eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
419 دنبال‌کننده
288 عکس
493 ویدیو
11 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
از ازل در طلبت،چشم ترم گفت حسین هرکجا بال زدم،بال و پرم گفت حسین مادرم داده به من درس محبت،امّا من حسینی شدم از بس،پدرم گفت حسین شیره ی مهر تو خون شد،به رگم شد جاری خون دل اشک شد و در نظرم،گفت حسین تا گُل نام تو وا شد به لبم،باز پدر گفت شکر تو خدایا،پسرم گفت حسین ⬅️اینجوری من و تورو بزرگمون کردن که الان سر سفره آقا نشستیم ✅نون حلالی که بابامون سر سفره گذاشت ✅شیر پاکی که از مادر خوردیم اینه که تا میگم حسین،آروم و قرار نداری 💠تا میگم حسین،بیچاره میشی 💠تمام وجودت میگه حسین هرچه دارم همه از لطف پدر بود که او عوض قصه به بالین سرم گفت،حسین این عجب نیست که یک بنده بَرَد،نام تورا که خدای ازلِ دادگرم گفت حسین تیغ ها نوحه ی خون از لبشان،جاری شد تا در آن لحظه که بانوی حرم گفت،حسین تیغ ها نوحه ی خون از لبشان،جاری شد تا در آن لحظه که بانوی حرم گفت،حسین گفتم ای عشق مرا،دست نیاز است دراز طلب خویش به نزد که بَرَم،گفت حسین 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔸گفتم که فراق را نبینم دیدم 🔸آمد به سرم از آنچه می ترسیدم ♥️ ❣داداش خوبم حسین ☑️هرجوری بود با بچه ها وداع کرد توخیمه از خیمه بیرون اومد با زحمتی رقیه،سکینه… بچه ها رو اروم کرد دید زینب ی گوشه ای زانوی غم بغل گرفته مثل ابر آسمون داره گریه میکنه ✔️خواهرم تو چرا؟؟؟ ☑️همه ی عمرم کمک حالم بودی دیدی چه زحمتی بچه هارو اروم کردم دیدی مردم و زنده شدم رقیه رو آروم کردم ✅ تو دیگه چرا؟ ⬅️گفت همه ی دلخوشی من تویی از بچگیم بابامو مادرمو داداش حسنمو تا به امروز داداش عباسمو علی اکبر قاسم علی اصغر همه رو از دست دادم امید من تویی توهم داری میری داداش 💠با وداعی که ازحرم کردی 💠 شد بمن ثابت برنمیگردی داداش… ❇️ کلیم از خوشه چین خرمن نگیرد ❇️خدا هرگز تورا از من نگیرد 😭 حسین گریه کرد زینب گریه کرد دست ولایتی رو دل زینب گذاشت زینب رو آروم کرد سوار بر مرکب، یه چند قدم که رفت سکینه بااون جزئیاتی که میدونید از روضه ی این خانوم جلو پای اسب نشست،،،، ذوالجناح هم قدم از قدم برنداشت تا ابی عبدالله پیاده شد، سکینه را بغل کرد ،،با اون حرفی که دخترش زد که بابا یادته آن روزی که خبر شهادت مسلم رو اوردند ⬅️دختر مسلم رو بغل گرفتی دست نوازش و یتیمی بر سرش کشیدی الانم من میدونم دیگه بی بابا میشم ☑️از اینجاکه بری دیگه دست نوازش من سیلی و تازیانست 😭دیگه دست نوازش من دستای شمرِ 😭دستای حرملست 😭دستای خولیه حسین رفت بچه روهم بغل گرفت رفت ✅بااون کیفیتی که فرمود اگه سه تا تکبیر از من شنیدین ،،،، تکبیرای منو که شنیدین بدونید حسین زنده