eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
386 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در حریم نبوی داد زدن ممنوع است گریه و زاری و فریاد زدن ممنوع است پیش این قوم که از گریۀ ما می ترسند خواندن ادعیه و داد زدن ممنوع است در بر طایفه ای که همه دور از نورند حرفی از ظلمت و بیداد زدن ممنوع است بین این قوم که آتش به گل و غنچه زدند ناله بر مادر و اولاد زدن ممنوع است قتل اولاد علی را همه جایز دانند تیغ بر گردن جلاد زدن ممنوع است بنویسید براین طایفۀ اهل جهیم حرف فردوس به میعاد زدن است درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
فرق دارد جلوه اش در ظاهر و معنا حرم گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم کل معصومین معز المؤمنین در عالم اند قبرشان قبله است حالا بی حرم یا با حرم یک حرم در زینبیه یک حرم در شهر قم یک طرف زائر فراوان یک طرف تنها حرم مرتضی و فاطمه از هر نظر مثل هم اند هست تنها فرق بین حیدر و زهرا حرم اوج غربت در کدامین داغ معنا می شود اینکه شاهی از کفن محروم باشد یا حرم؟ فکر کن سبط نبی، حتی ندارد سنگ قبر خادم فرزند او دارد در این دنیا حرم شادی واهی کنید امروز را وهابیون چون که میسازیم با قتل شما، فردا حرم در مدینه کاخ ها با خاک یکسان می شوند بعد از آن از دور چون دُر می شود پیدا حرم گاه معنای حرم هرگز ضریح و بقعه نیست داشت تعبیری دگر در روز عاشورا حرم یک سوی زینب حرم یک سوی دیگر قتلگاه پیر شد در رفت و آمد های مقتل تا حرم ناله میزد مادری با اشک واویلا حسین ناله میزد خواهری با اشک واویلا حرم 🔸شاعر: درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
☑️ هشتم شوال سالروز تخریب قبور بقیع بس كه پنهان گشته گل در زیر دامان بقیع بوى گل می آید از چاك گریبان بقیع مرغ شب در سوگ گلهایی كه بر این خاك ریخت از سر شب تا سحر، باشد غزلخوان بقیع ناله هاى حضرت زهرا هنوز آید به گوش از فضاى حسرت آلودِ غم افشان بقیع گوش ده تا گریهی زار على را بشنوى نیمه شبها از دل خونین و حیران بقیع این حریم عشق دارد عقده ها پنهان به دل شعله ها سر می كشد از جان سوزان بقیع از دل هر ذرّه بینى جلوه گر صد آفتاب گر شكافى ذرّه ذرّه خاكِ رخشان بقیع هر گل اینجا دارد از خون جگر نقش و نگار وه چه خوش رنگ است گلهاى گلستان بقیع بسته ام پیمان الفت با مزار عاشقان خورده عمق جان من پیوند با جان بقیع اى ولىّ حق، تسلاّ بخشِ دلهاى حزین خیز و سامان ده به گلزار پریشان بقیع سینه این خاكِ گلگون، هست مالامالِ درد كوش اى غمخوار رنجوران به درمان بقیع اى جهان آباد كن، برخیز و مهر و داد كن باز كن آباد از نو، كوى ویران بقیع چون ببیند هر غروبش مات و خاموش و غریب سیلِ خون ریزد «شفق» از دل به دامان بقیع 🔸شاعر: درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
وقتی که استعاره قلم را فرا گرفت.. جای حسن ع نوشت غریب و عزا گرفت.. اشکی لطیف گونه او را که بوسه زد.. با بغض و گریه دست به سوی خدا گرفت..   باز این چه شورش است که در خلق عالم است.. آه این قبور خاکی اولاد خاتم است؟؟   تعبیر میشود بخدا خوابهایمان.. روزی شود شراب عسل آبهایمان.. گردد بقیع و دورو برش یکسره حرم.. جانم فدای گنبد اربابهایمان..   گرچه حریم بهر امامان مکتب است.. اذن دخول گریه به سالار زینب است.. وقتی شکست حرمت صحن و سرای تو.. زهرا س گریست از غم بی انتهای تو.. غربت کشیده ای چقدر حضرت غریب.. جانم بسوخت زین همه درد و بلای تو..   فوج ملایکه ز غمت اشک میفشاند.. جبریل آمدو به مزار تو روضه خواند..   آن روز شوم غم به دل بوتراب ع شد.. تنها بقیع نه، خانه عالم خراب شد.. یک مشت حرمله به دل ما شرر زدند.. آری دعای عایشه ها مستجاب شد..   قلب خدا هم از غم عظمایتان شکست.. تخریب قبرهای ائمه شجاعت است؟؟   