تلاش کرد مرجعیت امام را امر سیاسی و مرهون اقدامات مراد خود معرفی کند! عینا همین رویه توسط حامیان داخلی و خارجی آقای تکرار نیز تکرار شد! در حالی که یازده خرداد ۴۲، یعنی چهار روز قبل از دستگیری امام، رساله توضیح‌المسائل ایشان به قلم آیت‌الله ، وارد بازار شده بود. پیش از این نیز بارها سران حکومتی در سطح نخست وزیر، با امام به عنوان یکی از مراجع تقلید اربعه قم دیدارهایی داشتند که در رسانه‌ها نیز انعکاس یافته بود. از این گذشته اگر قرار به ملاک بودن تأییدات دیگران باشد، آیت‌الله مرعشی نجفی پیشتر از همگان بر مسأله مرجعیت امام تأکید ورزیده اند. تلاش مذبوحانه در تحریف تاریخ و دوگانه‌سازی کاذب بین مراجع عظام و امام و انقلاب، اخیرا نیز به شدت دنبال می‌شود که البته آب در هاون کوفتن است و ره به جایی نمی‌برد! ... ! @rozaneebefarda
❄️وقتی برای دستگیری گریه گرد! خاطراتی کمتر شنیده شده از دستگیری امام خمینی در خرداد ۴۲ 💥اختصاصی 💥پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔻مرحوم نقل می کند؛ حدود ساعت 10 صبح روز 17 محرم در کویت خوابیده بودم که تلفن زنگ زد. از خواب برخاستم و گوشی را برداشتم یکی از دوستان کویتی از آن طرف گفت: آقا!از ایران خبر دارید؟ گفتم: نه. گفت: رادیو را باز کنید، علم نخست وزیر دارد صحبت می کند. آیت الله خمینی را بازداشت کرده اند، آقای فلسفی و تمام وعاظ را زندانی نموده اند، گوش دهید ببینید چه می گوید.  فورا وحشت زده رادیو ترانزیستوری را از زیر تخت خواب برداشته و موج ایران را گرفتم، علم می گفت:....اینها مانند موش در دست ما گرفتارند،دادگاه صحرائی تشکیل می دهیم و آنها را محاکمه می کنیم....  تا آخر لاطائلاتی که گفت. فورا تلفن کردم به رفقا.  چند سال بود که من و دیگر رفقای اهل فضل هر کدام به حسینیه ای در کویت برای وعظ و تبلیغ دعوت بودیم، و ایام محرم و صفر و ماه مبارک رمضان را در آنجا برای انجام وظیفه دینی اشتغال داشتیم.  آیت الله آقای حاج که امروز از مدرسین بزرگ درس خارج قم هستند، و از گویندگان طراز اول ایران به شمار می رفتند، و از اوائل نهضت به نجف اشرف رفته و سکونت اختیار کرده بودند، از نجف آمده بودند. آقای حاج شیخ ابوالقاسم ، و مرحوم سید محمد رضا و نویسنده از قم و آقای شیخ محمد نصراللهی از مشهد به کویت رفته بودیم، و آقای سید مرتضی قزوینی که از کربلا آمده بودند، و هر کدام در حسینیه خود به سر می بردیم.  به همه آقایان تلفن زدم، معلوم شد هیچ کدام اطلاع ندارند. پس از نقل اجمالی ماجرا گفتم چون حسینیه ما در وسط شهر (محله شرق) واقع است، بهتر است آقایان تشریف بیاورند حسینیه ما تا درباره روی داد ایران مذاکره کنیم ببینیم تکلیف ما در اینجا چیست؟  طولی نکشید آقایان نامبرده که حسینیه شان در نقاط دور و نزدیک کویت واقع بود، وارد شدند. نخست از این پیشامد غیر قابل پیش بینی و شده بود، ، به خصوص که گذشته از شخصیت بزرگ علمی و معنوی معظم له، غیر از آقای وحیدی و قزوینی، هر چهار نفر افتخار شاگردی ایشان را داشتیم. به خصوص آقای خزعلی و مرحوم سعیدی که از شاگردان مخصوص معظم له بودند و رابطه بیشتری داشتند.  پس از مذاکرات مفصل به این نتیجه رسیدیم که برای جلوگیری از اعدام آیت الله خمینی، از وکلای شیعه کویت بخواهیم که آنها به نمایندگی شیعیان کویت و به تقاضای ما اهل منبر که مهمان ملت کویت بودیم، از شیخ عبدالله السالم الصباح که در دنیای عرب از اعتبار خاصی برخوردار بود، و شاه هم روی او حساب می کرد، که از شاه بخواهد از محاکمه صحرائی و اعدام احتمالی مرجع عالیقدر شیعه صرفنظر شود.  