قدم قدم با یه علم با نوای سیب سرخی
قدم قدم با یه علم
انشاءالله اربعین میام سمت حرم
با مدد شاه کرم
انشاءالله اربعین میام سمت حرم
میباره اشک چشمام نم نم
رو دوشم کول باره از غم
میبینم هر کیو این روزا
داره آماده میشه کم کم
سختی راحت میشه تو این راه
منتظر مونده بودم چند ماه
راهی میشم با یک سربند لبیک یا اباعبدالله
قدم قدم با یه علم
انشاءالله اربعین میام سمت حرم
با مدد شاه کرم
انشاءالله اربعین میام سمت حرم
حال من احسن الاحوال
زیارت افضل الاعمال
کوری دشمنا این حرکت
با شکوه تر میشه هر سال
با ذکر یا حسین میجوشم
عمریه عاشق شش گوشم
میگیرم توی رویا هر شب
ضریح تو رو در آغوشم
قدم قدم با یه علم
انشاءالله اربعین میام سمت حرم
با مدد شاه کرم
انشاءالله اربعین میام سمت حرم
شیر سرخ عربستان
👇👇
شير سرخ عربستان و وزير شه خوبان، پسر مظهر يزدان، كه بُدى صاحب طبل و علم و بيرق و سَيف و حَشم و با رقم و با رمق اندر لقب او ماه بنى هاشم و عباس علمدار و سپه دار و جهانگير و جهانبخش و دگر نايب و سقا
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل).
ديد كاندر حرم خسرو خوبان شده بس ناله و افغان و پر از شيون طفلان همه شان سينه زنان نوحه كنان موى پريشان دل بريان سوى عباس شتابان كه عموجان چه شود جرعه آبى برسانى به لب سوختگان كز عطش آتش بگرفته گلوى ما. (شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل)
پس بيا ويخت به دوش دگر خويش يكى مشك چو مشكى كه بدى خشكتر از لعل لب ماه مدينه، گل گلزار سكينه به فغان گفت كه يا بنت اخا ناله مكن، ضجه مزن زان كه عموى تو نمرده روح الحال كنم بهر تو من آب مهيا
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل).
پور حيدر چو يكى مرغ سبك روح مكان كرد بر عرشه زين، روح الامين گفت كه احسنت از آن مادر فرزانه بياورد چه تو شير دل و نامورى را كه دو زانوش گذشتى ز سر و گوش فرس هى هى به تكاور زدى همچون على عالى اعلا
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل)
پس به تعجيل سوى شط فرات آمده مانند سكندر ز پى آب حيات آمده، آن شير غضنفر نظرى كرد بر آن آب، كه چون اشكم ماهى بزدى موج بفرمود كه آب عجب موج زنى، ليك ندارى خبر از تشنگى عصمت طاها. (شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل)
پس به تكبير بزد نعره، همان شير به جولان شد و در صحنه ميدان شد و پاشيد ز هم لشكر كفار، يكى گفت كه اى قوم گريزيد كه اين است، ابو الغزه، تهمتن، لقبش ماه بنى هاشم و باشد پسر حيدر صفدر، شده منسوب به سقا
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل)
غضب آلوده ز غیرت شد و عباس ز جا خواست بشد موی تنش راست به خود گفت که عباس عجب آسوده نشستی بنما آب مهایا
اى آب عجب مى رود، اما خبرت نيست سكينه، گل گلزار مدينه، رخ ماهش بفسرده، اما ز عطش غش بنموده، آخر اى آب تويى مهريه فاطمه اما پسرش شد ز تو محروم، همان سيد مظلوم، الهى كه گل آلوده شوى تا به ابد شوقى غمديده از اين غم شده ديوانه و شيدا. (شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل)
شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان پسر حیدر کرار ابالفضل علمدار سپه دار که صد لشکر کین را بکند خار به گفتار و به کردار و به رخسار و به رفتار بود حیدر کرار به یاران وفادار و به اعدا شه قهار تو که بودی که ربودی دل دادار ابالفضل علمدار پسر ام بنین زاده سلطان سماوات و زمین حضرت حیدر .
امشب شب قتل حسين، سلطان خوبان است زينب پريشان است
فردا زمين کربلا از خون گلستان است زينب پريشان است
ادامة نوحه:
امشب علمدار حسين دارد نگهباني آن حيدر ثاني
فردا تن بيدست او اندر بيابان است زينب پريشان است
امشب به روي سينة مادر بود اصغر آن طفل خوشمنظر
فردا ز تير حرمله مهمان جانان است زينب پريشان است
امشب بود قاسم ميان خيمهگه شادان از خواندن قرآن
فردا ز مَرکَب سرنگون اين سرو بستان است زينب پريشان است
امشب گُلان مصطفي از تشنگي بيتاب در گفتگوي آب
فردا روان از ديدگان اشک يتيمان است زينب پريشان است
منبع: سايت جامع مداحی.