eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
419 دنبال‌کننده
288 عکس
493 ویدیو
11 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
حاجت به شرح آن نیست،دردی که خود عیان است این اشک شور گونه، شیرین ترین بیان است 🔸از عشق یوسف مصر، یک دل فقط جوان شد 🔸در خیمه ی حسینی، دلها همه جوان است بالاترین عبادت، شادی قلب شادی قلب ، ذکر حسین جان است ☑️دل حضرت زهرارو شادکن با این ذکر ♥ ☑️میگن یجایی بالای عرش درست کردن، خانوم حضرت زهرا اونجا میشینه هی کربلارو نگاه میکنه،گریه میکنه 😭😭 ☑️آدمی که گریه میکنه،نَدیم میخواد همدم میخواد ☑️دیدی اگه یه کَسِت بمیره،رفیقت میاد گریه میکنه اشک میریزه ☑️میگی چه رفیق بامعرفتیه ☑️تو میگی حسین، مادرش میگه چقد بامعرفته داره برا حسینم گریه میکنه ای زینت دوش نبی،روی زمین جای تو نیست این خار و خاشاک زمین،منزل و مأوای تو نیست 😭😭😭😭 👌بالاترین عبادت، شادی قلب 👌شادی قلب ، ذکر حسین جان است تمام ما را با اسم می شناسد نزدیک درب هیئت، چشم انتظارمان است ♥ ☑️اگه یه هفته نیاییم،دلش تنگ میشه برا من و شما ☑️میگی کجایید بیایید برا حسینم گریه کنید?? این سرخی بدن ها، یا این به سرزدن ها از جهل سینه زن نیست، از عشق بی کران است "اینجا گناه بخشند، کوهی به کاه بخشند" وقتی که پیرمردی، با عشق، روضه خوان است 😭😭 آهی کشید خواهر در ماتم برادر این آه تا قیامت در سینه ها نهان است مثل لب برادر، خون شد جبین خواهر گویا که چوب محمل همدست خیزران است ♥ چنین جداشده از تن، سرت طبیعی نیست چه ریش ریش شده حنجرت،طبیعی نیست از این سوی بدنت،سطح خاک معلوم است مُشبّک است اگر پیکرت طبیعی نیست گمان کنم همه را موبه مو خودش دیده وگرنه لب زدن مادرت،طبیعی نیست همینکه چکمه روی سینه ی تو زد،گفتم که دست و پا زدن آخرت،طبیعی نیست مگر تمام نشد، پس نمیروند چرا?? شلوغ ماندن دور و برت،طبیعی نیست از اینکه اینهمه اسب آمده سویت،پیداست که کار دفن تن اطهرت،طبیعی نیست 😭😭 🔰الف قامتم ز داغت شد دال 🔰که شدم از غمت،پیر صدها سال 🔰به سما بنگرم،سرت بر نیزه 🔰به زمین بنگرم،تنت در گودال 🔰تنت شد پامال تنت شد پامال 🔰همه دیدن مرکبت،خونین یال 🔰همه گفتن در این وضع و حال ♻️ذوالجناحا از چه رنگت باختی? ♻️جان زهرا را کجا انداختی?? ♨️همه هستیه خواهرت را بردند ♨️زر و خلخال دخترت را بردند ♨️کمی دیر آمدم،سرت را بردند ♨️نه فقط، یک عدد همان پیراهن ♨️همه اعضای پیکرت را بردند 💠به کجا انگشترت را بردند 💠سرت را بردند 💠سر عباس و اکبرت را بردند 💠سر شش ماهه اصغرت را بردند 🍁سر تو روی نی شد مانند 🍁سر عباس، مضطر و شرمنده 🍁شده قلبم ز داغ تو آکنده 🍁حرمله میخنده 🍁سنان میخنده 🍁که داره شمر، دست زینبو میبنده 😭😭😭😭😭😭 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
تا مرا در گناه دید حسین زودتر از همه دوید حسین قربونت برم تو بدترین وضعیتم تنهام نذاشتی باید از او فقط شنید خدا باید از ما فقط شنید حسین بگو حسین...حسین...حسین گِل مردم به ما چه مربوط است گِل ما را که آفرید حسین در ازای دو قطره خون گلوش از خدا خلق را خرید حسین حج نرفتیم،کربلا رفتیم کعبه را سمت ما کشید،حسین کعبه هم در طواف میگوید لک لبیک یا شهید حسین آنقدر داد زد ته گودال تا به داد همه رسید حسین فکر نکن الکی اینجا نشستی فکر نکن همینجوری اینجا نشستی آنقدر داد زد ته گودال تا به داد همه رسید حسین... برای اینکه من و تو حسینی بمونیم، سر داد حسین برای اینکه من و تو سینه زن حسین بشیم،تازیانه ها خوردن مادرمون تو کوچه بخاطر اسلام،بخاطر من و شما سیلی خورد آقامون سکوت کرد،بخاطر اسلام جلو چشمش بی حرمتی کردن به ناموسش آنقدر داد زد ته گودال تا به داد همه رسید حسین... نیزه ها هر کدام طعمی داشت همه را یک به یک چشید حسین از زرنگی نیزه دار نبود بخدا نیزه را ندید حسین مث مادرش،بی هوا زدنش کی جرأت کرد جلو چشم حسین کی جرأت کرد جلو چشم ابالفضل کی جرأت کرد جلو چشم علی اکبر جلو چشم قاسم،دستای زینبو ببنده؟ کی جرأت کرد جلو چشم عباس،دستای رقیه رو ببنده؟؟ سند،حرفای زینبه سند،صحبت خوده خانوم حضرت زینبه کنیزه اومد نون و خرما آورد، داره پخش میکنه بین بچه ها،،، سریع زینب نون و خرمارو از دست بچه ها گرفت،: انَّ الصدقه علینا حرام،،، صدقه بر ما حرامه نون و خرمارو جمع کرد،برگشت خونه گفت خانوم، اینا اصلا قیافشون به اسارت نمیاد دستاشون بستس، اما با آستین صورتشونو گرفتن حجابشون حفظ باشه چشاشون از گرسنگی گود رفته اما نون و خرمارو قبول نکردن چی گفتن مگه؟؟؟ خانوم،،، بزرگ این قافله گفت ان الصدقه علینا حرام صدقه بر ما حرامه اُم حبیبه زد تو سرش، گفت این حرف فقط مال یه خونوادس دوید... به سر زنان رسید به کاروان گفت بزرگ این قافله کیه؟ با اشاره خانوم زینبو نشون دادن اومد محضر خانوم حضرت زینب، گفت به الان من نگاه نکن من یه روز کنیز خونه علی بودم من یه روز کنیز زینب بودم روزگار منو به اینجا کشونده اینا صدقه نبود... نذر کرده بودم یه بار دیگه خانومم زینبو ببینم هر اسیری از این شهر میگذره بهش نون و خرما بدم صدقه نیست نذره... شنیده ام اهل مدینه ای فرمود بله کوچه بنی هاشمو بلدی؟ گفت بله بگو خونه آقام علی رو بلدی؟ گفت بله بلدم خانومم زینبو میشناسی؟ ام حبیبه،نذرت قبول،،، من زینبم یه نگاه کرد، اینی که خانوم با ابهتی هستی قبول اما تو کجا زینب کجا؟! اصلا بزار اینجوری بگم.. زینبم یه نشونی داره زینب هیجا بدون حسین،سفر نمیره ام حبیبه،نمک رو زخم من نپاش،،، من داغدارم هنوزم بدون حسین جایی نرفتم کو حسین؟؟ اون سرهای بالای نیزه رو میبینی؟ اون سر که از همه خونی تره اون سر که پیشونیش شکسته اون سر، سر سالار زینب، حسینه زینب هیجا بدون حسین نمیره هنوزم سایه حسین،بالاسرم هست کی جرأت کرد جلو چشم حسین،دستای زینبو ببنده؟؟؟ کی جرأت کرد جلو چشم ابالفضل،دستای رقیه روببنده؟؟؟ اهل بیتو با دست بسته آوردن بماند حرف از چشم چرونی و نامحرم و یه عده بی شرم و حیا بماند... مهموناشو دعوت کرد نامرد یه عده بی حیای چشم چرون یه عده مست میخوام روضه غیرتی بخونما... تو این هیاهو رباب،ام ،زینب، بچه ها،،، همرو وارد کردن از بی حیاییا نگم زن یزید تا فهمید اهل بیت حسینن، حجاب از سر برداشت، نقاب از سر برداشت معجرو برداشت یزید سریع عباشو در آورد انداخت رو سر خانومش گفت تو ناموس منی ناموس من نباید بی حجاب باشه مگه نمیبینی اینهمه نامحرم نشستن؟ یزید،،، من ناموس تو ام تو برا من حیا داری! عبا رو سر من انداختی نامحرم منو نبینه ناموس حسینو با این وضع،وارد بزم شراب کردی!! تو این هیاهو،تو این وضعیت همه حواسا پرته همه حواس ها به این حرفاست معمولا یه زنی داغ شوهر ببینه، تو ملأعام،گریه نمیکنه یا بقول معروف،زبون نمیگیره بابا برا بچه اینکارو میکنه غیر زن و شوهر که زن حیا داره حواسش به همه چی هست رباب این صحنه رو دید همه حواسا پرته گفت از کربلا تا اینجا هرجا گفتم علی لای لای برا آقام گریه کردم اما نمیتونستم بگم حسین غریب حیای رباب اجازه نمیداد دید حواسا پرته، سریع رفت سر بریده رو بغل گرفت آقای غریبم حسین... نمیدونم این مجلس بود یا مجلس دیگه یزید دید داره مجلس از دستش میره چیکار کنم؟ همه مهمونایی که خودش دعوت کرده، برا اهل بیت گریه میکنن همه دارن برا غربت بچه های حسین،گریه میکنن گفت الان وقتشه،،، سر بریده رو آورد چوب خیزران آورد تو این هیاهو،رقیه میدید چوب بالا میرفت قدش کوتاه تو این ازدحام،همه قدا بلند، نمیدید کجا فرود میاد میدید هروقت دستا پایین میاد،رباب لطمه میزنه زینب لطمه میزنه کجا فهمیده؟ سرُ که بغل گرفت،گفت بابا از رو نیزه افتادی منم افتادم صورتت کبوده،همه بدنم کبوده 👇
موهات آتیش گرفته،موهای منم آتیش گرفته 💥اما تو لبات،پاره پارس دندونت شکستش،من لبام سالمه آروم سرُ بغل گرفت.. آروم بگم بابا،چون عمه بیداره این زخم رو پلکن،سوغات بازاره بازار کدوم بازار؟!! استادم میگفت از دروازه شام تا مجلس یزید 5-4 دقیقه فاصلس 🔳حالا ببین رقیه چی داره میگه؟ بازار،کدوم بازار با سنگ و چوب رفتیم اون چند قدم راهو صبح تا غروب رفتیم بابا بابا بابا.. حتما خبر داری،افتادم از ناقه دیگه نگم چی شد،گوشم هنوز داغه دستا که رفت بالا،چشمامو میبستم بابا بگو آیا،من خارجی هستم؟؟! مهمونی بردنم،از اون شبم نپرس من بهتره نگم،از زینبم نپرس از زخم بیحساب،از اونهمه عذاب چیزی ازم نپرس،از چادر و نقاب از مجلس شراب.... 🔹علامه شهیدی بالامنبر داره روضه میخونه یکی تو جمعیت بلند شد،دستشو بالاگرفت، گفت اجازه هست حرف بزنم؟! ☑️گفت بگو گفت علامه مگه تو شهرشام،قبرستون وجود نداشت؟؟ گفت چرا... گفت چرا این دخترو تو خرابه،دفن کردن؟؟ جوابی نداشت شب اومد خونه، توسل گرفت نماز خوند 🔥تو عالم رویا بی بی رو دید، فرمود علامه منو کفن کرد داداشم زین العابدین منو برد به سمت قبرستان، چند قدم مونده بود به قبرستون یه عده وایستادن یکی داد زد، این قبرستون مال مسلموناس شما خارجی هستید... اجازه ندادن وارد قبرستون بشیم میدونی یاد چه روضه ای افتادم؟؟ 😭یه بی حیایی هم دستور داد امام حسنو وارد نکن دستور داد تیراندازا تیر زدن به تابوت امام حسن ای آقا... 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠ای جان مسیح را مسیحا 💠خیر المثل خدای اعلی 💠یک جلوه‌ی عزت تو امروز 💠صد جلوه‌ی عزت تو فردا 💠خادم به تو انبیا یکایک 💠زائر به تو ایزدِ تعالی 💠هر دل به ولای تو مبارک 💠هر خانه به نور تو معلی 💠از خون بشود نماز باطل 💠از خون تو شد نماز احیا 💠اسلام محمد و علی شد 💠با خون گلوت مهر و امضا 💠دستی که ز تو جداست مسکین 💠دستی که گدای توست دارا 💠هر غصه کند فسرده مارا 💠غیر از غم تو که ساخت بر ما 💠سینه زن تو عزیز زینب 💠گریه کن تو عزیز زهرا 😭😭 🍃جز گریه برای غربت تو 🍃خیری بخدا نداشت دنیا 🔥هرخاک حرام باد مارا 🔥جز تربت کربلات آقا 🔰 🔰یک کرببلا ببر تو ما را! 🌾لبهای تو تشنه ی فرات و.. 🌾لب تشنه‌ی تو، هزار دریا 🍂ای وای درآن غروب دلگیر 🍂با خواهر تو نشد، مُدارا 🔻بانوی قبیله را کشاندند 🔻اوباش میان جنگ و دعوا 🔺آن دیده ی خون گرفته ی تو 🔺خیره طرف خیامِ زنها 🔵آنقدر سنان فرود آمد 🔵تا رفت تنت به نیزه بالا 💥خنجر ز تو میگرفت اجازه 💥گفتی که ببُر! برید درجا.. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🔷زیر دست و پای مرکب،جسم برادرم واویلا حسین واویلا 🔷ای خدا دیدی چه خاکی شد سرم واویلا حسین واویلا 🔶بعد عباس شده،نوبت غارت حرم واویلا حسین واویلا 🔶بی حیا آمده چشم دوخته سوی معجرم واویلا حسین واویلا 💢واویلا واویلا برادرم، پر نیزه شکسته شد دور و برم 💢برادرم، پِی نعشت ته گوداله مادرم 😭 😭مادرت آمد و دور بدنت غوغا شد 😭وقت غارت،سر پیراهنت دعوا شد ✔️سینه ات سهمیه ی شمر و سُم اَسبا شد آنقدر نیزه زدن پیکرت از هم وا شد 🔹واویلا واویلا واویلا بلا به دور بلا به دور 🔹پاشو دارن میبرنم منو به زور، بلا به دور 🔹آخه کیه جزتو واسم سنگ صبور ای غریب حسیــــــــن 😭😭 قربون اون آقایی برم که نگران کشتنش خیلی نگران خواهر بود خیلی نگران اهل خیام بوده داغت چه کرده با دل زینب، حسین من بی سر شدی مقابل زینب، حسین من سایه بکش به محمل زینب،حسین من بی معجریست مشکل زینب، حسین من 😭😭 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
♻️اندک اندک جمع مستان می‌رسند، اندک اندک مِی‌پرستان می‌رسند! دلنوازان نازنازان در ره‌اَند 💫... گل‌عُذاران از گلستان می‌رسند! اندک اندک زین جهان هست و نیست، نیستان رفتند و هَستان می‌رسند! ✍ و طلوعی در راه است که؛ اهلِ نیستی را از مکه به کرب‌ و‌ بلا می‌کشاند؛ تا تمامِ هستی را یکجا در جامی زلال بدستانشان بدهد ... و نظاره کند که چه زیبـــا سَر می‌کشند ! ـ ، حرکت کاروان سیدالشهداء علیه‌السلام، از مکه به کربلا 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
.. خیلی گرسنه بود. دید یه کنیزی نون و خرما آورده به بچه ها گفت،نون و خرمارو نگیرید به کنیز گفت صدقه بر ما حرامه... 🔹تازیانه بر تنم،دردی نداشت 🔹نان و خرما بر دلم،داغی گذاشت کنیز بدنش به لرزه افتاد نون و خرمارو جمع کرد. آورد خونه ام حبیبه گفت چی شد؟؟ گفت خانم، اینا آدمای خاصین اینا اصلا شباهتی به اسارت ندارن و به اسیری ندارن خانوم جان، اینا خیلی مجلله هستن، لباساشون پاره پارس... اما با آستین صورتاشونو گرفتن 🔸دین فروشان،صدقه.... ما صلوات سحریم 🔸نان و خرمای شما حاصل باغ فدک است ☑️همه تون جیره خور سفره مادرم، فاطمه اید ☑️خانم از بچه ها خیلی خجالت کشیدم لباشون خشکیده بود، چشاشون گود رفته بود صورتاشون کبود شده 🔳اما این خانم که بزرگشون بود، خیلی با ابهت حرف میزد... اصلا به اینا هیچ گناهی نمیاد مگه چی گفته این خانوم؟؟!! گفته 🔵ام حبیبه زد تو صورتش گفت این حرفا فقط مال یه خوونوادس... رسید .... گفت بزرگ زنای قافله کیه؟؟ همه بی بی رو نشون دادن ☑️گفت بی بی جان، به حالای من نگاه نکن. من تو مدینه کنیز بودم. اسمم ام حبیبه نبود ☑️بابام منو گذاشت تا کنیز خونه علی باشم. منو علی بزرگ کردم. من کنیز زینبم بزرگ شدم، زمونه منو به اینجا کشوند 🔳شنیدم شما اهل مدینه هستین من نذر کردم هر کی ازینجا رد بشه، نون و خرما بدم 🔻نون و خرمای من نذره، صدقه نیس خانوم فرمود، نذرت چیه؟؟ گفت بی بی اول بگو اگه اهل مدینه ای، محله بنی هاشم رو میشناسی؟؟ 🔺بغض کرد، فرمود بلدم آیا خونه آقام حسینو بلدی؟! فرمود بلدم... 🔹بمن بگو از بزرگای زنای بنی هاشم،زینب... از بی بی زینب چه خبر؟! 😔نذر کردم نون و خرما به گرفتارا بدم یبار دیگه زینبو ببینم زینب، نالش بلند شد.... امه حبیبه، نذرت قبول. به حاجتت رسیدی؟؟ گفت نه... شما بزرگ هستی 🌾اما شما کجا، خانومم زینب کجا؟؟ 🍂بی بی من یه علامت داره 🍂هیجا بدون حسین نمیره یه نگاهی کرد گفت الانم بدون حسین جایی نرفتم ام حبیبه اینقد نمک رو زخم من نپاش من هنوزم از حسینم جدا نیستم 😔سایش هنوز رو سرم هست فرمود اون قسمتو میبینی؟؟ نیزه به دستارو ببین ☑️بالای نیزه رو نگاه کن. اون سری که از همه خونی تره سر حسین منه 😭اون سری که از همه زخمی تره، سر داداشم حسینه 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔵سنگ به پیشونیش زدن.میگه دیدم دامن عربیشو بالا آورد خون رو پیشونیشو پاک کنه دوباره حرمله بلند شد سپیدی سینه حسینو دید... 🍃 ☑️انقده سنگ زدن به آقامون، نه کربلا بین کوفه و شام، سر که بالای نیزه بود سنگ میزدن همه ی دعارو میتونی تشبیه کنی به روضه ا 🔸ای سر نیزه نشین، از سر نیزه ببین 🔸میخورد سنگ به ما، ز یسار و ز یمین 🔹هرچه سنگ است الهی بخورد بر سر من 🔹نخورد سنگ ولی بر روی نی بر سر تو 💥در بیابان،همه ناموس تو آواره شده 💥چادر و مقنعه خواهر تو پاره شده.. ... 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین قسمتم سنگ جفا گشته میا کوفه حسین کوفه ای که پدرت حاکم آن بود قدیم عاری از شرم و حیا گشته میا کوفه حسین   آنهمه وعده وعیدی که به ما میدادند به روی آب بنا گشته میا کوفه حسین بی کسی دربه دری،با دو پسر نیمه ی شب به خدا قسمت ما گشته میا کوفه حسین نگران گلوی طفل تواَم چون اینجا مَملو از حرمله ها گشته میا کوفه حسین گرگها منتظر یوسف زهرا هستند فتنه ای سخت به پا گشته میا کوفه حسین خواب دیدم دهم ماه محرم آقا سرت از پشت جدا گشته میا کوفه حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 در روز عرفه هیچ کس از زیارت حسین (علیه السلام) محروم نیست... 🔵«چطور در روز عرفه زائر امام حسین (علیه السلام) باشیم؟» 👌ثواب عجیب زیارت امام حسین (علیه السلام) در روز عرفه 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas