#اشعار
#شب_جمعه
🖋به قلم: #آرمین غلامی_مجنون_کرمانشاهی
کون ومکان تحت اختیار حسین است
ارض وسماوات ریزه خوار حسین است
خوشا دلی که شود ملتمس او
هرچه به دهر است بیقرار حسین است
ایل و تبارش رسد به خیر وبرکت
آنکه گدابر دره دربار حسین ا ست
گر به در ه زندگی صدگره ات هست
وا شدن مشکلات کار حسین ا ست
هست نصیب دلش جنت الاعلیِ
هرکسی که زایر مزار حسین ا ست
رسیده بر مشامش عطر خوش یار
آنکه دراین شهر همجوار حسین ا ست
گرفته او دودست عالم وادم
با دلی رئوف افتخار حسین ا ست
جودوکرم تا ابد لطف کم اوست
خواهش کم کم ز انتظار حسین است
شفای هر چه مریض درمطب اوست
این همه ازلطف بیشمار حسین ا ست
(مجنون )به غیرازشما کسی ندارد
این دل من تا به ابد زار حسین است
@rozeneshinan
#اشعار
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#امام_حسین #مناجات_با_امام_حسین
هدایت شده از 🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#حمزه_سیدالشهدا
ای آشنای غربت پیمبر
چشیده جرعه از سبوی کوثر
تو بهترین مدافع ولایی
شهید روزگار لافتایی
تو حامی حقیقی رسولی
تو دلخوشی حضرت بتولی
تویی مدافع غیور اسلام
نشان فخری و غرور اسلام
هر آنکه دیده رزم بی امانت
ادب کند به غیرت جوانت
تویی تو شیر بیشه ی شجاعت
طلایه دار عشقی و اطاعت
به لشگر نبی تویی علمدار
دلت ز عشق مرتضاست سرشار
عموی با وفای مصطفایی
فدایی حسین و مجتبایی
تو شاهد نبرد ذولفقاری
تو مایه ی غرور و افتخاری
به معرکه تو صاحب حکایات
علی به رزم تو کند مباهات
چنان سِتَبر سینه ات سپر بود
که سهم نیزه ی ستم جگر بود
دلت اگر ز تیر کین نشان داشت
آُحُد به زیر پای تو امان داشت
چه همّتی که در ره ولایت
شهید عترتی، امید عصمت
شهادت تو منحصر به فرد است
به مُثله گشتنت هزار درد است
اگرچه میخ سینه را ندیدی
چه نیزه ای به سینه ات خریدی
ندیده ای نشان زخم سیلی
ندیده ای کبود، یاس نیلی
امان ز درد پهلوی شکسته
امان ز ریسمان و دست و پای بسته
امان ز گریه های بیت الاحزان
امان ز سوز ناله های لرزان
چه آفتی به گلشن فدک خورد
مگر چه شد که فاطمه کتک خورد
🔸شاعر:
#محمود_ژولیده
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ☝️
#وفات_سیدالکریم
یا سیّدالکریم دلم آشنای تو
ابن الکریم هستی و من هم گدای تو
ای از حسن نسب ای جان اهل بیت
عبدالعظیم هستی و عبد خدای تو
این یاکریم ها به امیدی ز گنبدت
پرواز می کنند همه در لوای تو
وقتی به بارگاه تو سائل روانه شد
چشمش به رحمت است وَ لطف و عطای تو
همسان شده زیارت تو با حسین،لیک
مدفن به ری شدی و ری کربلای تو
با زمزم کمیل، شب جمعه در حرم
انسی عمیق دارم وجانم فدای تو
شب های جمعه که دل تنگ کربلاست
شابدُالعظیم آیم وصحن وسرای تو
در روز رحلت تو،کلّ اهل ری
بر سینه می زنند همه در عزای تو
در آخر غزل شده ام شرمسار تو
دارم امید بر تو و یکدم لقای تو
🔸شاعر:
#محمدمهدی_عبدالهی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#وفات_سیدالکریم
عبد خدای بود و مقامش عظیم بود
از نسل خاندان امامی کریم بود
در مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود
پرهیزگار و عابد و زاهد ، حکیم بود
محبوب پیشگاه خدای علیم بود
در عمرخویش صاحب طبعی سلیم بود
دست نوازشی به سر هر یتیم بود
اخلاق او لطیف تر از هر نسیم بود
زیرا صراط زندگی اش مستقیم بود
درسایه امید و ولایت مقیم بود
هر گل که دیده ایم به ناز و نعیم بود
این بوستان عشق بهشتی شمیم بود
هر کس که زائرحرم این کریم بود
نام گرامیش اگر عبدالعظیم بود
گر از کرامتش همه کس فیض می برد
عطرحدیث آل رسول از لبش چکید
تنها نبود پیک خوش الحان باغ عشق
آموخت درس بندگی از اهلبیت نور
غیر از خدا نداشت نیازی به هیچ کس
لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب
گل سیرتان عشق به مدحش سروده اند اند
پیوسته او به منزل مقصود می رسید
هفتاد و نُه بهار ز عمرش گذشت و باز
در گلشن همیشه بهار حریم او
هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت
پروانه بهشت بدستش دهد خدا
عبد حقیر اوست « وفایی» اگر چه باز
دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود
🔸شاعر:
#سیدهاشم_وفائی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#وفات_سیدالکریم
گنجشک آستانه همای سعادت است
جارو نمودن ِ حرم تو لیاقت است
دارُالشّفاست صحن تو یا سیّدالکریم
بخشش در این حریم عجب نیست عادت است
اینجا بهشت سینه زنان محرّمی ست
کرب و بلای کشور دین و سیاست است
بوی بقیع می رسد از هر رواق تو
این بارگاه مَرهم زخم ولایت است
شبهای جمعه بوی خوش سیب می رسد
باور کنید فاطمه گرم زیارت است
تفسیر ری نی و می و اشک است و بی کسی
ری حکم نی نشینی ُّو سنگ و قرائت است
قاریِّ روی نی هدف سنگ و خیزران
ناموس حق مسافر بزم جسارت است
اشک رقیّه می چکد و ذکر العجل…
آوای هر خرابه نشین تا قیامت است
🔸شاعر:
#حسین_ایمانی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
بسم الله الرحمن الرحیم..
#شهادت_سیدالکریم
یاسیدالکریم دوعالم فدای تو
لب باز می کنم که بگویم ثنای تو
آقاتو در شجاعت و هیبت نمونه ای
در غیرت و شکوه و شهامت نمونه ای
هستم گدای کوی تویاسید العرب
ای انتهای جاده ی مردانگی، ادب
تویکه تاز عرصه ی جنگی وهر نبرد
ای آشنای بی کسی وغصه ها ودرد
هنگام رزم و حادثه هستی مرد دلیر
خورشید آسمانی وبردل تویی امیر
دنیافدای این همه جود و کرامتت
هرگل به باغ شاهدلطف وسخاوتت
تو صاحب تمام صفات حمیده ای
دل را به نور حضرت حق پروریده ای
همواره بوده سرّ و یقین در اطاعتت
آقا زبانزده همه گشته عبادتت
بر قلبهای خسته امیده دوباره ای
در آسمان ری توبه دلها ستاره ای
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#وفات_سیدالکریم
گنجشک آستانه همای سعادت است
جارو نمودن ِ حرم تو لیاقت است
دارُالشّفاست صحن تو یا سیّدالکریم
بخشش در این حریم عجب نیست عادت است
اینجا بهشت سینه زنان محرّمی ست
کرب و بلای کشور دین و سیاست است
بوی بقیع می رسد از هر رواق تو
این بارگاه مَرهم زخم ولایت است
شبهای جمعه بوی خوش سیب می رسد
باور کنید فاطمه گرم زیارت است
تفسیر ری نی و می و اشک است و بی کسی
ری حکم نی نشینی ُّو سنگ و قرائت است
قاریِّ روی نی هدف سنگ و خیزران
ناموس حق مسافر بزم جسارت است
اشک رقیّه می چکد و ذکر العجل…
آوای هر خرابه نشین تا قیامت است
🔸شاعر:
#حسین_ایمانی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#حمزه_سیدالشهدا
بوی خون آید از دل صحرا
خاک عالم به سر چه رخ داده
بین لشگر به پاشده غوغا
حمزه دیگر ز پای افتاده
مصطفی را خبر کنید آید
تاکه دستان هنده(لع) را گیرد
دیراگر آیداز تماشای
بدن پاره پاره می میرد
یوسفی گیر گرگ افتاده
وای بر حال پیکر حمزه
فکرپوشاندن تن او باش
آید از راه خواهر حمزه
زخم این سینه را به هم آور
بر دعا دست خویش بالا کن
زود بر پیکرش عبا انداز
فکر گیسوی خواهرش را کن
سرزمین احد غبار آلود
گرچه از شور و گریه ها غوغاست
حمزه و هر بلا سرش آمد
گوشه ای از غروب عاشوراست
کی به پیش نگاه این خواهر
تشنه لب سر ز تن جدا کردند
بهر تشییع پیکری بی سر
ده نفر نعل تازه آوردند
🔸شاعر :
#قاسم_نعمتی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#حمزه_سیدالشهدا
حمزه که جان عالم و آدم فدای او
لب باز می کنم که بگویم رثای او
مردی که در شجاعت و هیبت نمونه بود
در غیرت و شکوه و شهامت نمونه بود
شیر خدا و شیر نبی فارس العرب
در انتهای جاده ی مردانگی، ادب
هم یکه تاز عرصه ی جنگ و نبردها
هم آشنای بی کسی اهل دردها
هنگام رزم و حادثه مردی دلیر بود
خورشید آسمانی و روشن ضمیر بود
شب های مکه شاهد جود و کرامتش
گل داشت باغ شانه ی او از سخاوتش
او صاحب تمام صفات حمیده بود
دل را به نور حضرت حق پروریده بود
الگوی اهل سرّ و یقین بود طاعتش
یعنی زبانزد همه می شد عبادتش
در آسمان مکه ی دلها ستاره بود
بر قلبهای خسته امیدی دوباره بود
🔸شاعر :
#یوسف_رحیمی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
بسم الله الرحمن الرحیم
◾گریز روضهی قتلگاه
حمزه بانیزه ای زپا افتاد
در پیش چشم مصطفی جان داد
زخم تنش واشده درمیدان
روی سرش نبی به سوگ افتاد
روی او همچو ماه تابنده است
پاره پیکر ز کینهی هنده است
عریان گشته تن وسر وبدنش
داغش بر سینهی نبی زنده است
دیدم غم از روی نبی ریزد
دیدم ماتم سوی نبی ریزد
رنگ رخ نبی پرید از غم
غصه ها از کوی نبی میریزد
کناره جسم بی سرش آمد
پیش آن گل پرپرش آمد
ندید ه جسم او اگرخواهر
اوبا چشم پر اخترش آمد
با خار وخس تنش پوشیدند
بین عبا پیکر او دیدند
خواهر او ندید جسمش را
از دور وبوسه از تنش چیدند
دیدم تنی به قتلگه افتاد
روی خاکا پیکر شه افتاد
زینب واین همه حرامی وای
بر خاک تیره روی مه افتاد
گودال ونیزه ای سپاهش بود
به سوی خیمه ها نگاهش بود
رگهای سر بریده شد ازهم
درحنجره بریده آهش بود
جسم بی سر تو دیده ای خواهر
از داغ غم خمیده ای خواهر
مشتاق بوسه ای درآن گودال
به رگهای بریده ای خواهر
از نیزه ها و تیر وآن خنجر
پاره پاره، شدی تو ای ،بیسر
دعوای خولی و سنان و شمر
بودازبهره غارت آن پیکر
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
بسم الله الرحمن الرحیم..:
#اشعارحضرت امامزاده ابراهیم
#قصیده
باغ رضوان برجمیع خاکیان این بارگاست
جلوهٔ جنت به چشم آسمان این بارگاست
کیست ابراهیم، نامش بوده وابن الکرم
پاس بخش این امانت را بهجان این بارگاست
ابن موسی باشد ودرصحن اوخیل ملک
بقعه ای زیبا چنین عرشآستان این بارگاست
روز وشب شمع و چراغ آستانش روشن است
اختری ازبهر آن افلاکیان این بارگاست
ماه اینجا سرفرود آرد به پیش حضرتش
در دل هر ذره خورشیدی نهان این بارگاست
این مبارک بقعه را حاجت به نور ماه نیست
شاهداین مدعا برآسمان این بارگاست
درحریم قدسی او یک نیستان ناله است
یک سبد آلاله در آغوش جان این بارگاست
گنبدشتابد بر آن خورشید سوزان روزها
بر پر و بال ملائک سایبان این بارگاست
میشود جاری گلاب گریهٔ اهل نظر
بینهایت چشمهٔ اشک روان این بارگاست
بشکند صحن وسرایش پشت هرزیباجمال
قدرت حمل چنین بار گران این بارگاست
کیست این آقا که هرعاقل شده دیوانه اش
پرعنایت با کم و کیف جهان این بارگاست
در پناه این حرم هرکس بیاید سرخوش است
ارتباط آدمی با قدسیان این بارگاست
حضرت شاها، دوعالم بردرت باشدگدا
زندگی کردن به عمر جاودان این بارگاست
قرنها بگذشته بر این ماندن ورفتن بسی
لیک امیدهمه پیرو جوان این بارگاست
بارها دراین حرم حاجت روا گردیده ام
منظر فصل دل انگیر جهان این بارگاست
آخر اینجا قصهگوی رنج بیپایان اوست
ناله و غم کاروان در کاروان این بارگاست
خفته دراین بقعه مردی ازتبار فاطمه
از تو ای انسیة حورا، نشان این بارگاست
راز محبوبیت قبر تو را با ما نگفت
تا به کی مهر خموشی بر دهان این بارگاست
تا که تنها میشوم ایم به پابوسی شان
تا ابد درانتظار میهمان این بارگاست
درمیان این سرا قرآن ناطق دیده ام
میزبان مهدی صاحب زمان این بارگاست
قبضهٔ عمرم در این وادی به پایان میرسد
بنگر ای (مجنون )فقط خط امان این بارگاست
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan