▪️عالم امروز پر از ماتم و رنج و محن است
▪️گرد غم بر سر هر محفل و هر انجمن است
▪️این چه شور است که بر پا شده در ارض و سماء
▪️این چه سوز است که در سینه هر مرد و زن است
▪️بانگ و فریاد به گوش آید از افلاک مگر
▪️رحلت ختم رسولان و عزای حسن است
🔳 #شهادت_حضرت_پیامبر (ص) و #شهادت_امام_حسن_مجتبی (ع) تسلیت باد.
کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم علیهم السلام
ایتا
لینک👇
https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
سلام دوستان مطالب را با لینک بذارین هر کجا که میبرین تا مادحین بزرگوار بیان کانال استفاده کنن
مطالب کامل بارگذاری میشه طبق مناسبتها
نوحه،روضه و سخنرانی
سپاس از همکاری شما خوبان
توجه👆👆👆👆
"بزرگترین گروه ستایشگران اهل بیت علیهم السلام"
لینک گروه:
http://eitaa.com/joinchat/501415957Cff052ccb5a
.
◾️ زمينه #امام_حسن عليه السلام◾️
اثر حاج مجتبي صمدي شهاب
به سبك مثه كبوترم...
غروب غمزده شد چشاي ترم
قاتل من شده روضه ء مادرم
شه بي لشكر وادي غربتم
غريب بي كس شهر پيغمبرم
شده چشام بارون شبنم
نداره زخم دلم مرهم
من حسن بن علي هستم
غريب ترين آدم عالم
آقام آقام آقام اي آقام
موي سياه نمونده به روي سرم
بغضم و تو گلوم هي فرو مي برم
حتي يه چاه ندارم واسه درد و دل
زخم زبونا رو من به جون مي خرم
كسي نمونده كنار من
نمونده صبر و قرار من
تا كه خلاص بشم از دنيا
زهر جفا شده يار من
آقام آقام آقام اي آقام
تو خونه از بيرون غربتم بيشتره
شرار قلبم از كينه ء همسره
گرجه ميسوزم از زهركينه ولي
ناله هام از غم كوچه و مادره
چشام از غصه شده خونبار
من و مادر بوديم و ديوار
دست سياهي كه رفت بالا
چشاي مادر من شد
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
به این سبک خوانده میشود 👇
مدح #امام_حسن مجتبی (ع)
ای دل دلشکستگان عاشق و مبتلای تو
روح گرفته آبرو از نفس صفای تو
نغمه عشق عاشقان زمزمه ولای تو
بود و نبود عالمی در نعم از ولای تو
ای حرم غریب تو کعبه قلب ما حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی ، حسن
ای که علی مرتضی بوسه گرفته از لبت
شانه ختم انبیا گشته خجسته مکبت
بردن نان بی کسان آمده کار هر شبت
لولو گوش قدسیان زمزمه های یا ربت
لب بگشا بخوان بخوان بار دگر دعا ،حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی ، حسن
روز ازل سرشته شد با غم عشق تو گلم
بقیع بی چراغ تو چراغ روشن دلم
نقل حدیث عشق تو نقل مدام محفلم
کرامتی مه بنده ام عنایتی که سائلم
مرا مران مرا مران از در خویش یا ، حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی ، حسن
مرغ پریده دلم خدا خدا خدا کند
گرد مدینه گردد تو را تو را صدا کند
بلکه خدا به مقدمت مرا مرا فدا کند
تیغ فلک هزار بار اگر سرم جدا کند
نمی شوم نمی شوم از تو دمی جدا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی ، حسن
ای به سرشک فاطمه شسته شده مزار تو
مهدی صاحب الزمان زائر بی قرار تو
بهشت قرب اولیا ء هماره در جوار تو
از تو کسی غریب تر نبوده در دیار تو
ستم کشیده روز و شب ز غیر و اشنا ، حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی ، حسن
ای که به شانه رضا کوه بلا کشیده ای
بیشتر از ستارگان زخم زبان شنیده ای
زخم به زخم دل همی لحظه به لحظه دیده ای
با همه آشنا ولی از همه دل بریده ای
هر کسی از شراره ای سوخت دل تو را حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی ، حسن
ای صلوات قدسیان زمزمه حکایتت
