#امام_حسن علیه السلام
🍂🍂🍃🍂🍂🍃
از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکسته
تنهاترین سردارِ بی لشگر شکسته
سجادهاش بر غربتِ او گریه کرده
پایِ غریبیاش دلِ منبر شکسته
بخشید آنکَس را که زد نیزه به ساقَش
او دستگیری میکند از هر شکسته
تا زهر را نوشید فرمود: آه مادر
راحت شد این آئینهیِ یکسر شکسته
بُغضِ چهل سالِ مرا این زهر بشکست
اما غرورم را کسی دیگر شکسته
یک کوچهی باریک و دو دیوارِ سنگی
یک راه بُنبست و دو برگ و بر شکسته
فهمید فرزند بزرگم ، ناسزا گفت
میخواست من باشم ولیکن سر شکسته
گفتم که با رویم بگیرم ضربهاش را
رفتم نبینم حرمتِ مادر شکسته
اول مرا زد بعد از آن هم مادرم را
من میزدم بال و پَر و او پَر شکسته
از رویِ چادر پایِ خود را بر نِمیداشت
پایی که قبل از این جسارت ، در شکسته
در زیرِ پاها گوشواره خوردتر شد
خندید وقتی دید نیلوفر شکسته
فهمیدم از اُفتادنِ مادر که بد زد
فهمیدم از دیوارِ کوچه ، سر شکسته
لایوم کَ یومَک حسینم گریه کم کن
تنها نه من ، از گریهات خواهر شکسته
میبینمت با مادرم بر شیبِ گودال
در لابهلایِ نیزه و خنجر شکسته
ای کاش میشد تا نبینم ساربان هم
انگشت را دنبالِ انگشتر شکسته
#حسن لطفی
#امام_رضا علیه السلام
▪️✨🍃🥀🌿▪️✨🍃🌿
تیزی شمشیر هم تسلیم ابرو می شود
شیر هم در پای چشمان تو آهو می شود
نیست فرقی بین رب و عبدِ عین رب شده
گاه ذکرم یا رضا و گاه یا هو می شود
مِهر تو در سنگ هم کار خودش را می کند
شیشه در همسایگیِ عطر خوشبو می شود
تو به ما پا می دهی و ما کلیمت می شویم
لال هم در این حرم مرغ سخنگو می شود
دست خالی بودن ما نیست کتمان کردنی
دست ما هر بار سائل می شود، رو می شود
چشم جاری از تمام چشمه ها بالاتر است
آب سقاخانه هم محتاج این جو می شود
این مژه هایم اگر پیش تو باشد بهتر است
لااقل یک گوشه از صحن تو جارو می شود
پنجره پولاد تو آخر شفایم می دهد
باز هم در صحن های تو هیاهو می شود
#علی اکبر لطیفیان
#ورود_کاروان_به_مدينه
🌾🌿🍂🌾🌿🌾🍂
یارسول الله برخیز ارمغان آوردهام
از یتیمانِ حرم یک کاروان آوردهام
دستباف مادرم شد، پاره پاره پیرهن
زین سفر بنگر چه سوغاتی گران آوردهام
رفتم از پیشَت اگر با لشگری از محرمان
کاروان را همره نامحرمان آوردهام
آستین ها شد بجای چادرِ زنها حجاب
با چه وضعی دختران را نزدتان آوردهام
از کنیزک خواندن ناموس، نشنیده بگیر
من اماناتِ ترا با نیمه جان آوردهام
این عبا امّامه، این شمشیر، این هم خاتمت
من دلی پُر نزد تو از ساربان آوردهام
داغ هفتادو دوتن، یک صبح دیدم تا غروب
خود مپرس از من چرا قدّی کمان آوردهام
از جوانان بنی هاشم فقط سجاد ماند
جمع را همراهِ مولای جوان آورده ام
یارسول الله، یاجدّا حسینت کشته شد
خویش را از قتلگه بر سرزنان آوردهام
کوفیان میخواستند از دین نماند، هیچ چیز
پرچم اسلام، با نطق و بیان آوردهام
خوب میدانی که در شام آبرویم ریختند
با دلی خون، آبرویی جاودان آورده ام
همچو صدها خطبه، فریاد رقیه کار کرد
گر چه از آن نیمه شب دردی نهان آورده
#محمود ژولیده
#امام_رضا علیه السلام
🌾🌾🍂🌾🌾
سخت است پیش پای پسر، دست و پا مزن
جانِ جواد، مادر خود را صدا مزن
حالا که زهر شیره ی جانِ تو را کشید
آتش به جان این جگر مبتلا مزن
بالا سرت جواد و اباصلت آمدند
پس بینِ هجره ناله ی واغربتا مزن
