eitaa logo
روضه دفتری
24.7هزار دنبال‌کننده
215 عکس
10 ویدیو
8 فایل
روضه های آماده و کامل از ابتدا تا انتها بااستفاده از جملات عامیانه و کاربردی ، همراه صوت با متن مداحی نوحه با توجه به مناسبت های پیش رو لینک کانال در ایتا👇 #روضه_دفتری @roze_daftari https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 گروه👆 •✾•🌿🌺🌿•✾
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔘دشتی حضرت سکینه(س)🔘 ☑️ 📝 🎤 بنال ای دل تو بر حالِ سکینه که داغی جانگداز دارد به سینه سکینه دخت مظلومه حسینه دلُم از داغ او به شور و شینه سکینه دختری درد آشنا بود که دائم فکر داغ کربلا بود سکینه دید داغی در خرابه بنالید بهر او که دل کبابه گُلی همچون سکینه گشته پرپر زِ داغش میزنُم بر سینه و سر تو که دیدی غم و درد و مصیبت به شانه میکشیدی بارِ محنت تو که دیدی گُلی در خون شناور فقط زینب برایت بود یاور تو دیدی با دو چشمت رأسِ بابا دلت خون گشت ودیده همچو دریا دلُم از داغ تو خون گشته ای وای مثالِ رود جیحون گشته ای وای
◾️روضه حضرت سکینه(س)◾️ ☑️بانوای دلنشین استاد پیام پرویزی🎤 وقتی نشست در بر بابای بی سرش چهره نهاد بر روی رگهای حنجرش از آتش درون دلش شعله میکشید اشکی که میچکید ز چشمان اطهرس تا دم مرگ اینو دائما هر وقت مشرف میشی به زیادت میگی آقا جان نکنه این آخرین زیارت ما باشه، به خدا اربعین که اومدن آخرین زیارتشون شد دیگه نتونستن کربلا برگردن، انقده کنار این قبور مُطَّهر ناله زدن سه روز انقده ضجه زدن که امام سجاد فرمود: دیدم عمه ها و خواهرم دارن جون میدن دستور دادم سوار شن به سمت مدینه حرکت کنیم همه سوار شدن اما دیدن سکینه هنوز از کنار قبر بابا جدا نشده الله اکبر روز یازدهمم آخرین نفری که از گودال جدا کردن همین دختر بود چجوری جداش کردن ؟ من از شما می پرسم مگه یه بچه ی ۱۳ ساله چقد نیرو لازم داره که اون رو از کنار بدن بابا جدا کنن.؟ بخدا نمیشه بعضی عبارات رو ترجمه کرد اما خیلی ساده بگم این نازدونه رو کشون کشون از کنار گودال بردن، اربعینم که وقتی آخرین نفر ، خواست با تربت بابا خداحافظی کنه دید دیگه کسی نمونده باهاش حرف بزنه، قافله رسید به مدینه روز جمعه بود وارد مدینه نشدن بشیر آمد وارد مدینه شد هی صدا زد تو خونه هاتون دیگه نمونید چرا؟ آخه فقط یه جلوش رو اشاره کرد چه جوری کشتنش ، قافله به استقبال اومدن به دنبال بشیر آومدن بیرون چجوری وارد مدینه شدن بماند، هر کی رفت سراغ یه بانویی زنها آمدن نزد سکینه همه کنار قبر پیغمبر جمع شدن دیدن دختر علی زینب(س) یه پیراهن پاره پاره ، یه پیراهن غرق به خون ، سوراخ سوراخ رو ، رو قبر پیغمبر پهن کرد، سفره ی روضه رو پهن کرد، دیدن دیگه نمیشه با زینب حرف زد، اومدن سراغ سکینه ، گفتن آی بانو از نربلا تا مدینه کجا به شما بیشتر سخت گذشت ؟ فرمود هیچ جا برای ما مجلس یزید نمیشد، سر بریده ی بابای غریبم میات طشت،،، همه مشغول لهو ولعب و خوشگذرانی و می گساری بودن ، ما رو به طناب بسته بودن، هر کجا نشستی ارباب بی کفن رو صدا بزن ، یا حسین علی لعنه الله علی القوم الظالمین
4_6012403135736186209.MP3
131.5K
ایام شهادت جانگداز و مظلومانه آقا و مولامون امام حسن عسکری علیه الصلاه و السلام است، هدیه به پیشگاه مقدس و ملکوتی آن حضرت و عرض تسلیت به محضر ولی نعمتمون آقای عالم و آدم، حجت بن الحسن ارواحنا له الفداه، تسلای دل داغدارشون، تعجیل در فرج مقدسشون اجماعا صلوات بلندی عنایت بفرمایید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) -
4_6012403135736186206.MP3
485.2K
بسم الله الرحمن الرحيم (السلام علیک) یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه 🔸هر کی با امام عسکری کار داره صدا بزنه... یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه -
متن روضه 1 🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن آجرک الله یا صاحب الزمان 🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن 🔸زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن بمیرم برات یا صاحب الزمان... پنج سال بیشتر نداشتید اقا... داغ بابا رو به دلتون گذاشتند... 🔸قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد 🔸سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن از همینجا یک کاروان دل بریم... خانه امام عسکری... 🔸طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد 🔸تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن راوی میگه لحظات آخر... دیدم امام عسکری در بستر بیماری... فرمود برید پسرم مهدی رو خبر کنید... بگید پسرم بیاد... میگه رفتم داخل حجره نگاه کردم دیدم... یه آقازاده خوش سیمایی... صورت مبارکش مثل ماه میدرخشه... مشغول عبادت خداست... (الهی... یعنی میشه ما زنده باشیم یک روز چشم ما هم به جمال دلربای یوسف فاطمه روشن بشه) عرضه داشتم آقا جان... حال امام عسکری منقلبه... میگه تا بر پدر وارد شد... نگاه امام عسکری به جمال دلربای مهدیش افتاد... صدا زد... یا سَیِّدَ اَهْل ِبَیْتِهِ... إسْقِنِی الْمَاءَ... پسرم مهدی جان جرعه آبی برام بیار بابا... فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی... من دیگه رفتنیم بابا... دیگه بعد از من یتیم میشی بابا... دیگه بعد از من غریب میشی بابا... پسرم.. بعد از من سر به بیابون ها میزاری... همه تنهات میگذارند... خدا ميدونه... خیلی سخته برا فرزندی ببینه... جلو چشمانش بابا داره جان میده... نتونه کاری کنه... اما هر طوری بود لحظات آخر... حضرت با دستان مبارک به پدر آب دادند... نگذاشتند امام عسکری با لب تشنه از دنیا برند... عرضه بداریم یا صاحب الزمان... خوب شد لحظات جان دادن شما کنار بابا بودید... پدر رو سیراب کردید... 🔸پدرت لحظه های آخر عمر 🔸آب از دست پاکتان نوشید اما یا صاحب الزمان... میخوام بگم... 🔸دم آخر پسر نداشت حسین آی کربلایی ها... آماده ای بگم یا نه... 🔸دم آخر پسر نداشت حسین 🔸تشنگی از گلویش می جوشید مردم.. من از شما سوال میکنم... لحظه آخر پسران ابی عبدالله کجا بودند؟... عزیزان ابی عبدالله کجا بودند سر بابا رو در آغوش بگیرند... یک طرف علی اکبر... با بدن قطعه قطعه... روی زمین کربلا... یک طرف دیگه هم امام سجاد... از شدت بیماری... با صورت به زمین افتاده... نميتونه از جاش بلند شه... لحظات آخر هر چی نگاه کرد ابی عبدالله... دید کسی نمیاد کنارش... یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا... یک وقت چشمان مبارک باز کنه ببینه... ( وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَ مُولِـغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِكَ ) شمر روی سینه حسین... خنجر برهنه کرده... تسلای دل امام زمان... ناله بزن یاحسین... 🔸مولا چه عاشقانه به معراج رفته بود 🔸وقتي که زير چکمه ي آن نانجيب بود 🔸پيچيده بود ناله ي زينب ولي چه سود 🔸تنها سلاح خواهرش" امّن يجيب "بود -
متن روضه 2 🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت آجرك الله يا صاحب الزمان... امشب کجا زانوی غم بغل گرفتی... برای غربت امام عسکری زار زار گریه می کنی و... اشک میریزی... 🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت 🔸خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت داغ پدر.. خیلی سخته... مخصوصا.. برا کسی که پنج سال بیشتر نداره... مخصوصا.. برای کسی که بابای مهربونی...مثل امام عسکری داره... 🔸داغی نشسته بر جگر داغدار تو 🔸در خون نشسته است دل درد پرورت 🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس خدایا امشب خانه امام عسکری چه خبره... 🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس 🔸سیراب گشته است به دست مطهرت یکی از سخت ترین لحظات برای فرزند... اون موقعیه که... بابا در بستر احتضار باشه و... فرزند نتونه کاری کنه... امام زمان آمد کنار بابا نشست... هی خیره خیره به صورت قشنگ بابا نگاه میکرد... گریه میکرد... یک وقت امام عسکری فرمودند... پسرم... مهدی جان... تشنه ام بابا... سریع رفتند یک ظرف آبی رو آوردند... خود امام زمان... با دستان مبارک لحظات آخر به بابا آب دادند... پدر رو سیراب کردند... عرضه بداریم... یا صاحب الزمان... خوب شد شما... لحظه آخر کنار پدر بودید... حضرت رو سیراب کردید... نگذاشتید امام عسکری... با لب تشنه از دنیا بره... اما دلها بسوزه برای اون آقایی که کربلا... گودال قتلگاه... با لب تشنه... سر از بدنش جدا کردند... 🔸مگر به کرببلا آب قیمت جان است 🔸چرا نگفته کسی این حسین مهمان است فقط همین رو بگم... وقتی ذوالجناح برگشت به طرف خیمه ها... دختر ابی عبدالله اومد کنار ذوالجناح... صدا زد... ذوالجناح... میدونم بابام رو به شهادت رسوندند... میدونم سر از بدنش جدا کردند... فقط بهم بگو... آیا بهش آب دادند یا نه... یا جَوادَ اَبی هَل سُقِیَ اَبی اَم قَتَلُوهُ عَطشاناً 🔸چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد 🔸به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋 روضه حضرت سیدالشهدا در شب جمعه گروه مطالب مداحی باسبکِ استاد پرویزی اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ ای کاش تو را به دشت غربت نکُشند لب تشنه پس از بیعت و دعوت نکُشند لب تشنه اگر کُشند و تنها و غریب ای کاش تو را به قصد قربت نکشند شب جمعه شب زیارتی مخصوص ابی عبدالله است اگه میخوای کنار گریه کردن زائر هم باشی بگو اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ علی بن مظاهر میگه ابی عبدالله منو صدا زد فرمود هرکی ناموسشو با خودش آورده خیلیا با مادراشون اومده بودن مثل عبدالله بن عمیر بعضی ها هم همسرهاشون و آورده بودند مثل زهیر مسلم بن عوسَجه حضرت فرمود علی برو به همه بگو هرکی ناموسش را با خودش آورده امشب امانت ناموسش و نزد بنی اسد بزاره پرسیدم آقا برای چی باید این کار را بکنیم فرمود فردا اینها به خیمه ها حمله میکنند ناموس منو به اسیری میبرن من دوست ندارم ناموس شما به خطر بیافته الله و اکبر آقا جان شب آخر عمر نگران نوامیس ما شدی از خیمه خودش بیرون اومد خیمه ها رو برای باراخر بررسی کرد دید بعضیها بین خیمه هاشون فاصله گذاشتن فرمود طناب ها را در هم تنیده کنید مبادا تو همین فاصله دشمن از بین خیمه ها عبور کنه مخصوصاً خیمه و اطراف خیمه های زن و بچه رو داره وارسی می کنه زین العابدین فرمود عمه جانم کنار من بود من تو بستر افتاده بودم صدای پدرم را می شنیدم از تو خیمه خودش اشعاری را در مذمت دنیا می خواند يا دَهرُ أُفٍّ لَكَ مِن خَليلِ · كَم لَكَ في الإِشراقِ وَالأَصيلِ دو سه مرتبه این اشعار را خواند من فهمیدم یعنی شب آخره گریه گلوم فرا گرفته بود به خاطر عمه جانم تحمل کردم اما دیدم عمه جانم بی قرار از خیمه ها بیرون آمد آمد کنار خیمه ابی عبدالله گفت داداش هَذَا كَلَامُ مَنْ أَیْقَنَ بِالْقَتْلِ  این زبان حال کسی که یقین داره میکشنش فرمود آری خواهرم این همون شب آخر عمر و این سرزمین سرزمین موعود اینجا بود یه وقت دید زینب صدا زد ای کاش خواهرت زنده نبود زین العابدین ادامه دادند اینجا بود عمه جانم چنان با سیلی به صورتش زد گریبان پاره کرد اخ یک مرتبه دیدیم عمه جانمون خورد زمین از حال رفت ابی عبدالله سراسیمه خواهر و به حال آورد آرامش کرد من می خوام بگم بی بی جان اگر این است تاثیر شنیدن اینجا هنوز عباس هست ابی عبدلله هست بنی هاشم هستن محارم هستند شما اینجوری بی قراری می کنی پس چه گذشت به شما اون ساعتی که افتان و خیزان به سمت گودال وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِكَ حسین دیدی شمر دو سینه ی حسین نشسته😭😭😭 هر کجای مجلس نشستی شب جمعه س به نیابت شهدا و اموات سه مرتبه ناله بزن یا حسین😭😭😭 •┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
1.11M
مناجات و دشتی شب جمعه 😔💔 📝 👤 شب جمعه دلُم کرببلا رفت همونجایی که سربرنیزه ها رفت شب جمعه دلُم تنگه حسینه همونی که سرِ او از قفا رفت شب جمعه دلُم غم داره بسیار صدای ناله تا عرش خدا رفت شب جمعه نشینُم با دلِ تنگ بسوی کربلا دستُم دعا رفت شب جمعه دلی بی تاب دارُم دلم یک گوشه ای از قتلگاه رفت در این لحظه دلُم یاد حسینه سرش از پیکر او از جفا رفت صدای مادری آید به گوشُم غریبِ مو لبِ تشنه چرا رفت؟ بمیره مادر، این صحنه نبینه شهیده مو تنِش با بوریا رفت کناره علقمه کردم نظاره یلِ ام البنینِ با وفا رفت هزاران زخم بر تن دارم از داغ که صبر و طاقتِ خیرالنساء رفت شب جمعه هوای گریه دارُم دلِ مو تا حریمِ کربلا رفت