eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
346 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
YEKNET.IR - roze - shabe 3 safar 1399.06.29 - motiee.mp3
11.98M
🗣 میگن روضه دل مردگیه🖤 حسین اغاز زندگیه✋😭 🏴🏴🏴🏴🏴
مداحی_آنلاین_چشماتو_ببند_خیال_کن_با_زائر_هایی_امیر_برومند.mp3
7.48M
روضه تا اربعین✅حاج میثم مطعیی ✅🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
😭😭😭 خواب دیدم تولدم شده بود و نشستم کنار بابایم عمه زینب مرا بغل میکرد شانه میزد به روی موهایم خواب دیدم دوباره مثل قدیم بوسه می گیرم از گل رویت تو بغل باز کردی و من هم می نشستم به روی زانویت دیدم آنجا عمو ابالفضلم با دو دستش مرا بغل کرده کادوییِ تولدم گویا گوشواره برایم آورده خواب دیدم علی اصغرمان شیر میخورد و سیر می‌خوابید حرفی از آتش و سه شعبه نبود قاتلی هم به او نمی خندید خواب دیدم که مادرت آمد دست روی سرم کشید اما ناگهان پا شدم ز خواب خوشم ز لگد های قاتلت بابا ........ گرم و پر نور کرده ای امشب کلبه ی سوت و کور سردم را آمدی جان من به قربانت نوش داروی مرگ من بابا چه عجب ای تمام زندگی ام این دل شب خرابه سر زده ای بی پر و بالی و بمیرم کاش پا نداری که با سر آمده ای جای سالم نمانده در تن من بازویم جای رد زنجیر است بی تو دنیا جهنم است ببین طفل نو پای تو زمین گیر است در بیابان میان هر کوچه از سنان و شَبَث کتک خوردم همه مدیون عمه ام هستم جان سالم اگر به در بردم بالش خواب هر شبم بوده سنگ سختی که زیر سر دارم شانه هایم مدد کند شاید جای رگهات بوسه بگذارم باورت میشود که سر کرده بی تو شبها گرسنه دختر تو ز کجا آمدی که می آید بوی نان برشته از سر تو 😭😭😭 💠💠💠1⃣0⃣1⃣5⃣💠💠💠 ⛈ 🦋 https://t.me/joinchat/AAAAAD8M1o1kf3xMJGroSQ 🦋⛈ ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ آدرس ایتا https://eitaa.com/majid_moradzadeh
😭😭😭 خواب دیدم تولدم شده بود و نشستم کنار بابایم عمه زینب مرا بغل میکرد شانه میزد به روی موهایم خواب دیدم دوباره مثل قدیم بوسه می گیرم از گل رویت تو بغل باز کردی و من هم می نشستم به روی زانویت دیدم آنجا عمو ابالفضلم با دو دستش مرا بغل کرده کادوییِ تولدم گویا گوشواره برایم آورده خواب دیدم علی اصغرمان شیر میخورد و سیر می‌خوابید حرفی از آتش و سه شعبه نبود قاتلی هم به او نمی خندید خواب دیدم که مادرت آمد دست روی سرم کشید اما ناگهان پا شدم ز خواب خوشم ز لگد های قاتلت بابا ........ گرم و پر نور کرده ای امشب کلبه ی سوت و کور سردم را آمدی جان من به قربانت نوش داروی مرگ من بابا چه عجب ای تمام زندگی ام این دل شب خرابه سر زده ای بی پر و بالی و بمیرم کاش پا نداری که با سر آمده ای جای سالم نمانده در تن من بازویم جای رد زنجیر است بی تو دنیا جهنم است ببین طفل نو پای تو زمین گیر است در بیابان میان هر کوچه از سنان و شَبَث کتک خوردم همه مدیون عمه ام هستم جان سالم اگر به در بردم بالش خواب هر شبم بوده سنگ سختی که زیر سر دارم شانه هایم مدد کند شاید جای رگهات بوسه بگذارم باورت میشود که سر کرده بی تو شبها گرسنه دختر تو ز کجا آمدی که می آید بوی نان برشته از سر تو 😭😭😭 💠💠💠1⃣0⃣1⃣5⃣💠💠💠 ⛈ 🦋 https://t.me/joinchat/AAAAAD8M1o1kf3xMJGroSQ 🦋⛈ ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ آدرس ایتا https://eitaa.com/majid_moradzadeh
مداحی آنلاین - دنیا به چه درد میخوره - حمید علیمی.mp3
3.96M
دنیا به چه دردی میخوره ،وقتی نمیتونم برم زیارت https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
AUD-20210831-WA0247.mp3
2.97M
۶۴ نوحه در باب شهادت حضرت علی اکبر .آهنگ نوحه در فایل صوتی ذیل مندرج است . شاعر مهندس محمد مهران فر ( مهران ) .......... علی اکبر پسرم نوگل بستان حسین تن صد پاره شدی از دم شمشیر و سنین .......... جسم پاک تو چرا روی زمین افتاده مرگ تو در دل من بار غمی بنهاده لشکر محنت و غم شد به دلم آماده تو بدی یاور و یارم بخدا نور دو عین .......... تیغ منقض بشکافته سر تو ای پسرم خاک اندوه و الم ریخته گشته بسرم من چگونه غم مرگ تو به خیمه ببرم شبه پیغمبری آنکه بوده نور عالمین .......... همه پیکر تو تیر جفا بنشسته تار و پود تن تو گوئی زهم بگسسته چشم شهلای تو اینک ز جفا شد بسته ببرد ز دشمنان تو الهی دو یدین .......... مادرت به خیمه گه در انتظارت باشد لحظه هاراشمرد تا علی از ره آید دوری تو هم از او صبر و قرار برباید اشک مهران شده جو ای آفتاب مشرقین مهران
۶۴ نوحه در باب شهادت حضرت علی اکبر .آهنگ نوحه در فایل صوتی ذیل مندرج است . شاعر مهندس محمد مهران فر ( مهران ) .......... علی اکبر پسرم نوگل بستان حسین تن صد پاره شدی از دم شمشیر و سنین .......... جسم پاک تو چرا روی زمین افتاده مرگ تو در دل من بار غمی بنهاده لشکر محنت و غم شد به دلم آماده تو بدی یاور و یارم بخدا نور دو عین .......... تیغ منقض بشکافته سر تو ای پسرم خاک اندوه و الم ریخته گشته بسرم من چگونه غم مرگ تو به خیمه ببرم شبه پیغمبری آنکه بوده نور عالمین .......... همه پیکر تو تیر جفا بنشسته تار و پود تن تو گوئی زهم بگسسته چشم شهلای تو اینک ز جفا شد بسته ببرد ز دشمنان تو الهی دو یدین .......... مادرت به خیمه گه در انتظارت باشد لحظه هاراشمرد تا علی از ره آید دوری تو هم از او صبر و قرار برباید اشک مهران شده جو ای آفتاب مشرقین مهران
(ع) 🔘🔘🔘🔘🔘🔘 بند1⃣ چهل ساله، کرببلا باهامه همش ظهر،بلا جلو چشامه چهل ساله، تا چشمامو میبندم میبینم که ، رو نی سرِ بابامه ..... وای... زنده بابامو سربریدن وای... غنچه ی نشکفته رو چیدن وای... خودم دیدم به وقت غارت وای ... معجر و از سرها کشیدن ........ خیمه ها رو سوزوندن ما رو به غم نشوندن ما رو به زور زنجیر تو صحرا میکشوندن سیدالبکا منم ، راوی کربلا منم •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند2⃣ دل من رو،اون لحظه میسوزنه زدن پیشم ،عمه مو تازیونه توی بازار،عمه مو دوره کردن چه حرفایی،گفتن بهش بمونه .... وای... کردن اهانت توی انظار وای... خیلی دادن عمه مو آزار وای... چشمای بابام علی روشن وای... زینبو جشن و کوچه بازار ..... برای من عذابه خاطرات خرابه چهل ساله دلم از غصه و غم کبابه سیدالبکا منم ، راوی کربلا منم •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند3⃣ چهل ساله اشکای من روونه پیش چشمام،لبای غرق خونه شبا خواب مجلس می میبینم همه دردم یه چوب خیزرونه .... وای... میزد با خیزرون پیاپی وای... خون لب بابام روی نی وای... ما کجا و بزم حرامی وای... ناموس ما و مجلس می .... زجر و بلا کشیدم پیر شدمو خمیدم خواب میبینم شبا که تو مجلس یزیدم سیدالبکا منم ، راوی کربلا منم 💠💠💠💠💠💠 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @rozenshinan
یا ام المصائب زینب الکبری(س) در زانوی زینب توانی که نمانده در زیر کعب نیزه جانی که نمانده در زیر چوب خیزران ای وای ای وای دیگر برای تو دهانی که نمانده در زیر نعل اسبها‌ رفتی و دیدم در پیکر تواستخوانی که نمانده حتی به آن پیراهنت رحمی نکردند درپیکرت دیدم نشانی که نمانده هجده گلم را نیم روز از من گرفتند دیگر برای من جوانی که نمانده اینجا پراز زهرا شده دور و بر من رویی نباشد ارغوانی که نمانده دیگر برای دختر شیرین زبانت از سیلی دشمن زبانی که نمانده درچشم های خواهر تو بعد گودال جز گریه های خونفشانی که نمانده قبل سفر دیدی رشیده بود زینب حالا به جز قدکمانی که نمانده کو غیرت اله حرم پس کو علمدار روی سر من سایبانی که نمانده ابوذر رئیس میرزایی ❇️باحضور یکصدو سی شاعر خوشنام کشور ✳️سبکهای خام و بروزبرای هر مناسبت✳️ ✅با روضه نشینان بروز باشید 👇👇👇👇👇👇👇 https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
‍ ورود اهلبیت(ع) سیدالشهدا(ع) به شام زمینه برادر بی کفنم همسفر نیزه نشین از بالای نیزه منو میون دشمنا ببین داغ دلم شد طعنه های سلسله داغ دلم شد خنده های حرمله داغ دلم زنی میون هلهله روی مخدرات نیلی شده تسلی دلها سیلی شده واویلا واویلا ازشهر شام طعنه و دشنامه جای سلام از غم ما آسمونه شام بلا تیره شده نگاه این حرومیا به زینبت خیره شده اداشده دینی که دارن به امام ادا شده بازخمای بی التیام ادا شده باسنگ و آتیش از روبام برادر کبوده روی همه به زیر لب میگن یافاطمه واویلا واویلا ازشهرشام طعنه و دشنامه جای سلام رو نیزه از زخم سرت باسنگ دلداری میشه خون تازه از کنار لبای تو جاری میشه توو شهرشام سهم ماها شد اضطراب توو شهرشام اندوه و درد بی حساب توو شهرشام زینب کجا بزم شراب زینبت کجا و شام بلا قاری قرآن و طشت طلا واویلا واویلا از شهر شام طعنه و دشنامه جای سلام ابوذر رئیس میرزایی ❇️باحضور یکصدو سی شاعر خوشنام کشور ✳️سبکهای خام و بروزبرای هر مناسبت✳️ ✅با روضه نشینان بروز باشید 👇👇👇👇👇👇👇 https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
‍ 🏴🏴🏴🏴🏴نوحه مسیر کوفه به شام 🌴🌴🌴🌴🌴🌴 زنوک نی برادر نگاهی کن بخواهر تکلم کن عزیزم ببین ـ حال دخــتر هلال زینب ـ نظر کن امشب که هستم در تب حسینا آه و واویلا ۳ حسینـــــا ▪️▪️▪️▪️▪️ سرت شد سایه بانم تو نور دیده گانــــم بخوان قرآن حسینم تو ای ــ مهربانـــــم ببین چشمانم ـ عزیـــز جانـــــم به تـــــو گریانم حسینا آه و واویــــلا........ ▪️▪️▪️▪️▪️ زحال من عیان اســـــت دو چشمم خونفشـانست میان سیــــــنه مـــــن چه قلبــی ـــ نهان است سرت خونین است ـ دلم غمگین است ــ نوایم اینست حسینا آه و واویــــــلا......... 🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳 عیسی دین محمدی 🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ❇️باحضور یکصدو سی شاعر خوشنام کشور ✳️سبکهای خام و بروزبرای هر مناسبت✳️ ✅با روضه نشینان بروز باشید 👇👇👇👇👇👇👇 https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
هدیه به امام سجاد صلوات واحد شلاقی امام سجاد تا صبح بیدارم از غم می بارم هنوز عزادار لب عطشان هستم طاقت ندارم غمگین و زارم هنوز عزادار تن عریان هستم واویلا چهل ساله عذاب کشیدم واویلا از زندگی دل بریدم وا ویلا من شام بلا رو دیدم بند دوم یادم نمی ره با دسته بسته بردن مارو به مجلس بزم شراب با چوب می زد بر لبهای بابام جلوی چشم زینب و رباب وا ویلا دنیا به سرم خراب شد وا ویلا هر لحظه برام عذاب شد وا ویلا خواهرم کنیز خطاب شد بند سوم چهل ساله هر شب روضه می خونم روضه برای پیکری پاره پاره چهل ساله هرروز روضه می خونم روضه برای کودکی بی گهواره وا ویلا دنیا رو سرم شد اوار وا ویلا دادن مارو خیلی ازار وا ویلا دیدم پای خواهرم خار یادم نمی ره بر حنجر تو بوسه زدم شبیه عمه زینب من یادم نمی ره بر پیکر تو بوسه زدم شبیه عمه زینب من واویلا عریان بدنت رو دیدم واویلا خونین دهنت رو دیدم واویلا رو خاکاتنت رو دیدم رضا نصابی
ای ز داغ تو روان، خون دل از دیده حور! بی‌تو عالم همه ماتمکده تا نفخه صور ز تماشای تجلای تو مدهوش، کلیم ای سرت سرّ «انا ‌الله» و سنان، نخله‌ طور! دیده‌ها، گو همه دریا ‌شو و دریا، همه خون که پس از قتل تو، منسوخ شد آیین سرور شمعِ انجم، همه گو اشک عزا باش و بریز بهر ماتم‌زده، کاشانه چه ظلمات، چه نور پای در سلسله سجاد و به سر تاج، یزید خاک عالم به سر افسر و دیهیم و قصور! دیر ترسا و سر سبط رسول مدنی آه! اگر طعنه به قرآن زند انجیل و زبور تا جهان باشد و بوده است که داده است نشان؟ میزبان خفته به کاخ اندر و مهمان به تنور سر بی‌تن که شنیده است به لب، آیه‌ کهف؟ یا که دیده است به مشکوه تنور، آیه نور؟ جان فدای تو! که از حالت جان‌بازی تو در طف ماریه از یاد بشد، شور نشور قدسیان سر به گریبان به حجاب ملکوت حوریان دست به گیسوی پریشان ز قصور غرق دریای تحیر ز لب خشک تو، نوح دست حسرت به دل از صبر تو، ایوب صبور مرتضی با دل افروخته، «لا حَول» کنان مصطفی با جگر سوخته، حیران و حصور کوفیان، دست به تاراج حرم کرده دراز آهوان حرم از واهمه، در شیون و شور انبیا محو تماشا و ملائک، مبهوت شمر، سرشار تمنا و تو، سرگرم حضور 🔸شاعر: آیت حق ___________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
هر چه گفتند همه ، بدتر از آن را دیدم عمه و دخترکانِ نگران را دیدم پردهٔ خیمهِ من را عطشی زد به کنار هم گلو دیدم و هم تیر و کمان را دیدم پدرم رفت به گودال و میان خیمه محتضر حال به خود رفتن جان را دیدم شمر ، بر سینه نشست و نفسش بند آمد به زمین پا زدنِ جان جهان را دیدم خیمه ها سوخت دلم سوخت بیابان هم سوخت بر لب آب فرات آه و فغان را دیدیم من و هشتاد ، زن و بچه و یک لشگر بغض تازیانه زدن و بردنشان را دیدم از روی ناقه مرا کعب نی انداخت زمین آمدم هوش ولی پای سنان را دیدم 🔸شاعر: ___________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
از رنج و محنت، کشتند ما را با هتک حرمت، کشتند ما را در ازدحامی قوم حرامی از روی فرصت کشتند مارا در آتش و دود، دروازه ای بود ساعت به ساعت، کشتند ما را هرکس که آمد سنگی به ما زد اینان به نوبت کشتند ما را سر را نبردند قدری جلوتر در چشم رعیت، کشتند ما را دُر بود و میریخت از دیده هامان بهر غنیمت کشتند ما را شد رستخیزی...آه از کنیزی ای کوه غیرت! کشتند ما را **** مداح ناگاه از خیزران گفت در بین هیئت...کشتند ما را 🔸شاعر: _________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
بس که خورشید موپریشان است آفتاب عراق سوزان است رنگ عوض کرده پیکرت حتما چونکه در قتلگاه عریان است... رفت میدان برادری تنها آمد اما از او سری تنها باقی قصه بعد تو این است راه شام است و خواهری تنها هیچ روزی شبیه شام نشد دختر حیدر احترام نشد هر چه رفتیم صبح تا سرشب کوچه پس کوچه ها تمام نشد بس که شد کوچه های شام شلوغ دورمان بود از اتهام شلوغ معجرم خاک و خون گرفت که بود سرم از سنگ های بام شلوغ آبروی قبیله را بردند بانوان جلیله را بردند سر عباس تا به نیزه نشست دست بسته عقیله را بردند صحبت از معجر و نقاب گذشت بر سرم کامل آفتاب گذشت به خدا نصف جان شدم از شرم تا که آن مجلس شراب گذشت خواهرت شعله های در دیده از همان ابتدا خطر دیده این غبار مبارزه است حسین معجرم رنگ خاک اگر دیده من به دلهای مرده جان دادم به همه راه را نشان دادم مثل حیدر که فتح خیبرکرد کوفه و شام را تکان دادم همه ی خلق در امان من است عفت و عاطفه نشان من است کوفه وشام بدر و احزاب است ذوالفقار علی بیان من است از یتیمان سپاه آوردم باغم و سوز و آه آوردم کاروانی پر از ستاره و ماه سمت شام سیاه آوردم 🔸شاعر: ___________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
بعد از تو برادر جان! بر شام سفر کردم بر آل ابوسفیان اعلان خطر کردم دیدم سر تو بر نی، راهت بنمودم طی تو بر نی و من در پی، بر نیزه نظر کردم ای خفته به خاکستر! آتش به تو شد بستر ای خاک مرا بر سر از کوفه گذر کردم تو کلمه حق بر لب، من از غم تو در تب ای صبر دل زینب! اینگونه سفر کردم با بار غم و اندوه، چون شیرزنی نستوه بر ضد عدو چون کوه پیکار دگر کردم افتاد یزید از تخت چون کور دلی بدبخت آن مرکز فحشا را من زیر و زبر کردم شد گوشه ویرانه بیت الحزن زینب بر قاتل تو نفرین با خون جگر کردم 🔸شاعر: زنده یاد ___________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
ای دل مگر نه خاتم ماه محرم است باز این چه شورش است که در خلق عالم است گر ماجرای کوفه و کرب و بلا گذشت باز این چه نوحه وعزا و چه ماتم است گویا طلوع کرده به شام آفتاب عشق کاشوب در تمامی ذرات عالم است صبح ورود شام چنان تیره شد کز آن کار جهان و خلق جهان جمله در هم است سرهای کشتگان همه بر دوش نیزه ها سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است آن محشری که کرده به پا چوب خیزران بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است رشک ملک خرابه نشین شد که محتشم گفتا عزای اشرف اولاد آدم است ویرانه و دل شب و دردانه و پدر آری بساط عشق به خوبی فراهم است فردا سپیده چشم در آن بزم تا گشود بر گرد شمع دید که پروانه ای کم است 🔸شاعر: ___________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
زنهای شام غصه معجر نداشتند کمبودی از غنیمت و زیور نداشتند در کوچه ها نشد سرشان زخم سنگ و چوب در پیش چشم رأس برادر نداشتند بر خار، پا برهنه نبودند کل راه زنجیر هم به گردن مضطر نداشتند اطرافشان به هلهله نامحرمی نبود داغ تنور و سوختن سر نداشتند حین حراجِ سوخته‌ی گاهواره ای شرمی ز داغ سینه مادر نداشتند بی شرم های کوچه‌ی برده فروشها شرم از کنیز خواندن سرور نداشتند یک زن دلش به حال اسیران کمی گرفت میگفت کاش کودک دختر نداشتند نامردهای شام چه مردانه میزدند جز تازیانه صحبت دیگر نداشتند از دینشان که خیر ندیدیم کاش که در شهرشان یهودی کافر نداشتند در پاسخ تلاوت قرآن نیزه ها از سنگ و چوب حربه بهتر نداشتند از سنگ و چوب و آتش عوض شد رخ حسین دست از سرش هنوز ولی برنداشتند 🔸شاعر: ___________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
در آغوشش کشید و خوب او را بوسه باران کرد جفای مسلمین را یک مسیحی خوب جبران کرد فدای راهبی که شانه بر گیسوش زد اول سپس از ماتم او گیسوی خود را پریشان کرد سزد اینکه مشایخ شرمسار از راهبان باشند به پاس آن پذیرایی که انجیلی ز قرآن کرد چه باک ار مأذنه خاموش از بانگ عزای اوست که حکم حکمتش ناقوس ها را مرثیه خوان کرد 🔸شاعر: ___________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
وقتی که تن حسین بی سر شده بود دلشوره زینب دو برابر شده بود از خولی و شمر دیرتر می آمد افتادن و گریه کار خواهر شده بود تنها نه فقط رقیه، در ظهر عطش... از غصه ات آفتاب لاغر شده بود در ظهر دهم حرف سر و خنجر بود در عصر دهم صحبت معجر شده بود ابرو به هم آورد ابالفضل...چقدر با دیدن حرمله مکدر شده بود با خاطره ی خنده ی معصوم علی چشمان رباب روز و شب تر شده بود گیسوی سه ساله کوچه پس کوچه ی شهر بازیچه ی دختران کافر شده بود از غربت زین العابدین این بس که در شام یزید روی منبر شده بود 🔸شاعر: _______________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
دومرتبه گذرِ سنگ بر جبین افتاد بلند مرتبه سر ، باز بر زمین افتاد شکافت ، یک سر و دیدند دختران حرم به روی صورت عمه ، دوباره چین افتاد به ناله خواهرِ مظلومه رو به مردم گفت بدا به حال شما که عمودِ دین افتاد دوباره نیزه شش ماهه ، دستِ مستی رفت رکاب نیزه تکان خورد ، پس نگین افتاد و چون عمو که زمین خورد علقمه ، بی دست به دستِ بسته ، سکینه ز روی زین افتاد حسین فاتحهٔ کوثرِ حرم را خواند سه ساله دختر او دست یک لعین افتاد 🔸شاعر: _______________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————