دشمن کینه توز هم شد خجل از عنایتت
سینه هفت آسمان سفره ای از ولایتت
از چه نکرد هیچکس مثل علی حمایتت
همسر بی وفای تو کشت تو را چرا حسن ؟
کریم آل فاطمه امام مجتبی ، حسن
صبر تو نقش خصم را یکسره بر ملا کند
صلح ت کار نهضت و قیام کربلا کند
جنگ تو نقل قدرت بازوی مرتضی کند
کسی به جنگ و صلح تو چون و چرا ، چرا کند؟
قعود تو قیام تو حکم خداست یا ، حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی ، حسن
خوشا به حال آنکه شد خاک دیار عشق تو
خوشا به حال آنکه جان کند نثار عشق تو
تویی تویی تویی که دل گشته شرار عشق تو
منم منم منم منم "میثم" دار عشق تو
عنایتی که جان کنم در قدمت فدا ، حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی ، حسن
(نخل میثم ج1)
#سلام_امام_زمانم
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسن
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#محمدجواد_پرچمی
▶️
دارم به خاطر حَرَمَت گریه می کنم
از شوق سفره یِ کرمت گریه می کنم
در روضه هایِ مُحترمت گریه می کنم
وقتی برای درد و غمت گریه می کنم
حتی علی و فاطمه خوشحال میشوند
در خانواده ات همه خوشحال میشوند
دنیا ندید وسعتِ بالاتر از تو را
سائل ندید جز خودت آقاتر از تو را
دستی ندید دستِ بفرماتر از تو را
یثرب ندید حضرتِ تنهاتر از تو را
تنها میانِ خانه و تنها میانِ شهر
زخم زبانِ همسر و زخم زبانِ شهر
پایِ غریبی تو به پا برنخواستند
یا دشمنت شدند و یا برنخواستند
مُشتی حرامزاده ز جا برنخواستند
وارد شدی به پایِ شما برنخواستند
اهل مدینه ناز شما را کشیده اند
یک عده جانماز شما را کشیده اند
با خنده زخم بر جگرت میگذاشتند
اهل مدینه سر به سرت میگذاشتند
گاهی عصا به رویِ پرت میگذاشتند
یک کوزه سَمّ کنار سرت میگذاشتند
تنها ، غریب ، بی کس و آرام میروی
از کوچه هایِ طعنه و دشنام میروی
در کوچه میروی ، غم مادر نشسته است
قنفذ در این مسیر مُکَرَر نشسته است
در پیش تو مُغیره به منبر نشسته است
درخانه پایِ قتل تو همسر نشسته است
این زهر و دردِ سوختنت فرق میکند
تو طرز دست و پا زدنت فرق میکند
زانو بغل مکن چقَدَر آه میکشی
تو در جوابِ اهل گذر آه میکشی
با راز خویش تا به سحر آه میکشی
داری به جای چند نفر آه میکشی
در آه آهِ خویش تو مویت سفید شد
در کوچه ای امیدِ دلت نا امید شد
تقصیر تو نبود که مادر پرش شکست
تقصیر تو نبود اگر زیورش شکست
تقصیر تو نبود دلِ اطهرش شکست
تقصیر تو نبود زدند و سرش شکست
گیرم که دست تو سپر مادرت نشد
تقصیر تو نبود قدت یاورت نشد
بیرون بریز این جگر پاره پاره را
بیرون بریز غُصه یِ این گوشواره را
زینب رسیده است بگو راهِ چاره را
خونابه هایِ دور لبِ پُر شراره را
با مقنعه دهان تو را پاک میکند
این خاکِ گیسوانِ تو را پاک میکند
خون لخته رویِ پیرُهنت ریخته شده
آلاله وقت آمدنت ریخته شده
هفتاد تیر در بدنت ریخته شده
هم خونِ تازه از کفنت ریخته شده
دارد حسین پیش تو از حال میرود
او از کنار تو تهِ گودال میرود
شکر خدا که پیرُهنت در نیامده
با زور خاتم یمنت در نیامده
دیگر لباسهایِ تنت در نیامده
یا چوبِ نیزه از دهنت در نیامده
شکر خدا که پیکرِ پاکِ تو پا نخورد
سرنیزه ای میانِ گلویِ تو جا نخورد
اما حسین صورتِ از خون خضاب داشت
در دل برایِ خواهرِ خود اضطراب داشت
یک کوه غُصه داشت ولیکن رباب داشت
جا در میانِ مجلس و بزمِ شراب داشت
با چوبدست رویِ لبش مینواختند
یک عده مست رویِ لبش مینواختند
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
.
به حسن گریه کنم یا به حسین یا به رضا
به حسن گریه کنم یا به شهید کربلا
دختر بدر دو جا امشب سه جا دارد عزا
گاهی می گوید حسن گاهی حسین گاهی رضا
گاهی می گوید حسین در سفر کرببلا
دید چون زینب محزون که زمین می لرزد
شط و دریا شده خون ماء معین می لرزد
دید زینب که سواری به حرم می آید
دیده اش پر غم و با قامت خم می آید
گفت زینب به یقین این شه و این اکبر اوست
کشته گشته زجفا اکبر و این پیکر اوست
شه دین نعش علی را بگرفت در بر زین
به در خیمه لیلا بنهادش به زمین
با دوصد آه و فغان گفت به لیلای حزین
شو تو از خیمه برون کشته فرزند ببین
گفت لیلا چقدر ناله من پیر کنم
نوجوان اکبر من بی تو چه تدبیر کنم
عاقبت گرگ اجل یوسف گل پیرهنم
برد و نگذاشت که بر وی نظری سیر کنم
کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم علیهم السلام
ایتا
لینک👇
https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
بازگشت از مدینه
#زائر #مکه
یافاطمه من عقده ی دل
وا نکردم
گشتم ولی قبر تورا پیدا نکردم
چشم انتظارم مهدی بیاید
تاتربتت راپیدا نماید
ای شمع ناپیدای تو شمع دل ما
ای با تولایت عجین آب وگل ما
تاکی به یادت دلها پریشان
تاکی مزارت از دیده پنهان
دنیای دردوغم نهان دارم به سینه
قبر تورا پیدانکردم درمدینه
دورم اگراز حرمت
دارم امیدکرمت
فاطمه جانم-فاطمه جانم
.
روضه و توسلِ جانسوز _ ویژۀ ایام شهادت رسول اکرم صلوات الله علیه
گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است
دیدم شروع محشر کبرای دیگر است
گردون شده سیاه و فضا پر زدود و آه
تاریک تر ز عرصه ی تاریک محشر است
گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمین
اشک عزا به دیده ی زهرای اطهر است
گفتم چه روی داده که زهرا زند به سر
دیدم که روز، روز عزای پیمبر است
پایان عمر سید و مولای کائنات
آغاز دور غربت زهرا و حیدر است
قرآن غریب و فاطمه از آن غریب تر
اسلام را سیاه به تن، خاک بر سر است
روی حسین مانده به دیوار بی کسی
چشم حسن به اشکِ دو چشم برادر است
ای دل بیا و گریه ی زینب نظاره کن
مانند پیروهن جگر خویش پاره کن
زهرا به خانه و ملک الموت پشتِ در
از بهر قبض روح شریف پیامبر
از هیچ کس نکرده طلب اِذن و ای عجب
بی اذن فاطمه ننهد پای پیش تر
با آن که بود داغ پدر سخت، فاطمه
در باز کرد و اشک فرو ریخت از بصر
یک چشم او به سوی اجل، چشم دیگرش
محو نگاه آخرِ خود بود بر پدر
اشک حسن چکیده به رخسارِ مصطفی
روی حسین بر روی قلب پیامبر
دیگر نداشت جان که کند هر دو را سوار
بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر
*همیشه حسن و حسین رو شونه ی پیامبر بودن...*
زد بوسه ها به حلق حسین و لب حسن
از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر
هر لحظه یاد کرد به افسوس و اشک و آه
گاهی ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه
شاعر: غلامرضا سازگار
* دختر طاقت نداره بابا رو بی حال ببینه،اونم دختری مثل فاطمه،اینقدر بی تابی کرد،گفت: بابا! سن و سالی نداشتم مادرم از دنیا رفت،تو هم داری فاطمه رو تنها میذاری؟...
عاقبت پیغمبر فاطمه رو صدا زد؟دخترم بیا...یه چیزی در گوش فاطمه گفت،دیدن لبخند رو لب زهرا اومد...سئوال کردن،گفت:بابام به من گفت: اول کسی که به من ملحق میشه از این خانواده تویی عزیزم...قلب زهرا آروم شد....
اما یه دختری هی میگفت: عمه! کی خرابه می رسیم؟ می گفت: عزیزیم چرا سراغ خرابه رو می گیری؟ می گفت: عمه! بابام به من گفته میام خرابه می برمت...
آخرین لحظات پیغمبر بود،نگاه به حسنین می کرد،،نگاه به فاطمه اش می کرد....یا رسول الله! خوب زهرا رو نگاه کن...
یه مرتبه شنید صدا درمیآد،جلو در اومد دید یه پیرمردی اومده،صدا زد: خانوم جان می خوام بابات رسول خدا رو ملاقات کنم،فرمود: بابام ممنوع الملاقاتِ،بار دوم،فرمود: مگه نگفتم بابام ممنوع الملاقاتِ؟ بار سوم تا در زد پیغمبر فرمود: عزیزم جلو بیا،می دونی این کیه داره در میزنه؟صدا زد: نه بابا... پیغمبر فرمود:دخترم این مَلَکُ المُوتِ، از هیچ کسی اجازه نمیگره،از هیچ پیغمبری اجازه نگرفته...بابا جان! پس چرا وارد نشد؟ گفت: عزیزم به احترامِ تو...خونه ای که فاطمه باشه عزرائیل هم حیا میکنه بدون اجازه وارد بشه،زهرا باید اجازه بده...
یا رسول الله! کجا بودی هم در رو بدون اجازه زدن، هم هیزم آوردن؟ یا رسول الله کجا بودی بینِ در و دیوار پهلویِ فاطمه رو شکستن؟
آخرین لحظات یه وقت دیدن علی بچه هارو از پیغمبر جدا کرد،حسین و حسن خودشون رو روی سینه ی پیغمبر انداختن،پیغمبر نوازشون می کرد،فرمود: علی جان بذار رو سینه ام باشن...
یارسول الله مگه نفرمودید :کسی که داره جون میده باید سینه اش رو آزاد کرد،آخه یه پیراهن رو سینه اش سنگینی میکنه؟
فرمود:علی! اگه حسین رو سینه ی من باشه من راحت جون میدهم
سینه زنی
گریه نکن که بی قرارم
برای تو دلشوره دارم
گریه نکن فاطمه جونم
که خیلی زود میای کنارم
یه عده که حیا ندارن
تو خونه ی تو پا میذارن
به جای گل هیزم و آتیش
برای تسلیت میارن۲
میمونی بین در و دیوار
فاطمه جان خدا نگهدار ...
(من میرم از شهر مدینه
تو میمونی و زخم سینه)۲
تو میمونی با دل شکسته
دیگه علی خونه نشینه۲
یه کوچه و چادر خاکی۲
سیلی و گوشواره ی خونی
مجبور میشی که صورتت رو
از چشم حیدر بپوشونی۲
دست حسن تو دستای تو
سیاهی میره چشمای تو۲
فاطمه جان خدا نگهدار ...
بذار که اشکاتو بگیرم
برای غصه هات بمیرم
از یاد مردم دیگه میره
سفارش روز غدیرم
همسفر روح الامینم
حسین نشسته روی سینم
غروب قتلگاه و شمر و
سر بریده رو میبینم
وقتی که میره زینب از حال
قرارمون میون گودال۲
کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم علیهم السلام
ایتا
لینک👇
https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi