#حضرت_محسن علیه السلام
#هجوم_به_بیت_وحی
گرچه به ظاهر از امامت یک پسر کشتند
یک سوم سادات را در پشت در کشتند
هم که پدر را پیش چشمان پسر بردند
هم که پسر را پیش چشمان پدر کشتند
هم عاطفی هم منطقی باکشتن یک طفل
کشتند اگر که شیعه را ازهر نظر کشتند
گفتند آخر پایشان وا شد به بیت وحی
عمری فحول شیعه را با این خبر کشتند
بی فهم ها، بی رحم ها درخانه محسن را...
یعنی که در گلدان گلی را با تَبَر کشتند
یعنی سرِ شب که نه شمعی بود و نه گل...نه؛
نامردها پروانه را وقت سحر کشتند
در پشت در امروز اگر، یعنی علی را هم
از روبرو...نه، عاقبت از پشت سر کشتند
مهدی رحیمی
#حضرت_محسن علیه السلام
#هجوم_به_بیت_وحی
من محسنم کوچکترین فرزند زهرا
چشمان من هرگز ندیده اهل دنیا
در عالم خود بوده ام مانوس مادر
او قصه ها میگفت از بابایم حیدر
میگفت بابای تو بر عالم نگین است
ای جان ما در او امیر المومنین است
تا انکه روزی ناگهان بی تاب گشتم
از شدت گرما تو گویی آ ب گشتم
ناگه فشار در مرا پیچید در هم
از شدت ضربه شکستم آ ه کم کم
من میشنیدم نعره های دومی را
بهتر ندیدم اشکهای چشم بابا
من میشنیدم گریه های خواهرم را
میگفت بابا کشت دشمن مادرم را
سیدرضا صالحی
#حضرت_زهراسلام الله علیها
#هجوم_به_بیت_وحی
ساعات بعد از داغ پیغمبر شروع شد
با رفتنش صد قصه دیگر شروع شد
دلشوره هایش یک به یک معنا گرفت و
از آنچه می ترسید پیغمبر شروع شد
در وقت دفن مصطفی، تنها علی بود
ایام سخت غربت حیدر شروع شد
گفتند با هم در سقیفه بی حیاها
وقت تلافی کردن خیبر شروع شد
بعد از پیمبر هر کسی هر چه شنیده
باید بداند روضه از یک در شروع شد
گفتند از بغض علی با یاد خیبر
باید که آتش زد به این خانه به این در
وقتی که آتش بر در و دیوار افتاد
زهرا به دنبال دفاع از یار افتاد
میخ دری که از خجالت آب می شد
دل را به دریا زد پی آزار افتاد
آن سینه ای که مخزن سر خدا بود
کم کم سر و کارش به آن مسمار افتاد
با ضربه ای در را درآوردند از جا...
گویا به روی مادری بیمار افتاد
تا بی حیایی وارد بیت علی شد
دستی به روی چشم هایی تار افتاد
آن دست پاکی که به همسایه دعا کرد
طوری مغیره زد دگر از کار افتاد
باب جسارت را همین ها باز کردند
بی حرمتی را با حسن آغاز کردند
مظلوم و بی یار و غریب در وطن بود
آنقدر که در خانه هم بی هم سخن بود
با زهر کینه روزه را افطار کرد و...
قبل از سحر بی تاب شد، خونین دهن بود
بعد از شهادت پیکر پاک و غریبش
آخر اسیر فتنه یک پیرزن بود
این روضه را باید که واضح تر بگویم
هفتاد چوب تیر روی یک بدن بود
تابوت هم از غربتش خون گریه می کرد
بر روی لبهای حسین جانم حسن بود
گر چه عزای مجتبی در عالمین است
اما گریز روضه های ما حسین است
مجتبی شکریان
#حضرت_زهراسلام الله علیها
#هجوم_به_بیت_وحی
او زمین خورد گمانم که زمان ریخت به هم
بعد آن روز دگر کل جهان ریخت به هم
مادر و ضرب غلاف و ملاء عام کجا؟
وسط کوچه گل و باغ و نشان ریخت به هم
فاطمه زیر کتک ها و دو سه باری غش کرد
قامتش خم شد و زهرای جوان ریخت به هم
او نمی دید و نمی داد امان، هِی میزد
بعد از آن واقعه ی تلخ امان ریخت به هم
همه کافر شده بودند ز انکار غدیر
فاطمه گشت فدا رسمِ بدان ریخت به هم
ذکر لبهای حسن بود:که خیلی بد زد
ضربت سیلیِ او لحن دهان ریخت به هم
خاک کوچه به خدا جای گل احمد نیست
تا زمین خورد یقین رکن اذان ریخت به هم
محسن و فاطمه را پشت دری سوزاندند
آتش افتاد به گُل،کُون و مکان ریخت به هم
پایه ی کرببلا را ز سقیفه چیدند
دل صحرای بلا،جسم جوان ریخت به هم
پایِ گهواره ی اصغر همه گریان بودند
ذکر لالایی او راحتِ جان ریخت به هم
از قفا زد ضربات و سر او کرد جدا
حال و احوال بد مادرمان ریخت به هم
خیزران بود و سری در دل تشت و ظالم
آنقدر زد همه دیدند، لبان ریخت به هم
دختری ناله زد و گفت کجایی بابا
داد زد بر سر من تا ضربان ریخت به هم
لکنت من اثرِ سیلی آنِ نامرد است
رفت دندانم و آن لحن و بیان ریخت به هم
عمه میگفت نخور غصه که مهدی داریم
نام او آمده و این جریان ریخت به هم
عبدِ کریم
#حضرت_زهراسلام الله علیها
#هجوم_به_بیت_وحی
ساعات بعد از داغ پیغمبر شروع شد
با رفتنش صد قصه دیگر شروع شد
دلشوره هایش یک به یک معنا گرفت و
از آنچه می ترسید پیغمبر شروع شد
در وقت دفن مصطفی، تنها علی بود
ایام سخت غربت حیدر شروع شد
گفتند با هم در سقیفه بی حیاها
وقت تلافی کردن خیبر شروع شد
بعد از پیمبر هر کسی هر چه شنیده
باید بداند روضه از یک در شروع شد
گفتند از بغض علی با یاد خیبر
باید که آتش زد به این خانه به این در
وقتی که آتش بر در و دیوار افتاد
زهرا به دنبال دفاع از یار افتاد
میخ دری که از خجالت آب می شد
دل را به دریا زد پی آزار افتاد
آن سینه ای که مخزن سر خدا بود
کم کم سر و کارش به آن مسمار افتاد
با ضربه ای در را درآوردند از جا...
گویا به روی مادری بیمار افتاد
تا بی حیایی وارد بیت علی شد
دستی به روی چشم هایی تار افتاد
آن دست پاکی که به همسایه دعا کرد
طوری مغیره زد دگر از کار افتاد
باب جسارت را همین ها باز کردند
بی حرمتی را با حسن آغاز کردند
مظلوم و بی یار و غریب در وطن بود
آنقدر که در خانه هم بی هم سخن بود
با زهر کینه روزه را افطار کرد و...
قبل از سحر بی تاب شد، خونین دهن بود
بعد از شهادت پیکر پاک و غریبش
آخر اسیر فتنه یک پیرزن بود
این روضه را باید که واضح تر بگویم
هفتاد چوب تیر روی یک بدن بود
تابوت هم از غربتش خون گریه می کرد
بر روی لبهای حسین جانم حسن بود
گر چه عزای مجتبی در عالمین است
اما گریز روضه های ما حسین است
مجتبی شکریان
🌷 امام صادق (علیه السلام) :
☘ هر ڪس بعد از نماز واجب تسبیحات حضرتِ زهرا (سلام الله علیها) را بجا آورد قبل از اینڪه پای راست را از روی پای چپ بردارد جمیع گناهانش آمرزیدہ شود.
📚 ڪافے ج 3 ص 343
✍پیامبر خدا صلى الله عليه وآله:
💠إنَّ مِنْ أَشْرَاطِ الْقِیَامَةِ، إضَاعَةَ الصَّلَوةِ، وَ اتِّبَاعَ الشَّهَوَاتِ، وَ الْمَیْلَ مَعَ الاْ هْوَآءِ، وَ تَعْظِیمَ الْمَالِ، وَ بَیْعَ الدِّینِ بِالدُّنْیَا؛ فَعِنْدَهَا یُذَابُ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ وَ جَوْفُهُ کَمَا یَذُوبُ الْمِلْحُ فِی الْمَآءِ، مِمَّا یَرَی مِنَ الْمُنْکَرِ فَلاَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یُغَیِّرَهُ...
از نشانههاى فرا رسيدن و نزديک شدن قيامت، تباه ساختن نماز، پيروى از شهوتها، تمايل به هوسها، بزرگداشت ثروت و فروختن دين به دنياست. در آن شرايط، همچنان كه نمک در آب حل مىشود، قلب مؤمن در درونش آب مىشود، به خاطر منكراتى كه مىبيند و توانِ تغيير دادن ندارد.
📚 بحارالانوار، ج ۶ ص ۳۰۵
🌺#بسیار_زیبا
📝از سخن های مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی:
💠شیخ رجبعلی خیاط میگفت:
من هر وقت که نماز میخواندم نمازهایی مثل نماز امام زمان یا نماز جعفر طیار، از خداوند حاجتی میخواستم.
یک روز گفتم؛ بگذار یک بار برای خود خدا نماز بخوانم و حاجتی نخواهم!
شاعر میگوید:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن
که خواجه خود روش بندهپروری دارد
همان شب شیخ رجبعلی خیاط در عالم خواب دید که به او گفتند:
چرا دیر آمدی؟
یعنی چه؟ یعنی تو باید 30 سال پیش به فکر این کار میافتادی حالا سر پیری باید بفهمی و نماز بخوانی و حاجتی طلب نکنی؟
ما هر وقت جایی گیر میکنیم و اصطلاحا دُمِمان در تلهای گیر میکند میگوییم خدا!
این شعر را استاد من، شیخ اکبر برهان ۶۲ سال پیش در مسجد لرزاده بر روی منبر میخواندند و من هنوز به یاد دارم که:
هر وقت که سرت به درد آید؛
نالان شوی و سوی من آیی!
چون دردسرت شفا بدادم،
یاغی شوی و دگر نیایی...!👌
ما هر وقت با خدا کار داریم خدا را صدا میزنیم چه قدر خوب است که وقتی هم که کاری نداریم بگوییم خدا.
4_5979018956239801178.mp3
434.3K
۳
#نوحه #زنجیرزنی
#محسنیه
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_زینب_زینب_زینب
🏴✨🏴🏴🏴✨
همچون حسنین محسن(بر ما تو حبیب هستی)۲
بر درد همه عالم(درمان و طبیب هستی)۲
ما همه ذره ایم و تو خورشیدی
نور ولایت بر عالم بخشیدی
واویلا واویلا آه و واویلا۲
محسن گل گلزار(آل اللهی یا مولی)۲
همچون علی اصغر(عین اللهی یا مولی)۲
گل زهرا و شش ماهه شهیدی
نزد خالق یکتا روسپیدی
واویلا واویلا آه و واویلا۲
ای غنچه ی زهرایی(سوزم ز برای تو)۲
شیعه به درون دل(بگرفته عزای تو)۲
بر زهرای اطهر آرام جانی
تو شهید راه دین و قرآنی
واویلا واویلا آه و واویلا۲
تو کشته ی راه دین(نور دل زهرایی)۲
همچون حسنین محسن(تو هستی مولایی)۲
ای گل فاطمه جانم فدایت
می سوزم می نالم گریم برایت
واویلا واویلا آه و واویلا۲
بعد از نبی مرسل(محسن تو فدا گشتی)۲
در پشت در از کینه(از شاخه جدا گشتی)۲
ای گل فاطمه کودک معصوم
در بطن مادرت جان دادی مظلوم
واویلا واویلا آه و واویلا۲
آن مادر مظلومت(افتاده به پشت در)۲
با گریه و با ناله(بگرفته تو را در بر)۲
از همه ی کودکان برتری تو
در جنان همنشین اصغری تو
واویلا واویلا آه و واویلا۲
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
4_5979018956239801169.mp3
293.5K
۱
#نوحه#زمزمه
#محسنیه
#حاج_رضا_یعقوبیان
✨▪️✨▪️✨▪️✨▪️
محسن عزیز،فاطمه هستی
نور ولایت،بر همه هستی
ای مایه ی امیدم
با مهرت روسفیدم
گل من گل من
ای گل پرپر من۳
محسن شهید،ظلم مدینه
داغ تو دارد،شیعه به سینه
هستی تو تار و پودم
زین غم سوزد وجودم
گل من گل من
ای گل پرپر من۳
کس همچو زهرا،این غم ندیده
ظلم فراوان،بر من رسیده
ای نوگل شهیدم
از داغ تو خمیدم
گل من گل من
ای گل پرپر من۳
محسن نازم،ای گل پرپر
سوزد ز داغت،زینب و حیدر
از داغت نور عینم
بر سر زند حسینم
گل من گل من
ای گل پرپر من۳
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
4_5979018956239801177.mp3
225.7K
۲
#نوحه #محسنیه
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_دوباره_مرغ_روحم
▪️✨🍂▪️✨🍂▪️✨🍂
محسن گل ولایت،جان جهان فدایت
سوزم ز غربت تو،می گریم از برایت
واویلتا واویلا۴
ای غنچه ی مدینه،ای طفل بی قرینه
نشکفته گشته ای تو،پرپر ز ظلم و کینه
واویلتا واویلا۴
تو گل مرتضایی،از نسل مصطفایی
شدی به پشت آن در،در راه دین فدایی
واویلتا واویلا۴
دشمن دین و قرآن،بر مادرت جفا کرد
تو را به بطن مادر،از شاخه ات جدا کرد
واویلتا واویلا۴
در بین آتش و دود،زخم علی نمک خورد
از دومی نامرد،مادر تو کتک خورد
واویلتا واویلا۴
محسن غمت شرر زد،بر حاصل مدینه
زین داغ و زین مصیبت،خون شد دل مدینه
واویلتا واویلا۴
#سبک_همه_کاره
@nohevarozechahardahmasomsoghandi