eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.9هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
333 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم علیهم السلام ایتا لینک👇 https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم علیهم السلام ایتا لینک👇 https://eitaa.com/nohevarozechahardah
سلام عزیزان مطالب شهادت حضرت معصومه س روضه ،نوحه،اشعار، مرثیه،مدح ،صلوات ،سخنرانی ،زیارت نامه وکرامات رو کانال بارگذاری شده ومیشود لطفا دوستان مداح را دعوت کنید تا استفاده کنند شما بزرگواران هم دراین ثواب شریک باشین سپاس از همکاری شما خوبان توجه 👆👆👆👆👆
عزیزان مداح مطالب شهادت امام موسی کاظم ع وامام رضا ع هم بار گذاری شده رو کانال توجه👆👆👆 سرچ بزنید
‍ 🍁🍂روضۀ جانسوز _ ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرتِ زهرا سلام الله علیها فاطمیه دوم 95_ حاج محمد طاهری🍁🍂 ┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄ ____ دیشب تو خواب،بابامو دیدم که تو نگاهش یه دنیا غم بود *امیرالمومنین علیه السلام فرمود:فاطمه جان رحمی به حال بچه هات بکن ... فرمود:من دیگه باید برم* دیشب تو خواب بابامو دیدم که تو نگاهش یه دنیا غم بود از وقتی که چشامو دیدش همش حواسش،به صورتم بود ... گریه م گرفت،وقتی دیدم خبر داره (از غربت من۳) میگفت چرا،خون افتاده به چشمایِ (امانتِ من۳) حالا وقتِ رفتنه اما خاطره هامون،راهمو بسته میخوام پاشم،جلوت بشینم دردِسره این دستِ شکسته دلم میخواد،پاشم بازم دخترمو (بغل بگیرم۳) حالا که اون منو میخواد جلو چشاش،دارم می میرم حالا وقتِ وصیتامه بلند شو رخت عزا به تن کن نیمۀ شب،تنهایِ تنها با اشکِ چشمات،منو کفن کن چن تا کفن برایِ من برایِ تو (برا حسن هست۳) مادر بمیره که فقط برا حسین (یه پیرُهن هست۳) حسین ... وا ..... *نمیدونم کنار گودال اون لحظه مادر بود یا نه! وقتی که اون نانجیب پیراهنُ داشت از تنش بیرون می آورد ... (برا حضرت زهرا هر چقدر داد بزنی کمه ...) برا این مادری که فرمود : یا رسول الله مهریه منم مثل دخترای دیگه باشه ؟ فرمودند :چی میخوای دخترم ؟ گفت : مهریۀ من میخوام از طرف خدا یه امان نامه باشه برا امت تو روز قیامت بتونم شفاعتشون کنم ... جبرییل نازل شد ، آورد ... امضا شده از طرف پروردگار . امروز وقتی که داشت وصیت میکرد به امیرالمومنین اون نامه رو آورد ، فرمود : این نامه رو بذار زیر کفنم ... این روایتم توی بحارِ : امیرالمومنین میفرمایند : دیدم فاطمه داره گریه میکنه ... تو گریه هاشم میگه : خدا ! شیعیان ما ... شیعیان ما ... دوستان حسینم ... دوستانِ علی ... همه دل نگرانی این مادر نه برای زینب نه برای ابی عبدالله ... برا من و تو بوده ... همه وصیتاشو کرد، صدازد : علی جان! "غَسِّلنی بِاللَّیل ... کَفِّنّی بِاللَّیل ... دفِّنّی بِاللَّیل ..." نکنه کسی باخبر بشه .. اما مثل امروز مولا وقتی برگشت خانه دید انگار وضع فرق کرده ... دیشب وصیت میکرد اما امروز بلند شده داره خونه رو جارو میزنه . الهی قربون این مادر مهربون برم ... با این بهونه همه رو از خونه بیرون کرد ... کسی نباشه جون دادنش رو ببینه ... علی جان برو مسجد قربونت برم، میخوام نان درست کنم برا بچه هام ... حسنم،حسینم شما هم برید مسجد ... فقط وقتی تنها شد با اسماء ،خیالش راحت شد همه رفتند ... فرمود : اسماء! ساعتی بعد وقتی آمدی تو حجره م اول وارد نشو . اگر دیدی روبه قبله خوابیدم ، پارچه ای روم انداختم بدون مهمانِ بابام رسول خداشدم ... بگو برن علی رو صدا کنند .. اسماء میگه دل تو دلم نیست، خدا نکنه بلایی سر دختر پیغمبر بیاد .. اما امر فاطمه ست... گذاشتم ساعتی گذشت،وارد حجره شدم،دیدم دختر رسول الله رو به قبله خوابیده،یه پارچه رو صورتش انداخته،آمدم صداشون زدم ... بی بی جان! :کلِّمینی! جوابمو بده ... داشتم با فاطمه حرف میزدم یه وقت دیدم درِ خونه باز شد آقازاده ها وارد خونه شدند ، یه نگاه به من کردند اسماء مادرمون کجاست؟ الان داشت برامون نون درست میکرد ، حالش بهتر شده بود ، دیدند آقازاده ها مادرشون خوابیده.با تعجب گفتند این موقع روز هیچ وقت مادرمون نمیخوابید .... دویدند وارد حجره شدند ... دیدند مادر رو به قبله خوابیده ... وقتی رو صورت مادرُ کنار زدند ،دیدند مادر از دنیا رفته .. سریع دیدند امام حسن خودشُ رو سینۀ مادر انداخت ... هی صدا میزنه مادر جواب حسنُ بده دارم دق میکنم ... جوونا اربابتون یه کاری کرد تا قیامت بهتون درس داده ... یه وقت دیدن آمد پایین پای مادر ... رو پاهایِ مادرُ کنار زد ... صورت گذاشت کف پایِ مادر ... قدیمیا اینطوری روضه رو میخوندن ... میگفتن هر دیدی یه بازدیدی داره ... اینجا حسین پایین پای مادر اومد ... تو گودال مادر اومد پایین پا نشست ... اما مدینه کجا ؟! کربلا کجا؟! جلو چشم مادر ..."والشِّمرُ جالسُُ عَلی صَدرِه ..." هر چی میگفت آه جگرم ... کسی صداشو نمیشنید ... مادر تو سینه میکوبید براش ... بمیرم برات ... غریبِ مادر ... "بُنَیَّ قَتَلوکَ عطشانا..."
صوت حاج محمد رضا طاهری متن روضه حضرت معصومه س وقتی (حضرت معصومه) ازدنیا رفت،همه ی اهل قم عزادار شدند، بزرگان ِ قم،علماء جمع شدند، بر بدن نماز خوندند،خانم های ِ محترمه ی قم این بدن رو غسل دادن و كفن كردند، تا اینجا كار زیاد سخت نبود،اما می خوان بدن ِ بی بی رو روانه ی قبر كنند،چه كار می خوان بكنند؟یه وقت دیدن از راه دور دو سوار خودشون رو شتابان رسوندن، بعضی ها نوشتن یكی از این سوارها علی بن موسی الرضاست، دیگری هم جواد الائمه است، اومدن بر بدن نماز خوندن، یه نفر وارد ِ قبر شد، یه نفر دیگه این بدن رو روانه ی قبر كرد، دو تا محرم باید باشند بدن خانمی رو روانه ی قبر كنند، امیرالمؤمنین كنار بدن ِ زهرا نشسته، دور وبرش رو نگاه كرد،سلمان و اباذر و مقداد كه محرم نیستند،حسنین كه در سن ِ خردسالی اند،خدایا علی چیكار كنه؟یه وقت دید دو تا دست از قبر بیرون اومد، دست ها شبیه دست ِ پیغمبر ِ، یعنی علی جان امانتیم رو بهم برگردون،آه،یه حرفی اینجا امیرالمؤمنین زده خیلی دلها رو میسوزونه، عرضه داشت یا رسول الله:فاطمه ات كه با من حرفی نزد،چیزی به من نگفت، تو از زهرا سئوال كن، چرا صورتش نیلی بود؟چرا پهلوش شكسته شده؟
hazratemasomeh-2-taheri.mp3
678K
حاج محمد رضا طاهری کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم علیهم السلام ایتا لینک👇 https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
نوحه زمزمه امام هشتم امام رضا ( ع ) زمزمه امام رضا ع مخصوص شهادت ای صفای قلب زارم ........هر چه دارم از تو دارم تا قیامت ای رضا جان....... سر ز خاکت بر ندارم منم خاک درت .......... غلام و نوکرت مران از در مرا.............به جان مادرت علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا غیر تو یاری ندارم....... با کسی کاری ندارم گر مرا از در برانی......جای دیگر من ندارم تو خوبی من بدم........به این در آمدم به جان فاطمه ..........مکن مولا ردم علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا به دلم کن یک نگاهی......تا نماند یک گناهی به یقین با یک نگاهت.......می شوم دور از تباهی نگاهم سوی تو .........بهشتم کوی تو دلم خورده گره .........به تار موی تو علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا تو رئوف و مهربانی.....قبله ی درماندگانی ز تو ممنونم دلم را ......در حریمت می کشانی الا ای یار من........تویی دلدار من نظر کن بر دل....... سیاه و زار من علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا دل به امید تو بستم......بر سر راهت نشستم چون رسد جامت به دستم......از می عشق تو مستم امیر کاروان..........امان ای الامان مرو پیشم بمان....امام مهربان علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا جان به قربان نگاهت ......دل فدای روی ماهت سینه بگشا تا بیایم.......ای رضا جان در پناهت منم دیوانه ات.........مقیم خانه ات تویی باغ گل و ........منم پروانه ات علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا ای همه بود و نبودم .......خاک تو مهر سجودم از ازل مهرت سرشته....... بر تمام تار و پودم نظر کن بر دلم............اگرچه غافلم دعا کن کربلا...........کند حق شاملم علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا ای امام هشتمینم.....نور رب العالمینم نظری کن تا که روزی....روی ماهت را ببینم دلم سرمست توست....فقط پابست توست کلید مشکلم ..........فقط در دست توست علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا ▪️▪️▪️
مداحی آنلاین - روی قبرم بنویسید که خواهر بودم - مهدی رسولی.mp3
5.71M
🎤 روی قبرم بنویسید که خواهر بودم سالها منتظر روی برادر بودم بنویسید گرفتار نباشم چه کنم؟ من اگر منتظر روی برادر نباشم چه کنم؟ روی قبرم بنویسید جدایی سخت است اینهمه راه بیایم ،تو نیایی سخت است یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم سالها میشود واز پیرهنش بی خبرم روی قبرم بنویسید ندیده رفتم با تن خسته و با قد خمیده رفتم بنویسید همه دور ربرم ریخته اند چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند چقدر مردم این شهر ولایی خوبند که سرم را نشکستند خدایی خوبند بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد به خداوند قسم بال وپرم سنگ نخورد چادرم دور وبرم بود وبه پایی نگرفت معجرم روی سرم بود وبه جایی نگرفت ...من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟ من کجا بام کجا کوچه و بازار کجا؟ بنویسید که عشاق همه مال هم اند هر کجا نیز که باشند به دنبال هم اند گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید... روی قبرش بنویسید برادر بوده سالها منتظر دیدن خواهر بوده روی قبرش بنویسید که عطشان نشده بدنش پیش نگاه همه عریان نشده بنویسید کفن بود،خدایا شکرت هرچه هم بود بدن بود خدایا شکرت یار هم آنقدری داشت که غارت نشود در کنارش پسری داشت که غارت نشود اوکجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟ اوکجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟ بنویسید سری بر سر نی جا میکرد خواهری از جلوی خیمه تماشا میکرد علی اکبر لطیفیان 🔳 ایتا لینک👇 https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
روضه جانسوز حضرت رقیه س نقل میکنند حسنین گم شدند مادرشون حضرت زهرا بیتاب شد دلنگران شد اومد پیش پیغمبر ،شروع کرد گریه کردن پیغمبر فرمودند چیه فاطمه جان چرا اینقدر نا آرامی،، آخه بابا طاقت نداره گریه کردن دخترشو ببینه آخه بابا طاقت نداره ببینه دخترش غصه داره، عرض کرد بابا جان حسن و حسین از صبح رفتند بیرون خبری ازشون نیست دلنگرانشونم ،فرمودن فاطمه جان نگران نباش اون خدا خیلی بیشتر از تو مهربانتره ب بندش ،دست دعا رو بالا اوردن پیغمبر عرضه داشتند ای خدااگر در دریان در خشکین اونا رو محافظت کن سلامت نگهشون دار ،جبرییل نازل شد یا رسول الله خدای عزوجل سلام رسونده فرموده نگران حسن و حسین نباش اونا تو قبیله بنی نجار ارمیدند ،پیغمبر اصحاب و جمع کردن رفتن قبیله بنی نجار،دیدن حسن و حسین همدیگه رو بغل کردن یه ملکی هم کنارشون مراقبشونه یک بال ملک زیر سرشونه یه بال ملک رو شونه انگار جلو جلو رفتی فهمیدی چی میخوام بگم اما صبر کن حرف دارم باهات ،میگن پیغمبر اومد انقدر حسن و حسینو بوسید تا بیدار شدند ،رفقا هزار تا پسر گم بشه ولی یه دختر گم نشه دیدند نیزه حرکت نمیکنه تو خاک فرو رفته اومدن محضر امام سجاد عرض کردن آقا نیزه از جا حرکت نمیکنه عرض کرد حتما یکی از بچه ها نیستن ،گفتند آقا کدوم مسیر و بریم فرمودند هر جا که دیدید سر روی نیزه داره نگاه میکنه همون مسیر و بگیرید برید ،دیدی تا حالا یه عده از جایی میرسن خسته و کوفتن میخوان استراحت کنن این ب اون میگه تو برو دنبالش ،اون ب این میگه تو برو دنبالش ،همه خستن حوصله ندارن میخوان استراحت کنن همه با هم زجر و مجبور کردن بره ،این بی حیا از جا با عصبانیت بلند شد گفت مگه من این دختر و پیداش نکنم ،یا رسول الله اینقده حسنین و بوسیدی تا از خواب بیدار شن ،این نامرد دید این سه ساله زیر بوته خار خوابیده پای نحسشو بلند کرد 😭😭😭😭 اومدی اما حالا ،دیگه دارم میفتم از پا تموم کار من ای بابا ،ببین شدم شبیه زهرا سنی ندارم اما ببین سفیده گیسوی من کبوده دست و بازوی من لگد زدن به پهلوی من توی خرابه امشب ،هلال غم دمیده بابا سرتو کی بریده بابا ،موهاتو کی کشیده بابا کرببلا تا اینجا باید هزار دفعه میمردم بابا تا اسمتو میبردم از این و اون کتک میخوردم وای من از شهر شام لباس پارمو میدیدند به حال و روز من خندیدند عروسک من دزدیدند خواب میبینم هر شب من ،تو مجلس یزیدم بابا چه حرفایی شنیدم بابا دیگه نگم چی دیدم بابا گفت شامیان بی مروت و پستند ده نفر را ب ریسمان بستند همه را با شتاب میبردند سوی بزم شراب میبردند من که کوچکتر از همه بودم راه با دست بسته پیمودم بارها بین رهزنی میخوردم عمه ام گر نبود میمردم حرفا زیاده اما یکیشو من بگم شرمنده اونی که دستمو میبنده منو میزد برای خنده اون شبی که زجر اومد تو گوش من هنوز حرفاشه رو صورتم جای دستاشه ،رو چادرم رد پاهاشه دیدی اخر غم عشق تو گرفتارم کرد داغ لبهای تو چون لاله تب دارم کرد چشمم افتاد به پیشانی تو ماتم برد عمه کوبید به محمل سر و بیدارم کرد دست بسته به روی ناقه نشستن سخت است از سفر بودن با حرمله بیزارم کرد خسته بودم به روی ناقه کمی خوابم برد زجر از راه رسید و زدو بیدارم کرد لگدی زد که خدا قسمت کافر نکند 😭😭😭😭 عباس جان این دختران من بیابان ندیده اند در عصر خویش خار مغیلان ندیده اند یا رسول الله ادامه روایته وقتی حسنین و بیدار کرد با بوسه هاش حسن و پیغمبر بغل گرفت ابی عبدالله رو جبرییل بغل کرد خود پیغمبر برگشت بچه ها رو سپرد دست زهرا گفت دخترم دیگه ناراحت نباش نگران نباشی ها یا رسول الله باید بچه رو بغل گرفت اما این نامرد که اومد مقتل میگه رو زمین کشوندش چجوری بگم برات هی گفتم بهش میام میام میام موهامو نکش میام میام میام 😭😭😭😭😭😭
درد دل حضرت معصومه س با برادرشان امام رضا ع فی البداهه حقیر سوقندی امیدم بودم رویت راببینم (رضا جان) زرخسارت برادر بوسه گیرم اجل آمد سرراهم قدم زد نشد آن مه جبینم را ببینم ..... امون ای دل ای دل امان از جدایی دادوبیداد رضا جان منتظر دیگرنمانید فلک برچید عمرم در جوانی بیا دفنم نما ،اما نه گریی برای غربتت خواهر بنالید..