از شانه ی جواد کمی هم کمک بگیر
بر روی خواهش پسر خویش، پا مزن
گرچه به یاد مادرت آتش گرفته ای
پیش جواد، حرفی از آن کوچه ها مزن
قدری بنوش جرعه ی آبی و، این همه
با یاد کربلا، طرفی آب را مزن
این دست از شراره ی زهر آب گشته است
بر صورتت به یاد لبِ سرجدا مزن
آقا عبا بکش به سر اطهرت، ولی
حرف از عبای کشته ی کرببلا مزن
#رضا باقریان
19.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰🔸🔰#راهکارهای تسهیل و تداوم روضهٔ خانگی
#بیانات استاد پناهیان
#مهدی وحیدی
#دفاع مقدس
هفته دفاع مقدس مبارك
نام سبز تو عزيز جبهه ها
السلام اي آتش خمپاره ها
السلام اي جسم پاره پاره ها
السلام اي عشق بازان صبور
السلام اي خاك گرم بدر و هور
روي خاك لاله ها پرپر شدند
بچه هاي كاروان بي سر شدند
نام تو پر شور از نام شهيد
سبز شد گام تو با گام شهيد
آه اينجا خاك تو از ياد رفت
لحظه هاي پاك تو از ياد رفت
ما كه غرق زندگاني بوده ايم
دور از بحر معاني بوده ايم
ما فقط بر سينه و سر مي زنيم
كاش روزي تا خدا پر مي زديم
ما كجا آن خاك نوراني كجا
ما كجا آن دشت روحاني كجا
ما كجا و خيمة صحرا كجا
ما كجا و گرية شبها كجا؟
مي شود تا آسمان ها پر كشيد
مي شود آيا شهادت را خريد؟
مي شود با هر شقايق راز گفت
بال و پر وا كرد و از پرواز گفت؟
مي شود آيا دوباره مست شد
بار ديگر بي سر و بي دست شد
كاش مي شد داغ ها را ياد كرد
نام سرخ لاله را فرياد كرد
اي خدا اين خفته را بيدار كن
لحظه اي از عشق برخودار كن
عشق بيدار است پس بيدار شو
با شهيدان خدايي يار شو
آنچه مي بينيد هرگز عشق نيست
حال مي گويم برايت عشق چيست
عشق يعني « حاج همت »، « باكري »
عشق يعني « رستگار » و « باقري »
عشق يعني « قاسم دهقان » ما
عشق يعني « مصطفي چمران » ما
عشق يعني پر زدن با « بردبار »
« مصطفي گلگون » ما شد روي دار
عشق يعني چون « علمدار » شهيد
عشق يعني مثل « عمار » شهيد
عشق يعني مثل « خوش سيرت » شدن
رهسپار وادي غربت شدن
عشق يعني مثل « طوقاني » شدن
موج ناآرام و طوفاني شدن
#شهدا و دفاع مقدس
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
#فتح خون
🍁🍁✨🍁🍁
اين قافله اي که لاله گون مي آيد
از دشت حماسه و جنون مي آيد
با اين همه فرمانده بي سر آري
از مطلع فجر و فتح خون مي آيد
*
اين قافله از مرگ ندارد پروا
دارد روي شانه پرچم عاشورا
اين قافله صد علي اکبر دارد
با پيکر غرق خون و ارباً اربا
*
باقي است هنوز باور قاسم ها
فرياد و خروش آخر قاسم ها
هر چند که ماند زير تانک دشمن
گلبرگ نحيف پيکر قاسم ها
*
يک دشت عطش نوش صداي تشنه
شد باز شلمچه، کربلاي تشنه
گلواژه «ساقي العطاشا» گل کرد
بر روي لب قمقمه هاي تشنه
*
با ترکش و انفجار مين مي افتاد
با زخم دل و زخم جبين مي افتاد
يک ياس کنار علقمه مي روييد
هر دست که بر روي زمين مي افتاد
*
آن روز سبکبار و رها مي رفتند
در اوج صداقت و صفا مي رفتند
برخاست نواي «لک لبيک حسين»
از مرز شلمچه، کربلا مي رفتند
*
با عطر غريب ياس پرپر رفتند
از مرتبه عشق فراتر رفتند
با پهلوي غرق خون و چشمان کبود
تا مرقد بي نشان مادر رفتند
*
اي منتقم خون شهيدان برگرد
از مشرق پر فروغ ايمان برگرد
با سيصد و سيزده مسيحايي دم
با همت و باکري و چمران برگرد
#یوسف رحیمی
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
#الهی ......
