حوادث مجلس ابن زیاد
بخش 2️⃣
سپس ابن زیاد متوجه امام سجاد علیه السلام شد و گفت:
مَن اَنتَ تو کیستی؟
امام سجاد علیه السلام فرمود: من علی بن الحسین علیه السلام هستم.
ابن زیاد گفت: مگر خداوند علی بن الحسین علیه السلام را نکشت؟
امام سجاد علیه السلام فرمود: من برادری بنام علی (اکبر) داشتم که مردم او را کشتند.
ابن زیاد گفت:
بَلِ اللهُ قَتَلَهُ بلکه خدا او را کشت.
امام سجاد علیه السلام گفت:
اَللهُ یَتَوفَّی الاَنفُسَ حَینَ مَوتِها
خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند (قسمت اول آیه 42 زمر )
ابن زیاد از پاسخ های قاطع امام سجاد علیه السلام خشمگین شد و گفت: آیا تو به این حد جرئت داری که جواب مرا می دهی؟ این را ببرید و گردن بزنید.
حضرت زینب سلام الله علیها خود را سپر امام سجاد علیه السلام قرار داد و خطاب به ابن زیاد فریاد زد: آن همه از خون ما را که ریختی برای تو کافی است.
سپس دست بر گردن امام سجاد علیه السلام انداخت و گفت: اگر می خواهی این را بکشی مرا نیز با او بکش.
ابن زیاد به زینب سلام الله علیها نگریست و گفت: شگفتا از پیوند خویشاوندی که او دوست دارد که من او را با علی بن الحسین علیه السلام بکشم او را واگذارید که همان بیماری که دارد او را بس است.(1)
امام سجاد علیه السلام رو به زینب سلام الله علیها کرد و فرمود: عمه جان آرام باش تا من با او سخن بگویم سپس به ابن زیاد رو کرد و گفت:
اَبِالقَتل تُهَدِّدُنِی یَابنَ زِیادٍ اَما عَلِمتَ اَنَّ القَتلَ لَنا عادَهٌ وَ کَرامَتَنا الشَّهادَهُ
ای پس زیاد آیا مرا از مرگ می ترسانی مگر نمی دانی که کشته شدن عادت ما است و شهادت مایه سربلندی ما می باشد.
آنگاه ابن زیاد دستور داد تا امام سجاد علیه السلام و خاندانش را به خانه کنار مسجد اعظم کوفه برند (و در آنجا جا دادند)
و بعد دستور داد سر بریده امام حسین علیه السلام را در کوچه های کوفه گرداندند.(2)
ـــــــــــــــ
(1)مثیرالاحزان ابن نما ص 91-ارشاد مفید ص 274-اعلام الوری ص 249
(2)ترجمه لهوف ص 163-اعلام الوری ص 248
حوادث مجلس ابن زیاد
بخش 1️⃣
ابن زیاد در کاخ اختصاصی خود نشست و به همگان اجازه ورود به آن مجلس داد به دستور او سر مقدس حسین علیه السلام را آوردند و در برابرش گذاشتند.
و به دنبال آن زنان و کودکان اهلبیت نبوت علیه السلام را وارد مجلس کردند زینب کبری سلام الله علیها بطور ناشناس وارد مجلس شد و در گوشه ای نشست.
ابن زیاد پرسید: این زن کیست؟
گفته شد: زینب دختر علی علیه السلام است.
ابن زیاد رو به زینب کرد و گفت:
اَلحَمدُاللهِ الذَّیِ فَضَّحَکُم وَ اَکذبَ اُحدوُثَتَکُم
سپاس خداوندی را که شما را رسوا کرد و دروغ شما را در گفتارتان آشکار نمود.
زینب سلام الله علیها در پاسخ فرمود:
اِنّما یُفتَضَحُ الفاسِقُ وَ یَکذِبُ الفاجِرُ وَ هُوَ غَیرُنا
فقط شخص فاسق رسوا می شود و بدکار دروغ می گوید و او دیگری است نه ما
ابن زیاد گفت: دیدی خدا با برادر و خاندانت چه کرد؟
زینب سلام الله علیها فرمود:
ما رَاَیتُ اِلّا جَمِیلاً
بجز خوبی چیزی ندیدم اینان افرادی بودند که خداوند مقام شهادت را سرنوشتشان ساخت از این رو داوطلبانه به خوابگاه های خود شتافتند بزودی خداوند بین آنان و تو را جمع کند تا تو را به محاکمه بکشند اکنون بنگر در آن محاکمه چه کسی پیروز و چه کی مغلوب و درمانده است؟
مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه
ابن زیاد از گفتار آتشبار زینب سلام الله علیها خشمگین شد به گونه ای که گوئی تصمیم کشتن زینب سلام الله علیها راگرفت.
