⇦🕊*ذکر توسل و روضه جانسوز _ ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام _سید مهدی میرداماد
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
امروز امام صادق ، دونه دونه وصیت هایِ باباشُ عملی كرد ... من می خوام به یه وصیتش اشاره كنم و سینه بزنیم . هر کسی از دنیا میره ، (خصوصاً ائمۀ ما ، هر كدوم یه وصیت نامۀ مشخصی دارن ) قربونش برم وصیت كرد : یكی از وصیت های امام باقر اینه :
گفت : پسرم در دینِ ما و در دستوراتِ دینیِ ما آمده هر عضوی از بدن جدا بشه باید موقع دفن به بدن ملحق بشه ... همتون الحمدالله ، جوونیتون رو پا روضه بزرگ شدید ...
گفت : دوتا از دندانهای من شكست ، این دو تا دندان رو نگه داشتم ، وقتی من رو دفن كردی باید با من به خاك بسپاری ، (تو همین اتفاقاتِ معاصر ما ، اونهایی كه تاریخ می دونن ، همین انفجاری كه شهید بهشتی و هفتاد و دو یارش به شهادت رسیدند ، تویِ تاریخ نوشتن ، كه از خانواده های هفتِ تیر ، چند مورد به خواب اومدند ، بعد از تشییع جنازه ، اینقدر این انفجار سنگین بود كه جنازه ها همه متلاشی شد ، بارها اومدند به خواب فامیل ها گفتند : فلان تیكۀ از بدن ما ، بالایِ فلان پشتِ بامه بالایِ فلان ساختمونه ، می رفتند ، می آوردند ، دوباره تشییع می كردند ، دوباره به خاك می كردند ، كنار همون بدن ...)
وصیت كرد،امام باقر كه دو تا دندانهایِ منُ با من دفن كنی ، می خوام بگم یه پسر برا دفن چقدر باید اذیت بشه ... چقدر باید سختی بكشه ... یا امام صادق ، طاقت نداشتی دو تا دندانهایِ مبارك ... اما می خوام بگم امامِ سجاد چه كرد كربلا ... یه نگاه كرد ... دید دستِ باباش انگشت نداره ... دیدن امام سجاد از این طرفِ گودال به اون طرف داره میره ... ای وای ... ای وای ...
یه جمله عرض كنم مدینه ای بشیم ان شاءالله .... یا امام صادق امروز آمدی تو قبر ، صورت رو صورتِ بابا گذاشتی ، مستحبات رو انجام دادی ، طرفِ راستِ صورت رو ، رو خاک گذاشتی ، اما وای به حال اون آقایی كه رفت تو قبر ، می خواست صورت به صورتِ باباش بذاره ... ای حسین ......
بنی اسد نگاه كنه ببینه امام سجاد از قبر بالا نمیاد ... نگاه كردند دیدن این لبهاشُ رو رگ هایِ بریده گذاشته .... زیرِ بغل هاش رو گرفتن ... خودش با دستِ خودش خاک رو بدنِ باباش ریخت ، آب رو خاك ریخت ، خاک قبر رو گل كرد،دیدن نشسته داره گریه می كنه ، با انگشت سبابه ش چی داره می نویس ....
دیدن نوشت: «هذا قَبْرُ الحُسَیْنِ بنِ عَلِیِّ » ،بگم و ناله بزنی،« اَلَّذِی قَتَلُوهُ عَطْشاناً غَریباً » حسین .....
فرج امام زمان(عج) سه مرتبه یا حسین .......
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
babolharam mirdamad.mp3
2.53M
⇦🕊*ذکر توسل و روضه جانسوز _ ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام _سید مهدی میرداماد
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
⇦🕊*سینه زنی زمینه زیبا _ ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام _حاج محمود کریمی
🥀🏴🥀◾️🥀◾️🥀◾️🥀◾️
تو چشام موج میزنه ، موج میزنه
دریایی از غم ها ...
لحظۀ جون دادنه ، جون دادنه
با یادِ عاشورا ...
تشنگیم از لبِ حسینِ
مذهبم ، مذهبِ حسینِ
من اگر باقر علومم
مکتبم ، مکتبِ حسینِ
مگه یادم میره بی تابیِ علی اصغر
مگه یادم میره جسمِ عموم علیِ اکبر
مگه یادم میره خونِ رویِ لبۀ خنجر ...
اشکایِ چشمِ ترم ، چشمِ ترم
رفیقِ شب هامِ
نوحۀ اهلِ حرم ، اهلِ حرم
هنوز رو لب هامِ
قاتلم غربتِ حسینِ
ساحلم تربتِ حسینِ ...
دفتر و منبر و کتابم
حاصلِ نهضتِ حسینِ
مگه یادم میره اشکِ تویِ چشایِ عمه
مگه یادم میره بغضِ تویِ صدایِ عمه
مگه یادم میره زنجیرِ دست و پایِ عمه ...
مگه یادم میره بی تابیِ علی اصغر
مگه یادم میره جسمِ عموم علیِ اکبر
مگه یادم میره خونِ رویِ لبۀ خنجر ...
امشبم با روضه ها ، با روضه ها
بازم میرم از حال
تا برم پیشِ خدا ، پیشِ خدا
با روضۀ گودال
پیشِ چشمم سرِ حسینِ
نالۀ آخرِ حسینِ
قاتلم یادِ لبِ خشکِ
ساقیِ لشکرِ حسینِ
مگه یادم میره اون چشمایِ تَرِ اباالفضل
مگه یادم میره اون جسمِ پرپر اباالفضل
مگه یادم میره زخم رویِ سر اباالفضل
مگه یادم میره بی تابیِ علی اصغر
مگه یادم میره جسمِ عموم علیِ اکبر
مگه یادم میره خونِ رویِ لبۀ خنجر ...
🥀◾️🥀◾️🥀◾️🥀◾️🥀◾️🥀◾️
babolharam karimi.mp3
2.34M
⇦🕊*سینه زنی زمینه زیبا _ ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام _حاج محمود کریمی
🥀◾️🥀◾️🥀◾️🥀◾️🥀◾️
⇦🕊*ذکر توسل و روضه جانسوز _ ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام _سید رضا نریمانی
🌾🥀◾️🌾🥀◾️🌾🥀◾️🌾🥀◾️
بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
از خیمهگاه تا تهِ گودالِ قتلگاه
دنبالِ عمههام دویدم به کودکی ...
آن شب که در مقابل من عمه را زدند
فریادِ اَلفرار شنیدم به کودکی ...
عمه اگر چه در همه جا شد سپر ولی
من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی
*این اقا بالاخره مردِ .... پسرا تحملشون بیشتره .....
دستِ عدو بزرگتر از صورت من است ...*
آن شب که درخرابه سر آمد میانمان
چون عمهام رقیه خمیدم به کودکی
با کعبِ نی لباس همه پاره پاره شد
بدتر زِ اهل شام ندیدم به کودکی ....
یک سرخمو زِ قافلۀ ما کنیز خواست
این را به گوش خویش شنیدم به کودکی
در مجلسِ شراب که شخصیتم شکست
من آستین صبر جویدم به کودکی .....
*به امام صادق گفت بابا ، دوتا دندانِ من شکسته ، فلان جا گذاشتم نکنه یه وقت یادت بره ، اینا رو حتما با بدنِ من دفن کن ... همه جا اینطوریه حتی داریم از شهدا هم که اومده به خوابِ فلانی ، فلانی یه تیکه از بدنِ من فلان جا افتاده ، اینو حتماً ببرید دفن کنید ... رسمِ ما مسلموناس ، اون یه تیکه رم تشییع می کنن ، دفن می کنن با بدن ... ببینم دلت کجا میره .... دیدن تو صحرا آقا داره دنبالِ یه چیزی میگرده ... سوال کردن چی شده آقا ؟ صدا زد آخه ساربان جسارت کرده ...*
حسین .....
شاعر : حاج قاسم نعمتی
🌾🥀◾️🌾🥀◾️🌾🥀◾️🌾🥀◾️
babolharam narimani.mp3
1.87M
⇦🕊*ذکر توسل و روضه جانسوز _ ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام _سید رضا نریمانی
🌾🥀◾️🌾🥀◾️🌾🥀◾️🌾🥀◾️
مداحی آنلاین - آمده ذی الحجه و افتاده ام یاد منا - سید رضا نریمانی.mp3
5.81M
🔳 #شهادت_امام_محمد_باقر(ع)
🌴آمده ذی الحجه و افتاده ام یاد منا
🌴من شدم عمری اسیر خاطرات کربلا
🎤 #سید_رضا_نریمانی
🍂#واحد
|⇦• سینه زنی زمینه جانسوز ویژۀ شهادت راوی دشتِ کربلا امام محمد باقر سلام الله علیه به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
آه .. یادم نمیرود هرگز
غمِ جانسوز غارتِ خلخال
حمله ی نابرابرِ لشکر
به زنان و به خیمه و اطفال
صحنِ عرش بین صحن چشمانت
میدهد زجر هر شب و روزم
ذوالجناح آمد از دل میدان
با دوصد زخم بر سر و کوپال
«وای ... ای وای ای وای ای وای ..»
در هیاهوی نیزه و شمشیر
تنی از روی شیبِ قربانگاه
غلت میخورد تا ته گودال
چه بگویم که تیزیِ خنجر
به روی حنجری فشار آورد
یک نفر بین قاتلانش شد
بر سر سر بریدنش جنجال
هم غرورم شکست هم قلبم
آن زمانی که دختری خسته
از رویِ ناقه بر زمین افتاد
دشت تاریک بود و رفت از حال
«وای ... ای وای ای وای ای وای ..»
امان از گودال .. به پا شد جنجال
ببخشند سادات .. تنش شد پا مال
میون اعدا .. غریب و تنها
رو خاک افتادی .. زدی دست و پا
نانجیبا از راه رسیدن و
پیکرِ زخمیتُ کشیدن و
چشمای زینب رو ندیدن و
ندیدن و ...
وای ... بی هوا میزدنت
از جفا میزدنت
پیرمردا همگی ، با عصا میزدنت
«وای ... ای وای ای وای ای وای ..»
به زیر خنجر زدی بال و پر
شدی غرقِ خون به پیش مادر
با چشمای تر ، با حال مضطر
میگفتی برگرد ، به خیمه خواهر
هدفِ نیزه ها شد بدنت
جایِ سالم نموند روی تنت
به نیتِ غارت اومدند
بردند انگشتر و پیروهنت
وای ... شمر بی حیا و
وای ...حرمتت رو بد شکست
نفسای آخره با پا رو سینت نشست
حسین .....
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
سینه زنی زمینه جانسوز ویژۀ شهادت راوی دشتِ کربلا امام محمد باقر سلام الله علیه به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی.mp3
2.19M
سینه زنی شهادت امام محمد باقر
حاج#حسین سیب سرخی
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🍂#قسمت_اول ذکر توسل و روضه جانسوز _ ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام و مسلم بن عقیل علیه السلام_96_حاج محمود کریمی
بسم الله الرحمن الرحیم
"اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ،و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ،وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً،حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا”
*شب شهادتِ امام محمد باقر همه حاجیایی هم که رفتن الان مکه هستن،اصلا کسی نیست تو مدینه،همه رفتن آماده بشن برا عرفات...ماها بریم بقیع شلوغ کنیم،هئیت بگیرم اونجا*
منم که زنده نمودم خدا پرستی را
منم که شیخ و مرادم تمام هستی را
منم که زنده نمودم علوم قرآن را
کشانده ام به تماشا بهشتِ ایمان را
منم که زنده نمودم قیام جدّم را
منم که زنده نگه داشتم مُحرّم را
در اوج عرش مقامی رفیع دارم من
و غربتی چو غروب بقیع دارم من
منم که سنگ مزارم پَرِ کبوترهاست
منم که زائرِ تنهایِ هر شبم زهراست
منم که در نَفَسَم عِطرِ کربلا جاری است
شمیم غربت من در دل منا جاری است
هزار حرف نگفته میانِ دل دارم
هزار درد نهفته میانِ دل دارم
هزار حرف نگفته ز ماجرای حسین
چقدر روضه گرفتم فقط برای حسین
هزار حرف نگفته ز ظهرِ روز عطش
ز ماجرای رباب و ز داغِ سوز عطش
سه چار ساله ولی ماجرا که یادم هست
سری که رفت روی نیزه ها که یادم هست
همین که رفت عمو، قامت حسین خمید
همین که رفت عمو، ضرب تازیانه رسید
میان سلسله ها یک به یک قطار شدند
به روی ناقه ی عریان همه سوار شدند
چه زلف ها که در این ماجرا سپیده شدند
چه حرف ها که در این کوچه ها شنیده شدند
هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز
هنوز بر کفِ پا زخم آبله است هنوز
هنوز قصّه ی بازار شام یادم هست
هنوز سنگ سرِ پشت بام یادم هست
چه ناله ها که در این سینه ها بریده شدند
چه موی ها که سَرِ هر گذر کشیده شدند
صدای دخترکی بی قرار یادم هست
هنوز قصّه ی آن نیزه دار یادم هست
هنوز در دل ما بُغض حرمله است هنوز
هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز
شکست پهلوی آن دختری که خورد زمین
شبیه پهلوی آن مادری که خورد زمین
سه ساله بود ولی پیر عشق بابا بود
سه ساله بود ولیکن شبیه زهرا بود
⇦شاعر: وحید محمدی
🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂
12_Karimi-Shahadat_Emam_Baqer1396-001_(www.rasekhoon.net).mp3
33.72M
شهادت امام محمد باقر علیه السلام
حاج#محمود کریمی
🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