زمان:
حجم:
4.2M
🏴سبک واحد سنگین روضه ای وفات حضرت فاطمه ام البنین سلام الله علیها
#واحد_ام_البنین_س
#طاقت_بیار_ام_البنین
🏴بند اول
طاقت بیار ام البنین
روضه بخونه زینبت
شنیده هارو دیده که
قامت کمونه زینبت
طاقت بیار ام البنین
تورو به جونه زینبت
ماجرارو بشنو فقط
تو از زبونه زینبت
ام البنین نبودی،ببینی کربلارو
ام البنین ندیدی،خزون لاله هارو
ندیدی روی نیزه،هجده سر جدارو
دیگه پسر نداری
تو تاج سر نداری
عباستو کشتن بی بی
دیگه قمر نداری
ام البنین واویلا
🏴بند دوم
طاقت بیار ام البنین
برات بگم از علقمه
گرفت سر عباستو
رو دامن اونجا فاطمه
طاقت بیار ام البنین
برات آوردم یک سپر
میخوای چی بشنوی بی بی
میگیری از حسین خبر
ام البنین نبودی،حسینو سر بریدن
با نعل تازه اسبا،رو بدنش دویدن
سر بریدشو رو،ی نیزه ها کشیدن
دیگه پسر نداری
تو نور عین نداری
حسینتو کشتن بی بی
دیگه حسین نداری
ام البنین واویلا
۱۴۰۰/۱۰/۲۱
🙏التماس دعای خیر
✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
نوحه حضرت ام البنین
#نوحه_قدیمی
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
مادر شیران عرب همسر حیدری
روح وفا کوه ادب یاور حیدری
با تو شمیم ، زهرا شد احساس
از دامن تو ، آقا شد عباس
آه وواویلا
بالا نشین محشری جلوهٔ کوثری
بر نوکران تو مادری از دوعالم سری
فخر تمام ِ ، بنی کلابی
چون خانه دارِ، ابوترابی
آه و واویلا
محشر بپا شد زین خبر آه و واویلتا
ام البنین شد بی پسر آه و واویلتا
از گریه هایش ، ناله بپا شد
هنگام پیری ، چه بی عصا شد
آه و واویلا
جای تو خالی علقمه آه و واویلتا
آمد به جایت فاطمه آه و واویلتا
آن قد و بالا ، شد قدر کودک
چه گریه داراست ، آن قبر کوچک
#قاسم_نعمتى
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
🩸بانویی که در شب عروسیاش تا صبح، مشغول پرستاری از امامحسن و امامحسین علیهماالسلام شد...
در نقلی آمده است:
شب عروسی حضرت امالبنین عليهاالسلام بود که وارد خانه امیرالمؤمنین علیهالسـلام شد؛ در همان شب نیز امام حسن و امام حسین علیهماالسلام مقداری کسالت داشتند.
🥀 آن بانوی مکرمه در آن شب تا سحر از حسنین علیهماالسلام پرستاری نمود و مشغول خدمتگذاری به ایشان شد و خطاب به امیرالمومنین علی علیهالسـلام فرمود:
📋 إنّي لَن أَشعَرَ بِفَرحَةِ الزّواجِ إلّا بعدَ شِفاءِ أبنيَّ الحسنِ والحسين عليهمالسلام
▪️من خوشحالی و فرَح ازدواج را احساس نمیکنم مگر بعد از بهبودی و شفای دو فرزندم حسن و حسین علیهماالسلام.
📚العباس علیهالسلام رجل العقيدة والجهاد،ص۳۴
📚المجالس
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸به پسرها همه گفتم که منم خادمهاش/ و شمایید غلامان اباعبدالله...
در نقلی آمده است:
🥀 وقتی که خبر شهادت اولاد حضرت امالبنین علیهاالسلام را بشیر (و یا به نقلی بِشر) برای آن بانو آورد، حضرت امالبنین علیهاالسلام فرمود:
📋 وَاللَّهِ ما رَبَّيتُ أَولادي إِلّا لِأَجلِ خِدمَةِ الحُسَينِ علیهالسلام
▪️به خدا قسم من فرزندانم را تربیت نکردم مگر برای خدمت به سیدالشهداء صلواتاللهعلیه!
📚العبرة الساکته، ج۲، ص۴۱۴
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸به حضرت امّالبنین علیهاالسلام هم میگفتند: «یا روز فقط گریه کن یا شب؟!»
در نقلی آمده است:
🥀 از بسیاری اندوه و محنت حضرت امّالبنین علیهاالسلام، مردم مدینه به تنگ آمده و به او پیغام دادند: ای مادر عباس! ما میدانیم که در این مصیبت حق داری و دل تو به داغ شهیدانِ غریب میسوزد! لکن درخواست ما از تو آن است که روز گریه کنی و شب آرام گیری و یا شب نوحه کنی و روز آرام گیری؟!
🥀 حضرت امّالبنین علیهاالسلام در جواب ایشان پیغام فرستاد: ای مردم مدینه! مرا معذور دارید که آرام و قرار از من رفته و طاقت من در این مصیبت عظمی طاق شده است! ای مردم مدینه! امیدوارم که هیچ یک از شما را مثل من مصیبتی واقع نشود!
🥀 راوی گوید: بعد از آن، حضرت امّالبنین علیهاالسلام چون که صبح میشد چادر به سر میکرد و به قبرستان بقیع میرفت و تا شام گریه و زاری و نوحه و بیقراری میکرد چنان که هر کسی از آن راه می گذشت و نالههای جانسوز او را می شنید بیاختیار سیل اشک از دیده جاری مینمود و چون شب میشد به شهر میآمد تا صبح ناله می کرد و ساعتی آرام نمیگرفت.
📚عین البکاء، بروجردی، ص۴۵۱، بازنویسی شده (نسخه خطی)
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸قربانصدقههای حضرت امّالبنین علیهاالسلام برای ماهِ بنیهاشم ابالفضل العباس علیهالسلام...
در کتاب «المُنمّق فی أخبار قریش» _ از منابع قرن «۳ هق» _ آمده است:
🔖 حضرت امّالبنین علیهاالسلام در ایام طفولیتِ حضرت عباس علیهالسلام، با این اشعار قربانصدقهٔ ماه بنیهاشم میرفت و میفرمود:
📋 أُعيذُهُ بِالْواحِد/ مِن عَينِ كُلِّ حاسِد/ (مِن) قائٍِم و القاعِد/ مُسلِمِهم و الجاحِد/ صادِرهِم والوارِد / مَولودِهِم و الوالِد
▪️ابالفضلم را به خدای یگانه میسپارم؛ از هر چشم حسودی! از هر ایستاده و نشستهای! از چشم هر مسلمان و کافری! از چشم هر آنکس که میرود و هر آنکس که میآید! از چشم هر پسر یا پدری!
📚 المُنمّق فی أخبار قریش، ج۱ ص۳۵۱
✍ آه یا امّالبنین! کجا بودید در آن ساعتی که چشم حسودان کوفی و شامی، قد و بالای رعنای ابالفضلت را نظر زدند ...
➖ در همان ساعت دردناکی که مقاتل نوشتهاند:
📜 فَضَرَبَهُ حَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ مِن وَراءِ نَخلَةٍ بِعَمودٍ مِن حَديدٍ عَلىٰ رَأسِهِ الشَّريفِ، فَسَقَطَ مُخُّ رَأسَهُ عَلىٰ كَتِفِهِ
▪️حکیم بن طُفیل ملعون، پشت درخت نخلی کمین کرد و از پشت آمد و با عمود آهنین چنان ضربه ای بر فرق مبارک حضرت عباس علیهالسلام زد که جمجمه حضرت بر روی کتف او افتاد.
📜 فَهَوَىٰ عَن مَتنِ الْجَوادِ و هو يُنادِي: وا أخاه! وا حسيناه! وا أبتاه! وا عليّاه
▪️پس از بالای اسب، با صورت به زمین افتاد و فریاد برآورد: وا أخاه! وا حسيناه! وا أبتاه! وا عليّاه
📚اسرارالشهاده ص٣٣۴
"تقدیم به پیشگاه حضرت ام البنین"
وقف روضه بود و عمری سفره داری کرد و رفت
در ره اولاد زهرا جان نثاری کرد و رفت
آمد و کاشانه ی حیدر سراسر نور شد
عشق زهرا را در عالم باز جاری کرد و رفت
هیچ کس مانند او از داغ حیدر خسته نیست
با غریبی علی یک عمر زاری کرد و رفت
سالها در خانه ی شاه ولایت از وفا
از دل خونین حیدر غمگساری کرد و رفت
از حسن میگفت و سر میزد به دیوار دلش
در بقیع عمری برایش پرده داری کرد و رفت
در میان روضه های شاه بی سر ناله زد
روز و شب با زینب او بیقراری کرد و رفت
او عوض کرده شکوه روضه را با نافله
پای هر روضه چو مجنون پاسداری کرد و رفت
او ادب را در میان کاسه ی عباس ریخت
او درون کربلا هم شهریاری کرد و رفت
مختصر گر فضل او را گویمت در مصرعی
وقف روضه بود و عمری روضه داری کرد و رفت
#سجاد_احمدیان
502_58130153590401.mp3
زمان:
حجم:
2.5M
بسم الله الرحمن اارحیم
نوحه ام البنین(ع)
#حضرت_اُمُالبنین سلام الله عَلیها
ای یاور حق الیقین ای کوکب دنیا و دین
مدح تو واولاد تو ذکر تمام مومنین
یا سیّده امّ البنین (3)
ای مادر فضل و ادب ، ای بانوی حجب و حیا
ای نور چشم زینب و ، یارِ علیّ مرتضی
یا سیّده امّ البنین (3)
این شد زبانحال تو ، هستم کنیز زینبین
من خادمه باشم زِ جان ، هم بر حسن هم بر حسین
یا سیّده امّ البنین (3)
اولاد تو معناگرِ ، آزادگی و حُریّت
بهرِ شهیدِ کربلا ، خادم نمودی تربیت
یا سیّده امّ البنین (3)
گردیده ای اِی با وفا ، در پیش زهرا رو سپید
در علقمه در موجِ خون ، عباس تو گشته شهید
یا سیّده امّ البنین (3)
بِنمود خصم بی حیا ، بر او جنایت ها روا
در اوج شرم و تشنگی ، دستش هم از تن شد جدا
یا سیّده امّ البنین (3)
تیر جفای دشمنان ، بر جسم و بر مشکش رسید
هم از سکینه هم رباب ، سقا خجالت میکشید
یا سیّده امّ البنین
زبانحال حضرت ام البنین سلام الله علیها در مدینه
خیالیمه سالارام عون و جعفر و فضلی
ئولونجه اوخشیارام شیردل اباالفضلی
باشینون اوسته ئولن وقته اولمادیم نیلوم
آچوب بو زلف پریشانی یولمادیم نیلوم
اگر اولیدیم او چولده قیامت ایلردیم
بالاما دشت بلاده حمایت ایلردیم
نقدر ائدیدوم اگر آه و ناله دویمازدیم
کسیلن اللرینی توپراق اوسته قویمازدیم
همان او قوللاری جان تک سینمده ساخلاردیم
گلینجه قارداشی داده اؤپردیم آغلاردیم
حسینیمه او کسوک اللری وئرردوم ئوزوم
دیردوم آل بولاری ساخلا یوخدی منده دوزوم
فغان و آهیمیلن کائناتی داغلاردیم
حسین دینده بئلیم سندی منده آغلاردیم
قولاق وئرردیم اونون دقّتیله نوحه سینه
سسیمی منده قوشاردوم حسینیمون سسینه
دینده آچ گوزون عبّاس نور عینیم وای
دیردوم اوندا یقین منده وای حسینیم وای
او باشی اوسته نوا ایلینده آغلاردیم
ایاق طرفده ده من چکمه سین قوجاقلاردیم
یارالی سینه سی اوستن چکنده پیکانی
تزلزله گتورنده او دشت و صحرانی
دیردوم آغلا بالا اوخلارا ال آتما حسین
یاتوبدی نازیله عبّاسیمی اویاتما حسین
چتین اولوب سنه گر چه بو نوعی یانما بالا
باشینون اوسته اباالفضلیمون یوبانما بالا
سن آغلاسون غمیوه کوفیان ائدلَّه طرب
گئدک خیامه منیلن گوزتلیور زینب
استاد انور اردبیلی
🎼زبانحال حضرت ام البنین (س)
✍#بقلم رمضانی_خاکی
🎼سبک:ای اهل حرم جیرانی...