نمایندگان شیعه کویت گفتند: چون موضوع یک مسئله داخلی است، و مربوط به یک مرجع شیعه است، شیخ کویت دخالت نخواهد کرد و باید فکر دیگری نمود. پس از یأس از این اقدام بنا شد هر کدام ما جداگانه نامه ای به آقایان مراجع نجف اشرف بنویسیم تا هر چه زودتر پیش از آن که کار به جای باریکی بکشد و خطری متوجه امام شود دست به کار شوند و هر کاری از دستشان بر می آید انجام دهند. چون می گفتند شاید پستخانه را به دست مراجع نرساند، ناچار نامه ای نوشتم و به وسیله آقای سید مرتضی قزوینی از وعاظ معروف کربلا که او هم در کویت بود، برای مرحوم آیت الله خوئی فرستادم. روز بعد نیز طاقت نیاورده چون مسافر دیگری به نجف می رفت، دومین نامه را هم نوشتم و برای آن مرحوم فرستادم.  افسوس که آن موقع زیاد معمول نبود فتوکپی نامه ها را بگیرند و نگاه دارند، و امروز با این که حافظه ام بحمدالله قوی است، درست نمی دانم چه مطالبی را در آن دو نامه نوشته بودم. همچنین از آنجا که سخت پریشان بودیم تاریخ نامه را هم فراموشم کردم.  آنچه به یاد دارم این است که نوشته بودم، از موقع قیام آقایان مراجع قم و بیش از همه آیت الله خمینی بر ضد دستگاه جبار، آقایان مراجع نجف آن طور که انتظار می رفت اقدامی نکردند، و به مخابره چند تلگراف و نامه به تهران برای شاه و دولت اکتفا نمودند. کار به اینجا رسیده که باید آیت الله خمینی را دستگیر کنند و در تهران زندانی نمایند، حتی بیم اعدام ایشان هم است. شما آقایان نجف هم دست روی هم گذاشته اید تا بعد از این که خدای نکرده ایشان را اعدام کردند، بگوئید: انالله و انا الیه راجعون! سپس کارهایی را که به نظرم می رسید خوب باشد آقایان مراجع نجف انجام دهند طی چند مطلب با شماره بعنوان پیشنهاد بر آن افزودم، و معذرت خواستم که اگر جسارت رفته است پدرانه مرا ببخشند که فکر مشوش و دل نگران است.  (منبع؛ امام خمینی در آینه خاطره ها، صص ۵۲و۵۳) ▫️دعوت به روزنه👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید|| اگر با هم اختلاف پیدا کنید ممکن است اشخاصی که لایق نیستند به مسئولیت برسند. @rozaneebefarda
شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می‌کند! بازنشر به مناسبت آزادی که منافقین در پرونده‌سازی علیه هو از خاطرات آقای منتظری بعنوان یکی از مهم‌ترین مستندات صدور حکم استفاده کردند! متن کامل نامه«۱/۶» خطاب به آقای منتظری @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای منتظری با دلی پر خون وقلبی شکسته چند کلمه‌ای برایتان می‌نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته‌اید که نظر تو را شرعاً برنظر خود مقدم می‌دانم؛ خدا را در نظر می‌گیرم و مسائلی را گوشزد می‌کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضعگیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته شده منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آنها نمی‌دیدم. مثلا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید. در مساله مهدی هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدین‌تر می‌دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید. از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حال بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که پول برای شما می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد الله از این پس شما مساله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‌دانید -که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می‌کند-، با دلی شکسته و سینه‌ای گداخته از آتش بی‌مهری‌ها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‌کنم دیگر خود دانید: 1 - سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال‌ها نریزد. 