الهي به آنان كه پرپر شدند
پر از زخم هاي مكرر شدند
به آنان كه «همت» مثال آمدند
به شوق حريم وصال آمدند
به آنان كه چون پرده بالا زدند
قدم در حريم تماشا زدند
به آنان كه كارون خروش آمدند
چنان خون كارون به جوش آمدند
به آنان كه امروز، فردايي اند
به آنان كه فردا، تماشايي اند
به آنان كه رفتند تا «ما» شوند
و آئينه داران فردا شوند
به آنان كه زخمي ترين بوده اند
شهيدان ميدان «مين» بوده اند
به آنان كه بالي رها داشتند
گذرنامه كربلا داشتند
به آنان كه چون شمع ها سوختند
چراغ شهادت بر افروختند
به آنان كه مردان دين بوده اند
قرار زمان و زمين بوده اند
ز تكبير آن دم كه دم مي زدند
سكوت زمان را به هم مي زدند
به آنان كه از مهر فرزند خويش
بريدند يكباره پيوند خويش
بريدند تا عاشقي گل كند
سفر در مدار تغزل كند
بريدند تا عشق جاري شود
كه از عاشقي پاسداري شود
همانان كه روح روان داشتند
سفرنامه آسمان داشتند
همانان كه دلداده او شدند
كبوتر كبوتر، پرستو شدند
پرستو، پرستو، فراز آمدند
و بي سر، سرافراز، باز آمدند...
شب عاشقي را رقم مي زدند
همانان كه بر «مين» قدم مي زدند
از آنان كه تنها «پلاكي» به جاست
كمي استخوان، مشت خاكي به جاست
الهي به آوازه اين حريم
به هورالهويزه به هورالعظيم
به دشتي كه پيوسته عباس داشت
كه بي دست هم خيمه را پاس داشت
به رمزي كه چون نام خيبر گرفت
غريبانه از ما برادر گرفت
خبر بود و تكرار خمپاره ها
جگرگوشه ها، پاره پاره رها
خطر پشت هر لحظه پا مي گرفت
زياران ما دست و پا مي گرفت
و آن لحظه هايي كه خمپاره شصت
ميان نماز عزيزان نشست
نمازي كه يك ركعتش پاره شد
تشهد پر از موج خمپاره شد
به آنان كه بر دوست، مهمان شدند
و در ساحت عشق، «چمران» شدند...
كجايند مردان والفجر هشت
كه از خونتان دشت گلپوش گشت
كجايند مردان فتح المبين
كجايند اسطوره هاي يقين
پرویز بیگی حبیب آبادی
*****
#شهدا و دفاع مقدس
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
#هفته دفاع مقدس مبارك
🥀🥀
شهادت باده ی اهل ولا بود
شهادت جان سپردن بر خدا بود
لب هر عاشق وارسته با شور
به جام عاشقی غرق نوا بود
درون شهر یک مادر پیر
برای بچه ها غرق دعا بود
شبیه حضرت عباس مردی
درون جبهه ها دستش جدا بود
شهیدی پای خود از دست داد و
شهید دیگری جانش فدا بود
صدای گریه ی زهرا می آمد
تمام گوش ها محو صدا بود
برای حفظ دین جان بذل کردند
دل اهل ولا اهل بلا بود
هنوزم این سوالم بی جواب است
چرا رأس حسین بر نیزه ها بود
درون قتلگاه شاه تشنه
ببین دعوا سر شال و عبا بود
مگر او زاده ی خیر النساء نیست؟
به زیر سم مرکب او چرا بود؟
محاسن را خضاب از خون بدیدم
و رگها هم به رنگ کهربا بود
برای درد قلب پاره ی او
فقط اشک رخ زینب دوا بود
سر خود را به چوب محملش زد
چنین کاری در آن لحظه به جا بود
برای قلب "جعفر" لحظه لحظه
دعا گو زاده ی خیر النسا بود
#سروده #جعفر ابوالفتحی
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
دلم گرفته تمایل به بزم غم دارم #رضویه
🌿🥀▪️🌿🥀▪️🌿🥀▪️
#آرزوی زیارت حضرت امام رضا علیه السلام
#روح الله رمضانی
.
دلم گرفته تمایل به بزم غم دارم
دوباره میل غم وغصه والم دارم
.
اگر طلب نکنی یارضامرا امسال
به دیده اشک وبه دل ناله دمبدم دارم
.
چه میشود که ببینم کنار باب جواد
دوباره روی سرم سایه علم دارم
.
پس از دو ماه عزا و دوباره یامولا
هوای گریه درآن گوشه حرم دارم
.
من عبد خاکی یم و تو شهنشه دوران
چو در پناه تو هستم دگر چه غم دارم
.
#رضویه #رمضانی_خاکی
#رضویه_مدح
#دلم_گرفته_تمایل_به_بزم_غم_دارم
#فارسی
منم دلبند خاتم ای مدینه ای مدینه #حسنیه
✨🍃🍃▪️✨✨▪️🍃🍃
#شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
#سبک
.
مشابه
.
مژده اردبیلی
.
#فارسی
.
منم دلبند خاتم ای مدینه ای مدینه
منم مظلوم عالم ای مدینه ای مدینه
چه کردی بامن وبامادر مظلومه من
ازاین کارتوماتم ای مدینه ای مدینه
پریشان منم نواخوان منم دراین شهرمدینه
زدرد و الم پربشان منم دراین شهرمدینه
.
.
.
.
مرا زهرجفا دادی توبادست خیانت
که میسوزد دل خاتم از این جورو جنایت
مبان کوچه ها برمادرم.کردی اهانت
که شد مأنوی ماتم ای مدینه ای مدینه
پریشان منم ..
.
.
.
نمیدانم چرا آتش زدی برباب طاعت
چرا ازنیت اهریمنان کردی حمایت
برون از آستین شددست تزویروشرارت
که شدغم رافراهم.ای مدینه ای مدینه
پریشان منم…
.
.
.
چرا گشتی چنین بازیچه دست شقاوت
چرا رفتی ره جورو جفا تابی نهایت
که شدازدست دشمن درجهان شاه ولایت
اسیرمحنت و غم ای مدینه ای مدینه
پربشان منم…
.
.
.
به سنگ غم دل آیبنه حق را شکستی
به تزویر و ریا برماتم زهرا نشستی
جفاکردی و زنجیر محبت را گسستی
ستم کردی دمام ای مدینه ای مدینه
پربشان منم..
.
.
#ترکی
.
اگرچه سنده بیرمدت اسیر محنت اولدوم
اجل گلدی الوندن ای مدینه راحت اولدوم
قوتاردیم درد الیندن رهسپار جنت اولدوم
دیانت اولدی محکم آی مدینه آی مدینه
پریشان منم…
.
.
.
عناد اوسته دایاندون گرچه ظاهرکامه چاتدون
پریشانلارپریشانین ملال اوسته قوجاتدون
نوای جانستان زینبی عرشه اوجاتدون
نوایه گلدی خاتم آی مدینه آی مدینه
پریشان منم…
.
.
.
کریم اهل بیت مصطفانی درده سالدون
جفاایتدون عزیزمرتضانی درده سالدون
خیانت باشلادون تا مجتبانی درده سالدون
جفاقیلدون دمادم آی مدینه آی مدینه
پرشان منم …
.
.
#حسنیه #مژده_اردبیلی
#حسنیه_شهادت
#منم_دلبند_خاتم_ای_مدینه_ای_مدینه
#اگر_چه_سنده_بیر_مدت_اسیر_محنت_اولدوم
#فارسی_ترکی
AUD-20211002-WA0004.
6.82M
#نوحه#ایوون طلات دنیای منه
شبهای حرم رویای منه
#حسین طاهری
🌿🌿🥀🍂🌿🌿🥀🍂
#امام رضا علیه السلام
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
قـــرار صـــبـــحــگـــاهــی
سلام بر شما منتظران بقیه الله (ارواحنا فداه)
قرار تجدید بیعت روزانه با امام زمان (عج)،
به نیت فرج مولا ان شاءالله...
•
دعـٰـــــــای عـَــــــهـْــــــد
•
بــســمِ اللّٰه اَلرَحــمٰنِ اَلرَحیم
•
اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ وَ مُنْزِلَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الزَّبُورِ وَ رَبَّ الظِّلِّ وَ الْحَرُورِ وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ [الْفُرْقَانِ] الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَ الْأَنْبِيَاءِ [وَ] الْمُرْسَلِينَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ [بِاسْمِكَ] الْكَرِيمِ وَ بِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنِيرِ وَ مُلْكِكَ الْقَدِيمِ يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ بِاسْمِكَ الَّذِي يَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ يَا حَيّا قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَ يَا حَيّا بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ وَ يَا حَيّا حِينَ لا حَيَّ يَا مُحْيِيَ الْمَوْتَى وَ مُمِيتَ الْأَحْيَاءِ يَا حَيُّ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ،
•
اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمَامَ الْهَادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِكَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِينَ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ عَنِّي وَ عَنْ وَالِدَيَّ مِنَ الصَّلَوَاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مِدَادَ كَلِمَاتِهِ وَ مَا أَحْصَاهُ عِلْمُهُ [كِتَابُهُ] وَ أَحَاطَ بِهِ كِتَابُهُ [عِلْمُهُ] اللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَدا اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ [وَ الْمُمْتَثِلِينَ لِأَوَامِرِهِ] وَ الْمُحَامِينَ عَنْهُ وَ السَّابِقِينَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِكَ حَتْما مَقْضِيّا،
•
فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي مُؤْتَزِرا كَفَنِي شَاهِرا سَيْفِي مُجَرِّدا قَنَاتِي مُلَبِّيا دَعْوَةَ الدَّاعِي فِي الْحَاضِرِ وَ الْبَادِي اللَّهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ وَ اكْحُلْ نَاظِرِي بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُكْ بِي مَحَجَّتَهُ وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ وَ اعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلادَكَ وَ أَحْيِ بِهِ عِبَادَكَ فَإِنَّكَ قُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنَا وَلِيَّكَ وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمَّى بِاسْمِ رَسُولِكَ،
•
حَتَّى لا يَظْفَرَ بِشَيْءٍ مِنَ الْبَاطِلِ إِلا مَزَّقَهُ وَ يُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُحَقِّقَهُ وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مَفْزَعا لِمَظْلُومِ عِبَادِكَ وَ نَاصِرا لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ نَاصِرا غَيْرَكَ وَ مُجَدِّدا لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْكَامِ كِتَابِكَ وَ مُشَيِّدا لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِينِكَ وَ سُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِينَ اللَّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّدا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلَى دَعْوَتِهِ وَ ارْحَمِ اسْتِكَانَتَنَا بَعْدَهُ اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
آنگاه سه بار بر ران خود دست میزنى،
و در هر مرتبه میگويی:
الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا مَوْلايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ
سلام علیکم خوب هستین
صبح بخیر آقا جانم
سیدی و مولای یا اباصالح المهدی
به کدامین صحرا خیمه زدی
شرمنده ام آقا که من زیر سقف در جای گرم بودم
و شما در بیابان البته
من می دانم که هر کجا شما باشید و در هر فصلی بهشت است
ولی بی معرفتی و بی غیرتی من است که شما غریبی
دوست دارم آقا
تا پای جان و همه کس و همه چیزم اگر دروغ است شما کاری کن که حرفم راست بشه و وفا کنم
من که نمی فهمم شما بفهمان
نهایت زمان است و فتنه من خودم رو امانت دست شما می سپارم
البته آقا خودتون می دوندید
ترسی از جهنم ندارم
جهنم من دوری از شماست
جهنم من غریبی و مظلومیت شماست دستم را بگیر
تا به شما وفا کنم
دوست دارم بابا جونم
دوستان روزانه به آقامون سلام بدیم و درد دل کنیم
آقامون خیلی غریب و مظلوم
دوست مون دارن بیاید دوست شون داشته باشیم
امرشون الان سخت نیست دعای بسیار بر فرج
اما اطاعت نمی کنیم
گناه داره از هر گناهی سنگین تر و مشکلات مون به این دلیل
دعای بسیار بر فرج
یکی و دوتا و صدتا نیست ها
زیاد رو کثیر رو چطور می فهمی همان قدر دعا کن
آقا آبادت می کنه
دگر راحت شدم از کوچه هایت ای مدینه
سحر پر می کشم از این سرایت ای مدینه
ز تو ای شهر غربت بهترین توشه برایم
بود این جرعه ی زهر جفایت ای مدینه
ببین این طشت پر خون را بگو با من چه کردی
از آن زخم زبان ناروایت ای مدینه
به خاک کوچه هایت هستی ام از من گرفتی
الهی سوزد آن خاک عزایت ای مدینه
مرا از کودکی پیرم نمودی از همان دم
که نیلی شد مه نیکو لقایت ای مدینه
هنوز از یاد آن ضربه بسوزد هر دو چشمم
جگر می سوزد از یاد بلایت ای مدینه
خوشا این لحظه ی آخر کنار بستر من
بیاید یادگار مصطفایت ای مدینه
آتش نشسته بر جگرم واى مادرم
خون مى چکد ز چشم ترم واى مادرم
از بسکه بال بال زدم در شرار زهر
خواهر شکسته بال و پرم واى مادرم
موی سیاه بر سرم از غم نمانده بود
خاک عزا نشسته بر سرم وای مادرم
آه اى عجل بیا که بلایاى کوچه ها
آمد دوباره در نظرم واى مادرم
قدم نمى رسید برایش سپر شوم
او شد به چادرش سپرم واى مادرم
از آن زمان که شانه من شد عصاى او
دردى نشسته بر کمرم واى مادرم
روزى به زیر سم ستوران تو قاسمم
فریاد مى زنى پسرم واى مادرم
تو از سوز دل و از غربت حیدر خبر داری؟
تـو از تنهایــی اولاد پیغمبــر خبـر داری؟
تو هم چون نور در صلب حسین بن علی بودی
تـو از سـوز دل صدیقۀ اطهـر خبـر داری؟
اگر چه کرد پنهان راز خود را از علی، زهرا
تـو تنهـا از مـدال سینۀ مـادر خبر داری
عموی کوچک تو قاتل خـود را ندیـد اما
تو خود از آنچه پیش آمد به پشت در، خبر داری
تو می دانی علی با چاه کوفه شب چه ها می گفت
تـو از ناگفتـه غم هـای دلِ حیـدر خبـر داری
تو اشک خجلت عباس را در علقمـه دیدی
تو از آن کشتۀ بی چشم و دست و سر خبر داری
تو بـا جد غریب خـود بـه دشت کربـلا بـودی
تو از قلب وی و داغ علی اکبـر خبـر داری
تو روی شانۀ خورشید دیدی ماه کوچک را
تو از پیکان و ذبح حنجر اصغـر خبـر داری
تـو دیـدی عمـه ات زینب، کنـار قتلگاه آمد
تو از بوسیدن آن نازنین حنجر خبـر داری
تو می دانی که «میثم» از فراقت سوزد و سازد
تو از این بندۀ بی دست و پا بهتر خبر داری
ای ماهی دریا برایت گریه کرده
پیغمبر و زهرا برایت گریه کرده
عالم محیط غربتت زائر ندارد تربتت
مظلوم حسن جان مظلوم حسن جان
ای اولین مظلوم عالم بعد بابا
در خانه خود هم غریب از جور اعدا
شریک زندگانیت گردیده خصم جانیت
مظلوم حسن جان مظلوم حسن جان
با آن همه صدق و صفا و پاکی دل
شد مزد خوبی های تو زهر هلاهل
پیوسته شد خون بر دلت تا همسرت شد قاتلت
مظلوم حسن جان مظلوم حسن جان
هنگام تشییعت به جای ذکر و تکبیر
تابوت و تن با هم یکی گردیده از تیر
کنار قبر مادرت شد تیر باران پیکرت
خالی بودن صحن غم افزای بقیعت
بر زائرینت بسته درهای بقیعت
سلام ما به قبر تو درود ملا به صبر تو
شب ها بود زوار قبرت گرد صحرا
آبی نمیریزد بر آن جز اشک زهرا
فدای لطف و کرمات ما را رسان در حرمت
بزم حسن حال و هوايش فرق دارد
از ابتدا تا انتهايش فرق دارد
اينجا همه كاره كريم اهل بيت است
آقا نگاهش بر گدايش فرق دارد
با دست خالي برنميگردي از اين در
بيت الكرم جود و سخايش فرق دارد
چشمي كه گريان عزاي مجتبي شد
بر او خدا لطف و عطايش فرق دارد
گريه نكرده مزد كارت را گرفتي
گريه كني كه ماجرايش فرق دارد
آقا خودش فرموده از كوچه بخوانيد
اصلأ گريز روضه هايش فرق دارد
ذکر نزول عطا، یا حسن و یا حسین
علت لطف خدا، یا حسن و یا حسین
تا که خدایی شوم، کرب و بلایی شوم
می زنم از دل صدا، یا حسن و یا حسین
بانی اشک دو چشم، رحمت جاری حق
آبروی چشم ها، یا حسن و یا حسین
قبله ی حاجات ما، اوج عبادات ما
روح مناجات ما، یا حسن و یا حسین
یکی بدون حرم، یکی بدون کفن
سرم فدای شما، یا حسن و یا حسین
هر دو شهید مادر، هر دو غریب مادر
کشته ی یک ماجرا، یا حسن و یا حسین
حسن امام حسین، حسین اسیر حسن
هردو به هم مبتلا، یا حسن و یا حسین
تاب و قرار زینب، ذکر فرار زینب
در وسط شعله ها، یا حسن و یا حسین
علی اکبر لطیفیان
ای بعد بابا مانده ای تنهای تنها
فريـاد غربت ميزني در بين غـم هـا
تنـهاترين سردار تـاريخ جهادي
تـو بر قيام كربـلا رونـق نـهادي
دارم بـه لـب اين زمـزمـه مولا حـــسن جــان
حســن غريب فاطــمه مولا حســـن جــان
از همســرت سم جفا نوشيده ای تـو
وقــت نمـتاز خود زره پوشيده ای تـو
قلب پر از زخم تـو كوهی درد دارد
آن سينۀ پر غصه آهی سرد دارد
خواهر كنار طشت خون گريان و زار اسـت
اينجا مدينه باشد و غم بيشمار اسـت
گشته جگر از سم کینه پاره پاره
زينب بر اين احوال تـو دارد نظاره
هنگام تشييع تـو حرمت را شكستند
تابوت وجسم و هم كفن با تير بستند
خاک بقيع خسته ات زائر ندارد
مـهدی بـه روی قـــبر تـو ســر مــيگذارد
مادر رسیده جان مـن برلب
ببین کـه هستم مـن بـه تاب و تب
شد لحظههاي آخرم امشب
ای مادر مـن
داني چـه آمد بر سرم مادر
شد پاره پاره جگرم مادر
ازظلم و جور همسرم مادر
ای مادر مـن
مادر ببین گل تـو پژمرده
مانند تـو حسـن زمین خورده
کسی نداند کـه چها دیدم
تنها نهـواز بیـگانه نالیدم
از آشناهم طعنـه بشنیدم
ای داد بیداد
بدتر بـه مسـجد بر روی منبر
دیدم نشـسته قاتـل مادر
میکرد اهـانت بر مـن و حیدر
ای داد بیداد
عدو زده از بغض بابایم
عصای زهرآلوده برپایم
از کودکی پاره جگر باشم
زِداغ کوچه شعلهور باشم
نشد برای تـو سپر باشم
ای مادر مـن
AUD-20210930-WA0012.mp3
5.42M
#مداحی دختر بدرالدجی امشب سه جا دارد عزا
▪️▪️✨▪️▪️✨
به حسن گریه کنم یا به حسین یا به رضا
به حسن گریه کنم؛ یا به شهید کربلا.. – ♩
دختر بدر دو جا امشب سه جا دارد عَزا
گاهی میگوید حسن گاهی حسین گاهی رضا – ♩
گاهی میگوید حسین در سفر کرببلا
دید چون زینب محزون که زمین میلرزد! – ♩
شط و دریا شده؛ خون ماء معین میلَرزد
دید زینب که سواری به حرم می آیَد – ♩
دیده اش پر غم و با قامت خم می آید..
گفت: زینب به یقین این شه و این اکبر اوست!! – ♩
کشته گشته زجفا اکبر و این پیکر اوست – ♩
شه دین نعش علی را بگرفت در بر زین
به در خیمه لیلا بنهادش به زمین – ♩
با دوصد آه و فغان گفت به لیلای حزین..
شو تو از خیمه برون کشته فرزند ببین!! – ♩
گفت لیلا، چقدر ناله من پیر کنم؟!
نوجوان اکبر من بی تو؛ چه تدبیر کنم؟؟ – ♩
عاقبت گرگِ اجل یوسف گل پیرهنم..
برد و نگذاشت؛ که بر وی نظری سیر کنم……….. – ♩
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
السلام علیک یاعلی ابن موسی
هروقت که کارم زارشدگفتم علی موسی الرضا
هروقت گره درکارشدگفتم علی موسی الرضا
هروقت دلم بیمارشدگفتم علی موسی الرضا
یاهومددیاهومددای ضامن اهومدد
جانم رضاجانم رضاای جان جانانم رضا
جانم به فدای اون اقایی که فرمودهرکه بدیدنم بیادسه جابه دیدنش میرم اول لحظه ی جون دادنمون دوم عندالقبرامام صادق میفرمایدوقتی بدن منوشماروبه خانه ی قبرمیسپارن همه میرن میگی اولادمیبینی رفت پدررفت مادررفت اهل بیت رفتن میگی پاشم ازاین خونه برم تامیری بلندشی سرت به سنگ لحدتازه بیدارمیشی میبینی همه رفتن اون موقع نتیجه ی روضه هایی که برااهل بیت ورفتی میبینی همون لحظه است که میبینی یه اقای نورانی ایستاده صدامیزنی اقاشماکی هستی
میگه منم غریب وضامن غریبانم
منم غریب ودردغریب میدانم من علی ابن موسی الرضام حالابرات بخونم روضه ی امام رضارو
اباصلت میگه دیدم صدای اذان بلنده
مردم اومدن کنارمعذنه آی معذن چرابی وقت اذان میگی گفت مردم خراسان مگه خبرنداریدامام رضاروکشتن اباصلت میگه یوقت دیدم زنهای خراسانی شاخه های گل دستشونه بدن امام رضاروگلبارون میکنن گفتم خانمهاچرااینطورمیکنیدگفتن اباصلت اخه امام رضاغریبه مادرنداره خواهرنداره من یه سوال دارم ازامام رضا میگم اقااگه قراره بی مادرهاروگلبارون میکنن اگه قراره غریباروگلبارون میکنن اگه قراره مظلوماروگلبارون میکنن من یه بیمادرسراغ دارم کربلا مریض داراگرفتارا کربلاییاچه کردن بااین بی مادرکربلاعوضاینکه گلبارونش کنن تیربارانش کردن کاش به همین اکتفامیکردن اسباشونونعل تازه زدن به بدن حسین تاختن کاری بااین بدن کردن که خواهراومد نشناخت بدن برادرو مجبورشدسه تاسوال ازاین بدن بکنه اول صدازدآی کشته ایاتوحسین منی ایاتوبرادرزینبی ایاتوپسرفاطمه مادرمنی ازهویدای دل شب جمعه براخوشنودی دل امام رضاوفرج امام زمان ناله بزن یاحسیییییییییین
۲۲
#نوحه
#زمزمه
#حضرت_رسول_اکرم_ص
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_سرلشکرو_آب_آورم
از سوز داغ مصطفی هر دلی گشته پر شرر
از داغ ختم المرسلین گردیده زهرا خونجگر
در مدینه از غم او شور محشر گشته برپا
واویلتا واویلتا۲
امشب رسول عالمین سوی جنان شد رهسپر
حیدر کند مصطفی را غسل و کفن با چشم تر
در خانه ی ختم رسل گشته به پا بزم عزا
واویلتا واویلتا۲
شیر خدا از داغ او بر سینه و سر می زند
بهر پدر ناله ز دل زهرای اطهر می زند
سوزد ز داغ مصطفی اهل زمین اهل سما
واویلتا واویلتا۲
سوزد حسن گرید حسین از داغ ختم المرسلین
در کنار زینب خود سوزد امیرالمؤمنین
سوزد از این غم فاطمه با ناله ی وا غربتا
واویلتا واویلتا۲
ختم رسل امشب رود از این جهان سوی جنان
آجرک الله زین ماتم یا مهدی صاحب زمان
در محفل جدت احمد با ناله و گریه بیا
واویلتا واویلتا۲
بعد از رسول کبریا حیدر شود خانه نشین
از ظلم و جور دشمنان زهرا شود نقش زمین
دشمن ختم المرسلین خون نموده دل زهرا
واویلتا واویلتا۲
#حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_و_آله_و_سلم
۱۴
#نوحه
#زنجیرزنی
#حضرت_رسول_اکرم_ص
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_به_تماشابیا_ای_پسرفاطمه
غم عالم نصیب خیل امت شده
مصطفی رهسپر به سوی جنت شده
دل زهرا شکست
علی در غم نشست
یا محمد۲
رفته از این جهان سوی جنان مصطفی
می زند ناله از سوز غمش مرتضی
می رود از جهان
سوی باغ جنان
یا محمد۲
خاتم مرسلین گشته خموش از نوا
شده راحت ز غم رفته سوی کبریا
فاطمه بی شکیب
علی گشته غریب
یا محمد۲
هر کجای جهان بزم عزا شد به پا
می زند بر سر و سینه ز غم مرتضی
با دل پر شرر
ریزد اشک از بصر
یا محمد۲
زین جهان دیده بست فاطمه خون شد دلش
زد شرر داغ بابا به همه حاصلش
هر دو در شور و شین
هم حسن هم حسین
یا محمد۲
بعد ختم رسل خون دل زهرا شده
خون از این غم دل اهل تولا شده
دشمن از کین نمود
رخ زهرا کبود
یا محمد۲
#حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_و_آله_و_سلم
#بیست_و_هشتم_صفر
#رسول_الله
#مشهد_مقدس