🕊﷽🕊
✴️#روضه_حضرت_زهرا_س
✴️#دفتری_حضرت_زهرا س 4
💠بر چهره ی زیبای محمد صلوات
💠بر گنبد خضرای محمد صلوات
💠سرتابه قدم آینه او زهراست
💠تقدیه به زهرای محمد صلوات
(#دعای_فرج)
[[ اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك.]]
💟یا زهرا.3
✨بی تو کبوتر دلم
✨به سینه پر نمیزند
✨کسی به خانهٔ علی
✨حلقه به در نمیزند
✨فاطمه جان حسین تو
✨بی تو غذا نمیخورد
✨حسن ز دوریِ رُخت
✨خنده دگر نمیزند
✨کلثوم از فراق تو
✨آه ز سینه میکشد
✨حرف دگر به غیرتو
✨پیش پدر نمیزند
✨ای گُلِ نازنین من
✨همسر بی قرین من
✨زینب تو بدون تو
✨شانه به سر نمیزند
⬅️تو عالم 5نفرن جزو بکایین عالمند
( گریه کنای عالم 5نفرن..)
1⃣ اولین از اینها آدم ابوالبشره..
وقتی بخاطر ترک اولایی هبوط کرد گریه زیاد کرد..
خیلیا نوشتن 300 سال گریه کرد آدم..
2⃣دومین از گریه کنای عالم.. حضرت یعقوب پیغمبره..
در فراق یوسف گریه زیاد کرد..
قرآن میگه «وابیضّت عیناه»
چشماشو یعقوب از دست داد..
3⃣سومین از گریه کنای عالم..
خود یوسفِ..
در چاه، در زندان، گریه زیاد میکرد.
4⃣چهارمین از گریه کنای عالم..
قربونش برم، قربون قبر بی شمع و چراغش برم..
امام سجاد علیه السلامه، 30 یا 35 سال بعد از واقعه کربلا..
آقام آب میدید گریه میکرد..آتش میدید گریه میکرد...گوسفند میدید دارن سر میبرند مینشست گریه میکرد..( میگفتن آقا چی شد..)
میفرمود به ساعتی 18تن از عزیزانمو از دست دادم..
بچه کوچیک بغل مادر میدید گریه میکرد..
(آقا چی شد)
میفرمود یاد علی اصغر افتادم یاد خانم رباب افتادم...چه کشید خانم رباب کربلا..
امان امان..
🦋اما من امروز با پنجمین از گریه کنای عالم کار دارم..
من یه اشاره کنم خودت بگو کیه؟
5⃣پنجمین از گریه کنای عالم یه مادر 18ساله است..
آخه مگه میشه آدم تو 18سالگی سر آمد گریه باشه..
✴️یازهرا..یازهرا..
⏺ آخ بمیرم الان بری مدینه غربت زهرا رو حس میکنی
✳️((امام صادق ع فرمود:
رحمت خدا بر اون شیعه ای که برای مادر ما بلند بلند گریه کنه))
🔶یا زهرا3
☑️یه لحظه دلتو ببرم مدینه، برا غربت امیرالمومنین ع ناله بزن..
بخدا علی غریبه..
بخدا علی مظلومه..
بعد فاطمه دیگه مَحرم نداشت..
(خیلی سخته آدم درد داشته باشه اما همدم مَحرم نداشته باشه)
بمیرم برا غربت امیرالمومنین ع..
سر در چاه میکرد، درد دل میکرد، ناله میزد..
🔘الا ای چاه یارم را گرفتند
🔘گُلم، عشقم، بهارم را گرفتند
🔘میان کوچه ها با ضرب سیلی
🔘همه دار و ندارم را گرفتند
🔴امان امان..
یه لحظه رو یاد کنمُ ببینمت مدینه..
⬅️ابن عباس میگه..
میگه بعدِ شهادت حضرت زهرا س..
علی هر شب می اومد کنار مزار زهرا س.
گفت تو یکی از شبا با علی اومدم.
امیرالمومنین کنار قبر زهرا س گریه کرد،، ناله کرد..
(دشتی)
🚩بخواب آرام ای ماه یگانه
🚩نخواهی خورد دیگر تازیانه
🚩بخواب آرام ای پهلو شکسته
🚩علی را بین سرِقبرت نشسته
🚩بخواب آرام ای نور دو عینم
🚩که من شبها پرستار حسینم
⬅️ابن عباس میگه اینقدر امیرالمومتین ع
کنار قبر زهرا ناله کرد از حال رفت.
خوابش برد.
♻️(اگه حاجت داری بسم الله..اگه مریض داری بسم الله..اگه جوون داری بسم الله..)
⬅️گفت یه مرتبه دیدم، علی سراسیمه بلند شد..
گفت ابن عباس پاشو بریم خونه..
((گفتم آقا جان شما همیشه تا نیمه های دل شب کنار قبر زهرا می نشستید..))
(اگه درد نگفتنی داری بسم الله)
⏪میگه جریان رو از علی سوال کردم..
⬆️گفت ابن عباس، همین که کنار قبر زهرا خوابم برد، خانمم فاطمه رو به خواب دیدم..که نگرانه..
صدا زد، علی جان..
علی جااان.. تو کنار قبر من خوابیدی، آخ حسینم از خواب بیدار شده، بهانهٔ مادر گرفته، زینبم رو بیچاره کرده..
علی پاشو برو خونه، حسینم داره گریه میکنه.
✴️ابن عباس میگه، میگه دیدم امیرالمومنین دوان دوان به سمت منزل حرکت کرد..
منم دنبال امیرامومنین..
میگه اومدم خونهٔ علی..چه. صحنه ای دیدم..دلم آتش گرفت..
میگه دیدم امیرالمومنین، حسنین رو نشونده رو زانوها.
(آی دختر دارا)
میگه یه مرتبه دیدم زینب سه چهارساله آمد..
با دستای کوچیکش اشک چشم بابا رو پاک میکنه
آخ بیا مادر که خونه سرد سرده
وای دل جمله یتیمان پُر زِ درده
بمیرم برا دل امیرالمومنین..
چه کشید امیرالمومنین..
ناله میکرد..گریه میکرد..
گوشهٔ خانه نشستم چه کنم
همسرم رفته زِ دستم چه کنم
بودی چراغ خانه ام
یا زهرا 2
تاریکُ شد کاشانه ام
یا زهرا 2
ای نوگُلِ پژمرده ام
یا زهرا 2
نزد تو من شرمنده ام
یا زهرا 2
گوید حسین کو مادرم
یا زهرا 2
کو مادر غم پرورم
یا زهرا2
✴️هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)✴️
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
🕊﷽🕊
🔳#روضه_حضرت_زهرا_س
⚫️#ختم_مادر
🔳#دفتری_حضرت_زهرا س 3
🔸بر آینهٔ جمال داور صلوات
🔸بر آبروی آل پیمبر صلوات
🔸بر فاطمه ای که شد به شأنش نازل
🔸از سوی خدا سوره کوثر صلوات
(#دعای_فرج)
🔺#اللهمصلعلیفاطمةوابیهاوبعلهاوبنیهاوالسرالمستودعفیهابعددمااحاطبهیعلمک🔻
♻️#السلامعلیکیافاطمةالزهرا (س)
(یازهرا)3
▪️ای مدینه من دگر زهرا ندارم
▪️صورت خود را به دیوار می گذارم
▪️غنچه ام کو، لاله ام کو؟
یار 18ساله ام کو؟
▪️ای مدینه رخت ماتم در بَرَم شد
▪️روز روشن خانهٔ من قتلگاه همسرم شد
▪️غنچه ام کو، لاله ام کو؟
یار 18ساله ام کو؟
▪️ماه گردون چون مَهِ من، پردهٔ نیلی ندارد
▪️بانوی پهلو شکسته، طاقت سیلی ندارد
...سیدا منو ببخشن
یا صاحب الزمان....
▪️غنچه ام کو، لاله ام کو؟
یار 18ساله ام کو؟
⬅️اگه مادر دارید، قدر مادراتونو بدونید..
مادر عزیزه..مادر غمخوار اولاده...
خدا مادرتو برات نگه داره،،،نکنه دلشو بشکنی،،،قدر مادر رو بدون،،
بخدا دنیارو بگردی هیچ کسی جای مادرو برات پُر نمیکنه...
اونی که مادر نداره،،،میگه حاضرم همه زندگیمو بِدَم فقط یه بار مادرمو بغل بگیرم،،،فقط یه بار منو صدا بزنه،،فقط یه بار صدای مادرمو بشنوم..
ای مادر ای مادر
⏪اگه ازش بپرسی بدترین لحظه عمرت چه زمانی بود..
میگه اون لحظه ای که مادرمو تو غسالخونه دیدم...
اون لحظه ای که بدن مادرو تشیع میکردند
💔آخ خدا مادرم را کجا میبرن
💔گمانم برای شفا میبرن
⬅️آخ اون لحظه ای که بدن مادرمو داخل خانه قبر گذاشتن،، سنگ لحدُ چیدن خاک ریختن ،،،دیگه مادر اسیر خاکها شد ،،،آخ دیگه مادرو نمیبینم،،،
ای مادر ای مادر ای مادر
⏪دلتو ببرم مدینه بیاد غربت بیبی دوعالم ناله بزنی...
سلمان میگه نیمه شب تو خونه نشسته بودم، دیدم دارن در میزنند، درو باز کردم، دیدم حسنُ حسین یتیمان خانم زهران،،
نمیدونم بچهٔ بی مادر دیدی یا نه؟
الهی هیچ کس تو کوچیکی سایهٔ پدر و مادر ازش کم نشه..
میگه دیدم رنگ تو صورت این بچه ها نمونده...
صدا زدند..سلمان...سلمان اگه میخوای برای تشیع جنازهٔ مادرمون زهرا بیای بیا سلمان..
سلمان میگه دست این آقا زاده ها رو گرفتم..
وارد خانهٔ علی شدم..دیدم امیرالمومنین بدن زهراشو غسل و کفن کرده،،، بدنُ داخل یه تابوتی قرار داده.،،، یه طرف زینب نشسته یه طرف امیرالمومنین...
(دشتی)
آخ..
🍁فلک صبرو قرارم را گرفتی
🍁به شام تیره یارم را گرفتی
🍁علی میگفت زیر لب در آن شب
🍁همه دارو ندارم را گرفتی
تا چشم علی من افتاد..
صدا زد: سلمان بیا..سلمان بیا ...سلمان زینت خونه ام رفت.. سلمان بیا محرمم رفت..
⬅️آی ناله دارا..دیدی وقتی یه مادری از دنیا میره..وقتی میخوان جنازشو بردارن..میگن پسراش بیان..برادراش بیان..
(بابا محارمش بیان...این جنازه رو بردارن..)
⬅️سلمان میگه دیدم پسران زهرا کوچکند نمیتونند جنازه رو بردارند
اباذر اومد، مقداد اومد،
همراه علی جنازه رو برداشتند...
قربون اون جنازه ای که به روایتی 5نفر به روایتی 7نفر جنازه رو تشیع کردند ...
امان امان 2
⬅️رسمه از خونه ای که دارن جنازه مادری رو میبرن...
بچه هاش شیوَن میکنند ..همه میان دور یتیمارو میگیرن..با یتیما گریه میکنند..
♻️بخدا زهرا غریبه..
♻️بخدا زهرا مظلومه..
(چرا)
آخه بچه هاش آستین به دندان گرفته بودند.. آروم آروم داشتن گریه میکردند..
🔻علی بعد از تو یا زهرا غریبه
🔺در این دنیای فانی غم نصیبه
🔻تو رفتیُّ شدم تنهای تنها ای عزیزم
🔺که ذکر من فقط امن یجیبه
(اوج)
⏪کجا دیدی یه مادر جوون بمیره..نیمه شب تشیع بشه..نتونی بلند بلند گریه کنی..نتوتی بلند بلند مادر مادر بگی..
جنازه رو حرکت دادند..
سلمان میگه سرمو برگردوندم..دیدم زینب سه چهار ساله چادر نماز مادرو به سر کرده.. داره مادرو بدرقه میکنه..
میخوام بگم تو خونه زهرا کار برعکس شد(چرا)
آخه رسمه دختر عروس میشه مادر بدرقه اش میکنه
اما تو دل شب زیتب مادرُ بدرقه کرد..
مادر جوونشو بدرقه کرد
🔘منیم آنام حیالیدی
مدینین مارالیدی
🔘یاواش گویون مزارینه
گولو سینیب یارالیدی
⚫️لای لای نّنّه ام 4
🔘الهی یانمیوم نِجّه
شرارِ محنتُ غَمَه
🔘منیم آنام جوان اُلوب
مدینه باتدی ماتَمه
🔘سَنی چوخ وروب لی یات ننه
🔘سَنه گوربانام یارالان ننه
لای لای نّنّه ام4
🛑هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
🕊﷽🕊
🎋#روضه_حضرت_زهرا_س
🌴#دفتری_حضرت_زهرا س 2
🎋#ختم_مادر
🦋بر چهره ی زیبای محمد صلوات
🦋بر گنبد خضرای محمد صلوات
🦋سرتابه قدم آینه او زهراست
🦋تقدیم به زهرای محمد صلوات
(دعای فرج)
❤️#السلام_علیک_یافاطمه_الزهرا_یابنت_محمد_یاقرة_عین_الرسول_یاسیدتنا_ومولاتنا...
🎋نام زهرا عقده از دل می برد
🎋کشتی دل را به ساحل میبرد
🎋باز گویم راز دل با فاطمه
🎋یا محمد یا هلی یا فاطمه
🎋کوثر و طوبای پیغمبر تویی
🎋آفتاب خانه حیدر تویی
🍂دلارو روونه کنیم مدینه..کنار قبر بی نشان زهرا...
✅امام باقر فرمود : هر کس محبت مادر ما تو سینش باشه اونم میتونه بگه مادر...
تویی که مادر نداری..تویی که صورت مادر رو خاک گذاشتی..
(ناله داری یا نه)
امروز عوض یتیمان زهرا بلند بلند گریه کن..
دلتو بزار کنار دل زینب چه کشید بیبی زینب..
اون شب تنتونست بلند بلند مادر مادر بگه
(این عقده به دل زینب موند)
تویی که میتونی داد بزن
آخ بگو مادر مادر مادر
(دشتی)
🔹همی نالم که مادر پر برُم نیست
🔹آخ شکوه سایهٔ او بر سرُم نیست
🔹مرا گر دولت عالم ببخشند
🔹برابر با نگاه مادرم نیست
مادرم نیست
⬅️آی دختر دارا انیس یه دختر مادره..مونس یه دختر مادره..
(آی اونی که مادر نداری یادت میاد)
یادش بخیر اون روزایی که مادر داشتم..کنار مادر می نشستم..حرفای دل میگفتم..راز دل میگفتم...ای عزیز مادر ..ای مادر ای مادر...
امان امان2
⬅️دو تا فاطمه رو تو مدینه تشیع کردند یکی فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنین بود، خیلی زحمت پیغمبر رو کشیده بود، وقتی خبر وفاتش رو آوردن، امیرالمومنین گریه کرد صدا زد یا رسول الله آقا مادرم رفت.
پیغمبر بلند شد پیشانی امیرالمومنین رو بوسه زد و گریه کرد،فرمود مادر علی مادر منم بود خیلی زحمتم کشید،
آقا فرمودند زنای بنی هاشم بیان، زنای بنی هاشم اومدن،
فاطمه بنت اسد رو غسل دادن، کفنش کردن،
پیغمبر صدا زد مردای بنی هاشم برید تو بقیع یه قبری آماده کنید،
همه مردم مدینه اودن،
پیغمبر به بدنش نماز خوند،
چه تشیع جنازه ای شد،
پیغمبر خودش وارد قبر شد، تو قبر خوابید، هی صدا میزد ای قبر فاطمه مادر علی مادر منه،
⏪اما چی میخوام بگم این یه فاطمه بود تو مدینه
اما یه فاطمه دیگه ای هم تو مدینه این تشیع جنازه کجا، اون تشیع جنازه کجا،
اینجا بدن فاطمه بنت اسد رو غسل دادن،
بدن رو تشیع کردن، روز بدن رو برداشتن،
تشیع کردند، تشیع جنازه فاطمه بنت اسد همه مردم مدینه اومدن، تشیع جنازه باشکوهی بود اما چی بگم از تشیع جنازه دختر پیغمبر،
چهار بچه بی مادر دنبال جنازه مادر هی می گفتن مادر.. مادر...
🍂 فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد
🍂 به طفلی رخت ماتم در برم کرد
🍂 الهی بشکند دست مغیره
🍂 میان کوچه ها بی مادرم کرد
⬅️رسمه از خونه ای که دارن جنازه رو می بَرَن..بچه هاش شیون میکنند..همه میان دور یتیما رو میگیرن ..با یتیما گریه میکنند..
بخدا زهرا غریبه ..بخدا زهرا مظلومه....
امان امان ...
سلمان میگه سرمو بر گردوندم..دیدم زینب سه چهار ساله..چادر نماز مادرو سر کرده..
داره مادرو بدرقه میکنه...
تو خونه بیبی زهرا قانون برعکس شد..
آخه رسمه دختر عروس میشه مادر بدرقش میکنه..
اما اون شب زینب مادر رو با اشک چشماش بدرقه کرد...مادر جونشو بدرقه کرد
▪️زینب به ناله گوید
▪️کشتند مادرم را
▪️گردیده بود قنفذ
▪️همدست با مغیره
▪️این یک ز ضرب سیلی
▪️آن یک به تازیانه
▪️با پلوی شگسته
▪️چون مرغ بال بسته
▪️مادر به خون نشسته
▪️در کنج آشیانه
🍁هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🍁
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ ایام اربعین _ سید مهدی میرداماد ↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
چهل شبِ چشم انتظارم
چهل شبِ که خواب ندارم
(چهل شبِ میخوام برادر
رو خاکِ قبرت سَر بزارم )۲
آه .. چِلّه نشینِ داغَم ..
چِلِّه نشینِ دردَم ..
این همه راه رو اومَدم ، دورِت بگردم ..
*ای کاش زانو هام رمق داشت، داداش .. ای کاش بدنم یه ذره جون داشت .. میدونید اینکه میگن ، از رویِ ناقه ها خودشونو انداختن نرسیده به قبر ... شاید دیده باشید زائرای اربعین ،۱۴۰۰تا عمود ... می آمدن ، می آمدن ... دیگه از عمود ۱۲۰۰ به بعد اونهایی پیاده رفتن میدونن، دیگه پاهات مالِ خودت نیست .. دیگه این ۱۰۰ تا عمودِ آخر پاهاتُ میکِشی رویِ زمین ... هی به رفیقت میگی : صبر کن ، بِشین یه ذرّه استراحت کن ، میگه دیگه طاقت ندارم ، بزار برسیم .. بهش میگی : ده دقیقه ..، یه ذرّه آب بخور ، یه ذرّه جون بگیر ... میگه نه ... تا نِگام به حرم نیوفته نمیشینم .. این هزار و چهارصد .. همچین که نگاهش به حرم میافته (شاید دیده باشی ) تا میرسیدن از دور ، گنبد و گلدسته را میدیدن ، همه با صورت می افتادن .. همه داد میزدن .. حسین .. حسین .. هنوز صدایِ خواهرش میآد ...
ای تشنه لب ... جانِ زینب ... حسین .. *
چِلّه نشینِ دردم
این همه راه رو اومدم ،دورِت بِگردَم
آه .. چِلّه نشینِ داغَم ..
چِلِّه نشینِ دردَم ..
این همه راه رو اومَدم ، که برنگردم ..
*کاشکی همینجا سَرمو بزارم رو خاکِ تربتت، دیگه سَرَمو بلند نَکُنم.. داداش ، مدینه اَزَم بپرسهِ حسینتُ چرا نیاوردی ..؟ چی جواب بِدَم ..*
(افتادم از نَفَس اگر چه
با نامِ تو نَفَس گرفتم )۲
هر جوری بود از دستِ نیزهِ
سَرِت رو آخر پس گرفتم ...
آه .. از سَفرِ اسارت ..
از سَفرِ جِسارت..
سوغات آوردم پیرهَنِ رفته به غارت ..
(با اینکه هر چی بود تو خیمه ..
دشمنِ ما از کینه برده ..)۲
راحت بخواب ، عزیزِ زینب
معجرِ خواهر ، دست نخورده
آه .. خواهرتُ توانِ
گفتَنِشُ نداره
خودت بِخون، حرفهامُو از چادرِ پاره ۲
*اینم داداش .. هرجا اومدن بچه ها تُ بزنن خودم یک نفری ، سِپَر شدم .. چادرم زیرِ دست و پا ، پاره شد .. امّا نگذاشتم لباسِ بچه هاتُ پاره کُنَن ..*
( از داغِ تو اگر خمیدم ..۲
از داغِ دخترت شِکستم ..)۲
سَر پنجه هام اگر که زخمِ ..
قبرِشو کَندَم با دو دستم ....
*داداش خیلی بهم سخت گذشت ، تو تجربه اش رو داری حسین ... تو برای علی اصغرت قبر کَندی ، امّا با غلافِ شمشیر قبرِ بچه تُ کَندی .. من تنهایی تو خرابه .. با دستهای زخمیم هی خاکها رو کَندَم ... حسین ... حسین ...*
آه .. سَر پنجه هام اگر که زخمِ ..
قبرِشو کَندَم با دو دستم ....
آه .. از وقتی که اسیر شد ..
سه سالۀ تو پیر شد ...
از تازیانه ها تَنِش مثلِ کویر شد ..
فقط همینو بگم ... یه جای سالم تو بدن ِدخترت نموند ...
اِی ... حسین...
#سید_مهدی_میرداماد
#ویژه_ایام_صفر
#اربعین
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
متن نوحه سرخی هر غروب میثم مطیعی
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
سرخیِ هر غروب؛ میرم پشت بام… بغضم می شکنه…●♪♫
اسم توئه؛ روی لبام…●♪♫
ای بادِ صبا؛ برسون به حسین، سلامِ منو…●♪♫
سلام بر حسین…●♪♫
ای قاصدِ دل؛ برسون به حسین، پیامِ منو…●♪♫
سلام بر حسین…●♪♫
سلام، ای غرقِ نور… سلام از راهِ دور! سلام؛ آقایِ پُر دردِ صبور…●♪♫
سلام؛ ای کربلا… سلام؛ ای نینوا… سلام ای خامسِ آلِ عبا…●♪♫
ای گلِ وفا؛ حسین… معدنِ سخا؛ حسین…●♪♫
میکُشی مرا! حسین…●♪♫
شعر : سید مهدی سرخان
سرخیِ هر غروب؛ میشم روضه خون!●♪♫
خورشیدوُ میزنن؛ به روی نی، توو آسمون!●♪♫
ای آهِ رسا! برسون به حسین، سلامِ منو…●♪♫
سلام بر حسین…●♪♫
ای ماهِ عزا؛ برسون به حسین، پیامِ منو…●♪♫
سلام بر حسین…●♪♫

سلام؛ ای مهربون… سلام؛ ای بهترین… سلام؛ ای چهره ی خونین جبین●♪♫
سلام؛ ای لاله گون… سلام؛ ای شاهِ دین… سلام؛ ای قاریِ نیزه نشین●♪♫
یارِ مه لقا؛ حسین… چشمه ی بقا؛ حسین… میکُشی مرا! حسین…●♪♫
سرخیِ هر غروب؛ میرم پشت بام…●♪♫
سرخی قتلگاهه؛ که میاد، جلو چشام●♪♫
ای برگِ خزون؛ برسون به حسین، سلامِ منو…●♪♫
سلام بر حسین…●♪♫
ای اشکِ روون؛ برسون به حسین، پیامِ منو…●♪♫
سلام بر حسین…●♪♫
سلام؛ ای تشنه لب… سلام؛ ای بی کفن…●♪♫
سلام؛ ای زخمیِ صد پاره، تن…●♪♫
سلام؛ ای غرقِ خون… سلام؛ اربابِ من●♪♫
سلام؛ ای کشته ی دور از وطن●♪♫
صیدِ نیزه ها! حسین… شاهِ سر جدا، حسین…●♪♫
میكُشی مرا! حسین…●♪
زندگی نامه اقا امام رضا علیه السلام 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
قسمت اول
حضرت علیبن موسی الرضا (ع) در یازدهم ذیالقعده سال 1488 هجری در مدینه متولد شدند و در پایان ماه صفر سال 203 قمری، به دست مأمون به شهادت رسیدند.
ولادت
حضرت رضا (ع)، بنا به قول بسیاری از مورخان، در روز یازدهم ذیالقعده و در مدینه منوره متولد شدند. از قول مادر ايشان نقل شده است كه: «هنگامیكه به حضرتش حامله شدم به هيچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمیكردم و وقتی به خواب میرفتم, صداي تسبيح و تمجيد حق تعالي وذکر «لاالهالاالله» را از شكم خود میشنيدم, اما چون بيدار میشدم ديگر صدايی بگوش نميرسيد؛ هنگاميكه وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمين نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند كرد و لبانش را تكان میداد؛ گويي چيزی میگفت».
نظير اين واقعه, هنگام تولد ديگر ائمه و بعضی از پيامبران الهی نيز نقل شده است, از جمله حضرت عيسی (ع) كه به اراده الهی, در گهواره لب به سخن گشود و با مردم سخن گفتند كه شرح اين ماجرا در قرآن كريم آمده است.
کنیه
امام كاظم (عليه السّلام) کنیه ابوالحسن را به ایشان عنايت فرمودند، و به على بن يقطين گفتند: «اى على، اين پسرم (با اشاره به امام رضا عليه السّلام)، آقاى فرزندان من است و من كنيه خیش را به او دادهام. البته امام كاظم (ع) نيز كنيهشان ابوالحسن بوده است و اين كنيه ميان پدر و فرزند مشترک امی باشد. بدين جهت امام كاظم (عليه السّلام) را «ابو الحسن اوّل» و امام رضا (عليه السّلام) را «ابو الحسن دوم» مىنامند.
القاب
مشهورترین لقب امام هشتم شیعیان، «رضا» به معنای خشنودی، است. امام محمدتقی (عليهالسلام) امام نهم و فرزند ايشان سبب ناميده شدن آن حضرت به اين لقب را اينگونه نقل میفرمايند : «خداوند او را رضا لقب نهاد زيرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمين از او خشنود بودهاند و ايشان را برای امامت پسنديدهاند و همينطور (به خاطر خلق و خوی نيكوی امام) هم دوستان و نزديكان و هم دشمنان از ايشان راضی و خشنود بودند».
يكي دیگر از القاب مشهور حضرت «عالم آل محمد» است. نقل شده است که امام کاظم (ع) به فرزندانش میگفت: «برادر شما علی بن موسی، عالم آل محمد است.» اين لقب نشانگر ظهور علم و دانش ايشان میباشد؛ جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خويش, بهويژه علمای اديان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بيرون آمد، دليل کوچکی بر اين سخن است. اين توانايی و برتری امام, در تسلط بر علوم، يكی از دلايل امامت ايشان میباشد و با تأمل در سخنان امام در اين مناظرات, كاملاً اين مطلب روشن میگردد كه اين علوم جز از يك منبع وابسته به الهام و وحی نمیتواند سرچشمه گرفته باشد.
قسمت دوم
مادر امام رضا (ع)
مادر امام رضا (ع) کنیزی از اهالی نوبه بوده است که درباره نام مقدّس اين خانم، راويان اختلاف دارند، برخی، آن حضرت را خيزران ناميدهاند و گفتهاند كه ايشان ام ولد و از اهالى نوبه بوده و اروى نام داشته و لقبش شقراء بوده است. برخى گفتهاند اسم او نجمه و كنيهاش امّالبنين بوده و برخى نام آن بانو را تكتم دانستهاند. در روایتی آمده که مادر امام رضا (ع) کنیزی پاک و پرهیزگار به نام نجمه بود که حمیده مادر امام کاظم (ع) وی را خرید و به پسرش بخشید و بعد از ولادت حضرت رضا (ع) او را طاهره نامید.»
شیخ صدوق در مورد ایشان مینویسد: «ایشان از زمره زنان شريف غير عرب و كنيز حميده خاتون مادر امام موسى (عليه السّلام)، و از زنان شايسته در عقل و دين و شرف بود و بانويش حميده را بسيار محترم مىداشت و از روى احترام به او هرگز در مقابلش نمى نشست. بنابراين حميده به پسرش امام موسى (عليه السّلام) گفت: «اى فرزند، يقينا تكتم كنيزى است كه من هرگز بهتر از او را نديدهام و شكّى ندارم كه خداوند به او فرزندانى عطا خواهد كرد. من او را به تو بخشيدم و سفارش مىكنم كه با مهربانى با او رفتار كنى.»
همسر امام رضا (ع)
در مورد تعداد همسران آن حضرت بین مورخان اختلاف است، اکثر مورخان تعداد همسران آن حضرت را یک یا دو نفر نوشتهاند، و عده کمی نیز برای حضرت سه همسر یاد کردهاند. اما مشهور این است که حضرت دارای همسری به نام سبیکه (س) بوده اند که ایشان مادر امام جواد (علیه اسلام) و از خاندان ماریه قبطیه همسر پیامبر (ص)، بوده است. در برخی از منابع تاریخی، همسر دیگری نیز برای امام رضا(ع) ذکر شده است، مأمون به امام رضا (ع) پیشنهاد داد که با دخترش «ام حبیب» یا «ام حبیبه» ازدواج کند و امام نیز پذیرفت. طبری این ازدواج را در حوادث سال ۲۰۲قمری یاد میکند. گفتهاند که هدف مأمون از این کار، نزدیکی بیشتر به امام رضا (ع) و نفوذ به خانه وی جهت اطلاع از برنامههایش بوده است. سیوطی نیز، از ازدواج دختر مأمون با امام رضا (ع) یاد میکند ولی اسم آن دختر را ذکر نمینماید.
فرزندان امام رضا (ع)
درباره تعداد و اسامى فرزندان امام رضا (عليه السّلام) نيز اختلاف است، گروهى آنها را پنج پسر و يک دختر نوشتهاند، به نامهاى محمّد قانع، حسن، جعفر، ابراهيم، حسين و عايشه. امّا شيخ مفيد بر اين باور است، كه امام هشتم (عليه السّلام)، فرزندى جز امام محمّد جواد (عليه السّلام) نبوده است، و ابن شهرآشوب و طبرسى در اعلام الورى، نيز بر همين اعتقاد مىباشند، اما قول معتبر در تعداد فرزندان، اين است كه آن حضرت را دو فرزند بوده، به نامهاى محمّد و موسى، و جز آنها فرزندى از آن حضرت به جاى نمانده است. گفته شده فرزندی از آن حضرت که دو سال یا کمتر داشته در قزوین دفن شده است، که امامزاده حسین کنونی قزوین همان است. بنابر روایتی امام در سال ۱۹۳ به این شهر مسافرتی داشته است.
قسمت سوم
امام رضا (ع) در مدینه
حضرت رضا (عليه السلام) تا قبل از هجرت به مرو، در مدينه زادگاهشان، ساكن بودند و در آنجا در جوار مدفن پاک رسول خدا و اجداد طاهرينشان به هدايت مردم و تبيين معارف دينی و سيره نبوی میپرداختنند. مردم مدينه نيز، امام رضا (ع) را بسیار دوست میداشتند و به ايشان همچون پدری مهربان مینگريستند. تا قبل از اين سفر، با اينکه امام بيشتر سالهای عمرش را در مدينه گذرانده بود, اما در سراسر مملکت اسلامی، پيروان بسياری داشتند که گوش به فرمان اوامر امام بودند.
علیبن موسی الرضا (ع)، در گفتگويی كه با مامون درباره ولايت عهدی داشتند، در اين باره اين گونه میفرمايند: «همانا ولايت عهدی هيچ امتيازي را بر من نيفزود. هنگامی كه من در مدينه بودم فرمان من در شرق و غرب نافذ بود و اگر از کوچههای شهر مدينه عبور میکردم, عزيرتر از من كسی نبود. مردم پيوسته حاجاتشان را نزد من میآوردند و كسی نبود كه بتوانم نياز او را برآورده سازم, مگر اينكه اين كار را انجام میدادم و مردم به چشم عزيز و بزرگ خويش، به من مى نگريستند».
امامت امام رضا (ع)
امام رضا (ع) پس از شهادت پدرش امام کاظم (ع) در سال ۱۸۳ق امامت را عهدهدار شد؛ مدت امامت آن حضرت ۲۰ سال (۱۸۳-۲۰۳ق) بود که با خلافت هارون الرشید (۱۰ سال)، محمد امین (حدود ۵ سال)، مأمون (۵ سال) همزمان شد.
امامت و وصايت حضرت رضا (عليه السلام ) بارها توسط پدر بزرگوار و اجداد طاهرينشان و رسول اكرم (ص) اعلام شده بود. به خصوص امام كاظم (عليه السلام) بارها در حضور مردم ايشان را به عنوان وصی و امام بعد از خويش معرفی كرده بودند؛ يكی از ياران امام موسی كاظم (عليه السلام) میگويد: «ما شصت نفر بوديم كه موسی بنجعفر (ع) به جمع ما وارد شد، درحالی که دست فرزندش علي در دست او بود، فرمود: «آيا ميدانيد من كيستم ؟»، گفتم: «تو آقا و بزرگ ما هستی»، فرمود: «نام و لقب من را بگوئيد»، گفتم: «شما موسی بن جعفر بن محمد هستيد»، فرمود: «اين كه با من است كيست؟»، گفتم: «علي بن موسي بن جعفر»، فرمود: «پس شهادت دهيد او در زندگاني من وكيل من است و بعد از مرگ من وصي من مي باشد». در حديث مشهوری نيز که جابر از قول نبى اكرم (ص) نقل ميكند، امام رضا (عليه السلام) به عنوان هشتمين امام و وصي پيامبر معرفی شدهاند. امام صادق (عليه السلام) نيز مكرر به امام كاظم میفرمودند: «عالم آلمحمد از فرزندان تو است و او وصی بعد از تو میباشد».
پس از شهادت امام هفتم، بیشتر شیعیان با توجه به وصیت امام(ع) و دلایل و شواهد دیگر، امامت فرزند ایشان، علی بن موسی الرضا (ع) را پذیرفتند و وی را به عنوان امام هشتم تأیید نمودند. این دسته که بزرگان اصحاب امام کاظم (ع) را هم شامل میشد به نام قطعیه مشهور شدند. ولی گروه دیگری از اصحاب امام هفتم (ع) بنا به دلایلی، از اعتراف به امامت علی بن موسی الرضا (ع) سرباز زده و در امامت حضرت موسی بن جعفر (ع) توقف کردند. آنان اظهار میداشتند که موسی بن جعفر (ع) آخرین امام است و کسی را به امامت تعیین نکرده و یا دستکم ما از آن آگاه نیستیم، این گروه واقفیه (یا واقفه) نامیده شدند. امام رضا(عليه السّلام) در روايتى سرنوشت آنها را اينگونه بيان فرمودند: «در حيرت زندگى مىكنند و نهايت در حال كفر مىميرند.»
قسمت چهارم
سفر امام رضا (ع) به خراسان
هجرت امام رضا (ع) از مدینه به مرو در سال ۲۰۰، یا ۲۰۱ قمری بود. پس از تصمیم مأمون تصمیم مبنی بر دادن پیشنهاد ولایتعهدی به امام، او یکی از افراد خویش به نام رجاءبن ابی ضحاک را به مدینه فرستاد تا امام را به مرو محل اقامت مأمون بیاورد. به عقیده برخی، مأمون مسیر مشخصی برای سفر امام رضا (ع) به مرو انتخاب کرد تا آن حضرت از مراکز شیعهنشین عبور نکند، زیرا از اجتماع شیعیان بر گرد امام میترسید. او دستور داد تا حضرت را از مسیر کوفه نیاورند بلکه از طریق بصره،خوزستان و فارس، به نیشابور بیاورند. مسیر حرکت، طبق کتاب اطلس شیعه چنین بوده است: مدینه، نقره، هوسجه، نباج، حفر ابوموسی، بصره، اهواز، بهبهان، اصطخر، ابرقوه، ده شیر (فراشاه)، یزد، خران