eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
386 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از من ندیده است کسی بی پناه تر روزم شده است از شب تیره سیاه تر دست مرا بگیر که از خود فراری ام راضی نشو ببینی ام ازاین تباه تر زانو زدم مقابل تو چون اسیرها این بار ازهمیشه ولی بی سلاح تر مولاي انت تعلم ضعفی عن البلا آری به جزتو کیست به ضعفم گواه تر هرگز ندیدم از تو کسی را کریم تر هرگز ندیدم از کرمت دلبخواهتر با اشک آمدم که شنیدم پسند توست چشمی که میشود به ازای گناه، تر یاربِّ انت اکرم مِنْ اَنْ تُضيعُنی حالا که از همیشه شدم بی پناه تر 🔸شاعر: __________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
به خدا بعد عروج تو پرم مى سوزد مادر من،تو نباشى، جگرم مى سوزد امنیت داشتن ما همه از یمن تو بود خانه با رفتن تو در نظرم می سوزد چه کنم با غم فقدان تو که می دانم بی تو قلب من و قلب پدرم می سوزد خواستی تاکه عبایش کفنت باشد و آه این خبر را به پیمبر ببرم می سوزد همه دارایی تو خرج در اسلام شده پای بخشندگی ات دست کرم می سوزد میروی نیستی آن روز ببینی که چطور سرم آن لحظه که درپشت درم-می سوزد شعله آن قدر زیاد ست در آن هنگامه از نفس های پر آهم پسرم می سوزد *** سال ها می گذرد؛؛ کرببلا وقت غروب با همین شعله دل اهل حرم می سوزد 🔸شاعر: ============================= ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای اولین زن در رکاب احمد مختار یاری گرِ پیغمبر ای گنجینه ی اسرار شرمنده ایم ای مادر اسلام از رویت وقتی که نامت بین ما کم میشود تکرار در وصف تو چیزی ندارد شعر ناچیزم زیباترین الگو برای واژه ی ایثار تاریخ می داند که هستی و چه هستی تو ای آنکه جا داری میان بهترین انصار خدمتگذار این شریعت گشته ای با جان؛ وقتی که از فعلِ خدا خواهی شدی سرشار... زهرا گرفت از راهِ تو الهام بانو جان حق را گرفت آخر میان آن در ودیوار 🔸شاعر: ============================ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
صدام کردی که باز، بی تاب باشم تا با تو باز توی یک قاب باشم تو گفتی که خوبه اینجایی اما توو مهمونیت بده که خواب باشم مثه بارون مثه دریایم امشب دوسم داشتی که من اینجایم امشب دلم با گریه آرامش گرفته چه خوبه فارغ از دنیایم امشب تموم خواهشام از جنس درده ببین دنیا با این بنده ت چه کرده می ترسم خب، نزار تنها بمونم ببین شیطون داره دورم می گرده گناه، دست دلم، باز کار داده دلم دوره ز معراج السعاده ببخشم، باز قصد توبه دارم خدا جون می دونی که روم زیاده اسیر خواهشای بی خودم من گرفتاره جهان لابدم من من اینجوری نبودم که میدونی همونی که نمی خواستم شدم من 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
بیدارم و اما دل بیدار ندارم در توشه به جز این دل بیمار ندارم گفتی که بیا توبه کن و بنده ی من باش صد حیف که من گوش بدهکار ندارم صد بار به رویم در این خانه گشودی اما من بیچاره به تو کار ندارم این چشم خطاکار شده مایه ی خجلت در روضه دگر چشم گهربار ندارم این بار ضرر کن، بخر این عبد گدا را من جز تو در این شهر، خریدار ندارم من در دو جهان دل به علی داده ام و بس جز با علی و آل علی کار ندارم می سوزم از این سوز که سربار حسینم سربار شدم، همت عیّار ندارم می سوزم از این روضه که با گریه حسین گفت: ای اهل حرم میر و علمدار ندارم 🔸شاعر: __________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
اولین بیت شد این مصرع بسم الله است قلم از آنچه در افکار من است آگاه است پُر مضمونم و بیت الغزلی در راه است صحبت از حضرت خورشید، سخن از ماه است باز کرده ست اذان حنجره ی مأذنه را تا شب و روز بخوانم پسر آمنه را باغ در رویش خود فصل بهاری دارد عشق در اوج جوانی است، قراری دارد نور در حجله ی عشق آمده کاری دارد پسر آمنه تنهاست؟ نه، یاری دارد بَه به این وصلتِ فرخنده پی و ختم به خیر در خورِ همسری عشق، خدیجه ست نه غير همسر بی بدل حضرت طاها او بود لایق مادری اُمِ ابیها او بود نور را آینه هرآینه تنها او بود مصطفی آن همه تنها شد اما او بود با وجودش به نبی هیچ غمی غالب نیست تا خدیجه است غم از شعب ابیطالب نیست السلام ای که در این شعر سرانجام تویی مصطفی را تو دلارامی و آرام تویی دینم از اوست ولی پایه ی اسلام تویی ای غریبی که پر از نامی و گمنام تویی به مقام تو چه اندازه حسادت بردند لقب خاص تو را نیز به سرقت بردند ما کجا و سخن از مدح تو با این دل پُر شرمگینم که نداریم کلامی در خور ما که گوهر نشناسیم چرا سُفتنِ دُر خرج دین شد همه ی مال تو اُشتر اُشتر وای برما و بر این شیوه ی مهمانی ما شده سرمایه ی تو خرج مسلمانی ما گفتم از مدح تو از روضه ات اما کمتر رفتی و ماند غمت روی دل پیغمبر دخترت فاطمه جان داد پسِ آتشِ در مجتبی آه کشید از دلش از سوز جگر آمد از عرش برای تو کفن، طیب و پاک نوه ات کرببلا بی کفن افتاد به خاک ** "سرمایه ات خرج مسلمانی ما شد حق مسلمانی ما با تو ادا شد... شاعر: 🔸شاعر: ============================= ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
جز گریه نداریم به پیشِ تو هنر هیچ تاکیم که جز اشک نداریم ثمر هیچ هیچیم ، اگر جلوه نماییم به واقع ماییم ، بگیرد به خودش شکل اگر هیچ اوهام تو هیچ است و خیالات تو هیچ است بیهوده چرا دل بنهی اینهمه بر هیچ؟! بیداریِ دل شرطِ طریق است نه چشمت جز تیره دلی دزد چه دارد ز سحر ؟ هیچ بیچاره ی مژگان سیاهش شدم ای دل تیغ اینهمه بر ما بکشد یار و سپر هیچ 🔸شاعر: __________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
تو مادر زهرا شدی پس دین باید در اینجا نکته بین باشد ننگ است در عالم زنی دیگر غیر از تو ام المومنین باشد ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
صدا پیچید،دنیا گوش شد،غرق شنیدن شد اذان پیغمبری کرد و مهیای وزیدن شد‌ طلوعت شمع‌های آسمان را استراحت داد زمین روشن شد و خورشید مشغول لمیدن شد ‌ کمی تا قد کشیدی شاخه ی انگور از دیوار به شوق دست‌های تو پذیرای خمیدن شد‌ نوازش کردی و در سینه‌ی چوبی نخلستان دلی خشکیده از جور زمین سبز از تپیدن شد‌ چقدر آزادگی می‌ریخت از هر بند انگشتش کنیزی که برایت بی قرار غنچه چیدن شد ‌ صدای پای تو یک شهر را در کوچه ها آورد در و دیوار هم حتی سراپا محو دیدن شد ‌ چقدر آسوده خاطر بود از  دنیا فقیری که شبی سرد از غذای سفره‌ات گرم چشیدن شد‌ خدا می‌خواست معنای کرم را جلوه‌گر باشی همین انگیزه‌ی خوبی برای آفریدن شد ‌ به جز رنگ خدا رنگی نمی‌ماند در این عالم تو را با رنگ یک‌رنگی خود گرم کشیدن شد‌ برای کوری چشم حسودان قبل بسم الله خدا ''روحی فداک"ی‌ گفت و مشغول دمیدن شد‌ 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
این حسن(ع) کیست که نامش سندِ غربت شد بوسه بر تربتِ او در دلِ ما حسرت شد این حسن(ع) کیست که تشییعِ عجیبی دارد تیرها بود که بر پیکرِ او دعوت شد این حسن(ع) کیست که از روزِ ازل مظلوم است غمِ عالم همه در طالعِ او قسمت شد خاندانش همه مصداقِ غریبند و ولی غربتِ حضرتشان بر همه کس حجت شد او که هرگز عوضِ خدمتِ خود مزد نخواست اجرش از مردمِ گمراه فقط محنت شد چه بگویم که چگونه به وطن تنها بود همه ی غربتش از تربتِ او پیدا بود او غریبِ وطن و کشته به دستِ جعده جرمش این است فقط نورِ دلِ زهرا بود دشمن و دوست همه بر درِ این خانه گدا چون کریمِ و کرمش بیشتر از دریا بود کرمِ بی حدِ او شهره ی آفاق شده است پست تر از همه چیز از نظرش دنیا بود وَ چه شبها که طعام از شکمِ خود می زد این عجب نیست چرا، چون پسرِ مولا بود وَ سرانجام بگو مزدِ محبت هایش ظلم از سوی عدو، مزدِ ذوِی القربی بود آه خاکی شدنِ چادرِ مادر را دید بعدِ کوچه به لبش نغمه ی واویلا بود عشق را زنده نگه داشت که پرپر نشود لیک در چشمِ عدو عشق چه بی معنا بود به فدای دو جوانش که صفِ کرب و بلا رقصشان در برِ شمشیر چقدر زیبا بود یا حسن با تو همه زندگی ام غرقِ صفاست هستیِ هستی همه از نظرِ لطفِ شماست! 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
زبان الکنم از وصف ذاتت ناتوان باشد که این مدح و ثنا سرمایه ای چون دُر گران باشد قلم بر دفترم چرخید نامت بر زبان آمد کرامت کردی و بر پیکر این خسته ، جان آمد کلید خانه ی لطفی ! امیر فضل و احسانی ! " خلاصه می شود آقا در عشق تو ، مسلمانی " معطر کرده گیسویت فضای بیت حیدر را فقیران و یتیمان ، جمله می کوبند هِی ، در را قدم رنجه نمودی در جهان تاثیر بگذاری قدم بر روی چشم آیه ی تطهیر بگذاری سلام ای رحمت مطلق ! خدای مهربانی ها ! چه لذت بخش تر از این ، شود نذرت جوانی ها ؟ فراوان می دهی بر ما ، به مقداری نمی ماند به لطف سفره ی سبزت طلبکاری نمی ماند ... تو صاحب منصب جودی ! امام بخشش و بذلی ! تو در جنگاوری و رزم ، استاد ابالفضلی ! تو آن ضرب المثل بین کرامت آفرین هایی چه غم از بی کَسی وقتی کَسِ بی کَس ترین هایی بجز عشقت نمی دانم بجز نامت نمی خوانم حسن جانم حسن جانم حسن جانم حسن جانم ... چقدر از تو گرفته فاصله ، دردا که مغبون* شد هر آنکه از میان حلقه ی عشق تو بیرون شد برای با تو بودن هم دلیل محکمی دارم اگر باشی به روی زخم قلبم ، مرهمی دارم گرفتارم ، نگاهی کن ، نگاه تو گهربار است به "خورشیدت" نظر کن سخت درگیر شب تار است تمام دلخوشی ما به اکرامِ مدام توست کَرَم کن بر جهانِ ما ، کَرم کردن مرام توست ... 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
نوه ی ارشد طاها یی و طوبا شده ای پسر ارشد زهرایی و زیبا شده ای در کمال و ادب و حلم و بلاغت چو نبی در شجاعت چو علی چهره به زهرا شده ای خنده کردی و دل از حیدر و زهرا بردی آمدی دلخوشی ام ابیها شده ای سفره و نان شبت را به همه بخشیدی بی جهت نیست که در قلب همه جا شده ای جان من چهره بپوشان ‌که چشمت نزنند تا نبینند چنین خوش قد و بالا شده ای انقدر جود و سخا از تو سرازیر شده ست ابر رحمت شده ای یا که تو دریا شده ای لاعلاج آمد و در پیش تو زانو زد و رفت با نگاهت چقدر خوب مداوا شده ای رقص شمشیر تو در جنگ جمل دیدنی است فتنه پاشید ز هم چون تو مهیا شده ای شتر فتنه و هم فتنه گر از پا افتاد دیر فهمید تو هم حیدر غرا شده ای ولی افسوس که در کوچه غرور تو شکست شاهد سیلی بر صورت حورا شده ای ضربه بر فاطمه زد صورت تو درد گرفت از همان کودکیت سیر ز دنیا شده ای *** ذکر "لا یوم" تو برده دل ما را گودال خواهری گفت بمیرم که تو تنها شده ای قاسمت خوب به جای تو علمداری کرد نجمه پرسید چگونه تو ز هم وا شده ای نیزه ها را که همه بر تن اکبر زده اند تو چرا همچو علی اربن و اربا شده ای یادگار حسنم زود ز دستم رفتی میشود باز ببینم که ز جا پا شده ای 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————