تا جان به پای ایل و تبارت گذاشتیم.. مرهم به قلب خسته و زارت گذاشتیم.. آورده ایم پرچم عباس ع را ولی.. گنبد نداشتی به مزارت گذاشتیم..   حالا بگو خدای کرم ای امیر عشق.. گریم به حال قبر شما یا که بر دمشق؟؟   گرچه ثقیل لحظهء سخت وداع بود.. کس غم نداشت، زینب کبری س شجاع بود.. اما چه بود سخت تر از آن وداع تلخ.. اینکه حریم عمه ما بی دفاع بود..   باید که خون گریست ازین غصه شیعیان.. خمپاره میزنند به گنبد حرامیان..   خمپاره ها نشست به جان امام عصر عج.. گریه ربود تاب و توان امام عصر عج.. فرقی میان زینب و زهرا که نیست، باز.. آتش زدند بر در خوان امام عصر عج..   آقا بیا! به جان رقیه س هوا پس است.. دستم به دامنت بخدا شیعه بی کس است.. 🔸شاعر: درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
نه ضریحی , نه رواقی و نه سقاخانه ای چشم ها اینجا نمی بینند جز ویرانه ای زائری اینجا نخواهد دید صحن و گنبدی کفتری پیدا نخواهد کرد آب و دانه ی سنگ اگر باشد در اینجا آب خواهد شد دلش کوه خواهد بود اگر اینجا نلرزد شانه ای چشم هایش ساغر خون دلش شد هر کسی بی صداکرده ست نذرخاک ها پیمانه ای روضه خواندن,گریه کردن, فاتحه ممنوع شد پاسخش چوب است وقتی که بجنبد چانه ای روز و شب گرم طواف قبله های خاکی اند با دوچشم کاسه ی خون دسته ی پروانه ای کافران مامور اجرای امور دین شدند قبله باز افتاده در دست بت بیگانه ای عاقبت یک روز خواهد ساخت روی این قبور گنبدی از شعرهایش شاعر فرزانه ای 🔸شاعر: درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
✅ زبانحال یک زائر بقیع... مینویسم کمی از لحنِ گرفتارِ بقیع کمی از حالِ خودم ، ساحتِ خونبارِ بقیع زائری خسته و سَرگشته و بیمارِ بقیع میگذارد سَرِ خود را ، سَرِ دیوارِ بقیع لَعنتُ اللّه به اولادِ ابوسفیان ها شِمرها ، حرمله ها ، در همه ی دوران ها خواست آرام بگیرد دلِ بارانیِ او رنگِ اِحرام بگیرد دلِ بارانیِ او زِ لبش کام بگیرد دلِ بارانیِ او ختمِ انعام بگیرد دلِ بارانیِ او چوبِ نامرد رسید و به سَرَش خورد ولی... دست کوتاه نکرد از کَرَمِ خوانِ علی باز هم رو به بقیع ، گریه کنان... بی تابی دست بَر سینه ، دو تا چَشم ، پُر از بی خوابی نه حَرَم ، گنبد و گلدسته ، نه حوضِ آبی قبرِ اولادِ علی بود و شبی مهتابی اشک میریخت ، به لب ذِکرِ ”حسن جانی” داشت خاطراتی زِ سَفَرهای خراسانی داشت ناگهان مرغِ دلش راهیِ مشهد شد و بعد... از دَرِ "شیخِ طبرسی"ِ حَرَم رَد شد و بعد... سخت ، مشغولِ «أَأَدْخُلْ به محمد؟» شد و بعد... اشک ، بینِ حَرَم و چَشمِ تَرَش سَد شد و بعد... السّلام حضرتِ سلطان ، به فدایت پدرم سال ها در پِیِ این بارگهت دَر به دَرَم اشک میریخت ، کمی دردِ دلش وا میکرد وسطِ گریه ی خود ، طرحِ معمّا میکرد زیرِ لب "آمدم ای شاه" که نجوا میکرد... دلش آرام شد و خوب تماشا میکرد چه حریمی و عجب صحن و سرایی آقا تو مُلَقّب به غَریبُ الغُرَبایی آقا...؟ نوبتِ جامعه شد ، لحظه ی دیدار رسید وقتِ دل دادنِ بَر حضرتِ دلدار رسید راه را باز کن ای گُل ، به دَرَت خار رسید باز هم زائرِ آلوده ی هر بار رسید... بینِ این جامعه ی گرم ، دلش پَرپَر شد بُرد نامِ حسن و... باز دو چشمش تَر شد داشت اطرافِ حَرَم ، مرثیه خوانی میکرد اشک ها از دلِ او خانه تکانی میکرد وسطِ گریه کمی یادِ جوانی میکرد پیشِ اربابِ خودش چربْ زبانی میکرد دست دَر پنجره انداخت ، که آرام شود مثلِ یک مرغِ نشسته به سَرِ بام شود... آه... از خواب پرید و جگرش تیر کشید چند تا صورتِ قبری که به تصویر کشید... فکر او دستِ قضا بود ، به تقدیر کشید خواب هایش همه انگار به تعبیر کشید زیرِ لب گفت: «حسن جان به خداوند قسم، میشوی صاحبِ یک گنبدِ زیبا و حَرَم...» 🔸شاعر: درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
آید آنروز که آییم به ایوان طلات با چراغ و علم و پرچم و گلدان طلات چارده صحن بسازیم برای حرمت چارده باب شود باز به دالان طلات اسم هر باب بنام یکی از معصومین زینت سر در هر باب به عنوان طلات وسط صحن که افتد حرم پیغمبر دور تا دور بسازیم شبستان طلات صوت منصور شود نذر کمیل سحرت چارده صحن کند پخش ز رضوان طلات سی شب ماه مبارک حرمت می چسبد هر سحر روضه یاس است و گلستان طلات تازه آنجاست که ما روضه مادر داریم پشت هر در سخن از غنچه پرپر داریم 🔸شاعر: درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
اینها که همیشه جنگ را باخته اند تخریب کنند گوئیا ساخته اند زود است که بشنویم درشهر رسول بین الحرمین ، راه انداخته‌اند https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان
قبوربقیع روزگاری شیعیان صحن وسرابودبقیع گوشه ای حال مناجات و بکا بودبقیع دل ماشوق پریدن سره آن گنبد داشت گنبدوباره گهش. غرق صفا بودبقیع نرود ازنظرم خاطره های حرمش گوشه ی صحن پرازشاه وگدا بودبقیع شده ویرانه عجب صحن وسرای توراچرا دل من درحرم وصحن تو جا بودبقیع صحن ویران شده ات بازمراویران کرد شاهدغریت تو فقط خدابودبقیع مرگ برآل سعودوهمه ی بنیادش روزگاری بخداغرق صفا بودبقیع شاهدغربت آن صحن وسرا(مجنون) است دل او بر دره تو غرق دعابودبقیع قبور بقیع- -شاعر.آرمین غلامی (مجنون) 🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً (مجنون کرمانشاهی ) درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
5شوال-سالروز ورود مسلم به کوفه ابن العقیل بودودلیری سواره بود مردی که در سپهر شجاعت ستاره بود درکوفه او اجازه جنگ آوری نداشت آماده باش، منتظر یک اشاره بود آمدبه کوفه تاکه بگیردوفا وعهد از این که مانده بود دلش پرشراره بود هجده هزارنامه زمردم روانه کرد در جستجوی یافتن راه چاره بود آمدحسین تاکه به عهدش وفا کند در حلقه محاصره صدها سواره بود مسلم اسیرمردم وقومی زبیوفاست دیدی که زخم هاش فزون از شماره بود کوفه میا که شد سرمسلم جدازتن برخاک کوچه پیکر مسلم ستاره بود کوفیه میا که دست به دستان تیغ بود آقا سه شعبه در پی ذبحی دوباره بود شرمنده ام که نوشتم حسین بیا آقامیاکه پیکر من پاره پاره بود کوفه میا که غارت خیمه کند عدو دعوا سر کشیدن یک گوشواره بود -آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
قبور بقیع -شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) طواف میکنم امشب دوباره گرد بقیع شدم گدای گدایان کوچه گردبقیع شنیده ام که مزاربقیع شده ویران فدای پا به رکابان غرق درد بقیع ارادتی به تو وصحن خاکیت دارم منم گدای غلامان فرد فرد بقیع دراین عزای غریبانه صحن توخالیست نمیخورم بخدا من دگربه درد بقیع هوای صحن بقیع کرده این دل (مجنون) کبوترم به سرای همیشه زرد بقیع -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً مجنون کرمانشاهی درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan
گلویم خشک از بغض است و چشمانم ز باران تر پریشان است احوال من از حالی پریشان تر مزار جانشینیان نبی را بی نشان کردند و می دانند خود را از مسلمانان مسلمان تر گمان ذره ها خاموشی خورشید بود اما نفهمیدند بیش از پیش می گردی فروزان تر ولی می بینم این بدکارها از کار خود روزی پشیمانند این دنیا و آن دنیا پشیمان تر دلت آرامگاه پنج جنت آفرین باشد بهشتی را ندیدم از بهشت تو گلستان تر تو را قدری نهان است ای زمین خاکی یثرب ولیکن در وجود خاکیت قدریست پنهان تر رسیده زائری بی جان که جان گیرد ز دیدارت چه می بیند که برمی گردد از پیش تو بی جان تر تو می باری به حال زائر و زائر به حال تو تو از دل می شوی ویران تر و دل از تو ویران تر برایت خواب ها دیدیم روزی آستانت را بنا خواهیم کرد از طوس هم حتی چراغان تر 🔸شاعر: درگاه شاعران روضه نشینان 👇 https://eitaa.com/rozeneshinan