207.6K
حضرت_ام_البنین_س
#مرثیه
#زمزمه
#مداح_آقای_محمود_سلطانی
◾️◾️◾️
قدم اگر خمید، فدای سر حسین
جانم به لب رسید، فدای سر حسین
ام البنین سابق این شهر عاقبت
شد مادر شهید، فدای سر حسین
یک چند وقتی است در این شهر هیچ کس
لبخند من ندید، فدای سر حسین
هر جملۀ بشیر مرا پیر کرده است
مویم شده سفید، فدای سر حسین
گلچین چهار تا گل گلخانۀ مرا
چه وحشیانه چید، فدای سر حسین
هر شب به یاد عمر کم ناز دانه ها
اشکم به رخ چکید، فدای سر حسین
هر شب به یاد تشنگی کودک رباب
خواب از سرم پرید، فدای سر حسین
عباس پاسبان حرم شد به جای من
دستش اگر برید، فدای سر حسین
گویند جا شده به مزار محقری
آن قامت رشید، فدای سر حسین
🔸شاعر:
محمدحسین_رحیمیان
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
296.9K
سبک:دوم👆
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
299.9K
#روضه_حضرت_ام_البنین_س
#مداح_آقای_محمود_سلطانی
◾️◾️◾️
به تیغی حیف گیسویت گُسستند
دو بازویت دو بازویت گسستند
از آنجایی که من بوسیده بودم
بمیرم هر دو اَبرویت گسستند
انیس گریههایم را گرفتند
توانِ دست و پایم را گرفتند
کمانی تر شدم از زینب افسوس
سرِ پیری عصایم را گرفتند
بهارم را چِسان پاییز و کردند
دلم را از غمت لبریز و کردند
سرت ای کاش رویِ نیزه میماند
تو را از مرکبی آویز و کردند
غمت راهِ نفس بر سینه بسته
تَرَک بر چهرهی آئینه بسته
زِ بسکه خاک و بر سر ریختم من
ببین عباس دستم پینه بسته
از آن سرو علی بنیاد و صد حیف
از آن قامت از آن شمشاد و صد حیف
دو دستی که عصای پیریم بود
خداوندا زِ تَن اُفتاد و صد حیف
حسن لطفی
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
مداحی_آنلاین_حسین_دلم_رو_بردی_منو_آخر_به_حرم_نبردی_سیب_سرخی.mp3
6.71M
#شور_مناجاتی
#سیب_سرخی 🎤
سلام من به تو حسین
به کربلای با صفات
سلام من به مادرو
به خواهرو به بچه هات
حسین دلم رو بردی
منو تو آخر حرم نبردی
تو ناخدای عشقیو
خدا خاطرخواه شما
صراط مستقیم حسین
خلاصه در راه شما
روحِ مناجاتِ شبو
تویی همه نیاز من
با عشق تو پیش خدا
قبول میشه نماز من
حسین دلم رو بردی
منو تو آخر حرم نبردی
اگه یه روز بهم بگی
برو که دوستت ندارم
بجون مادرت آقا
سر به بیابون میزارم
روز جزا که نامه ی
خوب و بدم دست خداست
چشم امید من فقط
به لطف و احسان شماست
اونجا بیا کرم کن و
حالی به این گدات بده
نوکره رو سیاهتو
از توو آتیش نجات بده
راستی آقا این دل من
شکسته از غصه و غم
مونده میون سینه ام
قفل یه دیدار حرم
خودت بگو آخه باید
تا کی خماری بکشم
نوبت من کی میرسه
مزه ی عشق و بچشم
حسین دلم رو بردی
منو تو آخر حرم نبردی
خوبا میان زیارتت
بدا مگه دل ندارن
بدا باید چیکار کنم
که سر رو قبرت بذارن
من التماست میکنم
بزار بشپ حاجت روا
چیز زیادی نمیخوام
فقط یه بار کرببلا
تا وقتی زنده ام آقا
دل از تو برنمیدارم
توی آتیشم که برم
بازم میگم دوسست دارم
ذکر قشنگ یا حیبن
همیشه بر روی لبه
خوش بسعادتت آقا
که خواهر تو زینبه
#شور
#شب_جمعه
#شور_امام_حسین
هدایت شده از کانال گلچین مولودی و عروسی مذهبی
سلام علیکم عزیزان
عضو این کانال بشین
واقعا مطالب عالی عالی👌💐
انواع مولودیهای قشنگ همراه سبک های متنوع مادحین،جشنتکلیف،شبیلداییوجشن عروسی💐
همه بروز وعالی
عضو نشین پشیمون میشین
بیاببین چه خبره🌹
به به به این کانال زیبا وشاد💐👇👇
┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═┅
کانال گلچین مولودی و.....👇تلگرام وایتا
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@golchin_mowludi
|⇦•ام البنین شدم...
#روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج رضا گرمابی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"لا حول و لاقوة الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر"
ام البنین شدم که شوم یاور حسین
تا گل بیاورم، بشود پرپر حسین
قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین
هستند دختران علی در بر حسین
هستند مثل مادرشان مضطر حسین
*وقتی میخواست کاروان حرکت کنه، دیدن ام البنین اومد زانو زد جلو ابی عبدالله..*
عهدی ست بین ام بنین و خدای خود
غیر از رضای دوست نخواهم برای خود
من دل نبسته ام به دلِ بچه های خود
اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود
عباس من فدای علی اصغر حسین
گفت آقا..
شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند
قسمت نبود زودتر از این فدا شوند
حالا بناست راهی دشت بلا شوند
حتی اگر که تک تک شان سر جدا شوند
جای گلایه نیست، فدای سر حسین
هر چند او دگر پسر خویش را ندید
*الهی قربونت برم مادر یا ام البنین، بخدا خیلی از تو این روضه حاجت گرفتن، اگر کاری داشتن گره خیلی کوری داشتن به دست با کفایت ام البنین حاجت گرفتن، مادر ابالفضله، مگر میشه نگاه نکنه..*
هر چند او دگر پسر خویش را ندید
اما غمین نبود که عباس شد شهید
*برا این غمگین نبود که عباسشو کشتن..*
دق کرد بعد از آنکه به او این خبر رسید
بودند دیو و دد همه سيراب و میمکید
خاتم ز قحط آب لب انور حسین
کارش دگر نشستنِ در آفتاب شد
آب زلال در نظر او مذاب شد
شرمنده ی نگاه غریب رباب شد
از اینکه هم قبیله ی شمر است آب شد
رو میگرفت نزد دو تا خواهر حسین
دیگر مدینه خنده به لب های او ندید
او نیز مثل زینب کبری قدش خمید
گرچه صبور بود کم آورد تا شنید
یک مرد بی حیا وسط مجلس یزید
با دست اشاره کرد سوی دختر حسین
شام یک محشر کبری ست، کجایی عباس؟
خواهرت بی کس و تنهاست، کجایی عباس؟
به نوامیس خدا پیر و جوان خندیدند
آستین معجر زن هاست، کجایی عباس؟
گاهی از طشت غضب کن که نگاهم نکنند
بی حیا روبروی ماست، کجایی عباس؟
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』