#شب_دوازدهم_محرم
#صلوات_اول_مجلس
بنا به نقلی امشب مصادف با شب شهادت یادگار واقعه ی عاشورا، آقا و مولامون، سیدالساجدین، امام زین العابدین علیه الصلاة و السلام، است، هدیه به روح پرفتوح آن امام همام، و همه شهدای کربلا عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
🔸گر تو خواهی که بیابی زجهان راه نجات
🔸بر محمّد تو بگو از دل و از جان صلوات
🔸هر چه خواهی تو طلب کن ز شهنشاه جهان
🔸به علی حیدر صفدر شه خوبان صلوات
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
-
#شب_دوازدهم_محرم
#نمونه_شروع_روضه
بسم الله الرحمن الرحيم.
یارحمن یا رحیم.
اَعْظَمَ اللّهُ اُجُورَناْ بِمُصابِنا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ وَجَعَلَنا وَاِيّاكُمْ مِنَ الطّالِبينَ بِثارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الاِْمامِ الْمَهْدِىِّ مِنْ الِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ.
🔸ای سید و سالار ما، ای یاور و غمخوار ما
🔸تنها تو هستی یار ما، یا بن الحسن یا بن الحسن 2
یابن الحسن یا بن الحسن 2
🔸تا کی ز یاد جدّ خود، اشک از بصر جاری کنی
تا کی به یاد عمه ات، از سوز دل زاری کنی
🔸در بین ما باشی ولی، تنها عزاداری کنی
🔸باشد فدایت جان من
یابن الحسن یا بن الحسن 2
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
-
#شب_دوازدهم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات 1
🔸من کیم تا تو بیایی ب سر بالینم
ببین حرف دلت هست یا نه...
چی میخوای به آقات بگی...
🔸من کیم تا تو بیایی به سر بالینم
🔸چه کنم راه نجاتی نبود جز اینم
چه کار کنم... کجا برم...
جز در خونه ی شما جایی رو ندارم...
🔸بر من آنقدر توان بخش که در بستر مرگ
امام زمان آقا جانم...
🔸بر من آنقدر توان بخش که در بستر مرگ
اون لحظه ای که ميخوام دیگه نفسهای آخر رو بکشم دم جان دادنم....
🔸خیزم از جا و به پیش قدمت بنشینم
دست بگذارم روی سینه
بگم السلام علیک یا بقیه الله....
🔸نیست انصاف کز این مهلکه بیرون بروم
آقا نکنه من از این دنیا برم...
شما رو نبینم...
🔸نیست انصاف کز این مهلکه بیرون بروم
🔸من که یک عمر تولای تو باشد دینم
یه عمری محبت شما رو درسینه نگه داشتم...
آقا جانم امام زمان...
یه عمری آرزوی دیدن جمال دلربای شما رو در سینه نگه داشتیم...
آقا عاشقان شما امشبم به امیدی سر میگذارند...
ان شاء الله به همین زودی ها صدای دلنشین شما از مکه، کنار خانه ی خدا بلند بشه...
انا بقیه الله...
آی شیعیانم...
آی اونهایی ک امام زمان رو صدا میزدید...
انا المهدی...
خدایا ما زنده باشیم...
به امیدی که یک روز...
صدای آقامون رو بشنویم...
هر چقدر با امام زمانت کار داری...
در این شب دوازدهم آقات رو صدا بزن...
یابن الحسن ...
حالا ک امام زمانت رو دعوت کردی توی مجلس با امام زمان هم ناله شو
از همین جا دل ها رو روانه کنیم کربلای معلی...
نمیدونم کربلا رفتی یا نه....
همچین که داری نزدیک کربلا میشی
هی نگاه میکنی...
ببینی گنبد ابی عبدالله معلوم میشه یا نه...
دیگه دلت طاقت نداره...
دلت برا حرم حسین پر میزنه...
هی این طرف و اون طرف سوال میکنی...
چقدر مونده تا حرم آقام حسین...
وقتی بلاخره رسیدی حرم باصفاش...
تصور کن ورودی حرم ایستادی...
در مقابلت قبر شش گوشهی حسین دستات رو روی سینه میگذاری. ..
همش میگی آی حسین...
اصلا باورم نميشد منو دعوتم کنی...
من کجا... کربلا کجا...
حالا میخواهم احترام کنی...
از همین جا با پای دل بریم جرم باصفاش...
دستات رو روی سینه بگذار...
میخای ب اقات حسین سلام بدی...
همه باهم...
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
-
از طرفی هم امشب شب شهادت زین العابدین...
امام سجاده...
دیگه دلت اینجا نباشه بریم مدینه کنار قبرستان بقیع بنشینیم...
برا آقامون امام سجاد زار زار گریه کنیم...
وقتی اومدن کنار امام سجاد عرضه داشتند...
آقاجان... کجا براتون سخت گذشت حضرت فرموند الشام...
🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ای وای... ای وای...
من نمیدونم چی به آقا گذشته
🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
🔸ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید
یا صاحب الزمان
🔸سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
🔸مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید
امان از اون شبی که...
ما رو دم دروازه شام نگه داشتند...
شهر رو آذین بندی کردن...
گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن
تا وارد شهر شام شدیم ..
هرکس هر چی بدست داشت...
به ما میزد...
یکی با سنگ میزد...
یکی خاکستر میریخت...
یکی خارجی میگفت...
ای وای ای وای .....
🔸به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید
🔸دختران را به کنار سر بابا نزنید
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
🔸علی و فاطمه در بین شما ایستادند
خدا لعنتشون کنه...
🔸پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید
صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله
-
#شب_دوازدهم_محرم
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
متن روضه 1
🔸امشب شب غریبی اولاد مصطفی است
🔸زینب اسیر شمر و حسین سر ز تن جداست
شب دوازدهم ماه محرمه. ..
امروز کربلا چه خبر بود خدایا...
🔸طفلان بی پدر به بیابان در آفتاب
🔸آن یک سر برهنه و آن یک برهنه پاست
دیشب وقتی مجلس سیدالشهدا تمام شد...
هر کدوم از ما دست بچه هامون رو گرفتیم...
رفتیم به سمت خونه هامون...
مواظب بچه هامون بودیم...
مبادا نیمه شب سردشون بشه...
مبادا بچه هامون با لب تشنه بخوابند...
اما... آی مردم بچه های ابی عبدالله کجا خوابیدن...
بچه های حسین چه حالی داشتند...
داخل یک خیمه نیم سوخته...
الله اکبر...
نميدونم بهشون آب دادند یا نه...
خیلی از این بچه ها با شکم های گرسنه...
🔸لیلا به آه و ناله چو مجنون به کوه و دشت
🔸اکبر هزار پاره ز شمشیر اشقیاست
🔸گهواره مانده خالی و اصغر به مهد خاک
🔸از سینه رباب ز غم، ناله برسماست
🔸مهر رخ سکینه ز سیلی و تشنگی
🔸نیمی چو ماه نیلی و نیمی چو کهرباست
از امروز دیگه اسارت اهل بیت شروع میشه...
از امروز دیگه تازیانه ها شروع میشه...
مثل یه همچین روزی امام سجاد آمد کنار عمه جانش زینب...
صدا زد عمه جان زینب...
ببینید این نانجیبا بدن های خودشون رو غسل دادن...
کفن کردن...
بدنهای نحسشون رو دفن کردند...
اما بدن بابای غریبم حسین...
روی زمین کربلا...
عمه جان بدن بابای غریبم بدون غسل و کفن...
وقتی میخواستند به سمت کوفه حرکت کنند...
اومدند بچه ها رو سوار محمل ها کنند...
خانم زینب کبری فرمودند...
خودم بچه ها رو سوار میکنم...
با دستان مبارک...
یکی یکی این زن و بچه ها رو سوار بر شتران بی جهاز کرد...
اما وقتی نوبت خود خانم زینب شد
یا صاحب الزمان ....
یکدفعه نگاه کرد به اطرافش...
یادش اومد از روز ورودش به کربلا...
اون موقعی که عباس علمدار اومد و زانو خم کرد...
علی اکبر امد...
قاسم امد...
جوانان بنی هاشم یکی یکی اومدن...
دور محمل زینب رو گرفتن...
خانوم رو با احترام از محمل پیاده کردن...
مبادا نامحرمها ببینند....
ناموس خداست...
احترام داره...
یادش اومد از اون روزی همه بنی هاشم در کنارش بودند...
اما الان تنهای تنها مانده...
نگاه کرد به سمت قتلگاه...
صدا زد حسینم برادرم...
بلند شو ببین دارن خواهرت رو به اسارت میبرن برادر...
ببین دورم رو نامحرمها گرفتند...
🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
برادرجان... حسین چطوری تو رو تنها بگذارم...
🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
برادر نمیخواستم اما...
🔸نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند
🔸نمیروم ولی مرا...
یه اشاره کرد به سمت سر مقدس ابی عبدالله... روی نیزه...
🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
برادرم حسین نمیدونم با سر برم یا با بدن بمانم...
🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
-
◾روضۂ دفتری امام سجاد(ع)◾
👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻
💟گریز به روضۂ حضرت زهرا(س)و امام حسین(ع)👇🏻👇🏻👇🏻
«السلام علیکَ یا اباعبدالله، السلام علیکَ یا علی بن الحسین یا زین العابدین یابن رسول الله»
وقت باران داغِ چشمِ ترعذابم میدهد
آب مینوشم غمِ حنجر عذابم میدهد
شیرخواره سیرباشد زود خوابش میبرد
ازعطش بی تابیِ اصغرعذابم میدهد
مجلس ختمِ جوان رفتم دلم آتش گرفت
یادِ تشیع تنِ اکبر عذابم میدهد
غیرتم راشعله ور کرده چهل سال است
ماجرای غارت معجر عذابم میدهد
◾امشب شبِ شهادته پسرته حسین جان، توی هر شهری وقتی یه بزرگی وارد میشه، یه آقایی وارد میشه، مردم شهر گُل میریزن روی سرش میگن خوش اومدی، اما وقتی کاروان اُسرا بهمراه امام سجاد به کوفه وارد شد، زن ها همه سنگ میزدن ، وقتی رسید شهر شام همه هلهله و شادی کردن دخترها رو کتک میزدند، شاید زبانحالِ آقامون این باشه: آی مردم کوفه و شام به من علی بن الحسین سنگ بزنید ولی دیگه به سر بابای مظلومم سنگ پرتاب نکنید آاااای حسیییین
دریا به دیده ی ترِ من گریه میکند
آتش زِسوزِ حنجر من گریه میکند
سنگی که میزنندبه فرقم زِروی بام
برزخمِ تازه ی سرِ من گریه میکند
مقاتل نوشتن وقتی امام باقر(ع) بدن نازنینِ باباش امام زین العابدین رو غسل میداد، راوی میگه بدنِ نازنین رو روی سنگ غسل گذاشت ، پرده ای زدن که آقازاده بابای نازنینش رو راحت غسل بده ، میگه یوقت شروع کرد های های گریه کردن، میگه روم نشد اونجا سوال کنم ، وقتی زین العابدین رو دفن کرد، بعد از مدتی خدمتش رسیدم گفتم آقاجان وقتی پدر نازنینت رو غسل میدادی خیلی گریه میکردی ! میگه فرمود: وقتی بابام رو غسل میدادم اثر غُل و زنجیر به گردن و پاها و رانِ مبارکش باقی بود😭😭😭میخوام بگم یا باقرالعلوم بابای مظلومت رو غسل دادی یه وقت شروع کردی به گریه کردن یه شبی هم وقتی مردم خوابیده بودن جدِّ مظلومت امیرالمومنین عزیز دلش رو غسل میداد به بچه هاش گفته بود آروم گریه کنید صدامونو کسی نشنوه یه وقت دیدند علی دست از غسل کشید سر به دیوار گذاشت، علی جونم مگه نگفتی آروم گریه کنن چرا بلند بلند گریه میکنی؟ نمیدونستم بازوش و پهلوش شکسته یه وقت صدا زد عزیزانم بیایید از مادر توشه بگیرید ، بچه ها امشب شبه خداحافظیه، دیدار دیگه به قیامت وبهشت، امیرالمومنین میفرماید: حسنین خودشونو به روی سینه ی مادر انداختن همون سینه ای که علی فرمود چنان ناله زد که دستها از کفن بیرون آمد حسنین رو به سینه چسباند یه وقت منادی صدا زد علی بچه ها رو بردار ملائکه به گریه شدند😭😭😭
گذشت و گذشت عصر عاشورا شد یه وقت نازدونه ی امام حسین آمد کربلا، سکینه خاتون خودشو روی بدنِ پاره پاره ی بابا انداخت شروع کرد با پدر حرف زدن، یه وقت نامردا اومدن با یه اهانتی این نازدونه رو به گوشه ای پرتاب کردن😭😭😭
حسین آرام جانم
حسین روح وروانم
حسین درمانِ دردم
حسین دورت بگردم
«علی لعنة الله علی القوم ظالمین»
*روضه اسارت 😭😭😭
*چنان مرغ شکسته پر و بالم*
*غمت یک ساعته کرده هلالم*
*(اینا ناله های زینبن)*
*چنان مرغ شکسته پر وبالم*
*غمت یک ساعته کرده هلالم*
*داداش زِبس داغت سنگینه عزیزم*
*تمام دشت می گرید به حالم*
*◾وقتی از آقا امام زمان سوال شد آقا کدوم مصیبت جدت دردناکه که فرمودی برای آن مصیبت اگه خون گریه کنم کمه، آن بزرگوار فرمود: همه ی مصیبت جدم سخت و سنگین و درناکن،گفتن آقا اون مصیبت که فرمودی اگه اشکم خشک بشه خون گریه میکنم ، تا آقا اینو شنید اشکاش سرازیر شد، فرمود: همه ی مصیبت های جدم دردناکه اما امان از مصیبت اسیری عمه ام زینب😭😭😭*
*وقتی روز یازدهم محرم بی بی زینب همه ی زن و بچه ها رو سوار بر محمل کرد بمیرم نوبت به خودش رسید کسی نبود خودشو کمک کنه تا سوار بر محمل بشه ، هر چه دور و برشو نگاه کرد محرمی پیدا نکرد یه نگاه انداخت به قتلگاه صدا زد حسینم عزیزم ببین دارن خواهرتو به اسیری میبرن، یه نگاه انداخت به علقمه ،داداش عباسشو صدا زد یادش اومد روز دوم محرم وقتی وارد سرزمین کربلا شد همه ی محرم ها دور و برش بودن یکی رکاب محملو گرفته بود ، یادش اومد عباس زانو خم کرد خواهر رو پیاده کرد، صدا زد عباس جان بیا ببین دور وبر خواهرت یه مشت نامحرمه بیا خواهرتو دارندبه اسیری میبرن، آی بمیرم با هر سختی بود خودشو سوار کرد، کاروان از گودال عبور کرد ،اهلبیت امام حسین با بدنهای پاره پاره داغِ دلشان تازه شد، از بالای محمل وداع کردن چند قدمی نگذشته بودن نتونستن تحمل کنن پیاده شدن هر کسی نعش عزیزی رو بغل گرفت زینب کجا رفت؟ رفت گودال قتلگاه کنار نعش برادر، آی قربون دردهای دلت ای دختر علی*
*داداش اومدم بگم دارن منو میبرن اسیری اومدم خداحافظی کنم ، خداحافظی هم رسمی داره برادر، رسمش روبوسیه ، اما برادر یه جای سالمی در بدن نداری تا بوسه زنم😭😭😭*
*سر به بدن نداری تا صورتت رو بوسه بزنم ، چه کرد این خواهر داغ دیده آی بمیرم خم شد لباشو گذاشت روی رگهای بریده ی حسین رگهای بریده رو بوسه زد*
*بوسیدم آنجایی که مادرم نبوسید*
*بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید*
*آه اومدن زینب رو با تازیانه از کنار نعش برادر جدا کردن همه را سوار کرد با چه سختی خودشو سوار کرد، کاروانِ اُسرا حرکت به راه افتاد ، زینبی که با حسین به کربلا آمده بود حالا باید با سرِ حسین برگرده ، زینب از روی محمل نگاش به گودل قتلگاهه دل از برادر نمی کنه ، همچنان از روی محمل روضه میخونه و خداحافظی میکنه😭😭😭*
*خداحافظ ای برادر زینب*
*شده روی محمل روضۂ زینب*
*«الا لعنة الله علی القوم ظالمین»*
@majmaozakerine
AUD-20220820-WA0010.opus
378.9K
نوحه زبان حال حضرت زینب (ع)
بگذاریدکناربدنش گریه کنم😭
