#امام_زمان_عج
آقا بگو به درد تو آیا نمیخوریم؟
اصلاً بگو به کار تو آقا نمیخوریم؟
آیا دروغ بود که با تو هزار بار
ما گفتهایم جز غم مولا نمیخوریم؟
سنخیّتی کجاست میان مرام ما
آیا هنوز هم به شما ما نمیخوریم؟
تا کی هنوز منتظر وعدههای خویش
تا کی به خُلق و خوی تَوَلّا نمیخوریم؟
حتی ز نفسِ خویش برائت نجستهایم
با این حساب ما به تبرّا نمیخوریم؟
روزی که تو میآیی و اعلام میکنی:
ما با تو نیستیم، همه، جا نمیخوریم؟
انگار بسکه دلنگرانِ خودیم و بس
غصه برای دین خدا را نمیخوریم؟
وقتی بدون خمس، ز هر لقمه میخوریم
دیگر مگو که لقمهی بیجا نمیخوریم؟
حال و هوای نیمهشب و گریه میرود
وقتی که حرصِ توشهی عقبا نمیخوریم؟
آیا ولای فاطمه ما را ندادهاند
گاهی چه میشود، غم زهرا نمیخوریم؟
غافل شدیم و حرمت خیمه شکسته شد
ما ها به درد خیمهی صحرا نمیخوریم؟
اینجا نشستهایم و تمنّا کنیم که:
آقا بیا، ولی به تمنا، نمیخوریم؟
از کشتههای شیعه عدو پشته ساخته
از چه به درد مردم دنیا نمیخوریم؟
این غصه نیست؟ اینکه بگوییم دمبهدم
ما غم به غیر ماتم عظما نمیخوریم؟
هرجا که هست نالهی مظلوم، همرهیم
جان بر کفیم و غصهی تنها نمیخوریم؟
سوگند میدهیم به غمهای کربلا
آقا برس به داد تمنای کربلا
محمود ژولیده
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
#امام_زمان_عج
از زلف پریشان تو دارم گله چندان
از زلف پریشان تو از زلف پریشان
زلفت گره انداخته در کار دلم سخت
ای دوست مرا از سر خود وا مکن آسان
پنهان نکند راز مرا پردهی اشکم
عمریست که دل باختهام، از تو چه پنهان
از عشق تو در آتشم، از آتش عشقت
حیرانم و حیرانم و حیرانم و حیران
یک شهر شود در پیات آوارهی صحرا
کافیست که من سر بگذارم به بیابان
هر لاله گرفتهست قنوت آمدنت را
این خاک ندیدهست به خود بعد تو باران
بازآی که در مقدم تو جان بفشانم
من زنده از آنم که به عشق تو دهم جان
یوسف رحیمی
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
#حضرت_مسلم
#ورود_حضرت_مسلم_به_کوفه
سر کردهام چه سخت سحرهای شهر را
طی کردهام تمام گذرهای شهر را
هرجا که رفته ام به در بسته خورده ام
کوبیده ام تمامی درهای شهر را
گفتند با تو اند ولی کیسه های زر
تغییر داده است نظر های شهر را
تمرین رقص و هلهله و جشن می کنند
آماده می کنند هنر های شهر را
آن باغ های سبز که گفتند، سنگ بود
برداشت کرده اند ثمرهای شهر را
آهنگری شلوغ ترین شغل کوفه است
تعمیر می کنند سپرهای شهر را
فطرس کجاست تا برساند به دست تو
این آخرین سلام و خبرهای شهر را...