است ✔️از سکینه که خدافظی کرد زینب یهو صدای بلند شد حسین نزدیک اومد ☑️خانوم زینب یادگارمادرش حضرت فاطمه رو داد یه پیراهنی که بادست خود فاطمه زهرا دوخته شده ✔️زینب گریه کرد حسین گریه کرد بیاد مادر ☑️شاید یاد ان روزایی که مادر توبستر بیماری بوده گریه کردند گریه کردند گریه کردند ⬅️حسین خنجر درآورد شروع کرد پیراهن و پاره کردن داداش یادگار مادرمه چرا پاره میکنی؟ ☑️گفت زینب بااین آدمایی که من میشناسم بااین روحیاتی که من دیدم، اینا بی حیاتراز این حرفان ✔️دوست ندارم بدنم برهنه باشه بعد شهادتم ☑️گذشت و خداحافظی کرد تااون لحظه ای که دوبار صدای تکبیر حسین بلندشد 💎 همه خداروشکر کردند که هنوز سایه ی حسین روسرشون هست هرچی گوش وایستادن دیگه صدای تکبیر به نیومد تا صدای شیهه ی ذوالجناح رو شنیدن گفتن حتما ذوالجناح حسین اورده 🍁همه از خیمه ها بیرون دویدند 🍁ولی سالار زینب را… اگه میخوایی روضه بخونم باید صدای نالت برسه کربلا شب جمعه 💢یال ذوالجناح غرق خونِ 💢 زین ذوالجناح واژ گونه یکی اومد گفت ذوالجناح آقام چیشد؟ یکی گفت ذوالجناح صاحبم چیشد؟ یکی گفت ذوالجناح داداشم چیشد? نازدانه ی ابی عبدالله اومد گفت ذوالجناح بااین سر و رویی که تو داری میدونم بابامو کشتن اما ی سوالی ازت دارم بابام که میرفت لب تشنه میرفت آیا آب دادن به بابا ☑️یکی نبود بگه سکینه بابات تالحظه ی آخر میگفت یکی ی قطره آب بهم بده ⬅️خدا جیگرم داره میسوزه زینب اومد توگودال ☑️نیزه شکسته هارو کنار زد شمشیر شکسته هارو کنار زد آروم آروم سنگ و کلوخ هارو کنار زد،،، دید بدن سر نداره 😭اگه هرکیو میخوایی بشناسی یابه سر میشناسی خدا رحمت کنه روضه خونای قدیمو و یا به لباسش سردر بدن نداره ☑️ گفت حالا که سر نداره بااون یادگار مادرم حتما داداشمو میشناسم ☑️هرچی نگاه کرد دید پیراهنشم به غارت بردن،،،حتی یه پیراهنم نزاشتن ✔️پیراهنی که حسین باخنجر پاره کرد که چشم نانجیبها به این پیراهن نخوره 😭😭😭 حالا زینب یه چندخطی روضه خوند همین چند خطو میخونم ان شاءالله سینه میزنیم ☘هزاربار تنت جابجاشد دیدم امشبو نخواه ارزون فروشی کنما یجور این شعرو مصرع به مصرع ادا کنید ☘هزاربار تنت جابجا شد و دیدم ☘سرت جدا شد و رختت جدا شد و دیدم 🌾لبت که تشنه شد و خشک شد و بهم چسبید 🌾به زور نیزه دهان تو وا شد و دیدم 😭😭😭 (روضه ی زینب همین بوداا) ☑️یه لحظه خودتو تو گودال ببین اگه میتونی ....‌‌‌‌‌......... بخدا براهمین یه بیتم جون بدیم جا داره 🔰لبت که تشنه شد و خشک شد و بهم چسبید 🔰به زور نیزه، دهان تو واشد و دیدم 😭😭 حسین جان گره معجر منو شل کرد ♻️همینکه پیرهنت نخ نماشد و دیدم ♻️سرتو نیزه و شمشیرها گره خوردند ♻️شلوغ بود و صدا درصدا شد و دیدم حسین 😭😭😭 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas