eitaa logo
متن روضه و منبر
1.2هزار دنبال‌کننده
12 عکس
4 ویدیو
378 فایل
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ 🚩🔳🔳🔳 با ما همراه باشید در کانال ... 🚩 متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
مشاهده در ایتا
دانلود
1_434674963.PDF
689.8K
|⇦•کتاب متن منبر راز های کوفه جلسه دهم ✓ متن سخنرانی دهۀ اول ماه محرم 👌نشر این کتاب صدقه جاریه است 🌺🌺🌺 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🌺🌺🌺
فریاد زد مکبر صحنین کربلا ماه محرم آمده؛ قد قامت العزا قد قامت العزا همگی پا شدند و بعد اما یکی یکی همگی تا شدند و بعد قد قامت العزا قد مادر شکسته تر قد علی و قد پیمبر شکسته تر صف های گریه دور و بر عرش بسته شد حتی خدا هم از غم او دل شکسته شد تکبیرة الحسین که احرام او شکست وای استخوان سینه و اندام او شکست تکبیرة الحسین دو رکعت نماز کرد اما همین که رو به رسول حجاز کرد باران سنگ صورت او را ملول کرد از هر طرف که سنگ زدندش قبول کرد الله اکبر! آه! که آبش نداده اند یک جرعه هم به طفل ربابش نداده اند الله اکبر! آه! که نیت نموده اند در قتلگاه چیست که قسمت نموده اند؟ یا ایها الصلاة نمازش شکست وای! صد بار شمر بر سر سینه نشست وای! یا ایها الصلاة رکوع عمود چیست؟ در جمع خیمه غارت بود و نبود چیست؟ یا ایها الصلاة شب اول است این تازه شروع یک کمی از مقتل است این یا ایها الصلاة بگو عازمم کنند امشب دوباره گریه کن مسلمم کنند 🔳🔳🔳 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
یابن شبیب گریه کن از غربت حسین در کربلا شکسته شده حرمت حسین شد زخم از مصیبت او پلک چشم ما خنده رود ز لب چو شود صحبت حسین بر تن نداشت جد غریبم توان و تاب یابن شبیب ذکر لبش بود آب آب ٭٭٭ یابن شبیب نیزه به حلقوم دیده شد چون گوسفند سر ز تن او بریده شد یابن شبیب پیکر جد غریب ما در زیر نعل اسب به هر سو کشیده شد یابن شبیب چکمه به پهلوی او زدند در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند ٭٭٭ یابن شبیب جد غریبم کفن نداشت یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند یک جای سالمی به تمام بدن نداشت یابن شبیب سنگ به آئینه دیده ای؟ جای سم ستور به یک سینه دیده ای؟ ٭٭٭ یابن شبیب گریه به جز داغ او مکن این حرف را به پیش کسی بازگو مکن ناموس جد ما روی تل با اشاره گفت ای بی حیا حسین مرا زیر و رو مکن یابن شبیب تیغ به حنجر کشید شمر رگها وگوشتهای گلو را برید شمر ٭٭٭٭ یابن شبیب آتش قلبم زبانه زد نامحرمی به عمه ی ما تازیانه زد هر دختری بهانه ی بابا گرفته بود دشمن حیا نکرده و باهر بهانه زد یابن شبیب لاله ی پژمرده دیده ای یابن شبیب طفل کتک خورده دیده ای 🔳🔳🔳 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ شَبِیهُونَ وَ لَقَدْ بَکَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ … إِلَی أَنْ قَالَ: یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَی الْحُسَیْنِ ع حَتَّی تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَی خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیراً. یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَلْقَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَیْکَ فَزُرِ الْحُسَیْنَ ع. یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَسْکُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِیَّةَ فِی الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِیِّ وَ آلِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ. یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلُ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَیْنِ فَقُلْ مَتَی مَا ذَکَرْتَهُ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً. یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَکُونَ مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ الْعُلَی مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَیْکَ بِوَلَایَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وسائل‏الشیعة ج : 13 ص: 503 از ریان ابن شبیب از حضرت رضا علیه السلام در حدیثی آمده است که ایشان به او فرمودند: ابن شبیب، اگر برای چیزی گریه­ات گرفت برای حسین بن علی علیه السلام گریه کن چرا که او را سر بریدند همانگونه که گوسفند را ذبح می­کنند و همراه او هجده نفر از اهل بیتش که در زمین مانندی نداشتند، کشته شدند. و یقیناً آسمان­های هفت­گانه و زمین­ها برای کشته شدنش گریه کردند… تا آن­جا که فرمودند: ابن شبیب، اگر برای حسین علیه السلام گریه کردی آن­قدر که اشک­هایت بر گونه­ات جاری شد، خداوند تمام گناهانی که مرتکب شده­ای، کوچک یا بزرگ، کم یا زیاد، را می­آمرزد. ابن شبیب، اگر شادمانی تو در این است که خداوند، عزوجل، را ملاقات کنی در حالی که هیچ گناهی نداری، حسین علیه السلام را زیارت کن. ابن شبیب، اگر شادمانی تو در این است که در اتاق­ها ساخته شده در بهشت با پیامبر و آل او، صلی الله علیهم، ساکن شوی، قاتلین حسین علیه السلام را لعن کن. ابن شبیب، اگر شادمانی تو در این است که ثوابی برای تو باشدمانند ثوابی کسی که با حسین شهید شده است، وقتی او را یاد کردی بگو: «یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً» (ای کاش با ایشان بودم و به رستگاری بزرگی می­رسیدم). ابن شبیب، اگر شادمانی تو در این است که با ما در درجات بالای بهشت باشی، به اندوه ما اندوهگین باش و به شادی ما شادمان باش و بر تو باد ولایت ما که اگر کسی سنگی را هم دوست داشته باشد، خداوند او را با آن سنگ محشور می­کند. ای دستگیر صبح قیامت سرم فدات/ هم خانواده هم پدر و مادرم فدات 🔳🔳🔳 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
ای مهربانترین کرم سفره ی گدا/ یا ایها الرئوفی و یا ایها الرضا ای لطف بی نهایت شبهای زائران/ یکبار ما ، سه بار شما ، پیش ما بیا با گریه های توست اگر گریه می کنیم/ ای روضه خوان گریه ی ابن شبیب ها یابن شبیب گریه فقط بر غم حسین/ یابن شبیب گریه فقط بهر کربلا یابن شبیب جد مرا سر بریده اند/ پیش نگاه عمه ما سر بریده اند 🔳🔳🔳 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
رسیدیم اینجا دل من تکان خورد چه شد ناگهان محمل من تکان خورد رسیدیم و طوفان رسیده ست حالا چرا پرده محملم رفت بالا پس از سالها حال زینب خراب است روی صورتم تابش آفتاب است چه باید کنم سایه ی بر سر من ابالفضل! خاکی شده معجر من بیین اول کاری اوضاعمان را دل آشوب زنهای در کاروان را کمک کن توانی نمانده به پایم رکابم شو از ناقه پایین بیایم نرو از کنارم که زینب نمیرد خدا از سرم سایه ات را نگیرد تو هستی من امنیتی خوب دارم به پیش همه عزتی خوب دارم خدای نکرده نباشی چه عباس؟ من اذیت شوم از حواشی چه عباس؟ شما که نباشید دورم شلوغ است بگو آنچه را که شنیدم دروغ است بگو بی برادر نخواهم شد اصلا گرفتار لشکر نخواهم شد اصلا بگو حرمله تیرهایش شکسته بگو زجر نامرد پایش شکسته بگو خنجر شمر در خانه جا ماند بگو ساربان مرد دستش جدا ماند بگو اسبها نعل تازه ندارند برای جسارت اجازه ندارند بگو قدر کافی کفن هست اینجا عمامه عبا پیرهن هست اینجا بگو خولی از خیر یک سر گذشته بگو دوره ذبح حنجر گذشته بگو نیزه داران همه اهل خیرند همه باتو خوبند مثل زهیرند بگو کوفه با ما همه دوست هستند علی دوست یا فاطمه دوست هستند بگو توبه کردند اشرار کوفه خرابه شده کوچه بازار کوفه... 🔳🔳🔳 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
چه صحنه ها که در این دشت خار می بینم چه روی داده که دائم غبار می بینم چه روی داده از آن لحظه ای که آمده ایم تو را به غصه و ماتم دچار می بینم از آن زمان که رسیدم دلم به شور افتاد خداگواست چه در این دیار می بینم بگو کجاست؟که اینجا دلم گرفته حسین سه ساله را، ز چه رو بی قرار می بینم هنوز دیر نگشته بیا و برگردیم وگرنه، گِرد تنت نیزه دار می بینم تمام دلهره ام این شده زمین نخوری وگرنه روی تنت ده سوار می بینم خداکند نشود جسم تو لگد کوبی چو زخمهای تو، غم بیشمار می بینم اگر برند مرا بین کوچه و بازار سر تو را وسط رهگذار می بینم 🔳🔳🔳 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
حال دلم تو روضه‌هات، حال زیارته حسین دلای ما از عشق تو، پر از حرارته حسین حسین جان... حسین جان... به پرچم مقدست، همیشه تکیه می‌کنم از روزی که یادم میاد، برا تو گریه می‌کنم حسین جان... حسین جان... سیاهی کتیبه‌هات نوره عاشق تو نداره دلشوره کی گفته کربلا ازم دوره *من اربعین میام،دلم برات تنگ شده الان دلم میخواست کربلا بودم، از سرازیری باب القبله پایین می آمدم،می گفتم:آقا! الان حرف دل می زنم با تو...زیارتنامه بعدا میخونم.حرفای درشت درشت نمیزنم فقط هی میام ‌پایین میگم:حسین! دوست دارم...* تو‌‌ گریه‌هام عشق تو معلومه اونکه تو‌ رو داره چه آرومه آقای ما تشنه و مظلومه «سیدنا الغریب حسین جانم» شاعر: محمدرسولی *سهل ساعدیِ،صحابی پیغمبره.میگه من نبودم...دیر رسیدم...بیت المَقدِس بودم وارد شام شدم...دیدم همه جا رو آزین بستن...پارچه های رنگی از در و دیوار آویزون کردن"والنساء یَلعَبنَ بالدُّفوفِ و الطُّبول"دیدم زن هاشون همه دارن دف می زنند،زن ها دارن طبل میزنند.همه خوشحالند.همه به هم تبریک میگن.میگه رفتم جلو دیدم چند نفر ایستادند،خودمو معرفی نکردم. گفتم:یه سوال دارم! شما مردم شام عیدی دارید که ما بی خبریم؟یه نگاه از سر حقارت بهم انداختند.گفتند:"نَظُنُّک اعرابیا" انگار بیابونی هستی،انگار اهل بادیه ای خبرنداری.گفتم:من صحابی پیغمبرم،من سهل ساعدی ام،من از پیغمبر حدیث نقل کردم.یه نفر برگشت گفت:سهل تعجب نمی کنی چرا آسمون خون نمی باره؟!چرا باید اینطور باشه؟اشاره کرد به باب ساعات"هذا راسُ الحُسَین!یُهدی من العراق"ای سهل! سر پسر پیغمبر و دارن برای امیر هدیه میارن. سهل ساعدی میگه خودمو رسوندم.صحرای محشره...انگار قیامت به پا شده.اولین منظره ای که دیدم این بود* سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد، سر برادر زینب.... *میگه دیدم سرها وارد شد.نیزه دارها سرها رو به دست گرفتن...یه سر نورانی دیدم... "و الریحُ تَلعبُ بها یَمینا وَ شمالا"باد که می وزید این سر به راست و چپ متمایل میشد."و هو راسٌ زهريُّ قمری،اشبه الناس برسول الله..."گفتم حالا که دیر رسیدی لااقل یه کاری بکن. رفتم وسط این زن ها، دخترها روی کجاوه های بدون عِماری و محمل سوارند.به یه دختر بزرگواری رسیدم گفتم:مَن انتِ ؟!شما کی هستی؟اول خیالشو راحت کردم.گفتم:من سهل ساعدی هستم.صحابی جد شما.صدا زد:"انا سُکینه بنت الحسین"من سکینه دختر امام حسینم. بی بی من بیتُ المَقدِس بودم دیر آمدم. اگه کاری از دست من برمیاد با جون و دل همه جوره در خدمتم،سهل پول همراه داری یا نه؟ بله...یه پولی به این نیزه دارها بده، این سرها رو از بین زن ها بیرون ببرن. ای سهل! "فَقد خُزینا لکثرةِ نظرِ الینا" اینقدر به ما نگاه کردن ما خوار و خفیف شدیم. سر رو بردن .خانواده اشو کنار دارالاماره جا دادن...اگر نمی دیدم نمی گفتم.بعضی مردم شام آمدن"و یَبصُقونَ فی وجوهِهِنَّ "به صورت این زن ها آب دهن می انداختند. سر رو بردند دارالاماره، سُفرا رو دعوت کرده بود.اتفاقات خیلی زیادی افتاد قصر اون ملعون،یکیش اینه: سر رو گذاشت زیر تختش گوشه ی تشت بیرون بود نشسته بود با سُفرا حرف میزد، شراب می خورد. باقیمونده شراب رو توی تشت می ریخت. یه نگاه می انداخت.میگفت:حسین! چقدر زود پیر شدی.بعد دوباره حرف میزد سر رو برای دخترش بردنددر چه خرابه ای؟! زین العابدین میگه ما رو‌در خرابه ای جا دادن روزها گرم بود، آفتاب داغ بود،شب ها سرد بود"حتی تَقَشَّرَت وُجوهِهِنَّ"این دخترها صورتاشون پوست انداخت. پارچه رو کنار زد،اول عقب عقب رفت بهش گفتن: "هذا راسُ ابیکِ الحسین" اومد نشست"فَرَفَعَتهُ مِنَ الطَّشتِ حاضِنَةًلَه"دستاش کوچیک بود،مراقب بود سر از بین دستاش نیفته سر را به سینه چسبانید* 🔳🔳🔳 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
سلام بابای‌ خسته‌ام، چه خوب شد آخر اومدی جامونده پیکرت کجا؟ چی شد که با سر اومدی؟ باباجون باباجون! اون که شبیه مادرت، نشسته روبروت منم لبای من خونی میشه، هر جا رو بوسه می‌زنم باباجون باباجون! گلایه‌ای نیست، همه چی خوبه فقط دلم برا تو آشوبه زخمای رو لبت برا، چوبه رو نیزه از رقیه دور بودی می دیدمت، یه پارچه نور بودی راسته که میگن، تو تنور بودی؟ «تو رو خدا منو ببر بابا» غصم شده چرا باهام، یه چادر اضافی نیس موهای رو سرم دیگه، اونقدی که ببافی نیس «خودت که می‌بینی» مثل مادربزرگ شده، از همه بیشتر این نوه از بس که سیلی زدنم، گوشم دیگه نمیشنوه «خودت که می‌بینی» از غصه طاقتم دیگه طاقه ببین گلت شکسته از ساقه از شبی که افتادم از ناقه بذار نگم چرا چشام تاره بذار نگم چی شده گوشواره رو میگیرم با آستین پاره «تو رو خدا منو ببر بابا» شاعر: محمد رسولی 🔳🔳🔳 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
مرثیه جانسوز است اگر مادر بخواند بیرون زند خواهر اگر از قلب اردو در بین میدان میکند خشمش هیاهو مانند زهرا می زنم بر آب و آتش دختر فقط از مادرش می گیرد الگو افتاده اند از شوقِ جان دادن برایت امروز محسن های زینب در تکاپو عون و محمد را کفن کردم برایت سرباز تو هستند در قحطی نیرو قاسم فدایی تو باشد عونِ من نه؟ زینب چه کم دارد مگر از نجمه بانو؟ با دست خود راهی شان کُن سمت میدان قبل از قسم بر فاطمه و پهلوی او از پا می اندازد مرا این داغ اما در پیش تو دستی نمی گیرم به زانو بگذار از مویِ محمد گیرد اَخنَس بسته ست وقتی جان تو تنها به یک مو مثل تو یاد مادرم کردم همین که بیرون کشیدی نیزه را از بینِ پهلو داغ جوان دیدی، منم دیدم عزیزم دارم پریشان میکنم در خیمه گیسو بهتر که فردایی نباشند و نبینند از مادرشان شمر می گیرد النگو بهتر که فردایی نباشند و نبییند از کعب نی دارم نشانی رویِ بازو غرق خجالت می کشی بر سر عبا را می آوری تا خیمه خواهرزاده ها را «شاعر: عليرضا خاكساري» 🔳🔳🔳 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
34cf07_24یاران-آخرالزمانی-v1-3.pdf
2.05M
🔸 با کاروان عاشورا پیش به سوی حرکت عمومی 🏴✌️ 📙کتاب "حرکت عاشورایی به سمت ظهور با محوریت پیام‌های مرتبط با حرکت عمومی" تقدیم به نگاه گفتمان سازان گام دوم انقلاب اسلامی. 🔷 "حاوی فیش‌های سخنرانی برای جلسات محرم و صفر ویژه کنشگران و سخنرانان هیئات و جلسات خانگی قرآن"
شب چهارم محرم جوانان حضرت زینب سلام الله علیها روز اول چه خوب يادم هست سهم من بي تو بيقراري بود عيد من ديدن نگاه تو دوري‌ات اوج سوگواري بود بي تو جنت براي من دوزخ روز روشن براي من شب بود تا هميشه کنار تو بودن همه‌ي آرزوي زينب بود لحظه لحظه دلم گره مي‌خورد به ضريح مجعّد مويت دل من را به باد مي دادي مي گشودي گره ز گيسويت ولي اين روزها چه دلگير است چقدر اين زمانه بد تا کرد آنقدر بي کسي و غربت داشت تا که ما را به کربلا آورد کربلا کربلا پريشاني غربت از چشم هات مي بارد ندبه ندبه فراق و دلتنگي از غروب نگات مي بارد دست من خالي است اما باز دو فدايي برايت آوردم از منا تا منا دو حاجيِّ کربلايي برايت آوردم
بسم الله الرحمن الرحیم نام ما را ننویسید، بخوانید فقط سر این سفره گدا را بنشانید فقط   آمدم در بزنم، در نزنم می‌میرم من اگر در زدم این بار نرانید فقط کم کنید از سر من شرّ خودم را، یعنی فقط از دست گناهم برهانید... فقط   حُرّم و چکمه سر شانه‌ام انداخته‌ام مادرم را به عزایم ننشانید فقط   صبح محشر به جهنم ببریدم امّا پیش انظار، گنهکار نخوانید فقط   پیش زهرا نگذارید خجالت بکشیم گوشه‌ای دامن ما را بتکانید فقط   حقمان است ولی جان اباعبدالله محضر فاطمه ما را نکشانید فقط   سمت آتش ببری یا نبری خود دانی من دلم سوخته، گفتم که بدانید فقط   گر بنا نیست ببخشید، نبخشید امّا دست ما را به مُحرّم برسانید فقط
منکه گرفتار توأم یا حسین حرِّ گنهکار توأم یا حسین آمده ام باز که حُرّم کنی سنگ شدم گوهر و دُرّم کنی ای نگهت برده دل از دست من گوشه ی چشم تو همه هست من حُرّ اسیر آمده اعجاز کن گوشه ی چشمی به رویم باز کن تشنه لبم آب حیاتم بده سیّدی العفو نجاتم بده عالم غم در دل تنگ تو بود لشگر من در پی جنگ تو بود دست عطایت همه را آب داد بر تن بیتاب همه تاب داد جز تو که بر تیر بلا تن دهد؟ وز کرمش آب به دشمن دهد باب تو بر قاتل خود شیر داد از کرمش به خصم، شمشیر داد تو ثمر آن شجری یا حسین تو پسر آن پدری یا حسین از تو سزد ای پسر بوتراب تا که به دشمن بدهی جام آب ای به فدای تو و آقائی ات خصم تو شرمنده ی سقائی ات کاش فلک خانه خرابم کند هُرم لب خشک تو آبم کند گر چه خود از شطّ فرات آمدم در طلب آب حیات آمدم کاش می آوردم یک جرعه آب بر لب خشکیده ی طفل رباب العطش طفل تو کشته مرا دیشب از این غصّه نمردم چرا آه که همگام به دشمن شدم باعث این سوزِ عطش من شدم یوسف زهرا! زگنه خسته ام بر کرم و لطف تو دل بسته ام تو پسر فاطمه ای یا حسین فُلک نجات همه ای یا حسین حال اگر من به تو بد کرده ام فاطمه را واسطه آورده ام مرا به صدّیقه ی کبری ببخش به محسن شهید زهرا ببخش خواست چو اسب خود آید فرود شاه به سویش درِ رحمت گشود کای شده از خود تهی از دوست پُر مادرت از روز ازل خوانده حُر حُرِّ ریاحی نسب اهل بیت گشته پر از تاب و تب اهل بیت گم شده ی فاطمه پیدا شدی وصل به ریحانه ی زهرا شدی ای به بلی گفته بلی مرحبا حرِّ حسین ابن علی مرحبا قبله ی عشّاق صلایت زده فاطمه امروز صدایت زده شیفته ی پُر زدنت بوده ام منتظر آمدنت بوده ام روح شو ای دوست به تن ناز کن با پسر فاطمه پرواز کن باغ گل یاس شدی، مرحبا وصل به عبّاس شدی، مرحبا در پی دیدار حبیب آمدی یا که به یاریّ غریب آمدی از ادب تو، به من و مادرم بود حسینی شدنت باورم بودی از آغاز طرفدار من پیش تر از بودن خود یار من این که دلت پُر زتجلاّی ماست عهد الست تو تولاّی ماست زندگی روح تو در روح ماست زخم تو زخم تنِ مجروح ماست گر چه مرا زخم فزون بر تن است بستن زخم سرِ تو با من است زخم تو و دست من و دستمال هر سه برای تو بود سه مدال تا نشود از تو مدال تو باز سر نَبُرد از تو کس ای سرفراز فرق تو را اهل ستم بشکنند رأس مرا بر سر نی می زنند چون تن مجروح تو افتد به خاک در برِ من جان دهی ای جانِ پاک قتلگهت را شرف علقمه است زائر تو مادر من فاطمه است تو نه حسینی که حسینی دگر فاطمه را نور دو عینی دگر هر که زما گردد، ما می شود بر سر این قاف، هما می شود حرّ، تو دگر کرب و بلایی شدی کرب و بلایی نه، خدایی شدی ذات خداوند خریدار توست «میثم» ما شاعر دربار توست
روضه های اختصاصی دهه اول محرم.pdf
308.7K
▪️ مرثیه‌های مکتوب ▪️ 📓 متن مرثیه‌های اختصاصی دهه اول محرم 🖊 به قلم خطیب بروجردی حجةالاسلام دکتر گودرزی 📎 📎 📎 ┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄ ☑️
مرثیه حضرت عبدالله بن حسن(ع).pdf
419.7K
▪️ مرثیه‌های مکتوب ▪️ 📓 متن مرثیه‌های محرم ✔️ مرثیه حضرت عبدالله‌بن‌حسن(ع) 🏴دست شد قطع ولی دل ز عمو قطع نکرد 🏴طفل این طایفه یا رب چه صبور آمده بود 🏴گرچه لب تشنه به دامان امامت جان داد 🏴بر سرش فاطمه با ماء طهور آمده بود 📎 📎 📎 📎 ┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄ ☑️
مرثیه حضرت قاسم(ع).pdf
542.6K
▪️ مرثیه‌های مکتوب ▪️ 📓 متن مرثیه‌های محرم ✔️ مرثیه حضرت قاسم‌بن‌حسن(ع) 🏴جان دادنم عمو جان، دارد بسی تماشا 🏴پا میکشم ز غربت، بر روی خاک صحرا 🏴این جمله‌ام عمو جان، گردیده ذکر دائم 🏴دیگر کسی نباشد، دیده به راه قاسم 📎 📎 📎 📎 ┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