eitaa logo
متن روضه و منبر
1.2هزار دنبال‌کننده
12 عکس
4 ویدیو
378 فایل
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ 🚩🔳🔳🔳 با ما همراه باشید در کانال ... 🚩 متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦•او رجب را لطفِ دیگر داده است... زیبا تقدیم به ساحت مقدس راوی دشتِ کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام به نفسِ حاج حسین سازور •✾• ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ من ثنا گویِ امامِ باقرم باده نوشِ مِی زجامِ باقرم نه مُحب و شیعه ام خوانید من کیستم مَردم؟غلامِ باقرم سینه ام از مِهر او آکنده است عاشقم، در بَندِ نامِ باقرم بندگیِ او مرا شد افتخار آری من عبدِ مُدامِ باقرم سفره ی عشقش شده رزقِ رجب ریزه خوارِ بارِ عامِ باقرم دل شده اینجا حاضر ای مولا مدد یا امام باقر ای مولا مدد او رجب را لطفِ دیگر داده است او صفا بر ماهِ حیدر داده است از وجودِ نازنینش بر همه شور و شوقِ خیرِ کوثر داده است او به دلهایِ عطش ناکِ همه از سَبویِ عشقِ مادر داده است باده ی شور آفرینِ بندگی بر دلِ مستان،مُکرر داده است او پرستویِ دلِ عشاق را بال و پر بگشوده و پَر داده است شد زبانم قاصر ای مولا مدد یا امام باقر ای مولا مدد ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦•من از اشکی که میریزد.. و توسل به امام زمان روحی له الفدا به نفس حاج محمود کریمی •✾• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ من از اشکی که میریزد زِ چشم یار میترسم از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم!! همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس من از خوابیدنِ مهدی درون غار میترسم! رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم فرزند من از گرداندنِ یوسف سر بازار میترسم! همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن... از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم! سحر شد آمده خورشید اما آسمان ابری ست من از بی مِهری این ابرهای تار میترسم! تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم از آن روزی که این مَنصب کنم اِنکار میترسم! طبیبم داده پیغامم بیا دارویت آماده است از آن شرمی که دارم از رخ عطار میترسم! شنیدم روز و شب از دیده ات خون جگر ریزد من از بیماری آن دیده خونبار میترسم! به وقت ترس و تنهاییْ تو هستی تکیه‌ گاه من مرا تنها میان قبر خود نگذار، میترسم!! دلت بشکسته از من، لکن ای دلدار رحمی کن که از نِفرین و عاق والدین بسیار میترسم! هزاران بار من رفتم، ولی شرمنده برگشتم ز هجرانت نترسیدم ولی این بار میترسم! شاعر: مهدی بقایی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت مانند مرده‌ای متحرک شدم، بیا بی تو تمام زندگی‌ام در عدم گذشت ‌ می‌خواستم که وقف تو باشم تمام عمر دنیا خلاف آنچه که می‌خواستم گذشت دنیا که هیچ، جرعه آبی که خورده‌ام از راه حلق تشنه من، مثل سَم گذشت بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده‌ایم از خیر شعر گفتن، حتی قلم گذشت تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت مولا شمار درد دلم بی نهایت است تعداد درد من به خدا از رقم گذشت حالا برای لحظه‌ای آرام می‌شوم ساعات خوب زندگی‌ام در حرم گذشت
خداحافظ ای کوفه ای شهر غم که درکام من کرده ای زهر غم خداحافظ ای سجده گاه علی که چشم تو مانده به راه علی خداحافظ ای نخل ها ، چاه ها دگر نشنوی از عـلـی آه ها
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام و شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به نَفسِ سیدمجیدبنی فاطمه•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ یا بن الحسن! آقاجان! شبِ بیست و یکمِ، سرِ شما سلامت، قربون شالِ عزات برم، تا امیرالمؤمنین فرمود: همه بیرون برن، فقط بچه های فاطمه بمونن، همه رفتن،اما دیدن مولا باز نگاه کرد،فرمود: حسن جان! پس عباسم کجاست؟عرض کرد: باباجان! مگر نفرموده بودید فقط بچه های فاطمه بمونن؟صدا زد: بله عزیزِ دلم، اما به عباسم بگید بیاد، عباسم جزو بچه های فاطمه است. همچین که اومد دید عباس بیرون مؤدب نشسته، داره گریه میکنه، صدا زد: عزیزِ دلم بلند شو، بابام کارِت داره،صدا زد:آقاجان!مگه نفرمودن فقط بچه های فاطمه بمونن؟ آقا امام حسن دستی به سر عباس کشید، فرمود: عزیزِ دلم پدرمون فرموده: تو هم پسرِ فاطمه ای.عباس مؤدب اومد کنارِ بسترِ بابا، فرمود:عباس جان! سرت رو بالا بیار، دستِ بابا رو بوسید، امیرالمؤمنین دیدن، دستِ عباس رو گرفت،وصیت ها رو به حسنش کرد، فرمود: حسین جان کمی جلو بیا، زینب داره نگاه میکنه، بابا این چه کاری است با این حالش میخواد انجام بده،دست حسینش رو گرفت، دستِ عباس رو تویِ دستِ حسین گذاشت،همه گفتن: شاید میخواد سفارشِ اباالفضل رو به حسین بکنه، یه وقت صدا زد: عباسم! یادت باشه یه روزی کربلا همه حسینم رو تنها میذارن، نکنه اباالفضل، حسین رو تنها بذاری...* بلند شو ای، قُوّتِ لشکرم پاشو از جا ببین، بی پناهِ حرم می بینی که، پشت من تا شده پایِ دشمن به، دورِ حرم وا شده سکینه میگه: دیگه برگرد ببین خواهشِ آخریشُ رقیه نشسته تو خیمه گره میزنه روسریشُ *اباالفضلم بلند شو، مگه یادت رفت بابام سفارش کرد؟ عزیزِ دلم بلند شو بچه ها بهونۀ تو رو گرفتن... از صبح عاشورا هر کی افتاد ابی عبدالله اومد بالا سرش، حتی برا علی اکبر گریه نکرد،مات و مبهوت مونده بود تا زینب آمد وسطِ میدان، اما تنها کشته ای که دادِ حسین رو بلند کرد، بدنِ پاره پارهٔ اباالفضل بود، همچین که اومد عمود خیمه رو کشید، دادش بلند شد، خواهرش گفت: داداش چرا داد میزنی؟ مگه نفرمودی آروم گریه کنیم، صدا زد: علمدارم رو کشتن، خواهرم دیگه آمادهٔ اسیری بشید، دیگه اباالفضل ندارم... زن و مرد فریاد بزنید:یا حسین! ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•شرمنده از گناهان.. و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ حاج مهدی رسولی•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ دلبر دلش گرفته دلدار گریه کرده عاشق همیشه وقت دیدار گریه کرده به آشتی بنده مشتاق تر خدا بود از توبۀ گنهکار غفار گریه کرده درد مریض را جز، درد آشنا نفهمید گاهی طبیب هم با، بیمار گریه کرده شرمنده از گناهان دانی مثال ما چیست؟ خانه خراب زیر آوار گریه کرده یک شهر را دعای یک مست زنده کرده مستی که در مناجان هشیار گریه کرده در کسوت گدایی حرفی بلد نبودیم سائل همیشه جای اصرار گریه کرده با گریه طفل هر چه که خواسته گرفته حاجت گرفته کودک هر بار گریه کرده ما را فقط دعای زهرا نجات داده مادر برای طفلش بسیار گریه کرده بر حال مادر ما در بین آتش و خون دیوار دم گرفته مسمار گریه کرده کفاره ی گناه مارا حسین داده ارباب بین گودال خونبار گریه کرده کف میزند لشگر قلب رباب میسوخت او بین خنده های اغیار گریه کرده گهواره بعد اصغر در دست ابن سعد است گهواره در حراج بازار گریه کرده .... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
Rasooli_Babolharam_Net_2.mp3
3.01M
|⇦•شرمنده از گناهان.. و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ حاج مهدی رسولی•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ اولین در ۷ محرم ۶۱ هجری شروع شد! سیدالشهدا اما با خود تحریم را شکست ... راه شکست تحریم‌ها را فهمیدی؟ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦•مراسم قرآن به سر گرفتن ویژۀ شب هایِ قدر«بیست و یکم» به کلام استاد شیخ حسین انصاریان •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ *قرآن هارو مقابل صورت بازکنید،الانِ که داره به فرشتگانش میگه زمین رو نگاه کنید،با این همه جاذبه های فساد بندگان خوب من رو دراین نیمه شب ببینید،فرشتگان! من حیا میکنن جواب اینارو ندهم* "اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ" * *با این همه گناه نباید مارو راه میدادی...* "اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ‏،وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلاَ أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ‏" "بِكَ يَا اللَّهُ...‏" *فکر میکنید خداوند امشب، گریه و ناله و دعاهای چندمیلیون نفر رو نمیخواد توجه کنه ،اگه کسی این فکر رو بکنه مساوی باکُفرِ،دعا کنید این بیماری رو خدا از کُره زمین، ازمسلمونا ازعاشقان اهل بیت برداره، پزشکان! پرستاران! کادرپزشکی! ماهیچ موقع نسبت به شما بی تفاوت نبودیم،دعاتون کردیم، برای اونایی که دراین عرصه جهاد عظیم فی سَبیلِ الله از دنیارفتن گریه کردیم، جوابتون رو امشب میده پروردگار* الهی "بِمُحَمَّدٍ" *همین لحظه هاست، دیگه حال نداره، چشمش رو می بنده به زحمت وا میکنه، آخرین لحظات چشمش رو بازکرد با اون صدای ضعیف شده فرمود:حسنم! گفت : بابا! کنارتون نشستم،دوباره ازحال رفت و به حال اومد،حسینم! بابا! کنارتونم، چشمِ حسن و حسین ازگریه زخم شده بود،بهشون میگه گریه نکنید، مخصوصا به ابی عبدالله میگفت: حسینِ من گریه نکن، علی طاقتِ گریه ی حسین رونداره،دوباره ازحال رفت بازچشمش رو باز کرد،یه نگاه به زینب کرد، با اشاره بهش فهموند عباس کجاست؟عباس یه گوشه ای نشسته سر به دیوار داره گریه میکنه، زینب اومد زیز بغلش روگرفت، عباس! بابام کارِت داره،اومد عباس کنار بابا نشست، عباسم! دستت رو بده به دست من ،حسینِ من تو هم دستت رو بده بدست من، دست ابی عبدالله رو تو دست قمربنی هاشم گذاشت، عباس!پسرم تو پسر منی، حسین پسرِ فاطمه ست * الهی "بِعَلِيٍ..." *بی بی دوعالم فاطمه سلام الله علیها،وقتی وارد محشر میشه درجا خطاب میرسه "اُدخُلی جَنَتی" امر رو اطاعت میکنه، تا دَرِ بهشت میاد، می ایسته،خطاب میرسه حبیبه ی من چرا نمیری؟ میگه تنها نمیتونم برم، با کی میخوای بری؟ با اونایی که برا حسین من گریه کردن، با اونایی که براحسینِ من خرج کردن،با اونایی که به همسرمن خدمت کردن، خطاب میرسه همه روصداکن باخودت ببر...* الهی "بِفاطِمَه" الهی "بِالْحَسَنِ‏" الهی "بِالْحُسَيْنِ‏" الهی "بِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ" الهی "بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍ" الهی "بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ" *وارد کوچه شد، یه شیعه ی گنهکارم از سر کوچه واردشد،دید موسی ابن جعفرم داره میاد،صورتش رو رو دیوار گذاشت که حضرت ردبشه چشمش به چشم حضرت نیفته، امام آروم دست مبارک رو روی شانش گذاشتن فرمودن: هرکاری کردی کردی؛ اما روت رو از ما برنگردون ، از پیش ما کجا میخوای بری !دردتون رو کجا میخواین دوا کنید؟!* الهی "بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ" *امیرالمؤمنین فرمودن:پاره ی تن من درسرزمینی به نام خراسان دفن میشه، کسی که بامعرفت اون رو زیارت کنه، یعنی بدونه امامی است که اطاعت کردنش واجبِ،به بارفقط بره "حَرَّمَ اللهُ جَسَدَهُ عَلَی النّار"خداوند با اون یک زیارت، بدنش رو به آتش جهنم حرام میکنه* الهی " بِعَلِيِّ بْنِ مُوسَى‏" الهی " بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍ‏" الهی "بِعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ" الهی " بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍ‏" چه نیازی هست برات بگیم که ما دچار چه مشکلات و گرفتاری هایی هستیم؟ این امید رو داریم که امشب دعا کنی که این ملت و این مردمِ دنیارو از این بیماری نجات بدی،خیلی خانواده هاچشمشون به توست ،نمیتونن عیادت مریضشون برن، مادر تو بیمارستان کرونا داره ،زار زار گریه میکنه، میگه: بیست روزه بچم رو ندیدم ،اون یکی میگه: مادرم رو ندیدم،یابن الرسول الله! دستِ تو گره گشاست ،مارو نجات بده * الهی " بِالْحُجَّةِ" ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
هدایت شده از [آموزش کامل روضه]
🔸بنال ای دل که کوفه در عزا شد 🔸ز داغ مرتضی ماتم سرا شد ایام شهادت آقامون امیرالمومنین... خدا میدونه، این روزها، خانه مولا، چه خبره... نميدونم تا حالا دیدید خونه ای بابا از دست بده یا نه... داغ بابا خیلی سخته... خونه ای که بابا نداره، دیگه صفایی نداره.. این روزها خانه امیرالمومنین هم دیگه بابایی نداره... 🔸بنال ای دل که زینب خون جگر شد 🔸نصیبش ناله و آه سحر شد اگه الان بریم خانه امیرالمومنین میبینیم... هر کدوم از این بچه ها یه گوشه ای نشستند... زانوی غم بغل گرفتند... گریه میکنند... اما من ميگم شاید اون کسی که بیشتر گریه میکنه بی بی زینب باشه... 🔸امان از دل زینب 🔸چه خون شد دل زینب عرضه بداریم بی بی جان... یا زینب کبری... در مصیبت بابای غریب تون... خیلی بهتون سخت گذشت... اما دیگه شما اینجا تنها نبودید... وقتی زنها خبردار شدند همه اومدند... به شما تسلیت گفتند... باهاتون همدردی کردند... اما دلها بسوزه برای دختر حسین... کربلا... دختر ابی عبدالله هم بابا از دست داده بود... بجای اینکه بهش تسلیت بگند... فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ چند نفر اومدند... کشان کشان... دختر رو از کنار جنازه بابا جدا کردند... یک وقت صدای ناله اش بلند شد... 🔸نزنیدم که در این دشت، مرا کاری هست 🔸گل اگر نيست ولي صفحه ي گلزاري هست 🔸ساربانا مزنيد اين همه آواز رحيل 🔸آخر اين قافله را قافله سالاري هست - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1 فایل صوتی👇
هدایت شده از [آموزش کامل روضه]
🔸ﺷﺐ ﻗﺪﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﻗﺪﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ خدایا بازم بنده گنهکارت اومده... بازم بنده رو سیاهت اومده... در این شب قدر... اومدم بین بنده های خوبت نشستم... شاید یک نگاهی هم به من کنی... 🔸ﺷﺐ ﻗﺪﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﻗﺪﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ 🔸ﭼﻪ ﺳﺎﺯﻡ ﺗﻮﺷﻪ ﻗﺒﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ . اگه با اينهمه گناه منو داخل قبر بگذارند. ... بیچاره ام خدا... به چی دلم خوش باشه... خدایا چطوری با این همه گناه تو رو ملاقات کنم... 🔸شب قدر است و من کاری نکردم 🔸برای مرگ خود کاری نکردم برا شب اول قبرم کاری نکردم ... برا تنهایی قبرم کاری نکردم... اون لحظه ای که همه عزيزانم منو تنها میگذارند... پدر میره... مادر میره... برادرها و خواهرها میرند... بچه هایی که سالها براشون زحمت کشیدم میرند و... منو تنها میگزارند... اگه خیلی دوسم داشته باشند ساعتی کنار قبرم میشینند... ولی قبل از تاریکی... همشون میرند و... منو تنها میگذارند... خدایا... برای تنهایی قبرم کاری نکردم... بزار اینطور بگم ... 🔸شب قدر است و من کاری نکردم 🔸امام خویش را یاری نکردم چقدر با گناهانم دل امام زمانم رو شکستم... خدایا امشب اومدم بگم پشيمونم... اومدم بگم اشتباه کردم... اومدم بگم منو ببخش... اومدم بگم دیگه با گناهانم دل امام زمانم رو نمیشکنم... 🔸امام خویش را یاری نکردم خدایا اگه تو منو نبخشی کجا برم... من که جایی رو ندارم... امشب دست خالی نیومدم... امشب با آقام امیرالمومنین اومدم... منو از خونت دست خالی ردم نکن خدا... به مظلومیت امیرالمومنین الهی العفو... به ناله های خانم زینب کبری الهی العفو... - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1 فایل صوتی👇
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦•قرآن به سر گرفتن .. قرآن به سر گرفتن ویژۀ شب هایِ قدر«بیست و سوم» به نفس سید رضا نریمانی•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ "اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، *خدایا می خوای رد کنی باشه، یه اِسمایی رو می خوام امشب ببرم نمی تونی به این راحتی ردم کنی* وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ" * "اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ *دیگه هر وقت خواستی قرآن رو سَرت بگیری یاد این قصه بیوفت ، هی این سر رو تو بغلش می گرفت..* وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ‏،وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ ،فَلاَ أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ‏" *ده مرتبه با همه وجودت ، می خوای خدا رو صدا بزنی ، به خدا دیر بِجُنبی تموم میشه، ده مرتبه * "بِكَ يَا اللَّهُ...‏" *ده مرتبه... آقا شما رحمتُ للمومنینی، شما رحمت واسعه اید ، شما همه کاره عالمید، اختیار ما امشب دستِ شماست..* الهی "بِمُحَمَّدٍ" *چه تونه امشب ؟ الهی، آی اول مظلوم عالم، آی کسی که دیگه صدات این شبا تو کوفه نمی یاد، یه روزی اهل مدینه از صدای خانومت خسته شدن، میگفتن بهش بگو یا روز گریه کنه یا شب ، این شبا هم اهل کوفه از صدای مناجاتای تو راحت شدن ، الهی! * الهی "بِعَلِيٍ..." آخه دلت می یاد تنهام بزاری ؟ آخه دلت می یاد ،ببینی خونه رو تو بی قراری؟ آخه دلت می یاد، بگی نمی تونی دَوم بیاری؟ آخه بِهم بگو، چی شده بانو؟ آخه بِهم بگو ، چرا می گیری از شوهرتم رو؟ آخه بِهم بگو، کشیده به کجا گوشه ی ابرو؟ به خدا چشممون زده مُغَیره ، به خدا زندگیم داره می پاشه وقتی قُنفُذ این روزا می خنده، تموم طعنه ها ، تو خنده هاشه * بزار شب آخر قدره تو رو خدا هر کی ام می خواد بَدش بیاد طوری نیست دیوار کوتاه که بیاد ، هیزمم انگار کوتاه که بیاد ، میخِ در کوتاه نمی یاد ای وای..... این دود که کوتاه بیاد ، آتیش نَمرود کوتاه که بیاد ، میخِ در کوتاه نمی یاد *چه کار کنم بگم ؟ می تونی بشنوی؟ * هرچی تَقّلا می کنه ، تا که رها شه نمی تونه نمی تونه هر چی بال و پر می زنه از جا پاشه نمی تونه نمی تونه آخ خودم دیدم پَرش سوخت ، تو آتیش معجرش سوخت ، بچّه با مادرش سوخت *الهی، حالا وقتشه بچّه ها ، الان همه توجّه ها به سمت شما جلب شده ها ، اینجوری برا حضرت زهرا' سلام الله علیها' گریه کردید، الهی "بِفاطِمَه" الهی "بِالْحَسَنِ‏" * یعنی امشب کسی دستِ خالی از اینجا بیرون می ره؟ * الهی ...... *مرغ دل یک بام دارد دو هوا ، گَه مدینه می رود گَه کربلا، این وسط گیر افتادیم * الهی " بالحُسَینِ" *داد می زنی بگی؟ بزار همه بدونن چقدر حسینی هستی، ماشالله ، آی قربون این نفسا ، آی ملائکه ببینید ، * ده مرتبه: الهی "بِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ" الهی "بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍ" الهی "بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ" الهی "بِموسی بنِ جَعفَرِ" *زندانی ها رو ، همه رو دعا کنید ، اونایی که زندانی نفسن ، خودشون خودشونو زندانی کردن؟ ما ایرانیا بِهت خوشیم آقا، دل خوشیمون آقا تویی به خدا، یه دل خوشی ما تو ایران داریم انم علی بن موسی الرضاست، آقا تو امشب کار ما رو راه بنداز* الهی " بِعَلِيِّ بْنِ مُوسَى‏" *خواسته هاتو گفتی ، من یه دقیقه هیچی نمی گم هر چی می خوای شبِ قدریه، به خدا بگو ، این آخرین فرصتی شاید که در اختیارتون گذاشتن، معلوم نیست سال دیگه باشیم ، فردا شب اصلا چرا سال دیگه ؟ یه فرصتِ خدا در اختیارمون خدا گذاشته، هر چی می خوای تو این یه دقیقه بگو به خدا* الهی " بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍ‏" *خدایا! چیزی نگفته نزاری ها، بگو ، بگو بِهش* ده مرتبه: الهی "بِعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ" ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
.کنم چو یاد من از حالت امام جواد شود کباب دل از حالت امام جواد نه مونسی ، نه انیسی نه یار و غمخواری که تا دمی کند او رأفت امام جواد جوان و گوشه بغداد و شهر پر دشمن فغان زبی کسی و غربت امام جواد بوقت داد جان، دوستی نبُد پیشش که پرسد از غم و از محنت امام جواد امروز برای غربت میوۀ دل ثامن الحجج ، امام جواد گریه کنید ، امام رضا (ع) فرمودند : پسرم (جواد) به جور و ستم کشته خواهد شد ، اهل آسمانها بر او خواهند گریست 1 بگو آقا ترا به جان جوادت نظری به این مجلس ما کن . درست امام حسن مجتبی هم در خانه غریب بود ، همسرش قاتلش بود،اما پرستاری چون زینب کبری داشت، کنار بسترش ابی عبدالله بود ، قمر بنی هاشم بود . اما قربان غربت امام جواد ، کسی کنار بسترش نبود ، هی صدا می زد جگرم ، آیا به او آب دادند ؟ نه والله ، آن زن ملعونه دستور داد کوزه های آب را جلوی چشمش شکستند ، مثل جدش حسین تشنه جان داد .
