eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.9هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
333 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
گمان مکن پسرت ناتنی ‌برادر بود قسم به عشق, کنارم حسین دیگر بود منال ام بنین و ببال بر عباس تو شیر مادر و شیر تو شیر پرور بود سقوط قلعۀ خیبر اگر به نام علی‌ست فرات: خیبر دیگر؛ یل تو حیدر بود ز شام تا به سحر دور خیمه‌ها می‌گشت که ماه هاشمیان بود و مهر پرور بود به لرزه بود از او پشت هفت ‌پشت ستم یل تو یک‌ تنه یک تن نبود, لشگر بود به جای دست روی چشم خویش تیر گذاشت ببین که تا به چه حدی مطیع رهبر بود اگر فتاد روی خاک می‌شود پرپر ولی گل تو روی شاخه بود و پرپر بود استاد علی انسانی
دیگران نامشان را به فاطمه تغییر می دهند او از فاطمه تغییر می دهد... وقتی علی صدایش می زد فاطمه، آسمان چشم زینب و حسنین بارانی می شد!! به علی گفته بود، که نامش را گذاشته "ام البنین" 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
VafatHazratOmolbanin1393[02].mp3
6.9M
🌿 انتظاری مادران شهدا انتظار ام البنین بر بازگشت امام حسین علیه السلام به مدینه (مقتل) : حاج میثم مطیعی 🏴 وفات حضرت‌ ام‌البنین سلام الله علیها
🏴 وفات حضرت ام البنین علیها سلام را تسلیت عرض مینماییم
1_782295903.mp3
11.74M
🥀🍂🥀 به فدای حسین (زمینه) : حاج میثم مطیعی 🏴 وفات حضرت‌ ام‌البنین (س) 🤲التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6017038539319935964.mp3
26.18M
استاد رائفی‌پور 🔰: وفات حضرت ام‌‌البنین (سلام‌الله‌علیها)
حضرت ام البنین سلام الله علیها خيلی به ما رحم كرد 🥀💫💫🥀💫💫🥀💫💫 خدا خيلی به ما رحم كرد در سال هاى 1365 - 66 خانه اى خريدم كه بر اثر باران زياد و نرسيدن وارثان خانه به آن ، نياز به تعمير داشت پس از تحويل گرفتن خانه تصميم گرفتم كه براى آن دستشوئى درست كنم با زدن يك ضربه كلنگ ، طاق اتاق پايين آمد. خدا خيلى به ما رحم كرد بعد گفتيم چه كنيم ؟ چون پولى براى ساختن منزل نداشتيم رهايش كرديم تا پول لازم برسد. چند ماه از اين قضيه گذشت و سپس از طرف آقا امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف فرجى شد و ما توانستيم خانه را بسازيم بعد كه مامور شهردارى براى بازديد خانه 30 مترى آمد، ايرادهاى بنى اسرائيلى گرفت و كار ما را عقب انداخت بنده 100 صلوات نذر ام البنين عليه السلام (مادر گرامى حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام ) براى سلامتى آقا امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف بفرستم تا كارم سربعا درست شود تا صلوات را تمام كردم ، مهندس ‍ شهردارى مرا صدا زد و گفت : كار شما درست و تمام و مشكلى نداريد. آرى كارى را كه بايد چند ماه طول مى كشيد دو روز تمام شد، و اين مشكل بزرگ از نظر من به بركت همان صلوات حل و دفع گرديد. اللهم صل على محمد و آل محمد @rozeh_daftari1
حضرت ام البنین سلام الله علیها به زيارت مادرم نرفتى ؟ 🥀💫💫🥀💫💫🥀💫💫 3. چرا به زيارت مادرم نرفتى ؟ مرحوم حاج عبدالرسول على الصفار، تاجر معروف ، و رئيس غرفه تجارت بغداد، نقل كرد: در حدود سالهاى 1329 شمسى به خانه خدا و زيارت پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت گراميش (صلوات الله عليهم اجمعين ) مشرف شدم ، رفقاى ما در اين سفر يكى سيد هادى مگوطر از سادات محترم ، از روساى عشاير فرات ، و از مردان انقلابى بود و ديگرى شيخ عبدالعباس آن فرعون ، رئيس عشاير آل فتله ،كه يكى از بزرگترين و ريشه دارترين عشاير فرات اوسط در عراق مى باشند. براى تشرف به زيارت قبر پاك پيامبر بزرگ صلى الله عليه و آله و قبور اهل بيت پاكش (صلوات الله عليهم اجمعين ، وارد مدينه منوره شديم و چند روز در آن خاك پاك اقامه گزيديم . عصر يكى از روزها طبق عادت معمول قصد زيارت قبور پاك ائمه عليهم السلام در بقيع غرقد را كرديم . بعد از پايان مراسم زيارت ، به زيارت قبور منتسبين به اهل بيت عليهم السلام و بعضى از اصحاب و ياران گرامى رسول خدا صلى الله عليه و آله پرداختيم تا به قبر فاطمه ، دختر مزاحم كلابيه يعنى حضرت ام البنين مادر حضرت عباس عليه السلام رسيديم ، به عبدالعباس آل فرعون گفتم : بيا، تا اين بانوى معظم ام البنين مادر حضرت عباس عليه السلام را نيز زيارت كنيم . ولى او يك مرتبه با كمال بى اعتنايى گفت : بيا برويم و بگذريم ، مى خواهى كه ما مردان اين رقعه زنان را زيارت كنيم ؟ اين را گفته ، ما را ترك كرد و از بقيع خارج شد و من و سيد هادى مگوطر در غياب وى به زيارت آن بانو پرداختيم . زيارت تمام شد و به خانه رفتيم . شب من و عبدالعباس با هم در يك اتاق مى خوابيديم . روز بعد هنگام سپيده دم كه از خواب بيدار شدم ، عبدالعباس را در رختخوابش ‍ نيافتم ، قدرى منتظرش ماندم و با خودم گفتم : شايد به حمام رفته باشد ولى انتظار من طولانى شد و او باز نگشت . نگران وى شدم ، رفيق ديگرم ، سيد هادى مگوطر، را از خواب بيدار كردم و به او گفتم : رختها و لوازم عبدالعباس اينجاست ، ولى خودش نيست . او هم خبرى نداشت و به تدريج اضطراب و نگرانى ما بيشتر شد. نهايتا انديشيديم كه برخيزيم و به دنبال او بگرديم و با خود گفتيم كجا بايد دنبال او برويم ، چگونه بايد به جستجوى او برخيزيم و از كه بپرسيم و تحقيق كنيم ؟ بعد از مدت كوتاهى ناگهان درب باز شد عبدالعباس وارد اتاق شد، در حالى كه شديدا متاثر بود و چشمانش از شدت گريه سرخ شده بود. به او گفتيم : خير است انشاء الله كجا بودى و تو را چه شده و اين حالتى است كه در تو مشاهده مى كنيم ؟ گفت : رهايم كنيد تا كمى استراحت كنم ، برايتان تعريف خواهم كرد. پس از آن كه استراحت كرد گفت : يادتان مى آيد كه عصر ديروز با تكبر و بى اعتنايى بدون زيارت قبر ام البنين عليه السلام از بقيع خارج شدم ؟ گفتيم : بله به خوبى آن را به ياد مى آوريم . حركت زننده اى بود. گفت : قبل از سپيده دم در عالم رويا خود را در صحن حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام در كربلا يافتم . مردم داخل حرم شريف مى شدند دسته دسته براى زيارت ابوالفضل العباس عليه السلام سعى كردم كه همراه با مردم داخل حرم شريف شوم ، مانع دخول من شدند. متعجب شدم و سوال كردم چه كسى مانع من مى شود و براى چه اجازه دخول به من نمى دهند؟ نگهبان گفت : در واقع ، آقايم اباالفضل العباس عليه السلام به من دستور داده است مانع ورود تو شوم . به نگهبان گفتم : آخر براى چه ؟ گفت : نمى دانم ، و خلاصه هر چه كوشش و سعى نمودم اجازه ورود به من داده نشد. با وجود آن كه مى دانيد من به ندرت گريه مى كنم ناچارا به توسل و گريه زارى پرداختم ، تا اين كه خسته شدم چون ديدم اين كار فايده اى ندارد، اين بار به نگهبان متوسل شدم ، و التماس كردم كه به نزد آقايم ابوالفضل العباس ‍ عليه السلام برود و علت منع من از ورود به حرم را از ايشان سوال نمايد. نگهبان رفت و برگشت و گفت : آقايم به تو مى گويد كه چرا از زيارت قبر مادرم سرپيچى كردى و به او بى اعتنايى نمودى ؟ به همين دليل من به تو اجازه دخول به حرم خويش را نمى دهم ، تا اين كه به زيارت او بروى . از هول اين رويا، مضطرب و از خواب بيدار شدم و با سرعت براى زيارت قبر پاك ام البنين عليه السلام و عذر خواهى از او بابت برخورد زشتى كه از من نسبت به ايشان سر زده بود به بقيع رفتم تا از من نزد پسرش شفاعت نمايد. آرى به بقيع رفتم و الان نيز از نزد او بر مى گردم . @rozeh_daftari1
