هدایت شده از مطالب آماده ارسال کانالها و تبلیغات رزرو
4.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💎روز عرفه فرصت تکرار نشدنی
🎙 حجتالاسلام عالی
#عرفه
عرض سلام و ادب خدمت همراهان خوب معنوی مون در کانال مرگ و رستاخیز
لطفا خادمین خودتون رو در کانال مرگ و رستاخیز از دعای خیرتون محروم نکنید
دعا برای فرج امام زمان و سلامتی رهبر عزیزمون
و رفع مشکلات و بلایا از تمام شیعیان امیرالمؤمنین و عاقبت بخیری و عقل سلیم و توفیق بندگی فراموش نشه.
امروز روز دعاهای بزرگ کردنه
در حق همدیگه دعا کنیم که به اجابت نزدیکتره🙏🌸
التماس دعا
یا علی مدد🕊🕊🕊
✍️آیت الله #مجتهدی_تهرانی (ره):
صله ارحام (رفت و آمد با خویشاوندان) اعمال را پاک و باعث افزایش اموال مےشود و بلاها را دفع، حساب را آسان میکند و مرگ را به تاخیر می اندازد.
📚اصول کافی ، ج۳ ،ص۲۲۱
👈 کانال مرگ و رستاخیز
🆔 @rozehasrat
🌺تأملی در نهجالبلاغه :🌺
🍂 حکمت ٢٩:
إِذَا كُنْتَ فِي إِدْبَارٍ وَ الْمَوْتُ فِي إِقْبَالٍ، فَمَا أَسْرَعَ الْمُلْتَقَى.
⚡️ترجمه :
در حالى که تو به زندگى پشت مى کنى و مرگ به تو روى مى آورد، پس ملاقات تو و مرگ چه سريع خواهد بود!
🔴 از لحظه اى که انسان متولد مى شود و هر ساعتى که بر او مى گذرد بخشى از سرمايه عمر او کاسته و هر نفسى که مى زند يک گام به پايان زندگى نزديک مى گردد، زيرا عمر انسان به هر حال محدود است و اگر هيچ مشکلى هم براى او پيش نيايد روزى پايان مى پذيرد.
🍁 و به اين ترتيب، از اين سو همه انسان ها شتابان به سوى مرگ حرکت مى کنند.
❌ از سوى ديگر، پيوسته عوامل مرگ به سوى انسان در حرکت اند خواه اين عوامل از طريق حوادث ناگهانى، زلزله ها، طوفان و سيلاب، تصادف ها و مانند آن باشد يا به صورت بيمارى هايى که با گذشت عمر و ضعف و ناتوانى اعضا خواه ناخواه دامان انسان را مى گيرد و بدين ترتيب دو حرکت از دو سو رو به روى يکديگر دائماً در حال انجامند از يک سو، انسان به سوى نقطه پايان زندگى و از آن سو، حوادث به سوى انسان در حرکت است و در چنين شرايطى ملاقات با يکديگر سريع خواهد بود; مانند دو وسيله نقليه اى که از دو طرف روبروى يکديگر با سرعت در حرکت اند و چيزى نمى گذرد که به هم مى رسند.
✅ پس بیشتر خود را برای مرگ آماده کنیم.
#نهج_البلاغه
👈 کانال مرگ و رستاخیز
🆔 @rozehasrat
#یک_داستان_یک_پند
✍گویند: پادشاهی برای شکار به صحرا رفت. پیرمردی را در بیابان در چادری دید که چند گوسفند داشت، به خیمه او رفت تا قدری از آفتاب دور شود. چند کیسه زر به او داد و گفت: این زرها بستان و در شهر خانه و کاری برای خود پیدا کن. پیرمرد گفت: نمیخواهم. گفت: ده کیسه طلای دیگر بدهید تا خیالش راحتتر شود. گفت: نمیخواهم. شاه با تعجب گفت: چرا نمیخواهی؟ پیرمرد گفت: ده سال پیش روزی یک گوسفند از من تلف شد هنوز غصه میخورم، اگر این همه پول را از من بدزدند من دیوانه میشوم. اگر در این دنیا دزد هم نبرد، با مرگ من از من دزدیده میشود. وقتی تلخی سلب نعمت را اندیشه میکنم شیرینی برای بدست آوردن آن از من زایل میشود.
👈 کانال مرگ و رستاخیز
🆔 @rozehasrat