آرش براری
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
#حضرت_مسلم
#ورود_حضرت_مسلم_به_کوفه
من کوفه را چون مردگان بیدرد دیدم
نـامردهاشان را بـه شکل مـرد دیـدم
ایـن نـاسپاسان جمـله اشبـاحالرجالاند
خصم رسـول و حیـدر و قـرآن و آلند
اینان به آن دستی که بـا من عهد بستند
عهـد مـن و فـرق مـرا با هم شکستند
تنهـا نـه در کوفـه مـرا آواره کردنـد
قلبم دریدنـد و لبـم را پـاره کردنـد
این شهر را پیوسته نـامردی بـه من بود
این قوم تنها مـردشان یـک پیرزن بود
زنهـا ز نـامردان کوفـه وانماندنـد
از بامها بر فرق من آتش فشاندنـد
مـن جـاننثار عترت خیرالانـامم
صیدبـهخـون غلتیدۀ بـالای بامم
وقتی که خود را از عطش بیتاب دیدم
عکس لب خشک تـو را در آب دیدم
در موج خون دریای «لا»را دیدم امروز
از بـام کوفـه کربلا را دیـدم امروز
انگـار میبینم جراحـات تنـت را
خونين به چنگ گرگها، پیراهنت را
انگـار میبینم گُلان پـرپـرت را
پاشیده از هم عضوعضو اکـبرت را
انگار میبینم که بعد از قتـل یـاران
هم تیرباران میشوی هم سنگباران
انگـار مـیبینم ذبیـح کـوچکت را
زخم گلوی شیرخوارهکودکت را
انگار میبینم که با اشک دو دیـده
داری به روی دست خود دستِ بریده
انگار بينم غرق خـون آیینهات را
جای سم اسبان و زخم سینهات را
انگار میبینم که شمر آید بـه گودال
انگار میبینم زدی در خون پر و بال
انگار دیدم جان شیـرینت فـدا شد
زهرا نگه کرد و سرت از تن جدا شد
من بهترین مهمان شهـر کوفـه هستم
مهمـان قصابـان شهـر کـوفـه هستم
لبتشنـه از پیکر جـدا گردد سر من
آویـزه گـردد بـر قنـاره پیکـر من
تنهـا نـه ايـن نامردمردم میکُشندم
در کـوچههای شهر کوفه میکِشندم
«میثم!»شرار از نظم جانسوزت فشاندی
بس کن که دلها را به بحر خون نشاندی
استاد حاج غلامرضا سازگار
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
⌛️امروز جمعه
۹ خرداد ۱۳۹۹
۶ شوال ۱۴۴۱
۲۹ می ۲۰۲۰
🔸#قرآن سوره انعام آیه ۵۴ :
وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
وهرگاه کسانی که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند، به آنها بگو: «سلام بر شما پروردگارتان، رحمت را بر خود فرض کرده؛ هر کس از شما کار بدی از روی نادانی کند، سپس توبه و اصلاح (و جبران) نماید، (مشمول رحمت خدا میشود چرا که) او آمرزنده مهربان است.»
#حدیث پیامبر اکرم (ص) : نزدیکترین شما به من در روز قیامت، کسانی هستند که در دنیا بیشتر از دیگران بر من صلوات فرستند.
بحارالأنوار،91: 63🌸🌴🌴🌴🌴🌴
همچو شمعی در فراغت زارو گریانم بقیع #بقیع #خادم
.
مرحوم خادم
.
همچو شمعی در فراغت زارو گریانم بقیع
در سکوت خلوت خود اشکریزانم بقیع
.
حسرتت کرده چنانم ای مآل آرزو
گاه گریان گاه شیدا گه پریشانم بقیع
.
ترسم عمرم را نباشد مهلتی در حسرتت
ترک سازد آشیان را طایر جانم بقیع
.
تا کنم خاک ترا بر دیده جان توتیا
من زجانانم ترا همواره خواهانم بقیع
.
جان من در آرزوی مرقد گمگشته سوخت
اشکریزان همچنان از داغ هجرانم بقیع
.
هر زمان گلهای خندان نبی یاد آورم
چون بنفشه از محن سر در گریبانم بقیع
.
آرزو دارم ببوسم تربت پاک حسن
تا به رویم گرد ان با نوک مژگانم بقیع
.
تاکه یابم آبرو از تربت زین العباد
آخر از اعمال و کردارم هراسانم بقیع
.
بر مزار باقر افتم سر دهم آه و نوا
برملا سازم در آنجا عشق پنهانم بقیع
.
با صداقت لب به خاک پاک صادق بر نهم
اشک غم بر تربت پاکش بیفشانم بقیع
.
میکنم از خون دل رنگین سرشک دیده را
رشک گلشن تا شود زین اشک دامانم بقیع
.
مادر مولا علی و مام سردار حسین
آشیان دارند در خاک تو میدانم بقیع
.
نامشان همنام دخت حضرت خیر الوَری
من فدای مرقد هم این و هم آنم بقیع
.
بخت اگر یارم نشدتاکه رسم بر کام دل
تا قیامت دیده بر سوی تو میمانم بقیع
.
گر ز دامان تو کوته گشته دستم نی عجب
(خادم )سر گشته و آلوده دامانم بقیع
.
.
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
کاش اینجا داشت تکه سایه بانی لااقل
بقیع
.
مهدی نظری
.
کاش اینجا داشت تکه سایه بانی لااقل
کاش میدادند بر گریه زمانی لااقل
.
کاشکی می شد بریزی آب بر قبرحسن
کاش اینجا داشت شبها روضه خوانی لااقل
.
کاشکی می شد کنار قبر صادق سینه زد
کاش می شد تا سحر اینجا بمانی لااقل
.
کاشکی می شد بگویی با نگهبان بقیع
زائران را خوب می شد که نرانی لااقل
.
کاش می شد آشکارا ریخت هنگام غروب
پشت دیوار بقیع اشک روانی لااقل
.
کاش میدادیم با یک روضه ام البنین
قلب سنگی نگهبان را تکانی لااقل
.
.
.
کاش درخاک بقیع اذن زیارت داشتیم
کاشکی وقت نماز٬ آنهم جماعت داشتیم
.
.
.
آخرش آقا به این تقدیر پایان می دهد
خاتمه بر غصه قلب پریشان می دهد
.
مطمئنم او بیاید کار عالم دست ماست
ساخت و ساز حرم را دست ایران می دهد
.
کارفرما مهدی و ما پا رکابش می شویم
اولش نقشه برای صحن و ایوان می دهد
.
گنبد و گلدسته و ایوان طلایی می شود
چون طلای این سه را شاه خراسان می دهد
.
چونکه بعدش زائرِ اینجا فراوان می شود
قطعاً اذن ساخت دهها شبستان می دهد
.
.
.
هرچه سینه زن بیاید در حرم جا می شود
دورتا دور رواق و صحن غوغا می شود
.
.
.
صبح و ظهر و عصر این صحن و سرا هم دیدنیست
روی گنبد پرچم یا مجتبی هم دیدنیست
.
چشم دل هم بسته باشد چشم سر باشد بس است
در مدینه چارتا نور خداهم دیدنیست
.
می شود یک پنجره فولاد در این صحن ساخت
در میان کاسهٔ آبی شفاهم دیدنیست
.
چارتا خورشید پیش هم تلألو می کنند
چارتاخورشید این صحن و سرا هم دیدنیست
.
در زیارتنامه خواندن زیر چتر آرزو
بین قاب نور ایوان طلاهم دیدنیست
.
از روی گلدسته های صحن زیبای بقیع
تابش گلدسته های کربلاهم دیدنیست
.
.
.
مسجدی باید به نام حضرت سجاد ساخت
گوشه این صحن باید پنجره فولاد ساخت
.
.
.
حیف اینها آرزوهای قلوب مضطر است
حیف اینها بغض جاری دوتا چشم تر است
.
ای بقیعی که پُر از گرد و غباری خود بگو
درکدامین گوشه از خاک تو قبر مادر است
.
در کجایت نیمه شبها مرتضی سینه زده
در کجایت رد پای اشکهای حیدر است
.
گرچه خاک تو پُر از درد و غریبی و غم است
کربلا در غربت و در غصه چیز دیگر است
.
گرچه در قلب تو خوابیدند یک عده غریب
کربلا آرامگاه لاله های پرپر است
.
گرچه دیدی که حسن را تیرباران می کنند
کربلا هم شاهد حلقوم خشک و خنجر است
.
من نمیدانم که محسن هست آنجا یا که نه
در عوض کرببلا قبر علی اصغر است
.
در دل تو بغض سقا نیست قطعاً ای بقیع
یک جوان ارباً ارباً نیست قطعا ای بقیع
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مداحی آنلاین - ای وارث پیمبر و قرآن و دین بیا - محمود کریمی.mp3
3.12M
⏯ #واحد احساسی #امام_زمان(عج)
🍃ای وارث پیمبر و قرآن و دین بیا
🍃ای در ائمه از همه تنهاترین بیا
🎤 #محمودکریمی
👌فوق زیبا
🌷 #جمعه_های_دلتنگی
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج