eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
386 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مانند ابر پیش یتیمان گریسته مردی که پای غصه ی جانان گریسته هر لحظه زندگی خودش را حسین دید با این حساب از دل و از جان گریسته از داغ و غصه های اسارت درون شام با حال زار و موی پریشان گریسته قطعا به یاد نیزه ی غربت میان دشت او یا حسین گفته فراوان گریسته در تشت چوب بود وحروف مقطعه عمری برای قاری قرآن گریسته شاید برای دختر دردانه ی حسین وقتی که دید خار مغیلان گریسته قطعا درون زندگی اش سود می کند هرکس که پای عشق تو از جان گریسته یعقوب چشم خویش برای حسین داد کی !؟او برای یوسف کنعان گریسته 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
هم پای روضه های همه گریه کرده بود هم روضه خوان واقعه ی کربلاشده است: دیده ست در میانه ی گودال ، پیرهن از تیر و نیزه برتن خون خدا شده است با دست های بی رمق او به پیکر سلطان دین،به جای کفن بوریا شده است همراه کاروان و سران به نیزه ها با عمه هاش راهی شام بلا شده است بر نیزه دیده اصغر و پرسیده ازخودش این سرچگونه بر سر آن نیزه جا شده است؟ قد ّ خمیده أش اثر ارث مادر است؟ یا از فشار سلسله این گونه تا شده است؟ 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
خیال کن که پر از زخم، پیکرت باشد شکسته در غل و زنجیرها پرت باشد خیال کن هدف سنگ‌های کوفه و شام به روی نیزه سر دو برادرت باشد فقط تو باشی و هشتاد و چار ناموست و جمله‌های "حواست به معجرت باشد" خیال کن حرمت بی‌پناه مانده و بعد به روی نی سر سردار لشگرت باشد کنار عمه‌ی سادات، یک‌طرف شمر و سنان و حرمله هم، سمت دیگرت باشد خیال کن که علی باشی و به مثل علی دو دست بسته کماکان مقدرت باشد خیال کن همه‌اینها که گفته‌ام هستند علاوه بر همه توهین به مادرت باشد یزید باشد و بزم شراب باشد و وای به تشت زر سر بابا برابرت باشد و بدتر از همه اینکه میان بزم شراب نگاه باشد و باشیّ و خواهرت باشد و باز از همه بدتر که مدت سی‌سال تمام آن جلوی دیده‌ی ترت باشد به اشک حضرت سجاد می‌خورم سوگند که دیده هر چه که گفتیم، باورت باشد 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
سر می گذارم بر سر دیوار روضه وقتی که می افتم به یاد یار روضه عرض ارادت می کنم بر آن مسیحی که روی دوش خود گرفته دار روضه مصداق کل یوم عاشوراست این مرد او شاهدی زنده است در اشعار روضه زخمی قدیمی از در و دیوار دارد آزرده او را واژه ی مسمار روضه سی سال اشک و هق هق و ذکر مصیبت در چشم او شد زندگی سرشار روضه بیماری کرببلایش مصلحت بود بیمار بوده او ولی بیمار روضه هر شب به روی سفره اش با دیدن آب می کرد با خون جگر افطار روضه هر جا که ذبحی را کنارش سر بریدند افتاد یاد مقتل غمبار روضه بابای مظلوم مرا لب تشنه کشتند وقتی که شمر نحس شد آوار روضه خیلی خجالت می کشم از عمه هایم از ازدحام کوچه و بازار روضه بی معجری ها یک طرف، از یک طرف هم گوش رقیه، غارت گوشوار روضه 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
گلان وحی، را پرپر که دیده؟ به گلشن، طایر بی سر، که دیده؟ تب و داغ و غل و زنجیر و دشنام گلوی خشک و چشم تر که دیده؟ سوار ناقه با، بازوی بسته زمین افتادن خواهر، که دیده؟ میان آفتاب شام و کوفه رخ خورشید و خاکستر که دیده؟ به روی یاس‌ها جای سفیدی ز سیلی رنگ نیلوفر که دیده؟ به رخسار هلالِ اوّلِ ماه خدایا هیفده اختر که دیده؟ نشان سنگ در بالای نیزه سر پاک علی اکبر که دیده؟ سرود و رقص و جشن و پایکوبی به دور آل پیغمبر، که دیده؟ چهل منزل به همراه سکینه سر عباسِ آب‌آور که دیده؟ لبِ خشکیده و آوای قرآن شراب و چوب و طشت زر که دیده؟ بگو «میثم» امام دستْ بسته اسیر آن همه کافر که دیده؟ 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
مرد میدان، مرد میدان است بی شمشیر هم وارث شیر خدا شیر است در زنجیر هم کار دشواریست بین سلسله حیدر شدن یا علی گویان چهل جا فاتح خیبر شدن خطبه ی پرشور خواندن با کلام آتشین خطبه از جنس رجز های امیرالمومنین پیشوای غم بزرگ روضه خوانان پیر اشک کاخ را با خاک یکسان کرد با شمشیر اشک بال و پر بسته، پریدن را به عالم یاد داد دودمان شام را با آه خود بر باد داد 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را در یک غروب سرخ بلای عدیده را با ناله‌ام زمین و زمان گریه می‌کند از مادر ارث برده‌ام این اشک دیده را من با همین لبان خودم نیمه‌های شب بوسه زدم گلوی بریده بریده را یعقوبم و بدست خودم بین بوریا چیدم به گریه یوسف پیکر دریده را یادم نمی‌رود که چگونه مقابلم بستند دست عمّۀ قامت خمیده را یادم نمی‌رود سر شب لحظه فرار فریادهای دختر گیسو کشیده را هنگام جابه‌جائی سر روی نیزه‌ها دیدم شکاف حنجر و خون چکیده را لعنت به آنکه مرکب خود نعل تازه زد دیدم سپاه روی بدنها دویده را یک تار موی عمّۀ ما را کسی ندید پوشانده بود نور حسین این حمیده را بزم شراب و طشت طلا جای خود ولی خون کرده صحنه‌ای دل محنت کشیده را دشمن کنیز خواست و دیدم به چشم خویش طفل یتیم و وحشت و رنگِ پریده را 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
عمری به جگر ، داغ پدر داشت ، چه شد؟ جاری ز بصر ، خون جگر داشت ، چه شد؟ این روضه‌ی او نمی‌رود از یادم: "یعقوب دوازده پسر داشت... چه شد!" 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
بگذارید برای پدرم گریه کنم اشک تا هست به چشمان ترم گریه کنم تشنه کشتند عزیزان مرا ، حق بدهید تا که بر آب می افتد نظرم گریه کنم پیش من وقت وضو طشت نیارید ،که من... یاد طشت زر و راس پدرم گریه کنم یاد آن ضرب عمود و عمویم می افتم تا گذارم روی سجاده سرم گریه کنم حرفی از کشته شدن نیست،اسیری سخت است بگذارید به داغ جگرم گریه کنم غم خاکی شدن چادر زینب بس بود به خدا تا به قیامت اگرم گریه کنم خواهرم بسکه کتک خورد زناقه افتاد به زمین خوردن این همسفرم گریه کنم ما و بازارچه برده فروشان ،ای وای تا به بازار می افتد گذرم گریه کنم دست بسته به خدا روی گرفتن سخت است به گرفتاری زنهای حرم گریه کنم وسط هلهله ها مادر اصغر میگفت بگذارید برای پسرم گریه کنم 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
ناله یِ واعطشا بر جگرش می افتاد آب میدید به یادِ قمرش می افتاد بی سبب نیست که از جمله یِ "بَکّائون" است دائما اشک ز چشمانِ ترش می افتاد شیرخواره بغل ِتازه عروسی میدید یادِ لالایِ رباب و پسرش می افتاد با دلی خون شده میگفت که الشام الشام تا به بازار ِمدینه گذرش می افتاد روضه ی گم شدن و دفنِ رقیه میخواند تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد گوسفندی جلویش ذبح که میشد، یادِ خنجر ِکُند و گلویِ پدرش می افتاد وای از آن لحظه که از لایِ حصیری کهنه قطعه هایِ پدرش دور و برش می افتاد جلوی پای سکینه دم دروازه ی شهر از رویِ نیزه علمدار سرش می افتاد 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
چل سال هرشب روضه گردان تو بودم با عمه ها پاره گریبان تو بودم چل سال شد حرف از تنت چل سال مردم رفتم سر سفره ولی چیزی نخوردم چل سال تقدیر دل من درد و غم بود هرچیز میدیدم گریز روضه ام بود نعلین پا کردم بیابان یادم آمد رفتن روی خار مغیلان یادم آمد چشمم به زیر انداز حجره خورد تر شد داغ حصیری بر دل من شعله ور شد هرجور میشد روضه را مکشوفه کردم هرکس سلامم داد یاد کوفه کردم وقتی عبا دوشم کشیدم گفتم ای وای تا اشک دختر بچه دیدم گفتم ای وای در کوچه ها رد طناب آمد به چشمم نوزاد تا دیدم رباب آمد به چشمم رفتم.به تشییع جوانها گریه کردم با خنده های ساربانها گریه کردم عمامه ام افتاد و بی حد روضه خواندم انگشتر از دستم درامد روضه خواندم هرجا شلوغی بود ماتم سهم من شد شرمندگی از خواهرانم سهم من شد قرآن که میخوانم ز غصه نیمه جانم یاد لب خشک تو زیر خیزرانم حق میدهی از تشنگی قلبم کباب است در ظرف آبم روضه ی جام شراب است 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
صبور بوده برای بریدن سرت اما برای غارت خیمه ببین چطور دویده تو را شبیه به مادر لگد زدند عزیزم مرا شبیه پدر دشمنت به بند کشیده 🔸شاعر: ===================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————