هدایت شده از [آموزش کامل روضه]
السلام علیک یا اَبا جَعفَرٍ یا مُحَمَّدَبنَ عَلیٍّ اَیُّهَا التَّقِیُّ الجَوادُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه 🔸بغداد هم از حال و روزش بی خبر بود 🔸تنها تر از تنها و قلبش پرشرر بود ایام، ایام شهادت میوه دل امام رضا... آقا جوادالائمه است... دلت رو آماده کن... با پای دل بریم کنار حرم باصفاش... ان شاء الله سال بعد یک همچین روزهایی این دست جمع بریم کاظمین... کنار حرم باصفاش عرض ادب کنیم... این روزها خانه آقا جوادالائمه چه خبره... خدا لعنتش کنه ام الفضل ملعونه... وقتی به آقا زهر داد... صدای ناله حضرت بلند شد وای جگرم... 🔸در کنج حجره بی کس و بی یار و مونس 🔸دور از وطن افتاده و خونین جگر بود دو نفر از ائمه ما خیلی غریب بودند... یکی آقا امام حسن. .. یکی هم آقا جوادالائمه... این دو بزرگوار توی خونه خودشون هم غریب بودند... قربون غریبیت برم آقا یا جوادالائمه شما هم مثل امام حسن خیلی غریب بودید... حتی تو خونه خودتون هم غریب بودید... اما وقتی خواستند بدن شما رو دفن کنند ... شیعیان اومدند با احترام تشییع کردند ... با احترام بدن رو داخل قبر گذاشتند... کسی به بدن شما جسارت نکرد... دلها بسوزه برا اون آقایی که وقتی خواستند بدنش رو دفن کنند تابوتش رو تیر باران کردند... 🔸بعدکشتن تیرباران، پیکرت گردید، کاش 🔸این جنایت، در کنار قبر پیغمبر نبود خدا میدونه چه حالی داشتند یتیمان امام حسن... وقتی جلو چشمانشون تیرها رو از بدن بابا خارج کردند... اما میخام بگم هر طوری بود بلاخره بدن امام حسن رو دفن کردند... لا یوم کیومک یا اباعبدلله... دلها بسوزه برا امام سجاد... روز یازدهم... صدا زد... عمه جان زینب... ببین این نانجیبها... دارن بدنهای خودشون رو دفن میکنند... اما بدن بابای غریبم حسین... بی غسل و بی کفن... روی زمین کربلا... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1
هدایت شده از [آموزش کامل روضه]
متن روضه ۲ 🔸رسیده جان به لب اطهرت، اَبَالهادی 🔸نشسته پیک اجل در بَرَت، اَبَالهادی 🔸دوباره قصه ی زهر و دوباره نامردی 🔸کبود شد همه ی پیکرت، اَبَالهادی 🔸میان حجره ی در بسته دست و پا زدی و 🔸بریده شد نفس آخرت، اَبَالهادی 🔸سه روز بر تَن تو آفتاب می تابید 🔸ولی بریده نشد حنجرت ؛ اَبَالهادی 🔸دگر به زیر سُم اسب های تازه نَفَس 🔸ندید جسم تو را دخترت ؛ اَبَالهادی - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1
majale rahtushe khaharan moharam 1400.05.02.pdf
1.93M
🔖فیش منبر 🔖 ۱۴۰۰ 📕ویژه مخاطب بانوان و خانواده 💠موضوعات مطرح شده 👇 📕1. عوامل تحکیم خانواده در قرآن و روایات 📕2. عفت و پاکدامنی در کلام و سیره حضرت زینب(سلام الله علیها ) 📕3. نگاهی به ویژگی های خانواده مطلوب از منظر مقام معظم رهبری(مدظله العالی) 📕4. رفتارشناسی فرماندهان شهید دفاع مقدس در خانواده 📕5. عفاف در خانواده 📕6. بررسی نقش امید در افزایش جمعیت از منظر متون دینی 📕7. عوامل افول ارزش‌ها در خانواده معاصر @Esfbasijrohani
نهایی طائفه ملکوت.pdf
2.55M
🔖فیش منبر محرم 🔖 📕با موضوع:👇 🔻بررسی جلوه های ایمان حقیقی و کاذب در کربلا 👈در ده جلسه مجزا @Esfbasijrohani
هدایت شده از [آموزش کامل روضه]
🔸من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم 🔸صبحم زستاره سحرم دست کشیدم زبان حال آقامون ابی عبدالله 🔸از داغ ابالفضل گرفتم به کمر دست 🔸با داغ علی از جگرم دست کشیدم شاعر: سید رضا موید داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیر کرد... نمیدونم جوان دارید یا نه... الهی کسی داغ جوانش رو نبینه... میدونی بالاترین لذت پدر و مادر در دنیا چیه... بالاترین لذت پدر و مادر اینه که خدا فرزندی بهشون بده... با دستانشون فرزند رو بزرگ کنن... جوون بشه... درمقابلشون راه بره... وقتی به قدو بالای جونشون نگاه میکنن لذت میبرند... اما سخت ترین لحظه هم.. برا همچین پدر و مادری زمانیه که.. داغ جوانشون رو ببینند.. قربان غریبیت برم حسین.. داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیرکرد.. قرآن کریم میفرماید: یعقوب نبی میدونست پسرش زنده است.. میدونست یوسفش سالمه.. بلاخره هم به یوسفش رسید.. اما در فراغ فرزندش آنقدر گریه کرد چشماش نابینا شد... جانها فدای ابی عبدالله.. جانها فدای جوان ابی عبدالله.. شهزاده علی اکبر.. اومد کنار ابی عبدالله صدا زد: بابا اجازه میدان بده.. حضرت بدون معطلی فرمودند پسرم علی جانم.. میخوای بری برو بابا.. اما قبل ازرفتن بزار خوب نگاهت کنم علی جانم.. 🔸من نگویم مرو ای ماه برو 🔸لیک قدری ببرم راه برو بذار برای بار آخر. قد و بالات رو نگاه کنم علی جان.. 🔸برو میدان ولی آهسته برو 🔸دیدن عمه ی دل خسته برو تا اهل حرم فهمیدند علی اكبر می خواد بره میدان.. همه از خیمه بیرون اومدند.. دور علی اکبر رو گرفتند شروع به گریه کردن.. لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه هی صدا میزدنند: @roze1 إرحَم غُربَتَنا به غربت ما رحم کن علی وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک انقده برا جنگیدن عجله نکن.. آخه ما طاقت دوریت رو نداریم.. دور علی اکبر رو گرفتند نمیزارند بره میدان.. بلاخره ابی عبدالله اومد صدا زد: رهاش کنید... فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله رهاش کنید علی اکبرم دیگه شهید در راه خداست.. هر طوری بود وداع کرد رفت به سمت میدان.. اما چه رفتنی.. دیدند ابی عبدالله داره خیره خیره به جوانش نگاه میکنه.. تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت انگار ابی عبدالله داره میمیره از فراغ جوانش.. 🔸گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم جوانم علی... 🔸نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم صدا زد: خدایا تو شاهد باش.. فَقَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ خدایاشاهد باش شبیه ترین مردم به پیغمبر رو دارم به میدان میفرستم.. رفت به سمت میدان.. یا صاحب الزمان.. جنگ نمایانی کرد.. خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد.. برگشت صدا زد بابا.. يَا أَبَتِ الْعَطَش قَدْ قَتَلَنِي بابا دارم از تشنگی میمیرم.. فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام ابی عبدالله به گریه افتاد.. فرمود عزیز دلم.. علی جان طاقت بیار بابا.. خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی.. برگشت به سمت میدان... طولی نکشید.. صدای ناله اش بلند شد یا ابتاه.. بابا به دادم برس.. افتاد روی اسب.. بعضی مقاتل نوشتند.. مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط قلب لشگر دشمن.. چه کردند با علی اکبر.. حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله.. دور تا دور علی اکبر رو گرفتند.. تصور کن... یکی با شمشیر میزنه... یکی با نیزه میزنه... یکی با سنگ میزنه... فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند.. ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش.. ولی دیگه پاها رمق نداره.. (فجلس علی التراب) روی زمین نشست.. دید جوونش رو قطعه قطعه کردند.. 🔸نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی 🔸زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم خدایا حالا حسین چکار کنه.. سر جوانش رو به دامن گرفته.. هی صدا میزنه.. ولدی علی.. دید جواب نمیده.. دوباره صداش زد.. ولدی علی.. علی جواب نمیده.. دلش طاقت نیاورد.. سر رو به سینه چسباند دلش طاقت نیاورد. یدفعه دیدند.. وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّه ِ ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند.. هی صدا میزنه. عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان بابا.. اُف بر این دنیا بعد از تو علی.. 🔸سپه كوفه و شام استاده 🔸به تماشاى شه و شهزاده 🔸شه روی نعش پسر افتاده 🔸همه گفتند حسین جان داده حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره.. هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره.. یه نگاه به سمت خیمه ها.. 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر در خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بر در خیمه رسانم - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 @roze1
هدایت شده از متن روضه و منبر
جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید علی جانم علی جانم علی جان خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر در خیمه رسانم علی جانم علی جانم علی جان نباشد مادرش لیلا بیاید تماشای قد اکبر نماید علی جانم علی جانم علی جان بگویید عمه اش زینب بیاید علی را بر در خیمه رساند علی جانم علی جانم علی جان مدینه مادرش چشم انتظار است به خیمه عمه اش دل بی قرار است علی جانم علی جانم علی جان کجا رفتند و آن رعنا جوانان کجا رفتند و آن پاکیزه جانان علی جانم علی جانم علی جان همه بار سفر بستند و رفتند همه چشم از جهان بستند و رفتند علی جانم علی جانم علی جان
هدایت شده از متن روضه و منبر
جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید (2) بگوئید مادرش لیلا بیایید.مباشد مادرش لیلا بیایید.تماشای قد اکبر نمایید. جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید (2) بگویید عمه ش زینب بیایید. علی را بر در خیمه رساند خدا داند که من طاقت ندارم.علی را بر در خیمه رسانم علی جانم چراغ شام تارم.فراقت برده آرام و قرارم نچیدم حجلگاه شادی تو.ندیدم من شب دامادی تو امیدم بود تو در هنگام پیری.عصای پیری مادر بگیری به امیدی علی اکبر بیایید.در غم بر رخ لیلا گشاید جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید (2) بگویید عمه ش زینب بیایید. علی را بر در خیمه رساندج خدا داند که من طاقت ندارم.علی را بر در خیمه رسانم منو یاذ قد شمشادی تو. منو ناکامی و ناشادی تو منو یاد لب خشکیده ی تو.منو سوز دل تپدیده ی تو منو اون زخمهای بی حسابت.منو اون پیکر در خون خضابت. جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید (2)
هدایت شده از [آموزش کامل روضه]
متن روضه 1 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد یا ابوالفضل العباس 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد 🔸سقای حرم سید و سالار نیامد یاابوالفضل العباس باب الحوائج... اقا جان.... امشب اومدیم در خونه شما اقای من... آقا امشب کلیمی ها... امشب مسیحی ها میان در خونتون... دست خالی ردشون نمیکنی آقا... من که یه عمره گدای در خونه شمام.... میشه یه نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا.... خدا ميدونه ... اینها همشون عاشق شما هستند... امشب به عشق ابالفضل اومدند آقا... به یه امیدی اومدند آقا... خیلی ها مریض دارند... گرفتارند...حاجت دارند... @roze1 🔸سقای حرم میر و علمدار نیامد روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد... ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر... صدازد ‌آقا جانم... قَدْ ضَاقَ صَدْرِي دیگه سینه ام تنگ شده... دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم... ‌ اجازه میدان بده ... ابی عبدالله فرمودند.. برادرم... يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي تو علمدار منی .‌.. تو پرچمدار منی .. عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری... تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم... این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند... هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند... فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم... صدا زد سمعا و طاعتا مولای... عباس علمدار مشک و گرفت... حرکت کرد... اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده... هی بچها میگن االعطش العطش... خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس... رفت به سمت شریعه ی فرات... دیدن مشک رو پر از آب کرد ... دست برد زیر آب... میخواد آب بنوشه اما... ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته یادش اومد از لب تشنه ی حسین... یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله... آی عباس تو میخای آب بنوشی... درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند... صداشون به ناله بلنده... هی میگن العطش... برگشت به سمت خیمه ها... یه نانجیبی خدا لعنتش کنه... دست راست حضرت رو قطع کرد... صدا زد... وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم... یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد... (یارب مکن امید کسی را تو ناامید) همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه... 🔸ای مشک تو لااقل وفاداری کن 🔸من دست ندارم تو مرا یاری کن 🔸من وعده آب تو به اصغر دادم 🔸یک جرعه برای او نگهداری کن چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند... هرکسی تیری از کمان رها میکنه... یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد... آب روی زمین ریخت..‌. ‌یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد... آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا... فَوَقَف متحیرا متحیر ایستاد... دیگه دست دربدن نداره... آب هم نداره... با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها... در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک.... ای وای... ای وای... هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد... سر رو خم‌ کرد... ‌‌ نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد... صدای ناله اش بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین به فریادم برس یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا... هر کسی از بلندی بر زمین میخوره... اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه... عباس که دست در بدن نداشت... بمیرم باصورت به زمین افتاد... تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید... خودش رو سریع رساند کنار برادر... خدایا چکار کردن با برادرم... اومد کنار بدن عباسش نشست... صدا زد... @roze1 🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم 🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است آی برادر خوبم... بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم... بگید عموجانمون عباس برگرده... 🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید‌ برادر ببین دیگه قدم خمیده... 🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است نگاه کرد به بدن عباسش... دید دستهای برادر رو قطع کردن... تیر به چشم عباسش زدند... عمود آهنین به فرقش زدند... بدن رو قطعه قطعه کردند... طاقت نیاورد... دستهاش رو گذاشت روی کمر... صدا زد... اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی الان کمرم رو شکستند... بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده... 🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود 🔸دشمنم در کربلا ناکام بود 🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود 🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود 🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند 🔸دستها آماده سیلی شدند - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1 فایل صوتی👇
دامن کشان رفتی؛ دلم زیر و رو شد… چشم حرامی، با حرم رو به رو شد●♪♫ بیا برگرد خیمه؛ ای کس و کارم… منو تنها نگذار؛ ای علمدارم●♪♫ آب به خیمه نرسید؛ فدای سرت… حسین قامتش خمید؛ فدای سرت●♪♫ از تو خبر دارم؛ با دستای خونی… زهرا وساطت کرد، توو میدون بمونی●♪♫ تو که پیرم کردی! ای پناهِ من… زمین گیرم کردی؛ ای سپاهِ من●♪♫ پیر شده برادرت؛ فدای سرت… خونه چشمِ خواهرت، فدای سرت●♪♫ علی العباس؛ واویلا! حسین تنهاست؛ واویلا!●♪♫ منم روشنگرِ بزمِ عالمین… منم فرمانده عشاق الحسین●♪♫ علمدار نشاتین
هدایت شده از [آموزش کامل روضه]
متن روضه 1 🔸امشب شب «انّاالیه راجعون» است 🔸فردا زمین‌ کربلا، دریای خون است شب عاشوراست... شب مصیبت عظماست... 🔸امشب حسین است و شهادت آرزویش 🔸فردا بریزد بر زمین خون گلویش امشب بگیم خدایا شکرت... یه عاشورای دیگه هم به ما توفیق دادی... بیایم در خانه حسین... نميدونم توی مجلسمون کسی هست تا الان اشکش جاری نشده باشه... امشب باید خوب عزاداری کنی... امشب باید بلند ناله بزنی... معلوم نیست سال بعد زنده باشیم... بیایم برای عزیز زهرا اشک بریزیم... خدا ميدونه خیلی ها سال قبل توی همین مجالس بودند اما... الان زیر خاک خوابیدن... آرزو دارند یک بار دیگه برگردند و... فقط یک بار بگن حسین... آماده ای بریم کربلا بسم الله... 🔸امشب کند در خیمه زینب بی‌قراری 🔸فردا کند در مقتل خون سوگواری از امشب دیگه مصیبتهای زینب شروع میشه... از امشب دیگه باید ما هم بگیم... 🔸امان از دل زینب 🔸چه خون شد دل زینب امشب کربلا چه خبره... خدا به داد دل زینب برسه... دید صدای هلهله دشمن میاد... اومد کنار برادر عرضه داشت... چه خبر شده حسینم... قراره چه اتفاقی بیفته... ابی عبدالله فرمود خواهرم زینبم... الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم... صدازد حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی... ایی وای.. ای وای.. 🔸امشبی را شه دین در حرمش مهمان است 🔸ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است 🔸مکن ای صبح طلوع جدم پیغمبر فرمود فردا کنار منی... تا این حرف و بی بی زینب کبری شنید... دیگه طاقت نیاورد صدای ناله اش بلند شد... یعنی حسینم م میخواهی بری... منو تنها بگذاری... باورم نمیشه برادر... تمام دلخوشی من تویی حسین... وقتی جدم رسول خدا رو از دست دادم... صبر کردم داداش... جلو چشمام مادرم پرپر شد... صبر کردم داداش... فرق شکسته ی بابام امیرالمومنین رو دیدم... صبر کردم... @roze1 تکه های جگر برادرم حسن رو دیدم صبر کردم... الان تمام دلخوشیم تویی داداش حسین... چطوری منو تنها بگذاری... زینب بدون تو میمیره... 🔸امان از دل زینب 🔸چه خون شد دل زینب ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم... هر کجا خانم زینب کبری بی تابی میکرد... ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد... روز عاشورا هم وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان... دید خواهر خیلی بی تابی میکنه... اگه دست ولایت حسین نبود زینب جان داده بود خدا... زینبم خواهرم... تا صدای الله اکبر منو میشنوی... بدونید من هنوز زنده ام ... @roze1 خدایا حسین رفت میدان... زینب کبری... داخل خیمه.. تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه... دلش آروم میگیره... حالا میخواهی برا زینب کبری گریه کنی بسم الله... امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید... داخل خیمه... هی بلند ميشه.... هی میشینه روی زمین.... میگه حسین...برادر... زینب به فدات حسین... چرا صدای تکبیرت نمیاد داداش... یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد.... دوان دوان اومد بیرون... شاید خوشحال شده زینب... الحمدلله بردارم حسین برگشته... یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما حسین نیومده.. همین جا بود که دیگه... 🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند 🔸ولی سالار زینب را ندیدند بی تاب شده زینب.. یاصاحب الزمان... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه... هی صدا میزنه....وای عزیز مادرم حسین... 🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین 🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید... والشمر جالس علی صدره... شمر روی سینه برادر... خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه.... وامحمدا... واعلیا... تسلای دل زینب صدا بزن یاحسین... 🔸 حسین آرام جانم 🔸 حسین روح و روانم - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1 فایل صوتی👇