2 - از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد. 3 - دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند. 4 - نامه‌ها و سخنرانی‌های منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحی له الفدا- و خون‌های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند. و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل‌کرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم. و الله قسم، من با نخست‌وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌دانستم. و الله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنی‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم. سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم‌پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‌دارم. من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تاثیر دروغ‌های دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌کنند نگردند. از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. و السلام. یکشنبه 6 / 1 / 68 روح‌الله الموسوی الخمینی @rozaneebefarda
۱۰ نکته پیرامون مناظره نخست @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ۱. فضای مناظره متین و سنگین و مؤدبانه و محترمانه بود. جدل و جنجال و طعنه و تهاجم بر فضا غلبه نکرد تا موجب آبروریزی و خجالت ملی شود. الحمدلله همه طرفین عقلانیت به خرج دادند و از این جهت که نگرانی رهبر عزیزمان در مورد احتمال لجن‌پراکنی مورد توجه قرار گرفت، انشالله برای ملت و نظام و کاندیداها موجب برکت خواهد بود. ۲. نکات مثبت محتوایی مناظره کم نبود و مورد توجه مخاطبان نیز قرار گرفته و موج‌آفرینی آنی رسانه‌ای اش نیز همزمان با مناظره شروع شد اما نواقص و نقدهایی نیز وجود داشت که نباید مغفول افتد. از آن جمله؛ از حیث شیوه اجرا، افراد فرصت کافی نداشتند و بریده بریده و عجولانه نکاتی می‌گفتند که در اغلب موارد بحث ناظر به نظرات یکدیگر هم پیش نمی‌رفت و لذا تشویش و آشفتگی معنایی بر فضای مناظره حاکم شد. نمی دانم مردم چقدر توانسته باشند از طریق این مناظره به انتخاب عالمانه و شناخت عمیق از افراد نزدیک شوند. ۳. از حیث محتوایی، در دو جهت سلبی و ایجابی، انسجام و عمق لازم وجود نداشت و مجموعا بار معنایی و راهبردی مناظره بالا نبود. و این اصلا چیز خوبی نیست و حتما باید ستادها در مناظرات بعدی تدارک کنند. یادمان باشد دوست و دشمن در سراسر جهان این مناظرات را زیر نظر دارند و مبتنی بر آن ما را قضاوت می‌کنند! ۴. مبانی متعالی و سیره حکمرانی و در خلال مباحث نامزدها کاملا مغفول و غایب بود! نمی‌دانیم این حجم از کم لطفی از کجا نشأت می‌می‌گیرد اما یک خلأ راهبردی جدی است. ۵. نشانه‌هایی از تلاش نافرجام برای احیای و بروز کرد اما ره به جایی نبرد. البته ماجرای نقد کردن چک برجام هم پاس گل کاندیدای جبهه انقلاب به بانیان گفتمان سازش و بود که باید بیش از اینها دقت کنند! ۶. ستایش‌نامه‌خوانی‌های قجری از بحران‌زده هم نوبر بود واقعا! ترکها چه از نوع باشند یا از ایالت ، حسرت را می‌خورند. از هر جهت. آنوقت کعبه آمال نماینده مردم عزیز تبریز شده ترکیه مفلوک! ۷. هم یکی از مهم‌ترین چالش‌های مناظره و البته ریاست‌جمهوری آتی است! تاریخ به تحلیل گذشته و توصیف وضع موجود عمق می‌دهد و راهگشای آینده است. هیچ یک از عزیزان از این دانش بنیادین بهره چندانی نبردند! خوب است اطرافیان شان از جایگاه