برتن زخمی بی پیرهنش گریه کنم
تاکه سرداشت نشد خون سرش پاک کنم
بگذارید به زخم بدنش گریه کنم😭
حسین شهید یـا مظلوم2
چه غریبانه فغان کردمرااب دهید
بگذاریدبه سوزه سخنش کریه کنم😭
بگذاریدگلم را که فتاده است به خاک
کنم ازچادرمادر کفنش گریه کنم
ساربانان مزنیدم بخداخواهم رفت
اندکی صبرکناربدنش گریه کنم
حسین شهید، یا مظلوم
اوتمام اثرش رابه زمین میکوبید
تشنه بودوجگرش رابه زمین میکوبید
دست وپامیزدوهی مادر، مادرمیکرد
بی حیایی کمرش را به زمین میکوبید
پنجه ی شمرمحاسن که برایش نگذاشت
بس که نامرد سرش رابه زمین میکوبید
حسین شهید، یا مظلوم2
التماس دعا🤲🏻
اجرا استاد پیام پرویزی
PTT-20220828-WA0045.opus
483.7K
◾نوحه حضرت زینب(س)◾
به کجا جویمت،همچو گُل بویمت(2)
به گلستانِ غم،به هوایت ای گُل
گشتم و ندیدم،اثری زِ بلبل
رنگ خون گرفته،آسمان قلبم
پِرو بال من سوخت،زِ شرارِ این غم
به کجا جویمت،همچو گُل بویمت(2)
رفته گُل زِدستم،شده غم نصیبم
بی برادر شدم، زینبِ غریبم
روی خاک صحرا،گُلِ ریزه ریزه
روی نعشِ حسین، پُر زِ تیر و نیزه
به کجا جویمت،همچو گُل بویمت(2)
دسته گلهای من،همه گشته پرپر
بزنم بوسه ای،به رگِ برادر
من به روی ناقه،جسم تو بر زمین
تنِ صدپاره ات،چو کتاب مبین
به کجا جویمت،همچو گُل بویمت(2)
میروم اسارت،با قدی خمیده
یادِ لاله هایی،که به خون تپیده
گوشه ی قتلگه،ای شهید بی سر
آمده صدایی،ای غریبِ مادر
به کجا جویمت،همچو گُل بویمت(2)
من و جمع طفلان،توی این بیابان
گشته ایم چوحیران،بی تو ای حسین جان
(هستی)نوحه سرا،خادمه برایت
(پرویزی)خادمت،را بکن شفاعت
به کجا جویمت،همچو گُل بویمت(2)
التماس دعای فرج🤲🏻
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
PTT-20220828-WA0044.opus
611.7K
نوحۂ اسارت حضرت زینب(س)
سبک👈🏻سرزمین من
عشق منی تو حسین عزیز زهرا
جون منی تو حسین عزیز زهرا(2)
کوچه به کوچه دیشب
خسته دلی کشیدم(2)
به غیرِ تو حسینم
یاری دِگر ندیدم(2)
آشنا نبود،غیر اشک و آهِ من
نور چشمِ من،بودی عزیز زهرا(2)
عشق منی تو حسین عزیز زهرا
جونِ منی تو حسین عزیز زهرا(2)
ای غریبِ من،بی کفنی حسینم
جان زینبی،بی مادری حسینم(2)
عشق منی تو حسین عزیز زهرا
جون منی تو حسین عزیز زهرا(2)
حسین غریبِ مادر2
نورِ دو چشم خواهر
فدای حنجر تو
عزیزِ قلبِ خواهر(2)
دل به من دهید مردمان بی وفا
بوده پیش ازاین رسمِ شهرِ فتنه ها(2)
عشق منی تو حسین عزیز زهرا
جون منی تو حسین عزیز زهرا(2)
تویی که در دلِ من
حسین خونه داری
قدرِ تموم عالم
آقام دیوونه داری
دشمنان همه صف کشیدن برایت
یابن فاطمه دیدی تو ظلم بسیار(2) یابن فاطمه
عشق منی تو حسین عزیز زهرا
جون منی تو حسین عزیز زهرا(2)
ای غریب من بی کفنی حسینم
جان خواهری بی مادری حسینم
غریب منی حسین عزیز زهرا
عمر منی تو حسین عزیز زهرا(2)
عشق منی تو حسین عزیز زهرا
جون منی تو حسین عزیز زهرا(2)
التماس دعای فرج🤲🏻
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ و ارسال : علیمحمدی✍🏻
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
#متن_روضه_عبور_از_قتلگاه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔹لشكر كوفه تا ظهر روز يازدهم در كربلا ماند و پس از نماز بر كشته هاي خود و دفن آنان، عازم كوفه گرديد، در حالي كه پيكرهاي مطهر شهداي كربلا، بر روي زمين مانده بود.
🔸عمر سعد دستور داد كه اهل حرم را همراه با امام سجاد عليه السلام بر شتران بي جهاز سوار كرده و به صورت اسير روانه كوفه سازند.
هنگام حركت، اهل بيت را از قتلگاه عبور دادند.
▪️وقتي چشم آنان بر پيكرهاي به خون تپيده شهدا افتاد، خود را از پشت شتران به زمين انداختند و هر يك بدن عزيزي را در آغوش گرفت و به نوحه و عزاداري مشغول شد.
حضرت زينب عليهاالسلام نيز وارد قتلگاه شد و در حالي كه مي گريست، فرمود:
وا محمداه صلي عليك ملائكة السماء هذا حسينٌ مرمل بالدماء مقطع الاعضاء و بناتك سبايا... هذا حسين مجزور الرأس من القفا... 😭
حضرت زينب عليهاالسلام در قتلگاه بر سر نعش برادر چنان جانسوز نوحه سرايي مي كرد كه دوست و دشمن را متأثر كرده بود: فابكت والله كل عدوٍ و صديق.
راوي گويد:
به خدا سوگند كه فراموش نمي كنم كه حضرت زينب عليهاالسلام دختر علي مرتضي عليه السلام كه بر حسين عليه السلام ندبه مي كرد و صدا مي زد:
اين حسين است كه به خون خود آغشته شده و اعضايش قطعه قطعه گرديده، و اين ها دختران تو هستند كه اسير شده اند!
از اين ظلم و ستم ها به خداوند و به خدمت محمد مصطفي و علي مرتضي و فاطمه زهرا و حمزه سيدالشهدا عليهم السلام شكايت مي برم!
يا محمد! اين حسين است كه در گوشه ي بيابان افتاده و باد صبا بر او مي گذرد و او به دست زنازادگان كشته شده است!.. 😭
اي بسا حزن و اندوه من!
امروز احساس مي كنم كه جد بزرگوارم احمد مختار از دنيا رحلت نمود!
كجاييد اي اصحاب محمد صلي الله عليه و آله و سلم؟!
اينك اين بي كسان، ذريه ي مصطفي را به اسيري مي برند.
🔹در روايت ديگر وارد شده است كه مي گفت:
يا محمد!
اينك دختران تو اسير و ذريه ي تو كشته شده اند و باد صبا بر اجساد ايشان مي وزد و اينك حسين سر از قفا جدا گرديده، عمامه و ردايش را از سر دوشش كشيده اند.
پدرم فداي آن حسين كه در روز دوشنبه لشكرش به تاراج رفت.
پدرم به فداي آن حسين كه طناب خيمه هاي حرمش را بريدند.
پدرم به فداي آن حسين كه به سفر نرفته تا اميد بازگشتش را داشته باشم و زخم بدنش طوري نيست كه مداوا توانم نمود.
▪️جانم به فدايش كه با بار غم و اندوه از دنيا رفت.
پدرم به فداي او كه با لب تشنه از دار دنيا رفت.
پدرم به فداي او كه جدش محمد مطفي است.
پدرم به فداي او كه فرزند زاده رسول الله آسمان هاست.
پدرم به فداي او كه سبط نبي هدی است.
جانم به فداي محمد مصطفي و خديجه ي كبري و علي مرتضي و فاطمه زهرا سيده ي زنان!
جانم به فداي آن كه آفتاب بر او از مغرب بازگشت و طلوع ديگر نمود تا او نماز گزارد.
راوي گويد:
به خدا سوگند! زينب كبري عليهاالسلام با اين سخنان سوزناك، دوست و دشمن را بگرياند.
زينب چو ديد پيكر آن شه به روي خاك
از دل كشيد ناله و صد درد سوزناك
كاي خفته خوش به بستر خون ديده باز كن
احوال ما ببين و سپس خواب ناز كن
اي وارث سرير امامت ز جاي خيز
بر كشتگان بي كفن خود نماز كن
برخيز صبج شام شد اي مير كاروان
ما را سوار بر شتر بي جهاز كن
اطفال خود به ورطه بحر بلا ببين
دستي به دستگيري ايشان دراز كن
▪️هنگامي كه اهل بيت را از كنار اجساد شهدا عبور مي دادند، آنان خود را از شتران به زمين افكنده و هر يك جسم شهيدي را در آغوش گرفته، نوحه سرايي كردند.
▪️سكينه بنت الحسين چون پيكر قطعه قطعه پدر را ديد، آن را در آغوش گرفت و از شدت غم و اندوه غش كرد.
جناب سكينه دخت آن حضرت نقل مي فرمايد كه بعد از جدا شدن سر مطهر آن حضرت، اين اشعار را از حلقوم مبارك پدر خود شنيده است:
شيعتي مهما شربتم ماء عذب فاذكروني
أو (اذ) سمعتم بغريب أو شهيد فاندبوني
و أنا السبط الذي من غير جرم قتلوني
و بجرد الخيل بعد القتل عمدا سحقوني
ليتكم في يوم عاشورا جميعا تنظروني
كيف استسقي لطفلي فأبو أن يرحموني
سكينه بنت الحسين، هم چنان كه بدن پدر را در آغوش گرفته بود و از بابا جدا نمي شد، با ناله جانسوزي نوحه سرايي مي كرد تا اين كه «فاجتمعت عدة من الاعراب حتي جرّوها عنه»😭
به دستور عمر سعد، جمعي از لشكريان، حضرت سكينه را كشان كشان از نعش غرقه به خون سيدالشهداء جدا كردند.
نزنيدم كه در اين دشت مرا كاري هست
گل اگر نيست ولي صفحه ي گلزاري هست
ساربانا مزنيد اين همه آواز رحيل
آخر اين قافله را قافله سالاري هست
❇️ ادامه روضه👇👇
🔹حضرت امام زين العابدين عليه السلام در واقعه ي كربلا، به شدت بيمار بود و بر اثر همين بيماري شديد، توان نشستن بر پشت شتر را نداشت، لذا هر دو پاي مبارك آن حضرت را بر زير شكم شتر بسته بودند، هنگامي كه به نزديك قتلگاه رسيدند، امام سجاد عليه السلام نتوانست بر بالاي جسد پدر حاضر شود، ولي در همان حال خيره خيره به اجساد شهدا مي نگريست.
عمق فاجعه و مصيبت به حدي بود كه نزديك بود روح از كالبد آن حضرت خارج شود.
در اين هنگام، حضرت زينب عليهاالسلام متوجه امام سجاد عليه السلام شد. نزديك آن حضرت آمد و عرض كرد:
يادگار برادرم! اين چه حالي است كه در تو مي بينم! چرا اين گونه به خود مي پيچي و در تب و تاب هستي؟!
امام سجاد عليه السلام فرمود:
عمه جان! چگونه بي تابي نكنم در حالي كه بدن ها بي سر پدرم و برادران و عموها و پسر عموها و بستگان را مي نگرم كه «مضرجين بدمائهم، مرملين بالعراء مسلبين؛ در خون خود غوطه ورند و عريان و بي كفن هستند». 😭