عمرو بن حریث که در ملجس حاضر بود به ابن زیاد گفت: این زنی بیش نیست و زن رانباید به گفتارش مواخذه کرد.
ابن زیاد (برای فرو نشستن آتش خشمش ) به زینب سلام الله علیها گفت: خداوند دل مرا با کشتن حسین گردنکش تو و افراد قانون شکن فامیلت شفا بخشید.
زینب سلام الله علیها فرمود:
لَعَمری لَقَد قَتَلتَ کَهلِی وَ قَطَعتَ فَرعِی وَ اجتَثَثتَ اَصلِی فَاِن کانَ هذا شَفاکَ فَقَد اِشتَفَیتَ
به جان خودم سوگند بزرگ فامیل مرا کشتی و شاخه های مرا بریدی و ریشه مراکندی اگر شفای دل تو در این است باشد.
ابن زیاد گفت: این زن چه با آهنگ و قافیه سخن می گوید به خدا قسم پدرش نیز شاعری قافیه پرداز بود.
زینب سلام الله علیها فرمود: ای پسر زیاد زن را با قافیه پردازی چه کار؟ و من تعجب می کنم از کسی که با قتل امامانش دلش را شفا می بخشد و می داند که فردای قیامت آنها از او انتقام می گیرند.(1)
ـــــــــــــــ
(1) مثیرالاحزان ابن نما ص 90-ترجمه لهوف ص161-162-اعلام الوری ص 247-کامل ابن اثیر ج 4ص 82
مرثیه
تنها نه خون داغ پدر از بصر گریست
هرجا که آب دید به یاد پدر گریست
چون دید گوسفند ذبیحی به هرکجا
آهی کشید وسخت زسوز جگر گریست
ازداغ جانگداز شهیدان کربلا
هم درحضر هم درسفر گریست
بایاد تشنه کام شهید لب فرات
از صبح تابه شام وزشل تاسحر گریست
چون شمع در مصیبت یاران خویشتن
هرجانشست سوخت به هر رهگذر گریست
مصطفی قمشه ای
هدایت شده از کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
کانال روضه ونوحه چهارده معصوم علیهم السلام
ایتا
لینک👇
https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
سلام وخیرمقدم محضر مادحین عزیز که به کانال تشریف آوردن
خیلی خوش آمدین
دوستان مداح تان را دعوت کنید لینک کانال هارو بدین
تامطالب مورد نیازشان را برداشت کنند
توجه👆👆👆👆👆
کانال روضه و نوحه ایام محرم
https://eitaa.com/rozevanoheayammoharramsoghandi
▪️شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️سبک :شبانگاهان
خداوندا شد خزان از غم باغ گلهای نو بهار من
پریشان شد همچنان موی عمه ام زینب روزگار من
نباشد کس آشنای من
به غل بسته دست و پای من
ای خدای من(2)
ندیده کس شاخ و برگ گل بسته بر زنجیر جفا باشد
خودم اینجا زخمی از سنگ امّا دلم در کرببلا باشد
گرفته عقده گلوی من
قلم شد دست عموی من
ای خدای من(2)
خودم دیدم عصر عاشورا مادرم زهرا می کند زاری
که از گوش نازک طفلی قطره قطره شد جوی خون جاری
شده محزون مادرم زهرا
شده دلخون زینب کبری
ای خدای من(2)
خودم دیدم کودکی زیر تازیانه ها دست و پا می زد
گهی بابی غریبم گه عمه ام زینب را صدا می زد
خودم دیدم شعله ی آتش می کشد سر از خیمه های ما
به پیش چشم من و عمّه سر بریدند از لاله های ما
#سبک نوحه بانوای ناصراسدی اردبیلی
👇👇👇👇👇👇
هدایت شده از کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
#روضه _شهادت_حضرت_طه
متن شعر:
سلام من به مدینه
به آستان رفیعش
به مسجد نبوی
به لاله های غریبش
سلام من به علی و
به حلم و صبر عجیبش
سلام من به بقیع و
چهار قبر غریبش
نشسته باز دلم پشت درب بسته آنجا
گرفته باز دلم بهر قبر مخفی زهرا
تو ای مسافر شهر مدینه در دل شبها
نبود هر چه که گشتم نشان ز مرقد زهرا
یا زهرا
سلام من به تو ای
بانویی که مرد نبردی
ز غیر هر چه که دیدی
به یار شکوه نکردی
سلام من به بازو
کبودی رویت
به سرخ فامی اشک تو و
سپیدی مویت
مدینه منزل قرآن
مدینه محفل قرآن
درون دل خبر داری
تو از درد دل قرآن
مدینه شهر پیغمبر
مدینه شهر پیغمبر
خدا بر تو نظر دارد
که هستی شهر پیغمبر
مدینه شهر گلهایی
چه گلهایی همه پرپر
مدینه شهر پیغمبر
مدینه شهر پیغمبر