eitaa logo
روضه دفتری
24.7هزار دنبال‌کننده
215 عکس
10 ویدیو
8 فایل
روضه های آماده و کامل از ابتدا تا انتها بااستفاده از جملات عامیانه و کاربردی ، همراه صوت با متن مداحی نوحه با توجه به مناسبت های پیش رو لینک کانال در ایتا👇 #روضه_دفتری @roze_daftari https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 گروه👆 •✾•🌿🌺🌿•✾
مشاهده در ایتا
دانلود
دفتری روضه حضرت علی اصغر(ع) السلام علیک یا باب الحوائج یاعلی اصغر حسین(ع) امروز اومدی دست به دامن این طفل شیر خواره بشی خیلی سخته برا مادر طفل شیر خواره داشته باشه وازبچه ش جدابشه یاعلی اصغر حسین(ع) ▪️ بمیرم برات یا رباب چه کردند با دل امام حسین(ع) امروز حاجاتت رو مدنظر بگیر آی جوون دارا،حاجت مندا، آی کربلایی هاامروز اومدی برا طفلی ناله بزنی که ازشدت عطش زبانشو دور لباش می چرخوند، دل مادر کباب میشد دیدید وقتی یه بچه بی تابی میکنه مادر ازاون بی تاب ترمیشه حاجت مندا آخ لالالالا لالالالا لالایی لالالالا لالا مادر کجایی لالالالا لالا ناخورده شیرم (مادر)2 آخ لالالالا لالا دردت به جونم لالا لالا لالاشیرین زبونم توهم هم ناله شو با رباب براعلی اصغر لالایی بخون عزیزدلم لالالالا لالالالا لالایی2 مادر دعاکن مادرت اینجا بمیرد نباشد قبر تو دربر بگیرد (مادر)2 بمیرم چه کردند با دل امام حسین(ع) ▪️ عصر عاشورا وقتی خیمه ها رو آتش زدند به زن وبچه ها آب دادند آی حاجت مندا ،مریض دارا،گرفتارا به زن وبچه ها آب دادند اما خانم زینب نیمه های شب این زن وبچه ها رو آروم کرد دید رباب آروم نمیگیره رباب تودیگه چرا؟ بگو یا حسین تا دلت کربلایی بشه امروز بگو یا حسین تا حاجت بگیری بگو یا حسین تا کربلایی بشی امروز یا اباعبدالله(2) زینب دید رباب آروم نمی گیره گفت تو دیگه چرا؟ صدا زد خانم جان زینب جان اون موقعی که بچه داشتم شیر نداشتم حالا که شیر دارم بچه ندارم چی شده رباب؟خانم ازوقتی جرعه ای آب نوشیدم سینه هام پر شیر شده یاد لبهای تشنه اصغرم افتادم(یاحسین) دلم زدنیا سیره به دست غم اسیره یه چکه آب بیارید بچه م داره می میره دلم زغم کبابه ،این طفلک ربابه چاره درداصغر فقط یه جرعه آبه آخ مادر چطوری بچه رو سیراب کردند بمیرم باتیرسه شعبه آی حسین▪️ صدای ناله ت برسه کربلا اینقدر گریه نکن هیچ کسی آبت نمیده غیر تیرحرمله هیچ کس جوابت نمی ده مادرت شیر نداره تو که اینو خوب میدونی پس چرا زبونتو دور لبات میچرخونی مادر مادر▪️ مادر اینقدر سینه مو چنگ نزن مادر مادر دلمو آتیش نزن مادر آخه وقتی بچه ای بی تابی میکنه به خدا مادر ازاون بی تاب ترمیشه مادر2 مادر برات بمیره اصغرم مادر فدات بشه مادر آروم بخواب گل پسرم آروم بگیر گل پسرم آروم بخواب گل رباب آروم بگیر گریه نکن آروم بگیر بهت آب نمی دن یکی ازخجالتهایی که روز عاشورا امام حسین(ع)کشید خجالت رباب بود الهی هیچ مردی خجالت خانواده شو نکشه خیلی سخته حرف دل امام حسین(ع) بابا آروم بخواب روی دلم آروم بگیر گل پسرم اما یه قول بهم بده بیدار نشی دم حرم آخه مادر دم حرم منتظره خوشحاله بچه ش سیراب بشه وبرگرده اما دیدند آقام امام حسین(ع)بچه رو زیر عبا گرفته هی میاد نزدیک خیمه ها وبرمیگرده لشگر داره هلهله میکنه الهی دشمن به شاد نشی عزیز دلم اما دیدند آقا اومد پشت خیمه ها یه قبر کوچولو داره حفر میکنه راوی میگه دیدم یه خانمی سراسیمه میدوه میگه حسینم صبرکن یه مرتبه دیگه علی اصغرم رو ببینم حاجت داری گرفتاری شفای مریض میخوای سه مرتبه بگو یا حسین(ع)3 یا ابا عبدالله لحظه لحظه استجابت دعاست اشک چشمتو بمال کف دستت ببر درخونه خدا بگذار خدا این اشک چشمتو ببینه انشالله امروز به واسطه این اشکها حاجت بگیری ای به دردم چشم بیمارت طبیب مانده ام مضطر بخوان امن یجیب اعوذبالله من الشیطان الرجیم امن یجیب والمضطر اذا دعا ویکشف السوء وادامه دعای پایان التماس دعا سیدخانم
مناجات 1 🔸بیا تاکی نهادی سر به صحرا یا اباصالح اقا جانم امام زمان... چرا سر به بیابان ها گذاشتی... عزیز فاطمه... 🔸بیا تاکی نهادی سر به صحرا یا اباصالح 🔸بتاب ای آفتاب عالم آرا یا اباصالح ای خورشید پشت ابرها... بیا و عالم رو روشن کن... 🔸صدای غربت مولا زچاه کوفه می آید 🔸علی تنهاست ای تنهای تنها یا اباصالح قربونت برم آقای غریبم... مثل جدت امیرالمومنین... شما هم تنهای تنهایی... اگه اون روز امیرالمومنین تنها بود و درددل هاش رو به چاه ميگفت... آقا... امام زمان... امروز شما هم در بین ما تنهایید... امروز شما هم غریبی... خدا میدونه... چقد دل امام زمان خونه... 🔸بیا ای وارث حیدر که زخم سینه زهرا 🔸به شمشیر تو میگردد مداوا یا اباصالح ای.. مرهم پهلوی شکسته... 🔸به شمشیر تو میگردد مداوا یا اباصالح 🔸سر خونین جدت در تنور و طشت و نوک نی 🔸تو را خواند ز سوز سینه ما یا اباصالح أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاء آقا بیا انتقام جدت غریبت حسین رو بگیر... 🔸تو را خواند ز سوز سینه ما یا اباصالح آقا... امشب یه درد دلی دارم... میخام بگم...نميدونم اون روزی که شما می آیید... من لیاقت دارم... در کنارتون باشم یا نه... آقا... خیلی ها به ابی عبدالله هم نامه نوشتند... اما وقتی حضرت اومدند... در امتحان الهی رد شدند... دست به شمشیر بردند و... در مقابل امام زمانشون ایستادند... آقا... میدونم.. منم نوکر خوبی نبودم... شیعه خوبی براتون نبودم... اما خدا میدونه... میام تو این مجلسها میشینم... بخاطر اینکه شما به دلم نظر کنید... بتونم یار واقعی شما باشم... امام زمان... نکنه منم آقام رو تنها بزارم... واويلا... نکنه اون روزی که شما میآید... من در رکابتون نباشم... واويلا... آقا اصلا میخام اعتراف کنم... میخام بگم... من از خودم چیزی ندارم... میام توی این هییت ها... فقط شما به دلم نظر کنید... شما به دادم برسید... امام زمان... حالا با توجه... هر کی میخاد یار امام زمانش باشه صدا بزنه... یا صاحب الزمان... -
🔸من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم 🔸صبحم زستاره‌ی سحرم دست کشیدم زبانحال آقامون ابی عبدالله 🔸از داغ ابالفضل گرفتم به کمر دست 🔸با داغ علی از جگرم دست کشیدم شاعر: سیدرضاموید داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیر کرد... نمیدونم جوان دارید یا نه... الهی کسی داغ جوانش رو نبینه... میدونی بالاترین لذت پدر و مادر در دنیا چیه... بالاترین لذت پدر و مادر اینه که خدا فرزندی بهشون بده... با دستانشون فرزند رو بزرگ کنن... جوون بشه... درمقابلشون راه بره... وقتی به قدو بالای جونشون نگاه میکنن لذت میبرند... اما سخت ترین لحظه هم.. برا همچین پدر و مادری زمانیه که.. داغ جوانشون رو ببینند.. قربان غریبیت برم حسین.. داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیرکرد.. قرآن کریم میفرماید: یعقوب نبی میدونست پسرش زنده است.. میدونست یوسفش سالمه.. بلاخره هم به یوسفش رسید.. اما در فراغ فرزندش آنقدر گریه کرد چشماش نابینا شد... جانها فدای ابی عبدالله.. جانها فدای جوان ابی عبدالله.. شهزاده علی اکبر.. اومد کنار ابی عبدالله صدا زد: بابا اجازه میدان بده.. حضرت بدون معطلی فرمودند پسرم علی جانم.. میخوای بری برو بابا.. اما قبل ازرفتن بزار خوب نگاهت کنم علی جانم.. 🔸من نگویم مرو ای ماه برو 🔸لیک قدری ببرم راه برو بذار برای بار آخر. قد و بالات رو نگاه کنم علی جان.. 🔸برو میدان ولی آهسته برو 🔸دیدن عمه ی دل خسته برو تا اهل حرم فهمیدند علی اكبر می خواد بره میدان.. همه از خیمه بیرون اومدند.. دور علی اکبر رو گرفتند شروع به گریه کردن.. لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه هی صدا میزدنند: إرحَم غُربَتَنا به غربت ما رحم کن علی وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک انقده برا جنگیدن عجله نکن.. آخه ما طاقت دوریت رو نداریم.. دور علی اکبر رو گرفتند نمیزارند بره میدان.. بلاخره ابی عبدالله اومد صدا زد: رهاش کنید... فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله رهاش کنید علی اکبرم دیگه شهید در راه خداست.. هر طوری بود وداع کرد رفت به سمت میدان.. اما چه رفتنی.. دیدند ابی عبدالله داره خیره خیره به جوانش نگاه میکنه.. تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت انگار ابی عبدالله داره میمیره از فراغ جوانش.. 🔸گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم جوانم علی... 🔸نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم صدا زد: خدایا تو شاهد باش.. فَقَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ خدایاشاهد باش شبیه ترین مردم به پیغمبر رو دارم به میدان میفرستم.. رفت به سمت میدان.. یا صاحب الزمان.. جنگ نمایانی کرد.. خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد.. برگشت صدا زد بابا.. يَا أَبَتِ الْعَطَش قَدْ قَتَلَنِي بابا دارم از تشنگی میمیرم.. فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام ابی عبدالله به گریه افتاد.. فرمود عزیز دلم.. علی جان طاقت بیار بابا.. خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی.. برگشت به سمت میدان... طولی نکشید.. صدای ناله اش بلند شد یا ابتاه.. بابا به دادم برس.. افتاد روی اسب.. بعضی مقاتل نوشتند.. مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط قلب لشگر دشمن.. چه کردند با علی اکبر.. حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله.. دور تا دور علی اکبر رو گرفتند.. تصور کن... یکی با شمشیر میزنه... یکی با نیزه میزنه... یکی با سنگ میزنه... فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند.. ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش.. ولی دیگه پاها رمق نداره.. (فجلس علی التراب) روی زمین نشست.. دید جوونش رو قطعه قطعه کردند.. 🔸نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی 🔸زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم خدایا حالا حسین چکار کنه.. سر جوانش رو به دامن گرفته.. هی صدا میزنه.. ولدی علی.. دید جواب نمیده.. دوباره صداش زد.. ولدی علی.. علی جواب نمیده.. دلش طاقت نیاورد.. سر رو به سینه چسباند دلش طاقت نیاورد. یدفعه دیدند.. وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّه ِ ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند.. هی صدا میزنه. عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان بابا.. اُف بر این دنیا بعد از تو علی.. 🔸سپه كوفه و شام استاده 🔸به تماشاى شه و شهزاده 🔸شه روی نعش پسر افتاده 🔸همه گفتند حسین جان داده حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره.. هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره.. یه نگاه به سمت خیمه ها.. 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر در خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بر در خیمه رسانم
4_5999326485033255534.mp3
83.7K
خدای متعال ان شاء الله به حق جوان رعنای سیدالشهداء جوانهای ما رو از گزند تهاجمات فرهنگی مصون و محفوظ بدارد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 🔘 (4) 🔘 🔘 💠اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم @roze_daftari 🔺بر بازوی افتاده به خاک ابالفضل صلوات 🔺برچهره ی ماه تابناک ابالفضل صلوات 🔺افتاده به روی خاک عباس علی 🔺برقد رشید چاک چاکش صلوات 💠(دعای فرج) ◽️اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا اَبَاعَبْدِالله … السلام علیک یا قمر العشیره یا ابالفضل العباس ع یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ،‌ اِکْشِفْ کَرْبِی بِحَقِّ اَخیکَ الْحُسَیْن ▪️سلام خالق منّان سلام خیر النّاس ▪️سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس ▪️سلام باد به چشم و به دست و بازویش ▪️درود باد به ماه جمال دلجویش ▪️ملقّب است به باب الحوایجی آری ▪️بیا و دست گدایی دراز کن سویش ▪️تمامی شهدا غبطه می برند به او ▪️که هست صحنۀ محشر پر از هیاهویش ▪️سلام خالق منّان سلام خیر النّاس ▪️سلام حضرت زهرا به حضرت عبّاس 🔶ثروتمند بود اونقدر عاشق عباس بود هر ماه در آمدش رو نصف میکرد می‌گفت اینم سهم عباس… (همه مردم میدونستند این مجنون عباسه…این آقا ابالفضل العباس رو خیلی دوست داره) یه دختری خدا بهش داد، دخترش سرطان خون گرفت, همه جا بردنش برا مداوا، دکترا گفتن این دختر رفتنیه، موندنی نیست، دیگه قادر نیست حرکت کنه، دختر ۵ ساله نمیتونه راه بره. (بعضیا بهش طعنه میزدن، میگفتن این ابالفضلیه …این چرا درمونده شده، تو ثروتی که داشت سهمشو با عباس جدا میکرد ، چرا ابالفضل محلش نمیده، چرا نگاش نمیکنه ) یه شب دلش خیلی شکست گفت آقا من بی ادب نیستم… اما دیگه مردم زخم زبونم میزنن، منو خجالت زده نکن ، آقا جان یا باب الحوائج منو جلو بچه ام شرمنده نکن. با گریه خوابش برد… نصف شب دید دخترش صداش میزنه… بابا بلند شو بابا… (اوج) دید بچه سالمه ، رو پا ایستاده… (دخترم عزیزم چی شده بابا) صدا زد بابا ,خوابیده بودم ، دیدم یه آقایی بلند قامت ، دستی در بدن نداشت، گفت دخترم برو باباتو‌ صدا کن... بهش بگو حالت خوب شده ، بگو عباس سلام رسوند ، به بابات بگو ...یه عمر سهم ابالفضل دادی اینم سهم ابالفضل… ابالفضل برات جبران کرد… 🔰یا ابالفضل …۳ حاجت دارا کجا نشستند،گرفتارا کجا نشستند، (اوج) آخ مریض دارا کجا نشستند ، جوون دارا کجا نشستند … (باب الحوائج کربلاست…) ⬅️امان امان… ⬅️یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا (شفا همه مریضا بلاخص مرضای منظور ) 🔰تا صدای ناله ابالفضل از سمت علقمه بلند شد… اخا … ادرک اخا … برادر حسین برادرتو دریاب… (میتونی تصور کنی چی به دل حسین گذشت اون لحظه، یه چشمش سمت خیمه ها یه چشم سمت علقمه) سراسیمه خودشو رسوند کنار بدن ابالفضل… اما چه ابالفضلی … 📿برام عزیزی …(ابالفضلم داداش …) 📿برام عزیزی … 📿اینجوری دست و پا نزن بهم می‌ریزی 📿از اون قد رشید تو نمونده چیزی 📿 هنوز علمدار منی، پاشو پاشو 📿همه کس و کار منی، پاشو پاشو 📿هیچکی ازت آب نمیخاد, پاشو پاشو 📿فقط میگن عمو بیاد پاشو پاشو ابالفضلم پاشو بریم خیمه, آخ سکینه چشم انتظاره… رقیه ام چشم انتظاره آخ رباب چشم انتظاره نگاه کرد دید عباسش داره گریه می‌کنه… عباسم داداش… چرا گریه می‌کنی … گفت حسین جان… الان که من افتادم ، داداش اومدی سرمو به دامن گرفتی … آخ حسینم …گریه ام برا اون لحظه ایه که سرت زمین بیفته…اما کسی نیست سر تو به دامن بگیره (دشتی) 💢کرم یک قطره و دریا اباالفضل 💢گرفتاری بگو یک یا اباالفضل 💢بود مشکل گشای خلق عالم 💢در این دنیا و آن دنیا اباالفضل ‼️هر چقدر ناله داری به امید ناامید شده ابالفضل دستتو بیار بالا … حاجتتو مدنظر بگیر سه مرتبه ناله بزن بگو یا ابالفضل… ⭕️و سیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🕊﷽🕊 🏴 🏁 🏴 ع 🏁 🏴 @roze_daftari🚩.. ⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ... جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند... حالا که حال خوبی داری میگم.... ⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی... هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ... این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا.. خسته ، گرسنه، تشنه... همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم... ،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره.... با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست... ♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ... یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید... ⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود.. رحمت خدا بر این ناله ها... وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ... فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،، اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند .. بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،، نگران برزخ و قیامتم هم هستم.. با همون خستگی اومد وارد حرم شد.. ✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم .. دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد.. عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد... 💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ... هم سفرات هم بیدار کن .. گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون.. همه رو بیدار کرد.. ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم.. 🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید .. 🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید... 🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ... چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه... تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد .. 💔... چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟ 📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ... اما دید رمقی به زانوهاش نمونده.. دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره... هی صدا میزنه: وا ولدا ... عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ... وقتی اومد کنار بدن علی اکبر فبکی بکاءا عالیا دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه ♻️.... 🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5818869770484713128.mp3
7.09M
روضه حضرت علی اکبر میرزا محمدی @roze_daftari
🔸چقدر نام تو زیباست اباعبدالله 🔸حرمت عرش معلاست اباعبدالله 🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد خوش بحال اونهایی که شب عاشورا کربلا هستند کنار حرم با صفای ابی عبدالله... 🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد 🔸قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله 🔸ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم 🔸سینه زن زینب کبری ست اباعبدالله شب عاشوراست امشب کربلا چه خبره... خدا به داد دل بی بی زینب برسه... تا صدای هلهله دشمن بلند شد... اومد کنار برادر عرضه داشت... چه خبر شده حسینم... فرمود خواهرم الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم... فرمود حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی... تا این حرف رو بی بی زینب کبری شنید... صدای ناله اش بلند شد... یعنی حسینم میخواهی بری برادر... تمام دلخوشی من تویی حسین... اینجا یک جا بود ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم... یک جای دیگه هم روز عاشورا... وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان... صدا زد: و نادی یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه یا زینب و یا فاطمه، یا ام‌کلثوم، عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَام اهل حرم سراسیمه از حرم بیرون آمدند دور حضرت را گرفتند ... دید خواهرش خیلی بی تابی میکنه... صدا زد زینبم خواهرم... تا صدای تکبیر منو میشنوید... بدونید من هنوز زنده ام ... امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید... داخل خیمه... هی بلند ميشه.... هی میشینه روی زمین.... یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد.... دوان دوان اومد بیرون... یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما برادرش حسین نیومده.. همین جا بود که دیگه... 🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند 🔸ولی سالار زینب را ندیدند راوی میگه دیدند یک خانمی... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه... هی صدا میزنه...‌ وای عزیز مادرم حسین... 🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین 🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید... والشمر جالس علی صدره... شمر روی سینه برادر... خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه... وامحمدا... واعلیا... تسلای دل بی بی زینب... صدا بزن یاحسین... 🔸 حسین آرام جانم 🔸 حسین روح و روانم -