حضرت ام البنین سلام الله علیها اى كه پزشكان مالج را شگفت زده كرد 🥀💫💫🥀💫💫🥀💫💫  خاطره اى كه پزشكان مالج را شگفت زده كرد جناب حجه الاسلام و المسلمين امام جمعه محترم شهرك قدس جناب آقاى حاج سيد جواد موسوى زنجانى طى مرقومه اى به انتشارات مكتب الحسين عليه السلام كرامتى را از حضرت ام البنين عليه السلام مى نويسند: يكى از فرزندانم ، روزى هنگام غروب از مدرسه به خانه آمد، در حاليكه بر خلاف ساير روزها، از شدت سردرد مى ناليد و آثار ناراحتى و بيمارى شديدا از چهره اش هويدا بود. دائما حالت تهوع داشت . از مشاهده اين صحنه ، سخت ناراحت شده ، وى را نزد دكتر شمس بردم ولى متاسفانه دكتر نامبرده در تشخيص بيمارى دچار اشتباه گرديد. وى گفت : مسئله اى نيست ، اين بچه گرفتار سرماخوردگى شده است ! و سپس براى او نسخه اى نوشت و داروهاى زيادى را تجويز نمود و توصيه كرد: من امشب در بيمارستان سينا كشيك هستم ، اگر وضع بيمار خوب نبود فورا با بيمارستان تماس بگيريد. بيمار داروها را مصرف كرد و هيچ گونه اثر مثبتى در بهبودى وضع وى مشاهده نمى شد، بلكه به عكس وضع بيمار پى درپى وخيمتر مى شد. پس ‍ از نيمه شب با دكتر، كه نوبت كشيكش در بيمارستان سينا بود، تماس گرفته دوا و درمان شما هيچ تاثيرى در وضع بيمار ندارد و فعلا به حالت اغما افتاده است . پزشك نامبرده گفت : فورا بيمار را به بيمارستان مهر منتقل كنيد پس از انتقال به بيمارستان و معاينه دكتر متخصص از وى ، اظهار گرديد كه بيمارى فرزندتان مننژيت حاد بوده ، تمام مغزش را چرك فرا گرفته و زمان معالجه گذشته است و هيچ كارى نمى شود صورت داد. اظهارات دكتر باعث ناراحتى شديد پدر و مارد و بستگان بيمار شد، به گونه اى كه بعضى از آنها از شدت ناراحتى فرياد كشيده به زمين افتادند. عاقبت شوراى پزشكى تشكيل شد و پزشكانى از خارج بيمارستان نيز براى معاينه بيمار بالاى سر وى حاضر گذشتند. وزير بهدارى وقت توصيه هايى پيرامون دقت در مهالجه بيمار نمود، مع الوصف ، معالجات هيچ گونه تاثيرى نداشت حال بيمار هم روز به روز وخيمتر مى شد فرزندم يك هفته در حالت كما و بيهوشى قرار داشت ، تا اينكه شب تاسوعا فرا رسيد. حقير ديدم كه مريض از يك سو از تمام اسباب ظاهرى و معالجه اطبا مايوس ‍ شده از سوى ديگر در داخل منزل با شيون و ناله مادر و خواهران و مردان و بستگن ديگر بيمار مواجه بودم . ناگزير دو ركعت نماز خواندم و صد مرتبه صلوات فرستاده ثوابش را به حضرت ام البنين عليه السلام مادر حضرت ابوالفضل قمر بنى هاشم عليه السلام هديه نمودم و خطاب به آن بانوى بزرگوار عرضه داشتم : با توجه به اين كه هر فرزند صالحى مطيع دستورات مادر خوبى مى باشد از تو اى بانوى با عظمت و همسر شايسته اميرالمومنين عليه السلام درخواست مى كنم از فرزند خود باب الحوائج حضرت عباس بن على عليه السلام بخواهى كه از خدا شفاى فرزندم را بگيرد. حدود سپيده صبح بود كه فرد همراه بيمار، از بيمارستان تلفن زد و گفت بيمار از حالت كما بيرون آمده و شفا يافته است چنانكه گويى اصلا مريض ‍ نبوده است . حقير با عجله به بيمارستان رفتم و در آنجا بچه را در حالت عادى ديدم ، و اين در حالى بود كه اطباى معالج اظهار مى كردند فرزندم اگر به احتمال يك در هزار هم شفا پيدا كند، قطعا چشم و گوش خود را از دست مى دهد و يا فلج مى شود. اما از عنايت حضرت باب الحوائج ، دخترم كه نامزد هم بود هيچ گونه نقص عضو يا مشكل ديگرى نيافت و هم اكنون نيز داراى دو فرزند مى باشد. ضمنا گفتنى است در همان شب كه حضرت قمر بنى هاشم عليه السلام فرزندم را شفا داد، يكى از بانوان صالحه محل حضرت ابوالفضل عليه السلام را خواب ديده و حضرت به وى فرموده بود: موسوى توسط مادرم شفاى فرزندش را از من خواسته بود، من از خداوند شفاى او را گرفتم . توصيه مى شود كه ايشان هميشه به عزاداران من توجه داشته باشد. طبق دستور حضرت ، هر ساله روز تاسوعا هيئت هاى عزادارى به صورت سينه زنى و زنجير زنى به منزل ما مى آيند دو راس گوسفند به آنها داده مى شود. @rozeh_daftari1