eitaa logo
روضه دفتری
23.8هزار دنبال‌کننده
204 عکس
10 ویدیو
4 فایل
روضه های آماده و کامل از ابتدا تا انتها بااستفاده از جملات عامیانه و کاربردی ، همراه صوت با متن مداحی نوحه با توجه به مناسبت های پیش رو لینک کانال در ایتا👇 #روضه_دفتری @roze_daftari https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 گروه👆 •✾•🌿🌺🌿•✾
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹از وقتی به دنیا آمدند، با عشق مادر به حسین شیر خوردند،  با مادر دنبال حسین بودند، تربیت کننده آنها حسینه، گر چه عبد الله ابن جعفر هست، بین راه به امام پیوستند، نامه عبدالله را دادند به دایی عزیزشان، امام حسین تشکر کرد از عبدالله و از خواهر گرامش ، روز عاشورا  با لباس رزم، شمشیر حمایل  ،خدمت دایی سلام کردند، فرمود : بروید مادر را بیاورید، مادر گفت قبولتان نکرد من میدونم چه کار کنم...   گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست باشد محل نده قسم مر تضی که هست وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست چادر نماز حضرت خیر النسا که هست   آیا فقط سعادت زینب اضا فی است بیرون مکن مرا تو از این خانه،جا که هست از درد گریه تکیه مده سر به نیزه ات زینب نمرده شانه ، دارالشفا که هست   قر با نیان خواهر خود را قبول کن گیرم که نیست اکبر تو، طفل ما که هست   🔸امیری حسین و و نعم  الا میر   گفتی که زن جهاد ندارد برو برو لفظ برو چه داشت برادر بیا که هست خون را بیا به دست دو قر بانیم  بکش تو خون مکش به دست برادر حنا که هست   گفتی مجال خدمتشان بعد از این دهم از سر مرا تو باز مکن کربلا که هست @roze_daftari
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹خیلی امام حسن علیه السلام مظلومه، خیلی آقا غریبه،مظلومانه زندگی کرد، اَشْهَدُ اَنََّکَ عِشْتُ مَظْلوما،خیلی ها مظلومانه به شهادت رسیدند،اما این آقا،نه توی خونه آرامش داشت و نه بیرون خونه، مرد بیرون خونه اذیتش کنند ،میگه میرم توی خونه شریک زندگیم یارمه،می رفت توی خونه اذیتش می کردند، می اُمد توی کوچه و بازار (سادات ببخشند یه جمله بگم زود رد شم)، می اُمد توی کوچه و بازار، می دید قاتلای مادرش زهرا دارن راه می رن،نمی تونست حرف بزنه،می رفت توی مسجد دو رکعت نماز بخونه،می دید بالای منبر دارن به باباش ناسزا می گن،چکار کنه،به کی دلش رو خوش کنه، به یار دلش رو خوش کنه،کدوم یار، یار نزدیکش سجاده از زیر پاش کشید،یار می خوای برو کربلا، پیرمرد جلوی امام ایستاد ، گفت: حسین،اگر هزار تیکه مون کنن ، هر تیکه مون می گه حسین،ببین زهیر چی گفته بُریر چی گفته، ببین سعید بن عبدالله چی گفته، دلش و به چی خوش کنه، یارش قاتلش شد،دل آدم می سوزه ، یکی میشه اُون زن نانجیب،یه زنم می شه رباب،می گن تا آخر عمرش تو آفتاب رفت،هیچ وقت ندیدن رباب تو سایه بره،گفتن داری از بین می ری،دیگه بسه بیا تو سایه،میگه خودم دیدم بدن حسین علیه السلام زیر آفتاب داغ کربلا،ناله بزن حسین…. ▪️ببین به این میگن کریم، داریم روضه امام حسن علیه السلام می خونیم ،اما بی اختیار همه می گن حسین، قربون غربتت برم، خودتم می خوای همه بگن حسین،آی گرفتارا ، مریض دارا، اونایی که گره کور تو کارشون افتاده، حسین چی کشید،اینقدر آقا عاطفیه،اینقدر مهربونه،هر موقع امام حسن علیه السلام رو می دید گریه می کرد،چقدر حسین دل نازکه،آدم دلش می خواد حسین هیچ وقت داغ نبینه،من نمی دونم کربلا  چطور جلو چشمش این همه داغ دید، ▪️می گفت : گریه نکن داداش همه برا تو گریه می کنن، اوج مظلومی امام حسن علیه السلام اینه،بابا ، پنج نفرند ،حدیث کساء رو بخون،اَنّی ما خَلَقتُ سَماءً مَبْنیّه و لا ارْضاً مَدْحیّه وَلا قَمَراً مُنیراً ،  ببین خدا همه زمان و زمین و بخاطر این پنچ تا خلق کرد،الا فی محبه هؤلاء الخمسه ، همتون حفظید.. اون وقت من از شما سئوال میکنم،پیغمبر چه طوری دفن شد،یکی بلند شه بگه،نیمه شب تو خونه خودش،غریبانه، پیغمبر و چه طوری دفن کردند،اون همه مقام،مگه این پیغمبر چند تا فاطمه داشت،مگه این همه نگفت هرکی فاطمه ی منو اذیت کنه، خدارو اذیت کرده، زهرا شو چه جوری دفن کردند،هفت نفر اُمدند،زیر جنازشو گرفتند،شبونه دفن شد،دامادش علی بن ابی طالب علیه السلام،چه جوری دفن شد،نیمه شب،باز لااقل مدینه هفت نفر بودند،کوفه این هفت نفرهم نبودند،دو سر جنازه رو….الله اکبر نمی خوام روضه رو باز کنم،حرف دارم،اما دل این اهلبیت علیهم السلام خوش بود، یه بدن و روز برمی دارند،خوشحال بودند،بدن امام حسن علیه السلام روز تشییع می شه ▪️اما بمیرم،جلوی چشم داداشاش اینقدر این بدن و تیر زدند،امشب می خوای داد بزنی نمی دونم،برای چی،اما داری جوری گریه می کنی ،بوی عاشورا می یاد،یااباعبدالله،خودت یه طرف نشستی،عباس یه طرف نشست،دو تایی تیر از بدن برادر بیرون کشیدید،حسینه،تیر از بدن بیرون کشید،نمی دونم،کاش توی مدینه تموم می شد،یاصاحب الزمان ببخشد آقا،من حیا می کنم بعضی حرفها رو بزنم،به من اجازه بدید،راحت برا جوونها روضه بخونم،اینها می خوان تو روضه حسین جون بدن،اینها قرار گذاشتن عاشورا برات بمیرن،می خوام بگم حسین،مدینه تیر بییرون کشیدی،کاشکی تو مدینه تموم می شد،اما اُمدی کربلا،بازم تیر بیرون کشیدی،یه بار از گلوی علی اصغر تیر بیرون کشیدی،ساکت نباشی، مدیونی اگه داد نزنی،یه بار از چشم عباس تیر کشیدی،اما اینها یه طرف،من کار دارم،نمی دونم اون لحظه ای که، پیراهن عربی تو بالازدی،سینه ات پیدا شد،حرمله باتیر سه شعبه، حسین……. آقاجانم،شنیدم،تیر حرمله مسموم بوده ▪️روایت می گه جرت دمک المیزان، خون مثل ناودان جاری شد. حضرت دستانش را زیر خون می برد و سر و صورتش را با این خون خضاب می کرد،تیر مسمومه،اباعبدالله ضعف کرد،خودشو به زحمت نگه داشت،یه دفعه یه نامردی اُمد،این حسین به زور خودشو نگه داشته،سادات منو ببخشند،با نیزه به پهلوش زد،حسین از رو اسب اُفتاد. ▪️اُفتاد رو زمین یکی با نیزه می زنه،یکی با شمشیر می زنه،ذوالجناح برگشت،زن و بچه اُمدند دنبالش،عبدالله دستش تو دست عمه است،این بچه ده سالشه، دید همه دور عمو جمع شدند،حسین جلوی این همه لشکر رو زمینه،همه اُمدند هنر نمایی می کنند،نیزه دارا،شمشیردارا،تیراندازا، میگه یه دفعه،می خوام اسم نعسشو ببرم همین جا لعنتش کنیم،اون ابن کعب ملعون ،دیدند اُمد جلو،دیدند یه شمشیر به فرق حسین زد،خون فواره زد،عبدالله دیگه طاقت نداشت،دستشو از دست عمه جدا کرد @roze_daftari
🕊﷽🕊 ❇️ ✴️ ع ❇️ ⭐️به رویِ انور صاحب الزمان مهدی منتَظر صلوات ⭐️به آن ذخیره حق هر چه مستمر صلوات ⭐️به یمن مقدم آن منتقم که در عالم ⭐️کند حکومت الله مستقر صلوات 🌸 ✨جهان به راه تو در انتظار مهدی جان ✨ستاده با قد خم اشکبار مهدی جان ✨ز دوری تو دل عالمی ز غم خون است ✨بیا،بیا که تویی غمگسار مهدی جان ✨دل رمیدهٔ ما میل کربلا دارد ✨قسم بحق تو ای شهریار مهدی جان 🌺 🌾( السلام علیک یابن رسول الله السلام علیک یابن امیرالمومنین السلام علیک یا مظلوم و ابن المظلوم السلام علیک یا قاسم ابن الحسن و رحمة الله و برکاته) 🌾 3 @rozeh_daftari 💥منم قاسم حسن را نور عینم 💥برادر زاده مولا حسینم 💥منم قاسم ز آل مصطفی یم 💥فروغ دیدگان مجتبی یم ⬅️دلارو روونه کنیم کربلا..ان شاالله قسمت و روزیمون بشه ،،به همین. زودی، دسته جمع کربلا عرض ادب کنیم.. بیایید با پای دل از راه دور بریم کربلا.. بریم کنار قبر شهدای کربلا.. .اول یه سلامی به مولامون ابی عبدالله بدیم.. السلام علیک یا اباعبدالله.. یا حسین 3 🥀مجلس و محفل به یاد  قاسم الحسن، شهید 13سالهٔ کربلاست.. امروز برا غریبی و مظلومی قاسم ابن الحسن اشک بریزیم..امروز بریم یتیم نوازی..یتیم نوازا کجا نشستند.. امروز با اشک چشمت دل امام حسنو، مادرش زهرا رو شاد کن.. آی جوون دارای مجلس.. آی مریض دارا.. آی حاجت دارا..ناله دارا..آی گرفتارا.. مجلس مجلس میوهٔ دل امام حسن، جگرگوشهٔ امام حسینه.. ⏺وقتی امام حسن تو بستر بیماری افتاد..داشت از دنیا میرفت..فرزندش قاسم سه سال بیشتر نداشت.. دستای قاسم رو گذاشت تو دستای امام حسین.. صدا زد حسینم داداش، من نیستم برا قاسمم پدری کنم..حسین جان تو عوض من برا قاسمم پدری کن.. 10سال امام حسین ع دست نوازش سر یتیم امام حسن ع قاسم کشید..مبادا احساس یتیمی کنه.. (حالا یادگار برادر اومده اذن میدان بگیره) با چه سختی اذن میدان گرفت بماند.. 💠قاسم آمد میدان..جنگ نمایانی کرد.. لشگر دشمن حریف قاسم نمی شه.. آخه این پسر امام حسنه.. خون امیرالمومنین تو رگاشه.. 🔆(اوج) یه وقت دیدن عمر سعد صدا زد: این نوجوون رو می شناسم باباش یادمه.. این پسر حسن ابن علیه.. اینو نمی شه حریف شد.. عمر چه کنیم؟ گفت: مگه نمی بینید زره نداره.. مگه نمی بینید کلاه نداره.. پس چه کار کنیم؟ نانجیب گفت بدنش رو سنگ بارون کنید.. ♻️بگم و ناله بزنی.. بدن قاسمو سنگ باران کردن.. آی مردم جنازهٔ باباش امام حسنم تو مدینه تیرباران کردن.. حواس قاسم رو پرت کردن.. نامردی از پشت سر اومد ضربتی به فرق مبارکش زد.. دیدن قاسم روی زمین افتاد.. زمان زیادی نگذشت صدای نالهٔ غریبی قاسم  بلند شد.. واعماه.. عمو به دادم برس.. عمو به فریادم برس.. ⚜افتادم از پشت فرس ⚜عمو به فریادم برس عمو سینه ام داره خُرد میشه..استخونای سینه ام داره میشکنه.. ابی عبدالله دوید سمت میدان.. (چه جور اومد میدان ابی عبدالله)   می گن تا امام حسین سوار مرکب شد اومد طرف میدان تا لشگر دید ابی عبدالله داره میاد همه فرار کردن.. 