eitaa logo
متن روضه و منبر
1.2هزار دنبال‌کننده
12 عکس
4 ویدیو
378 فایل
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ 🚩🔳🔳🔳 با ما همراه باشید در کانال ... 🚩 متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از [آموزش کامل روضه]
روضه ۱ 🔸عشق است کربلای تو لبیک یا حسین 🔸جان و تنم فدای تو لبیک یا حسین اربعین سیدالشهداء و... بازم اسم کربلا شده ذکر هر مجلسی... بازم دلها به سمت حرم با صفاش پر میکشه... 🔸گفتی به خلق: کیست که یاری کند مرا 🔸قربان آن ندای تو لبیک یا حسین آقا... یه روزی صدای غربتت بلند شد... کسی جوابت رو نداد... اما الان میلیون ها زائر دارند می آیند به سمت حرمت... 🔸کی میشود که آیم و از جان صلا دهم 🔸در صحن با صفای تو لبیک یا حسین 🔸احرام بسته، تلبیه گویان، کفن به تن 🔸آیم سوی منای تو لبیک یا حسین : محمد مهدی سیار بازم جا موندم آقا... کی میشه منم دعوت کنی حسین... خوش به حال اونایی که الان کربلا رسیدند... خوش به حال اونایی که الان بین الحرمینن... اونایی که رفتند میدونند... بهترین لحظه زندگی... اون لحظه ای که وارد کربلا میشی... همش سراغ حرم رو میگیری... تا نگاهت به حرم با صفاش میفته... نا خودآگاه اشکت جاری میشه... دستهات روی سینه میزاری میگی... اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَئِکَ ____________________ حالا هر کی دلش کربلائی‌ شده بسم الله ... کربلا کربلا 8 🔸این دل تنگم عقده ها دارد1 🔸 گوئیا میل کربلا دارد 1 (یا حسین مظلوم) 8 🔸من که از کودکی عاشقت بوده ام2 🔸تو قبولم نما گرچه آلوده ام1 🔸ای حسین ما را کربلایی کن2 🔸بعد از آن با ما هر چه خواهی کن‌1 یا حسین مظلوم 8 (در صورتی که تسلط روی سبک زمزمه نداشتید میتوانید زمزمه را حذف کنید). ____________________ یکی از زایران ابی عبدالله... جابر بن عبدالله انصاریِ ... تا رسید کربلا... با آب فرات غسل کرد... با خضوع و خشوع... اومد کنار قبر ابی عبدلله نشست... دست گذاشت رویِ قبر مبارک... سه مرتبه از سوز دل صدا زد... یا حسین... اما جوابی نیومد... صداش به ناله بلند شد... حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ ... ؟ آیا دوست جواب دوستش رو نمیده؟ خودش جواب داد... گفت جابر... جواب سلام میخواهی... از آقایی که... بین سر و بدنش جدایی افتاده... ناله بزن یا حسین... 🔸گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین 🔸خانه آباد شدم، خانه ات آباد حسین الا لعنه الله علی القوم الظالمین. - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1
هدایت شده از [آموزش کامل روضه]
متن روضه 3 🔸اربعین آمد دلم را غم گرفت 🔸بهر زینب عالمی ماتم گرفت این روزها همه عالم عزاداره... آسمان و زمین خون گریه میکنند... 🔸سوز اهل آسمان آید به گوش 🔸ناله ی صاحب زمان آید به گوش یا صاحب الزمان... حتما این روزها مهدی فاطمه با پای پیاده... داره میره به سمت کربلا... 