تاریخ در علوم استراتژیک برای شان بگویند. ۸. واکنش‌های مختلف به مناظره امشب را دقیق باید رصد کرد؛ افراد و جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای، در فرایند انتخابات و خصوصا در حال و هوای مناظرات، معمولا نظرات نهفته سیاسی شان را رو می‌کنند و این اتفاق در جهت جريان‌شناسی بسیار قابل استفاده است! ۹. پرسش مشخص آن است که جایگاه دین(اسلام ناب برآمده از اجتهاد جواهری) در مواضع و مبانی رئیس‌جمهور آینده جمهوری اسلامی ایران در گام دوم انقلاب، کجاست؟! روحانیت و حوزه علمیه کجای ماجرا هستند؟ سهم ما فقط باید دعوای حیدری_نعمتی در گروه‌های ایتایی باشد؟! چرا ستادهای کاندیداها سراغ حوزه و روحانیت نمی‌آیند یا محتوای برنامه‌ها و مواضع‌شان را به حوزویان شاخص عرضه نمی‌کنند؟ مگر قرار نیست اسلام ناب در ابعاد مختلف محقق شود؟ جامعه‌پردازی و دولت‌سازی و امت‌سازی و تمدن‌سازی اسلامی با ایده‌پردازی و مشورت و نظارت و عاملیت کدام جريان اصیل حوزوی در دولت آینده به پیش خواهد رفت؟ ۱۰. مناظره امشب به نظر نتوانست به نحو قابل قبولی در انبعاث عمومی مردم و اقناع نخبگانی موفق از کار در بیاید. تکثر برنامه‌های تبلیغاتی تلویزیونی از یک طرف و رشد فزاینده اطلاعات عمومی و انتظارات مردم از دیگر سو، موجب شده بسیج‌کنندگی اجتماعی به چالشی بزرگ برای نامزدهای ریاست‌جمهوری تبدیل شود و حال آنکه از اصلی ترین شاخص‌های رئیس‌جمهور توانمند، قدرت موج آفرینی و انبعاث اجتماعی و اقناع نخبگانی است. در این جهت نیز نامزدهای جبهه انقلاب باید فکری عاجل و اساسی کنند وگرنه و در ، نتیجه تلخی ممکن است برای کشور و نظام رقم بزند. البته یادمان نمی‌رود که بالای دست‌هاست و در تمام ابتلائات و فتنه‌ها و بحران‌ها و وقایع سرنوشت‌ساز عنایت ویژه الهی بود که تقدیر ملت قهرمان و متدین ایران را به بهترین شکل ممکن رقم زد. بامداد ۳شنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۳ @rozaneebefarda
این غربگرایان نازک نارنجی! مشابهت‌های ادبیات و رفتار سیاسی بازرگان و پزشکیان... مهندس بازرگان در اولین سخنرانی‌اش آب پاکی روی دست مخاطبینش ریخت و در دانشگاه تهران در 20 بهمن 1357 تصریح کرد که من مدیر نازک نارنجی هستم! او از مردم خواست از وزرایش انتظار زیادی نداشته باشند اما خود مردم باید در شبانه روز 48 ساعت کار کنید: «از حالا باید عرض کنم که از این بنده حقیر سراپا تقصیر انتظار علی بودن نداشته باشید. علی نیستم که همان شب اول بگویم معاویه از جایت بلند شو. ...بنده ماشین سواری نازک نارنجی هستم که باید روی جاده‌های آسفالت و راه هموار حرکت کنم. شما باید این راه را برایم هموار کنید. ... ملت هم باید در شبانه روز 48 ساعت کار کنند. یعنی همان مدت با راندمان 2 برابر. حالا لازم است که تنتان را چرب کنید آماده باشید و تحمل خیلی سختی‌های و بدیها را داشته باشید. ...انتظار اینکه این وزرا مریم بافته و عیسی رشته باشد نداشته باشید. ...بنابراین هیچیک از این آقایان وزراء از جمیع جهات کامل، بی‌عیب، میرا، مصلح، متخصص، کامل نخواهند بود. این را از حالا عرض می‌کنم. گربه را دم حجله باید کشت [خنده جمعیت]» ▫️روزنامه کیهان، 21/11/1357، شماره 10634، ص3. نهایت برنامه اقتصادی که بازرگان در این سخنرانی گفت این بود که باید اعتصاب‌ها را کنار بگذارید و شما مردم باید کار کنید! و صرفا این وعهده شعاری را به مردم می‌دهد که: «... این حلالیت را علی‌الحساب روی خط‌ها، خطا‌ها و اشتباه‌ها می‌طلبم، منتها آنچه اکنون وعده می‌دهم و از جانب وزراء آینده هم عرض می‌کنم داشتن حسن نیت، قصد خدمت و فعالیت است.» این