بلند اقبال
دهر ومافیها که شد موجود از بهر علی است
دهر تا بوده است ومی باشد همه دهر علی است
این همه عالم که یزدان خلق فرمود و کند
در همه عالم به هر جا بگذری شهر علی است
دوزخ و جنت که می گویند درعقبی بود
جنت آن مهر علی ودوزخ آن قهر علی است
سلسبیل وکوثروجنت که بشنیدی ز خلق
خوب اگر خواهی بدانی جوئی از نهر علی است
فاش گویم زاهدان هر چند تکفیرم کنند
معصیت به از ثواب آید اگر بهر علی است
هست شیرین تر ز نوش غیر نیش از دست دوست
خوشتر از تریاق می باشد اگر زهر علی است
نی بلنداقبال را با کی ز زهر معصیت
از محبت در دل اوچون که پازهر علی است
آئینه کبریا علی بود
مرات خدا نما علی بود
پیری که ببر نمود تشریف
از خلقت هل التی علی بود
شاهی که بسر نهاد دیهیم
از افسر انما علی بود
هر نامه که شد فرود از حق
در مدحت مرتضی علی بود
هر جلوه که کرد چهره دوست
بر خاطر اولیا، علی بود
هر نامه که از خدای جبریل
آورد بمصطفی علی بود
یک حرف بس است اگر کسی هست
در خانه که حرف با علی بود
آن نقطه با که پیش یکتا
پشتش بدعا دو تا علی بود
با ختم رسل عیان و پنهان
با سائر انبیاء علی بود
مقصود ز طوف حج و عمره
وز کعبه و ازمنی علی بود
مطلوب زر کن زمزم و حجر
از مروه و از صفا علی بود
بر موضع خاتم نبوت
آن کس که نهاد پا، علی بود
مجموعه ما سوی علی بود
انموزج ماوری علی بود
کام همه را روا علی بود
درد همه را دوا علی بود
دستی که بجود کشتی نوح
آورد باستوا، علی بود
آنکو بخلیل نارنمرود
بنمود گل و گیا، علی بود
آنحرف ندا که گفت یونس
در ظلمت بحر، یاعلی بود
آنکس که بدستش از دل حوت
ذوالنون بشد رها، علی بود
آنکس که عصا بدست موسی
بنمود چه اژدها، علی بود
آنکس که بنام اوست بسمل
بر مصحف اصطفا علی بود
بر قلب ولی که عرش رب است
آنکس که قداستوی علی بود
بر دوش نبی که برتر از عرش
آنکس که نمود جا، علی بود
آن کش به احد نمود احمد
از ناد علی ندا علی بود
شایسته هل اتی علی بود
زیبنده لافتی علی بود
هم اول و مبتدا علی بود
هم غایت و منتهی علی بود
آنکش بکتاب حضرت حق
فرمود بحق بنا، علی بود
آن شه که قبول خواهد از لطف
فرمود مدیح ما علی بود
این مدح بخورد ماست ورنه
کی در خور سرتقی علی بود
آن پرده فکن که پرده برداشت
ازلو کشف انغطاء علی بود
گر پرده ز چهره برفکندی
گفتی همه کس، خدا علی بود
بی پرده بگو علی خدا نیست
لیکن زخدای هم جدا نیست
میرزا حبیب خراسانی
همه والشمس وصف روی علی است
همه واللیل شرح موی علی است
گرعلی صولجان به کف گیرد
کره نه سپهر گوی علی است
زآن بهشتی که وصف می گویند
گر بجوئی سراغ کوی علی است
فرودین مه که می شود همه سال
بوی اردیبهشت خوی علی است
خون که در نافه مشک می گردد
آن هم ازالتفات بوی علی است
گشت کشت همه زباران سبز
کشت من سبز ز آب جوی علی است
از چه قمری همی زند کوکو
گوئی آنهم به جستجوی علی است
هر که را در دل آرزوئی هست
در دل من هم آرزوی علی است
دل اوحق شناس وحق بین است
هر که را روی دل به سوی علی است
ز آتش دوزخ ار نجاتی هست
بی شک از فضل و آبروی علی است
بلند اقبال
هدایت شده از اشعار روضه های مکتوب
حالا خبر علی شده و مبتدا علی
هم ابتدا علی شده هم انتها علی
حق گفت در ادامهی «یا ایّها الرسول»
باشد ولیّ امر پس از مصطفی علی
بعد از خدا رسول خدا و پس از رسول
مولا علی زعیم علی مقتدا علی
سلطان علی امیر علی پادشه علی
فرمانروای مقتدر «لا فتی» علی
نخبه حریف قافلهی اشقیا علی
قطب شریف قاطبه ی اتقیا علی
مردم به سوی خیمهی او میروند تا
محکم کنند رشتهی پیوند با علی
«لبیک یا ابالحسن» امروز مومنین
- سر میدهند نغمهی «یا مرحبا» علی
این خیمهی علی است که هر گوشهاش پر از
«بخّاً بخّا علی» شد و «یا حبّذا علی»
ورد زبان خلق به روز غدیر خم
«یا مصطفی محمّد و یا مرتضی علی»
مردم خوشا به حال شما چون برایتان
هم رهنما علی شد و هم رهگشا علی
مردم خوشا به حال شما چون نشسته است
بر مسند شفاعت روز جزا علی
مردم خوشا به حال شما چون نموده است
«سوءالقضا» به معجزه «حُسن القضا» علی
آنقدر لایق است که با خود نگفتهاند
-حتّی معاندانش- آخر چرا علی؟
آنقدر لایق است که بر خیل مومنین
حجّت تمام کرده بر این مدّعا علی
انس و ملک؟ چه گویم کو سایهی هُما
بر «ماسوی» شد و نشد از ما سوا علی
تا بادهی «الست» گرفتند پیش روش
نوشید با پیالهی «قالو بلی» علی
«روحی لک الفدا» به لبش «لیله المبیت»
با جان خود رقم زده آن ماجرا علی
بی نقطه و الف چه حکیمانه خطبه ای
سر داده فی البداهه به صوت رسا علی
تا «پارهی تنش» به علی داد مصطفی
گفت آشکار : جان تو و جان ما علی
تفسیر ناب «انفسنا» در «مُباهله»!
تعبیر گشته تعبیه در «انّما» علی!
ای آیه آیه سورهی قرآن به نام تو
«یوسف» علی «خلیل» علی «انبیا» علی
ای مستی شراب «اولو الامر» الی الابد
سُکر نهفته در قدح «هل اتی» علی!
ای وارث خلافت آدم به روی خاک!
ای «کشتی نجات» و «چراغ هدی» علی!
نام تو شهر شهر جهان را گرفته است
ای شهره و شهیر در این روزها علی!
در «کاظمین و شام» علی در «نجف» علی
در «کوفه و مدینه» و در «سامرا» علی
رودی ز خون شده است و به راه اوفتاده است
تا توس رفته نام تو از کربلا علی
آنجا که دیگران به کراهت دهند خُمس
از طوع داده خاتم خود بر گدا علی
آنجا که دیگران زره و خود میخرند
از جوشن کبیر بپوشد ردا علی
آنجا که دیگران همه با خواب رفتهاند
با جان خویش رفته که گردد فدا علی
آنجا که دیگران همه سُنباده میزنند
جز با دعا نداده به تیغش جلا علی
همراه ذوالفقار دو دم دم به دم به ذکر
بر منکران احمد گفته است «لا » علی
خواندم روایتی که به روز اُحد نبی
هر ضربتی که میزد میگفت: «یا علی»
آنها پی غنیمت از خویش رفتهاند
آنها چقدر فاصله دارند با علی
آنها کجا امیر کجا؟ با چه جراتی
خود را چنین مقایسه کردند با علی؟
شیر خداست حیدر کرّار مرتضی است
حقّ از علی رضا شد و از حق رضا علی
حقّ از علی جدا نشود چون که لحظه ای
از حق نگشته است به قرآن جدَا علی
حق تا ابد همیشه به همراه حیدر است
زیرا که از ازل همه حق بوده با علی
جز او دگر که گفته «سلونی» به جاهلان
علمش چونان خزانهی بی انتها علی
هر کس چشیده بادهی نهج البلاغه اش
مانده علی خدا شده یا نه خدا علی
دست «یدالّهی ایش» به معراج رفته است
بر شانهی رسول نهاده است پا علی
خود بوتراب و چشمهی کوثر به دست او
بنگر که رفته مرتبهاش تا کجا علی؟
بر نور و نار غیر علی کس قسیم نیست
مولا و سرور است به هر دو سرا علی
من با غزل چگونه کنم صید این غزال
حقّ تو را قصیده نکرده ادا علی!
از فضل خود ببند در این بیت پای من
از لطف خود بگیر دو دست مرا علی
ذکرت مُدام تا به قیامت عبادت است
نامت علی الدّوام چو دارالشّفا علی!
ای دل به جز علی ندهی دل به هیچ کس
حالا که گشته است به دردت دوا علی
با جمله کائنات دلا یکصدا بگو
«صلّ علی محمّد و صلّ علی علی»
محمدرضا طهماسبی
آیینه تمام نمای خدا، علی است
نقشی که زد رقم، قلم ابتدا، علی است
دست خدا، زبان خدا، صورت خدا
در بندگیش بندة بی انتها، علی است
جان رسول و لحم رسول و دم رسول
شیرخدا و شیر رسول خدا، علی است
بعد از نبی به هر زن و هر مرد مؤمنی
مولا علی، امام علی، مقتدا، علی است
ذکر علی به وقت دعا یا محمد است
ذکر نبی به درگه معبود یا علی است
مولای دیگران دگری بود و دیگری
یارب گواه باش که مولای ما، علی است
زیباترین دعا به لب شیعه علی
یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی است
دانید جای شیعه به روز جزا کجاست؟
سوگند میخورم به خدا هر کجا علی است
نفس رسول، آنکه به جای رسول خفت
تا جان کند به راه محمّد فدا، علی است
دشمن، به دشمنی خود اقرار می کند
مردی که داشت بازوی خیبرگشا، علی است
بسم الله کتاب خداوندگار را
هرکس که باعلی است بداند که«با»،علی است
چشم خدا، قسیم جحیم و جنان به حشر
دست خدا و لنگر ارض و سما، علی است
تنزیل و نور و مریم و طاها و مؤمنون
یاسین و توبه و زمر و هل اتا، علی است
گفتم دعا کنم که نگاهی به ما کند
دیدم که استجابت و ذکر و دعا، علیu است
بر حشر چون لوای خدا سایه افکند
گردد عیان به خلق که صاحب لوا، علی است
آن بت شکن که در حرم ذات کبریا
بگذاشت جای دست خداوند پا، علی است
حجر و حطیم و زمزم و رکن و مقام و حج
میقات و ذکر و تلبیه، سعی وصفا، علی است
در «انّما ولیکمُ الله» سیر کن
تا بنگری ولی دگرانند یا علی است؟
روز غدیر گفت نبی در غدیر خم
یارب تو باش ناصر هرکس که با علی است
آن کس که از ولادت خود تا شهادتش
یک لحظه دل نداد به دست هوا، علی است
این قول شافعی است که در شعر ناب خود
گفتا مرا علی است خدا، یاخداعلی است؟
"میثم" هنوز صوت محمد رسد به گوش
فریاد می زند که امام شما، علی است
تا صورت پیوند جهان بود، علی بود
تا نقش زمین بود و زمان بود، علی بود
شاهی که ولی بود و وصی بود ، علی بود
سلطان سخا و کرم و جود ، علی بود
هم آدم و شیث و هم الیاس
هم صالح پیغمبر و داوود، علی بود
هم موسی و هم عیسی و هم خضر و هم ایوب
هم یوسف و هم یونس و هم هود، علی بود
مسجود ملائک که شد آدم ، ز علی شد
آدم چو یکی قبله مسجود، علی بود
هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن
هم زاده در کعبه معبود ، علی بود [این مصرع با تغییر آورده شد]
آن لحمک لحمی بشنو تا که بدانی
آن یار که او نقش نبی بود، علی بود
موسی و عصا و ید بیضا و نبوت
