#حضرت_محسن_بن_علی #مرثیه_حضرت_زهرا
گویا حریف شعله ی این در نخواهی شد
آخر عصای پیری مادر نخواهی شد
می سوزم از اینکه تو با این کوهی از غیرت
جز چند روزی بیشتر حیدر نخواهی شد
مخواستم مثل حسن مثل حسین، مادر
یار پدر باشی ولی دیگر نخواهی شد
می خواستی دفع بلای مادرت باشی
گفتم نرو هم زور این لشکر نخواهی شد
وقتی که زینب دید مادر پشت در افتاد
فهمید که هم بازی خواهر نخواهی شد
باضربه پای پلیدی و هجوم در
وقتی صدف له شد دگر گوهر نخواهی شد
تو زودتر رفتی نبینی مرگ مادر را
حالا دگر با درد هم بستر نخواهی شد
مثل رقیه منکرت هستند بعضی ها
درباور ناباوران باور نخواهی شد
🔸شاعر:
#مهدی_قنبری
_______________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#حضرت_محسن_بن_علی #مرثیه_حضرت_زهرا
#سقیفه_بنی_ساعده
باز هم بوی دود میآید
فتنهها باز شعلهور شدهاند
مصطفی رفت و امتش دور
خانهی فاطمه چه شر شدهاند
باز کردند دست شیطان را
بند بر دست پنجتن بستند
جانشین پیمبر است علی
دست او را چرا رسن بستند
آه این خانه؛ خانهی وحی است
گرد این خانه حرف بد نزنید
باردار است مادر سادات
بر در خانهاش لگد نزنید
نالهی گل ز پشت در آمد
ایپدر، ای محوللاحوال
ساقهام را شکست امتتو
غنچهام شد به زیر پا پامال
مرتضی را کشانکشان بردند
چشم زینب ز بهت وا مانده
فاطمه رفت در پی حیدر
رد خونی از او بجا مانده
ردخون دید زینب مضطر
ردخون از زنی پسرمرده
لحظهای میرسد که طفلرباب
شیر از تیر حرمله خورده
ردخونی که در هوا پخش است
ردخونی که از عبا میریخت
باورش سخت، سختتر آنکه
خون اصغر ز نیزهها میریخت
🔸شاعر:
#امیر_عظیمی
___________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#حضرت_محسن_بن_علی #مرثیه_حضرت_زهرا
سر سجاده ات که می آیی
راه معراج عاشقان باز است
هر نخ از ریشه های چادرتو
آسمانی برای پرواز است
مهر و امضای حاجت عالم
در دعای دل شکسته ی توست
مادرانه ترین نوازش ها
توی دستان پینه بسته ی توست
از سر معجر تو ای بانو
آیه های حجاب میریزد
از همان چادرت که وصله زدی
در محل آفتاب میریزد
مثل خورشید.... نه فراتر از آن
چشم هستی است روشن از نورت
دائما رشد میکنم چون گل
پای این اشکها من از نورت
این یتیم فقیر مسکین را
سرپناهی نبوده غیر از تو
تا به بن بست خورده ام مادر
هیچ راهی نبوده غیر از تو
مادران درد هم اگر دارند
با همان حال غرق لبخندند
هرکه شد غصه دار قصه ی خویش
مادران غصه دار فرزندند
ای که اشک عزای تو بوده است
مایه ی سربلندی و شرفم
من که نالایقم برایم باز
مادری کن اگرچه ناخلفم
با همان خاک هم ملوکانه است
چادر تو اگر چه غرق رفو است
روز محشر که روز بی کسی است
رشته ی چادر تو واعتصمو است
شک ندارم حجاب بی بدلت
قبله ی پاکی است بی بی جان
خاکها بر سر زمین از چه
چادرت خاکی است بی بی جان؟
چادرت خاکی است بی زحمت
اول روضه چادری بتکان
با تکان دادن همین چادر
گرد غم را به پلکها بنشان
من بمیرم برایت آن دم که
کند وکم رنگ شد نفسهایت
غرق غم آه میکشم گویا
پشت در تنگ شد نفسهایت
در نمیخواست سر به تو بزند
لگدی ناگهان نثارش شد
روی لولا عقب عقب چرخید
دلش از غصه غرق آتش شد
در نمیخواست شعله ور باشد
بلکه میخواست مهربان باشد
میخ میخواست غنچه ات ای گل
پای دیوار در امان باشد
در لگد خوردو میخ را آورد
تا بهشت تو لاله گون باشد
از همان لحظه تا ابد باید
دل تاریخ غرق خون باشد
حیرتم کشت بین کوچه چرا
آسمان بر زمین نمیافتاد
تو اگر بر زمین نمیخوردی
شاهی از صدر زین نمیافتاد
🔸شاعر:
#محمد_علی_بقایی
_______________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#حضرت_محسن_بن_علی #مرثیه_حضرت_زهرا
#سقیفه_بنی_ساعده
از حق گذشته ایم به ایجاب مصلحت
لب بسته ایم یا به ستم یا به مصلحت
عالِم که امتناع کند از بیان حق
جاهل دهد به سفسطه فتوا به مصلحت
باید به مکرهای معاویه تن دهیم
وقتی فروختیم علی را به مصلحت
محسن حقیقتی است که مسکوت مانده است
دیروز به مصالحه حالا به مصلحت
ظلمی که دیده فاطمه٬انکار میشود
کم کم که اعتراف دهد جا به مصلحت
از قاتلان فاطمه نامی نمی بریم
دردا به این مسامحه دردا به مصلحت
لعنت به دشمنان وطن٬ بی ممانعت
منع است لعن دشمن مولا به مصلحت
«باپیرو سقیفه برادر نمیشویم»
حتی به حکم وحدت و حتی به مصلحت
🔸شاعر:
#عالیه_رجبی
___________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#حضرت_محسن_بن_علی
مثل حسن , مثل حسین , آقاست محسن
نور دو چشم حضرت زهراست محسن
در این فضیلت مثل و مانندی ندارد
اول شهیدِ غربت مولاست محسن
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
هدیه به روح امام حسن عسکری
صلوات
اللهم و صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
زمینه احساسی زیبا امام حسن عسکری
می گم با چشم خون فشان
تسلیت یا صاحب زمان
ای اقا
ای اقا
امشب عزاداری اقا
بمیرم داغداری اقا
ای اقا
ای اقا
لباس مشکی می پوشم
شریک غصه هات بشم
جوونیم نذرچشات
اللهی که فدات بشم
غریب امام عسکری
به عشقت اقا مبتلام
از راه دور اقا سلام
جان اقام
جان اقام
سلام غریب سامرا
سلام اقای باوفا
جان اقام
جان اقام
سلام به نوکرای تو
سلام به زائرای تو
سلام می دم از راه دور
به سمت سامرای تو
غریب امام عسکری
ای ذکر طپش های من
ای دوای دردای من
جان اقا
جان اقا
تو بخواهی می شم منم
کربلایی می شم منم
جان اقا
جان اقا
با نگاه تو وا می شه
قفل تمام مشکلام
از تو می خوام امضا کنی
تذکره ی کربو بلام
غریب امام عسکری
به نگاه تو مدیونم
واسه غمه تو گریونم
جان اقا
جان اقا
تو لحظه های اخرت
بودی به یاد مادرت
جان اقا
جان اقا
به یاد مادرت بودی
به یاد مسمارو سینه
تو سامرا تنت بودو
دلت بودش تو مدینه
غریب امام عسکری
ح
رضا نصابی
https://t.me/rozeneshinan
هدیه به امام حسن عسکری صلوات
زمینه شور واحد
به سبک ایشا الله تو همین روزا
همین روزا شاه کرم
مرغ دلا پر می زنه
امشب به سمت سامرا
لباس غم به تن کنیم
عزا داره امشب اقا
از غم این مصیبت می باره دیده هامون
عزاداریم برای دله خونه اقامون
حضرت صاحب الزمان
اشک می ریریزیم همراهتون
ناقابلیم ولی مارو
بدون شریک غمتون
دلای شیعه گشته پر از سوزو پر از غم
اجرک الله اقا. از این داغ معظم
ای همه ی دل خوشیم
دارو ندارم پسرم
لحظه های اخرمه
بیا کنارم پسرم
لحظه ی اخرو من یاد بی سر می افتم
یاد فشار خنجر روی حنجر می افتم
با لب تشنه جدم و
کنار دریا کشتنش
جلوی چشم زینب و
جلوی زهرا کشتنش
تنش به روی خاک و جدا سرش زتن شد
زینب دوش احمد خدا یا بی کفن شد
رضا نصابی
https://t.me/rozeneshinan
هدیه به امام حسن عسکری
شور یا زمینه و زمزمه امام حسن عسکری گریز روضه حضرت زهرا
بیا ببین که
توون نداره پیکره من
ببین تو جسمه لاغره من
ببین تو حاله مضطره من
از زهر کینه
پا تا سرم می سوزه بابا
چشم ترم می سوزه بابا
بال و پرم می سوزه بابا
غریب سامرا حسن جان
می سوزم از تب
افتاده ام میونه بستر
با قلبه خون و زار و مضطر
می خونم روضه های مادر
این لحظه ها من
به یاد دیوارو در هستم
یاد غمای حیدر هستم
به یاد داغه مادر هستم
غریب سامرا حسن جان
لگد به در زد
با ضربه های محکم پا
چهار چوب در کنده شد از جا
در افتادش به روی زهرا
به پشت اون در
می زد صدا محسن مو کشت
با ضربه پا محسن مو کشت
فضه بیا محسن مو کشت
غریب سامرا حسن جان
رضا نصابی
https://t.me/rozeneshinan
#شهادت_امام_حسن_عسکری
#نذر_ولایتعهدی_امام_زمان
بنشسته به درگاهِ تو ماتم زده خورشید
در فکرِ طلوع است و یا قصه ی تبعید
تقدیر و قضا بعدِ تو اینگونه رقم خورد
او بزمِ عزا گیرد و یا مائده ی عید
کورانِ زمین تاب ندارند ببینند
اینگونه جهان شعشعه ی نورِ تو تابید
تو آمدی و تا که دِگر گم نشود عشق
لبریز شود جانِ جهان از مَیِ توحید
این صبحِ امیدِ تو و یا شامِ غمِ توست
باید به کدام حالِ شما گریه و خندید؟!
از اشکِ غروب و تبِ شب های تو پیداست
تقدیرِ زمین بعدِ تو غم باشد و تهدید
پروانه ی روحِ تو کجا طاقتِ هجران
آن ناله ی فقدانِ تو را آه! که فهمید
این صبر و رضا شیوه ی اجدادِ تو بوده است
هرگز به دلت پاره نشد رشته ی امید
بر بی کسی ات عالم و آدم همه گریان؛
صد قرن زمین اشک فشان دورِ تو چرخید
گل تشنه، چمن تشنه، که تا کی تو بیایی
باید دگر از ردِ قدم های تو پرسید
در چهره ی گل خنده دِگر نیست کجایی؟
انگار زمین مرده و عمریست نبارید
ماندیم پُر از بارِ فراق و غمِ هجران
هی جمعه به جمعه شده این فاصله تمدید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
اجرا: کربلایی مجید منصوری
#هستی_محرابی
@rozeneshinan
#السلام_علیک_یا_غریب_سامرا
#مرثیه_سینه_زنی_سبک_سنتی
کشته شد از زهرِ کینِ دشمنان
عسکری مولا امامِ شیعیان
تسلیت گوئیم از این داغِ عظیم
پیشگاهِ مهدیِ صاحب زمان
خون شده زین غصه قلبِ عاشقان
قتلِ کین شد آن امامِ مهربان
فاطمه شد از غمِ او نوحه گر
در عزایش آمده بر سر زنان
جانِ عالم در عزا، حجٌتِ قائم بیا
شمعِ بزمِ ما شده دیگر خموش
می رسد هر سو نوایِ غم به گوش
جانِ ما از هجرِ رویش بی قرار
سینه ها از داغِ او اندر خروش
گونه را با اشکِ خون دریا کنید
هر کجا بزمِ عزا بر پا کنید
خاکِ غم بر سر کنید ای شیعیان
گریه بر آلاله ی زهرا کنید
جانِ عالم در عزا، حجٌتِ قائم بیا
سامرا شد سر به سر ماتم سرا
مهدیِ محزون نشسته در عزا
زین مصیبت شد خلایق داغدار
جانِ عالم غرقِ در شور و نوا
آمده پیغمبر ازعرشِ برین
ماتمِ عظمی بگیرد در زمین
همرهِ او فاطمه بر سر زنان
شالِ غم برگردنِ روح الامین
جانِ عالم در عزا، حجٌتِ قائم بیا
زین مصیبت پشتِ زهرا خم شده
قلبِ او در نوحه و ماتم شده
سبطِ پاکِ مصطفی را کشته اند
داغدار پیغمبرِ خاتم شده
صد خروش آید ز طاقِ آسمان
گو فتاده لرزه بر کون و مکان
عرشیان اندر نوا و شور و شین
بین چه شوری گشته در عالم عیان
جانِ عالم در عزا، حجٌتِ قائم بیا
عسکری آن میوه ی حیدر بوَد
لاله ای از باغِ پیغمبر بوَد
این همان چشم و چراغِ فاطمه
نورِ قلب و دیده ی کوثر بوُد
سینه ی مهدی ز دردش بی قرار
زین مصیبت گشته قلبش داغدار
امشب آید در عزایِ بابِ خود
چهره ی خود را نماید آشکار
جانِ عالم درعزا، حجٌتِ قایم بیا
#شهادت_جانسوز_امام_حسن
#عسکری_ع_تسلیت_باد
اجرا: کربلایی مجید منصوری
#هستی_محرابی
@rizeneshinsn