😔هرسحر منتظر یار نباشم،چه کنم
😔من اگه اینهمه بیدار نباشم،چه کنم??
🍁گریه بر درد فراق تو نکردن،سخت است
🍁خون جگر از غمت ای یار نباشم،چه کنم??
♥#آقا
🌿عده ای برسر آنند اسیرت نشوند
🌿من بر آنم که گرفتار نباشم،چه کنم??
💠تو چه کردی که من از خواب و خوراک،افتادم
💠راستی اینهمه بیمار نباشم،چه کنم??
🔰چهارده بار خدا عاشق تو شد،من اگر
🔰عاشق روی تو یکبار نباشم،چه کنم??
❇️خواستم نام مرا هم بنویسید،همین
❇️سرِ بازار، خریدار نباشم چه کنم??
♻️من اگر مثل تو هر صبح و غروبی،آقا
♻️فکر بین در و دیوار نباشم چه کنم??
😭😭
فکر بین در و دیوار نباشم چه کنم??
😭😭
♨️چیز زیادی نمیخوام،فقط منو رها نکن
♨️مث غریبه ها آقا،تو صورتم نگاه نکن
🍃حسرت به دل تو این دیار، زندگی سخت شده برام
🍃چند وقتیه تو خلوتام، همش به فکر کربلام
☑️چه حالی داره ای خدا،سینه زدن تو کربلا
چی شد??
باز هوایی شدی??!
عجب صفایی داره ضریح خوشکل آقام ابالفضل
😭😭😭
#کانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
#آقا
من از غلامان سیاه کربلایم
وقتی به تو رو میزنم، رو بر نگردان
لطفی که دارد تربت تو، زر ندارد
این خاک پایی را که دادی، زر نگردان
#حسین
🍁امشب، شب علی اکبره
🍁شب جووناست
🍁مجلس جوونم باید جوون گرم کنه
حُر پشیمانیم و با تو حرف داریم
آقا به جان زینب از ما سر نگردان
حیفت نمی آید ز ما، گریه نگیری؟!
وضع بد ما را از این،بدتر نگردان
خیلی برایم مادرت، زحمت کشیده
آقا مرا شرمنده ی مادر، نگردان
⬅️یاد یه حرفی افتادم
✅وقتی جلو حُرُّ گرفت، گفت بزار برگردیم مدینه
گفت مأمورم و معذور
گفت پس بزار بریم
گفت اجازه ندارم... مأمورم و معذور
💢هر چی گفت، حر امتناع کرد
✔️آقا فرمود:ثَکلتکُ اُمُک(مادرت به عزات بشینه)
👌حر یه نگاهی کرد، گفتم یا اباعبدالله...
اگه هرکسی غیر تو، اسم مادرمو میاورد شمشیر برهنه میکردم همینجا جوابشو میدادم.
چه کنم از مادرت #فاطمه،جز خوبی نمیشه یاد کرد
😭😭
💠یوقتایی به خودمون فکر میکنیم،همینه
تو خلوت، شده با خودت فکر کنی که اصلا من کجا، روضه ی امام حسین کجا؟؟
❇️من با این آلودگیام، چی میشه هرشب خانم فاطمه زهرا دستمو میگیره میگه بیا پا روضه ی پسر غریبم حسین بشین و گریه کن
😭😭
خیلی برایم مادرت، زحمت کشیده
آقا مرا شرمنده ی مادر، نگردان
ما آمدیم اینبار، پیش تو بمیریم
پس لطف کن مارا به خانه برنگردان
من با فُراتت چند سالی هست،قهرم
ای تشنه لب با آن، لبم را تر نگردان
🔸موج مزن، آب فرات
🔸رباب،غرق آتشه
🔸موج مزن آب فرات
🔸عموم خجالت میکشه
من با فُراتت چند سالی هست،قهرم
ای تشنه لب با آن، لبم را تر نگردان
بر خیز که دور و بر زینب، شلوغ است
در قتلگه هم روی از خواهر نگردان
حداقل ای شمر ، پیش چشم زینب
عریان مارا اینور و آنور نگردان
😭😭😭😭😭
#حسین
#حسین
🔰شب علی اکبر، شب خاصیه
🔰اومد بالا منبر
گفت فردا شب میخوام روضه تموم بخونم
یجورایی فکر مردمو درگیر این حرف کرد که روضه ی تموم این روضه خون چیه!!
✳️اومد بالا منبر، صحبتاشو کرد
موقع روضه خوندن گفت:
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
🌐روضه رو به اینجا کشوند که آقا سیدالشهدا اومد بالا جنازه ی جوونش، علی اکبر...
❤️#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
از منبر پایین اومد
⭕️یکی اومد جلو گفت فلانی، بعد علی اکبر قاسم بود
بعد علی اکبر، عبدالله بود، علی اصغر بود
خوده امام حسین بود
⚫️شما گفتی روضه تموم...
گفت تا جاییکه من میدونم و خوندم، امام حسین کنار جنازه علی اکبرش جون داده
😭😭😭😭😭😭😭
🔻فلذا اون لحظه ای که اومد کنار بدن علی اکبر، گفت تو کاری با من کردی که به غروبم نمیکشه
😭😭😭😭
سَرا رو آوردن تو بزم شراب
💯میخوام دلا آماده بشه، بعد شعر بخونم
گفت دونه دونه سرهارو برام معرفی کن.
این سر، سر قاسمه
این سر، سر عبدالله
این سر ، سر علی اصغر شیرخواره ی حسینه
این سر، سر علمدار حسین، ابالفضله
این سر، سر شهزاده علی اکبره
♻️تا رسید به سر علی اکبر، گفت بهم بگید اول بابارو کشتید یا پسرو؟؟
گفت مگه فرقیم داره براشما؟؟
هردوتا، سرشون جلو چشته
😭😭
گفت نه...
اگه اول پسرو کشتید دیگه نیاز نبود بابارو بکشید
😭😭😭
💹به خودش آمد و فهمید که چشمش، تر بود
دو قدم مانده به بالای سر اکبر بود
💹تازه فهمید چه روزی به سرش آمده است
یا که بهتر، چه به روز پسرش آمده است
💹پسر دست گلش را چو گل پرپر دید
هر طرف را که نظر کرد، علی اکبر دید
بابا ابراهیم پیغمبر..
بچشو مرتب کرد
دستاشو حنا زد
موهاشو حنا زد
◀️قشنگ مرتب آورد تو قتلگاه
بفرمان الهی قربونی کنه پسرشو در راه خدا
⚛چاقو رو تیز کرد
زد به حلقوم اسماعیل
هر کاری کرد نبرید
✴️دوباره تیز کرد
گفت الان اونجوری میخواستم شده
هر کاری کرد، نتونست ببره گردن اسماعیلو
✳️ندا اومد یا ابراهیم
قبول کردیم از شما
دیگه نمیخوای ادامه بدی
‼️برگشتن پدر و پسر به خونه
خانوم هاجر، مادر اسماعیل ..
این چاقو که به پوست میخوره، پوستو کبود میکنه
این کبودی رو که دید، گفت چه اتفاقی افتاده؟
🔆قضیه رو ابراهیم پیغمبر توضیح داده
گفت: هاجر... به فرمان الهی میخواستم پسرمو قربونی کنم که ندا اومد بسه
این چاقو رو هر کاری کردم، نشد بِبُرم
⚠️جای چاقو موند رو گلوی اسماعیل
❗️روایت نوشته هاجر سه روز مریض شد.
مریضیه بدی گرفت.
بعد 3 روزم جون داده
#امان_از_دل_زینب
#امان_از_دل_حسین
یه کبودی دید، طاقت نیاورد جون داده
🛑اما بدن ارباً اربا افتاده
یجوری شد میخواست علی اکبرو صدا کنه، همه دشت شده بود علی اکبر
😭😭
❤️میگفت #علی_وَلَدی
پسرم
جگر گوشم
جگر بابا
چه بلایی سرت آوردن؟؟؟
😭😭😭
#کانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔸آقا بیا که غربت شیعه ز حد گذشت
🔸این سال ها بدون حضور تو بد گذشت
🔹هر روزمون بدون حضورت یک قرن بود
🔹از این فراق تلخ، مگر میشود گذشت??
#غریب_آقا… #آقا
😭😭😭
🔵دیر اومدم بازم شب جمعه سر قرار
🔵تو نیستی و اشک میباره بی اختیار
🔵عمرم، تموم دارو ندارم فدای یار
🔵فردا میای و دیگه تموم میشه انتظار
🔴اینجا غریبه نیست، محبان مادریم
🔴یکبار دیگه جمع شدیم محضر شما
🔴سوزونده سینه هامونو، غم های فاطمه
🔴مثل دل امام حسن، بین کوچه ها
#غریب-مادر… #حسن
😭😭😭
☑️سنگینه دستت… نزن
☑️ببند چشاتو، حسن
☑️نزدیک خونه بیا
☑️میرسه الان، بابا
✔️بلند شد از رو زمین
✔️میلرزم از ترس،ببین
♨️شب اول برای روضه رفتم اذن از مادر گرفتم
♨️با غم و مهر حسین، دستور تا آخر گرفتم
♨️چون که رخصت داد مادر
♨️سبقت از عود و گلاب و نافه و عنبر گرفتم
🔥آمدم در روضه با احساس حس پنجگانه
🔥 صادقانه بیکرانه شاعرانه عاقلانهش عاشقانه
☄پس برای روضه های سخت، آنطوری که دیدن جایگاه ویژه ای دارد
☄برای روضه ی مادر، شنیدن جایگاه ویژه ای دارد
🍁برای روضه ی غیرت، ولیکن چشم و گوشم را گرفتم
🔘تا نفهمم درد یعنی چه…
🔘هم چشامو گرفتم، هم گوشامو گرفتم
🔘تا نفهمم روضه ی آقامو
⚪️گرفتم گوش را تا نشنوم طعم صدای خوردن سیلی به روی زن، کنار مرد یعنی چه??
