زهری آمد
ای که بر جودت سلیمان نبی رو می زند
روبروی گنبد تو نوح زانو می زند
صحن و ایوان تو را جبرییل جارو می زند
شمع عمرت در جوانی از چه سو سو می زند
بار دیگر شعله در محصول جان افتاده است
در تبار مرتضی داغ جوان افتاده است
ذکر مظلومیّتت در شهر پر آوازه شد
در جوانی رشته ی عمر تو بی شیرازه شد
زهری آمد رخنه کرد و درد بی اندازه شد
زخم های کهنه ی آل پیمبر تازه شد
باز یا رب بی وفایی زنی در اهل بیت
روضه های مجتبی و زهر همسر، اهل بیت
زهر گاهی چند سالی با جگر سر می کند
رفته رفته مرغ روحت را کبوتر می کند
گاه زهری در جگرها کار خنجر می کند
قلب ها را پاره و جان را مکدّر می کند
در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد
مثل جدّت، لحظه ی آخر تو را لب تشنه کرد
مثل جدّت، لحظه ی آخر تنت بی تاب شد
تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد
آب هم چون کربلا در خانه ات نایاب شد
ذکر لبهایت”علی این تشنه را دریاب” شد
وقت مردن،جرعه آبی بر جگرها خوشتر است
آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است
همچو بسمل! وای بر من، می زدی تو دست و پا
هلهله می کرد دشمن، می زدی تو دست و پا
در سرای خویش اصلان، می زدی تو دست و پا
بشکند دستان آن زن، می زدی تو دست و پا
ای شب قدر رضا، قدر تو را نشناختند
پیکرت را روی بام خانه ات انداختند
سایه سار پیکرت، بال کبوترهای شهر
گریه کن های غمت، چشمان مادرهای شهر
سینه زن های شما دستان خواهرهای شهر
پیکر تو دفن شد مانند پیکرهای شهر
کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند
داغ یک سینه زنی در سینه ی افلاک ماند
...........امیر عظیمی..........
#زمینه_شور_شهادت_امام_جواد_ع
🎼#سبک_خداحافظ
#سلام_ابن_الرضا_آقا
🔘🔘436🔘🔘
✅بنداول مدحی
سلام آقاسلام سلام ابن الرضا آقا
سلام آقاسلام سلاله ی زهرا
سلام برتو که شاه عالمین هستی
سلام آقا امیر کاظمین هستی
سلام اقا سلام ای دلبر دل ها
سلام اقا سلام ای رافع غم ها
سلام آقا سلام آقا
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بنددوم مدحی
سلام اقا سلام ای هستیه سلطان
سلام اقا سلام ای خورشید تابان
سلام اقا که از نسل کریم هستی
توسالاره دل من از قدیم هستی
سلام برتو توکه داروی دردایی
خدایی که توخیلی خیلی آقایی
سلام آقا سلام آقا
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم مصیبت
مثل جدم تو خونه هم غریبم من
مثل جدم بی یارو بی حبیبم من
توی حجره تک و تنها می سوزم من
یاد مادر یادغمها می سوزم من
به جز خوبی نکردم با کسی رفتار
مثل جدم حسن زهر می خورم از یار
غریبم من غریبم من
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندچهارم
خداوندا امون از کینه ی همسر
میگم مادر روی بستر دم آخر
نفسام شد واسم خیلی عذاب دیگه
غمای من ندارن هیچ حساب دیگه
مث جدم حسن خیلی غریبم من
چه بی یاور چه بی یاروحبیبم من
توی حجره میسوزم بادلی پرخون
غریبی هام نداره ای خدا درمون
غریب آقام غریب آقام
🔘➖➖➖➖🔘
✅بندپنجم مصیبت
به پشت در دارن کف می زنن اینجا
کنارمن چه رقصی کرده ان بر پا
چشامو من همه ش به درمیدزوم من
تو این حجره تک وتنهامیسوزم من
مث یوسف اسیرم من اسیر چاه
میسوزم من توحجره م باغمی جانکاه
غریبم من غریبم من
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندششم گریزبه کربلا
میسوزم از شرارزهرمیرم ازحال
یادجدم که رفت ازحال توی گودال
مث جدم میمیرم تشنه و بی تاب
مث جدم میره جسمم زیرآفتاب
مث جدم نمیرم زیر دست وپا
سر و جسمم نمیره زیرمرکبها
حسین جانم حسین جانم
💠💠4⃣3⃣6⃣💠💠
🔘➖➖➖➖➖🔘
#کاری_ازشعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
میان هلهله سینه مجال آه نداشت
برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت
درست مثل فدک پاره پاره شد جگرش
شبیه مادر خود حال رو به راه نداشت
میان حجره کسی وقت احتضار نبود
چرا که فاطمه هم طاقت نگاه نداشت
بگو به آب که پاکی همیشه دعوی اوست
به تشنه ای نرسیدن مگر گناه نداشت
سپاه حرمله در پشت در به صف بودند
حسین بود و عطش ، یک نفر سپاه نداشت
نبود نیزه به دیوار تکیه زد یعنی
پناه عالمیان بود و خود پناه نداشت
برای کشتن او زهر بی اثر می ماند
میان سینه اگر داغ قتلگاه نداشت
برای غربت او چشم هیچ کس نگریست!
کبوتر حرمش اشک ذوالجناح نداشت
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
ای مرا دلبر و دلدار دلم میسوزد
همچنان شمعِ شب تار دلم میسوزد
بغضِ غربت به گلو بسته خدا آهم را
پشت این آهِ شرربار دلم میسوزد
گُر گرفته جگرم از ستمِ همسر خود
من ز بی مهریِ این یار دلم میسوزد
دست نیرنگ پیِ یاری اُمُّ الفضل است
زآتشِ زهر ستمکار دلم میسوزد
همۀ عمرم از او زخم زبان میخوردم
یارب از اینهمه آزار دلم میسوزد
ظلم بیداد چونان روزِ مرا شب کرده
که چه در خواب و چه بیدار دلم میسوزد
دور تا دور تنم هلهله دارد دشمن
همچنان زینب از این کار دلم میسوزد
این لبِ تشنه مرا بُرد به گودالِ عطش
از غم قافله سالار دلم میسوزد
چشم من روضۀ طفلان حرم میخواند
مثل چشمان علمدار دلم میسوزد
روضۀ علقمه و بوی گل یاس علی
یادِ آن مادر بیمار دلم میسوزد
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
آیات تشنگی است سرود زبان من
مرثیه های داغ عطش ترجمان من
جز آیه های درد، ترنم نمی کنم
یعنی که زهر برده تمام توان من
سوز عطش گلوی مرا زخم کرده است
بیخود نشد شکسته شکسته بیان من
از بس که تشنگی تب و تاب مرا ربود
خشکیده ذره ذره زبان در دهان من
این حُجره نیست مقتل جان کندن من است
خود قاتل است همسر نا مهربان من
آیا جواب آه غریب است کف زدن؟
هر هلهله ست خنجر تیزی به جان من
این جا نفس به سینه من حبس می شود
دشمن نشسته منتظر نیمه جان من
گیرم چراغ عمر مرا هم کنی خموش
خاموش کی کنی تو فروغ نهان من؟
از حجره تا به بام تنم زخمه زخمه شد
این راه پله می شکند استخوان من
افسوس قاتل پسر فاطمه شدی
خیری کجا رسد به تو از دشمنان من
کُشتی مرا به فصل جوانی خدا کند
رحمی کنی بر پسر نوجوان من
هادی بیا وقت جدایی نظاره کن
بر بام خانه بی کفنی میزبان
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
تمام حجره ی غم در برابرم می سوخت
درست لحظه ی آخر که پیکرم می سوخت
چه ها که زهر خیانت نکرده با دل من
وجودم از شرر زخم همسرم می سوخت
فقط نه دل؛سر و صورت ، جگر وَ یا چشمم
میان آتش کینه سراسرم می سوخت
چه کرده با جگرم سمّ دختر ماءمون
که مثل آه من اینبار بسترم می سوخت
میان حجره قدم رنجه کرده "مادر آب"
در آن زمان که به دست عطش سرم می سوخت
هنوز دست خودش را به روی پهلو داشت
دل من از اثر درد مادرم می سوخت
حسین گفتم و انگار کربلا رفتم
به پیش چشم منه غمزده حرم می سوخت
اگر چه سایه ی بال کبوتران هم بود
ولی سه روز همین جسم پرپرم می سوخت
شهید بی سر ِ سرنیزه ها "بنفسی انت"
به یاد زخم گلوی تو حنجرم می سوخت
برای درد دل انگار دختری می گفت
عمو نبود که در شعله معجرم می سوخت
شهید اشک عزایم برای عاشوراء
سرم فدای غم سرجدای عاشوراء
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
بر روی خاک حجره ای مردی
بی رمق، بی شکیب افتاده
باز تاریخ میشود تکرار
یک امام غریب افتاده
جگرش از عطش چه میسوزد
چون پرستوی پرشکسته شده
بسکه فریادکرده "واعطشا"
یاس زهرا چقدر خسته شده
همسر بی وفا و سنگدلش
به رویش درب حجره میبندد
میزند دست و پا عزیز رضا
او به اشک امام میخندد
به کنیزان خویش میگوید
پای کوبی کنید و دف بزنید
دور ابن الرضا همه امشب
شادمانی کنید و کف بزنید
بسکه کاری شده است زهر ببین
نتواند به روی پا خیزد
در عوض پیش چشم او دشمن
آب را بر روی زمین ریزد
من چه گویم که لحظه ی آخر
دلبر فاطمه چه حالی بود
لب خشک و دلی پر از خون داشت
جای شمس الشموس خالی بود
شکر لله پدر نبود وندید
که به روز پسر چه آمده است
اگر هم بود گریه میکرد و
چشم خود را به روی هم میبست
گرچه داغ جواد آل رسول
غصه ای بر دل پدر بگذاشت
ولی ای کاش روز عاشورا
علی اکبری حسین نداشت
پیش چشمان یک پدر پسری
غرق در خون و ناله ها میزد
زیر سم تمام مرکب ها
چقدر سخت دست وپا میزد
همه دیدند قامت پسری
بر روی خاک اربا اربا شد
همه دیدند داغ جانسوزش
باعث مرگ زود بابا شد
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
مرهم حریف زخم زبان ها نمی شود
اصلاً جگر که سوخت مداوا نمی شود
گریه مکن بهانه به دست کسی مده
با گریه هات هیچ مدارا نمی شود
خسته مکن گلوی خودت را برای آب
با آب گفتن تو کسی پا نمی شود
این قدر پیش چشم کنیزان به خود مَپیچ
با دست و پا زدن گره ات وا نمی شود
گیسو مکش به خاک ؛دلی زیر و رو شود
در این اتاق عاطفه پیدا نمی شود
باور کنم به در نگرفته است صورتت؟
این جای تنگ و این قد و بالا...نمی شود!
با ضرب دست و پا زدنت طشت می زنند
جز هلهله جواب مهیا نمی شود
با غربتی که هست تو غارت نمی شوی
نیزه به جای جای تنت جا نمی شود
خوبیِ پشت بام همین است ای غریب
پای کسی به سینه تو وا نمی شود
#امام_جواد_علیه_السلام
حجت کبريا امام جواد
کعبـه ي انبيـا امام جواد
قبلـه ي اوليـا امام جواد
بابـي انـت يـا امام جواد
بابي انت يا امام جواد
*
تـو ابالهــادي و اباالکــرمي
تـو کليـم ا... مسيــح دمـي
تو مقام و تو حجر، تو حرمي
تـو مراد همـه، تـو باب مراد
بابي انت يا امام جواد
*
تشنــه ي کوثــر ولاي تـوام
سرفرازم که خاک پاي توام
سائلـم؛ سائـل گداي تـوام
دامنت را ز کف نخواهم داد
بابي انت يا امام جواد
*
نالـه و اشک و آه آوردم
گرد عصيان ز راه آوردم
به حـريمت پنـاه آوردم
کـرمت را نميبــرم از يــاد
بابي انت يا امام جواد
*
تو ز عالـم گرهگشايي تو
تو امامي، تو رهنمايي تو
تو عزيـز دل رضـايي تو
که رضـا بر لب تو بوسه نهاد
بابي انت يا امام جواد
*
اي به دست تو باز، مشکل من
يـاد رويـت چـراغ محفل من
کاظميـن تــو قبلــه ي دل من
کعبه ي دل ز جـان سلامت باد
بابي انت يا امام جواد
*
تو جوادي و سائلت عـالم
کمترين سائل درت حاتم
اي فداي کرامتت گـردم
قدر من کم، عنايت تـو زياد
بابي انت يا امام جواد
*
تو جـواد و پـدر امــام رئـوف
جود کرده به خاک پات وقوف
لطفت افزون تر از حروف و الوف
بلکـه وصفت فراتـر از اعداد
بابي انت يا امام جواد
*
حيف کز حق خود شدي محروم
مثل اجداد طاهـرت مظلـوم
کرد يارت ز زهر کين مسموم
شـرر زهـر در دلــت افتــاد
بابي انت يا امام جواد
*
تو که سرو رياض دين بودي
تو که خود باغبان دين بودي
در امامان جوانتـرين بودي
از چه شد يار مار و زهرت داد؟
بابي انت يا امام جواد
*
تو که بر جسم دين روان بودي
تو که توحيــد را نشـان بـودي
به چه تقصير تشنه جان دادي؟
رفت آهـت بـر آسمان ز نهاد
بابي انت يا امام جواد
*
دل «ميثم» هماره سوزد از اين
کـه نهادنـد اي ســلاله ي ديـن
بـدنت را سـه روز روي زميـن
مثـل جـدت حسيـن از بيـداد
بابي انت يا امام جواد
*
........استاد_سازگار..........