🔸بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا 🔸بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا حسین جان... از اول محرم... هر شب ناله زدم گفتم آقا... اربعین میخام کربلا باشم... آبروم رو بخر آقا... نکنه امسال هم دعوتم نکنی... آقا... اربعین رسید و بازم من جا موندم 🔸بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا رفقام یکی یکی خداحافظی کردند و رفتند... بازم من جا موندم... میخام بگم... آی رفقا... آی کربلایی ها... خوش بحالتون... حسین فاطمه دعوتتون کرده... اما... منو و شما توی یه هیئت بودیم... هر شب... توی یه هیئت سینه زدیم... وقتی رفتید بین الحرمین... بیاد ما هم باشید... وقتی وارد حرم شدید به یاد ما هم باشید... 🔸تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده 🔸تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا یکی از زایران ابی عبدالله جابر بن عبدالله انصاری... اومد کربلا... با آب فرات غسل کرد... با خضوع و خشوع... اومد کنار قبر ابی عبدلله نشست... دست گذاشت روی قبر مبارک... صدا زد... السلام علیک یا اباعبدالله دید جوابی نیومد... دوباره صدا زد جواب نیومد... صداش به ناله بلند شد... ا حبیب لا یجیب حبیب آیا دوست جواب دوست رو نمیده... یدفعه خودش جواب خودش رو داد گفت... جابر جواب سلام از آقایی میخواهی که بین سر و بدنش جدایی افتاده... جابر داره عزاداری میکنه... یدفعه صدای قافله ای رو شنید... یه قافله ای...غريبانه... داره به کربلا نزدیک میشه... 🔸ز جا برخیز جابر، دلبر جانانه می آید 🔸قدم از خانه بیرون نه، که صاحب خانه می آید جابر... بلند شو... بلاکش دوران زینب داره میاد... 🔸ره واکنید قافله سالار میرسد 🔸یک قافله اسیر ،عزادار میرسد 🔸برخیز یا حسین سری دست و پا نما 🔸دلبر برای دیدن دلدار میرسد نميدونم این زن و بچه ها چه حالی داشتند... وقتی رسیدند کربلا... عقده های دلشون باز شد... صدای ناله از هر طرف بلند شد... اما صدای ناله یک خواهری از همه جانسوزتره... 🔸رسیدم کربلا اى داد بى داد 🔸حسین سر جدا، اى داد بى داد 🔸چهل روز است گریانم حسین جان 🔸چو موى تو پریشانم حسین جان 🔸چهل روز است می‏خوانم حسین جان 🔸حسین جانم حسین جانم حسین جان خدایا همین جا بود عزیزان ما رو سر بریدند... همین جا بود اطفال ما رو کشتند... همین جا بود تیر به گلوی اصغر زدند... 🔸همین جا شیر خواره گریه می‏کرد 🔸رباب بى ستاره گریه می‏کرد 🔸گهى بر گاهواره گریه می‏کرد 🔸گهى بر مشک پاره گریه می‏کرد 🔸خدایا از چه طفلم دیر کرده؟ 🔸مرا بیچاره کرده پیر کرده خدایا خیلی برام سخت گذشت... 🔸همین جا دور اکبر را گرفتند 🔸ز ما شبه پیمبر را گرفتند 🔸ولى از من دو دلبر را گرفتند 🔸هم اکبر هم برادر را گرفتند همین جا بود جلو چشمانم علی اکبرم رو قطعه قطعه کردند... دستهای عباسم قطع کردند خودم دیدم نانجیب با خنجر برهنه روی سینه برادرم حسین... جلو چشمانم حسینم رو پرپر کردند 🔸خودم دیدم ز بالای بلندی 🔸که محبوب خدا را سر بریدند 🔸خودم دیدم کبوترهای معصوم 🔸همه، سر زیر پرها کرده بودند الا لعنه الله علی القوم الظالمین. - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1
هدایت شده از [آموزش کامل روضه]
متن روضه 2 🔸یک اربعین همین نه برای تو سوختم 🔸عمری بود که من به هوای تو سوختم برادر خوبم... حسین جان... 🔸قربانیان عشق همه کشته می شوند 🔸جز من که بارها به هوای تو سوختم ای همه دار و ندارم... زینب به فدات حسین... 🔸هر زن به پای زندگیش سوخت گر که سوخت 🔸اما من ای حسین بپای تو سوختم داداش حسین... خیلی برام سخت بود لحظه ای که دیدم... 🔸تو در میان مطبخ و من در میان حبس 🔸شرمنده ام از اینکه جدای تو سوختم اومد کنار قبر برادر نشست... صدا زد آی حسین نبودی... 🔸ای پاره پاره تن بنگر کاروان رسید 🔸زینب برای دیدن تو، قد کمان رسید برادر بلند شو ببین قدم خمیده... موهام سفید شده... 🔸یک اربعین برای تو سینه زدم حسین 🔸دم بوده وا حسینم و هر بازدم حسین 🔸خم گشته قدِ من چو قدِ مادرم حسین 🔸حالا ببین که خواهر تو نوحه خوان رسید 🔸از کربلا به کوفه و شام غصه خورده ام 🔸هرشب شمار زخم تنت را شمرده ام 🔸بگذر اگر که در غم تو من نمرده ام 🔸برخیز و بین که زینب تو ناتوان رسید 🔸یادم نمیرود که صدا میزدی تو آب 🔸یادم نمیرود که زخون کرده ای خضاب (نقطه گریز به روضه روز عاشورا: اینجا میتواند نقطه اتصال برای وارد شدن به یکی از روضه های روز عاشورا باشد.) هیچ وقت یادم نمیره اون لحظه ای رو که... شمر نانجیب با خنجر برهنه وارد قتلگاه شد... 🔸آندم بریدم از زندگی دل 🔸که آمد به مسلخ شمر سیه دل 🔸او می دوید و من می دویدم 🔸او سوی مقتل من سوی قاتل 🔸او می نشست و من می نشستم 🔸او روی سینه من در مقابل 🔸او می کشید و من می کشیدم 🔸او از کمر تیغ من آه باطل سادات منو ببخشید.. امام زمان منو ببخشید... 🔸او می برید و من می بریدم 🔸او از حسین سر من غیر از او دل (روضه با روش شعر محور) - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1
بسم الله الرحمن الرحيم (السلام علیک) یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه 🔸هر کی با امام عسکری کار داره صدا بزنه... یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1 فایل صوتی👇
متن روضه 1 🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن آجرک الله یا صاحب الزمان 🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن 🔸زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن بمیرم برات یا صاحب الزمان... پنج سال بیشتر نداشتید اقا... داغ بابا رو به دلتون گذاشتند... 🔸قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد 🔸سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن از همینجا یک کاروان دل بریم... خانه امام عسکری... 🔸طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد 🔸تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن راوی میگه لحظات آخر... دیدم امام عسکری در بستر بیماری... فرمود برید پسرم مهدی رو خبر کنید... بگید پسرم بیاد... میگه رفتم داخل حجره نگاه کردم دیدم... یه آقازاده خوش سیمایی... صورت مبارکش مثل ماه میدرخشه... مشغول عبادت خداست... (الهی... یعنی میشه ما زنده باشیم یک روز چشم ما هم به جمال دلربای یوسف فاطمه روشن بشه) عرضه داشتم آقا جان... حال امام عسکری منقلبه... میگه تا بر پدر وارد شد... نگاه امام عسکری به جمال دلربای مهدیش افتاد... صدا زد... یا سَیِّدَ اَهْل ِبَیْتِهِ... إسْقِنِی الْمَاءَ... پسرم مهدی جان جرعه آبی برام بیار بابا... فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی... من دیگه رفتنیم بابا... دیگه بعد از من یتیم میشی بابا... دیگه بعد از من غریب میشی بابا... پسرم.. بعد از من سر به بیابون ها میزاری... همه تنهات میگذارند... خدا ميدونه... خیلی سخته برا فرزندی ببینه... جلو چشمانش بابا داره جان میده... نتونه کاری کنه... اما هر طوری بود لحظات آخر... حضرت با دستان مبارک به پدر آب دادند... نگذاشتند امام عسکری با لب تشنه از دنیا برند... عرضه بداریم یا صاحب الزمان... خوب شد لحظات جان دادن شما کنار بابا بودید... پدر رو سیراب کردید... 🔸پدرت لحظه های آخر عمر 🔸آب از دست پاکتان نوشید اما یا صاحب الزمان... میخوام بگم... 🔸دم آخر پسر نداشت حسین آی کربلایی ها... آماده ای بگم یا نه... 🔸دم آخر پسر نداشت حسین 🔸تشنگی از گلویش می جوشید مردم.. من از شما سوال میکنم... لحظه آخر پسران ابی عبدالله کجا بودند؟... عزیزان ابی عبدالله کجا بودند سر بابا رو در آغوش بگیرند... یک طرف علی اکبر... با بدن قطعه قطعه... روی زمین کربلا... یک طرف دیگه هم امام سجاد... از شدت بیماری... با صورت به زمین افتاده... نميتونه از جاش بلند شه... لحظات آخر هر چی نگاه کرد ابی عبدالله... دید کسی نمیاد کنارش... یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا... یک وقت چشمان مبارک باز کنه ببینه... ( وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَ مُولِـغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِكَ ) شمر روی سینه حسین... خنجر برهنه کرده... تسلای دل امام زمان... ناله بزن یاحسین... 🔸مولا چه عاشقانه به معراج رفته بود 🔸وقتي که زير چکمه ي آن نانجيب بود 🔸پيچيده بود ناله ي زينب ولي چه سود 🔸تنها سلاح خواهرش" امّن يجيب "بود - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1 فایل صوتی👇
متن روضه 2 🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت آجرك الله يا صاحب الزمان... امشب کجا زانوی غم بغل گرفتی... برای غربت امام عسکری زار زار گریه می کنی و... اشک میریزی... 🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت 🔸خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت داغ پدر.. خیلی سخته... مخصوصا.. برا کسی که پنج سال بیشتر نداره... مخصوصا.. برای کسی که بابای مهربونی...مثل امام عسکری داره... 🔸داغی نشسته بر جگر داغدار تو 🔸در خون نشسته است دل درد پرورت 🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس خدایا امشب خانه امام عسکری چه خبره... 🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس 🔸سیراب گشته است به دست مطهرت یکی از سخت ترین لحظات برای فرزند... اون موقعیه که... بابا در بستر احتضار باشه و... فرزند نتونه کاری کنه... امام زمان آمد کنار بابا نشست... هی خیره خیره به صورت قشنگ بابا نگاه میکرد... گریه میکرد... یک وقت امام عسکری فرمودند... پسرم... مهدی جان... تشنه ام بابا... سریع رفتند یک ظرف آبی رو آوردند... خود امام زمان... با دستان مبارک لحظات آخر به بابا آب دادند... پدر رو سیراب کردند... عرضه بداریم... یا صاحب الزمان... خوب شد شما... لحظه آخر کنار پدر بودید... حضرت رو سیراب کردید... نگذاشتید امام عسکری... با لب تشنه از دنیا بره... اما دلها بسوزه برای اون آقایی که کربلا... گودال قتلگاه... با لب تشنه... سر از بدنش جدا کردند... 🔸مگر به کرببلا آب قیمت جان است 🔸چرا نگفته کسی این حسین مهمان است فقط همین رو بگم... وقتی ذوالجناح برگشت به طرف خیمه ها... دختر ابی عبدالله اومد کنار ذوالجناح... صدا زد... ذوالجناح... میدونم بابام رو به شهادت رسوندند... میدونم سر از بدنش جدا کردند... فقط بهم بگو... آیا بهش آب دادند یا نه... یا جَوادَ اَبی هَل سُقِیَ اَبی اَم قَتَلُوهُ عَطشاناً 🔸چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد 🔸به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستانی فوق العاده از تاثیر کار خیر برای اموات حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی رحمة الله علیه ┈••✾•🌻 🌿🌺🌿 🌻•✾••┈ 🆔 پایگاه بسیج ائمه جماعات https://eitaa.com/joinchat/3813998660Cac6b373aa9
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦•این گریز اول روضه است.. به ساحت مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها تقدیم به ارواح طیبۀ شهدا خصوصاً سردار دلها با نوای حاج محمد رضا طاهری•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ رفتی و قلب مرا افروختی خوب درس عشق را آموختی بس که بودی جان نثار فاطمه مثل زهرا بین آتش سوختی این گریز اول روضه است در آتش گرفت آنقدر هیزم فراهم شد گذر آتش گرفت در مقاتل مینویسند شعله از در هم گذشت آن چنان که متن هایِ معتبر آتش گرفت *فرمود وقتی بهتون اجازه میدن این شبا تو روضۀ بی بی صدا بزنید مادر ؛ قدر بدونید .. برا اینکه روزِ قیامت این صدا بهت بر میگرده .. این مادرِ مهربون قیامت دنبالت میگرده .. امام صادق علیه السلام فرمود تو روضه هایِ مادرِ مامثلِ مادرِ بچه مرده داد بزنید ..* واژه ها دارند میسوزند پس حق میدهم برگ هایِ دفتر شاعر اگر آتش گرفت دود از این ماجرا در چشم های خلق رفت تا ابد از این مصیبت خشک و تر آتش گرفت این که میخِ داغ با پهلو چه کرده جای خود وای معجر بود اما مویِ سر آتش گرفت گوشِ مادر سرخ شد از ضربت سیلی ولی در روایت آمده آنجا پسر آتش گرفت این خبر تا آسمان ها رفت شاید هم کسی گفت با فطرس نبودی بال و پر آتش گرفت آه مادر را علی با اشک های گرم شست ریخت اسما آب را اما پدر آتش گرفت ام کلثوم سه ساله سمت مادر میدوید این گریز آخر روضه است در آتش گرفت ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦•چشمۀ کوثر اگر به راه بیفتد.. تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ حاج سید مهدی میرداماد•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ چشمۀ کوثر اگر به راه بیفتد از سرِ عالم تبِ گناه بیفتد پرده بگیرد خدا اگر زِ مقامش از سرِ عقلِ همه کلاه بیفتد *یه جلوه رو نشان بده ، یه بار پرده رو کنار بزنه ، یه دونه از اون جلوه ها قیامت معلوم میشه .. سر بُوَد آن سر که در رکابِ عزیزِ فاطمه ارواحنا فدا بیفتد *خوشا به حالِ سری که تو درگاه و تو آستانۀ خانۀ فاطمه بیفته .. خوشا به حالِ سری که خاکِ قدم های فاطمه باشه ..* حُسن نبی فاطمه ست«بل هی أعظم» حق بده عاشق به اشتباه بیفتد *فرمود «وَ لَوْ کانَ الْحُسْنُ هَیئَةً لَکانَتْ فَاطِمَةَ» اگه همۀ خوبیها میخواست تو یه شخص جمع بشه میشد فاطمه بعد فرمود «بل هی أعظم» .. چقدر زیبا پیغمبر فرمود : «إنّ فاطمة إبنتی خیر اهل الأرض عنصراً و شرفاً و کرماً».. فاطمۀ من بهترینِ اهلِ عالمه .. بعد تو ادامۀ روایت می فرماید : «إِنَّ فَاطِمَةَ بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا بَیْتِی ..» خانۀ فاطمه خانۀ منه .. دربِ خانه ش هم دربِ خانۀ منه .. کانا پیغمبر داره میبینه این روزا رو ..* حُسن نبی فاطمه ست«بل هی أعظم» حق بده عاشق به اشتباه بیفتد غُضُّوا أبصارَكُم خدا نپسندد روزِ قیامت به او نگاه بیفتد *اونجا معلوم میشه فاطمه ناموسِ خداست .. همه سرها رو بندازن پایین .. کسی زهرا رو نبینه .. الله اکبر .. آماده ای ؟..* دست نخواهد کشید از ولی الله گرچه گذارش به یک سپاه بیفتد *تا آخرین نفس شد یه سپاه برا علی .. شد یه لشکر برا علی .. ای جانم فدات بی بی جان .. همه شهدامون فیض ببرن .. حاج قاسم سلیمانی عزیز فیض ببره .. کاری کردن دلدل سوار عرب شروع کرد بلند بلند برا فاطمه گریه کردن ..* فکر کن آنکه پناهِ عالمیان است پشتِ درِ خانه بی پناه بیفتد .. فاطمه حوریه است پنجۀ ماهست وای اگر پنجه رویِ ماه بیفتد *دو سه جملۀ دیگه و از همه التماسِ دعا :* ماه زمین خورده بین راه عجب نیست شاه هم از رویِ ذوالجناح بیفتد تنگِ غروب است و شمر گرم بریدن تا که سری بینِ قتلگاه بیفتد *حالا که روضه ، روضۀ افتادنِ؛ منم از افتادن بگم .. تو اهل بیت چند نفر افتادن زمین .. (از افتادن ها بگم ؟...) از مدینه شروع کنم .. امیرالمومنین قهرمان خیبر یه بار افتاد زمین .. کجا؟.. بعضی نقل ها گفتن وقتی خبر دادن آقا بیا دیگه فاطمه نداری .. فَسَقَطَ علیٌ عَلى وَجهِ .. امیرالمومنین افتاد رو زمین ..لا اله الا الله .. اما امیرالمومنین از رو بلندی نیفتاد .. اما چند نفر سراغ دارم از بلندی افتادن .. مسلمُ از بالا بلندی انداختنش .. قمربنی هاشم از بلندی افتاد ..( زود بردمت سراغ اصل روضه) خوده ابی عبدالله از بالای ذوالجناح افتاد .. (چی میخوای بگی؟..) میخوام بگم ، مسلم ، عباس ، ابی عبدالله مرد بودن ، دلاور بودن ، جنگاور بودن میتونستن خودشونُ نگه دارن .. اما یه دختری نیمه شبی از بالایِ ناقه ها .. حسین .... از اون شبی که از بالایِ ناقه افتاد دیگه زبانش بند آمد .. دیگه لکنت گرفت .. تا اون شبی که خرابه سرِ بریده رو آوردن .. بریده بریده گفت : اَبا .. اَبا ..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦•حالش وخیم اما.. تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها اجرا ۹۸_ حاج محمد رضا طاهری•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ بانو دلی با غربت و غم آشنا داشت حالش وخیم اما هوای مرتضی داشت احقاق حق حیدرش در سر و گر نه از رفتن کوچه از اول هم اِبا داشت *این همون فاطمه ست که حتی از یه مرد اعمی و نابینا تو خونه رو میگیره، رسول خدا میفرماید دخترم اون نابیناست تورو نمیبینه فرمود اما من اونو میبینم .. حالا برای احقاق حق علی راضی شده تو دل این همه نامحرم بره .. (بالاترین روضه اگر بخوای بشنوی و براش گریه کنی اینه که از صدیقه گواهی خواستن شاهد خواستن ، هر چی گفت، گفتن نه؛ ما حرف تورو باور نداریم .. برو یه شاهد بیار که تصدیق کنه حرفتُ ..* دندان روی هم می فشرد و درد می برد در کوچه باسختی خودش را روی پا داشت از درد زخم و سوزش تاول گذشته در سینه زجر استخوانی جا به جا داشت *سلمان وارد شد عرضه داشت کیف اصبحت؟! بی بی جان چطور شبُ به صبح گذروندی؟ (یه سوالی کرد سلمان از سوالش هم خیلی پشیمان شد؛) فرمود سلمان انقدر بهت بگم که شب ها از درد پهلو دیگه خوابم نمیبره .. سلمان گفت تا اومدم داد بزنم فرمود نه اینجا داد نزن گریه نکن اینجا منم گریه میکنم همش شکایت میارن برا علی .. مرحوم حاج آقای مسجد جامعی روضه رو میخوندن ایشون میفرمود: سلمان اومد بیرون تو نخلستان ها اونجا داد بزنه یه وقت دید یه صدای ناله ای میاد رد ناله رو گرفت دید مولا سر داخل چاه کرده .. علی داره با چاه درد دل میکنه .. تا حال و روز منو دید فرمود سلمان گمان میکنم خونۀ ما بودی .. عرضه داشتم بله آقاجان فرمود این روزها زهرا با من حرف نمیزنه .. آیا چیزی هم با تو گفت؟ گفتم آقاجان فقط یه سوال کردم ، جوابمو اینطوری فرمود: فرمود شب ها از درد پهلو خوابم نمیبره .. یه وقت دیدم مولا داره داد میزنه .. فرمود والله قسم فاطمه چیزی به من نگفته ..* میخواست تا قد کمانش را نبینند در زیر چادر باز خیلی انحنا داشت با احتیاط آهسته نزدیک به دیوار *داره برمیگرده قبالۀ فدکُ گرفته خوشحال احساس خوبی با غرور مجتبی داشت ، هی تو راه میگفت مادر میرم به بابا میگم چه کردی .. به بابا میگم چطور از حقش دفاع کردی..* با احتیاط آهسته نزدیک به دیوار احساس خوبی با غرور مجتبی داشت آنچه نباید شد ولی در راه برگشت با بغض یک نامرد حالا ماجرا داشت *یه وقت دید اون نانجیب داره از راه میرسه هر چی بی بی راهشُ کج کرد این نانجیب جلوش و سد کرد دست به دیوار گذاشت ..* یک دست الزاماً همیشه بی صدا نیست دستی که بالا رفت در کوچه صدا داشت *رحمت خدا بر این اشک ها و ناله ها .. اگر این است تاثیر شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن من از زبان اون آقایی میخونم که وقتی دیدش سال ها بعد گفت آقا من بابای شمارو هم تو این سن دیده بودم انقدر سر و روش سفید نشده بود فرمود اگر اون چیزی که من تو کوچه دیدم ، بابام هم میدید ..* افتاد با صورت زمین با چادری که از چکمۀ پای مغیره رد پا داشت طفلی حسن که لحظه لحظه پیر میشد از حال مادر در دلش هول و ولا داشت *خدا نکنه با ناموست ، با زن و بچه بین یه عده اراذل گیر کنی ..* با کم محلی از کنارش می گذشتند درخواست هرچه از درُ همسایه ها داشت با گریه روی پنجۀ پا راه میرفت تا خانه مادر زیر دست خود عصا داشت *تا آخر عمرش میگفت نشد جلو ضربه رو بگیرم .. رو پنجۀ پا ایستادم قدم نرسید از رو سر من سیلی زد .. اجازه بدید گریز روضه مو اینجور بگم ، من فکر میکنم این ماجرا رو خیلی برای بچه هاش گفته بود .. تا عبدالله بن حسن دید عمو افتاد تو گودال نانجیب شمشیر بالا سر عمو گرفته ، دوید اومد تو گودال گفت نمیزارم دوباره تکرار بشه .. دستشو جلو آورد اما تا نانجیب شمشیر و زد تا اینجا داره عمو رو صدا میزنه مادر تو خیمه هاست .. (دلیلی نداره بگه وا اماه ..) اما تا استخوانِ دست شکست یاد مادر افتاد .. یه وقت دیدن تو بغل عمو میگه وا اماه .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
⚜🕊 روضه جانسوز ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و پیروزی انقلاب اسلامی به نفسِ حاج مهدی سلحشور⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ آتش گرفت سینه و پهلو،شانه ات دشمن چرا زده است چنین تازیانه ات؟ از میخ در نگویم و جسمِ نحیف ِ تو از بی گناه کشتن ِ طفلِ شریفِ تو آری سخن نگویم از هنگامه ی علی آن دست که جدا نشد از جامه ی علی بازو نثارِ راه علی کرد تا ابد باید که حفظ جانِ ولی کرد تا ابد *یک دونه از این مصیبت ها برای یک آدم معمولی،یه جو فقط غیرت و مردانگی داشته باشه،زمین میزنه اون رو..یه دونه ازاین مصیبت ها...فاتحِ بدر خیبر رو داریم می گیم...* فاطمه ببین گریونم روضه ی تو رو می خونم بی تو من چطور آروم بمونم برگرد داره می باره اشک ِ دخترت برگرد به جون این شهیدِ بی سرت برگرد تا که خونه بازم صفا بگیره برگرد نبودنت دلم رو میشکنه برگرد غمت آتیش به جونم میزنه برگرد با دیدنت دلم جلا بگیره رفتی زدستای علی، وای در پیشِ چشمای علی، وای برگرد زهرایِ علی، وای... باز دارن میدن آزارت *روضه ای رو دارم می خونم که امیرالمؤمنین لباس جنگ کرد،زد از خون بیرون،موقعی که فاطمه سیلی خورد این کار رو نکرد،اما برای این روضه این کار رو کرد..* باز دارن میدن آزارت پیشِ چشمایِ دلدارت اومدن برا نبشِ مزارت برگرد زندگیِ منو بهم زدن برگرد با غرور جلو من قدم زدن برگرد، تو این شبا یارم تو بودی برگرد، نذار اینا زمینم بزنن برگرد،اینا دشمنِ خونیِ منن برگرد،آخه تنها طرفدارم تو بودی بچه هات سیاه پوشیدن از تموم شهر رنجیدن چند شبی میشه که نخوابیدن برگرد،نباشی اشکامو کی پاک کنه برگرد،خدا جای تو من رو خاک کنه "نَفسِـی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ یا لَیتَــهَا خَرَجَـت مَـعَ الزَّفَـرَاتِی لَا خَیرَ بَعـدَكَ فِی الحَیـاةِ وَ إِنَّمَا أَبكِی مَخَـافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی" *گفت:خیلی سختِ فاطمه جان،ان شاءالله بعدِ تو عمرم طولانی نشه،بدون تو نمی تونم تحمل کنم. رسید کنار قبر،بدن نحیف فاطمه رو روی دست بلند کرد،یه نفری این دست رو آورد بالا،بدن رو روی دست گرفته،گفت: ای زمین! نگاه کن یه مشت پوست و استخون بیشتر از فاطمه ام نمونده،ببین چقدر لاغر شده،زمین! با بدن فاطمه ام مُدارا کن،نکنه به پهلوش فشار بیاری... کسی نیست علی رو کمک کنه،بدن رو که اومد داخل قبر بده،بعضی ها میگن:دو تا دست شبیهه دستای پیغمبر،بعضی ها میگن:نه،خودِ پیغمبر،از عبارات مقتل اینو میشه فهمید،پیغمبر کمکش کرد،بدن رو توی قبر قرار داد...اما یه جایی بنی اسد رسیدن کنار بدن ها،هر چی نگاه می کردن بدن ها رو نمی شناختن،یه وقت زین العابدین اومد؛ بنی اسد کنار برید خودم این بدن ها رو می شناسم،وارد قبر شد،این بدنِ بابایِ غریبم حسینِ،بجای اینکه سر رو روی خاک بذاره،رگ های بریده رو روی خاک قرار داد،ای حسین....* ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com