نازک نارنجی بودن و نداشتن روحیه انقلابی در بازرگان در نهایت به آنجا انجامید که با تکانه‌های مختلف سیاسی تهدید به استعفا می‌کرد و در نهایت نیز به بهانه اشغال لانه جاسوسی استعفا داد. در تبیین کارنامه ضعیف غربگراهای پرمدعا و بی‌هنر در منشور روحانیت چنین می‌فرماید: «... در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری ندارند. امروز هیچ تاسفی نمی‌خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده‌اند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان‌ خود را به گروه‌ها و لیبرال‌ها می‌خوریم!» بی‌هنری جریان غرب‌زده داخلی با مواضع و رفتارهای عجیب اطرافیان پزشکیان باردیگر آشکار شده و بعید نیست که به جهت زودرنج بودنشان در پیچ و خم‌های عرصه مدیریتی و اجرایی کشور زود از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند و با این سطح نازل از سعه صدر ممکن است در تکانه‌های شدید سیاسی صحنه را خالی کنند و مثلا با اولین فشارهای امثال ترامپ‌ جاخالی بدهند و کشور را با بحران مواجه سازند. @rozaneebefarda
گزارشی که اشک آدم را در می‌آورد... در امشب خبرنگاری برگه‌هایی بین مردم پخش می‌کند که: رأی ندهید! واکنش مردم دیدنی است. خدایا ما چگونه می‌توانیم حق این ملت عزیز و مجاهد و فداکار را ادا کنیم؟ جز با یک عمر مجاهدت و خدمت بی‌منت و سرآخر فدا شدن و شهادت راهی باقی نمی‌ماند این افقی است که پیش روی مان گشود و آقای عزیزمان راه را به بهترین وجه در همان افق ادامه داد و اکنون شهیدانی چون و اسوه و الگوی مان در سربازی این مسیر نورانی هستند. ره چنان رو که دیگران رفتند... اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید|| فیلم تاریخی و کم‌تر دیده شده از رأی دادن در میان سیل جمعیت 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
کابینه مطلوب از نگاه امام خمینی(اعلی الله مقامه الشریف) توصیه‌های ماندگار به برای نحوه تعامل با و تعیین وزرای کابینه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸گزیده بیانات امام خمینی(قدس سره)_ ۲۹ تیرماه ۱۳۵۹: ▫️این اشخاصی که انقلابی نیستند باید در راس وزارتخانه‌ها نباشند و آقای بنی صدر باید امثال اینها را معرفی به مجلس نکند و اگر کرد، مجلس رد بکند و هیچ اعتنا نکند، الّا اینکه؛ باشد که تا یک مملکتی دستمان باشد. اگر بنا باشد این طوری باشد [که اشخاص غیرانقلابی در راس وزارتخانه‌ها باشند]، باید ما عزای اصل جمهوری را بگیریم. عزای اصل همه مسائل را بگیریم ... مجلس باید اسلامی باشد. مجلس باید افکارش افکار اسلامی باشد تا ما بتوانیم چه بکنیم. من نمی‌توانم تحمل بکنم که این قدر ما جوانهایمان از بین بروند برای اینکه ما مسامحه داریم می‌کنیم. مسامحه‌ها از کار باید برود، و باید حالا که مجلس تاسیس شد و مجلس رسمیت پیدا کرد، همه امور باید بر نظارت مجلس به روال خودش بگذرد، و با و با و . هر کس خلاف کرد بخواهند او را، و یا اگر خلافی واقعاً کرده، بدهند او را دست دادگاهها و دادگاهها محاکمه‌اش کنند. و از این جهت، حالا عرض می‌کنم تمام در سرتاسر مملکت باید به قدرت خودش باقی باشد. تمام در سرتاسر کشور باید به قدرت خودش باقی باشد. تمام در سرتاسر مملکت باید به قدرت خودش باقی باشد. باید دادگاهها با همان قدرت باشند. منتها بر شماهاست، بر آقایان است که اگر یک قاضی نمی‌تواند قضاوت بکند یا منحرف هست، عوضش می‌کنید. اما اینها باید، این تمامش باید بدون اینکه دستی به آن زده بشود تمام اینها باید سر جای خودش باشد، و کارها به طور انقلابی بگذرد. ما نمی‌توانیم این کارها را به آن طوری که فرض کنید که حالا دادگستری سابق می‌خواسته بگذراند بگذریم. این انقلاب است انقلاب غیر آن طوری است و ما خطا کردیم. انصافاً خطا کردیم که این طور عمل کردیم. از این به بعد باید این خطا نشود و عمل بشود. به طور قدرت عمل بشود. به طور قاطعیت عمل بشود. ▫️صحیفه امام، ج ۱۳، صص ۵۲_۵۱. @rozaneebefarda
زنده تر از تو كسي نيست چرا گريه كنيم غزل زیبای مرحوم محمدعلی بهمنی برای زنده‌تر از تو كسي نيست چرا گريه كنيم؟ مرگ‌مان باد و مباد آن ‌كه تو را گريه كنيم هفت پشتِ عطش از نام زلالت لرزيد ما كه باشيم كه در سوگِ شما گريه كنيم رفتنت آينه آمدنت بود ببخش شب ميلادِ تو تلخ است كه ما گريه كنيم ما به جسمِ شهدا گريه نكرديم مگر مي‌توانيم به جانِ شهدا گريه كنيم؟ گوشِ جان باز به فتوايِ تو داريم بگو با چنين حال بميريم و يا گريه كنيم؟ اي تو با لهجه خورشيد سراينده ما ما تو را با چه زباني به خدا گريه كنيم؟ آسمانا! همه ابريم گره خورده به هم سر به دامان كدام عقده‌گشا گريه كنيم؟ باغبانا! ز تو و چشم تو آموخته‌ايم كه به جانْ تشنگي باغچه‌ها گريه كنيم @rozaneebefarda
▪️انا لله و انا الیه راجعون▪️ روح بلند و ملکوتی عارف روشن‌ضمیر و روشن‌دل حضرت حجت الاسلام والمسلمین زهرایی به رحمت حق پیوست. این عالم خدوم و متخلق علیرغم محرومیت از نعمت بینایی(از دو سالگی)، با تلاش و مجاهدت و پشتکاری مثال‌زدنی توانست مراتب عالیه حوزوی را طی کند و تا همین واپسین ماه‌های عمر شریفش مباحثه علمی‌اش ترک نشد. از مراودین و مستفیدان حضرات آیات شهید دستغیب، نجابت، ربانی شیرازی، حاج آقا فخر تهرانی بود و همچنین از محضر بانو مجتهده امین نیز بهره‌های معنوی برده بود. همچنین با مراجع عظام آیات اراکی، بهجت، فاضل و مکارم شیرازی مراوده فراوانی داشت. عمر پربرکتش را صرف تحقیق و ترویج خطبه‌های حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بویژه کرد. در باب ترویج این خطبه شریفه که مورد اهتمام علمای سلف بود و در زمان ما به فراموشی سپرده شده بود، حدود چهل سال در هر مناسبتی بویژه در ایام فاطمیه هر شب با سبک و سیاق خاص خود متن خطبه را شخصا از حفظ و به نیت فرج حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه) قرائت می‌کرد که به برکت اهتمام ایشان اکنون متن این خطبه شریف در بین اقشار مختلف و در جای جای کشور مورد توجه قرار گرفته است. از آغاز نهضت از علاقمندان و مریدان ایشان بود و به اهداف نهضت امام باور داشت و هر جا که دستش می‌رسید در ترویج معارف انقلاب اسلامی و مقابله با خط سازش و جریان منحرفین و فتنه‌گران و ضدانقلاب و منافقان داخلی اهتمام می‌ورزید. از مدافعان سرسخت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای بود و این اواخر بسیار مشتاق زیارت ایشان! به حق اسوه بود @rozaneebefarda
نحوه آشنایی با از زبان خودش بدون اینکه امام را بشناسم محبت شان در دلم افتاد ‏‏ما از شمال حرکت کردیم و به مدرسۀ فیضیۀ قم آمدیم. در مدرسۀ فیضیه در‏‎ ‎‏میان‏‏ ‏‏آقایانی که برای نماز حضرت آیت اللّه العظمی مرحوم خوانساری‏‎ ‎‏حاضر‏‏ ‏‏می شدند، آقای مؤمن و مؤدب و بسیار محترمی بود. بعد از سؤال‏‎ ‎‏متوجه‏‏ ‏‏شدم که ایشان حاج آقا روح اللّه خمینی هستند. ایشان می آمدند،‏‎ ‎‏درس‏‏ ‏‏می دادند و می رفتند. من بدون اینکه ایشان را بشناسم، محبتشان را در دلم‏‎ ‎‏احساس می‌کردم. من به درس یا به منزلشان نمی رفتم و تنها به ایشان علاقمند بودم.‏‎ ‎‏اولین نماز را وقتی پشت سر امام خمینی خواندم که آقای خوانساری تشریف‏‎ ‎‏نیاورده بودند و آقای اراکی هم نبودند. بعدها در درس خارج ایشان شرکت‏‎ ‎‏کردم. @rozaneebefarda