eitaa logo
متن روضه و منبر
1.2هزار دنبال‌کننده
12 عکس
4 ویدیو
378 فایل
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ 🚩🔳🔳🔳 با ما همراه باشید در کانال ... 🚩 متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دلنوشته های دلتنگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهم مهم مهم😳🤔😍👆 حتتتتتتتتتتما حتما ببینید و نشر دهید👏 ✅🇮🇷 نخستین روایت شیرین از دختربچه دهه نودی حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ(ع) ✓غیرت و شجاعت این دهه نودی ها همه را شگفت زده کرده است. ✍ دلنوشته های دلتنگی 👇 @delneveshteha
1_6269750683.pdf
383.8K
روضه اربعین... 🌺🌺🌺 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🌺🌺🌺
از راه آمد خواهرت ای سر بریده اما بدون دخترت ای سر بریده دارد رباب از راه مي آید برادر اما بدون اصغرت ای سر بریده از گوشه ی مقتل هنوزم که هنوز است آید صدای مادرت ای سر بریده از شامیان پیراهنت را پس گرفتم از ساربان انگشترت ... ای سر بریده من که نفهمیدم، خودت می گفتی ای کاش خولی چه کرده با سرت ای سر بریده بالای نیزه ماه من بودی برادر در کوچه ها همراه من بودی برادر حتما خودت دیدی دو دستم را که بستند حتما خودت دیدی غرورم را شکستند حتما خودت دیدی که بر محمل نشستم حتما خودت دیدی چهل منزل شکستم حتما خودت دیدی بساط کوفیان را حتما خودت دیدی مرام شامیان را قرآن که می خواندی لبت را سنگ می زد عمدا کنیزی زینبت را سنگ می زد حالا دگر هم چیزی از آن لب نمانده هم جای سالم در تن زینب نمانده این آخر عمری مرا بازار بردند من را میان مجلس اغیار بردند رفتی میان طشت و زینب نیمه جان شد تو خیزران خوردی و قد من کمان شد روضه اربعین... 🌺🌺🌺 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🌺🌺🌺
هر کجا از نوک نیزه سر تو خورد زمین پا به پای سر تو خواهر تو خورد زمین دست بسته چقدَر سخت زمین می خوردیم از روی ناقه اخا، دختر تو خورد زمین نیزه ها در کف کفّار چه مستی می کرد هی تکان خورد و سر اصغر تو خورد زمین شام شد مثل مدینه، به غمم خندیدند پیش زینب، سر آب آور تو خورد زمین ما که از کوچه به جز غم نکشیدیم حسین وسط کوچه، چه بد مادر تو خورد زمین روضه اربعین... 🌺🌺🌺 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🌺🌺🌺
گرچه غمدیده و بی تاب ولی برگشتم من به خاک غمت امروز معطر گشتم من چهل روز فقط همسفر شمر شدم من چهل روز فقط همقدم سر گشتم هر کجا صحبت آزار شد و کعب نی ای سپر دخترکان تو برادر گشتم چشم عباس به دور، آه نمی دیدی کاش من چهل روز پی چادر و معجر گشتم چشم واکن که ببینی قد زینب تا شد خیز از جا و ببین هم قد مادر گشتم روضه اربعین... 🌺🌺🌺 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🌺🌺🌺
بگذار از آن شهر ریا دیگر نگویم از قصّه ی شام بلا دیگر نگویم من را نگاه بی حیای کوفیان کشت زخم زبان شام را دیگر نگویم آقا همین بس که تو را از من گرفتند از کوفه و سنگ جفا دیگر نگویم می دانی ای آرام جانم ای حسینم پس از سر و تشت طلا دیگر نگویم طاقت نداری تا بگویم ای برادر آتش به جان خیمه ها . . . دیگر نگویم داغ سه ساله پشت زینب را شکسته این داغ سنگین بود و ما . . . دیگر نگویم من بودم و یک دشت باغ لاله امّا با داغ خود کشتی مرا دیگر نگویم یک کربلا بس بود تا زینب بمیرد از کربلا تا کربلا دیگر نگویم روضه اربعین... 