🍀🍀☝️☝️
خدا به خیر کند توی کوچه چادر مادر
#تصور_کن
خدا به خیر کند توی کوچه چادر مادر
اگر ز تار بیفتد اگر به پودر بماند
فدک روایت تاریخ از غریبی زهراست
قباله را چه کسی با غضب ربود،بماند
چه میشود که زنی در نماز یومیه خود
چه در قعود و قیام و چه در سجود، بماند
چه در قعود و قیام و چه در سجود بماند
😭😭😭😭😭😭
#یا_الله
ردّی از گوش تو تا کنج دهانت پیداست
#زهرا_جان
حجم درد است که بر سینه و جانت پیداست
ماه در ابر حجاب تو اگر ناقص بود
ماه پنهان شده در قد کمانت پیداست
پشت هر حرکت شانه، نفست میگیرد
سعی بیجا نکن از حد توانت،؟پیداست
بریم جلوتر بریم اونجایی که امیرالمومنین داره غسل میده خانوم و ...
تا علی دستی به زخمت می کشد
هر نفس را او به زحمت می کشد
زیر لب آه از ملامت می کشد
هر چه میبیند خجالت می کشد
😭😭😭
زیر لب زهرا و زهرا می کند
باز دارد روضه بر پا می کند
همسرم،چشمان خود را باز کن
صحبتی را با علی آغاز کن
دیگر از من رو گرفتن چاره نیست
این کبودی، جای پنج انگشت کیست??
دیدن صدای گریه ی امیر المومنین بلند شد دیگه..میدونی چرا..؟؟
گف خانوم…
تازه دیدم زخم بازوی تو را
جابه جایی های پهلوی تو را
بستری بودی برای زخم ها
گریه کردی پابه پای زخم ها
بعد تو من ماندم و غسل و کفن
شستن زخمت به زیر پیرهن
😭😭😭
بعد تو من ماندم و مسمار و در
آیه های کوثر و دیوار و در
بعد تو من ماندم و افسوس ها
در هجوم هر شب کابوس ها
با تو یک دنیا معما داشتم
با تو زهرا آرزوها داشتم
همدمی از جنس طاها داشتم
ناگهان دیدم که تنها داشتم
میشنیدم از دعای رفتنت
گریه میکردم برای رفتنت
آرومت کنم
دیدگانت را به رویم بازکن
#داره_التماس_میکنه
😭😭
دیدگانت را به رویم باز کن
صحبت سر بسته ای از راز کن
صحبتی از راز چشمان حسن
کوچه گردی های پنهان حسن
😭😭😭
یاور دیرینه ام جان علی
خط به خط شعر دیوان علی
بی تو دنیا هم رهایم می کند
با غریبی آشنایم می کند
ممنونم اگر نروی
میمیرم اگر بروی
نمیدونم چه حسیه امشب..
دوس دارم همه روضه بخونن..
ممنونم اگر نروی
میمیرم اگر بروی
آخه تو میدونی امشب خونه ی علی چه خبره..
بچه ها اجازه ندارن داد بزنن.
آستین به دهن ...
آن دوره ی عشق و وفا یادش بخیر
اون روزگار با صفا یادش بخیر
امشب داره مرور میکنه
😭😭
شب عروسی یادته بابات میگف
پیر شی به پای مرتضی یادش بخیر
شب عروسی گفت خانه ام...
ببخشیدا من، یه چندروزیه بابامو از دست دادم..
به حاج آقا گفتم،بزرگتری کرد ماکوچیکترهارو راه داد...
اما گفتم خانم حضرت زهرا روضشه،مگه میشه ما نریم؟؟
خانم هجده سالش بود.
مگه چندسالشه؟؟
هجده ساله تازه اول شکفتنشه،نه اینکه دست به پهلو راه بره.
😭😭
نُه سال زندگی کرد یه نگاه کرد گفت خانوم..
خانه ام فاطمه با رخت سفید آمده بود
اهل شعر دوتا بیت بگم..من لال شم
خانه ام فاطمه بارخت سفید آمده بود
آنقدر سوخت که با پیرهن سوخته رفت
دیدی آدم به چه کنم چه کنم میفته..
هی آب و اسماء ریخت..گفت آروم آب بریز..تنش درد میکنه..
😭😭😭
این تن که غسل میدهم اینجا تن من است
این پیرزن که خفته در اینجا زن من است
😭😭😭😭
❤️#ای_علی..
شبونه غسل و کفنم کن
عبای کهنتو تنم کن
بدجوری که مادریه بچّم
فکری به حال حسنم کن
تمومه ها...
همین چندخط که خوندم سینه بزن.
♥️#حسیــــــــن..
دونه دونه شروع کرد به درد دل کردن..
♥️#حسیـــــــن
جونم دیگه رسیده بر لب
یه خواهشی میکنم امشب
به خدا که فهمیدی،،، خودت جلو جلو رفتی..
♥️#حسیــــــــن
جونم دیگه رسیده برلب
یه خواهشی میکنم امشب
با داداشت حسن مرتب
حواستون باشه به زینب
♥️#حسیــــــــن
برات یه پیرهن گذاشتم
♥️#حسیـــــــن
ببخش اگه کفن نداشتم
کاشکی میشد بودم عروسیت
شب دومادیت گل میکاشتم
♥️#حسیـــــــن
خوشی به عمر ندیده ، خدانگهدارت
صنوبری که خمیده، خدانگهدارت
☑️قرار بعدی ما کربلا...
جاااانم
غروب عاشورا... کنار رأس بریده..
♥️#حسیــــــن...
☑️به خدا همینه ها..
یوقتایی هضمش برای یه تعدادی سخت باشه که باید خودشون و وفق بدن.
یه روضه ی خرابست که اینجوری بود..
هرکی یه گوشه ای روضه میخوند.
یهو خانم ام کلثوم شروع میکرد به روضه خوندن.
خانم تو باید کمک...
گفت سر شب یه دختر اینجا یه حرفی زد، آتیشم زد.
گفت عمه گرسنگی اَمانمو بریده..
یهو رباب یه گوشه شروع میکرد به روضه خوندن.
یهو خانم ...
خونه ی علی امشب همین وضعه..
درسته نمیتونستن بلند بلند گریه کنن، اما روضه ایِ...
⬅️به در نگاه میکردن گریه میکردن
⬅️به دیوار نگاه میکردن گریه میکردن
⬅️به بستر مادر نگاه میکردن..
امشب اینجوری شد.
امشب هر کی یه گوشه دمی گرفت روضه میخوند..
تو تجسم کن خونه ی علی....
#پهلوونه...
گفت فاطمه جان..
🔷ماندنت چون شمع آبم میکند
🔷رفتنت خانه خرابم میکند
به نظرم این یه بیت برای همه ی فاطمیه بسه ها
🍀🍀👇👇