🔶برای روضه ی غیرت، برای خاطر مولا برای درک آقایم
🔶فقط با حس بوییدن به متن روضه می آیم
🔷همینکه بو کشیدم، آمد از شش سمت، بوی یاس
🔷ولی در عطر این گل، طعم پر رنگ کبودی نیز شد احساس
🍃به جز بوی کبود یاس، بوی عود هم آمد
🍃مشامم سوخت زیرا بر مشامم بوی داغ دود هم آمد
🍁چنان که حرف تیز میخ را در اصل، گوش چوب میفهمد
🍁کسی که خورده سیلی، بوی خون را خوب میفهمد
🌾چه بوی گرم خونی میرسد از راه در اینجا
🌾و من از بوی خاک و بوی غم فهمیدم آمد اشک های شاه در اینجا
☘کنار در، مشامم پر شده دیگر
☘می آید بوی یاس و بوی دود و بوی خاک و بوی خاکستر
💔و در پایان روضه، آه بوی تند سیبی ناگهان آمد
💔گمانم که حسین بن علی از خانه به سمت مادرش، سینه زنان آمد
❇️میان روضه ی مادر،رسیده بر مشامم بوی خاک کربلا آخر
❇️که هر جا سر گذارم، میگذارم سر به سجده روی خاک کربلا آخر
☑️ما گِلِمون از کربلاست
☑️هرجا باشیم سر از کربلا در میاریم
#حسیـــــــن
😭😭
✅حواس پنجگانه پرت شد از مادر و آمد سوی گودال
✅رسیده خواهری با پنج حس کامل خود اسب خونین را به استقبال و زینب میرود از حال با اندوه مالامال
🔆حواس اهل خیمه کاملاً از کار افتادن
🔆پس از این اهل خیمه روی خار و سنگ ها بسیار افتادن
💠در اینجا تا صدای اسب ها آمد
😭برای خیمه واضح شد که پیکر بر نمیگردد
😭فقط حس ششم میگفت دیگر بر نمیگردد
😭فقط حس ششم میگفت با زینب، برادر بر نمیگردد
😭😭😭
#کانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🍀🍀
🔹کعبه ی دلها بُوَد کرببلای حسین
🔹مرغ دلم پر زند پر به هوای حسین
♥️#حسین_حسین_یاحسین
♥️#حسین_حسین_یاحسین
🔸گَر به عزاخانه اش میروی آهسته رو
🔸بال ملائک بُوَد فرش عزای حسین
♥️#حسین_حسین_حسین
♥️#حسین_حسین_حسین
از دستت میره امشب، اگه صداتو خرج نکنی ها..
پیرو جوون، زن و مرد، هر کی صدامو میشنوه.
اصل روضه امشبه، ده شب مقدمه بود برای گریه ی امشبت
😭😭
♥️#حسین_حسین_حسین
♥️#حسین_حسین_حسین
❇️خنده کنان می رود روز جزا در بهشت
❇️هرکه به دنیا کند گریه برای حسین
♥️#حسین_حسین_حسین
♥️#حسین_حسین_حسین
🔰کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمیشود
🔰مسیح اگر دوا کند بی تو دوا نمیشود
#آقا
⬅️دور حرم دویده ام،صفا و مروه دیده ام
⬅️هیچ کجا برای من، کرببلا نمیشود
☑️حرف دلتو بزنم
😭
🌺هیچ کسی برای من امام رضا نمیشود
فلذا اون عالم جلیل القدر فرمود:
✔️کعبه، خونه ی گِل خداست
✔️کربلا خونه ی دل خداست
☑️اونی که کربلا رفته بهتر میدونه..
🍀
✍️#خادمه_شهیده
التماس دعای فرج🤲🏻
🔻#کانال_تخصصی_روضه
🔺#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas