امام صادق (ع) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار پیامبر (ع) را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم.
یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، زینب (ع) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، هی صدا می زد وامحمداه، واعلیاه، و اماماه و احسیناه...
به امام صادق (ع) هم عرض می کنیم، آقا جان! سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد.
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
میان اهل بیت دو نفر بودند، که مجبور شدند، با پای برهنه و پیاده بدوند. یکی پر سن و سال بود و یکی کم سن و سال.امام صادق (ع) را با آن کهولت سن با پای پیاده و سر برهنه، شبانه، به سمت دربار منصور می کشاندند ..یکی هم رقیّه ی سه ساله است، پای برهنه و پر آبله، بر روی خارهای مغیلان، می دوید .
❣﷽❣
🏴#دفتری_صادق_ع
🎤 #روضه_امام_صادق_ع
🏴 #کانالروضهدفتری
🔸بر أحمد و بر آل محمّد صلوات
🔸برهشتوچهار نورسرمد صلوات
🔸هرکس صلوات میفرستد یکبار
🔸ده بار خدا بر او فرستد صلوات
🔹🔶🔹
🔹مذهبجعفری و ایده احمد داریم
🔹لِلهالحمدکهایندولت سرمد داریم
🔹مازخودهیچنداریمکهبدانفخر کنیم
🔹هرچه داریم همهاز آل محمّد داریم
🔰#السلامعلیکیااباعَبدِاللّهیاجَعفَربنمُحَمَّداَیُّهَاالصّادِقیَابنرَسوُلللّهیاحُجةاللّه...
✨دلم هوای بقیع دارد و غم صادق
✨عزا گرفتـه دل من ز ماتم صادق
✨ دوبارهبیرق مشکیبهدست به دلگیرم
✨ زنم به سینه که آمدمحرم صادق
✨سلام من بقیع و به تربت صادق
✨سلاممن بهمدینهبه غربـت صادق
✨زغربتشچهبگویم کهسینهها خوناست
✨برایصادق زهرامدینه محزون است
⬅️ نمیدونم مدینه رفته یا نه، اما من میگم اگه مدینه بری ایشالله روز برسی مدینه...
(شاید بپرسی چرا)
آخه وقتی زائر وارد مدینه میشه، نگاه میکنه گنبد آقا رسول الله رو میبینه، گلدسته هارو میبینه،، میفهمه اینجا مزار رسول خداست، چراغ های روشن رو میبینه، ،خادما رو می بینه،، امابر میگرده دنبال چیزی میگرده،،
(دنبال چی میگردی)
میگه بهم گفتن قبرستان بقیع نزدیک قبر پیغمبره..
بگین ببینم مزار امام حسن کجاست..
مزار امام باقر ع کجاست..مزار امام سجاد ع کجاست..مزار امام صادق ع کجاست..
میگه بگین ببینم گنبد و گلدسته امام صادق کدومه؟؟
بگم ای زائر مدینه..
برای امام صادق دنبال حرم نگرد، آقای من و تو غریبه( مظلومه)3
☀️ یه مدینه یه بقیعه یه امامی که حرم نداره
(ایشالله مدینه برات بخونم)
☀️سینه زنها کسی نیست تا روی قبرش یه دونه شمع بذاره
☀️غریب آقا3آقام امام صادق
⬅️امروز برا غربت آقا گریه کن، آقای من و تو سنگ قبرم نداره...
آقای غریبم، آقای مظلومم...
⏺ان شالله دست جمع تو مدینه برا غربت امام صادق ناله بزنیم..
دوست داری یک شب تا صبح مدینه باشی..سر تو به شبکههای بقیع بذاریُّ ناله بزنی..
♻️قربون مظلومیت برم آقا..
💢مدینه ای که متعلق به پیغمبر و فرزندان آقارسول اللهِ..
اما چه کردند با فرزندان پیغمبر... چقدر آقارو آزار و اذیت کردند...
منصور لعنة الله علیه دستور داد خونهٔ امام صادق رو به آتش کشیدند..
دیدن آقا یه گوشه ای نشسته داره گریه میکنه..
آقا حق داری گریه کنی آخه خونتو آتش زدند..
یه لحظه صدای نالهٔ آقا بلند شد..صدا زد..
لحظه ای دیدم این زن و بچه ها دارن می دوند، یادم افتاد کربلا..
اون لحظه ای که خیمه های جد غریبم حسینُ آتش زدند..
این زن و بچه ها تو بیابونای کربلا میدویدند..
هی زمین میخورد بلند میشد
صدا میزد.. بابا بابا بابا
صدا مبزد..
🔅کتکم نزن( خودم میام)2
🔅آخ موهامو نکش (خودم میام)2
🔅عمه مو نزن(خودم میام)2
✅روز روز شهادت فرزند حضرت زهرا س امام صادقه س..
آی مردم...
آقا رو به شهادت رسوندن،
امروز جمع شاگردای امام صادق اومدن،
بدن امام صادقُ غسل دادن، کفن قیمتی پوشوندن، سیل جمعیت اومدن برا تشییع جنازه..
☑️اما من یه تشییع جنازه دیگری هم سراغ کربلا...
یه بدنی هم کربلا تشییع شد...
اما تشییع جنازه اش ویژه بود..
ده نفر نعل تازه زدن، رو بدن عزیز دل زهرا تازوندن...
🔺(برادر داری یا نه)
☑️ آخ کاری کردن که دیگه خواهر برادرو نشناخت...
⬇️خیره خیره نگاه کرد..
آیا تو برادر زینبی...
🔘 آخ دیدم غمت ای دلبر (ای کاش نمی دیدم)2
داداش
🔘من آمده بودم تا رخسار تو را ببوسم
🔘 دیدم که نداری سر (ای کاش نمیدیدم)2
⚫️ نشست کنار بدن حسینش،
دستهارو کرد زیر یه بدن پاره پاره،
یه بدن بی سر...
(چی گفت)
گفت داداش دلم میخواد صورتتو ببوسم اما سر در بدن نداری حسین جان...
میخوام دستتو بوسم انگشتُ انگشتر نداری داداش..
یه وقت دیدن این خواهر دلسوخته خم شد..
لبها رو گذاشت به رگهای بریده
هی صدا میزد برادر غریبم حسین...
برادر مظلومم حسین...
حسین...
ناله داری به ناله های دل امام صادق ع به غربت امام صادق ع ..از سویدای دل ناله بزن بگو
#یاحسین....
🍁در کوی محبتت نشستیم حسین
🍁باشوقتوچشمخویشبستیم حسین
🍁آن روز که ما را به لحد بگذارند
🍁محتاج کرامت تو هستیم حسین
🔲#وسیعلمالذینظلموایمنقلبینقلبون
⬇️ صلوات حذف نشه لطفا ⬇️
⬅️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)➡️
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#روضه_امام_صادق
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
اگه انسان مشکلی داشته باشه ، درد دلی داشته باشه ، با مادرش راحت تره ، حرفش رو میره با مادرش میزنه ، اینقده که با مادرت بی رودربایستی هستی با بابات نیستی ، بعضی از درد دلات رو میری با مادرت میگی ، این چند بیت شعر هم ، زبان حال امام صادق علیه السلام با مادرشونه ، ببینم چه میکنی ؟
ز بس فرزندت از منصور
مِحنت دید ، مادرجان
دل از قیدِ حیات خویشتن
بُبرید ، مادر جان
( به به ، ان شاءالله مدینه گریه کنی ، « چو آن جانی بدان صورت مرا از خانه بیرون برد ... » وارد روضه امام صادق بشم ؟ قربون شما شیعیان دلسوخته ، شما که اینجا اینطور عرض ادب میکنید ، اگه برید مدینه چه میکنید ؟ آقاجان ...
اگر میخواست ماموری
بَرد نزدش مراآن شب
چرا اِبن ربیع پست را
بُگزید ، مادرجان ...
خدا نکنه ، نیمه شب توو خونه بریزن ، بخواهند جلو چشم بچه ها ، بابارو از توو خونه بیرون ببرند ، دختر دنبال بابا میدوه ، میگه بابامو نبرید ، نبرید ، بابا بابا بابا بابا ... میگه نیمه شب رفتم نوو خونه امام صادق ، دیدم آقا مشغول راز و نیازه ، گفتم آقا بلند شید بریم ، فرمود اجازه بده دو رکعت نماز بخونم ، گفتم آقا نمیشه ، فرمود اجازه بده لباسم رو بپوشم ، گفتم آقا نمیشه ، فرمود اجازه بده عمامه ام رو سرم بگزارم ، گفتم آقا نمیشه ، آماده اید بگم یا نه ؟ مولامون رو سرِ برهنه ، پای برهنه ...
بدو گفتم بده مهلت
بخوانم من نمازم را
ولی آن بی حیا
حرف مرا نشیند ، مادرجان
( بگم یه بیت دیگه ؟ )
چو آن جانی بدان صورت
مرا از خانه بیرون برد
تنِ طفلان من
چون بید می لرزید ، مادرجان
#شاعر_قاسم_ملکی
« شتاب مَرکب و ... » خودش سواره بود ، .... امام صادق حدود 70 سالشون هست ، این پیر مرد ... ابن ربیع سواره بود ، آقارو پیاده دنبال خودش می دواند ، ... میگه یه مقداری راه رفتم برگشتم نگاه کردم ، دیدم آقا داره نفس نفس میزنه ، دیدم عرق به پیشانی حضرت نشسته ...
شتاب مَرکب و بند و
تعلل پایش
زمینه های زمین خوردنش
فراهم بود ...
#شاعر_علی_اکبر_لطیفیان
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
( اهل روضه کجا نشستید ، پیر مرد نمیتونه دنبال سواره بدوه ، یکی پیرمرده نمیتونه بدوه ، یکی دختر سه ساله است ... های گرفتی مطلب رو ...؟ آخی آخی ... )
آن شب که من از ناقه
افتادم و غش کردم
بابا تو کجا بودی ؟
از ما تو جدا بودی
( فکرشو میکردی امشب بریم درِ خونه رقیه ؟ )
بابا تو کجا بودی ؟
از ما تو جدا بودی
( هی دنبال قافله میدوید ، زمین میخورد ، هی صدا میزد عمه عمه عمه ، هی صدا میزد بابا بابا بابا ... )
#دخترم :
آن شب که تو از ناقه
افتادی و غش کردی
من بر سرِ نی بودم
مشغول دعا بودم ...
بابا من بالا نیزه بودم ، می دیدمت بابا ، حسییین ...حسین ، حسین ...
1395
1.5M
دشتی جانسوز شهادت امام جعفر صادق(ع)😭😭😭😭
#دشتی_امام_صادق_ع
#شاعره_خ_علیمحمدی📝
#سبکِ_استاد_پرویزی🎤
به قلبِ شیعیون غم لونه کرده
شبی یادِ بقیع دل بونه کرده
بقیع امشب سکوتی سرد دارد
خموش است و هزاران درد دارد
رئیس مذهب ما خونجگر شد
زِ داغش عاقبت خاکم بسر شد
ببار ای آسمون از ابر ماتم
شده تازه غم و داغِ مُحرم
مدینه کربلای دیگری شد
مُکَّدَر توی جنّت مادری شد
همان جایی که سیلی خورده زهرا
شبانه بر زمین افتاده مولا
دوباره شد مُکرر قصه ی یاس
دوباره بیکسی گردیده احساس
بسوزَد عالمی از آهِ صادق
شرر بر دل زده داغِ شقایق
بجز مهدی بقیع زائر ندارد
به روی خاکِ غربت سر گذارد
ببار ای دیده بر غمهای صادق
عزا گیرید بر قرآن ناطق
@roze_daftari
#روضه_دفتری
🌹 @rozeh_daftari 🌹 - کانال روضه دفتری ..mp3
607.8K
❣﷽❣
⚫️ #سینه_زنی_امام_صادق_ع
⚫️ #سبک خرابه چراغونه امشب
بازم یه خونه ای که شعله داره
یه مردی دست بسته بیقراره
به یاد مادری پهلو شکسته
به قلبش میزنه داغی شراره
تا که افتاد روی خاکا
به یاد غربت مولا
صدا زد مادرم زهرا
به یاد حیدر و زهرا دل عاشق
بزن ناله برای حضرت صادق
⚫️امون ای دل امون ای دل امون ای دل
میون آتیش و دود بی عبا بود
بمیرم پیرمردی بی عصا بود
میون کوچه ها پای برهنه
به یاد روضه های کربلا بود
آقامون توو اون دل شب
دویده به پشت مرکب
باذکر یا زینب زینب
دیگه اینجا نشد روی کسی نیلی
نبود زجر و سه ساله ای نخورد سیلی
⚫️امون ای دل امون ای دل امون ای دل
اگرچه شد به آقامون جسارت
شکستن حرمتش رو با اهانت
درسته خیلی سخته اما دیگه
نرفت اهل و عیالش به اسارت
امون از مصیبت شام
امون از سنگ روی بام
امون از طعنه و دشنام
حرومی ها به زینب خیلی خندیدن
جلو چشماش به زیر نیزه رقصیدن
⚫️حسین جانم حسین جانم حسین جانم
(: #ابوذر_رئیس_میرزایی)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
کانال روضه دفتری - 🌹@rozeh_daftari🌹.mp3
2.65M
❣﷽❣
✔️ #سینه_زنی_امام_صادق_ع
✔️ #سبک حسین جان به یاد لبت......
دوباره
درِ خونه ریختن با آتیش خدایا شراره
داره میکنه قلبِ یارِ منو پاره پاره
بمیرم بمیرم
دوباره
با زخمِ زبون تویِ کوچه دلی رو سوزوندن
امامی رو با دستِ بسته رو خاکا کشوندن
بمیرم بمیرم
نه شاگردی اومد به یاریِ دلبر بمیرم
نَیار بد دَهن به زبون اسمِ مادر بمیرم
آقامون غریبه
دوباره
یکی پشتِ مرکب با پایِ برهنه دوید و ....
اشاره مثِه عمّه زینب جیگرِ آقامو درید و....
بمیرم بمیرم
دوباره
تویِ روضه حرف از عبایِ امام و عصا شد
به یادش اومد تشنهلب از بدن سر جدا شد
بمیرم بمیرم
تنی با لگد پشت و رو شد تو گودال واویلا
به غارت داره میره آویز و خلخال واویلا
واویلا واویلا
✔️حسین جان...
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
توجه📣
فعال ترین وپربارترین کانال مولودی درایتا👌😍
#شور
#سرود
#مدح
اشعاروسرودهای جدیدبرای ، مجالس مولودی و عروسی مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف در #کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین_ ع ))شادوسر افراز باشید🌺
بزن روگل هاواردکانال مولودی بشو😍
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
💐🍃💐🍃💐🍃💐
💐🍃💐🍃💐
💐🍃💐🍃
💐🍃
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
هشتک نام کانال حذف نشود
60a0f8d202e95e81b64bdf62_-4740544065262875673.mp3
24.06M
🔘#روضه_امام_رضا_ع
🔳#روضه_امام_جواد_ع
🔘#پیشنهادم برای دانلود
دلتون شکست یادم کنید ...
متن 👆👆
کانال روضه دفتری
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#حضرت_مسلم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
کوفه انگار که نسبت به تو احساس نداشت..
دوازده هزار نامه فقط از کوفه فرستادند
باغ ها ظرفیت عطر گل یاس نداشت..
اصلاً حیف بود تو بیای کوفه آقا، همه ی حرف های ما چند بعدی است،هم مال امروز،هم مال اون روز
ریشه ی غفلت کوفه به کجاها نکشید
که سفیر پسر فاطمه را پاس نداشت
کوفه از بس که نگاهش به حرام عادت کرد
🔹یعنی سینه زن،اگه هی به نگاه به نامحرم ،زن های بی حجاب بکنی،خطر داره برا دلت،اول کار اشکت رو میگیرند،هرچی هم من و دیگران بخونیم ،مات می شینی دلت می سوزه،اما این سنگ که تو چشمته، نمیذاره گریه کنی
کوفه از پس که نگاهش به حرام عادت کرد
چشم دیدار تو مسلم و عباس نداشت
حسین……
یادشان نیست تو را بس که نمک نشناسند
▪️اومدند در خونه ی حسین،بعد از امر امیرالمؤمنین ،آقا دعا کن بارون نمیآد،قحطی مارو داره میکشه،زن و بچه مون دارن از تشنگی میمیرند،آقاجانم،
حضرت دعا کرد،شنیدید،این حرف مال شب هفتمه،
▪️دعا کرد بارون اومد،برکه هاشون پر شد،همه خوشحال شدند،آقا جان تلافی میکنیم،ای نامرد مردم،بی درد مردم
یادشان نیست تو را بس که نمک نشناسند
گویی این شهر جفا عاطفه بشناس نداشت
آشنا با تو کسی بود ولی بود ولی
جز دل حانی و طوئه دل حساس نداشت
امت نامه پران با تشری برگشتند..
نامه نوشتند اما نامه پرون بودند
ذره ای صدق و ثبات قدمی ناس نداشت
با تو دل هاست ولی بر تو زبان شمشیر
کوفه جز تیر و سنان دکه ی اجناس نداشت
پایتختی که در آن عدل علی میزان بود
هیچ در ظلم ستم بهر تو وسواس نداشت
به رجز خوانی من مرد و زنش خندیدند..
هی گفتم من مسلمم،نایب حسینم،هو کردن
به رجز خوانی من مرد و زنش خندیدند
نایبت چاره ای از خنده ی خناس نداشت
دست من بسته شد و دست جسارت وا شد
کوفی انگار دگر غیرت و احساس نداشت
▪️داره با خدا مناجات می کنه،گریه می کنه،آخه تو کوچه های کوفه،دویست سرباز دارن باهاش می جنگند،دوباره کمک خواستند،ابن زیاد داد زد،فحش داد به اون سردارش،که داشت می جنگید،گفت:مگه چیکار می کنی،یه نفره نمی تونی دستگیرش کنی،گفت : اینها از بنی هاشم اند،مگه مارو به سمت،بقّال های کوفه فرستادی، این مسلم ِ،
▪️فریبش دادند،امان نامه گرفتند از ابن زیاد،دادن دست آقا،همچین که دادن دستش و خوند،دید اصلاً اینقدر امان نامه قوی است،می تونه بره به حسینش برسه،می تونه بره،دست از شمشیر که برداشت،دستاش رو بستند،حالا هر کی می رسه یه شمشیر بهش میزنه،لبش شکافته شد،دندوناش شکسته شد،آب آوردن روزه اش رو باز کنه،دندون های ثنایاش افتاد،خون آب رو مضاف کرد،آب رو برگردوند،به خودش گفت:من باید تشنه بمیرم،مثل اربابم حسین،
آی حسین
@roze_daftari
#روضه_دفتری
#متن_روضه_حضرت_رقیه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تا قافله اتراق کرد،یه نازدانه،که تو این نقل نوشتن فاطمه بنت الحسین،که بعضی هام گفتند که این همون رقیه بود،از سایه ی بوته ی خاری استفاده کرد؛رفت زیر سایه ی این خار،آنقده خسته بود،تشنه بود،گرسنه بود ،خوابش برد ….” اگه اینجوری بخوای بیقراری کنی،من خودم بیقراره روضه ی این نازدانه ام ….” اجازه بدین امروز همه گریه کنن ” عقبی ها ،بیرونی ها ،شهدا گریه کنن …” خوابش برد ، قافله حرکت کرد ، این دختر جاموند …”
گوش بده !قافله که حرکت کرد،،،عقیله ی بنی هاشم خبردار شد این ناز دانه جامونده ،صدا زد “یا قوم ! بالله !*شمارا به خدا قدری صبرکنید*افتقدت ابنت الاخ الحسین”
▪️جگرگوشه ی حسینم جامونده …” حواست اینجاست یا نه ؟ چنان ناله ای زد ، راوی میگه من شنیدم ؛ دستور دادن قافله توقف کنه ،گفتم الان از ناله ی زینب آسمون و زمین به هم میریزه ….” دونفر مامورشدن این بچه رو برگردونن ؛یکی من بودم و یکی زجر بن قیس …. *آروم باش …..*
من با زجر،یا زجر بن قیس ،برگشتم عقب قافله،از دور داشتم می دیدم حالت این دختر رو ؛ دیدم دست روی سر گذاشته ، هی تو بیابونا به سمت راست و چپ نگاه می کنه، بچه ی گم شده دیدی یا نه؟
▪️بشنو” می دونی کیارو صدا میزد ؟! اولین کسی که صدا میزد عموجانش بود ، هی میگفت : یا عماه … ! یا عمتاه … ! یا اماه …” ازدور داشتم می دیدم ؛ هی به سمت چپ و راست فرار میکرد ، هی می نشست رو زمین پاهاشو نگاه می کرد …” چقدر خار تو این پاها رفته بود،نمیدونم!!! تا زجربن قیس بهش رسید چنان با تازیانه …… آی حسین ……
🔹اینم مال شهیدامون ،انشاالله تو حرم این نازدونه بریم عرض ادب کنیم ؛ اولین سوالی که من دارم اینه :بگم خانوم پاهات خوب شده یا نه ؟ این دختر حسینه ، از کربلا تا اینجا دایم کتک خورده ،طعنه و ناسزا شنیده ، یه جمله ای گفت،من واسطه شدم،گفتم صبر کن ،ملاحظه کن ،یتیمه ….” اجازه ندادم دیگه بیش ازاین اذیتش کنه . این دختر به من اعتماد کرد ،فرمود :من دختر پیغمبرم ،بهش بگو :اگه میخوای منم بکشی بکش ؛اما فقط یه بار دیگه بذار عمه مو ببینم …. آی حسین …
بابا آتیش زدن به خیمه هامون
تار می بینه دیگه نگامون
نمونده گوشواره برامون بابا باباجون
کجایی بابا ؟
سرتو روی نیزه دیدم ….
دنبال نیزه می دویدم ….
اما به تو من نرسیدم ….
کجایی بابا ؟
بابا داری با خود هزار نشونه
لبت به رنگ ارغوونه
نگو که کار خیزرونه
کجایی بابا ؟
بابا امون از این زخمای کاری
خون از لب تو شده جاری
کی سنگ زده بر لب قاری؟
بابای خوبم ….
سرت رو نیزه روبروم بود
اما یه بغضی تو گلوم بود
گلوتو نیزه ها بوسیدن
اما یه بوسه آرزوم بود
*ناله بزن اگه میخوای دلت آروم بگیره ،هر چی تو این مسیر کتکشون میزدن،طعنه و ناسزا بهشون میگفتن ،این نازدانه ها فقط سر بریده رو میدیدن ، فقط می گفتن حسین…
@roze_daftari
#روضه_دفتری
❣﷽❣
🥀 #روضه_امام_رضا_ع
🍁 #روضه_امام_جواد_ع
🥀 #دفتری_رضا_ع
🍁 #دفتری_جواد_ع
🚩به شاه قبّه طلاحضرت رضا صلوات
🚩به نور چشم پیمبر گل ولا صلوات
🚩به خواهرش که بود فاطمه بوصف و کمال
🚩بگوبلند تو براین دو جدا جدا صلوات
(دعای فرج)
🔆السَّلَامُ علیک یا ابالحسن یا علی ابْنِ موسی ایها الرِّضَا یابن رَسُولَ اللَّه یا حجه الله علی خلقه یا سیدنا و ....
♨️پشتِ درِحرم که میام
♨️خجالتی ام اما
♨️برا واردشدن میخونم
♨️اأَدْخُلُ یازهرا
♨️با یه نگاه ، فاطمه
♨️زائر رضا رو میخره
♨️حس میکنم اباالفضل
♨️دستم و میگیره و میبَره
♨️یا امام رضا..
♨️روضه ها مو ازتو دارم
♨️یاامام رضا..
♨️گریه هامو ازتو دارم
♨️یا امام رضا..
♨️به حسین
♨️کربلامو از تو دارم
(حرف دل همه مون اینه)
🔅یا امام رضا به درد من دوا بده
🔅یا امام رضا مریضمو شفا بده
🔅با امام رضا برات کربلا بده
⬅️از همین جا دلتو پر بده ..کنار پنجره فولادی که ..الان مریضا دخیل بستن..
نمی دونم امروز با چه حاجتی اومدی..
(نمیدونم با چه نیتی اومدی)
اما خود امام رضا فرمود ..هر کسی منه امام رضا رو بجان جوادم قسم بده ،، دست خالی از در خونه منه امام رضا برنمیگرده..
⏺آی جوون دارا... گرفتارا... مریض دارا
🔸پنجره فولادرضا مریضارو شفا میده
🔸پنجره فولاد رضا برات کربلا میده
🔸قربون کبوترای حرمت امام رضا
(یا امام رضا..از هر جا نا امید میشیم ، خسته میشیم ، میاییم کنار حرم شما)
آقا جان
🔸قربون کبوترای حرمت امام رضا
🔸قربون این همه لطف وکرمت امام رضا
⬅️آقا جون خودت از دردای دل همه مون خبر داری...
آقا جان خیلیا نمیتونن سفره دلشونو هر کجایی باز کنند...
اما امروز شما رو قسم میدم بجان جوادت...
به اون لحظه ای که میان حجره در بسته
هی صدا میزد آی ام الفضل ،، بخدا جگرم از تشنگی داره آتش میگیره...
(جوون داری خدا جوونت رو برات نگه داره ان شاالله شادیشو ببینی)
اخ بمیرم چه کرد
گفت کنیزا بیایین دور حجره هلهله کنید
کف بزنید ..نگذارید کسی صدای جوادالائمه رو بشنوه..
آخ بمیرم یکی از کنیزا میگه ،،خیلی دلم بحال امام جواد سوخت،، میگه یه مقدار آب برداشتم رفتم به طرف حجره ،،
اما همین که از روزنه در نگاه کردم.. دیدم جگر گوشه امام رضا رو به قبله خوابیده ،،
◾️آخ من از بیگانگان هرگز ننالم
◾️که هر چه کرد و بامن آشنا کرد
◀️خدا لعنتش کنه به اینم اکتفا نکرد..
گفت بدن رو ببرید بالای پشت بام...سه روز این بدن بالای پشت بام..
◼️آخ ناله داری دلتو ببرم کربلا..
میخوام بگم این بدن یه فرقی با بدن شهید کربلا داره..
اینجا کبوترها اومدن بالهاشونو باز کردن
نگذاشتن آفتاب به بدن امام جواد بتابه..
اما من بمیرم برا جگر گوشه زهرا... بدنش سه روز مقابل آفتاب گرم کربلا..
♦️اما بعد از سه روز شیعه ها اومدن بدن امام جوادو گلباران کردند..
بدن امام جوادو از زیر گلها بیرون آوردند..
اما دل عالمی بسوزه برا اون آقایی که...
خواهرش اومد گودی قتلگاه...
دیدن شمشیر شکسته هارو کنار میزنه..
نیزه شکسته هارو کنار میزنه..
(چی میگه زینب)
آخ
🔺گلی گم کرده ام میجویم او را
اخ
🔺به هر گل میرسم میبویم او را
وای
🔺گل من یک نشانی در بدن داشت
🔺گلم کهنه پیراهن در بدن داشت
🔺ندا امد ز حلقوم بریده
🔺گل گم کرده ات خواهر منم من
🔺سرور سینه ات خواهر منم من
⬅️تا بی بی نگاهش به بدن بی سر برادر افتاد .. از روی تعجب صدا زد: ای کشته آیا تو عزیز مادر منی.. آیا تو برادر زینبی..
دیدن خم شد لبهارو گذاشت به رگهای بریده
🍁الهی خواهرت زینب بمیرد😭
🍁ای برادر😭
🍁نماند بعد تو ماتم بگیرد😭
🍁ای برادر😭
🥀هر کجا نشستی به سوز دل زینب کبری سه مرتبه صدا بزن
🥀#حسین_جان 3
(موقع نشرصلوات حذف نشه لطفا👇)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
@roze_daftari
#روضه_دفتری