🎼سبک: باشدان هله سوفکرین آت...
.
ای فخر شهیدان عباس
ای ساقی عطشان عباس
تز گل آنون ام البنین
یثربده وئرور جان عباس
.
گل آی بالا اجل چاتیر گل
گوزوم دولور سینم باتیر گل
گل آی بالا بو وقت حساس
مدینیه عزایه عباس (2)
.
.
ای یاور دین مبین
ائتمه منی چوخ دل غمین
چوخ ایستیور آخر دمده
گورسون سنی ام البنین
.
دچار غم اولان بالام گل
قولی قلم اولان بالام گل
گل آی بالا بو وقت حساس
مدینیه عزایه عباس (2)
.
.
.
.
دونمز نجه قلبیم قانه
گلمم نجه غمدن جانه
یاردی باشون آهن عمود
توش اولدی گوزون پیکانه
.
اوسروی سن خولون دوشوبدی
ائشیتمیشم قولون دوشوبدی
.
گل آی بالا بو وقت حساس
مدینیه عزایه عباس (2)
.
. .
.
هر آنا ئولنده بالا
حسرتله باخار ساق صولا
گل قویما بو آرزیلاریم
داغلی اورگیمده قالا
.
فلکده باخ جفا و جبره
یوخ حمل ائدن آنووی قبره
گل آی بالا بو وقت حساس
مدینیه عزایه عباس (2)
.
.
ای باشی دوشن غوغایه
ثابت الدون دنیایه
سن اوغلی حسینه نوکر
منده کنیزم زهرایه
.
قانا حق اوسته باتدون اوغلوم
باشیمی چوخ اوجاتدون اوغلوم
گل آی بالا بو وقت حساس
مدینیه عزایه عباس (2)
بسمه تعالی : چکّه ای از حالات اُمُّ البنین س
من فدای اهلبیتِ پاکِ خَیرُ المُرسلینم
همسر شاه ولایت ، بی بَنین اُمُّ البنینم
شانیمی نیروی ایمان ، بانوان ایچره چوخاتدی
معرفت قلبیمده جوشدی ، حُبِّ آلُ الله یاراتدی
لطف حق اولدی نصیبیم خَیرَهُ النّسوانه قاتدی
بی قرار عشق حیدر ، پیروِ قرآن و دینم
دنیادا آلّانمادیم من سیم و زر ، رخت حریره
اهلبیتین عشقی وِئردی ، اِیله حیثیّت حقیره
حق منی اِکرام قیلدی ، تاپدیم اَل خیر کثیره
فخریدور اُمُّ الشَّهیدم ، همدمِ ماءِ مَعینم
افتخاریلن اُ گون کی ، خانهء زهرایه گِتدیم
ئوپدوم اَوّل آستانین ، دلده کی مقصوده یِتدیم
من اُ اِئوده زِینَبِینَه ، مجتبایه ، خدمت اِئتدیم
خادمه اولدوم حسینه ، ایندی فَخمِ عالَمِینَم
اِیلدیم زهرایه خدمت ،روحیمه شخصیّت آلدیم
زینبی ئوپدوقجا حقدن جسم و جانه قیمت آلدیم
محضر شیر خدادن ، علمِ دین و عزّت آلدیم
واله و محظوظِ ذکرِ ، یا امیرالمومنینم
دورد امامین محضریندن فیض یاب اولوم همیشه
اِیلَه سودای محبّت سالدی جسم و جانه ریشه
قویمادیم وِیرسین زمانه ، ریشهء ایمانه تیشه
فخر اِئدَردیم ، خانه دارِ سرور اهل یقینم
اولدی دورد اوغلوم اُ اِئوده هربیری عشقین صفاسی
دولدوراردی حجله می هر دوردونون قرآن صداسی