در مصر به فرعون که بنمود، علی بود
چندان که در آفاق نظر کردم و دیدم
ازروی یقین در همه موجود، علی بود
آن شاه سر افراز که اندر شب معراج
با احمد مختار یکی بود ، علی بود
آن کاشف قرآن که خدا در همه قرآن
کردش صفت عصمت و بستود ، علی بود
مولوی
(یکی از دوستان به نقل از آیة الله شجاعی (رحمة الله علیه) نقل کردند که ایشان این شعر را در نسخه قدیمی کتاب مولوی دیده بودند و در برخی نسخه های جدید نیاورده اند.)
هر نصر من الله به شمشیر علی بود
هر فتح قریب از دل چون شیر علی بود
در خیبر و بدرش همه یکپارچه گفتند:
پیروزی اسلام به شمشیر علی بود
آن رعشه که بر کاخ معاویه درافتاد
پیداست که از نعرۀ تکبیر علی بود
در سینه اگر بغض علی داشت عجب نیست
چون سینۀ دشمن هدف تیر علی بود
یک قوم در اندیشۀ تحقیر علی بود
یک طایفه مشغول به تکفیر علی بود
گفتند و نماندند ولی نام علی ماند
الحق که علی شاهد تکثیر علی بود
حتی به سکوتش کمر تفرقه خم شد
این وحدت ما حاصل تدبیر علی بود
صد رنگ عوض کرد بشر در طی ایام
تاریخ کجا شاهد تغییر علی بود؟
فرمود که دوزخ چه بسا خلق نمیشد
در هر دل اگر مهر فراگیر علی بود
پیغمبر ما آینۀ حسن خدا بود
در آینه هر آینه تصویر علی بود
هنگام سحر فاطمه بر منبری از نور
با یازده آیینه به تفسیر علی بود
از خاک نجف شاخۀ انگور بر آمد
این معجزۀ تاک به اکسیر علی بود
ایوان نجف! هان تو شهادت بده فردا
این دل همۀ عمر به تسخیر علی بود
نغمه ی «یا هو»ست به هر موی من
پر شده عالم ز«هوالهو»ی من
روی من از چار طرف سوی حق
دیده ی حق از همه سو سوی من
تا که دمم هست دم از او زنم
بانگ هوالحی و هوالهو زنم
--
قبضه ی خاکی بُدم آدم شدم
روح شدم نور شدم دم شدم
خیل ملک نیز مرا سجده کرد
از همه سو قبله عالم شدم
عالم را برای من آفرید
مرا برای خویشتن آفرید
--
ذکر دلم مدح و ثنای علی است
حال خوشم حال و هوای علی است
ذات الهی که مرا خلق کرد
هر چه به من داد، ولای علی است
خلوت من جلوت من با علی است
دار و ندارم همه یک یا علی است
--
کیست علی؟ آنکه ندانند کیست
کیست علی؟ آنکه خدا هست و نیست
علی، علی، علی که پیش از مکان
به ظل غیب لامکان داشت زیست
لحم و دم و جانِ محمّد علی است
تمام قرآن محمّد علی است
--
کیست علی؟ بر همه عالم امیر
کیست علی؟ رفیق پیر فقیر
امام یازده امام همام
سراج سیزده سراج المنیر
مغز علی و دگران پوستند
تمام انبیا علی دوستند
--
امیرمؤمنین عالم علی است
حقیقت رسول خاتم علی است
کعبه علی، قبله علی، حج علی
ذکر علی، حمد علی، دم علی است
علی بود احمد و احمد علی است
تمام اسلامِ محمّد علی است
--
کسی که خون عَمرو جاری کند
رسول را یکتنه یاری کند
امیر مرحب کُش خیبر شکن
دیده کسی یتیم داری کند؟
خاک کجا و مظهر هو کجا؟!
تنور پیرزن کجا، او کجا؟!
--
وای به من، من و ثنای علی
عفو کند مرا خدای علی
جهان چه قابل که فدایش شود
فاطمه گردیده فدای علی
آینه ی روی خدا چهر اوست
دین تمام انبیا مهر اوست
--
کیست علی؟ معلم جبرئیل
کیست علی؟ پیر هزاران خلیل
کیست علی؟ امیر، خیرالامیر
کیست علی؟ وکیل نعم الوکیل
کیست علی؟ تمام آیین من
عقل من و عشق من و دین من
--
پاک سرشتم که سرشتم علی است
مرغ بهشتم که بهشتم علی است
«میثم» بی دست و زبانم، ولی
هر چه که در نخل نوشتم علی است
گو که در آرند ز تن پوستم
تا ابدالدهر علی دوستم
--
حاج غلام رضا سازگار
کتاب ما علی و کیمیای ما علی است
حرای ما نجف است هوای ما علی است
“حرام زاده رهش از حلال زاده جداست”
که انتهای نسب نامههای ما علی است
برای قرب خدا تا ابد علی کافی است
که راه ما علی و رهنمای ما علی است
به کمتر از علی و آل او دلت مفروش
قسم به فاطمهاش که بهای ما علی است
تمام حیثیتِ شیعه از علی باشد
حسینِ ما علی است و رضایِ ما علی است
به حکم محکم لایمکن الفراراز عشق
که آنچه عشق نوشته به پای ما علی است
مرا زمانهی مرگم فقط نجف ببرید
که ابتدا علی و انتهای ما علی است
خوشا به زمزمهی وادیالاسلام نجف
که نُقل مجلس شبهای ما علی است
بگو بیاورد آنکه بجز علی دارد
بزن به سینه بگو ادعای ما علی است
بگو چه میکند آنکه علی ندارد او
برای او است جهیم و برای ما علی است
چه خاک بر سر خود میکند اگر بیند
به حشر کعبهی مشگل گشای ما علی است
شنیدهایم صدای درِ بهشت علی است
از آن به بعد سلام و صلای ما علی است
اگرچه درک علی از محالها باشد
به قدر ظرفیت اَدراکَمای ما علی است
من از رسول خدا نقل میکنم ، فرمود:
که استجابت هر ربنای ما علی است
بجز خدا و پیمبر کسی علی نشناخت
حدیث هرشب او باخدای ما علی است
علی مع الحق و حق باعلی است یعنی که
خدای ما نه ولی ناخدای ما علی است
فقط رسیدهایم اینجا که با علی باشیم
هزار شکر فقط ماجرای ما علی است
علی است کارگریِ پدر به خاطر ما
همیشه نان حلال سرای ما علی است
فرشته های خدا شب به شب فقط دیدند
به دست مادرمان لای لای ما علی است
کسی که عشق علی را ندارد او به جهنم
که فکر و ذکر و دل و دلربای ما علی است
“حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر “
برای ما که نگفتند آشنای ما علی است
چه کارمان به سوالات منکر است و نکیر
بجای ماست رضا و بجای ما علی است
قسم به وعده شیرین من یمت یرنی
بهشت عدن خدا نه ، جزای ما علی است
به حلقههای ضریحش دخیلها بستند
گره گشای دل انبیای ما علی است
فقط فقط و فقط فاطمه از او میگفت
شفاست فاطمه دارالشفای ما علی است
من از حسین بگویم حسین فرموده
که نام جمله پسرهای ما علی است
قسم به پنجهی گوهر تراش های بهشت
همیشه قبلهی ایوان طلای ما علی است
قسم به عین و به لام و به یای نام علی
که درد ما علی است و دوای ما علی است
کنار خانهی مولا یتیمها جمعند
عزایشان علی است و عزای ما علی است
چقدر کاسهی شیر آمده … چه میگویند:
دعای ما علی و هایهایِ ما علی است
و سهم شیر خودش را به قاتلش بخشید
کریمِ زخمیِ صاحب عطای ما علی است
به یاد مادرش اُفتاده پیش بابایش
که پارهی جگر مجتبای ما علی است
به حال زینب خود رحم کن نمیبینی
پس از تو روضهی کرببلای ما علی است
میان کرببلا تا علی به میدان رفت
صدا زدند فقط کینههای ما علی است
به زورِ نیزه علی را زِ اسب هُل داند
صدا زدند ببین ردِ پای ما علی است
حسین سمت جوانش رسید اما دیر
به ناله گفت چرا جای جای ما علی است
صدای عمهی سادات بود و بُهتِ حسین
چقدر پیشِ تو روی عبای ما علی است
حسن لطفی
فقط علی است در عالم که در مقام علی است
که هرچه هست در عالم به زیر بام علی است
به پادشاهی عالم رسیده آنکس که
کنیز حضرت زهرا و یا غلام علی است
علی همیشه علی بود و هست و خواهد بود
و یازده گل بی مثل از دوام علی است
دلیل دارد اگر در شروع هرچه سخن
که بعد نام خدا و رسول نام علی است
به کوری همه ی دشمنان خدا گفته است
امام اول عالم فقط امام علی است
مرا ببر به سر سفره ای که خود داری
شنیده ایم که این کار در مرام ععلی است
بهشت بوی گل یاس هیجده ساله است
که بوی آن همه ی وقت در مشام علی است
علی و فاطمه یک روح در دو جسم جدا
علی تمامی زهرا و او تمام علی است
نادر حسینی
روی حق روی حق نمای علیست
علی (ع) آئینهٔ خدای علیست
بولای علی (ع) قسم ایمان
به خدای علی (ع) ولای علیست
شب معراج شد لقاءالله
کشف بر خلق کان لقای علیست
مصطفی هر سخن شنید از حق
یافت کان صوت دلربای علیست
دستی آمد ز پشت پرده برون
دید دست گرهگشای علیست
حمل بار ولایت علوی
کان نه در خورد کس سوای علیست
مصطفی را سزد که در کعبه
دوش پاکش بزیر پای علیست
این دو را جز یکی مدان و مخوان
که بجز این خلاف رای علیست
در رضای علی رضای خداست
در رضای خدا رضای علیست
حرکت در تمام موجودات
باشد از عشق و آن هوای علیست
یعنی این جنبشی که در اشیاست
درحقیقت به مدعای علیست
نه همین در کنشت و دیر و حرم
متواضع بشر برای علیست
بلکه پیوسته در قیام و قعود
ذکر کروبیان ثنای علیست
با خداوند خویش بیگانه است
هرکه جانش نه آشنای علیست
آسمان بیستون از آن برپاست
کاین معلق بنا بنای علیست
مه ز خورشید کسب نور کند
نور خورشید از ضیای علیست
انبیا را در آفتاب جزا
سایبان بر سر از لوای علیست
کان لعل از چه خون بدل دارد
گر نه شرمندهٔ سخای علیست
بحر بگرفته کاسه گرداب
از چه بر کف نه گر گدای علیست
جبرئیل آن امین وحی خدا
بندهٔی بر در سرای علیست
بلبل از آن به گل فریفته شد
که مصفا گل از صفای علیست
در دل را به روی غیر ببند
کاین مقام شریف جای علیست
گر زید صدهزار سال صغیر
روز و شب منقبت سرای علیست
صغیر اصفهانی