🌀آخ...تنها بدنی که سر داشت  و زیر سم اسب مونده بدن قاسم ابن الحسنه.. 🍂یه لحظه نگاه کرد..دید قاسم در حال جان دادن، پای خودشو رو زمین میکشه... 🍁ای یادگار روی قشنگ برادرم 🍁جان کندنت به روی زمین نیست باورم 🍁پا بر زمین مکش که دلم ریش می شود 🍁پر‌پر مزن مثل کبوتر برابرم 🍁در استخوان خرد جناق تو دیده ام 🍁تصویر درب خانه و مسمار و مادرم 🍁یا قد کشیده ای تو به زیر سم ستور 🍁یا من خمیده جسم تو خیمه میبرم ◀️(اوج)راوی کربلا میگه.. گرد و غباری بلند شد، من دیگه حسین رو ندیدم.. همین که گرد و غبار فروکش کرد  آخ  اون چیزی که دیدم دلم رو سوزوند.. دلم برا قاسم نسوخت.. دلم برا عزیز زهرا حسین سوخت.. آخه دیدم غریبانه نشسته سر قاسمو بغل گرفته ناله میزد.. (عمو جون چقد سخته برام صدام بزنی اما نتونم برات کاری بکنم) آی حاجت دارا..جوون دارا..ناله دارا...آی مریض دارا.. 🔹یه وقت دیدن حسین بدن قاسم و بغل گرفت..سینهٔ قاسم روچسباند به سینه.. آخ بمیرم...بدنو آورد گذاشت داخل خیمهٔ دارالحرب.. (خیمه دارالحرب، خیمه ای بود که بدن شهدا رو نگهداذی میکردند) نشست میان دو بدن.. گاهی صدا میزد میوهٔ دلم علی اکبرم.. گاهی صدا. میزد یادگار برادرم قاسمم.. 🌾با شاخهٔ گل آیید 🌾از خیمه سرا بیرون 🌾آید به حرم قاسم 🌾با پیکر غرق خون 🌾آه و واویلا ای بنی هاشم 🌾کشته شد قاسم 2 🔲حالا هر کجا مجلس نشستی به سوز دل ابی عبدالله به نوجوانی و مظلومیّ قاسم ابن الحسن صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو.. ⚡️ ⬇️صلوات حذف نشه لطفا⬇️ ❇️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)❇️ کانال روضه دفتری 👇👇 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تا که از چهره ات نقاب افتاد رونق بزم آفتاب افتاد چهره ی مجتبائیت گُل کرد در دل دشت التهاب افتاد دید عباس رزم شاگردش دید صحرا در اضطراب افتاد 🔹وقتی اومد شروع کرد با اون ملعون ازرق شامی جنگیدن،با پسراش جنگیدن،عباس بالا بلندی ایستاده بود،هی قاسم رو تشویق میکرد،مرحبا به قاسم،نمی دونم مادرش کربلا اومده یا نه،اما اگه اومده اون لحظات با صدای تشویقات عباس،چه حالی پیدا میکرد نجمه خاتون،قاسمم بارک الله،بارک الله،احتمال به قریب به یقیق،اومده کربلا،آخه اومد دید پشت خیمه ها قاسم نشسته زانوهاش روبغل گرفته بود،داره گریه میکنه،قاسمم براچی داری گریه میکنی گفت:مادر دو تا منظره یادم اومد الان،اول یادم افتاد،وقتی لحظات آخر،بابام داشت جون میداد،عموم حسین کنار بابام نشسته بود،یوقت دست من و تو دست حسین گذاشت،صدا زد گفت:حسین جان،این امانت من دست تواست تا کربلا،فهمیدی برا چی ابی عبدالله با تأمل اجازه میدان رفتن به قاسم داد به قاسم بر خلاف  علی اکبر،علی اکبر که میخواست بره میدان،معطل نکرد ابی عبدالله،وقتی اومد بی معطلی گفت:بابا برو،علی جان برو میدان،اما قبلش برو یه بار زینب تو رو ببینه،بچه ها تو خیمه تو رو ببینند،اما قاسم اومد ابی عبدالله این پا اون پا کرد،معطل کرد،چرا؟ چون لحظات آخر،امام حسین دست قاسم رو گذاشت تو دست برادرش،داداش این امانت پیشت باشه،میدونی دلم کجا رفت؟تا علی اومد بدن فاطمه رو تو خاک بذاره،گفت: تا ابد مجروح زخم کاری ام وای من از این امانت داری ام ▪️مادر یادم نمیره اون منظره رو،بابام گفت کربلا،برا عموت جان فشانی کن،من خودمو آماده کرده بودم،برا امروز،دیشب ام که از عموم پرسیدم،آیا من به شهادت میرسم،یا نه؟عموم گفت:قاسمم مرگ در ذائقه ات چه طوره؟ گفتم: احلی من العسل،از عسل شیرین تره”بچه رزمنده ها با این جمله خیلی انس دارند”اما امروز رفتم از عموم اذن بگیرم،اجازه نمیده من برم میدان،چیکار کنم،پس چی شد،که گفت:به بلای عظیمی دچار میشی،کو اون بلای عظیم،عموم که اجازه میدان رفتن به من نمیده، حالا یابازوبند،یاصندوقچه،گفت: قاسمم این و بردار به عموت نشون بده،اگه عموم این دست خط رو ببینه،دست رد به سینه ات نمیزنه،تا قاسم دست خط پدر رو داد خدمت ابی عبدالله،ابی عبدالله رو چشماش کشید،گفت:بوی حسنم رو داره میده،بوی برادرم رو داره میده،وقتی خواست بره میدان،روایت میگه دست در گردن عمو انداخت،اینقدر حسین و قاسم با هم گریه کردند،وغُشی علیهما،دوتایی رو زمین افتادند همه از نعره ی تو فهمیدند کار با پور بوتراب افتاد تا حریف نبرد تو نشدند بارش سنگ در شتاب افتاد گفت:نمی تونید با این نوجوان بجنگید،سنگ بارانش کنید،چند نفر رو کربلا سنگباران کردند،اول حر بود عابس بود،قاسم بود،اما سنگ باران چهارم،اصلاً قابل قیاس با کسی نبود،دور حسین رو تو گودال گرفتند،امام باقر فرمود:اینقدر سنگ به بدن بابام زدند گوئیا زخم آتشین خوردی یا عمو گفتی و زمین خوردی به سرت سر رسیده ام برخیز شاخه ی یاس چیده ام برخیز سیزده سال انعکاس حسین پسر قد کشیده ام برخیز خاطرات قدیمی یثرب اشک های چکیده ام برخیز تا نفس های آخرت نشود تا کنارت رسیده ام برخیز من جوان مرده ام بمان پیشم خسته ام قد خمیده ام برخیز با تنت در برابرم چه کنم شرمگین از برادرم چه کنم که زده شانه ات به پنجه ی خویش که چنین تاب داده مویت را حیف مشتی زکاکُلت مانده گیسویت دست قاتلت مانده بیشتر مثل مجتبی شده ای ولی افسوس بی صدا شده ای مثل آیینه ای که خورده زمین تکه تکه،جداجدا شده ای قد کشیدی شبیه عباسم هر کجا تیر خورده وا شده ای صدای قاسم که بلند شد،یا عمّا،بازم بر خلاف علی اکبر،که صدای علی اومد،زینب میگه دیدم زانوهای داداشم داره می لرزه،آروم سوار بر مرکب شد،حسین دیگه رمق نداره،اما تا صدای قاسم اومد،روایت میگه،عقاب آسا اومد وسط میدان،اون نانجیبی که اومده،قاتلی که کنار قاسمِ،ابی عبدالله بعضی از روایات میگن:اون نانجیب رو به درک واصل کرد،بعضی ها میگن دستش قطع شد رو زمین افتاد،امدن اینو نجات بدن،بدن قاسم زیر سُم اسب ها بود،مجسم کنی،بیچاره ات میکنه،این ناجیب ها رو که ابی عبدالله فراری داد،دید قاسم پاهاشو داره رو زمین،میکشه،آروم میگه یا عما، گفت:برا عموت خیلی سخته صداش بزنی،نتونه کاری برات انجام بده،عزیزبرادرم. سئواله برا من،چرا به قاسم گفتی آقاجان به بلای عظیم،دچار میشی؟بلای عظیم هم بود،تنها بدنی است که دو بار پامال سُم مرکب ها شده،اما عرضم اینه،هر جوری بود بدن رو از زمین برداشت،درسته سینه به سینه قاسم پاها رو زمین میکشید،اون نوجوانی که پاهاش به رکاب مرکب نمی رسید،پاها رو زمین میکشید،بلاخره بدن رو آورد به خیمه،اما بدن علی اکبر رو هرچی نگاه کرد،دید تنهایی نمیتونه برداره،گفت:جوانهای بنی هاشم بیایید. بلند بگو یا حسین... @roze_daftari
🕊﷽🕊 💔 🖤 ع ⭐️به آیه آیه قرآن محمدی صلوات ⭐️به بهترین گل گلزار سرمدی صلوات ⭐️به اهل بیت رسول گرامی اسلام ⭐️به غنچه غنچه باغ محمدی صلوات (دعای فرج) 💥 💥 💥 ▪️داغی که حسین از غم اکبر به جگر داشت ▪️جز خالق اکبر که زِ دل حسین خبر داشت ▪️تا آن دم آخر که بریدند سرش را ▪️او دیدهٔ حسرت به سوی جسم پسر داشت میسوخت خود از تشنگی و در دم مُردن ▪️از سوز لب خشک پسر دیدهٔ تر داشت ⬅️از امام صادق علیه السلام پرسیدند.. آقا جان اَلَّذَ الذائذ... آقا جان لذت بخش ترین لذتها تو دنیا چیه؟ فرمود اگه فرزند پسری داشته باشی بزرگش کنی جلو چشم پدر و مادر راه بره نگاه به قد و بالای پسر کنی... ( لذت بخش ترین لذت‌های دنیا آینه) پرسیدند آقا جان سخت ترین مصیبت ها چیه؟؟ فرمود اگه همون جوون جلو چشم پدر و مادر از دنیا بره... 💔امان از دل حسین3.. 🖤بمیرم برا دل داغدارت یا ابا عبدالله.... 💔داغ علی اکبر چه کرد با دل حسین... امان امان امان امان... ⬅️نقل می کنند آقایی تو حرم امام حسین ع روضه علی اکبر ع خوند میگه شب خوابیدم،، امام حسینُ ع خواب دیدم.. دیدم همه بدن امام مجروحه... پرسیدم آقا جان... این زخمها چیه به بدنتون.. فرمود نیزه ها و شمشیرهاییه که به من زدند... گفتم آقا آیا مرحمی داره؟؟ فرمود بله.. وقتی شیعیانم بر منه حسین ع گریه می کنند زخم‌های تن من خوب میشه... 🔹(سوز/اوج) میگه یه مرتبه دیدم رو قلب امام حسین ع یه زخم عمیقه... آقا این زخم چیه؟ فرمود از این زخم سوال نکن این زخم هیچ وقت خوب نمیشه... هیچ وقت خوب نمیشه... این زخم داغ پسرم علی اکبره... 💔بمیرم برا دل ابی عبدالله... ⬅️اگه جوون داری جوونتو بیمه علی اکبر امام حسین ع کن... ⬅️مادرایی که جوون دارین... خدا براتون نگه داره .. الهی نبینی داغ جوونتو... هر پدری...هر مادری.. هزار آرزو داره برا جوونش.. هی نگاه قد و بالای جوانش می‌کنه... مادر الهی داغتو نبینم مادر... الهی عصای پیریم باشی مادر... (اما دیدی؟؟) اون مادری که داغ جوون میبینه... هی مُشت به سینه میکوبه... هی میگه مادر آتش گرفتم سوختم مادر... 💔قربون دل داغدارت برم یا اباعبدالله... 💔چه کرد داغ علی اکبر با دل حسین ع... آی آبرومندا...آی حاجت دارا.. ⬅️ روایت میگه هر کدوم از اصحاب که صدای ناله شون بلند می شد... (وقتی از سمت میدان ابی عبدالله را صدا میزدند) آقا سریع می آمد کنار بدنها اما آی جوون دارا... همچنین که صدای ناله علی بلند شد... 💔ابَتا عَلَیكَ مِنّى‏ السَّلامَ روایت میگه ابی عبدالله افتاد رو دو کُنده زانو.. دیگه نتونست قدم از قدم برداره... از وسط خیمه صدا زد،ولدی علی، باباصبر كن اومدم... اوج مصیبت علی اكبر ع میدونی کجاست... امام حسین رحمةالله الواسعه است...اینا خانواده کرمند خانواده رحمتن... ولی امام حسین عتو كربلا یه جا نفرین كرد... (کجا) تا اومد بالا سر علی یه نگاه به لشكر كرد،گفت:عمر سعد، 💔 قَطِعَ الله رَحِمَک چیكار كردی با بچه ام... با میوه ی دلم چیكار كردی... حسین نفرین كرد، 💔قَتَلَ الله قَومً قَتَلوک امان امان... نمی دونم،چه جوری ابی عبدالله اومدکناربدن 🔹(سوز/اوج) آخ اومد کنار بدن علی..... هرچه کرد دلش آرام نگرفت... سر علی رو به دامن گرفت دلش آرام نشد... سر علی رو به سینه چسباند دلش آرام نگرفت.... اگه جون داری بسم الله .... اگر ناله داری بسم الله .... که حاجت داری بسم الله... 📒(بگمو التماس دعا) یه وقت دیدن حسین خم شد 💔وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ صورت به صورت علی گذاشت.... اینجا ابی عبدالله ناله کرد گریه کرد (یکی از جاهایی که امام حسین تو کربلا بلند بلند گریه کرده کنار بدن اربا اربای علی اکبر ع بود) هی صدا میزد... ولدی علی... ولدی علی..ولدی علی... 🍁تا کنارت با دو زانو اومدم... 🍁عزیز لیلا 🍁جلوی چشای بابا... 🍁دستُ پا مزن مسیحا 🍁ارباً اربا زیر تیغا... 🍁نمیدونم چی کشیدی 🍁اولین باره میبینم... 🍁جلوی بابا خوابیدی 🍁مثل بارون اشک میریزم.. 🍁 آبرو دارم عزیزم... 🍁تا که یک بابا نگویی.. 🍁 از کنارت بر نخیزم... 🍁 غرق آه آتشینم... 🍁کنارتنت میشینم... 🍁 تیکه تیکه بدن تو رو... 🍁من روی عبا می چینیم.. هر چقدر ناله داری به سوز جگر ابی عبدالله به اشک و آه و ناله امام حسین به حق اون لحظه ای که تو کربلا بلند بلند گریه کرد....حاجتتو مد نظر بگیر..صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگوووو یا حسیــــــن...یا حسیـــــن 👇 حذف نشه لطفا👇 💔هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💔 کانال روضه دفتری 👇👇 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ ❤️ 💙 🌟🌺اشعار کاربردی برای روضه حضرت علی اکبر ع 🌟🌺 سلام ما به حسینو به پاره جگرش که پاره شد جگرش ز شهادت پسرش ز پاره پاره تن افتاده به خاکش نشست گرد غریبی به صورت پدرش غم فراق پدر تازه شد برای حسین چو دیدچهره خونین او و زخم سرش گریست بر سر جسم علی به صوت بلند که رفته بود دل از دست و نور از بصرش 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 داغی که حسین از غم اکبر به جگر داشت جز خالق اکبر که زدل حسین خبر داشت تا آن دم آخر که بریدند سرش را او دیده حسرت به سوی جسم پسر داشت می سوخت خود از تشنگی و در دم مردن از سوز لب خشک پسر دیده تر داشت 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 بر سر تربت لیلا نبرید نام علی بگذارید جوان مُرده قراری گیرد ای زنان داغ ندیدید شما یا از دل لیلا خبر ندارید شما این چراغی ست که خاموش نگردد هرگز داغ فرزند فراموش نگردد هرگز 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 از شمیمت کربلا مدهوش شد بانک تکبیرت چرا خاموش شد این مسیحا نیمه جانم کرده ای ای کمان ابرو کمانم کرده ای ناله ها در بین مردم کرده‌ام خیزو بین من خیمه را گم کرده‌ام 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 صدای یا ابتای تو را همین که شنیدم به کنار سر و دستت آمدم خمیده خمیده دو چشم خود بگشا ای عزیز دلم ببین چگونه ز داغت رنگ عمه پریده دو طفل عمه فدا شد برون ز خیمه نیامد کنار نعش تو شیون کنان زخیمه دویده ✨✨✨✨✨✨✨ ز اشک آب پاشیدم پی ات تا زودتر برگردی همین ساعت شماری کرده ام تا جلوه‌گر آیی دلم میخواد در آغوشت بگیرم لیک میترسم که تا دستت زنم بیشتر پاشیده تر گردی 🍂🍂🍂🍂🍂🍂 من نگویم مرو ای ماه برو لیک قدری به برم راه برو ای جگر گوشهٔمن ای پسرم هیچ دانی که چه آری به سرم مرو اینگونه شتابان ز برم قدری آهسته تر من آخر پدرم 🎋🎋🎋🎋🎋🎋🎋 علی ای امید دل خسته ام نگه بر قد و قامت بسته ام به خیمه نشستم، محاسن به دستم 🍁 علی جان علی روان جانب قتلگاهت کنم به سرعت مرو تا نگاهت کنم غمت کرده پیرم، دعا کن بمیرم 🍁علی جان علی تو سر تا قدم مثل پیغمبری دلم را به دنبال خود میبری تو رفتی زدستم، من از پا نشستم 🍁علی جان علی غریبانه رو سوی صحرا ببر سلام مرا نزد زهرا ببر منو شعلهٔ دل، تو و زخم قاتل، 🍁علی جان علی ☘☘☘☘☘☘ بعد پر پر شدنت ای گل زیبا چه کنم من به داغ تو جوان مُرده ز دنیا چه کنم بهر هر درد دوائست مگر داغ جوان من به داغی که بر اونیست مداوا چه کنم 🌾🌾🌾🌾🌾🌾 جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر در خیمه رسانم مدینه مادرش چشم انتظار است  به خیمه عمه اش دل بی قرار است کجا رفتند و آن رعنا جوانان  کجا رفتند و آن پاکیزه جانان نباشد مادرش لیلا بیاید  تماشای قد اکبر نماید  بگویید عمه اش زینب بیاید  علی بر در خیمه رساند  🌟🌟🌟🌟🌟🌟 تو ستاره سحر منی تو که پاره جگر منی ولدی علی2 💥💥💥💥💥💥 الهی نوجوان مُردن چه سخت است پدر داغ جوان دیدن چه سخت است خصوصا نوجوان ناکام باشد به پیش چشم بابا جان سپارد ☀️☀️☀️☀️☀️☀️ هرگه که نگاهمان به تو می فتاد رخساره ی جدمان تداعی می شد ای شبه پیامبر ترین مردم با بودن تو حرم خدائی می شد 💠💠💠💠💠 ای اذان گوی حرم اکبرمن یاور وبال وپرم اکبر من سوی میدان کمی آهسته برو تا تو را من نگرم اکبر من 🔘🔘🔘🔘🔘 در نبردت تو نمایان بودی لحظه ای آمدی وآسودی شرمگین تو شدم اکبر جان تا زمن آب طلب بنمودی 🍁🍁🍁🍁🍁 ادرک ابتا گفت و زبعدش جان داد درهای جنان خدا برویش بگشاد آمد پدرش کنار او گفت علی بعد از تو به این سرای دنیا اف باد ❤️❤️❤️❤️❤️ اکبرم خیز وببین بابایت دوست دارم شنوم آوایت لب گشا بار دگر بابا گو شاد گردان پدر تنهایت ♦️♦️♦️♦️♦️ نشسته ام به کنارتو مضطرو بیتاب مکان قتلگهت گشته بهر من محراب لبان خونی تو مهر من برای نماز به سجده آمده ام ای علی مرا در یاب 🎋🎋🎋🎋🎋 نتوانم ززمین جسم ترا بردارم گرهی کور بیفتاده علی درکارم آنچنان قطع شده جملگی اعضایت چاره آن است که جسمت به عبا بگذارم (اسماعیل تقوایی) 🍂🍂🍂🍂🍂 یک علی اکبر اگر راهی میدان کردم پس چرا صد علی اصغر به عبا چیدم من 🌸🌸🌸🌸🌸 داد زد بابای پیرت، آه زینب، اکبرم ای جوانان بنی هاشم بیایید از حرم (مجید تال) 💔💔💔💔💔 انتظاری که ندارم سرِ پا برخیزی از علی اکبرِ من، هیچ نمانده چیزی بدنت را زِرِه اینگونه نگهداشته است گوشه اش باز شود روی زمین میریزی!! (حبیب نیازی) 🍂🍂🍂🍂🍂 خودت بگو بدنت را چگونه جمع کنم پُر از علی شده خاکِ تمام دور و برم کنار جسم تو باید به داد من برسند تو این همه شده ای! من هنوز یک نفرم (مصطفی متولی) 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 بنا نبود كه آفت به باغِ ما بزند پسر بزرگ نكردم كه دست و پا بزند 💥هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)💥 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ باردوم رفت میدان ‌گفت: بابا! دیگه بذار برم‌ ، ابی عبدالله یه جور دیگه نگاش کرد، مقتل میگه : "فنَظَرَ إِلَیْهِ نَظَرَ آیِسٍ مِنْهُ"دیگه نا امید شد، علی رفت میدان ... نوشتند: نزدیک هشتاد نفر رو ‌توی ‌نبرد دوم به درک ‌واصل کرد... دیگه خسته شد، تشنگی فشار آورد.. ▪️ابی عبدالله هنوز داره نگاه ‌میکنه علی وسط میدانِ، یه مرتبه نانجیبی با شمشیر فرق سر علی رو زد ... همین رو بدون برا روضه علی اکبر همه ی دشمن به حسین  خندیدن همه هلهله کردن ..تا فرق سرش زخمی شد خودش رو ‌انداخت رو‌ گردن اسب، وقتی سوار زخمی میشه خودش رو ‌میندازه رو‌ گردن اسب، اسب متوجه میشه سوار زخمیِ برمیگرده عقب... ▪️نوشتند: خون سرش روی ‌چشمای اسب رو‌گرفت، تو ‌اون ‌گرد و خاک ‌اسب دیگه جایی رو ندید، به جای اینکه بیاد عقب، رفت وسط لشکر دشمن، ابی عبدالله داره از دور میبینه، نگاه کرد دید وسط میدون شلوغ شد، همه دور یه نفر حلقه زدن، شمشیرا بالامیره .. وسط این شلوغیا یه مرتبه  شنید یه صدایی میگه بابا .."ابتا .."حسین... ابی عبدالله اومد، سوار اسبشِ، اومد رسید میدان بالا سر علی .. ▪️مقتل میگه: میخواد بگه از اسب پایین اومد باید بگه : “فَنَزَلَ مِنَ الفَرَس”اما هیچ‌جا ننوشتند ... نوشتند تا رسید کنار بدن “فَسَقَطَ مِنَ الفَرَس”از اسب افتاد زمین .. .دوسه قدم اومد پاشه دید زانوهاش رمق نداره، لشکر نگاه کردن دیدن حسین رو زانوهاش داره راه میره ..حسین ..* پاشو عصای، دست بابا پاشو علیِ ارباً اربا تنت چه دَرهمه واویلا پاشو یه فکری کن برا من رسیده عمه بین دشمن ببین به گریه هام میخندن خدا میدونه دارم میمیرم بعد تو دیگه از تموم دنیا سیرم برای بابات نمونده چاره تن جدا جدا تو رو عبا میذاره ▪️رسید بالا سر علی با تحیر نگاه کرد" فقطّعوه بسیوفهم ارباً ارباً"....😭 ▪️ابی عبدالله کنار هر شهیدی رفت باهاش دوسه جمله حرف زد اما کنار علی اکبر نوشتند هی گفت: بابا با من حرف بزن ...😭 نرو آخه هنوز جَوونی درسته غرق خاک و خونی ولی بگو پیشم می مونی ▪️تارسید کنار علی اکبر نگاه کرد دید یه نیزه به پهلوش زدن .. چه وضعی داره زخم پهلوت چقدر کبوده دست و بازوت شکسته فرق سر تا ابروت دوباره زخمِ پهلو و سینه کنارتم ولی دلم رفته مدینه ▪️اینجا یه زخم ‌پهلو ‌دید هرکاری کرد نتونست علی رو ‌جمع کنه، بغل کنه ،این بدن رو کنار هم قرارداد خودش رو ‌انداخت رو این بدن ... گــــــــریز👇 ▪️یه بار دیگ هم این کارو ‌کرد، کجا؟ مدینه وقتی باباش گفت یتیمای فاطمه بیان ... مدینه هم‌خودش رو انداخت روی بدن مادر .... 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 حسین ..
❣﷽❣ 🔳 🔳 ( 3) 🔻شیران دلیر کربلا را صلوات 🔻آن جمع خیام نینوا راصلوات 🔻برساقی لشکر و علمدار حسین 🔻تقدیم به نورچشم زهراصلوات (دعای فرج) 🔷السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ السلام علیک یا ابالفضل العباس یا ابالفضل 3 ⬅️یه مسیحی از تجارت تهران خدا فقط تو دنیا یه دختر بهش داده..تومور مغزی گرفته ..چند بار عمل کردن کاسه سرش و چند بار برداشتن دوباره گذاشتن.. یه شب گفتند آقا دیگه دخترت خوبشو نیست.. مادرش میگه گفتم نمی خوام بچم تو بیمارستان بمیره.. حالا که داره میمیره می خوام ببرم خونه خودم دستورات دینمون را براش پیاده کنم. ‏مسیحی ارمنی دخترش رو برمیداره میاره منزلش.. ⬅️پدر میگه من طاقت دیدن آب شدن بچه ها نداشتم از خونه زدم بیرون گفتم لحظه جون دادن بچه ام نباشم تو خیابونای تهران می رفتم یه مرتبه دیدم یه جایی زن صدا میاد (همراه کشش👇👇) ای باوفا (ابالفضل) 3 مشکل گشا (اباالفضل)3 یه پیرمردی رو دید گفت چه خبره.. پیرمرد گفت مگه مسلمون نیستی؟؟نمیدونی چه خبره؟؟ گفت من ارمنی هستم . ‏پیرمرد گفت حسین مارو می‌شناسی؟ گفتم بله.. ‏گفت عباسمونو چی؟؟ گفتم بله ابالفضل تونو می شناسم. ‏گفت این ضریحو ساختیم داریم میبریم کربلا رو قبر ابالفضل نصب کنیم.. امشب مهمان ماست .. اومدیم وداع کنیم. ‏ میگه ناخواسته کشیده شدم به سمت این ضریحی که میخواد بره کربلا ‏گفت شبکه‌هاشو دستم گرفتم ..صورتمو روش گذاشتم .. ‏⬅️ (اوج) گفتم یا ابالفضل.. آقا شنیدم خیلی به حسین ارادت داری..شنیدم خیلی حسینتو دوست داری‌آقا ‏ اومدم بگم تورو به جان حسینت قسم دخترم داره میمیره.. اگه واسطه بشی خوب بشه قسم میخورم مسلمان بشم.. ⬅️میگه گریه کردم سوار ماشین شدم اومدم خونه دیدم خونه شلوغه..خودمو آماده کرده بودم بهم تسلیت بگن.. از پله ها که بالا می رفتم همه نگاه می کردند گریه می کردم.. وارد که شدم دیدم دخترم تو اتاق داره راه میره ..تاچشمش به من افتاد صدا زد بابا کجا رفته بودی.. گفتم چطور بابا.. بابا من که افتاده بودم دونفر اومدن سمتم.. گفتن وقتش تمومه.. داشتن می بردند سمت آسمان.. ‏یه وقت یه آقای جلو راه اینا رو گرفت..فرمود ولش کنید..برش گردونید..( گفتن آقا وقتش تموم شده) ‏ فرمود باباش منو به حسینم قسم داده .. ‏گفت منو داشت برمی‌گردوند گفت ما به عهدمان عمل کردیم به بابات بگوبه عهدش عمل کند ‏میگه حرفهای دخترم که تموم شد..شروع کرد گریه کردن.. ‏بابا جان چرا داری گریه می‌کنی ‏(بابا حالا که حالت خوب شده چرا داری گریه میکنی) ‏(اوج)صدا زد بابا..گریه ام برای خودم نیست بابا ‏گریه ام برای اون آقاست ..بابا...نمیدونم آقای به این نازنینی چرا دست در بدن نداشت.. ✨سقای دشت کربلا( ابالفضل)3 ✨دستش شده از تن جدا( ابالفضل)3 ✨ای با وفا ابالفضل ✨مشکل گشا ابالفضل ✨درده دوا ابالفضل ان شاالله بری کربلا... وقتی برسی کربلا اولین گنبدی که نگاه می‌کنی گنبد آقات ابالفضله.. امروز کیا باابالفضل کار دارند.. اونایی که گرفتارند مریض دارند مشکل دارند کجا نشستند اونی که جوون داره التماس دعا داره کجا نشسته باب الحوائجه... آقایی که ارمنی هم بیاد در خونه اش ناامید بر نمیگرده (میدونید یعنی چی؟؟ یعنی میخواد بگه آی مردم عباس بی جوابت نمی‌زاره) جایی که ارمنی بی جواب بر نمی‌گرده ..مگه میشه گریه کنه حسین دست خالی برگرده مگه میشه گریه کنه مادرش زهرا بی جواب برگرده 🔘امروزخدا رو قسم بده به آبروی ابالفضل. اون آقایی که دستاشون ازبدن جدا کردند.. تیر به چشم نازنینش زدن.. عمود آهن به فرقش زدند.. همچین که از بالای مرکب با صورت رو زمین افتاد.. آقایی که هیچ وقت به امام حسین برادر نگفته بود صدا زد.. اخا ادرک اخا.. برادر برادرتو‌ دریاب امان امان آخ حسین اومد کنار بدن ابالفضل سر عباسشو به دامن گرفت گفت حسین جان.. پاکو کن چشمامو از خون ‏که تا بینم رخ زیبای بی جون (کارش داری؟؟) آخ طبیب‌ و باب حاجاتی ابالفضل علمدار رشیدم یا ابالفضل اگه برادر داری خدابرات نگه داره الهی پر پر شدن برادرو‌ نبینی الهی هیچ عزیزی دست وپا زدن عزیزشو نبینه.. چه گذشت به دل حسین.. گفت 💥جلوچشای من( پاتو نکش زمین)3 💥تو رو خدا پاشو یل ام البنین 💥 بدون تو چجوری من برگردم 💥خون دل از چشام میاد نم نم 💥خمیده میشه کمرم کم کم (داداش) 💥جواب زینب و خودت پاشو بده 💥از دم خیمه ها به اینجا زل زده 💥پاشو که آبروم داره میره 💥اگه پاشی علی نمی میره 💥رحمی بکن برادرت گیره (داداش) 💥باور نمیکنم 💥دستات جدا شده 💥خونی شده چشات 💥فرقت دوتا شده 💥تو رو به حق حیدر کرار 💥پاشو علم رو از زمین بردار 💥تا بچه هام نرن سرِ بازار (شاعر ؛ حامد شریف) (سجاد شرفخانی) هرچقدر ناله داری مریض داری جوون داری حاجتمندی گرفتاری سه مرتبه ناله بزن بگو ...
❣﷽❣ 🔘 (4) 🔘 🔘 💠اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🔺بر بازوی افتاده به خاک ابالفضل صلوات 🔺برچهره ی ماه تابناک ابالفضل صلوات 🔺افتاده به روی خاک عباس علی 🔺برقد رشید چاک چاکش صلوات 💠(دعای فرج) ◽️اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا اَبَاعَبْدِالله … السلام علیک یا قمر العشیره یا ابالفضل العباس ع یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ،‌ اِکْشِفْ کَرْبِی بِحَقِّ اَخیکَ الْحُسَیْن ▪️سلام خالق منّان سلام خیر النّاس ▪️سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس ▪️سلام باد به چشم و به دست و بازویش ▪️درود باد به ماه جمال دلجویش ▪️ملقّب است به باب الحوایجی آری ▪️بیا و دست گدایی دراز کن سویش ▪️تمامی شهدا غبطه می برند به او ▪️که هست صحنۀ محشر پر از هیاهویش ▪️سلام خالق منّان سلام خیر النّاس ▪️سلام حضرت زهرا به حضرت عبّاس 🔶ثروتمند بود اونقدر عاشق عباس بود هر ماه در آمدش رو نصف میکرد می‌گفت اینم سهم عباس… (همه مردم میدونستند این مجنون عباسه…این آقا ابالفضل العباس رو خیلی دوست داره) یه دختری خدا بهش داد، دخترش سرطان خون گرفت, همه جا بردنش برا مداوا، دکترا گفتن این دختر رفتنیه، موندنی نیست، دیگه قادر نیست حرکت کنه، دختر ۵ ساله نمیتونه راه بره. (بعضیا بهش طعنه میزدن، میگفتن این ابالفضلیه …این چرا درمونده شده، تو ثروتی که داشت سهمشو با عباس جدا میکرد ، چرا ابالفضل محلش نمیده، چرا نگاش نمیکنه ) یه شب دلش خیلی شکست گفت آقا من بی ادب نیستم… اما دیگه مردم زخم زبونم میزنن، منو خجالت زده نکن ، آقا جان یا باب الحوائج منو جلو بچه ام شرمنده نکن. با گریه خوابش برد… نصف شب دید دخترش صداش میزنه… بابا بلند شو بابا… (اوج) دید بچه سالمه ، رو پا ایستاده… (دخترم عزیزم چی شده بابا) صدا زد بابا ,خوابیده بودم ، دیدم یه آقایی بلند قامت ، دستی در بدن نداشت، گفت دخترم برو باباتو‌ صدا کن... بهش بگو حالت خوب شده ، بگو عباس سلام رسوند ، به بابات بگو ...یه عمر سهم ابالفضل دادی اینم سهم ابالفضل… ابالفضل برات جبران کرد… 🔰یا ابالفضل …۳ حاجت دارا کجا نشستند،گرفتارا کجا نشستند، (اوج) آخ مریض دارا کجا نشستند ، جوون دارا کجا نشستند … (باب الحوائج کربلاست…) ⬅️امان امان… ⬅️یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا (شفا همه مریضا بلاخص مرضای منظور ) 🔰تا صدای ناله ابالفضل از سمت علقمه بلند شد… اخا … ادرک اخا … برادر حسین برادرتو دریاب… (میتونی تصور کنی چی به دل حسین گذشت اون لحظه، یه چشمش سمت خیمه ها یه چشم سمت علقمه) سراسیمه خودشو رسوند کنار بدن ابالفضل… اما چه ابالفضلی … 📿برام عزیزی …(ابالفضلم داداش …) 📿برام عزیزی … 📿اینجوری دست و پا نزن بهم می‌ریزی 📿از اون قد رشید تو نمونده چیزی 📿 هنوز علمدار منی، پاشو پاشو 📿همه کس و کار منی، پاشو پاشو 📿هیچکی ازت آب نمیخاد, پاشو پاشو 📿فقط میگن عمو بیاد پاشو پاشو ابالفضلم پاشو بریم خیمه, آخ سکینه چشم انتظاره… رقیه ام چشم انتظاره آخ رباب چشم انتظاره نگاه کرد دید عباسش داره گریه می‌کنه… عباسم داداش… چرا گریه می‌کنی … گفت حسین جان… الان که من افتادم ، داداش اومدی سرمو به دامن گرفتی … آخ حسینم …گریه ام برا اون لحظه ایه که سرت زمین بیفته…اما کسی نیست سر تو به دامن بگیره (دشتی) 💢کرم یک قطره و دریا اباالفضل 💢گرفتاری بگو یک یا اباالفضل 💢بود مشکل گشای خلق عالم 💢در این دنیا و آن دنیا اباالفضل ‼️هر چقدر ناله داری به امید ناامید شده ابالفضل دستتو بیار بالا … حاجتتو مدنظر بگیر سه مرتبه ناله بزن بگو یا ابالفضل… ⭕️و سیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🕊﷽🕊 ☑️ 🔘 1 🔻رخسار شهید کربلا را صلوات 🔻سالار قیام نینوا را صلوات 🔻جان ها به فدای نام والای حسین 🔻آن نور دو چشم مصطفی را صلوات 🌱🌱 🍁(یاحسین)3🍁 🔹ای از ازل به مهر تو دل آشنا حسین 🔹 ای تا ابد لوای عزایت به پا حسین 🔹حسرت برم به محتضری کاخرین نفس 🔹 روی تو دیدو خنده زد و گفت یاحسین 🕌زایر تعریف می‌کرد می‌گفت با زحمت خودمو رسوندم به کربلا نزدیک یک هفته طول کشید تا رسیدم کربلا، تا وارد حرم شدم اولین مطلبی که گفتم، گفتم یا اباعبدالله ... چند روزه گشتم تا حرم تو پیدا کردم توقع دارم قیامت بگردی و منو پیدا کنی، اونجا دیگه دنبالت نگردم اونجا منو پیدا کنی منو تنها نذاری، بگی این زائر قبر من بوده،این گریه کن منِ حسین بوده.. آقا جان چون خودت فرمودی من زائر قبرمو تنها نمیزارم ⏺دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم ⏺ بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم ⏺ فردا که کسی را به کسی کاری نیست ⏺ دامان حسین اگر نگیرم چه کنم 🌾دلتو یه لحظه ببرم کربلا . . ⬅️نقل می‌کنند بی بی زینب س دوجا تو کربلا دستاشو به سر گذاشت، یکی اون لحظه که امام حسین ع از علقمه برگشت،دیدن ابی عبدالله با یه دست عنان ذوالجناح رو گرفته... یه دست به کمرگرفته.... سکینه دوید جلو... بابا بابا از عموم اباالفضل چه خبر ⬅️آی گرفتارا آی جوون دارا آی مریض دارا یه وقت دیدن ابی عبدالله رفت سمت خیمه آقا ابالفضل عمود خیمه قمر بنی هاشم رو زد زمین، یعنی این خیمه دیگه صاحب نداره عمه سادات اینجا دستهاشو رو سر گذاشت صدا زد امان از اسیری.... این یه جا بود تو کربلا ،یه جای دیگر هم عمه سادات دستاشو به سر گذاشت.. آی کربلائیا آی آرزومندا.... 🍂یه جا دیگه هم عمه سادات دست به سر گرفت تو کربلا اونم اون ساعتی که وقتی اومد بالای تل زینبیه.. دید 🥀والشمر جالس علی صدرک... شمر رو سینه حسین..... اینجا بود که دختر علی زینب.. دستهاشو به سر گذاشت صدا زد وامحمدا..واُماه...واحسینا... ✨برگِرد چشم اطهرت آید صدای مادرت ✨ تنها کنار پیکرت بیچاره زینب خواهرت ✨ تنهای تنها دل غمین گوید به آوای حزین ✨ ای وای حسین کشته شد ✨ نور دو عینم کشته شد ✨(ای وای حسینم یا حسین4 💥و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون💥 💔بابی انت و امی یا حسین 💔جان عالم به فدای لب تشنه ات هر چقدر ناله داری از سویدای دلت سه مرتبه ناله بزن بگو .... 🕊هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🕊 کانال روضه دفتری 👇👇 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🕊﷽🕊 ◼️ ◾️ ▪️ ع 2 📕به حسین بن علی کشتهٔ قرآن صلوات 📕به غم وسوز دل وآه یتیمان صلوات 📕بالب تشنه به میدان شهادت می رفت 📕به دل سوخته ی خیمه نشینان صلوات 💠‌سلام‌الله‌ابدا‌ما‌بقیت‌وبقی‌الیل‌والنهار💠 🍂من همچو کبوتر به روی بام حسینم 🍂شب تا سحر آواره بین الحرمینم 🍂مجنون حسینم ، پابست ابالفضل2 🍂هم مست حسینم، هم مست ابالفضل 🍂شب تا سحر از عشق شما خواب ندارم 🍂من در دو جهان غیر تو ارباب ندارم 🍂من مُحرِمَم از اشک و جز این توشه ندارم 🍂من کعبه به جز مرقد شش گوشه ندارم ⬅️امروز بگو یا حسین که مرحمی باشی به دل داغدار مادرش زهرا. ... ⏪یه روز پیغمبر اومد خونهٔ خانم فاطمه زهرا.. دیدن بی‌بی داره گریه میکنه... فرمود دخترم ... زهرا جان... چرا گریه میکنی بابا... فرمود بابا..... فرزندی که در شکم دارم باهام حرف میزنه... پیغمبر فرمود زهرا جان اینکه ناراحتی نداره تو هم در شکم مادر بودی ...با مادر هم نوا بودی...(هم صحبت مادر بودی) صدا زد بابا آخه این بچه یه چیزایی میگه جگرمو خون کرده بابا.... (مگه چی میگه زهرا جان) بابا همش میگه انالغریب... اناالمظلوم.... اناالعطشان.... اناالعطشان... یعنی مادر من غریبم مادر... من مظلومم... من تشنه ام.... من شهیدم.... بابا اینا چیه میگه... جگرم رو آتش زده... پیغمبر فرمود: دخترم فرزندت پسره بابا... اونو غریبانه با لب تشنه.. بین دو نهر آب شهیدش میکنند... آی حاجت دارا...ناله دارا..آی غریب نوازا... یه وقت بی‌بی شروع کرد گریه کردن... صدا زد بابا یا رسول الله آیا وقتی حسینم شهید میشه، منه مادرش هستم یا نه؟؟؟... نه دخترم حسینت اون لحظه مادر نداره... بابا یا رسول الله آیا باباش علی هست یا نه؟؟؟ نه زهرا جان حسینت اون لحظه پدر هم نداره..... بابا یا رسول الله آیا برادرش حسن هست؟؟ (نه دخترم برادرش حسن هم نیست) آی حُسینیا ...آی گریه کنای امام حسین،، ، بی بی فرمود بابا یا رسول الله ... پس کی بر حسینم گریه میکنه ... حسینم گریه کن نداره.... پیغمبر فرمود دخترم غصه نخور... عده ای از خوبان امت من جمع میشن... مردان و زنان امت من جمع میشن برا حُسینت ناله میکنند.... زناشون مثل جوون از دست داده ها ، برا حسینت گریه میکنند،،، مجلس به مجلس میرن عزاداری میکنند... زهرا جان روز قیامت هم که میشه.. میای شفاعتشون میکنی.. ⬅️خب حالا امروز بگو خانم جان ... اگه اون روز غصه خوردی حسینت گریه کن نداره... امروز من بر حسینت گریه میکنم... که تسلای دل داغدارت باشم... ⚫️روز عاشوراست امروز.... 🔴کربلا غوغاست امروز .... امروز امام زمان عزاداره .... قربونت برم آقا جان.... امروز برا مصائب عمه اش زینب ناله میکنه.... امروز برا جد غریبش حسین گریه میکنه..... امروز برای دستهای بریده عباسش گریه می کنه.... قربون اون آقایی که فرمود... یا جدا روز و شب برات گریه می کنم.. اگه اشکای چشمم خشک بشه براتون خون گریه می کنم فرمود... لأَندُبَنَّک صَباحاً و مَساءً و لأَبکینَّ عَلَیک بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً. صبح و شب برات گریه میکنم برات شیون می کنم.... تو مصیبتت به جای اشک، خون گریه میکنم.... امروز بگو آقاجان سرت سلامت.... آجرک الله فی مصیبت جدک.... آقا قربون اون شال عزا به گردن انداختی...... قربون دل داغدارت برم آقا جان.... (روز عاشورا.... دلتو ببرم کربلا...و التماس دعا) عجب روضه جانسوزیه روضه وداع... سخت ترین حالات ابی عبدالله همین جاست... اومد کنارخیمه، با همه وداع کنه.... صدا زد کلثوم خداحافظ... سکینه خدا حافظ.... آخ زینبم خدا حافظ.... همه بیایید دورمو بگیرید... آخرین دیدار من باشماست... دیگه شمارو نمیبینم... همه دورشو گرفتن... ناله میزنند...گریه میکنند.. یکی میگه مارو تو لشکر دشمن به کی میسپاری.. یکی میگه مارو به مدینه برگردون... همه رو آروم کرد.. اما اونی که آروم نمیشه زینبه... زینب مگه مینونه دوری برادر رو تحمل کنه... زینب نمیتونه از برادر جدا بشه... 🔘گفت با زینب، به آوای حزین 🔘مهربان خواهر بیا حالم ببین 🔘زینبا روز جدایی آمده 🔘موسم عهد خدایی آمده 🔘دور از اهل حرم ای مُمتَهن 🔘خیزو بهرم آر کهنه پیروهن ⬅️تا نام پیراهن اومد دید خواهرش داره میلرزه.... زینبم چرا میلرزی.. الهی برادر داری خدا برات نگه داره... نبینی داغ برادروو... زینبم چرا میلرزی خواهر... ⏪صدا زد حسین جان..مادرم فاطمه وصیت کرده..هر وقت حسین پیراهن کهنه طلب کرد... بدون لحظات آخر عمر حسینه.. (دیگه حسینو نمیبینی) همچین که راهی میدان شد دید صدای ناله ای بلنده ... 🖤مهلا مهلا.... 🖤یا ابن الزهرا.... ادامه روضه👇👇
✨ای یادگار مادرم ✨ای مهربان برادرم ✨آهسته رو آهسته رو 2 ✨ای جان من جانان من ✨مشکن دل سوزان من ✨آهسته رو آهسته رو 2 (هم ناله شو با زینب) ✨آهسته رو آهسته رو4 ✨بر خواهر زارت نگر ✨بر طفل بیمارت نگر (بگم و التماس دعا) ✨آخ کرده وصیت مادرم ✨در وقت میدان رفتنت ✨ بوسم گلو و حنجره ات 2 🍁ای پاره تن حسینم 🍁خونین بدن حسینم 🍁 آرام جان خواهر 🍁 ای تشنه لب حسینم2 ⬅️زینب گفت حسین جان.. وقتی حرکت کردی طرف میدان یاد وصیت مادرمون زهرا افتادم... میگن امام حسین تا تام مادررو شنید از اسب پیاده شد... زینبم مگه مادرم زهرا چه وصیتی کرده... ⬅️صدا زد حسین جان.. مادرم وصیت کرده ... روز عاشورا تو آخرین لحظه وقتی حسینم... بی پناه شد ... دیگه یاور نداشت... به طرف میدان میره... (اوج) زیننبم مادر... من اون لحظه کربلا نیستم مادر... مادر عوض من زیر گلوی حسینمو ببوس 🔴 امان از دل زینب....3 🔴 چه خون شد دل زینب ⬅️اینجا زیر گلوی حسینو بوسید برادرو راهی میدان کرد... چند ساعت بعد اومد کنار جنازه برادر... الهی خواهری داغ برادر نبینه... به خدا سخته... الهی نبینی اونچه که زینب دید.. (فرود) ⏪ اومد کنار جنازه برادر... چه جنازه ای.. بی سر، عریان، قطعه قطعه.... چه کرد عمه سادات یه وقت دیدن خم شد لبها رو گذاشت له رو رگهای بریدهٔ حسین..... 💔ديدم غمت ای دلبر ای کاش نمی ديدم 💔تنهایی و بی ياور ای کاش نمی ديدم 💔دنبال تو تا گودال من آمدم و ديدم 💔بالای سرت مادر ای کاش نمی ديدم ✳️بابی انت و امی یا حسین... ✳️جان عالم به فدای لب عطشانت ✳️بلند بگو یا حسیـــــن... ♻️هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)♻️ کانال روضه دفتری 👇👇 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ 💚 💚 5 💚 ما هدیه کنیم به روح احمد بر آدم و نوح و هم محمد بر جمله انبیا و اوصیا باد سلام بر خاتم انبیا محمد ( فرج) 🌾 ☀️خوشا روزی که دلدار من آید ☀️شبی آقا به دیدار من آید ☀️خوشا روزی که ماه من بیاید ☀️به پایان آن شب تار من آید آقا جان یا صاحب الزمان..مهدی زهرا.. آقا جان آجرک الله فی مصیبت جدک.. ☀️خوشا روزی که در دل غم نماند ☀️شب شادی دلدار من آید ☀️خوشاروزی که مُحرم درطواف است ☀️از آن کعبه برون یار من آید ☀️بجز دیدار تو کاری ندارم ☀️بیا تا آخر کار من آید 🚩یا صاحب الزمان..الغوث و الامان ♦️ دستتو بزار رو قلبت بگو حسین جان آقا.. بین من و تو فاصله هاست (دلت هوای کربلا داره؟ دوست داری کربلا رو ببینی؟) دوست داری یه شب جمعه ای کنار حرم ابی عبدالله باشی.. اونا عرض کنی آخ ..دوست داری بین الحرمین باشی.. بگو آقا جااان.. بین من تو فرسنگ ها فاصله است.. اما آقا خودت فرمودی..هر کی هر کجا به منه حسین ع سلام بده منه حسین ع جوابشو میدم. 💢یه‌سلام میدم با حسرت طرف کرببلا 💢آرزو دارم بمیرم تو محرم آقا آقا جان 💢غم کربلا منو میکشه 💢دل من فقط به حرم خوشه ⬅️دلتو یه لحظه ببرم کربلا..آی حاجت دارا..آی مریض دارا..آی جوون دارا..آی اونی که التماس دعا داری.. ⬅️روز عاشورا هر شهیدی که زمین می افتاد...امام حسین می آورد تو خیمه دارالحرب.. (خیمه دارالحرب خیمه ای بود که شهدا رو اونجا نگهداری میکردند) آخ چه کردند کربلا... خدا لعنت کنه اون نانجیبی که ..صدا زد..همه کُشته ها رو از خیمه بریزید بیرون.. جلو چشم زن و بچه سر از بدنها جدا میکردند... نمیدونم چه گذشت به دل خانم رباب.. نمیدونم مادر قاسم چه کرد.. نمیدونم دختر حسین ع چه کشید.. آخ بی‌بی زینب کبری چه حالی داشت.. امان امان.. 🥀مأمور بردن سر کیه.. خولیه.. دیر وقت رسید کوفه..دید در دارالاماره بسته است.. آخ یا صاحب الزمان..آقا جان ببخش آقا.. درِ تنور و باز کرد آخ.. ⬅️نیمه دل شب،، زنش بلند شد وضو بگیره..دید خونش روشنه.. خدا خونهٔ من که تاریک بود، این نور چیه.. (از کجا این نور میاد) دنبال نور اومد.. دید از تنوره.. آخ درِ تنورو برداشت.. دید یه سر بریده روخاکستر تنور.. 🌿 🎆میگه یه مرتبه دیدم چهار زن مجلله‌،دور تنور نشستند یکی میگه حسین جان، مادرت حوا به فدای تو.. یکی میگه حسین جان.، هاجر فدای تو.. یکی میگه مریم فدای تو.. یکی میگه آسیه فدای تو.. همه داشتند گریه می کردند. میگه یه وقت دیدم یه هودجی از آسمان پایین اومد..،پایین اومد،پایین اومد.. این چهار بانوی بهشتی بلند شدند...رفتن کمک کردن یه خانم قدخمیده رو پایین آوردند.. 💢خمیده خمیده این بانو اومد کنار تنور.. نشست..سر در تنور کرد.. هی صدا میزد مادرت برات بمیره حسین جان.. آخ غریب مادرحسین مظلوم مادر حسین آخ امان از دل زهرا س (مادر اومده حسین جان) مادر 3 ♦️سلام مادر ببین با من چه ها کردند (حسین ع داره با مادر درد دل میکنه) ♦️سلام مادر ببین با من چه ها کردند ♦️لب تشنه سرم ازتن جدا کردند مادر مادر (دیدی دلت عقده داره میخوای بامادر حرف بزنی، چطورحرف میزنی) مادر3 ♦️ببین موهام پُر از خاکستر و خونه ♦️سَرم اینجا تنم بین بیابونه آخ مادر ♦️ته گودال که غوغا شد کجا بودی ♦️سر نعشم که دعوا شد کجا بودی امان از دل زهراس ↔️حالا بی‌بی داره جواب میده (حسین جان) 🌾سلام مادرچرا پُر خونه روی تو 🌾سلام مادر بریده کی گلوی تو (آخ حسینم) 🌾خودم دیدم چه به روز تو آوردند 🌾به پیش من لباس کُهنه ات بُردند حسین جان مادر خودم کربلا بودم مادر همه صحنه هارو دیدم مادر 🔷هلال‌ابن‌نافع میگه صدای العطش حسین ع روشنیدم ،،رفتم ظرفی رو آب کردم گفتم برای فرزند زهراس ببرم.. گفت یه مرتبه دیدم شمرداره از قتلگاه بیرون میاد.. صدا زد هلال کجا میری.. گفتم صدای العطش حسین ع زهراس  رو شنیدم براش آب آوردم.. یه وقت صدا زدهلال برگرد..من حسینو سیرابش کردم.. گفتم نانجیب توکه آبی نداشتی.. میگه یه مرتبه دیدم دامن عربیشو زد کنار.. سر بریده حسین.. 🔶میگه نگاه کردم دیدم شمر داره میلرزه.. گفتم نانجیب توکه کارخودتو کردی چراداری میلرزی صدا زد هلال همین که داشتم سر از بدن حسین زهرا س جدا میکردم، یه مرتبه شنیدم صدای مادری بلنده..هی صدا میزد آخ عزیز مادر حسین غریب مادر حسین ای مادر3 (دشتی) 🔅اگر  کشتن چرا  آبت  ندادن 🔅چرا  زان  دُرِّ  نایابت  ندادن 🔅اگرکشتن چرا خاکت نکردن 🔅کفن‌برجسم‌صد‌چاکت‌نکردن 🔅چرا برتن حسینم  سر نداری 🔅بمیرم من مگر  مــادر نداری هر چقدر ناله داری تسلای دل خاتم فاطمه زهرا س سه مرتبه ناله بزن بگو 🌻 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🎆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🎆 @roze_daftari
❣﷽❣ 🌾 🥀 🥀 🌾 🍁برشافع ما حسین زهرا صلوات 🍁بر کودک شیرخواره حسین علی اصغر صلوات 🍁بر قامت و دست و روی سقای کربلا ابالفضل صلوات 🍁بر یاور حق علی اکبر صلوات 🍁بر جمله حسینیان والا صلوات 🍁بر قلب صبور غم به زینب صلوات 🍁بر صاحب این عزا به مهدی صلوات ▪️امشب که شب شام غریبان حسین است ▪️با فاطمه هم ناله یتیمان حسین است ▪️یا رب به سر سید سجاد چه آمد ▪️در خیمه سرا آن گُل بستان حسین است ▪️گلها شده پر پر زِ دُم نیزه و خنجر ▪️ بر روی زمین پیکر عریان حسین است ▪️در آن دل صحرا چه کند زینب کبری ▪️بی یار و معین خواهر گریان حسین است ▪️ای کرببلا اهل حرم را تو خبرکن ▪️ زهرا جنان آمده مهمان حسین است ⬅️شب شام غریبان... آی دلای کربلایی.. امشب با زینب و امام سجاد ، برا غریبی امام حسین گریه کن ... ناله بزن به مظلومیت ابی عبدالله... ⬅️ قربون دل شکسته ات برم خانم جان.... ⬅️زینب پرستار بچه های حسینه... بچه ها رو آروم میکنه... یکی سراغ بابا ازعمه میگیره.. عمه جان عمه ... بابام کجاست عمه ( عمه چرا بابام از میدان نیومد ) یکی سراغ عمورو از عمه میگیره... عمه عمه... عمو جونم عباس چه شد عمه... یکی سراغ علی اکبرو می گیره ... یکی سراغ قاسم رو میگیره... آخ یه وقت نگاه کرد دید رباب داره گریه میکنه ... در ناله می زنه ... علی اصغرم کجایی مادر... قربون اون لبای تشنه برم علی جان... علی جان قربان قنداقه پرخونت برم مادر ... ✨شکسته سنگ غم بال و پرم را ✨بسوزد داغ از پا تا سرم را ✨الهی حرمله طفلت بمیره ✨ که تو کشتی علی اصغرم را (روضه علی اصغر ع) ⬅️بین ماها رسمه اگه کسی داغ ببینه،، داغدیده ها را تسلا میدن ... آرومشون میکنند اما می خوام بگم کربلا عوض تسلیت، زینبُ تازیانه زدن... سکینه رو تازیانه زدن ... بچه ها به بیابونا فرار می کردند... ⬅️ ذکر امشب همین باشه ... با دل زینب هم ناله شو 🔳الهی خواهرت زینب بمیرد 🔳نماند بعد تو ماتم بگیرد (دشتی) آخ داداش 💔 اگر کشتن چرا آبت ندادند 💔چرا زان دُر نایابت ندادند 💔 اگر کشتند چرا خاکت نکردند کفن بر جسم صد چاکت نکردند شام غریبان ابی عبدالله ست ... دوست دارم با هم هم ناله شیم... 🖤شام غریبان حسین ( امشب است )3 💔اول درد و مَحَنِ (زینب است)3 🖤طفل یتیمی زِحسین (گم شده)2 💔زینب از این غُصه دلش (خون شده)2 🖤حاجتم این است که تو ای (ساربان)3 💔این شتران را تو به تندی مران (ساربان)3 (دشتی یا سینه زنی) 🔘از حرم تا قتلگه 🔘زینب صدا میزد حسین 🔘دست و پا میزد حسین 🔘زینب صدا میزد حسین ▪️یا اَخا روحی فداک ▪️یا اَخا من لی سواک ▪️از عطش در زیر خنجر ▪️دست و پا میزد حسین ▪️زینب صدا میزد حسین... هر چقدر ناله داری.. به ناله های دل یتیمان ابی عبدالله صدای نالتو بلند کن بگو یا حسیــــن.... 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🖤هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤 کانال روضه دفتری👇👇 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ 🔶 4 🔷 🔷 4 🔶 ع ❣بر چهرهٔ قرصِ ماه مهدی صلوات ❣بر عطر خوش نگاه مهدی صلوات ❣برندبه های جمعه های منتظران ❣بر خاک ره سپاه مهدی صلوات 🌿 🌿 🌟مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا 🌟گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا 🌟در صف محشر که سر می آورم بیرون زخاک 🌟می کند چشمم به هر سو جستجوی کربلا 🌟دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه 🌟بشنوم در گوشهٔ مقتل صدای فاطمه 🌟دوست دارم مرقد شش گوشه گیرم در بغل 🌟با سرشک دیده سقایی کنم در کربلا 🌟عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین 🌟تا برات کربلایم را کند امضا حسین 🌟با همین پروندهٔ سنگین و این بار گناه 🌟می خرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین 💥 ♻️ گفت برادرم از دنیا رفت دو سه شب بعد از مرگش.. یک شب تو خواب دیدم خیلی گرفتاره.. خیلی ناراحته.. از خواب بیدار شدم خیلی ناراحت شدم. یکی دو شب گذشت. دوباره خوابشو دیدم.. دیدم تو ناز و نعمته... گفتم: داداش! چی شد یک دفعه حال و روزت خوب شد؟ گفت: دیشب خانمی رو تو قبرستان دفن کردند.. خدا بخاطر اون زن عذاب رو از همه اهل قبرستان برداشت. گفتم: این زن کیه؟؟ گفت: عیال استاد اشرف آهنگره گفتم: مگر این زن چه کرده؟ گفت: نمی دونم؛ همین قدر بهت بگم.. این خانم اینقدر مهمه.. که از سر شب تا به صبح امام حسین(ع) سه مرتبه اینجا به دیدنش اومده (آرزوی همه ی من و شما اینه) 🔅 میگه صبح از خواب بیدار شدم. اومدم به بازار آهنگرا ،دیدم یکی از مغازه ها بسته است. گفتم: این دکان کیه؟ گفتند:دکان اشرف آهنگره گفتم: چرا بسته است؟ گفتند: خانمش از دنیا رفته.. میگه من هم مثل بقیه برای تسلیت رفتم پیش اشرف آهنگر.. میگه وقتی خلوت شد گفتم: آقا! خانمت کربلا رفته بوده ؟ گفت: نه. گفتم: خانمت روضه خوان امام حسین ع بوده؟ گفت: نه. (گفت: آقا! به خانم من چه کار داری؟اینا چه سوالیه میکنی) گفتم: یه خواب عجیبی دیدم..جریان رو‌ بهش گفتم، تا جریان رو گفتم،، گفت: درست خواب دیدی گفتم: چرا؟؟ گفت: خانم من فقط یک برنامه داشت. مقید هم بود..صبح که نمازشو میخوند، می اومد زیر آسمان بالای بلندی رو به قبله می ایستاد و سه مرتبه صدا میزد.. السلام علیک یا ابا عبدالله! زیارت عاشورا میخوند.. (پول نداشت کربلا برود.. کار دیگری هم نمی توانست انجام بدهد دست به سینه به امام سلام میداد) آقا جان قربونت برم آقا تو به یاد من باشی ولی من یادت نکنم آقا ؟ 🌺 ⬅️دلتو ببرم کربلا آی کربلائیا..آی حاجت دار آی جوون دارا.. شب/روز هفت ابی عبدالله... روز هفتم/سوم که میشه..دختر میاد کنار قبر بابا...خواهر میاد کنار قبر برادر.. دسته گل میارن..عکس بابارو میارن . زیر بغلای خواهرا و دخترها رو میگیرن..تسلا میدن..یه دل سیر گریه میکنند (عزاداری میکنند سبک میشن) ⬅️اما من بمیرم برا یتیمان ابی عبدالله...آوارهٔ بیابونا...سر حسین ع بالای نیزه ..بدنش تو کربلا...بچه ها آواره اند...به هر بهانه ای کتکتشون میزنند...آب میخوان میزنند.. غذا میخوان کنک میزنند.. بابارو میخوان کتک میخورند.. ⏹الهی غریب نباشی... الهی گرفتار نشی...الهی بی کس نشی.. چه کشیدند یتیمان حسین ع چه کشید بی بی زینب س 💔امان از دل زینب 💔چه خون شد دل زینب صدا زد... ◼️به‌سوی‌شام‌وکوفه‌ام‌چه ظالمانه میبرند ◼️نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند ◼️سر تو را به نوک نی زدند این ستمگران ◼️نمی روم ولی مرا به تازیانه میبرند ⬅️عصر روز یازدهم عمر سعد دستور داد یک عده عرب اومدند محمل ها را بستند. یک وقت دستور داد: حالا برید زن و بچه هارو سوار کنید. تا جلو اومدند که زنها را سوار کنند، بی بی زینب صدا زد: شما مردها به ما نامحرمید. کنار برید.. بی بی همهٔ زنها و بچه های اهل خیمه رو سوار ناقه کرد.. نوبت رسید به عمه سادات زینب.. بمیرم اومد سوار ناقه بشه هر چی دورو بر خودشو نگاه کرد..دید محرم نداره.. صدا زد.. () ⚫️کجایید ای هواداران ببینید محمل زینب ⚫️که بر باد فنا رفته بساط محمل زینب ⚫️کجایی ای علی اکبر، شبیه روی پیغمبر ⚫️کجایی ای علمدارم، ضیای چشم خونبارم یه وقت دیدند بی بی زینب س صدا زد: وا غربتاه.. وا حسیناه..ای داد از غریبی.. ☑️خواهره دیگه... کنار جنازه برادره اگر گریه نکنه چه کنه.. جا داشت یک عده بیان بی بی رو دلداری بدن..بهش تسلیت بگن.. از کنار بدن برادر بلندش کنند.. چه کردند؟ بمیرم زینب رو کتک زدند.. آخ 💔امان از دل زینب 💔چه خون شد دل زینب هر چقدر ناله داری به سوز جگر زینب کبری س سه مرتبه ناله بزن بگو 🌹 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🎆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🎆 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ ⚫️ ⚫️ ( 6) ⚫️ گریز به روضه حضرت علی اکبر ع 🕊براحمدوبرجمال حیدرصلوات          🕊بر فاطمه پاک و مطهر صلوات 🕊بر مِهر وجود یازده نور جلی       🕊برجمله شافعین محشرصلوات 🌷(دعای فرج) ⬅️ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ  عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ  وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ ✴️فرمود و قبره فی قلوب من والاه …قبر حسین تو قلب هر کسیه که دوستش داره دستتو بزار رو قلبت بیاد ضریح شش گوشه اباعبدالله … از دور سلام بدیم … ⬅️السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین ع (به نیت اموات گذشتگان از این جمع و بانی محترم مجلس یه بار دیگه همه فیض ببرند ) ⬅️السلام علی الحسین و… ♻️ : گلی گم کرد ام👇 آخ ✨سرم خاک کف پای حسینه ✨دلم زیر قدم‌های حسینه ✨به وقت مرگ چشمم را نبندید ✨که چشم من به سیمای حسینه ✨چراغ از بهر قبر من نیارید ✨چراغم روی زیبای حسینه ( ان شاالله این حرف برا همه مون باشه) ✨بود پرونده ام چون برگ گل پاک ✨آخ در این پرونده امضای حسینه ✨بهشت ارزانی خوبان عالم ✨بهشت من تماشای حسینه ⬅️خوش بحال هر کی قیامت این صحنه رو میبینه خوش بحال هر کی جزو حسینیون کربلاست (هر کی برا ابی عبدالله گریه کرده باشه ان شاالله محشرم با حسینه…نگاه می‌کنه نامه عملش میبینه جزو گریه کتای حسین امضا خورده) ملائکه میان می‌بینند یه عده دم در بهشت جمع شدند… هر چی ملائکه میگن بهشت منتظرتونه بیایید برید داخل … (کسی وارد بهشت نمیشه…سوال میکنند چرا وارد بهشت نمیشین) میگن آخه ✨ بهشت ما تماشای حسین است… تا حسین وارد نشه ما وارد نمیشیم… ( ما بهشتمون این آقاست ) ندا میاد حسین جان،، عاشقاتو معطل نکن وارد بهشت شو , تا عاشقات و حسینیا وارد بهشت بشن ان شالله اسم مارو هم جزو گریه کتای حسین بنویسند … ⏺در حالات مقدس اردبیلی مینویسند… تا زنده بود از آب فرات ننوشید وقتی رو به قبله اش کردند ظرفی از آب فرات دستش دادن ( گفتن آب فرات و تربت ابی عبدالله ست یه خورده از این آب بخور ) صدا زد تا زنده بودم از آبی که به حسین ندادند نخوردم … حالا دم مرگ هم از آبی که به عزیز زهرا ندادند، نمی‌خورم بعد سه مرتبه صدا زد صل الله علیک یا اباعبدالله چشماشو رو هم گذاشت و از دنیا رفت (…دلتو ببرم کربلا...) آی کربلاییا… آی حاجت دارا آی جوون دارا …آی مریض دارا... (بریم کربلا) امروز برا ارباب تشنه لبت گریه کن ⬅️((بعضی مصیبت های روز عاشورا خیلی سنگینه مثل تشنگی ابی عبدالله به چند علت خیلی ابی عبدالله تشنه بود … هم جنازه هارو به خیمه می آورد … هم بچه ها رو آروم میکرد … هم علقمه رفت … هم بالا سر علی اکبر گریه کرد … زیر آفتاب گرم کربلا جنگ میکرد … زخمی شده بود بیشتر تشنگی رو حس کرد))➡️ ⏺اربعینم وقتی بچه های حسین رسیدند کربلا اولین کاری که کردند رفتن کنار شط الفرات …کاسه هارو پر آب کردن اومدن کنار قبر ابی عبدالله گفتن بابا... پاشو بابا… بابا برات آب آوردیم بابا ⏪(اوج )آخ قربون اون آقایی که لب تشنه سر از بدنش جدا کردن ⏺ اینقدر مصیبت تشنگی ابی عبدالله سنگینه …که حضرت زینب هم وقتی اربعین اومد کربلا برا این مصیبت روضه خوند و گریه کرد صدا زد داداش … آخ عزیز برادرم … حسین جان… من بقربونت که لب تشنه جون دادی آخ بقربونت که داغ دیدی و جون دادی قربون دل داغدارت یا ابا عبدالله… یا حسین3 ⬅️(میتونید روضه هلال بخونید)➡️ انشاءالله کنار حرمش ناله بزنی قربون اشکای چشمتون ، قربون دلای کربلایی تون (اگر کسی داغ عزیز ببینه بین ماها اینجور رسمه فامیل میان دوستان میان زیر بغلاشو می گیرند ، آرومش میکنند … تسلا میدن) ⬅️اما میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا … می‌خوام بگم تو کربلا کنار جنازه علی اکبر… کسی نبود زیر بغلای حسینو بگیره کسی نبود تسلیت بگه… لشکر شروع کرد کف و هلهله… یه وقت دیدن یه خانمی هی به سر و سینه می زنه … میدوه… فریاد می زنه : واحبیباه، یااُخَیّاه وَابنَ اُخیّاه وای عزیز برادرم ، وای پسر برادرم اینجا زینب اومد کمک حسین …حسینو دلداری داد اما کنار بدن ابی عبدالله کسی نبود زینب رو دلداری بده ..یه عده با تازیانه و کعب نی اومدن یه وقت دیدن حسین عبا رو پهن کرد ⚡️جوانان بنی هاشم بیایید ⚡️علی را بر در خیمه رسانید ⚡️خدا داند که من طاقت ندارم ⚡️علی را بر در خیمه رسانم ⚡️بگویید عمه اش زینب بیاید ⚡️تماشای رخ اکبر نماید بدم المظلوم بکربلا … به ناله های دل زینب کبری … به جگر سوخته ابی عبدالله ناله بزن بگو یا حسین … 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 کانال روضه دفتری👇👇 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ 🏴 🚩 🏴 ( 8) 🚩 🍃برخاتم الاوصیاء مهدی صلوات 🍃برصاحب عصر ما مهدی صلوات 🍃خواهی که خداوند بهشتت ببرد 🍃بفرست توبر حضرت مهدی صلوات (دعای فرج) ❇️ السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ … یا اباصالحَ المهدی … یا خلیفةَالرَّحمنُ … و یا شریکَ القران … ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ … سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان ▪️ای گیسوی هماره پریشان کربلا «یا صاحب الزمان آقا جان» ▪️ای گیسوی هماره پریشان کربلا ▪️ای چشمۀ همیشه خروشان کربلا ▪️با ما بگوچه دیده‌ای ای خون گریسته فرمود : « لابکین لک بدل الدموع دما » یا جَدّا بجای اشک برات خون گریه میکنم. ▪️با ما بگوچه دیده‌ای ای خون گریسته ▪️در سرخی عقیق سلیمان كربلا ▪️آب خوش از گلوی تو پایین نمی‌رود ▪️با یاد خشکی لب عطشان شاه کربلا (اما مصیبتی که امام زمان خیلی براش گریه میکنه ، میدونی کدوم مصیبته؟) ▪️آه از دمی كه لشكر اعدا نكرد شرم ▪️كردند رو به خیمۀ سلطان كـربلا *(محمدعلی بیابانی) ⚡️عزیز زهرا در گودال قتلگاه… ⚡️هنوز جان در بدن مبارک ابی عبدالله ست … 🔹یه وقت یه نامردی صدا زد ، حمله کنید به خیمه های حسین… صدا زد« وَیحَکمْ یا شیعَةَ آلِ اَبی سُفیان ! اِنْ لَمْ یکنْ لَکمْ دینٌ وَ کنْتُمْ لاتَخافُونَ المَعادَ فَکونُوا اَحراراً فی دُنیاکم ... » آی نامرد مردم اگه دین ندارید حداقل آزاده باشید. اول بیایید کار منه حسینو تموم کنید… (دلت اینجاست؟؟) به نیت شفای همه مریضا بخصوص مرضای منظور… (دلتو ببرم کربلا ؟؟) (یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا) 🔳آخ همه ازخیمه ها بیرون دویدند 🔳وای ولی سالار زینب را ندیدند همچین که صدای ذوالجناح رو شنیدن ، دیدن داره از سمت میدان میاد،، ( یه وقت نگاه کردند دیدند زین واژگونه ،، یالها غرق خونه ،، بدن پر از تیر و نیزه است…) سکینه (س) دوید جلو … آخ اگه پدر داری خدا برات نگه داره😭 (دخترا خیلی بابایین ، آی اونایی که بابا دارید قدر باباهاتونو بدونید) ✨اگر نازی کند دختر ، خریدارش پدر باشد😭 (بگمو‌ اموات فیض ببرند بخصوص پدرایی که از دنیا رفتند و اسیر خاک ها هستند) 🔰 نازدانه ابی عبدالله سکینه دوید جلو… «یا جواد! هل سقی ابی ام قتلوه عطشانا؟!» ای ذوالجناح ،، بابام که میدان می‌رفت دیدم لباش خشک شده بود… (بابام تشنه بود…) آیا وقتی سر از بدنش جدا کردند آب بهش دادند یا نه؟ 🩸ای ذوالجناح رو به حرم گو به دخترم 🩸تا آخرین نفس پدرت گفت آب آب حسین .…حسین … ۲ امان از اون لحظه ای که همه دویدن سمت گودال قتلگاه اما با چه حالی ؟ «ناشرات الشعور، علی الخدود لاطمات» با موهای پریشان همه به سر و صورت لطمه میزنن …دیگه نگم از بالای گودال چی دیدن.. اما امان از اون ساعتی که بی بی زینب نیمه های دل شب رسید گودی قتلگاه… امان از دل زینب ... (بی بی زینب نگاه می‌کنه… ) (همه بدنها شکل همه… بی سر … زخمی … قطعه قطعه… عریان …) دنبال برادر میگرده… آخ حسینم به کجایی… که مردم ز جدایی… داداش الهی نبینی داغ برادر رو… الهی نبینی اونچه که زینب دید صدا زد: (دشتی) 🏴گلی گم کرده ام میجویم او را 🏴 به هرگل میرسم می‌بویم او را (خانم جان یا زینب کبری چجوری بود گلت بی بی جان… نشونی بده) ⬆️(اوج) 🏴آخ گل من یک نشانی در بدن داشت 🏴یکی پیراهن کهنه به تن داشت زینب گلشو پیدا نمیکنه یه وقت شنید از بین شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته ها از گلوی بریده صدایی بلند شد « اخیَّ الیَّ » خواهر بیا … 🏴گل گم گشته ات خواهر منم من 🏴سرور سینه ات خواهر منم من یه نگاه به بدن بی سر برادر … (دشتی) 🏴چرا پیروهنی بر تن نداری 🏴آخ بمیرم من مگر خواهر نداری 🏴برادر جان سلیمان زمانی 🏴 چرا انگشت و انگشتر نداری 🏴 آخ مسلمانان حسین مادر ندارد 🏴غریب است و کسی بر سر ندارد حسین جانم حسین ،(جانم حسین جانم)۲ جانم حسین جان …۲ 🎆صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله 📿لبم لبریز از جام حسینه 📿عروج نام من بام حسینه 📿اگر جراح قلبم رو شکافه 📿به روی لوح دل نام حسینه (جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج امام زمان عج عنایت کنید , صلوات محمدی هدیه کنید) 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @roze_daftari
هدیه به پیشگاه مقدس و ملکوتی میوه دل امام رضا آقا جوادالائمه علیهما السلام... جلب رضایت مادرشون زهرای مرضیه سلام الله علیها... عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. -
السلام علیک یا اَبا جَعفَرٍ یا مُحَمَّدَبنَ عَلیٍّ اَیُّهَا التَّقِیُّ الجَوادُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه 🔸بغداد هم از حال و روزش بی خبر بود 🔸تنها تر از تنها و قلبش پرشرر بود ایام،  ایام شهادت میوه دل امام رضا... آقا جوادالائمه است... دلت رو آماده کن... با پای دل بریم کنار حرم باصفاش...   ان شاء الله سال بعد یک همچین روزهایی این دست جمع بریم کاظمین... کنار حرم باصفاش عرض ادب کنیم... این روزها خانه آقا جوادالائمه چه خبره... خدا لعنتش کنه ام الفضل ملعونه... وقتی به آقا زهر داد... صدای ناله حضرت بلند شد وای جگرم... 🔸در کنج حجره بی کس و بی یار و مونس 🔸دور از وطن افتاده و خونین جگر بود دو نفر از ائمه ما خیلی غریب بودند... یکی آقا امام حسن. .. یکی هم آقا جوادالائمه... این دو بزرگوار توی خونه خودشون هم غریب بودند... قربون غریبیت برم آقا یا جوادالائمه شما هم مثل امام حسن خیلی غریب بودید... حتی تو خونه خودتون هم غریب بودید... اما وقتی خواستند بدن شما رو دفن کنند ... شیعیان اومدند با احترام تشییع کردند ... با احترام بدن رو داخل قبر گذاشتند... کسی به بدن شما جسارت نکرد... دلها بسوزه برا اون آقایی که وقتی خواستند بدنش رو دفن کنند تابوتش رو تیر باران کردند... 🔸بعدکشتن تیرباران، پیکرت گردید، کاش 🔸این جنایت، در کنار قبر پیغمبر نبود خدا میدونه چه حالی داشتند یتیمان امام حسن... وقتی جلو چشمانشون تیرها رو از بدن بابا خارج کردند... اما میخام بگم هر طوری بود بلاخره بدن امام حسن رو دفن کردند... لا یوم کیومک یا اباعبدلله... دلها بسوزه برا امام سجاد... روز یازدهم... صدا زد... عمه جان زینب... ببین این نانجیبها... دارن بدنهای خودشون رو دفن میکنند... اما بدن بابای غریبم حسین... بی غسل و بی کفن... روی زمین کربلا... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... -
متن روضه ۲ 🔸رسیده جان به لب اطهرت، اَبَالهادی 🔸نشسته پیک اجل در بَرَت، اَبَالهادی 🔸دوباره قصه ی زهر و دوباره نامردی 🔸کبود شد همه ی پیکرت، اَبَالهادی 🔸میان حجره ی در بسته دست و پا زدی و 🔸بریده شد نفس آخرت، اَبَالهادی 🔸سه روز بر تَن تو آفتاب می تابید 🔸ولی بریده نشد حنجرت ؛ اَبَالهادی 🔸دگر به زیر سُم اسب های تازه نَفَس 🔸ندید جسم تو را دخترت ؛ اَبَالهادی
خدای متعال ان شاء الله این دسته جمع به زودی زود کنار صحن و سرای باصفای آقامون جوادالائمه برساند یک همچین مجلسی رو هم ان شاء الله در جوار ملکوتی اون حضرت برگزار کنیم و به سر و سینه بزنیم  عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
# روضه  _ شهادت ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 در حجرۀ در بسته تنی در تَب و تاب است جان می دهد و تشنۀ یک جرعۀ آب است ناله ها زند کنج حجره دست پا زند کنجِ حجره ... چون مار گزیده تنم از کینه بسوزد از لعلِ لبم تا جگرُ سینه بسوزد از جفا شده خون دلِ من همسرم شده قاتلِ من .... (آقا جانم ...) نه مادرُ نه خواهرُ نه همدمُ یاری تا بهرِ من خسته کند ناله و زاری ای هم نفس نا نجیبم کف نزن ببین من غریبم ... *روضه بخونم براتون السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ التَّقِيَّ الجَوادُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ .... یا علی بن موسی الرضا ... چهل سال امام رضا منتظر بود ، خدا بهش یه جون داد ...ای رفقا اینقدر علی بن موسی الرضا دوسِش داشت جواد الائمه رو ... می فرمود : با برکت تر از این جوان تو اسلام نیومده ... میگن این شب ها هرکی میزه زیارت امام رضا همه باب هایِ دیگر رها می کنن همه از بابُ الجواد واردِ حرم میشن ... آخه وقتی میان بابُ الجواد یه آقازاده آغوش باز کرده ....* مرهم حریفِ زخم زبان ها نمی شود اصلاً جگر که سوخت مداوا نمی شود گریه مکن بهانه به دست کسی مده با گریه هات هیچ مداوا نمی شود خسته مکن گلوی خودت را برای آب با آب گفتن تو کسی پا نمی شود اینقدر پیشِ چشم کنیزان به خود مپیچ با دست و پا زدن گره ات وا نمی شود گیسو مَکش به خاک دلی زیر و رو شود در این اتاق عاطفه پیدا نمی شود باور کنم به در نگرفته ست صورتت؟ این جایِ تنگ و این قد و بالا نمی شود ... با ضربِ دست و پا زدنت طشت می زنند جز هلهله جواب مهیا نمی شود با غربتی که هست تو غارت نمی شوی نیزه به جای جایِ تنت جا نمی شود ... خوبیِ پشت بام همین است ای غریب پایِ کسی به سینۀ تو وا نمی شود .... حسین ...... *در حجره رو بست ، جواد الائمه 25 سالِشه مجلس جوون باید شلوغ باشع ... دمِ در امام رضا ایستاده برا شماها گریه میکنه ... خدا لعنت کنه همه قاتلین آل الله رو ... خدا لعنت کنه جعدۀ ملعونه رو وقتی زهر به امام حسن داد ، میگن تا دستُ پا زدن امام حسن رو دید گریه کرد ، پشیمون شد گفت عجب غلتی کردم ...  اما این اُم الفضل نانجیب نمی دونم چه زنی بوده ، همچین که صدایِ نالۀ جواد الائمه بلند شد ، بعضی از کنیزا دلشون به رحم اومد ... رفت همه رو خبر کرد ، گفت: یه عده ای پا بزنند ... یه عده ای دست بزنن ... یه عده ای طشت بزنن ... صدایِ آقا رو کسی نشنوه ... عرضم تمام یا الله ... یه وقت دیدن دیگه صداش نمیاد ... در حجره رو باز کردن دیدن گرد غبار همۀ حجره رو فرا گرفته ... حضرت صورت رو خاک گذاشته ... یه ریسمان آوردن پایِ حضرتُ بستن چند نفر سر ریسمانُ گرفتن از پله ها بردن بالایِ بام ... وای وای وای .... بدنُ بالایِ بام زیر آفتاب گذاشتن ... آخ بنازم به معرفتِ کبوترا ... اومدن بالهاشون باز کردند ... سایبون برا بدنِ عزیز زهرا درست کردند ... این یه بدن بود کبوترا سایه کردن ، لا یوم کَیومکَ یا اباعبدالله .... ای حسین ..... یه جمله روضه بخونم، یه کاری کردن با بدنِ اربابتون ، زینب که نشناخت بماند" دختری که سال ها تو آغوشِِ ابی عبدالله بود یه وقت رو پا بلند شد ، گفت عمه این سر بریده مال کیه ؟ ... عمه چشماش خون آلوده .... دندان هاش خون آلوده .... پیشانیش خون آلوده ... گیسوانش خون آلوده .... جلو چشمِ دختر چوب برداشت .... آی حسین .....
سه بدن از امامان  معصوم سه روز بر روی زمین ماند ۱-بدن آقا موسی‌بن جعفر(ع) ۲-بدن امام جواد(ع) بدن حضرت سید‌الشهدا در کربلا بدن حضرت موسی‌بن جعفر را پس از سه روز با احترام برداشتند کفنهای قیمتی آوردند بدن مطهر را غسل دادند کفن کردند توسط امام رضا(ع)بر بدن نماز خوانده شد و دفن گردید بدن حضرت جواد رو هم با همین احترام تشیع کردند دفن نمودند ولی کربلا ۳- بدن عزیز فاطمه حضرت حسین(ع)را پس از سه روز باده نشینها برای دفن آمدند ولی ابدان مطهر قابل شناسایی نبود در آخر آقا برای این مهم تشریف آوردن و توسط امام سجاد(ع) همه‌ی بدنها را شناسایی  و دفن شد در آخر رسیدند به یک بدن پاره پاره شده حضرت رو کرد به بنی اسد و فرمودند این بدن بابای غریب من حجت خدا است بروید و یک قطعه حصیر بیاورید بدن را میان بوریا و حصیر گذاشتند و در قبر قرار دادند لحظاتی طول کشید بنی اسد مشاهده کردند امام در میان قبر لبها را به رگهای بریده‌ی پدر گذشته‌اند  .... صلی الله علی الباکین علی‌الحسین
ع امروز امام رضا عزا دار است ، اگر با دیده دل نگاه کنی امروز ثامن الحجج گریان است در غم میوۀ دلش جوادالائمه ، بگو آقا آجرک الله ، آخر روز شهادت میوۀ دلش امام جواد ، جوان از دست داده آن هم جوانی مثل جواد الائمه ، در شهر غربت ، با لب تشنه ، در حجره در بسته ، بگو امام رضا میوۀ دلت را با لب تشنه شهید کردند . اما کربلا جوان امام حسین علی اکبر را از دم شمشیر و نیزه ، تا حسین فاطمه ناله علی اکبررا شنید با عجله آمد، یک قدری امام حسین به آن بدن نگاه کرد نشست کنار بدن ، سر علی را به دامن گرفت ، دلش آرام نشد ، سر جوانش را به سینه چسبانید دلش تسلی پیدا نکرد ، همه دارند نگاه می کنند ببینند حسین با علی اکبر چه  می کند ، یک وقت دیدند خم شد صورت به صورت علی گذاشت ، هی صدا می زد ، میوۀ دلم علی . لب گشا حرف بزن ، من به فدای سخنت                     مخفی از عمه تو ، بوسه زنم بر دهنت
ع زسوز غم پر پروانه می سوخت                                      ز داغ لاله ای گلخانه می سوخت وجودش را شرر زد آشنایی                                       که از جور دل بیگانه می سوخت بنوشید آب از پیمانه زهر                                            دل پاکش از این پیمانه می سوخت ز آوای جواد آن جان زهرا                                          نهان گلشن جانانه می سوخت میان حجره بود و ناله می کرد                                                به حال وی دلی آنجا نمی سوخت از همین جا دلت را روانه آن  حجره ای کن که امام جواد میان آن حجره افتاده ، از سوز زهر به خود می پیچید ، اما کشنده تر از این زهر ، زهر بی وفایی همسرش بود ، بمیرم برات آقا محرمی نداشتی ، چه کشید جواد الائمه ، آن ساعتی که دید اُمالفضل در حجره را بست کنیزانش را جمع کرد گفت : شادی کنید تا کسی صدای ناله امام را نشنود بعد شهادت هم دستور داد بدن امام را بالای بام مقابل آفتاب بیندازند ، اما کبوترها  می آمدند بالهاشون را بهم می دادند تا آفتاب به این بدن نتابد ، اما عاشقان امام جواد این بدن دیگر برهنه نبود ، بی سر نبود ، این بدن پاره پاره نبود . رحمت خدا بر این ناله ها ، ای دلهای آماده ، بمیرم برای عزیز فاطمه حسین ، که دخترش بدن بابا را نشناخت، صدا زد عمه این بدن کیه درد دل می کنی ؟ فرمود : سکینه جان این بدن بابایت حسینِ ، همه صدا بزنید حسین حسین . 🔰🔰