جعفر و عثمان و عبداله و عبّاسین وفاسی
باشه گَلمَز وصف اِئدم ، صرّاف دُرّات ثَمینم
دوردو ده صاحب کمال و واثق و خوش منظریدی
ریزه خوار خوان حیدر ، حامیِ پیغمّبریدی
عاشق زهرای اطهر ، هر بیری بیر هِژبریدی
من بو جانبازان عشقین فرقتینده دل غمینم
اونداکی طوفانه دوشدی کشتی ایمان و احسان
نینوا دوءندی بلایه ، قالدی یالقیز شاه عطشان
وِئردیم هر دورد اوغلومی کرب وبلاده دینه قربان
منده فخر اِئتدیم کی گوردوم ، فَضَّلَ الّلهه قرینم
اوغلوم عبّاسین دییُولّلر ، قولّارین دشمن سالوبدی
صاق گوزوندن اوخ دگنده طاقتین اَلدن آلوبدی
بیر عمو آتدا بالام باشی آچیق یالقیز قالوبدی
ایندی اشکِ آلیمیله ، دلده کی درده عجینم
نقل اِئدولّلر بیر مصیبت قلبیمی غمدن سِیخو بلار
اونداکی عبّاسیمی قولسوز فرات اوسته یِخوبلار
امر اولوب اون یدّی کافر قلب دشمندن چیخوبلار
بیر دِئموبدی اَل چکون ، من ایندی مقطوعُ الوَتینم
اوندا عبّاسین باشی ، الله نجه اللرده قالدی
بو مصیبت خیمه لرده ، زینبی نحاله سالدی
سرورِ عالَم حسینین ، قلبیدن آرامین آلدی
سسلدی عبّاس ، قَلَّت حِیلَتی ای بی مُعینم
من حسینیمدن صورا خون دلی گوز یاشه قاتدیم
زندگی عشقین باشیمدان بو فنا دنیاده آتدیم
اشکیله خاک بقیعی ایسلادیب غوغا یاراتدیم
دورد اوغلودان ایندی جان اوسته نچاره ، بی بنینم
ای صبا گِئت ویر خبر عبّاسیمه امداده گَلسین
جانوئریر اُمُّ البنین ، اوغلانلاریم فریاده گَلسین
بو چتین ساعتده خوشدور، زینبیمده داده گَلسین
صون نفسده ، من نشان تیر هجران و اَنینم
بیر بالام یوخدور گَلِیدی اَگلَشِیدی باشیم اوسته
گوزلریم یولّاردا قالمیش آغلارام من دل شکسته
اِیلییُوب کرب وبلا درد و غمی بو زاری خسته
عازم دارِ بقایم ، همسرِ حَبلُ المَتینَم
کیم دِییَر عشق عالَمیندن زینبه بیر قاره قالدی
شُهرهء عالم ربابه ، قانلی بیر گهواره قالدی
غملی سینمده اگرچه دُت ساغالماز یاره قالدی
حق یانیندا چوخ اوجالدیم ایندی چون نقش نگینم
" ارفعی" دنیا الیله دلده کی دردون ساغالماز
فکریوه آل عبادن ئوزگه سی محشرده قالماز
سن ئولرسن اِئیلریله قوم و خویشون یاده سالماز
سسله یارب دوت الیمدن بندهء زار و مَهینم
هرغمون اولسا ئورکده ، دینینه حسّاسی سسله
صاحب وجدان وغیرت ، مظهرِاحساسی سسله
وِئر قسم اُمُّ البنینه ، حضرت عبّاسی سسله
عرض قیل قوءوما قاپوندان سیّدی من دل حزینم
التماس دعا
مقصودارفعی خسروشاهی