eitaa logo
روزنه
6.3هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
2هزار ویدیو
251 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
/۳ مواجهه میرازی شیرازی با مقوله مرجعیت و ریاست دینی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸درباره مرحوم ميرزاى بزرگ حاج ميرزا محمّد حسن شيرازى أعلى‌الله مقامه نقل شده كه ايشان فرموده است: ؛ و اين مطلبى بود كه خود بخود پيش آمد و آستان ما را گرفت در حالتيكه من راضى هم نبودم. و نقل ميكنند: بعد از مرحوم شيخ أنصارى (ره) بزرگان از شاگردان ايشان كه ظاهراً هفده نفر بودند؛ أمثال آقاى ميرزا حسن طهرانى نجم آبادى، حاج ميرزا حسين، حاج ميرزا خليل و ... كه تمام آنها از بزرگان بودند، مجلسى تشكيل دادند و أعاظم تلامذۀ شيخ را در آن مجلس دعوت كردند؛ غير از آقا سيّدحسين كوه كمره‌اى كه وى را به اين مجلس فرا نخواندند، بجهت اينكه او يك مرد مستبدّ به رأى و غير متغيّرى بود، با اينكه علميّتش بسيار بود وليكن چون از جهت رياست امور مسلمين و حتّى مشورت او را نپسنديده بودند، در اين مجلس دعوت ننمودند. بالاخره اين هفده نفر از شاگردان مرحوم شيخ كه در درجۀ أعلاى از تقوى بودند، با هم جمع شدند و در آن مجلس همه اتّفاق كردند بر اينكه: آقا ميرزا محمّد حسن شيرازى بايستى كه جلو برود و كارها را در دست بگيرد و مرجع امور مسلمين گردد. أمّا ميرزا محمّد حسن شيرازى در آن مجلس نه تنها خوشحال نشد، بلكه گريه كرد؛ يعنى گريۀ بلند كرد كه چرا عهدۀ اين أمر را بر گردن من مى‌اندازيد؟! من أهل اينكار نيستم، من وظيفه‌ام اين نيست، من از عهده‌ام بر نمى‌آيد، و چنين و چنان! و بعد به آقا ميرزا حسن طهرانى نجم آبادى كه از شاگردان معروف شيخ بود گفت: من شهادت مى‌دهم: تو أعلم از من هستى! تو چگونه مرا معيّن ميكنى؟ آقا ميرزا حسن طهرانى گفت: بله من هم خودم را از تو أعلم ميدانم، وليكن من بدرد رياست نمى‌خورم؛ رياست علاوه بر أعلميّت، يك دماغ و فكر و تحمّل و سعه‌اى ميخواهد كه اين بار را بر دوش بگيرد و من آنرا ندارم؛ و تو دارى! و لذا تو را به اين سِمَت منصوب مى‌كنيم؛ و ما هم از أطراف تو را كمك‌ مى كنيم، و رهايت نمى‌كنيم، و تنهايت نمى‌گذاريم؛ و خلاصه مرجعيّت را با گريه و عدم رضايت بر گردن آقا ميرزا محمّد حسن شيرازى رضوان الله عليه گذاشتند. (ولايت فقيه در حكومت اسلام، ج‌2، ص ۱۰۶_۱۰۵) @rozaneebefarda