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است 🔸عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است قربونت برم آقای کریم... عزیز زهرا... یا حسن... 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است میدونی چرا امام حسن حرم نداره... این تعبیر منه... آخه مادرش زهرا حرم نداره... ای...غریب حسن... ای...غریب حسن... ((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه... بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...)) 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است 🔸ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است 🔸هرکه آمد به در خانه او آقا شد 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است آی اونی که گفتی مریض دارم... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... خدا ميدونه... سفره امام حسن با بقیه فرق داره... کسی رو بی جواب بر نمیگردونه... امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته... آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید... اگه برات کربلا هم میخواهی... از امام حسن بگیر... 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است دلت آماده شد... بسم الله... 🔸حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین 🔸هر حسینیه که برپاست خیام حسن است تا به آقا زهر دادند... صدای ناله اش بلند شد... فرمود... بگید برادرم حسین بیاد... ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر... یک نگاه کرد... دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده... صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده... طاقت نیاورد... عرضه داشت... آخ برادر خوبم... حسنم... چه بلایی سرت آوردند داداش... همین جا بود... اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد... یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد... دید حسینش داره گریه میکنه... صدا زد... حسینم... برادرم... گریه نکن حسین جان... (یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا) حسین جان... برادرم... هر کس برا من گریه میکنه... تو ديگه برا من گریه نکن حسین... لا یوم کیومک یا اباعبدالله همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین... تو ديگه برای من گریه نکن حسین... ((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه)) آخ آقا جان امام حسن... چشمان مبارک رو باز کردی... دیدی برادرت حسین... بالا سرت نشسته... داره گریه میکنه... اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد... دید شمر با خنجر برهنه... آقا جانم امام حسن... لحظات آخر فرمودید بگید خواهرم زینب بیاد... اما کربلا... ابی عبدالله صدا زد... زینبم... خواهرم برگرد... خواهرم برگرد نبینی... 🔸سوی خیمه برگرد خواهر حزینم 🔸تا به زیر خنجر ننگری چنینم 🔸رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی 🔸وقت جان سپردن آه آتشینم. 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
گریز دوم: تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند... سریع خودش رو به بردار رسوند... نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه... سر حسنش رو در آغوش گرفت... روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد... عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله... چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند... آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا... وقتی صدای ابالفضل بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین برادرت رو دریاب... فقط همین رو بگم... ابی عبدالله یه نگاه کرد... دید فرق عباسش شکافته... دستهاش رو قطع کردند... تیر به چشمش زدند... صداش به ناله بلند شد... الان انکسر ظهری کمرم رو شکستند... بی برادرم کردند... 🔸دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد 🔸چشم حرامی با حرم روبرو شد 🔸بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم 🔸منو تنها نگذار ای علمدارم 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
متن روضه 1 🔸یک اربعین همین نه برای تو سوختم 🔸عمری بود که من به هوای تو سوختم برادر خوبم... حسین جان... 🔸قربانیان عشق همه کشته می شوند 🔸جز من که بارها به هوای تو سوختم ای همه دار و ندارم... زینب به فدات حسین... 🔸هر زن به پای زندگیش سوخت گر که سوخت 🔸اما من ای حسین بپای تو سوختم داداش حسین... خیلی برام سخت بود لحظه ای که دیدم... 🔸تو در میان مطبخ و من در میان حبس 🔸شرمنده ام از اینکه جدای تو سوختم اومد کنار قبر برادر نشست... صدا زد آی حسین نبودی... 🔸ای پاره پاره تن بنگر کاروان رسید 🔸زینب برای دیدن تو، قد کمان رسید برادر بلند شو ببین قدم خمیده... موهام سفید شده... 🔸یک اربعین برای تو سینه زدم حسین 🔸دم بوده وا حسینم و هر بازدم حسین 🔸خم گشته قدِ من چو قدِ مادرم حسین 🔸حالا ببین که خواهر تو نوحه خوان رسید 🔸از کربلا به کوفه و شام غصه خورده ام 🔸هرشب شمار زخم تنت را شمرده ام 🔸بگذر اگر که در غم تو من نمرده ام 🔸برخیز و بین که زینب تو ناتوان رسید 🔸یادم نمیرود که صدا میزدی تو آب 🔸یادم نمیرود که زخون کرده ای خضاب (نقطه گریز به روضه روز عاشورا: اینجا میتواند نقطه اتصال برای وارد شدن به یکی از روضه های روز عاشورا باشد.) هیچ وقت یادم نمیره اون لحظه ای رو که... شمر نانجیب با خنجر برهنه وارد قتلگاه شد... 🔸آندم بریدم از زندگی دل 🔸که آمد به مسلخ شمر سیه دل 🔸او می دوید و من می دویدم 🔸او سوی مقتل من سوی قاتل 🔸او می نشست و من می نشستم 🔸او روی سینه من در مقابل 🔸او می کشید و من می کشیدم 🔸او از کمر تیغ من آه باطل سادات منو ببخشید.. امام زمان منو ببخشید... 🔸او می برید و من می بریدم 🔸او از حسین سر من غیر از او دل 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
|⇦•آهسته قدم بر میداشت... و توسل ویژه اربعین حسینی به نفس حاج مهدی صالحی کرمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ این دلهای عاشق رو بفرستید کربلا، امروز جابر بن عبدالله انصاری که از اصحاب رسول اللهِ، عاشقِ امام حسینِ، با عطیّه آمد زیارتِ قبر امام حسین، خدایا به حق امام حسین به ما معرفت بده، جابر احادیث رو شنیده بود درباره عظمت مقام امام حسین، احترام و عنایت پیغمبر نسبت به ابی عبدالله رو شنیده بود، جابر نابینا بود اومد توی شریعه ی فرات غسلِ زیارت کرد، که یکی از اعمال امروز غسل زیارتِ اربعینِ، توی فرات غسل کرد، مثل اینکه میخواد بره طواف خانه ی خدا، آهسته آهسته قدم بر میداشت، چون چشماش جایی رو نمیدید به عطیّه گفت: دستِ من رو روی قبر حسینم بگذار، دستش رو روی قبر گذاشت، انداخت خودش رو روی قبر، آنقدر گریه کرد، حسین حسین گفت، غش کرد، به هوش اومد سه مرتبه صدا زد: یاحسین! یاحسین! یاحسین! "حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَه؟" آیا دوست نباید جوابِ دوستش رو بده؟ بعد خودش جواب داد، جابر! عجب انتظاری داری از کسی که بینِ سَرِ مطهر و بدنش چهل منزل جدایی افتاده، چگونه جواب دهد کسی که سَرِ مطهرش بالای نیزه رفته... جابر مشغول زیارت بود، بهش گفتن: جابر! صدای زنگ قافله داره میاد از راهِ شام، آخه قافله ی اُسرا وقتی رسیدن دو راهی مدینه و کربلا، بشیر اومد خدمتِ امامِ سجاد، آقا به دو راهی مدینه و کربلا رسیدیم، یه راه میره کربلا، یه راه میره مدینه، چیکار کنم؟ آقا زین العابدین فرمودن: قافله سالار عمه ام زینبِ کبری است، اومد کنارِ کجاوه ی زینب، بی بی جان! دخترِ فاطمه! دو راهی کربلا رسیدیم کجا بریم؟ تا اسمِ کربلا رو شنید، آنقدر گریه کرد، آی کربلا چه کردی با دلِ زینب؟ گفت: بشیر! مارو کربلا ببر، من با حسینم کار دارم... به جابر گفتن: صدایِ زنگِ قافله داره میاد، غلامش رو فرستاد برو ببین چه خبرِ، معلوم شد اهلبیتِ امام حسین هستند که دارم میان کربلا...جابر صدا زد: بلندشید زینب داره میاد، صاحب عزا داره میاد... دو مرتبه توی همین ماه محرم و صفر اهلبیتِ امام حسین اومدن کربلا، بار اول روز دوم محرم بود، وقتی که رسیدن این بچه ها بابا داشتن، مَحرم داشتن، با چه عزت و احترامی از ناقه ها پیاده شدن، خصوصاً زینب کبری سلام الله علیها که حسین داشت، اباالفضل داشت، دو تا پسراش بودن، اباالفضل زانوش رو رکاب مرکب کرد، خواهرم پات رو روی زانوی من بگذار پایین بیا، اما مثل روز اربعین هیچ کسی رو نداره... بچه ها بابا ندارن، فقط یه مَحرم دارن اونم امامِ سجادِ، حتی کسی نبود این ناقه هارو بخوابونه، حتی تعبیر مقاتل اینه: مثل برگِ خزان زده هر کدوم هر جوری میتونستن از بالای ناقه ها روی زمین افتادن، هر کسی دنبال قبرِ عزیزش میگرده، ولی دو نفر بی قرارتر از همه بودن، یکی خانوم رُبابِ، هی این و اون ور میگشت، هی صدا میزد: عزیزِ دلم! اصغرم قبر کجاست مادر!؟ امام سجاد با یه جمله ای آرامش کرد، صدا زد: رباب! نگران نباش، علی اصغرت خوب جایی دفن شده، خودم با این دستام بچه ات رو روی سینه ی بابام حسین گذاشتم... دومین نفر سکینه است، همانطوری که روز عاشورا اباالفضلِ العباس از سکینه خجالت می کِشید، هنوز هم که هنوزِ میگن: تویِ حرمِ اباالفضل اسمِ سکینه رو نبرید، آخه اون لحظات آخر صدا زد: حسینِ من! تا من زنده هستم بدنم رو خیمه نبر، من از رویِ سکینه خجالت می کِشم، آخه بهش وعده ی آب دادم... اما مثل روزِ اربعین سکینه خجالت می کِشید، می گفت: من مشک خشکیده و خالی رو به عموم عباس دادم، من خبرِ تشنگی بچه هارو به عموم دادم، من عموم عباس رو روانه ی نهر علقمه کردم، آخر دیدن سکینه یه ظرفی رو پُر از آب کرده داره به طرف نهر علقمه قبر عموجانش عباس میره، هی میگفت: عمو جان! بلند شو برات آب آوردم... این دستات رو بیار بالا، به نیت خوشنودی دلِ مادرشون فاطمه، سه مرتبه همه ی زن و مرد بگید: یاحسین!...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ https://splus.ir/babolharam_net 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
نزدیکِ اربعین، دلِ جا مانده ها گرفت یـک بینــوا بــرای خـودش ربـنا گـرفت ‌ هرکـس رسید؛ سـوال کـرد: زائـری؟ از این سوال، دلِ پُرخونِ ما گرفت ‌ آقا مگر “بَدان” بـه حـریمت نمی رسند؟ پس “حُر” کـه بود کـه جام بلا گرفت؟ ‌ بـاشد؛ محـل نـده… نبـرم اربعین حرم اما بدان؛ کـه قلبم از این ماجرا گرفت ‌ آن قدر گریه میکنم کـه بگویند عاقبت نوکر ز اشـکِ خـود سفرِ کربلا گرفت ‌ اما ز راهِ دور؛ درود حضـرت حسین بارانِ اشک، از این روضه ها گرفت 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
اربعین آمد و چشم ها باز گریان می شود کربلا ماتم سرای اهل ایمان می شود غصه های آل طه در مسیر کوفه و شام یاد شام تارشان در کنج ویران می شود باز تازه غصه های کربلا در نزد زینب سید سجاد زین غم اشک ریزان می شود مجلس شام یزید و لعل لب های حسین زیر چوب خیزران باز خونریزان می شود گوشه ویرانه گویا غنچه ای روییده است آه و صد افسوس که آن هم برگ ریزان می شود باز گویا یک سری بی تن به نزددخترش یا که خورشیدی به نزد ماه میهمان می شود باز گویا دختری از شوق دیدار پدر گریه و زاری نموده تا که بی جان می شود باز گویا جابر آید با عطیه کربلا حال او زین ماتم عظمی پریشان می شود باز گویا زینب غم دیده از شام بلا می رسد بر کربلا و زار و نالان می شود کاروان آل یاسین مجلسی برپا نموده دشت خون با اشک زینب سیر باران می شود غم فزون گشته زحد غمخوار زینب رفته است تا ابد دنیای او همچون غمستان می شود ناله های زینب و خون دل سجاد دین تازه است هر روز تا مهدی نمایان می شود راجی اندر این عزا با شیعیان هم ناله است دارد امیدی که روز حشر شادان می شود راجی 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
بنازم آنکه دایم گفتگوى کربلا دارد دلى چون (جابر) اندر جستجوى کربلا دارد دلش چون کربلا، کوى حسین ست و نمى داند که همچون دور دستان آرزوى کربلا دارد! به یاد کاروان اربعین، با گریه مى گوید: به هر جا هست زینب، رو به سوى کربلا دارد اگر چه برده از این سرزمین آخر دلى پر خون ولى دلبستگى از جان به کوى کربلا دارد به یاد آن لب تشنه، هنوز این عاشق خسته به کف جامى لبالب از سبوى کربلا دارد اگر دست قضا مانع شد از رفتن به پابوسش همى بوسیم خاکى را که بوى کربلا دارد اگر خاک رهش بنشست بر روى گنهکارى گرامى مى شود، چون آبروى کربلا دارد! (نگارنده) ازین رو گفته است و باز مى گوید: بنازم آنکه دایم گفتگوى کربلا دارد 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
رسیدم از سفر ای همسفر کجا هستی به زیر سنگ لحد بین بوریا هستی اسیر رفتم از اینجا اسیر تر شده ام چه پیر رفتم و اکنون چه پیر تر شده ام تو را به نیزه، مرا با تو، از قفا بردن ولی به کعب نی و تازیانه ها بردن توان نمانده بگویم هر آنچه را دیدم بدون سایه ی عباس کوچه ها دیدم شکسته بال ترینم، کبود می آیم من از محله ی قوم یهود می آیم از آن دیار که من را به هم نشان دادن به دست های یتیمت دو تکه نان دادن از آن دیار که بوی طعام می پیچید از آن دیار که طفلت گرسنه می خوابید کسی که سنگ به اطفال بی پدر می زد به پیش چشم علمدار بیشتر می زد از آن دیار که چشمان خیره سر دارد به دختران اسیر آمده نظر دارد از آن سفر که اگر کودکی به جا می ماند تمام طول سفر زیر دست و پا می ماند به کودکی که یتیم است خنده سر دادند به او به جای عروسک سر پدر دادند به جای آن همه گل با گلاب آمده ام من از جسارت بزم شراب آمده ام از آن دیار که آتش به استخوان می زد به روی زخم لبان تو خیزران میزد 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم تو بر نی بودی و دیدی چه ها دیدم، چه ها کردم گمان بر ماندن و قبر تو را دیدن نمی‌ بُردم ولی فیض زیارت را تمنّا از خدا کردم به یادم مانده آن روزی که می‌ جستم تو را اما تنت پیدا به زیر سنگ و تیر و نیزه ها کردم تو را ای آشنای دل، اگر نشناختم آن روز مرا اکنون تو نشناسی، وفا بین تا کجا کردم تن چاک تو را چون جان گرفتم در برم، اما برای حفظ اطفالت، تو را آخر رها کردم بسانِ شمع، آبم کرد، بانگ آب‌، آب تو اگرچه تشنه بودم چشمه های چشم وا کردم میان خیمه های سوخته همچون دلم، آن شب نماز خود نشسته خواندم و بر تو دعا کردم شکسته جای مهرت را، ز بی‌ مهری به نی دیدم شکستم فرق خویش و اقتدا بر مقتدا کردم ولی هرگز ندادم عجز را ره در حریم دل سخنرانی میان دشمنان، چون مرتضی کردم علی انسانی 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
پس از تو جان برادر، چه رنج ها که کشیدم چه شهرها که نگشتم، چه کوچه ها که ندیدم به سخت جانی خود آن قدر نبود گمانم که بی تو، زنده ز دشت بلا، به شام رسیدم برون نمود در آندم که خصم، پیرهنت را به تن ز پنجه ی غم، جامه هر زمان بدریدم چو ماه چارده دیدم، سر تو را به سر نی هلال وار ز بار مصیبت تو، خمیدم زدم به چوبه ی محمل سر، آن زمانی که سر نی به نوک نیزه ی خولی، سر چو ماه تو دیدم ز تازیانه و طعن سنان و طعنه ی دشمن دگر ز زندگی خویش گشت قطع امیدم میان کوچه و بازار شام پای پیاده سر از خجالت نامحرمان به جیب کشیدم شدم چو وارد بزم یزید، بازوی بسته هزار مرتبه مرگ خود از خدا طلبیدم هنوز بر کف پایم، نشان آبله پیداست ز راه شام ز بس از جفا پیاده دویدم ولی به این همه غم، شاد از آنم، ای شه خوبان که نقد جان به جهان دادم و غم تو خریدم از این حکایت جانسوز، جودیا صف محشر به نزد شاه شهیدان، شریک همچو شهیدم جودی خراسانی 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
باور نمی کنم که رسیدم کنار تو باور نمی کنم من و خاک دیار تو یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو یک اربعین اسیر بلایم اسیر عشق یک اربعین دچار فراقم دچار تو یک اربعین دویده ام و زخم دیده ام دنبال ناله های یتیمان زار تو یک اربعین بجای همه سنگ خورده ام یک اربعین شده بدنم سنگ سار تو یک اربعین به گریه ی من خنده کرده اند لب های قاتلان تو و نیزه دار تو مثل رباب مثل همه تار تر شده چشمان خسته ی من چشم انتظار تو روز تولدم که زدم خنده بر لبت باور نداشتم که شوم سوگوار تو با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند با سنگ و تازیانه مرا داغدار تو یادم نمی رود به لبت آب آب بود یادم نمی رود بدن غرقه خار تو مانده صدای حرمله در گوش من هنوز پستی که نیزه زد به سر شیرخوار تو حالا سرت کجاست که بالای سر روم گریم برای زخم تن بی شمار تو من نذر کرده ام که بخوانم در علقمه صد فاتحه برای یل تکسوار تو 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
اگر چه در سفر شام، رنج و صدمه کشیدم هزار شکر شها! ماندم و مزار تو دیدم چگونه شرح دهم؟ نازنین برادر زینب تو خود گواه منی کاندرین سفر چه کشیدم به زیر نیزه و شمشیر و سنگ و خنجر و پیکان چو یافتم بدنت، مرگ خویشتن طلبیدم زدند دختر نازت سکینه را سپه دون به جرم اینکه بگفتا از این زمین مبریدم به جبر و قهر کشیدندش از کنار تن تو بگفت: من که پدر کشته ام، دگر مزنیدم شب و خرابه و آه یتیم و غربت و ظلمت چنان نمود که دل از حیات خویش بوریدم میان مجلس شرب و قمار، راس تو در طشت چو راه چاره به من بسته گشت، جامه دریدم شب و خرابه و آه یتیم و غربت و ظلمت چنان نمود که دل از حیات خویش بریدم از آن زمان که تو گفتی ز تشنگی جگرم سوخت من آب سرد و گوارا، بدون غم نچشیدم گمان مدار که دیگر زیاد زنده بمانم گواه، قامت خم گشته است و موی سپیدم سید جواد مظلوم پور 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
یک اربعین به نیزه سر یار دیده ام یک اربعین چو شمع به پایت چکیده ام یک اربعین به ضربه شلاق ساربان بر روی خارهای مغیلان دویده ام یک اربعین تمام تنم درد می کند با ضرب تازیانه ز جایم پریده ام یک اربعین رقیه تو مُرد از غمت اکنون بدون او به کنارت رسیده ام یک اربعین به شام و به کوفه حماسه ها با خطبه های حیدری ام آفریده ام یک اربعین به چوبه محمل سرم شکست همچون پدر ببین تو، جبین دریده ام یک اربعین کنار عدو، وای وای وای! بس جور طعنه های فراوان کشیده ام یک اربعین به ضربه سیلی ببین حسین! روی کبود و قامت از غم خمیده ام مجید لشگری 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
آه از آن ساعت که با صد شور و شین زینب آمد بر سر قبر حسین بر سر قبر برادر چون رسید ناله و آه و فغان از دل کشید با زبانِ حال، آن دور از وطن گفت با قبر برادر این سخن السلام ای کشته راه خدا السلام ای نور چشم مصطفی السلام ای شاه بی‌غسل و کفن السلام ای کشته ی دور از وطن السلام ای تشنه ی آب فرات السلام ای کشتی بحر نجات السلام ای سید و سالار ما السلام ای مونس و غمخوار ما بهر تو امروز مهمان آمده خواهرت از شام ویران آمده سر بر آر از خاک و بنگر حال ما خیز از جا بهر استقبال ما شرح حال خود حکایت می‌ کنم وز فراق تو شکایت می‌ کنم تا تو بودی شأن و شوکت داشتم خیمه و خرگاه و عزّت داشتم آتش کین کوفیان افروختند خیمه ی ما را به آتش سوختند الغرض از کوفه تا شام خراب گرچه ما دیدیم ظلم بی‌حساب لیک دارم شکوه ها از اهل شام کز سر دیوار و از بالای بام چون تو رفتی بی‌ کس و یاور شدم دستگیر فرقه ی کافر شدم از پس قتل تو ای شاه شهید از سرم شمر لعین معجر کشید بعد قتل و غارت اموال تو تاخت دشمن بر سر اطفال تو بس‌ که سیلی شمر زد بر رویشان گشت نیلی صورت نیکویشان آن‌قدَر سنگ جفا بر ما زدند کز غم آتش بر دل زهرا زدند از جفای شامیان خون شد دلم گشت در ویرانه آخر منزلم پس از آن ویرانه با چشم پر آب برده ما را شمر در بزم شراب آه از آن ساعت که از روی غضب زاده ی سفیان یزید بی‌ادب در حضور خواهر گریان تو چوب می ‌زد بر لب و دندان تو بگذر ای ذاکر زر شرح این مقال تا توانی اندر این ماتم بنال سید عباس حسینی 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
رفتم من و، هوای تو از سر نمی رود داغ غمت ز سینه ی خواهر نمی رود برخیز تا رویم برادر!، که خواهرت تنها به سوی روضه ی مادر، نمی رود گر بی تو زینب تو کند جای در وطن از خجلتش به نزد پیمبر، نمی رود خواهم برم عیال تو را در وطن ولی لیلا ز روی مرقد اکبر نمی رود ز روی تربت تو که دارالشفای اوست سوی حجاز، عابد اطهر نمی رود سوز گلوی خشک تو! اندر لب فرات ما را ز، یاد تا لب کوثر نمی رود پهلوی چاک خورده ات از نیزه و سنان ما را ز، یاد تا صف محشر نمی رود تا گوشه ی لحد شودم جا، زخاطرم کنج تنور خولی کافر نمی رود زآن لعل لب، تلاوت قران به نوک نی از خاطرم به حق پیمبر نمی رود بزم یزید و طشت زر و چوب خیز ران از خاطرم به حق پیمبر می رود بزم یزید و طشت زر و چوب خیزران از یاد ما به حضرت داور نمی رود «جودی » ز یاد آن لب خشکیده ات شها گر در جنان رود لب کوثر نمی رود[7] جودی خراسانی 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
هدایت شده از متن روضه و منبر
روضه ۲ 🔸آه از آن ساعت که با صد شور و شین 🔸زینب آمد بر سر قبر حسین امان از اون لحظه ای که بی بی زینب کبری وارد کربلا شد... 🔸بر سر قبر برادر چون رسید 🔸ناله و آه و فغان از دل کشید یا صاحب الزمان... تا اهلبیت به کربلا رسیدند... مثل برگهای خزان... خودشون رو از مرکب ها به زمین انداختند... هر کدوم قبر عزیزی رو در آغوش گرفت... یکی قبر علی اکبر رو بغل گرفته... یکی قبر قاسم رو گرفته... یکی کنار قبر عباس... یک مادری هم کنار قبر علی اصغر... اما بین جمعیت دیدند زینب هم داره دنبال قبر حسین میگرده... 🔸با زبانِ حال، آن دور از وطن 🔸گفت با قبر برادر این سخن 🔸السلام ای کشته راه خدا 🔸السلام ای نور چشم مصطفی داداش ببین خواهرت برگشته... 🔸بهر تو امروز مهمان آمده 🔸خواهرت از شام ویران آمده داداش نبودی ببینی.. بعد از تو با ما چه کردند... 🔸چون تو رفتی بی‌کس و یاور شدم 🔸دستگیر فرقه ی کافر شدم داداش طاقت داری بگم یا نه... 🔸بعد قتل و غارت اموال تو 🔸تاخت دشمن بر سر اطفال تو 🔸بس ‌که سیلی شمر زد بر رویشان 🔸گشت نیلی صورت نیکویشان جات خالی بود این نامردها که رحم نداشتند... چشم برادرم عباس رو دور دیده بودند... هر وقت بچه ها بهانه میگرفتند بهشون تازیانه میزدند... بهشون سیلی میزدند... بزار اینطوری بگم... 🔸 یاسها را جوهر نیلی زدند 🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند همه بچه ها رو زدند... 🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند داداش همه این مصیبتها یک طرف مجلس یزید یه طرف... 🔸آه از آن ساعت که از روی غضب 🔸زاده ی سفیان یزید بی‌ادب 🔸در حضور خواهر گریان تو 🔸چوب می‌زد بر لب و دندان تو داداش حسین خیلی برام سخت گذشت... مجلس یزید ملعون... وقتی نانجیب با چوب خیزران به لب و دندانت میزد... شرمنده حسین جان... نتونستم کاری کنم... آخه دستهای خواهرت رو با غل و زنجیر بسته بودند آی غریب حسین... الا لعنه الله علی القوم الظالمین. 🔳🔳🔳 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
هدایت شده از متن روضه و منبر
شب جمعه است و دلم کرببلا می خواهد کربلا هم که دلِ غرقِ صفا می خواهد چه کنم من که ندارم به جز این قلبِ سیه دلِ من از تو حسین قدری دوا می خواهد روضه ی آب و عطش گر چه ملول است و ولی دلِ بشکسته و صد شور و نوا می خواهد شب جمعه شد و مادر به حرم آمده است وا که این صحنه عجب حال و هوا می خواهد آخر این غرقِ گنه را چه به این حال و هوا دلِ من جرعه ای از آبِ شفا می خواهد کی شود قسمت من هم بشود کرببلا دلم عطرِ حرمِ شاهِ ولا می خواهد 🌺🌺🌺 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🌺🌺🌺